۱٬۶۵۱
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
| والدین = مادر: احترام پارسایی | | والدین = مادر: احترام پارسایی | ||
}} | }} | ||
'''گوهر ادب آواز''' (زاده ۱۳۳۹ - درگذشت ۲۰ آذر ۱۳۶۰) درشهرستان جهرم از توابع استان فارس به دنیا آمد. وی با توجه به تفاوتی که میان اسلام مترقی و متحجر دید، جذب سازمان مجاهدین خلق شد. گوهر ادبآواز سپس به عضویت [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] درآمد و عضو تیم اطلاعات و شناسایی عملیات در شیراز شد. وی -در یک عملیات فدائی- امام جمعه وقت شهر شیراز و نماینده [[روحالله خمینی|آیتالله خمینی]] یعنی «[[سید عبدالحسین دستغیب|آیتالله دستغیب]]» را در شهر شیراز کشت. در این عملیات که در ساعت ۱۱:۲۵ دقیقه صبح روز جمعه ۲۰ آذرماه ۱۳۶۰ انجام شد، علاوه بر دستغیب ۱۲ تن از پاسداران «انقلاب اسلامی» که محافظان وی بودند نیز کشته شدند. آیتالله دستغیب به خاطر سرکوب و کشتار مهاجرین جنگزده که بدلیل شرایط جنگ ایران و عراق ناچار به ترک خانههای خود شده و بخش زیادی از آنها از شهرهای استان خوزستان و بخصوص آبادان و خرمشهر و اهواز و… به استانهای فارس و اصفهان مهاجرت کرده بودند، شهرت داشت. | '''گوهر ادب آواز''' (زاده ۱۳۳۹ - درگذشت ۲۰ آذر ۱۳۶۰) درشهرستان جهرم از توابع استان فارس به دنیا آمد. وی با توجه به تفاوتی که میان اسلام مترقی و متحجر دید، جذب سازمان مجاهدین خلق شد. گوهر ادبآواز سپس به عضویت [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] درآمد و عضو تیم اطلاعات و شناسایی عملیات در شیراز شد. وی -در یک عملیات فدائی- امام جمعه وقت شهر شیراز و نماینده [[روحالله خمینی|آیتالله خمینی]] یعنی «[[سید عبدالحسین دستغیب|آیتالله دستغیب]]» را در شهر شیراز کشت. در این عملیات که در ساعت ۱۱:۲۵ دقیقه صبح روز جمعه ۲۰ آذرماه ۱۳۶۰ انجام شد، علاوه بر دستغیب ۱۲ تن از پاسداران «انقلاب اسلامی» که محافظان وی بودند نیز کشته شدند. آیتالله دستغیب به خاطر سرکوب و کشتار مهاجرین جنگزده که بدلیل شرایط جنگ ایران و عراق ناچار به ترک خانههای خود شده و بخش زیادی از آنها از شهرهای استان خوزستان و بخصوص آبادان و خرمشهر و اهواز و… به استانهای فارس و اصفهان مهاجرت کرده بودند، شهرت داشت. دستغیب همچنین دست به کشتار هواداران مجاهدین و سایر گروههای سیاسی زده بود. | ||
== فعالیتها == | == فعالیتها == | ||
گوهر ادبآواز، فعالیتهایش را با شرکت در تظاهرات و پخش اعلامیه علیه حکومت سلطنتی [[سلطنت پهلوی|پهلوی]] در ایران شروع کرد. گوهر ادب آواز به هنگام قیامهای ۵۷ در حمله به پادگان جهرم شرکت فعال داشت. گوهر ادب آواز پس از پیروزی [[انقلاب ضد سلطنتی|انقلاب ۵۷]] به دلیل علاقهاش به دین اسلام وارد حوزهی علمیهی قم شد. اما پس از مدتی به این نتیجه رسید که در حوزه با تحریف اسلام مواجه است. گوهر ادب آواز پیش از این زندگینامهی شهدای مجاهدین خلق را خوانده | گوهر ادبآواز، فعالیتهایش را با شرکت در تظاهرات و پخش اعلامیه علیه حکومت سلطنتی [[سلطنت پهلوی|پهلوی]] در ایران شروع کرد. گوهر ادب آواز به هنگام قیامهای ۵۷ در حمله به پادگان جهرم شرکت فعال داشت. گوهر ادب آواز پس از پیروزی [[انقلاب ضد سلطنتی|انقلاب ۵۷]] به دلیل علاقهاش به دین اسلام وارد