۷
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۰۸: | خط ۱۰۸: | ||
«در نخستوزیری جلسه داشتیم. … در آن جلسه آقایان موسوی اردبیلی، مهدوی کنی، محسن رضائی، بهعنوان فرمانده سپاه، بهزاد نبوی بهعنوان مشاور، من بهعنوان دادستان و چندنفر دیگر حضور داشتند… آقای مهدوی کنی گفت: «حالا دیگر مشکل میتوانیم با اینها (مجاهدین) برخورد کنیم» … شبانه رفتیم و این مسائل را با امام مطرح کردیم. امام فرمود: پیشنهاد شما چیست؟ من گفتم: اگر دولت دخالت نکند، ما مسأله را حل میکنیم، همه چیز درست میشود و امنیت به دست میآید… سرانجام امام به حاج احمدآقا گفت که جلسه فردا با حضور نخستوزیر و قوه قضاییه تشکیل بشود… احمدآقا آنجا گفت که نظر امام در مورد مسائل این است که فلانی (یعنی من) که دادستان کل انقلاب است، سیاست برخورد با اینها، رفتار و کیفیت کار را ایشان مشخص کند. دولت و شورای عالی قضایی هم دخالتی در امور نکنند. آنها هم گفتند باشد. این بود که ما بهدنبال برنامهریزی رفتیم…». <ref>ماهنامهی دولتی چشمانداز، شماره ۲۲- مهر و آبان ۱۳۸۲</ref> | «در نخستوزیری جلسه داشتیم. … در آن جلسه آقایان موسوی اردبیلی، مهدوی کنی، محسن رضائی، بهعنوان فرمانده سپاه، بهزاد نبوی بهعنوان مشاور، من بهعنوان دادستان و چندنفر دیگر حضور داشتند… آقای مهدوی کنی گفت: «حالا دیگر مشکل میتوانیم با اینها (مجاهدین) برخورد کنیم» … شبانه رفتیم و این مسائل را با امام مطرح کردیم. امام فرمود: پیشنهاد شما چیست؟ من گفتم: اگر دولت دخالت نکند، ما مسأله را حل میکنیم، همه چیز درست میشود و امنیت به دست میآید… سرانجام امام به حاج احمدآقا گفت که جلسه فردا با حضور نخستوزیر و قوه قضاییه تشکیل بشود… احمدآقا آنجا گفت که نظر امام در مورد مسائل این است که فلانی (یعنی من) که دادستان کل انقلاب است، سیاست برخورد با اینها، رفتار و کیفیت کار را ایشان مشخص کند. دولت و شورای عالی قضایی هم دخالتی در امور نکنند. آنها هم گفتند باشد. این بود که ما بهدنبال برنامهریزی رفتیم…». <ref>ماهنامهی دولتی چشمانداز، شماره ۲۲- مهر و آبان ۱۳۸۲</ref> | ||
==دیدگاه [[مسعود رجوی]] در مورد ۵ مهر== | ==دیدگاه [[مسعود رجوی]] در مورد ۵ مهر== | ||
مسعود رجوی مسئول [[شورای ملی مقاومت ایران]]، در مورد ۵ مهر این چنین میگوید:<blockquote>«من در همان زمان نوشتم که زبان من از توصیف صحنههای سراسر شور و ایمان و سراسر پاکباختگی و فدا در آن ایام قاصر است. چیزهایی را که در اینباره خوانده و شنیدهام، نه میتوانم بگویم و نه میتوانم بنویسم. از من برنمیآید. کار | مسعود رجوی مسئول [[شورای ملی مقاومت ایران]]، در مورد ۵ مهر این چنین میگوید:<blockquote>«من در همان زمان نوشتم که زبان من از توصیف صحنههای سراسر شور و ایمان و سراسر پاکباختگی و فدا در آن ایام قاصر است. چیزهایی را که در اینباره خوانده و شنیدهام، نه میتوانم بگویم و نه میتوانم بنویسم. از من برنمیآید. کار شعراست، کار استادان نقاشی و موسیقی است. کار معلمان سخنوری و کتابت است.