۲۴۴
ویرایش
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
غلامرضا تختی در روز ۵ شهریور ۱۳۰۹ در خانوادهای متوسط در محلهٔ خانی آباد در تهران به دنیا آمد. «رجب خان» (پدر تختی) غیر از وی دو پسر و دو دختر دیگر نیز داشت که همهٔ آنها از غلامرضا بزرگتر بودند. «حاج قلی»، پدر بزرگ غلامرضا، فروشندهٔ خواربار و بنشن بود. | غلامرضا تختی در روز ۵ شهریور ۱۳۰۹ در خانوادهای متوسط در محلهٔ خانی آباد در تهران به دنیا آمد. «رجب خان» (پدر تختی) غیر از وی دو پسر و دو دختر دیگر نیز داشت که همهٔ آنها از غلامرضا بزرگتر بودند. «حاج قلی»، پدر بزرگ غلامرضا، فروشندهٔ خواربار و بنشن بود. | ||
نخستین واقعهای که در کودکی غلامرضا روی داد و ضربهای بزرگ و فراموش نشدنی بر روح او وارد کرد، آن بود که مرحوم پدرش برای تأمین معاش خانواده ناچارشد خانهٔ مسکونی خود را گرو بگذارد. شادروان تختی به لحاظ مشکلات خانوادگی فقط ۹ سال در دبستان و دبیرستان منوچهری خانیآباد درس خواند شادروان تختی در مصاحبهای با اشاره به فقر و مشقت زمان نوجوانیاش میگوید:<blockquote>«با آن که علاقه فراوانی به ورزش داشتم، مجبور بودم که در جستجوی کاری برآیم. زندگی، نان و آب، لازم داشت. برای مدتی به خوزستان رفتم و در ازای روزی هفت یا هشت تومان، کار کردم. دنیا در حال جنگ (جنگ جهانی دوم) بود، زندگی به سختی میگذشت.»</blockquote>در سال ۱۳۲۹ به سبب علاقه به کشتی و ورزش باستانی به باشگاه پولاد رفت. به دلیل علاقه و استعداد وافری که نسبت به کشتی نشان داد مورد توجه مرحوم «حسین رضی زاده» مدیر آن باشگاه قرارگرفت.<ref>کمیته المپیک ایران - [http://www.olympic.ir/fa/historymedals/olympicmedals/goldmedalist/takhti زندگی و کودکی]</ref> | نخستین واقعهای که در کودکی غلامرضا روی داد و ضربهای بزرگ و فراموش نشدنی بر روح او وارد کرد، آن بود که مرحوم پدرش برای تأمین معاش خانواده ناچارشد خانهٔ مسکونی خود را گرو بگذارد. شادروان تختی به لحاظ مشکلات خانوادگی فقط ۹ سال در دبستان و دبیرستان منوچهری خانیآباد درس خواند شادروان تختی در مصاحبهای با اشاره به فقر و مشقت زمان نوجوانیاش میگوید: | ||
<blockquote>«با آن که علاقه فراوانی به ورزش داشتم، مجبور بودم که در جستجوی کاری برآیم. زندگی، نان و آب، لازم داشت. برای مدتی به خوزستان رفتم و در ازای روزی هفت یا هشت تومان، کار کردم. دنیا در حال جنگ (جنگ جهانی دوم) بود، زندگی به سختی میگذشت.»</blockquote>در سال ۱۳۲۹ به سبب علاقه به کشتی و ورزش باستانی به باشگاه پولاد رفت. به دلیل علاقه و استعداد وافری که نسبت به کشتی نشان داد مورد توجه مرحوم «حسین رضی زاده» مدیر آن باشگاه قرارگرفت.<ref>کمیته المپیک ایران - [http://www.olympic.ir/fa/historymedals/olympicmedals/goldmedalist/takhti زندگی و کودکی]</ref> | |||
== آشنایی با ورزش == | == آشنایی با ورزش == | ||
خط ۵۳: | خط ۵۵: | ||
