انقلاب شوروی
انقلاب شوروی، یا انقلاب ۱۹۱۷ روسیه یکی از مهمترین رویدادهای تاریخی قرن بیستم بود که به فروپاشی حکومت تزاری و تأسیس اتحاد جماهیر شوروی انجامید. این انقلاب شامل دو مرحله اصلی بود: انقلاب فوریه و انقلاب اکتبر.
یکم - انقلاب فوریه مطابق با مارس ۱۹۱۷ به تقویم میلادی است.
در این ماه مردم پتروگراد به همراه سربازان و کارگران بر علیه شرایط سخت زندگی و فساد خاندان حکومتی و شکستهای نظامی در جنگ جهانی اول قیام کردند. این قیام همراه با اعتصابات گسترده و تظاهرات خیابانی منجر به استعفای نیکلای دوم و برجیده شدن سلطنت رومانوفها گردید.
پس از استعفای تزار، دولت موقت به رهبری الکساندر کرنسکی تشکیل شد. اما این دولت نتوانست مشکلات اقتصادی و سیاسی کشور را حل کند و تصمیم به ادامه مشارکت در جنگ جهانی اول نیز موجب نارضایتی بیشتر مردم و نظامیان شد.
دوم - انقلاب اکتبر مطابق با ماه نوامبر میلادی در سال ۱۹۱۷
حزب بلشویک به رهبری ولادیمیر لنین و با حمایت مردم و طبقه کارگر و سربازان، علیه دولت موقت قیام کرد. با تصرف مراکز کلیدی در پتروگراد، از جمله کاخ زمستانی، دولت موقت سرنگون شد. این انقلاب به استقرار دولت بلشویکی منجر شد که مبتنی بر اصول مارکسیسم-لنینیسم بود.
بلشویکها برنامه اصلاحات گستردهای از جمله:
خروج روسیه از جنگ جهانی اول (عهدنامه برست-لیتوفسک)، ملیسازی زمینها، ایجاد یک دولت سوسیالیستی را به اجرا گذاشتند.
نتیجهی این قیام منجر به حوادث و رویدادهای بیشمار و تاثیرات عمیق در تاریخ معاصر شد:
۱. آغاز جنگ داخلی روسیه (۱۹۱۷–۱۹۲۳) میان بلشویکها (ارتش سرخ) و مخالفان (ارتش سفید).
۲. تأسیس اتحاد جماهیر شوروی (۱۹۲۲)، اولین دولت سوسیالیستی جهان.
۳. تأثیرات عمیق بر تاریخ جهان، از جمله گسترش جنبشهای سوسیالیستی و ایجاد یک نظام دو قطبی در قرن بیستم.
انقلاب روسیه نقطه عطفی در تاریخ معاصر بود که نه تنها سرنوشت روسیه، بلکه مسیر سیاسی و اجتماعی جهان را تغییر داد.
زمینههای انقلاب شوروی
در قرن نوزده روسیه از عقبماندهترین کشورهای اروپایی و تحت کنترل پادشاهی مستبد که خود را «پدر کوچک مقدس» و کشورش را «روسیه مقدس» مینامید قرار داشت. کلیسای ارتدوکس همراه و ابزار سرکوب تزار بود. هر نوع شورش و اعتراضی به شدت سرکوب میشد و اصول «سرواژ» یا «ارباب - رعیت» بر اقتصاد حاکم بود و خون کشاورزان را فئودالها میمکیدند. علاوه بر فساد و سرکوب قحطی ناشی از جنگی بی پایان در همان سالها بین متحدین و متفقین وضعیت نابسامان اجتماعی را تشدید میکرد.
انقلاب ۱۹۱۷ روسیه در نتیجه یک سلسله عوامل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و ایدئولوژیک به وقوع پیوست. این عوامل زمینههای انقلاب را تشکیل میدهند و به مرور زمان شرایط را برای سقوط نظام تزاری و روی کار آمدن بلشویکها فراهم کردند. این عوامل عبارت بودند از:
مشکلات سیاسی
حکومت استبدادی تزار، روسیه تحت سلطنت تزارها یک حکومت استبدادی بود. تصمیمات سیاسی بدون مشورت با مردم یا نهادهای منتخب اتخاذ میشد. این موضوع نارضایتی عمومی را برانگیخت.
