محمود احمدی
این مقاله یا بخشی از آن تحت نگارش، توسعه یا بازنویسی گسترده قرار دارد. از کمک شما در ویرایش و نگارش مقاله استقبال میکنیم؛ خوش آمدید. اگر این مقاله یا بخشی از آن چندین روز است که ویرایش نشده لطفاً این الگو را بردارید. اگر شما ویرایشگری هستید که این الگو را افزودهاید لطفاً مطمئن شوید که در زمان ویرایش یک بخش، این الگو با الگوی {{ویرایش}} جایگزین میشود. این مقاله آخرین بار در ۲۰ ماه پیش توسط Alireza k h (بحث | مشارکتها) ویرایش شده است. (پاکسازی میانگیر) |
محمود احمدی | |
---|---|
زادروز | ۱۳۸۰ ایذه |
درگذشت | ۲۹ آذر ۱۴۰۱ ایذه روستای پرسیلا |
علت مرگ | شلیک گلوله جنگی توسط نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی |
آرامگاه | آرامستان شهر ایذه |
ملیت | ایرانی |
محمود احمدی، (متولد سال ۱۳۸۰ جانباختهی ۲۹ آذر ۱۴۰۱)، از جوانان شورشی ایذهای است که در روز ۲۹ آذر در روستای پرسیلای ایذه پس از یک درگیری سنگین با نیروهای امنیتی به همراه حسین سعیدی به شهادت رسید، نفر دیگر همراهشان عباس کورکوری (مجاهد کورکور) نامداشت. او پس از جراحت، دستگیر شد و در زیر شکنجه ماموران امنیتی قرار گرفت تا به قتل کیان پیرفلک اعتراف اجباری کند.
پیشینهی ماجرا
مقدمه
شهر ایذه با ارتفاعی بیش از ۱۰۰۰ متر مرتفعترین شهر استان خوزستان است که رود کارون از کنار آن میگذرد و سد کارون ۳ نیز در نزدیکی این شهر قرار دارد. عمده جمعیت ایذه را لرهای بختیاری تشکیل میدهند.
ساخت سد کارون سه در نزدیکی ایذه موجب نابودی زمینهای کشاورزی روستاییان منطقه شد و بر تعداد بیکاران ایذه افزود. خبرگزاری دولتی کار (ایلنا)، شهریور ۱۳۹۹ گزارش کرد. ساخت سد کارون سه موجب تخریب ۶۳ روستا و افزایش مهاجرت، خودکشی و حاشیهنشینی در ایذه شده است. بخش بزرگی از روستاییان بیکار شده در حاشیه ایذه ساکن شدند. محمود کیانوشراد، نماینده هفتمین دوره مجلس در خاطرات خود نوشت: روستای پیون در ایذه پایگاه نیروهای چپ و کمونیست بود و در منطقه ایذه، باغملک و مسجدسلیمان فعال بودند.
ایذه از دی ۹۶ از اصلیترین مراکز اعتراض در ایران بود. در دی ۹۶ نیروهای حکومتی دستکم ۳۰۰ تن را در این شهر بازداشت کردند. آبان ۹۸ هم اعتراضات در ایذه گسترده شد و به دنبال آن بازداشت هم خشنتر و بیشتر. ایذه در شورش گرسنگان و قیام تشنگان هم صحنه اعتراض بود. سابقه اعتراض به تبعیض و سرکوب در ایذه به پنج سال اخیر محدود نیست. از سالهای گذشته ایذه اکثرا صحنه اعتراضات عمومی بوده است.
ایذه در قیام سراسری ۱۴۰۱
در شامگاه ۲۵ آبان ۱۴۰۱ خودروی خانوادهی پیرفلک در میدان اصلی شهر ایذه هدف رگبار گلوله لباسشخصیهای حکومتی قرار میگیرند که طی آن کیان پیرفلک، کودک ۹ ساله به شهادت رسید و پدرش دچار جراحات سنگین شد. ظهر ۲۸ آذر رسانههای حکومتی ایران «افراد ناشناس» را مسئول حمله معرفی و ادعا کردند که آنها را هنگام فرار بازداشت کردند. دو روز پس از این واقعه پیکر کیان پیرفلک با حضور پرشمار مردم به خاک سپرده شد. در مراسم خاکسپاری کیان پیرفلک در ایذه مادر او نیروهای حکومتی جمهوری اسلامی را قاتل فرزندش خواند. این مراسم به صحنه خشم عمومی تبدیل شد. پس از خاکسپاری نیروهای امنیتی به گفتهی رسانههای رسمی ۶۴ نفر از مردم را بازداشت کردند.
