۲٬۵۸۶
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
(۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
روز سوم اسفند ۱۲۹۹، سالروز کودتای رضاخان میرپنج در ایران است. در سالهای آخر دوران قاجاریه و در پی اوجگیری اغتشاشات و قیامهای داخلی، استعمار انگلیس که منافع خود را در استقرار یک حکومت مرکزی در ایران میدید، با بهکارگرفتن یکی از سرکردگان قشون قزاق به نام رضاخان، کودتایی استعماری را به انجام رساند. این کودتا که در ادامهی طرح و نقشهی دولت انگلیس بر ادامهی نفوذ خود بر کشور ایران بود توسط سیدضیاء الدین طباطبائی و رضاخان میرپنج انجام گرفت. این تاریخ شروع دیکتاتوری پهلوی است که به مدت ۵۰ سال بر ایران حکومت کردند. | روز سوم اسفند ۱۲۹۹، سالروز کودتای رضاخان میرپنج در ایران است. در سالهای آخر دوران قاجاریه و در پی اوجگیری اغتشاشات و قیامهای داخلی، استعمار انگلیس که منافع خود را در استقرار یک حکومت مرکزی در ایران میدید، با بهکارگرفتن یکی از سرکردگان قشون قزاق به نام رضاخان، کودتایی استعماری را به انجام رساند. این کودتا که در ادامهی طرح و نقشهی دولت انگلیس بر ادامهی نفوذ خود بر کشور ایران بود توسط سیدضیاء الدین طباطبائی و رضاخان میرپنج انجام گرفت. این تاریخ شروع دیکتاتوری پهلوی است که به مدت ۵۰ سال بر ایران حکومت کردند. | ||
نیمهشب سوم اسفند ۱۲۹۹، رضاخان میرپنج، با نیرو و تجهیزات ناچیز خود و با | نیمهشب سوم اسفند ۱۲۹۹، رضاخان میرپنج، با نیرو و تجهیزات ناچیز خود و با بندوبستهای پشتپرده وارد تهران شد و از همان ابتدا با دستگیری مخالفان و آزادیخواهان و برقراری حکومت نظامی، مقدّمات سلطنت و دیکتاتوری وابسته خود را در ایران فراهم نمود. او سپس به دنبال تحمیل خود بهعنوان سردارسپه و رئیسالوزرا، در نهم آبان ۱۳۰۴، احمدشاه قاجار را به کمک مجلسی که اکثر عناصرش از مزدوران اجنبی بودند از سلطنت خلع نمود و در بیستوچهارم آذرماه همانسال، سلطنت خود را آغاز کرد. به این ترتیب، انقلاب مشروطیت ایران توسط ارتجاع داخلی و استعمار سرکوب شد و انگلستان با توجه به تغییرات عظیمی که در جهان به وقوع پیوسته بود، با بیرون کشیدن تدریجی نیروهایش از ایران، در ظاهر از ایران رفت در حالیکه یک حکومت دستنشانده با عوامل ایرانی خودش برای حفظ منافع و مطامع استعماریاش در ایران باقی گذاشت. حکومتی که شکل جدیدی از استعمار را به نمایش گذاشت. شکلی واسط میان استعمار کهن و استعمار نو. رضاشاه حلقه واسط بین این دو شیوه استعماری بود. رضاخان در آغاز جنگ جهانی دوم، در جریان تغییرات اوضاع سیاسی جهانی، توسط اربابانش از سلطنت، خلع؛ و از ایران تبعید گردید تا سرانجام در جزیره موریس در گذشت. | ||
== رضا خان که بود == | == رضا خان که بود == | ||