شکوفایی تختی چشم گیر بود؛ سال ۱۳۲۹نخستین مقام قهرمانی ملی ایرانیان را به دست آورد. سال ۱۳۳۰ در اولین سفر خارجیش، در مسابقات قهرمانی جهانی هلسینکی، مدال نقره کسب کرد و نخستین کشتیگیر ایرانی ای نام گرفت که مدالی بینالمللی به دست آوردهاست. او در سال ۱۳۳۱ دوباره به پایتخت فنلاند بازگشت تا مدال نقره المپیک را از آن خود کند. | شکوفایی تختی چشم گیر بود؛ سال ۱۳۲۹نخستین مقام قهرمانی ملی ایرانیان را به دست آورد. سال ۱۳۳۰ در اولین سفر خارجیش، در مسابقات قهرمانی جهانی هلسینکی، مدال نقره کسب کرد و نخستین کشتیگیر ایرانی ای نام گرفت که مدالی بینالمللی به دست آوردهاست. او در سال ۱۳۳۱ دوباره به پایتخت فنلاند بازگشت تا مدال نقره المپیک را از آن خود کند. | ||
[[پرونده:تختی هنگام کشتی.jpg|جایگزین=عکس به هنگام مسابقه می باشد|بندانگشتی|تختی در مسابقه]] | |||
تختی خیلی زود به عنوان یک ورزشکار محترم مشهور شد. گاهی از حریفانی که پشت شان را به خاک میمالید عذرخواهی میکرد. هرگز حین مسابقه به عضو آسیب دیده حریف حمله نمیکرد و اغلب به حریفان خارجیش هدایایی میداد تا او را به خاطر داشته باشند و در یادها ماند. | تختی خیلی زود به عنوان یک ورزشکار محترم مشهور شد. گاهی از حریفانی که پشت شان را به خاک میمالید عذرخواهی میکرد. هرگز حین مسابقه به عضو آسیب دیده حریف حمله نمیکرد و اغلب به حریفان خارجیش هدایایی میداد تا او را به خاطر داشته باشند و در یادها ماند. | ||
خط ۸۱: | خط ۸۳: | ||
وفادار و سخدری از خراسان آمده بودند و به گونههای مختلف فن لنگ از کشتی باچوخه متکی بودند. حبیبی از مازندران میآمد و مجهز به سرسختی و ظرافتهای کشتی لوچو. | وفادار و سخدری از خراسان آمده بودند و به گونههای مختلف فن لنگ از کشتی باچوخه متکی بودند. حبیبی از مازندران میآمد و مجهز به سرسختی و ظرافتهای کشتی لوچو. | ||
[[پرونده:عکس تختی بعنوان قهرمان جهان.jpg|جایگزین=برنده اول در مسابقات جهانی کشتی|بندانگشتی|320x320پیکسل|این عکس مربوط به المپیک می باشد]] | |||
تختی نیز مثل زندی و اغلب قهرمانانی که به المپیک ۱۹۴۸ لندن رفتند، از گود زورخانه آغاز کرده بود. با این تفاوت که سبک کشتی گرفتن زندی عمیقاً پهلوانی و درگیرانه بود؛ معلوم و مستقیم. یعنی گره خورده به سنت کشتی کلاسیک در ایران زمین و مشخصا انعطافناپذیر. | تختی نیز مثل زندی و اغلب قهرمانانی که به المپیک ۱۹۴۸ لندن رفتند، از گود زورخانه آغاز کرده بود. با این تفاوت که سبک کشتی گرفتن زندی عمیقاً پهلوانی و درگیرانه بود؛ معلوم و مستقیم. یعنی گره خورده به سنت کشتی کلاسیک در ایران زمین و مشخصا انعطافناپذیر. | ||
خط ۱۲۰: | خط ۱۲۲: | ||
او معتقد است «استعدادهای جوان ما با زهراب اعتیاد و فساد دارند میخشکند» و در توضیح طرح خود از «ریشهکنی یاس و ذلت در نسل جوان با بهرهگیری از سنتهای باستان برای زنده نگه داشتن نجابت و شرافت» صحبت میکند. | او معتقد است «استعدادهای جوان ما با زهراب اعتیاد و فساد دارند میخشکند» و در توضیح طرح خود از «ریشهکنی یاس و ذلت در نسل جوان با بهرهگیری از سنتهای باستان برای زنده نگه داشتن نجابت و شرافت» صحبت میکند. | ||