تاتوانی نیکلای دوم در تداوم سلطه
نیکلای دوم، آخرین تزار روسیه، فردی ضعیف و بیتصمیم بود. او نتوانست بحرانهای کشور را مدیریت کند و اقتدار سلطنت را حفظ کند. بلکه این بحرانها با اصرار در تداوم شرکت در جنگ جهانی اول منجر به خالی شدن خزانهی کشور و فقر و بیچارگی روزافزون مردم شد.
سرکوب مخالفان
علاوه بر سرکوب کمونیستها، جریانات اصلاحطلب و سوسیالدموکراتها و سوسیالیستهای انقلابی، به شدت سرکوب میشدند، اما این سرکوبها نارضایتی بیشتری ایجاد کرد.
ناکارآمدی دولت
فساد، بوروکراسی ناکارآمد، و عدم توانایی دولت در پاسخ به خواستههای مردم، اعتماد عمومی را از بین برد.
سرنگونی تزار
حزب سوسیال دموکرات روسیه با هدف سرنگونی حکومت سرمایهداری تزار برنامه خود را در جند ماده اعلام کرد، مردم روسیه در سال ۱۹۰۵ قیامی را شکل دادند که به دست سربازان تزار به خون کشیده شد و قیام مسکو نیز سرکوب گردید. با جمعبندی نتایج قیام مسکو، لنین آثاری را منتشر کرد و خواهان ایجادی حزبی با عناصر حرفهای برای پیشبرد امر سرنگونی شد، در ادامه با اختلافاتی که در دیدگاههای رهبران این حزب بوجود آمد دو حزب منشویک و بلشویک از حزب سوسیال دموکرات زاده شد که رهبری بلشویکها با ولادیمیر ایلیچ لنین بود.
تصمیم لنین به سرنگونی دولت موقت
جلسه بلشویکها پیش از حمله به کاخ زمستانی یکی از لحظات مهم انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ روسیه است. این جلسه به تصمیمگیری نهایی برای سرنگونی دولت موقت کرنسکی و آغاز انقلاب بلشویکی انجامید. در ادامه خلاصهای از این جلسه و وقایع مرتبط ارائه میشود:
زمینه جلسه
دولت موقت به رهبری الکساندر کرنسکی پس از انقلاب فوریه ۱۹۱۷ درگیر بحرانهای سیاسی، اقتصادی و نظامی بود و نتوانست رضایت مردم را جلب کند.
حزب بلشویک به رهبری ولادیمیر لنین که شعار "صلح، نان و زمین" را سرلوحه خود قرار داده بود، توانست حمایت گستردهای در میان کارگران، سربازان و دهقانان به دست آورد.
در روزهای منتهی به اکتبر، وضعیت انقلابی به اوج خود رسید و لنین اصرار داشت که باید از فرصت استفاده کرد و قدرت را به دست شوراهای کارگری (سُوْیِتها) سپرد.
جلسه کمیته مرکزی بلشویکها (۲۳ اکتبر ۱۹۱۷)
این جلسه در پتروگراد (سنپترزبورگ کنونی) برگزار شد در این جلسه اعضای کمیته مرکزی حزب، از جمله لنین، تروتسکی، استالین و دیگر رهبران در آن حضور داشتند.
موضوع اصلی بحث: تصمیمگیری درباره آغاز قیام مسلحانه علیه دولت موقت بود.
لنین، به شدت بر ضرورت اقدام فوری تأکید کرد و استدلال کرد که تأخیر ممکن است منجر به از دست رفتن حمایت عمومی شود. او معتقد بود که شرایط عینی و ذهنی برای انقلاب آماده است.
مخالفان قیام، برخی از اعضای کمیته، از جمله زینوویف و کامنف، مخالف زمانبندی پیشنهادی بودند. آنها بیم داشتند که شورش شکست بخورد و منجر به سرکوب شدید شود. پس از این جلسه نیز خبر تصمیم قیام را به روزنامهها درز دادند.