</blockquote><blockquote>فقط میگویم که خدایا تو گواه باش که در آن روزها و بهخصوص در جنگهای خیابانی و در تظاهرات مسلحانه روز ۵ مهر ۱۳۶۰، مجاهدین حق تو و حق خلق تو را به کمال و در حد توان خود ادا کردند. گواه باش که برای تو، برای خلق تو و برای آزادی و برای ایران، چه گلهای نازنینی در دستههای ۵۰تایی، ۱۰۰تایی و ۲۰۰تایی با فریاد ”مرگ بر خمینی، زنده باد آزادی“ توسط دشمن تو و دشمن خلق تو(خمینی) پرپر شدند.</blockquote><blockquote>در عینحال دجال خونآشام با قساوت مافوق تصور، بسا فراتر از شاه، در ذهن تودههای مردم به گور سپرده شد.</blockquote><blockquote>شتاب رژیم در اعدامهای خیابانی و فتواهای پیاپی خمینی که از جانب نمایندگان و سخنگویانش در رادیو و تلویزیون اعلام میشد، بسیار گویاست. حتی شماری از پاسداران و کمیتهچیهای خودش را هم، که در صحنه به مجاهدین تیراندازی میکردند، به اشتباه همراه با مجاهدین دستگیر کرد و شکنجهگران و بازجویانش در اوین، قسم و آیههای آنها را هم که علیه مجاهدین میجنگیدند، باور نکردند. فرصت یک تلفن کردن به کمیتهها هم به آنها ندادند و کارت پاسداری آنها را هم جعلی دانستند و میگفتند خیلی از ”منافقین“ از همین کارتها جعل کردهاند! و آنها را هم سرضرب اعدام کردند.</blockquote><blockquote>میگفتند که به فرموده امام امت! دادگاه و تحقیقات لازم نیست، هر خیابان دادگاه و هر فرد عادل! خودش یک قاضی است... نیمکشتهها را تمامکش کنید... مجروحان را از روی تخت بیمارستان به قتلگاه بفرستید. ”باغی“ را(چه حامله باشد و چه دختر نوباوه) باید کشت...</blockquote><blockquote>بله بت خمینی اینچنین شکست».<ref>استراتژی قيام و سرنگونی - مسعود رجوی -۳۰ دی ۱۳۸۸، کتاب اول، ص۲۳۶</ref></blockquote> | ||
==سخنرانی بازرگان بعد از ۵ مهر ۱۳۶۰== | ==سخنرانی بازرگان بعد از ۵ مهر ۱۳۶۰== | ||
ابعاد اعدامها بعد از ۵ مهر به حدی بود که مهندس بازرگان که آن زمان نمایندهی مجلس بود تاب نیاورد و در روز ۱۵ مهر ۱۳۶۰ در مجلس به اعتراض برخاست، که البته بر سرش ریختند و نگذاشتند سخنرانیاش به پایان برسد. | ابعاد اعدامها بعد از ۵ مهر به حدی بود که مهندس بازرگان که آن زمان نمایندهی مجلس بود تاب نیاورد و در روز ۱۵ مهر ۱۳۶۰ در مجلس به اعتراض برخاست، که البته بر سرش ریختند و نگذاشتند سخنرانیاش به پایان برسد. | ||
خط ۱۳۰: | خط ۱۳۰: | ||
پس از سلام… اوضاع جاری زندان اوین و بسیاری از زندانهای شهرستانها از قبیل اعدامهای بیرویه و احیاناً بدون حکم قضات شرع یا بدون اطلاع آنها… و حتی اعدام دختران سیزده چهارده ساله به صرف تندزبانی بدون اینکه اسلحه در دست گرفته یا در تظاهرات شرکت کرده باشند کاملاً ناراحتکننده و وحشتناک است، فشارها و تعزیرات و شکنجههای طاقتفرسا رو به افزایش است… | پس از سلام… اوضاع جاری زندان اوین و بسیاری از زندانهای شهرستانها از قبیل اعدامهای بیرویه و احیاناً بدون حکم قضات شرع یا بدون اطلاع آنها… و حتی اعدام دختران سیزده چهارده ساله به صرف تندزبانی بدون اینکه اسلحه در دست گرفته یا در تظاهرات شرکت کرده باشند کاملاً ناراحتکننده و وحشتناک است، فشارها و تعزیرات و شکنجههای طاقتفرسا رو به افزایش است… | ||