[[پرونده:رضاخان میرپنج فرماندهی تیپ مختلط همدان در میان افراد تیپ ۰۱.jpg|جایگزین=رضاخان میرپنج فرماندهی تیپ مختلط همدان در میان افراد تیپ ۰۱|بندانگشتی|رضاخان میرپنج فرماندهی تیپ مختلط همدان در میان افراد تیپ ۰۱]] | [[پرونده:رضاخان میرپنج فرماندهی تیپ مختلط همدان در میان افراد تیپ ۰۱.jpg|جایگزین=رضاخان میرپنج فرماندهی تیپ مختلط همدان در میان افراد تیپ ۰۱|بندانگشتی|رضاخان میرپنج فرماندهی تیپ مختلط همدان در میان افراد تیپ ۰۱]] | ||
رضاشاه در اسفند ماه سال ۱۲۵۶ در سوادکوه بهدنیا آمد.<ref>رضاشاه از تولد تا سلطنت ـ دکتر رضا نیازمند صفحهی ۳۶</ref> پدر رضاخان ـ عباسعلیخان ـ جمعی فوج سواد کوه و پدر بزرگ او هم در زمان محمد علی شاه قاجار در جنگ بین ایران و هرات در سال ۱۸۵۶ میلادی کشته شده بود. مادر رضاخان نوشآفرین نام داشت.<ref>کودتای رضاخانی به کوشش امیر قربانی صفحه 70</ref> رضاخان در تمامی وقایع قبل از آغاز سلطنت پهلوی و برقراری دیکتاتوری وی با | رضاشاه در اسفند ماه سال ۱۲۵۶ در سوادکوه بهدنیا آمد.<ref>رضاشاه از تولد تا سلطنت ـ دکتر رضا نیازمند صفحهی ۳۶</ref> پدر رضاخان ـ عباسعلیخان ـ جمعی فوج سواد کوه و پدر بزرگ او هم در زمان محمد علی شاه قاجار در جنگ بین ایران و هرات در سال ۱۸۵۶ میلادی کشته شده بود. مادر رضاخان نوشآفرین نام داشت.<ref>کودتای رضاخانی به کوشش امیر قربانی صفحه 70</ref> رضاخان در تمامی وقایع قبل از آغاز سلطنت پهلوی و برقراری دیکتاتوری وی با نامهای، رضا شصتتیر، رضاپالانی (اسم سابقش)، رضاقزاق، رضا آلاشتی، رضا سوادکوهی، رضاشاه یا رضاخان میرپنج شناخته میشد. رضاشاه از نوجوانی و در دوران سلطنت مظفرالدین شاه به خدمت نیروی قزاق در آمد و تا کودتای ۱۲۹۹ و سپس کودتای ۱۳۰۴ و برقراری سلطنت پهلوی، به نیروی قزاق وفادار ماند. | ||
''رضاخان در دوران فرماندهی سرهنگ چنور وارد ارتش قزاق شد. دایی رضا ابوالقاسم بیگ، او را به قزاقخانه برد تا به کار بگمارد. رضاخان ابتدا مشغول کار شد. اما کار غیر رسمی مانند پادویی و خدمات سرپایی را انجام میداد. در ازای این کار گرچه رضاخان رسما قزاق نشده بود ولی در تمرینهای قزاقان شرکت میکرد''.<ref>''رضا خان از تولد تا سلطنت ـ دکتر رضا نیازمند صفحهی ۶۸''</ref> | ''رضاخان در دوران فرماندهی سرهنگ چنور وارد ارتش قزاق شد. دایی رضا ابوالقاسم بیگ، او را به قزاقخانه برد تا به کار بگمارد. رضاخان ابتدا مشغول کار شد. اما کار غیر رسمی مانند پادویی و خدمات سرپایی را انجام میداد. در ازای این کار گرچه رضاخان رسما قزاق نشده بود ولی در تمرینهای قزاقان شرکت میکرد''.<ref>''رضا خان از تولد تا سلطنت ـ دکتر رضا نیازمند صفحهی ۶۸''</ref> | ||