لئون تروتسکی که رئیس شورای پتروگراد بود، از طرح لنین حمایت کرد و برنامهریزی نظامی دقیقی را برای تسخیر مراکز کلیدی شهر پیشنهاد کرد.
تصمیم نهایی
پس از بحثهای طولانی، کمیته مرکزی بلشویکها با اکثریت آرا تصمیم به شروع قیام مسلحانه گرفت. این تصمیم نقطه عطفی برای انقلاب اکتبر بود.
وقایع پس از جلسه
برنامهریزی دقیق برای حمله به کاخ زمستانی، مقر دولت موقت، آغاز شد.
تروتسکی مسئول سازماندهی گارد سرخ و هماهنگی با سُوْیِتهای کارگری و سربازان انقلابی شد.
در شب ۲۵ اکتبر ۱۹۱۷به تقویم روسی (۷ نوامبر به تقویم میلادی)، بلشویکها حمله خود را آغاز کردند و کاخ زمستانی را تسخیر کردند.
اهمیت جلسه
این جلسه نشاندهنده تصمیمگیری بلشویکها برای تبدیل وضعیت انقلابی به یک انقلاب عملی بود. تصمیم به قیام مسلحانه نه تنها منجر به سقوط دولت موقت و پیروزی انقلاب شد، بلکه ساختار سیاسی روسیه را برای همیشه تغییر داد و به تأسیس نخستین دولت سوسیالیستی جهان انجامید.[۱]
جنگ داخلی شوروی
جنگ داخلی روسیه (۱۹۱۷–۱۹۲۳) یک نبرد خونین میان بلشویکها و نیروهای ضدانقلاب بود که پس از پیروزی انقلاب اکتبر رخ داد. این جنگ تأثیر عمیقی بر شکلگیری اتحاد جماهیر شوروی و سرنوشت سیاسی روسیه داشت.
پیشزمینه جنگ داخلی
پس از پیروزی بلشویکها در انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ و سرنگونی دولت موقت، آنها حکومت شورایی را تأسیس کردند. این حکومت با چالشهای جدی روبرو بود:
مخالفت طبقات اشراف، بورژوازی، و افسران ارتش تزاری. مقاومت دهقانانی که به سیاستهای جمعگرایی اجباری زمینها اعتراض داشتند. دخالت قدرتهای خارجی (بریتانیا، فرانسه، ژاپن و ایالات متحده) که از ضدانقلاب حمایت کردند.
طرفهای درگیر
ارتش سرخ (بلشویکها)
تحت رهبری تروتسکی و سازماندهی شده توسط بلشویکها با هدف حفظ قدرت شوروی و گسترش انقلاب سوسیالیستی.
ارتش سفید (ضدانقلاب)
متشکل از افسران تزاری سابق، محافظهکاران، لیبرالها، و سوسیالیستهای مخالف بلشویکها با هدف سرنگونی بلشویکها و احیای نظم قدیمی یا تشکیل حکومتی غیربلشویکی.
نیروهای خارجی
کشورهای متفقین که از ارتش سفید حمایت کردند تا از گسترش انقلاب بلشویکی به سایر کشورها جلوگیری کنند.
مراحل اصلی جنگ
آغاز شورشها (۱۹۱۸)
قرارداد برست-لیتوفسک با آلمان (مارس ۱۹۱۸) باعث اعتراضات داخلی و خارجی شد. ضدانقلابیون در مناطق مختلف، بهویژه در جنوب روسیه و سیبری، شورش کردند.
ارتش سرخ تأسیس شد و تروتسکی رهبری آن را بر عهده گرفت.
دخالت خارجی و پیشروی ارتش سفید (۱۹۱۸–۱۹۱۹)
نیروهای خارجی به بنادر و مناطق استراتژیک حمله کردند. ارتش سفید، تحت فرماندهی رهبرانی مانند کولچاک، دنیکین و ورانگل، به مسکو و پتروگراد نزدیک شد.
