محمد حنیف‌نژاد: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
۲٬۷۰۳ بایت اضافه‌شده ،  ‏۸ مارس ۲۰۱۸
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۹۹: خط ۹۹:


== دستگیری و اعدام ==
== دستگیری و اعدام ==
سرانجام سحـرگاه چهارم خرداد سال 1351، بنيانگذاران سازمان مجاهدين خلق ايران؛ محمد حنيف نژاد، سعيد محسن و اصغر بديع زادگان، به همراه دو تن ازاعضای مرکزيت سازمان مجاهدين خلق ايران، محمود عسگری زاده و رسول مشکين فام پس از ماهها اسارت در ساواک شاه، روانه ميدان تيرباران شدند و تیرباران کردند<ref>اتحاد انجمنها برای ایران آزاد - [http://farsi.fffi.se/%D8%AA%D9%82%D9%88%DB%8C%D9%85-%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE-4%D8%AE%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D8%AF%DB%B1%DB%B3%DB%B5%DB%B1-%D8%B4%D9%87%D8%A7%D8%AF%D8%AA-%D8%A8%D9%86%D9%8A%D8%A7%D9%86%DA%AF/ 4خرداد۱۳۵۱: شهادت بنيانگذاران و دوتن از اعضای مرکزيت سازمان مجاهدين]</ref>
آقای [[مهدی ابریشمچی]] درباره تیرباران بنیانگذاران سازمان می‌گوید: <blockquote>«شاید چند‌ هفته از شهادت بنیانگذاران سازمان گذشته بود که ما را با اتوبوس از زندان جابه‌جا می‌کردند. در کنار هر‌ زندانی یک‌ سرباز گذاشته بودند که مراقبت کند. سربازی که مراقب من بود به حرف آمد و گفت: می‌خواهم از سربازی فرار کنم، چون می‌ترسم مرا در جوخه آتش بگذارند. دوستی دارم که فرار کرده و گفته است که شاهد صحنه اعدام چند‌ زندانی سیاسی بوده و چیزهایی برایم تعریف کرده که مرا تکان داده است». <ref name=":1" /></blockquote>این سرباز جزئیاتی را که دوستش نقل کرده بود، بازگو کرد و تردیدی برایم باقی نگذاشت که آن ماجرا صحنه اعدام محمد حنیف‌نژاد بوده است. از‌ جمله این‌که گفت: <blockquote>«مرد چارشانه‌یی بوده است که صحنه خیلی عجیبی ایجاد کرده بود، وقتی می‌خواستند اعدامشان کنند، با صدای بلند دعا می‌خوانده و حرفهای عجیبی زده بود که صحنه اعدام را به‌هم ریخته بود. البته آن مقداری که این سرباز می‌فهمیده و به‌عنوان دعا یاد می‌کرد، همان شعارهای الله‌اکبر و آیات قرآن بوده که محمد‌آقا در صحنه اعدام سر‌داده بود». <ref name=":1" /></blockquote>


== پانویس ==
== پانویس ==
۴۷۶

ویرایش

منوی ناوبری