[[پرونده:رضاخان هنگام آموزش تیراندازی با مسلسل شصت تیر.jpg|جایگزین=رضاخان هنگام آموزش تیراندازی با مسلسل شصت تیر|بندانگشتی|رضاخان هنگام آموزش تیراندازی با مسلسل شصت تیر]] | [[پرونده:رضاخان هنگام آموزش تیراندازی با مسلسل شصت تیر.jpg|جایگزین=رضاخان هنگام آموزش تیراندازی با مسلسل شصت تیر|بندانگشتی|رضاخان هنگام آموزش تیراندازی با مسلسل شصت تیر]]از بین افرادی که مظفرالدین شاه برای تعلیم با شصتتیر انتخاب شدند یکی هم رضاخان بود که بعدها به خاطر تسلطش، به رضا شصتتیر معروف شد. رضاخان بعد از جنگ جهانی اول به درجهی میرپنجی رسید. او طی دوران خدمت خود در نیروی قزاق و همچنین در زمان تصدی منصب سردار سپهی در سرکوب نهضتها و جنبشهای آزادیخواهانهی ایران شرکت فعال داشت.[[پرونده:سید ضیاءالدین طباطبایی.jpg|جایگزین=سید ضیاءالدین طباطبایی|بندانگشتی|سید ضیاءالدین طباطبایی]] | ||
کودتای ۳ اسفند ۱۲۹۹ نام رضاخان را بر سر زبانها انداخت. بی شک سرسپردگی رضاخان در دوران خدمتش در نیروی قزاق و سرکوب مخالفین از عواملی بود که وی را گزینهای مناسب برای اجرای کودتا معرفی میکرد. او فاقد هر گونه پیشینهی سیاسی بود. او جز در صحنههای نظامی هیچ توانمندی دیگری نداشت. حتی فاقد سواد نوشتن و خواندن مکفی برای سلطنت بود. بنابر این طراحان کودتا باید همتای غیر نظامی شناخته شدهای مییافتند که هم شم سیاسی داشته باشد و هم بتواند سیاست دولت بریتانیای کبیر را به اجرا بگذارد. سفیر انگلیس در ایران، سیدضیاءالدین طباطبایی را گزینهای مناسب برای این پست تشخیص داد. | |||
[[پرونده:سید ضیاءالدین طباطبایی.jpg|جایگزین=سید ضیاءالدین طباطبایی|بندانگشتی|سید ضیاءالدین طباطبایی]] | |||
کودتای ۳ اسفند ۱۲۹۹ نام رضاخان را بر سر زبانها انداخت. بی شک سرسپردگی رضاخان در دوران خدمتش در نیروی قزاق و سرکوب مخالفین از عواملی بود که وی را گزینهای مناسب برای اجرای کودتا معرفی میکرد. او فاقد هر گونه پیشینهی سیاسی بود. او جز در صحنههای نظامی هیچ توانمندی دیگری نداشت. حتی فاقد سواد نوشتن و خواندن مکفی برای سلطنت | |||
== شرایط داخلی و بینالمللی قبل از کودتای ۳ اسفند ۱۲۹۹ == | == شرایط داخلی و بینالمللی قبل از کودتای ۳ اسفند ۱۲۹۹ == | ||
خط ۶۰: | خط ۵۸: | ||
میزان مساعدههای ماهیانه که نصف آن را خزانهداری هند و نصف دیگرش را خزانهداری بریتانیا از حساب درآمدهای آتی از نفت و گمرکات جنوب) میپرداخت، در حدود پانصد هزار تومان بود که ماه به ماه توسط بانک شاهنشاهی در اختیار دولت وثوقالدوله قرار میگرفت. بودجهی ماهیانهی لشکر قراق (یکصد هزار تومان) و بودجهی ماهیانهی دوایر دولتی (سیصد و پنجاه هزار تومان) هر دو از این محل پرداخت میشد. | میزان مساعدههای ماهیانه که نصف آن را خزانهداری هند و نصف دیگرش را خزانهداری بریتانیا از حساب درآمدهای آتی از نفت و گمرکات جنوب) میپرداخت، در حدود پانصد هزار تومان بود که ماه به ماه توسط بانک شاهنشاهی در اختیار دولت وثوقالدوله قرار میگرفت. بودجهی ماهیانهی لشکر قراق (یکصد هزار تومان) و بودجهی ماهیانهی دوایر دولتی (سیصد و پنجاه هزار تومان) هر دو از این محل پرداخت میشد. | ||
در مفاد قرارداد مالی ۱۹۱۹ دولت انگلستان متعهد میشد که برای به | در مفاد قرارداد مالی ۱۹۱۹ دولت انگلستان متعهد میشد که برای به کار انداختن چرخهای فرسودهی کشور ایران مبلغ شش میلیون تومان در اختیار دولت ایران قرار دهد تا اصلاحات مورد نظر را در ارتش، دارائی، اقتصاد وخطوط ارتباطی کشور شروع کنند.<ref>سیمای احمدشاه قاجار ـ جواد شیخالاسلامی صفحهی 166</ref> | ||