پیروزی ارتش سرخ و عقبنشینی ضدانقلاب (۱۹۱۹–۱۹۲۰)
سازماندهی مؤثر تروتسکی و اتحاد طبقات کارگری باعث شکست ارتش سفید شد. شکست کولچاک در سیبری و دنیکین در جنوب، ارتش سفید را تضعیف کرد.
پایان جنگ و شکست نهایی (۱۹۲۱–۱۹۲۳)
آخرین مقاومتها در کریمه توسط ورانگل شکست خورد. بلشویکها شورشهای دهقانی (مانند شورش تامبوف) و شورش ملوانان کرونشتات را سرکوب کردند.
دلایل پیروزی بلشویکها، یکم: رهبری قوی لنین و تروتسکی و استراتژیهای نظامی و سیاسی مؤثربود. دوم: اتحاد و انسجام، ارتش سرخ به مراتب منسجمتر از نیروهای متفرق ارتش سفید بود. سوم: حمایت مردمی، وعدههای بلشویکها درباره زمین و برابری اجتماعی باعث جذب کارگران و دهقانان شد. چهارم: عدم هماهنگی ضدانقلاب، اختلافات ایدئولوژیک و عدم انسجام میان نیروهای ارتش سفید و حامیان خارجی آنها.
پیامدهای جنگ داخلی
تثبیت قدرت بلشویکها، اتحاد جماهیر شوروی در ۱۹۲۲ تأسیس شد.
ویرانی گسترده، میلیونها نفر کشته شدند و زیرساختهای کشور آسیب جدی دید.
سیاستهای سختگیرانه دولتی، دولت شوروی کنترل شدیدی بر جامعه اعمال کرد و پایههای استبدادی حکومت استالین شکل گرفت.
افزایش نفرت طبقاتی، دشمنی میان طبقات اجتماعی تقویت شد و بسیاری از مخالفان به تبعید یا مرگ محکوم شدند.[۲]
نتیجهگیری
جنگ داخلی روسیه دورهای پرآشوب و خونین بود که تأثیرات عمیقی بر تاریخ شوروی و جهان داشت. بلشویکها با موفقیت قدرت خود را حفظ کردند، اما بهای آن ویرانی و سرکوب گسترده بود که زمینهساز استقرار یک دولت تکحزبی شد.[۳]
رهبران شوروی
ولادیمیر لنین (۱۹۲۲-۱۹۲۴)
ولادیمیر ایلیچ لنین، رهبر انقلاب شوروی، پس از سرنگونی امپراتوری تزار در سال ۱۹۱۷ توانست دولتی جدید به مسئولیت خودش از سال ۱۹۲۲ تا ۱۹۲۴ تشکیل دهد. پس از انقلاب جنگ داخلی روسیه مانع از تشکیل چنین دولتی بود. با پیروزی ارتش سرخ بر سفیدها یا همان ضد انقلابیون دولت تازه تاسیس لنین قراردادی با اوکراین، بلاروس و کشورهای ماوراء قفقاز شامل: گرجستان، ارمنستان و آذربایجان امضا کرد تا زمینهی تشکیل اتحاد جماهیر شوروی فراهم شود. از همین سال سلامت لنین رو به وخامت گذاشت، پزشکان گلولهای را که از زمان سوء قصد در سال ۱۹۱۸ در گردنش بود، خارج کردند. در ۲۱ ژآنویه ۱۹۲۴ لنین بر اثر سکتهی مغزی درگذشت. لنین با آرزوی واگذاری قدرت سیاسی به کارگران و دهقانان این انقلاب را به سرانجام رساند اما نتایج متفاوتی جانشینان وی باقی گذاشتند.
ژوزف استالین (۱۹۲۴-۱۹۵۳)
ژوزف استالین یکی از اعضای کمیتهی مرکزی حزب بلشویکها در سرنگونی تزار بود. تسلط او بر رهبری حزب از زمانی شروع شد که او دبیرکل کمیتهی مرکزی حزب کمونیست شد.