[[پرونده:عکس جوانی تختی.jpg|جایگزین=دوران جوانی تختی|بندانگشتی|213x213پیکسل|عکس جوانی تختی]] | |||
روزهای مدیریت کوتاه منوچهر قراگوزلو و پس از او پرویز خسروانی بر سازمان تربیت بدنی است. طرحی که پرافتخارترین ورزشکار المپیکی مطرح میکند با استقبال که مواجه نشد هیچ، حتی او را فرا نمیخوانند برای شرحی دقیقتر از آنچه برای توسعه ورزش کشورش در سر دارد. | روزهای مدیریت کوتاه منوچهر قراگوزلو و پس از او پرویز خسروانی بر سازمان تربیت بدنی است. طرحی که پرافتخارترین ورزشکار المپیکی مطرح میکند با استقبال که مواجه نشد هیچ، حتی او را فرا نمیخوانند برای شرحی دقیقتر از آنچه برای توسعه ورزش کشورش در سر دارد. | ||
خط ۱۲۹: | خط ۱۳۱: | ||
کسی که ایدهای ملی برای مبارزه با «استعمال سیگار و ریشهکنی یاس» داشت، خود در برابر هوشنگ ابتهاج، با آنکه میداند دوربین روشن است و فیلم میگیرد، سیگار تعارفی ابتهاج را رد نمیکند. با آخرین لبخندی که مقابل دوربینهای فیلمبرداری از او به یادگار مانده، دود سیگاری که ه. الف سایه گیرانده بود را فرومیدهد<ref>بیبیسیفارسی - [http://www.bbc.com/persian/sport/2016/02/160215_me_takhti_archived_papers زندگی غلامرضا تختی]</ref> | کسی که ایدهای ملی برای مبارزه با «استعمال سیگار و ریشهکنی یاس» داشت، خود در برابر هوشنگ ابتهاج، با آنکه میداند دوربین روشن است و فیلم میگیرد، سیگار تعارفی ابتهاج را رد نمیکند. با آخرین لبخندی که مقابل دوربینهای فیلمبرداری از او به یادگار مانده، دود سیگاری که ه. الف سایه گیرانده بود را فرومیدهد<ref>بیبیسیفارسی - [http://www.bbc.com/persian/sport/2016/02/160215_me_takhti_archived_papers زندگی غلامرضا تختی]</ref> | ||
== درگذشت == | == درگذشت == | ||
[[پرونده:درگذشت تختی.gif|جایگزین=صحنه بعد از درگذشت|بندانگشتی|240x240پیکسل|عکس حاضر مربوط به زمان در گذشت تختی می باشد]] | |||
روز هجده دی ۱۳۴۶ روزنامههای تهران با خبر احتیاط آمیزی منتشر شدند که حکایت از خودکشی غلامرضا تختی قهرمان محبوب کشتی داشت. اما پیش از انتشار خبر در روزنامههای به شدت سانسور شده، در حالی که هنوز شبکههای خبری رادیو و تلویزیون، اینترنت و حتی خطوط مستقیم تلفن بین شهری رواج نداشت، مردم خبر را دهان به دهان گردانده و دستهای پنهانی را عامل قتل او دیده بودند. | روز هجده دی ۱۳۴۶ روزنامههای تهران با خبر احتیاط آمیزی منتشر شدند که حکایت از خودکشی غلامرضا تختی قهرمان محبوب کشتی داشت. اما پیش از انتشار خبر در روزنامههای به شدت سانسور شده، در حالی که هنوز شبکههای خبری رادیو و تلویزیون، اینترنت و حتی خطوط مستقیم تلفن بین شهری رواج نداشت، مردم خبر را دهان به دهان گردانده و دستهای پنهانی را عامل قتل او دیده بودند. | ||
ویرایش