حوزهی علمیهی قم شد. اما پس از مدتی به این نتیجه رسید که در حوزه با تحریف اسلام مواجه است. گوهر ادب آواز پیش از این زندگینامهی شهدای مجاهدین خلق را خوانده و به گفته خودش به تفاوت میان اسلام [[مهدی رضایی|مهدی رضائی]] و اسلام متحجر در حوزهها، پی برده بود. یکی از علتهای خروج وی از حوزه، تبلیغهایی بود که علیه نیروهای فعال انقلاب ۵۷ به خصوص سازمان مجاهدین خلق مشاهده کرده بود. او پس از ترک حوزه به شهر محل تولدش جهرم بازگشت. گوهر ادب آواز در بازگشت مجدد به جهرم، به تدریج در ارتباط با سازمان مجاهدین خلق قرار گرفت و آشنایی بیشتری نسبت به اهداف و آرمان مجاهدین خلق پیدا کرد. مدتی پس از بازگشت او به زادگاهش جهرم، خانواده او در اثر فشارهای ناشی از عوامل حکومتی مجبور به ترک زادگاه خود شده و به شیراز مهاجرت کرده بودند. | ||
== شرایط مهاجرین جنگ زده پس از آغاز جنگ ایران و عراق در شهر شیراز == | == شرایط مهاجرین جنگ زده پس از آغاز جنگ ایران و عراق در شهر شیراز == | ||
پس از آغاز [[جنگ ایران و عراق]] شرایط جنگزدگان در شیراز بسیار اسفناک بود. از جمله عاملین ایجاد این وضعیت آیتالله دستغیب بود. او در سخنرانیهای خود، مردم خوزستان را بخاطر ترک خانه هایشان در اثر حملهی عراق، گناهکار معرفی میکرد. وی بلاهایی از جمله بمباران و آوارگی آنها را نتیجهی بیدینی و بی حجابی آنها میدانست. این مسائل بر اهالی شیراز و از جمله گوهر ادب آواز تاثیر منفی بسیاری داشت. یکی از شاهدین در این خصوص میگوید: | پس از آغاز [[جنگ ایران و عراق]] شرایط جنگزدگان در شیراز بسیار اسفناک بود. از جمله عاملین ایجاد این وضعیت آیتالله دستغیب بود. او در سخنرانیهای خود، مردم خوزستان را بخاطر ترک خانه هایشان در اثر حملهی عراق، گناهکار معرفی میکرد. وی همچنین بلاهایی از جمله بمباران و آوارگی آنها را نتیجهی بیدینی و بی حجابی آنها میدانست. این مسائل بر اهالی شیراز و از جمله گوهر ادب آواز تاثیر منفی بسیاری داشت. یکی از شاهدین در این خصوص میگوید: | ||
[[پرونده:جنگ زدگان ایران. گوهر ادب آواز.jpg|جایگزین=جنگ زدگان ایران. گوهر ادب آواز|بندانگشتی|جنگ زدگان ایران. گوهر ادب آواز]] | [[پرونده:جنگ زدگان ایران. گوهر ادب آواز.jpg|جایگزین=جنگ زدگان ایران. گوهر ادب آواز|بندانگشتی|جنگ زدگان ایران. گوهر ادب آواز]] | ||
<blockquote>«بخش زیادی از این مهاجرین به استانهای فارس و اصفهان مهاجرت نموده بودند. آنها در شرایط بسیار بد و | <blockquote>«بخش زیادی از این مهاجرین به استانهای فارس و اصفهان مهاجرت نموده بودند. آنها در شرایط بسیار بد و طاقتفرسایی زندگی میکردند. خودم بارها در شیراز این صحنه را دیده بودم که یک یا چند خانواده با هم در یک مغازه خالی که آن را به عنوان خانه اجاره کرده بودند زندگی میکردند. یعنی در محلی مثل یک گاراژ ماشین تکی یا یک تکمغازه با درب کرکرهای! بخش قابل توجهی از این آوارگان در خوابگاههایی که قبلا به دانشجویان دانشگاه شیراز اختصاص داشت سکونت یافته بودند. دستغیب با بسیج دستجات گسترده فالانژها<ref>[https://dictionary.abadis.ir/fatofa/فالانژ/ دیکشنری آنلاین آبادیس]</ref>به این خوابگاهها لشکر کشی میکرد و میخواست جنگ به اصطلاح خوزستانی - شیرازی راه بیندازند. اما حملهکنندگان فقط مأموران حکومتی بودند و مردم شیراز همواره نسبت به خوزستانیها همدردی و همبستگی نشان میدادند.» </blockquote> | ||