لنین در آخرین وصیت خود نکاتی در رابطه با قدرتگیری بدون کنترل استالین در حزب داشت و حتی به دنبال جایگزینی برای او در این سمت بود. اما استالین با همراه کردن گریگوری زینویف و لو کامنف توانست رقیب خود تروتسکی را کنار زده و حذف کند. و در ادامه در دهه بیست این دو نفر را نیز حذف و اعدام کرد.
در دهه ۱۹۳۰، او عملیات پاکسازی بزرگ را آغاز کرد که طی آن رقبای سیاسی خود را از بین برد.[۴]
استالین مجموعهای از برنامههای پنجساله را برای توسعه و رشد اقتصادی و تحول در اتحاد جماهیر شوروی سابق اجرا کرد. اولین برنامه پنجساله، بر جمعی کردن کشاورزی و صنعتی شدن سریع متمرکز بود. تمرکز برنامههای پنجساله بعدی نیز بر تولید تسلیحات و تقویت نظامی بودند.
بین سالهای ۱۹۲۸ و ۱۹۴۰، استالین برنامه جمعیسازی بخش کشاورزی را به اجرا گذاشت. دهقانان روستایی مجبور شدند به مزارع جمعی بپیوندند. کسانی که زمین یا دام داشتند از داراییهای خود محروم شدند. صدها هزار کشاورز با درآمد بالاتر که از آنها با نام کولاک یاد میشد، جمع آوری و اعدام شدند و اموال آنها مصادره شد.
استالین در طول جنگ جهانی دوم با رئیسجمهور ایالات متحده، فرانکلین دی. روزولت و نخستوزیر بریتانیا، وینستون چرچیل، اتحادی پرتنش تشکیل داد، که در آن سربازان شوروی به آزادسازی سرزمینهای اشغال شده توسط نازیها و اردوگاههای کار اجباری کمک کردند.
پس از آن، یک جنگ سرد، ایالات متحده و متحدان اروپای غربی آن را در مقابل اتحاد جماهیر شوروی قرار داد، که مناطق بسیاری را در شرق اروپا ضمیمه خود کرده بود.
استالین در ۵ مارس ۱۹۵۳ بر اثر خونریزی مغزی درگذشت. مرگ او منجر به رقابت برای کسب قدرت در میان رهبران شوروی شد که نتیجهی آن به دست گرفتن قدرت توسط دو فرد با خصوصیات متفاوت در آن سال شد.
گئورگی مالنکوف (۱۹۵۳-۱۹۵۳)
اولین کسی که کنترل اتحاد جماهیر شوروی را به دست گرفت، وارث آشکار استالین، گئورگی مالنکوف بود. مالنکوف به تسهیل پاکسازی استالین در دهه ۱۹۳۰ کمک کرده بود. از میان همه رهبران شوروی، مالنکوف کسی است که کمترین زمان رهبری در اتحاد جماهیر شوروی را در دست داشت.
یک روز پس از مرگ استالین، مالنکوف جانشین استالین به عنوان نخستوزیر اتحاد جماهیر شوروی و رهبر واقعی حزب کمونیست شد. با این حال، تنها در عرض چند هفته، نیکیتا خروشچف کنترل حزب را از دست مالنکوف خارج کرد. در پایان سال، مالنکوف دیگر رهبر اصلی اتحاد جماهیر شوروی نبود.
او تا سال ۱۹۵۵ سمت خود را به عنوان نخست وزیر حفظ کرد، زمانی که یکی از متحدان خروشچف این سمت را به دست گرفت. پس از آن، مالنکوف دیگر بازیگر اصلی در سیاست شوروی نبود. او در سال ۱۹۸۸ درگذشت.
نیکیتا خروشچف (۱۹۵۳-۱۹۶۴)
خروشچف دبیر اول حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی و در سال ۱۹۵۸ نخست وزیر آن شد. مشخصه حکومت او تلاش های او برای استالین زدایی و بهبود روابط بین المللی اتحاد جماهیر شوروی بود.