در ایذه اینترنت را قطع و خانوادهها را از اطلاعرسانی ترساندند. پس از ۲۹ آذر و حمله به دو روستای «پرسیلا» و «پیون»، در شهر ایذه هم شبه حکومت نظامی برقرار شد. در تصاویر منتشر شده در فضای مجازی مشخص است که نیروهای حکومتی به سمت مخفیگاه معترضان در روستای پرسیلا نارنجک و آرپیجی شلیک کردند. تصاویر خانهای که این افراد در آن پناه داشتند حاکی از شلیک گسترده به این منزل است. بخشهایی از دیوار خانه بر اثر حجم شلیکها فرو ریخته و دیوارهای آن سوراخ سوراخ شده است.
باشگاه خبرنگاران جوان که به نهادهای امنیتی نزدیک است، به نقل از دادستان خوزستان نوشت: در عملیات مشترک فراجا، وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران دو نفر از عوامل این حادثه کشته و دو نفر دیگر بازداشت شدند. به ادعای دادستان این افراد «قرار بود عملیات تروریستی دیگری را در ایذه انجام بدهند». پس از انتشار این خبر، تصاویر دو تن از کشته شدگان به نامهای حسین سعیدی و محمود احمدی در شبکههای اجتماعی منتشر شد. عباس کورکوری (مجاهد کورکور) نیز مجروح و بازداشت شد. همچنین نیروهای امنیتی هومن صیدالی، مالک خانهای که به آنها پناه داد را بازداشت کردند.
ابراهیم عالیپور، فعال سیاسی ایذهای ساکن آلمان، در بارهی این واقعه میگوید:
«اعتراضات تا ۲۵ آبان خیلی نمایان نبود. ۲۵ آبان اما شهر داشت از کنترل نیروهای امنیتی خارج میشد. در ایذه وقتی مردم بتوانند در میدان اصلی شهر به هم برسند، بیرون انداختن نیروهای امنیتی و خارج کردن شهر از کنترل آنها ممکن میشود».
نیروهای امنیتی از اول آبان در ایذه شبه حکومت نظامی برقرار کرده بودند، در رویارویی با معترضان از سلاح جنگی استفاده کردند: «در ساعت اولیه ۹ نفر کشته و ۱۵ نفر زخمی شدند». او میگوید:
«همان شب یک درگیری مسلحانه در شهر رخ داد. بین هفت تا ۱۵ نفر از نیروهای نظامی کشته شدند. حکومت هیچوقت این رویداد را روایت نکرد اما درگیری نظامی بوده و خشونت نیروهای حکومتی هم خیلی زیاد». «تعداد بازداشتیها خیلی زیاد است. فقط اسم تعدادی از آنها را میدانیم. خانوادهها زیر فشار هستند و تهدید میشوند که اطلاعرسانی نکنند. آنها را تهدید کردهاند اگر اطلاعرسانی کنند، باقی اعضای خانوادهی آنها را هم میگیرند یا جنازه بچههایشان را تحویل نمیدهند.»[۱]
به همین دلیل تعدادی از خانوادهها سکوت میکنند. همچنین ماموران امنیتی از مردم خواستهاند که «به دروغ بگویند بچههایشان برای کار رفتهاند. در دل مردم ترس انداختهاند اگر رسانهای شود بلایی که سر حامد سلحشور آوردیم سر بچههای شما میآوریم».[۱]
حامد سلحشور یکی از بازداشتشدگان در ایذه بود. ماموران امنیتی او را در چهارم آذر بازداشت کردند و یک روز بعد جسدش را در چهل کیلومتری بیرون شهر دفن کردند. خانواده سلحشور شبانه جسد او را از مزارش بیرون کشیدند و به گورستان شهر آوردند. عالیپور در باره این واقعه میگوید: «مردم شبانه روز بر سر مزار او کشیک دادند تا نیروهای نظامی قبر را خالی کنند. این وضعیت تا یک هفته ادامه داشت».