… سپاه پاسداران تقریباً بهصورت اهرم گروهها و افراد درآمده، در برخوردها و تصفیهها و عزل و نصبها کمتر تقوی و خط اسلام و رهبر مطرح است… پیشبینی میشود اگر سپاه به این وضع پیش برود در آینده نزدیکی این ارگان انقلابی متلاشی یا به صورت یک ارگان انتظامی بیخاصیتی درآید… والسلام علیکم ـ ۲۸ذی القعده ۱۴۰۱حسینعلی منتظری».<ref> | … سپاه پاسداران تقریباً بهصورت اهرم گروهها و افراد درآمده، در برخوردها و تصفیهها و عزل و نصبها کمتر تقوی و خط اسلام و رهبر مطرح است… پیشبینی میشود اگر سپاه به این وضع پیش برود در آینده نزدیکی این ارگان انقلابی متلاشی یا به صورت یک ارگان انتظامی بیخاصیتی درآید… والسلام علیکم ـ ۲۸ذی القعده ۱۴۰۱حسینعلی منتظری».<ref>وبسایت [https://news.mojahedin.org/i/ سازمان مجاهدین خلق ایران]</ref> | ||
==مکالمات بیسیمی نیروهای دولتی در روز ۵ مهر ۱۳۶۰== | ==مکالمات بیسیمی نیروهای دولتی در روز ۵ مهر ۱۳۶۰== | ||
مکالماتی که در شبکهی بیسیمی کمیته و سپاه پاسداران در روز ۵ مهر ۱۳۶۰ انجام شده، ابعاد سرکوب را نشان میدهد: (این مکالمات توسط واحدهای رزمی مجاهدین شنود شده است) | مکالماتی که در شبکهی بیسیمی کمیته و سپاه پاسداران در روز ۵ مهر ۱۳۶۰ انجام شده، ابعاد سرکوب را نشان میدهد: (این مکالمات توسط واحدهای رزمی مجاهدین شنود شده است) | ||
خط ۱۸۲: | خط ۱۸۲: | ||
شما برادر هادی موردی هست بفرمایید تا اقدام كنیم. | شما برادر هادی موردی هست بفرمایید تا اقدام كنیم. | ||
صبح آقای هادی غفاری آمده اینجا گفته تا دستورثانوی به هیچ وجه هیچ كسی حق نداره | صبح آقای هادی غفاری آمده اینجا گفته تا دستورثانوی به هیچ وجه هیچ كسی حق نداره جنازهها رو از بیمارستان تكون بده. | ||
آقا این | آقا این حرفها رو اعلام نكنین دیگه رو شبكه | ||
همه چیزو ما باید ده مرتبه بگیم؟ | همه چیزو ما باید ده مرتبه بگیم؟ | ||
ناصر | ناصر بهگوش باشد! آقا واحد بیاد یا نیاد؟ | ||
بیمارستان ما جایی نداره برادر نیم ساعت دیگه خودشون ترتیبشو اونوقت | بیمارستان ما جایی نداره برادر نیم ساعت دیگه خودشون ترتیبشو اونوقت میدن…. | ||
خیابون فرهنگ كوچه ۱۱ | خیابون فرهنگ كوچه ۱۱ | ||
خط ۲۲۰: | خط ۲۲۰: | ||
بیمارستان رو به طور كامل باید بررسی كنین. اگر اون جا بستری نبود یعنی بیماری كه به وسیله گلوله مجروح نشده باشه اون منطقه رو ترك كنین. | بیمارستان رو به طور كامل باید بررسی كنین. اگر اون جا بستری نبود یعنی بیماری كه به وسیله گلوله مجروح نشده باشه اون منطقه رو ترك كنین. | ||
…. حالا هماهنگ | …. حالا هماهنگ میكنیم، …. ساختمون رو محاصره میكنیم…..اگه آر. پی. جی هست, آرپی جی هم بدین. | ||
میدم. | |||
یاسر ۱۱ شما دقت داشته باشین برادرای پاسدار .. منافقین بیان بیرون اونجا…. داخل بیمارستان شدن….. بشناسنش | یاسر ۱۱ شما دقت داشته باشین برادرای پاسدار .. منافقین بیان بیرون اونجا…. داخل بیمارستان شدن….. بشناسنش | ||
خط ۲۲۸: | خط ۲۲۸: | ||