نیکیتا خروشچف در طول ساخت دیوار برلین، تهاجم فاجعه بار خلیج خوک ها (که در آن سازمان سیا تلاش کرد تا فیدل کاسترو رهبر کوبا را سرنگون کند) و بحران موشکی کوبا، که بسیاری معتقدند نزدیک ترین بحران به ایالات متحده و آمریکا است، بر اتحاد جماهیر شوروی حکومت کرد.
اگرچه خروشچف و جان اف کندی، رئیس جمهور ایالات متحده، شروع بدی داشتند، اما این دو رهبر روابطی را ایجاد کردند که در آن درک کردند که هیچ یک از آنها خواهان جنگ هستهای نیستند. خروشچف در سال ۱۹۶۴، زمانی که لئونید برژنف و متحدانش ترتیبی دادند که برژنف به عنوان رهبر حزب برگزیده شود، موقعیت خود را به عنوان دبیر اول حزب کمونیست و نخست وزیر اتحاد جماهیر شوروی از دست داد.
خروشچف چندین سال بعد در سال ۱۹۷۱ درگذشت.[۴]
لئونید برژنف (۱۹۶۴-۱۹۸۲)
برژنف یکی از باسابقهترین رهبران شوروی بود که پس از استالین در رتبه دوم قرار دارد. وی در جریان انقلاب های ۱۹۱۷ ، ۱۰ سال بیشتر نداشت، به این معنی که او اولین رهبر اتحاد جماهیر شوروی بود که تحت حکومت شوروی به بلوغ رسید.
لئونید برژنف در نوجوانی به سازمان جوانان حزب جامعه پیوست و در طول جنگ جهانی دوم در ارتش سرخ شوروی خدمت کرد. برژنف در سال ۱۹۶۴ هنگامی که مقدمات برکناری خروشچف را فراهم کرد، دبیر دوم حزب کمونیست بود. با رفتن خروشچف، برژنف به عنوان دبیر اول حزب کمونیست (که در سال ۱۹۶۶ “دبیر کل” شد) و به همراه آن رهبری اتحاد جماهیر شوروی را گرفت.
برژنف از سال ۱۹۶۷ تا ۱۹۷۹ سیاست تنش زدایی با غرب را دنبال کرد که شاهد کاهش تنشهای جنگ سرد و افزایش تجارت با ایالات متحده و متحدانش بود. برژنف همچنین به دلیل دکترین برژنف شناخته می شود، که در آن تاکید می کرد که اتحاد جماهیر شوروی باید در کشورهایی که حکومت سوسیالیستی یا کمونیستی در معرض خطر دارند، مداخله کند. این منطقی بود که او هنگام حمله اتحاد جماهیر شوروی به افغانستان در سال ۱۹۷۹ به کار برد.
این تهاجم منجر به تنشی جدید بین اتحاد جماهیر شوروی و ایالات متحده آمریکا شد. ایالات متحده آمریکا با تحریم بازیهای المپیک ۱۹۸۰ مسکو به این این حمله پاسخ داد. هنگامی که برژنف در ۱۰ نوامبر ۱۹۸۲ بر اثر سکته قلبی درگذشت، روابط بین اتحاد جماهیر شوروی و ایالات متحده همچنان تیره بود.
یوری آندروپوف (۱۹۸۲-۱۹۸۴)
آندروپوف بین سالهای ۱۹۶۷ و ۱۹۸۲ رئیس KGB، آژانس امنیت ملی شوروی بود. هنگامی که مشکلات جسمی برژنف افزایش یافت، آندروپوف KGB را ترک کرد تا برای جانشینی برژنف آماده شود. آندروپوف نهایتاً دو روز پس از مرگ برژنف، دبیرکل جدید حزب کمونیست شد. روابط تیرهای که برژنف با رئیس جمهور ایالات متحده رونالد ریگان داشت با آندروپوف نیز ادامه یافت.
در زمان حکومت او بود که نیروهای شوروی هواپیمای مسافربری ۰۰۷ خطوط هوایی کره را سرنگون کردند و تمام ۲۶۹ سرنشین آن در سال ۱۹۸۳ کشته شدند. در آن سال، نارسایی کلیه آندروپوف شروع شد که منجر به مرگ او در سال ۱۹۸۴ شد.