[[پرونده:Ahmad-Shah-Qajar.jpg|جایگزین=احمد شاه قاجار|بندانگشتی|احمد شاه قاجار]] | [[پرونده:Ahmad-Shah-Qajar.jpg|جایگزین=احمد شاه قاجار|بندانگشتی|احمد شاه قاجار]] | ||
حسین مکی در تاریخ بیست سالهی ایران مینویسد: در بعضی از ایالات ما یک تشکیلاتی بود که با حکومت مرکزی در حال جنگ و ستیز بود در همان موقع خزانه مملکت خالی بود درهمان موقع عدهای افراد قشونی و ژاندارمری و امنیه و نظمیه که در حدود چهل هزار نفر بود حقوق آنها هشت ماه و ده ماه عقب افتاده بود چندین صد نفر و چندین هزار نفر مهاجر از گیلان و مازندران آمده بودند که می بایست از خزانهی دولت زندگانی کنند و چون در خزانهی دولت پولی نبود همه ماهه وزراء و رئیس الوزراهای ایران باید به سفارت انگلیس ملتجی شوند برای دویست هزار تومان قرضهی ماهیانه و گدائی بکنند و این دویست هزار تومان را بین این و آن تقسیم کنند. عدلیه، نظمیه و ژاندارمری هشت ماه مواجبشان عقب افتاده و تمام تشکیلات هیئت اجتماعیه مختل شده بود شاه مملکت که تازه از اروپا برگشته بود به واسطهی این وضعیات و بواسطهی خبر رفتن قشون انگلیس از ایران هراسان بود. مرحوم احمد شاه میخواست ایران را ترک کند و مراجعت کند… میگفت من درامان نیستم. اگر قشون انگلیس برود چگونه میتوانم در پایتخت خودم که قشون و پلیس و ژاندارم ده ماه مواجب نگرفتهاند زندگانی کنم. اگر | حسین مکی در تاریخ بیست سالهی ایران مینویسد: در بعضی از ایالات ما یک تشکیلاتی بود که با حکومت مرکزی در حال جنگ و ستیز بود در همان موقع خزانه مملکت خالی بود درهمان موقع عدهای افراد قشونی و ژاندارمری و امنیه و نظمیه که در حدود چهل هزار نفر بود حقوق آنها هشت ماه و ده ماه عقب افتاده بود چندین صد نفر و چندین هزار نفر مهاجر از گیلان و مازندران آمده بودند که می بایست از خزانهی دولت زندگانی کنند و چون در خزانهی دولت پولی نبود همه ماهه وزراء و رئیس الوزراهای ایران باید به سفارت انگلیس ملتجی شوند برای دویست هزار تومان قرضهی ماهیانه و گدائی بکنند و این دویست هزار تومان را بین این و آن تقسیم کنند. عدلیه، نظمیه و ژاندارمری هشت ماه مواجبشان عقب افتاده و تمام تشکیلات هیئت اجتماعیه مختل شده بود شاه مملکت که تازه از اروپا برگشته بود به واسطهی این وضعیات و بواسطهی خبر رفتن قشون انگلیس از ایران هراسان بود. مرحوم احمد شاه میخواست ایران را ترک کند و مراجعت کند… میگفت من درامان نیستم. اگر قشون انگلیس برود چگونه میتوانم در پایتخت خودم که قشون و پلیس و ژاندارم ده ماه مواجب نگرفتهاند زندگانی کنم. اگر متجاسرین به من هجوم کنند چه کنم؟<ref>تاریخ بیست سالهی ایران جلد اول ـ حسین مکی ـ صفحهی ۱۵۲</ref> | ||
=== شرایط بینالمللی === | === شرایط بینالمللی === |