== خانواده گوهر ادب آواز == | == خانواده گوهر ادب آواز == | ||
از خانواده گوهر ادب آواز همچنین دو خواهر وی با نامهای فاطمه و عصمت ادب آواز و برادر وی حسین ادب آواز از اعضای [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] بودند که در جریان [[اعدام زندانیان سیاسی (تابستان ۱۳۶۷)|قتلعام سال ۱۳۶۷]] اعدام و در قبرستان خاوران در شهر تهران دفن شدند. | از خانواده گوهر ادب آواز همچنین دو خواهر وی با نامهای فاطمه و عصمت ادب آواز و برادر وی حسین ادب آواز از اعضای [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] بودند که در جریان [[اعدام زندانیان سیاسی (تابستان ۱۳۶۷)|قتلعام سال ۱۳۶۷]] اعدام و در قبرستان خاوران در شهر تهران دفن شدند. | ||
نام مادر گوهر ادب آواز احترام پارسایی<ref>[https://www.hambastegimeli.com/%DA%AF%D8%B2%D9%8A%D8%AF%D9%87-%D9%87%D8%A7/56745-%D8%AF%D8%B1%DA%AF%D8%B0%D8%B4%D8%AA-%D9%85%D8%A7%D8%AF%D8%B1-%D8%A8%D8%B2%D8%B1%DA%AF%D9%88%D8%A7%D8%B1-%D8%B4%D9%87%D9%8A%D8%AF%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D8%AD%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D احترام پارسایی]</ref>بود. وی در ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۴ در شهرستان جهرم درگذشت. خانه مادر گوهر ادب آواز در جهرم در سال ۱۳۵۸ (معروف به | نام مادر گوهر ادب آواز احترام پارسایی<ref>[https://www.hambastegimeli.com/%DA%AF%D8%B2%D9%8A%D8%AF%D9%87-%D9%87%D8%A7/56745-%D8%AF%D8%B1%DA%AF%D8%B0%D8%B4%D8%AA-%D9%85%D8%A7%D8%AF%D8%B1-%D8%A8%D8%B2%D8%B1%DA%AF%D9%88%D8%A7%D8%B1-%D8%B4%D9%87%D9%8A%D8%AF%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D8%AD%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D احترام پارسایی]</ref>بود. وی در ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۴ در شهرستان جهرم درگذشت. خانه مادر گوهر ادب آواز در جهرم در سال ۱۳۵۸ (دوره معروف به مبارزات سیاسی [[سازمان مجاهدین خلق ایران]])، ۲بار مورد حمله عناصر حزباللهی شهر جهرم قرار گرفت و به آتش کشیده شد. | ||
گوهر ادب آواز دربارهی علاقه اش به [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] نوشتهاست:<blockquote>«آنچه را که تاکنون | گوهر ادب آواز دربارهی علاقه اش به [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] نوشتهاست:<blockquote>«آنچه را که تاکنون به دنبالش میگشتم پیدا کردم.»</blockquote>او به شدت جذب اهداف و سلوک مجاهدین خلق شده و به انجمن دانشجویان مسلمان جهرم مرتبط با مجاهدین پیوست. در دوره معروف به «[[انقلاب فرهنگی]]» که در آن دوره به فرمان [[روحالله خمینی|آیتالله خمینی]] دانشگاهها تعطیل شدند، دفاتر انجمنهای اسلامی مرتبط با مجاهدین نیز مورد حمله عناصر حزباللهی (وابسته به آیتالله خمینی) قرار میگرفت. در سوم تیر ماه، هنگامی که تحت فشار اعضای حزب جمهوری اسلامی در جهرم، افراد و خانوادههای مرتبط با گروههای چپ از جمله مجاهدین مجبور به ترک شهر میشدند، گوهر ادبآواز جهت اطلاع از چگونگی زخمی شدن ۲تن از اعضای مجاهدین خلق به جهرم فرستاده شد، ولی در اطراف بیمارستان جهرم مورد شناسایی قرار گرفت. عناصر حزباللهی در همان محل او را به درختی بسته و صحنهی اعدام مصنوعی و تیرباران را در ملاء عام برای وی ترتیب دادند؛ سپس او را با سنگ و چوب مورد حمله قرار داده و به شدت مجروح کردند. گوهر ادبآواز با کمک مردم حاضر در صحنه موفق به فرار و خروج از شهرستان جهرم شد. پس از آن وی علارغم جراحتهای جدی به پخش اعلامیههای مجاهدین میپرداخت. | ||
گوهر ادب آواز از جمله جوانانی بود که پس از [[انقلاب ضد سلطنتی|انقلاب۵۷]] ایران، از شرایط قهر و شکنجه و عدم وجود آزادی بیان و عقیده توسط جمهوری اسلامی، به خشم آمده بود. به خصوص در شهر شیراز شاهد حملاتی بود که به گروههای سیاسی و جنگزدگان، به دستور آیتالله دستغیب که امام جمعه شهر و نماینده خمینی بود انجام میگرفت. او تصمیم گرفت با عملیاتی که به مرگ وی منجر شد، دستغیب را از میان بردارد. | گوهر ادب آواز از جمله جوانانی بود که پس از [[انقلاب ضد سلطنتی|انقلاب۵۷]] ایران، از شرایط قهر و شکنجه و عدم وجود آزادی بیان و عقیده توسط جمهوری اسلامی، به خشم آمده بود. به خصوص در شهر شیراز شاهد حملاتی بود که به گروههای سیاسی و جنگزدگان، به دستور آیتالله دستغیب که امام جمعه شهر و نماینده خمینی بود انجام میگرفت. او تصمیم گرفت با عملیاتی که به مرگ وی منجر شد، دستغیب را از میان بردارد. | ||
== عملیات فدایی و خاطرات شاهدان == | == عملیات فدایی و خاطرات شاهدان == | ||
گوهر ادبآواز | گوهر ادبآواز طی عملیاتی که به مرگ وی منجر شد، تصمیم گرفت آیتالله دستغیب را از میان بردارد. وی برای این عملیات اعلام آمادگی کرد. گوهر ادب آواز، خود در این باره نوشته است:<blockquote>«من فکر نمیکنم وجودم مایملک شخصیام باشد. وجود من متعلق به خدا و خلق و تشکیلات مجاهدین است. اگر با جان من قرار است راهی باز شود من هم فدیهای ناچیز خواهم بود و با انتخابی آگاهانه و مشتاقانه در انتظار چنین روزی به سر میبرم.» </blockquote>به گفته شاهدان گوهر ادب آواز شب قبل از عملیات در پایگاه عملیاتی روحیهای سرشار و شاداب داشت و تا دیروقت به کمک سایر همرزمانش به انجام مانورهای لازم در جهت آمادگی برای عملیات مشغول بودهاست. وی قبل از ترک پایگاه برای عملیات، موجودی خود را که یک ساعت مچی و مبلغ ۱۴تومان پول بوده است را به همرزمانش داد و گفت:<blockquote>«اینطوری بهتر است. من میدانم برای چه کاری میروم. من قلب دشمن را نشانه گرفتهام و انشاءالله که چیزی را باقی نگذاشتهام. نگاه من فقط به آنجاست.»</blockquote>همراهان او در مسیر تا محل عملیات نیز گفتهاند:<blockquote>«در بین راه گوهر دیگر هیچ نگفت. نگاه او فقط متوجه اقدام قهرمانانهای بود که میخواست انجام بدهد. عزم و تصمیم از نگاه او میبارید و آرام و سبک بال، به سمت میدان رزم روانه شد.»</blockquote>همرزمان گوهر ادبآواز در خصوص روز عملیات وی گفتهاند:<blockquote>«برای مدتی در پایگاه منتظر گوهر بودیم اما او دیگر برنگشت و گویا تصمیم گرفته بود عملیات را به هر قیمت انجام بدهد ولو اینکه جان خود را فدا کند.»</blockquote> | ||
=== خاطرات فاطمه افراسیابی همتیم گوهر ادب آواز === | === خاطرات فاطمه افراسیابی همتیم گوهر ادب آواز === |
ویرایش