کنستانتین چرنینکو (۱۹۸۴-۱۹۸۵)
چرنینکو، که برای جانشینی برژنف در سال ۱۹۸۲ نیز رقابت کرده بود، در سال ۱۹۸۴ به عنوان دبیرکل حزب کمونیست برگزیده شد. در آن سال، اتحاد جماهیر شوروی المپیک ۱۹۸۴ لسآنجلس را به تلافی المپیک ۴ سال قبل که توسط آمریکا تحریم شده بود را تحریم کرد.
چرنینکو نیز مانند آندروپوف در بیشتر دوران تصدی خود از بیماری رنج میبرد. او کمی بیش از یک سال پس از به دست گرفتن کنترل حزب، بر اثر عوارض ناشی از آمفیزم درگذشت.
میخائیل گورباچف (۱۹۸۵-۱۹۹۱)
آخرین رهبر اتحاد جماهیر شوروی میخائیل گورباچف بود که پس از مرگ چرنینکو در سال ۱۹۸۵ جانشین چرنینکو به عنوان دبیر کل شد. گورباچف با راهبرد اصلاحات تحت سیاست پروستریکا و گلاسنوست قصد تعدیل سیاستهای حزب کمونیست را داشت، تا بتواند با این اصلاحات با کمک گرفتن از کشورهای غربی بر بحرانهای اقتصادی شوروی که ناشی از تهاجم در افغانستان و عدم کارکرد صحیح اقتصاد شوروی غلبه کند اما با فروپاشی شوروی و کودتای نافرجام ، ناظر انحلال اتحاد جماهیر شوروی شد.
گورباچف بر انحلال اتحاد جماهیر شوروی نظارت کامل داشت. اتحاد جماهیر شوروی به طور رسمی در سال ۱۹۹۱ پایان یافت.
در آن سال، فدراسیون روسیه اولین رئیس جمهور خود، بوریس یلتسین را انتخاب کرد.[۴]
گاهشمار انقلاب شوروی
جدول زمانی تحولات انقلاب شوروی از سال ۱۹۱۷ تا زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی:
دوران انقلاب از سال ۱۹۱۷ تا تشکیل شوروی
۱۹۱۷ - انقلاب فوریه، تزار نیکلای دوم استعفا داد و دولت موقت به رهبری الکساندر کرنسکی تشکیل شد.
۱۹۱۷ - نوامبر یا به تاریخ روسی انقلاب اکتبر، بلشویکها به رهبری لنین دولت موقت را سرنگون کردند.
۱۹۱۸ - با امضای معاهده برست - لیتوفسک روسیه از جنگ جهانی اول خارج میشود. بلافاصله جنگ داخلی میان ارتش سرخ از طرف انقلابیون و ارتش سفید آغاز شد.
۱۹۲۱ - پایان جنگ داخلی با پیروزی بلشویکها معرفی سیاست اقتصادی جدید (NEP) برای بازسازی اقتصادی
۱۹۲۲- تأسیس اتحاد جماهیر شوروی (شامل روسیه، اوکراین، بلاروس، و قفقاز).
۱۹۲۴- مرگ لنین و آغاز رقابت قدرت میان استالین و تروتسکی.
دوران استالین (۱۹۲۴–۱۹۵۳)
۱۹۲۸- آغاز برنامههای پنجساله برای صنعتیسازی و جمعگرایی اجباری زمینهای کشاورزی.
۱۹۳۲-۱۹۳۳- قحطی بزرگ (هولودومور) در اوکراین و سایر مناطق، ناشی از سیاستهای جمعگرایی.
۱۹۳۶-۱۹۳۸- پاکسازی بزرگ؛ استالین مخالفان سیاسی واقعی و خیالی را سرکوب میکند.
۱۹۴۱-۱۹۴۵- جنگ جهانی دوم؛ شوروی با موفقیت در برابر آلمان نازی مقاومت کرده و به پیروزی متفقین کمک میکند.