همونطور كه از داخل بیمارستان ظاهرا فراریش دادن، همونطور وارد بیمارستان انقلاب كردن. | همونطور كه از داخل بیمارستان ظاهرا فراریش دادن، همونطور وارد بیمارستان انقلاب كردن. | ||
پذیرشیهایی رو كه از روز- دوسه روز قبل صادر شده | |||
…. كل | …. كل پذیرشیها روشما بررسی كنین، به اتفاق مریضها. | ||
یعنی هر مریضی كه اونجا بستری | یعنی هر مریضی كه اونجا بستری میشه، پذیرش داره پذیرشش رو با خود مریض مطابقت كنین. | ||
اگر گلوله خورده باشه، از منافقینه <ref>وبسایت [https://www.hambastegimeli.com/%D9%85%D9%87%D9%85%D8%AA%D8%B1%DB%8C%D9%86-%D8%AE%D8%A8%D8%B1%D9%87%D8%A7/66214-%DB%B5-%D9%85%D9%87%D8%B1-%D8%B3%D8%A7%D9%84%D8%B1%D9%88%D8%B2-%D8%AD%D9%85%D8%A7%D8%B3%D9%87-%D9%81%D8%B1%D9%88%D8%B2%D8%A7%D9%86-%D9%BE%D9%86%D8%AC%D9%85-%D9%85%D9%87%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%87-%DB%B1%DB%B3%DB%B6%DB%B0 همبستگی ملی]</ref> | اگر گلوله خورده باشه، از منافقینه <ref>وبسایت [https://www.hambastegimeli.com/%D9%85%D9%87%D9%85%D8%AA%D8%B1%DB%8C%D9%86-%D8%AE%D8%A8%D8%B1%D9%87%D8%A7/66214-%DB%B5-%D9%85%D9%87%D8%B1-%D8%B3%D8%A7%D9%84%D8%B1%D9%88%D8%B2-%D8%AD%D9%85%D8%A7%D8%B3%D9%87-%D9%81%D8%B1%D9%88%D8%B2%D8%A7%D9%86-%D9%BE%D9%86%D8%AC%D9%85-%D9%85%D9%87%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%87-%DB%B1%DB%B3%DB%B6%DB%B0 همبستگی ملی]</ref> | ||
خط ۲۵۸: | خط ۲۵۸: | ||
*۵۳ محارب و باغی در تهران و شهرستانها اعدام شدند.<ref>اطلاعات چهارشنبه ۸مهرماه ۱۳۶۰ شماره ۱۶۵۳۹</ref> | *۵۳ محارب و باغی در تهران و شهرستانها اعدام شدند.<ref>اطلاعات چهارشنبه ۸مهرماه ۱۳۶۰ شماره ۱۶۵۳۹</ref> | ||
سودابه پازاج یکی از جوانانی که در آن روز جان خودش را برای آزادی داد، در وصیت نامه خودش مینویسد:<blockquote>«رسم و ره | سودابه پازاج یکی از جوانانی که در آن روز جان خودش را برای آزادی داد، در وصیت نامه خودش مینویسد:<blockquote>«رسم و ره آزادی، یا پیشه نباید کرد،</blockquote><blockquote>یا آنکه زجان و تن، اندیشه نباید کرد</blockquote><blockquote>برای استمرار حرکت خود و برای روشن کردن راه خلق احتیاج به فداکاریها و از خودگذشتگیهای زیادی است و کسی را توان این کار است که در قید خود نباشد».</blockquote>مسعود شکیبانژاد هم جوان دیگری است که در وصیت نامه خودش خطاب به مادرش مینویسد: | ||
«مادر! من باید بروم باید بروم؛ وگرنه میمیرم. | «مادر! من باید بروم باید بروم؛ وگرنه میمیرم. | ||
خط ۲۷۰: | خط ۲۷۰: | ||
«مرگ بر خمینی!»<ref>وبسایت [https://article.mojahedin.org/i/%D8%AD%D9%85%D8%A7%D8%B3%D9%87-%DB%B5%D9%85%D9%87%D8%B1-%D9%BE%D8%A7%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D8%B4%D8%A7%D9%87-%D8%B3%D8%B7%D8%A7%D9%86-%D9%88%D9%84%D8%A7%DB%8C%D8%AA سازمان مجاهدین خلق ایران]</ref> | «مرگ بر خمینی!»<ref>وبسایت [https://article.mojahedin.org/i/%D8%AD%D9%85%D8%A7%D8%B3%D9%87-%DB%B5%D9%85%D9%87%D8%B1-%D9%BE%D8%A7%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D8%B4%D8%A7%D9%87-%D8%B3%D8%B7%D8%A7%D9%86-%D9%88%D9%84%D8%A7%DB%8C%D8%AA سازمان مجاهدین خلق ایران]</ref> | ||