جمعیت زیادی از مردم ایذه در پروژههای نفت و گاز در عسلویه و ماهشهر کار میکنند.[۱]
عالیپور تاکید کرد:
«آنچه که مشخص است این افراد ربطی به عملیات تروریستی ۲۵ آبان نداشتند. آن واقعه برای مردم روشن است که کار سپاه پاسداران بود. خانواده هیچکدام از کشتهشدگان و مجروحان آن واقعه از این سه نفر شکایت نکردند و هیچوقت هم نگفتند که کار آنها بوده است.»[۱]
مقاومت در ایذه به سمت مسلح شدن میرفت، حمله به روستای پرسیلا و پیون برای جلوگیری از آن انجام شد.
«در ایذه یک مقاومت شبه مسلحانه داشت شکل میگرفت. مردم به نیروهای بسیج، سپاه و امنیتیها حمله کردند. حکومت از این ترسید که جای پلاکارد و شعار این شکل از مبارزه گسترده شود. برای همین هم حمله کرد به روستا.»[۱]
بیکاری یکی از معضلات ایذه مانند بسیاری از شهرهای کشور در حکومت جمهوری اسلامی است. در ایذه تقریبا از هر ۴ عضو خانواده ۲ نفر بیکار است و دو عضو دیگر هرکدام در پروژهای از نفت و گاز در یکی از شهرهای ماهشهر یا عسلویه و بصورت موقت و کیلومترها دور از خانواده مشغول کار هستند.
کارگران ایذهای در اعتصابهای پروژههای نفت و گاز شرکت داشتند و از سالهای قبل در مجامع عمومی کارگران موقت نفت و گاز در شهرهای مختلف شرکت دارند، ایذه از جمله شهرهایی بود که بزرگترین مجمع عمومی کارگران موقت را تشکیل داد. در مهر ماه ۱۴۰۱ شورای سازماندهی کارگران موقت نفت و گاز در همبستگی با قیام سراسری مردم ایران اعتصاب کردند. طبق گزارشها دستکم ۲۵۰ کارگر بازداشت شدند. هویت بسیاری از کارگران بازداشت شده هنوز فاش نشده است و اطلاعی از سرنوشت آنها در دست نیست.
از ابتدای آبان ۱۴۰۱ در شهر ایذه یک وضعیت شبه حکومت نظامی برقرار شده است و در برخی محلهها تقریبا همه جوانان را بازداشت کردند. در محلهی سرقنات همه پسران را بازداشت کردند. در پیون بسیاری را بازداشت کردند. حضور نیروهای سرکوب در پوشش لباس شخصی نیز در این شهر زیاد هستند. شبکه اینترنت در ایذه به صورت کامل قطع شده است.[۱]
مراسم خاکسپاری
روز پنجشنبه هشتم دی ماه مردم ایذه، در چهلم «میلاد سعیدیانجو، رضا شریعتی و سپهر مقصودی» سه تن از شورشگران جانباخته در تظاهرات ۲۵ آبان ایذه، در شعارهای خود از «حسن سعیدی، محمود احمدی و مجاهد کورکور» به عنوان «سرداران بختیاری» نام بردند و با شعار «مجاهد اعدام بشه، اینجا قیامت میشه» به مقابله با نیروهای امنیتی برخاستند.[۲]
مراسم خاکسپاری محمود احمدی عصر جمعه نهم دی ۱۴۰۱ پس از خودداری دستگاههای امنیتی جمهوری اسلامی از تحویل پیکر محمود احمدی به خانوادهاش با خاکسپاری نمادین لباسهای او در آرامستان شهر ایذه برگزار شد. خانواده محمود احمدی به همراه انبوه مردم شهر ایذه، در حرکت نمادین بنابر سنتهای ایل بختیاری، در این روز لباسهای او را به خاک سپردند.[۲]در این مراسم مردم شعار مرگ بر خامنهای سر دادند.[۳]مردم ایذه همچنین شعار میدادند: مرگ بر دیکتاتور و «محمود ما رو کشتن جنازشو ندادند».[۴] مادر محمود احمدی، در ویدیویی میگوید که تنها خواستهاش این است که حکومت پیکر پسر ۲۱ سالهاش را به او تحویل دهد.[۵]
منابع
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ ۱٫۳ ۱٫۴ ۱٫۵ سایت رادیو زمانه
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ سایت رادیو فردا فارسی
- ↑ رادیو آمریکا فارسی
- ↑ سایت ایران کارگر
- ↑ سایت ایران اینترنشنال