۱۹۴۹- شوروی اولین بمب اتمی خود را آزمایش میکند؛ آغاز جنگ سرد.
دوران جنگ سرد و پس از استالین (۱۹۵۳–۱۹۸۵)
۱۹۵۳- مرگ استالین؛ نیکیتا خروشچف به قدرت میرسد.
۱۹۵۶- افشای جنایات استالین توسط خروشچف در کنگره بیستم حزب کمونیست؛ آغاز روند رفع استالینیسم.
۱۹۵۷- پرتاب اسپوتنیک-۱؛ شوروی اولین ماهواره جهان را به فضا میفرستد.
۱۹۶۲- بحران موشکی کوبا؛ رویارویی خطرناک میان شوروی و ایالات متحده.
۱۹۶۴- برکناری خروشچف و جایگزینی او با لئونید برژنف.
۱۹۷۹- تهاجم شوروی به افغانستان؛ آغاز جنگ طولانی و پرهزینه.
دوران اصلاحات گورباچف و فروپاشی (۱۹۸۵–۱۹۹۱)
۱۹۸۵: میخائیل گورباچف به دبیرکلی حزب کمونیست میرسد؛ اصلاحات پرسترویکا (بازسازی اقتصادی) و گلاسنوست (شفافیت سیاسی) آغاز میشود.
۱۹۸۹: سقوط دیوار برلین؛ کشورهای بلوک شرق از کنترل شوروی خارج میشوند. اعتراضات داخلی در شوروی شدت میگیرد.
۱۹۹۰: جمهوریهای شوروی اعلام استقلال میکنند. گورباچف ریاست جمهوری شوروی را بر عهده میگیرد.
۱۹۹۱: کودتای ناموفق علیه گورباچف توسط جناحهای محافظهکار. بوریس یلتسین قدرت را در روسیه در دست میگیرد.
۲۶ دسامبر: اتحاد جماهیر شوروی به طور رسمی منحل میشود.
جمعبندی تاریخی انقلاب شوروی
اتحاد جماهیر شوروی طی ۷۴ سال از یک انقلاب مردمی آغاز شد، به یک قدرت جهانی تبدیل شد، و سپس به دلیل بحرانهای داخلی و فشارهای خارجی فروپاشید. این دوره تأثیرات عظیمی بر تاریخ جهان، از جمله گسترش ایدئولوژی سوسیالیسم و تغییرات ژئوپلیتیکی، داشت.
پانویس
Shaw, Warren, and David Pryce-Jones. Encyclopedia of the USSR: From 1905 to the Present: Lenin to Gorbachev (Cassell, 1990).
Shlapentokh, Vladimir. Public and private life of the Soviet people: changing values in post-Stalin Russia (Oxford UP, 1989).
Taubman, William. Khrushchev: the man and his era (2003).
Taubman, William. Gorbachev (2017)
Tucker, Robert C., ed. Stalinism: Essays in Historical Interpretation (Routledge, 2017).
Westad, Odd Arne. The Cold War: A World History (2017)
Wieczynski, Joseph L., and Bruce F. Adams. The modern encyclopedia of Russian, Soviet and Eurasian history
Haslam, Jonathan. Russia's Cold War: From the October Revolution to the Fall of the Wall (Yale UP, 2011) 512 pages
Hosking, Geoffrey. History of the Soviet Union (2017).
Keep, John L.H. Last of the Empires: A History of the Soviet Union, 1945–1991 (Oxford UP, 1995).
Kotkin, Stephen. Stalin: Vol. 1: Paradoxes of Power, 1878–1928 (2014), 976pp
Kotkin, Stephen. Stalin: Waiting for Hitler, 1929–1941 (2017) vol 2
Lincoln, W. Bruce. Passage Through Armageddon: The Russians in War and Revolution, 1914–1918. (New York, 1986). online
منابع
- ↑ سایت history-maps مقاله انقلاب روسیه
- ↑ Oxford Academic - Bolshevik Consolidation of Power
- ↑ Encyclopedia 1914-1918 Online
- ↑ ۴٫۰ ۴٫۱ ۴٫۲ سایت history-maps