===وصیتنامهی یکی از جان باختگان روز ۵ مهر ۱۳۶۰=== | ===وصیتنامهی یکی از جان باختگان روز ۵ مهر ۱۳۶۰=== | ||
مسعود شکیبانژاد از جمله جوانان مجاهدی است که در روز ۵ مهر در تظاهرات شرکت میکند، وی وصیتنامهاش را روز ۴ مهر مینویسد و در فردای آن روز به میدان تظاهرات میرود؛ گوشهای از وصیتنامهی وی بدین شرح است:[[پرونده:۵مهر۱۳۶۰ مسعودشکیبانژاد.jpg|جایگزین=۵مهر۱۳۶۰ مسعودشکیبانژاد|بندانگشتی|۵مهر۱۳۶۰ مسعودشکیبانژاد]]<blockquote>«سلام، سلامی گرم و آتشین، سلامی | مسعود شکیبانژاد از جمله جوانان مجاهدی است که در روز ۵ مهر در تظاهرات شرکت میکند، وی وصیتنامهاش را روز ۴ مهر مینویسد و در فردای آن روز به میدان تظاهرات میرود؛ گوشهای از وصیتنامهی وی بدین شرح است:[[پرونده:۵مهر۱۳۶۰ مسعودشکیبانژاد.jpg|جایگزین=۵مهر۱۳۶۰ مسعودشکیبانژاد|بندانگشتی|۵مهر۱۳۶۰ مسعودشکیبانژاد]]<blockquote>«سلام، سلامی گرم و آتشین، سلامی غمبار و دردآگین، سلام آخرین،</blockquote><blockquote>غرضم از نوشتن این نامه در واپسین ساعات عمرم تشریح انگیزههای حرکتم بود،</blockquote><blockquote>وقتی خلق همهی درها را بهروی خویش بسته میبیند و هر فریاد اعتراض و مخالفتی با اسلحه سرکوب میشود، پس زندهباد مبارزهی مسلحانهی رهاییبخش خلق، زندهباد برابری و عدالت. با این تحلیل، دیگر کمترین جایی برای درنگ و تعلل نمیماند.</blockquote> | ||
<blockquote>من نیز مانند هزاران رزمندهی دلاور دیگر این میهن، بهجنبش انقلابی مسلحانه و پیشتاز خلق، بهعنوان آخرین راهنجات و آخرین شیوهی اصولی برخورد با خمینی آدمخوار و بهعنوان نبردی کاملاً عادلانه، رودرروی خمینی مسلحانه ایستادهام</blockquote><blockquote>این را همه شاهدند که سازمان چقدر سعی کرد بهقولی حتی از آخرین قطرههای دموکراسی در این میهن استفاده کند تا این خونریزی و کشتارها نشود. همه دیدیم که باوجود بیشاز ۵۰ شهید چماقداری و تروریسم کور(رژیم خمینی است که بیشرمانه ما را بهتروریسم متهم میکند) باز هم سازمان دست بهاسلحه نزد تا اینکه انحصارطلبی وارد مرحلهی نوینی گشت و ارتجاع از حاکمیت سیاسی جز خویشتن هیچکس را نخواست. این بود که خمینی و دارودستهاش در مجلس و اینور و آنور مجبور به یککودتای بهخیال خودشان بیسروصدا شدند. فالانژها و چماقکشان حرفهیی را | <blockquote>من نیز مانند هزاران رزمندهی دلاور دیگر این میهن، بهجنبش انقلابی مسلحانه و پیشتاز خلق، بهعنوان آخرین راهنجات و آخرین شیوهی اصولی برخورد با خمینی آدمخوار و بهعنوان نبردی کاملاً عادلانه، رودرروی خمینی مسلحانه ایستادهام</blockquote><blockquote>این را همه شاهدند که سازمان چقدر سعی کرد بهقولی حتی از آخرین قطرههای دموکراسی در این میهن استفاده کند تا این خونریزی و کشتارها نشود. همه دیدیم که باوجود بیشاز ۵۰ شهید چماقداری و تروریسم کور (رژیم خمینی است که بیشرمانه ما را بهتروریسم متهم میکند)، باز هم سازمان دست بهاسلحه نزد تا اینکه انحصارطلبی وارد مرحلهی نوینی گشت و ارتجاع از حاکمیت سیاسی جز خویشتن هیچکس را نخواست. این بود که خمینی و دارودستهاش در مجلس و اینور و آنور مجبور به یککودتای بهخیال خودشان بیسروصدا شدند. فالانژها و چماقکشان حرفهیی را بهخیابانها فرستادند تا با عربده و بگیروببند و تفنگکشی و اعدام، محیط رعب و وحشتی ایجاد کنند که هیچکس فکر اعتراض هم بهسرش نزند</blockquote><blockquote>اما راهپیمایی شکوهمند و انقلابی ۳۰ خرداد چنان ضربهیی بر پیکر پوسیدهاش وارد آورد که مثل تفنگ بادی شروع کرد به هیاهو و گندهگویی. بله ببرکاغذی زخمخورده بههرسو چنگال انداخت، بدون هدف یکی از این چنگالها به زندان اوین افتاد. بیچاره ببرکاغذی نمیدانست گناه را گردن چهکسی بیندازد. ولی ساکت که نمیشد نشست. همهی دیکتاتورها وقتی به اینجا میرسند، به همین شیوه متوسل میشوند. حدود ۵۰ -۶۰ نفر را به جوخه سپرد. ازجمله سعادتی را که محکومیتش ازپیش، دهسال تعیین شده بود و ازجمله دختران ۱۲ ساله و ازجمله افرادی که حتی نامشان را نمیدانست و نیز زنان باردار را. این عمل شنیع ضدخلقی کار زشتی بود که حتی شاه خونخوار هم از انجام آن در پیشگاه خلق ابا داشت.</blockquote><blockquote>.....</blockquote><blockquote>آری اینها همه برای آزادی است، آزادی، آزادی، این خون رگهای هستی، این آوای خونین همیشهی تاریخ و چهباک، چهباک. بهخدا اگر صدجان میداشتم راضی بودم که هرکدام را زیر شدیدترین شکنجهها و زنده پوستکندهشدنها بدهم، برای خدا، برای رهایی خلق، برای اینکه نباشند دیگر دعواهای زنها با مردهایشان، برای نبودن خرجی خانه و مرگ بچهها، روی دست پدران و مادران از گرسنگی و فقر و بیماری.......</blockquote><blockquote>.....بسیاری از انقلابیون باید جان پاک خویش را درطبق اخلاص نهند. ..... وضعیت کنونی اینچنین است و تنها آدمهای بزدل و بیشرف میتوانند ساکت بنشینند. من خیلی وقت است که ماهیت این رژیم خونخوار پلید برایم روشن گشته و بنابراین با همهٌ وجودم، معتقدم که باید با این حکومت فقط با سلاح درآویخت، چرا که دیگر هیچ جایی و طریق برخورد دیگری را نگذاشتهاند و بازهم بر این تأکید دارم که نبرد ما عادلانه است و بهحکم قرآن این حق ماست و خدا بهما اجازه داده تا با آنها که بهما ظلم روا داشتند، بجنگیم. اذن للذین یقاتلون بانهم ظلموا</blockquote><blockquote>… الان ساعت ده و دهدقیقه روز شنبه ۴ مهرماه سال ۱۳۶۰ است. من بهخوبی میدانم که آخرین لحظات عمرم را دارم سپری میکنم. زیرا فردا برنامهی بسیار گسترده و بسیار مهمی داریم که حالت نقطهی عطف را در جنبش دارد و این حالت پیش نمیآید و قوام نمییابد مگر با خون، و این خون از بدنهای ما باید ریخته شود تا بهخلق انگیزهی حرکت و ایثار بدهد و تا رهایی به جامعه باز آید». <ref>سیمای آزادی تلویزیون ملی ایران- اخبار روز ۵ مهر ۱۳۹۷</ref></blockquote> | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{پانویس|۳|اندازه=ریز}} | {{پانویس|۳|اندازه=ریز}} |
ویرایش