رستم: تفاوت میان نسخه‌ها

۵۲۹ بایت حذف‌شده ،  ‏۱۶ مارس ۲۰۱۸
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
==  رستم ==
'''رستم''' بزرگ‌ترین قهرمان حماسی شاهنامه فردوسی است . شاهنامه مهم‌ترین کتابِ حماسی ایران است که ابوالقاسم فردوسی در قرن ۴ هجری قمری آن را سروده‌است و بخش بزرگی از آن داستان‌های مربوط به زندگی رستم است؛ از جمله هفت‌خوان رستم، رستم و سهراب، رستم و اسفندیار، رستم و شغاد. او همچنین در داستان‌های مهم دیگری مثل داستان سیاوش و داستان بیژن و منیژه  هم نقش مهمی دارد. رستم فرزند زال و رودابه، پهلوانی از سرزمین زابلستان یا سیستان است.
رستم بزرگ‌ترین قهرمان حماسی شاهنامه فردوسی است . شاهنامه مهم‌ترین کتابِ حماسی ایران است که ابوالقاسم فردوسی در قرن ۴ هجری قمری آن را سروده‌است و بخش بزرگی از آن داستان‌های مربوط به زندگی رستم است؛ از جمله هفت‌خوان رستم، رستم و سهراب، رستم و اسفندیار، رستم و شغاد. او همچنین در داستان‌های مهم دیگری مثل داستان سیاوش و داستان بیژن و منیژه  هم نقش مهمی دارد. رستم فرزند زال و رودابه، پهلوانی از سرزمین زابلستان یا سیستان است.<ref>نوجوان شاد - [http://nojavanshad.ir/%D8%B1%D8%B3%D8%AA%D9%85-%DA%A9%DB%8C%D8%B3%D8%AA%D8%9F/ رستم کیست؟]</ref>
==تولد==
==تولد==
رودابه، مادر رستم، باردار شد و زادن بر او دشوار. زال با سوزاندن پر سیمرغ، او را به یاری طلبید. سیمرغ به شتاب نزد زال آمد و دستورداد که رودابه را از می بیهوش کنند و پهلوی او را بشکافند و کودک را بیرون بیاورند.
رودابه، مادر رستم، باردار شد و زادن بر او دشوار. زال با سوزاندن پر سیمرغ، او را به یاری طلبید. سیمرغ به شتاب نزد زال آمد و دستورداد که رودابه را از می بیهوش کنند و پهلوی او را بشکافند و کودک را بیرون بیاورند.
خط ۶: خط ۵:
   به دستور سیمرغ عمل کردند و نوزاد را که مانند کودکی یکساله می نمود، از زِهدان مادر بیرون آوردند و او را رستم نامیدند. رشد رستم شگفتی آور بود. وقتی او را از شیر گرفتند، به اندازۀ پنج مرد غذا می خورد. وقتی هشت ساله شد، نیای او ـ سام ـ که به فرمان منوچهر، پادشاه کیانی، به سفر رفته بود، بازگشت و دیدار رستم هشت ساله برایش باورنکردنی می نمود:
   به دستور سیمرغ عمل کردند و نوزاد را که مانند کودکی یکساله می نمود، از زِهدان مادر بیرون آوردند و او را رستم نامیدند. رشد رستم شگفتی آور بود. وقتی او را از شیر گرفتند، به اندازۀ پنج مرد غذا می خورد. وقتی هشت ساله شد، نیای او ـ سام ـ که به فرمان منوچهر، پادشاه کیانی، به سفر رفته بود، بازگشت و دیدار رستم هشت ساله برایش باورنکردنی می نمود:


به رستم، نیا، درشگفتی بماند/ برو(=بر او)، هر زمان نام یزدان بخواند<ref>همبستگی ملی - [https://hambastegimeli.com/%D8%AF%D9%8A%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D9%87%D8%A7/%D8%B7%D8%A8%D9%84%D9%87-%D8%B9%D8%B7%D8%A7%D8%B1/55799-%D8%AF%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D8%B1%D8%B3%D8%AA%D9%85%D8%8C-%D8%A7%D8%B2-%D8%AA%D9%88%D9%84%D9%91%D8%AF-%D8%AA%D8%A7-%D9%86%D9%88%D8%AC%D9%88%D8%A7%D9%86%DB%8C داستان رستم، از تولّد تا نوجوانی]</ref>
به رستم، نیا، درشگفتی بماند/ برو(=بر او)، هر زمان نام یزدان بخواند
==هفت خوان رستم==
==هفت خوان رستم==
==خلاصه  هفت خان رستم==
هفت خان رستم به معنی هفت مرحله نبرد رستم با نیرو های اهریمنی است و این به یک مثال ایرانی تبدیل شده که هرکس کاری دشوار و موفقیت آمیز انجام دهد می گویند از هفت خان رستم عبور کرده .
هفت خان رستم به معنی هفت مرحله نبرد رستم با نیرو های اهریمنی است و این به یک مثال ایرانی تبدیل شده که هرکس کاری دشوار و موفقیت آمیز انجام دهد می گویند از هفت خان رستم عبور کرده .


خط ۱۷: خط ۱۵:
هفت خان رستم داستان هفت بلایی است که رستم در راه رسیدن به مازندران و آزاد کردن کیکاووس و سپاهیانش با آن ها رو به رو می شود و هر کدام را با موفقیت پشت سر می گذارد.
هفت خان رستم داستان هفت بلایی است که رستم در راه رسیدن به مازندران و آزاد کردن کیکاووس و سپاهیانش با آن ها رو به رو می شود و هر کدام را با موفقیت پشت سر می گذارد.
==خان اول: نبرد رخش با شیر بیشه==
==خان اول: نبرد رخش با شیر بیشه==
[[پرونده:جنگ رستم با شیر.jpg|پیوند=https://fa.iranpediawiki.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:%D8%AC%D9%86%DA%AF%20%D8%B1%D8%B3%D8%AA%D9%85%20%D8%A8%D8%A7%20%D8%B4%DB%8C%D8%B1.jpg|بندانگشتی|165x165پیکسل|جنگ رستم با شیر]]
[[پرونده:جنگ رستم با شیر.jpg|پیوند=https://fa.iranpediawiki.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:%D8%AC%D9%86%DA%AF%20%D8%B1%D8%B3%D8%AA%D9%85%20%D8%A8%D8%A7%20%D8%B4%DB%8C%D8%B1.jpg|بندانگشتی|291x291px|جنگ رستم با شیر]]
رستم بر پشت رخش می نشیند و شب و روز می تازد، راه دو روزه را یک روزه می پیماید تا آن جا که گرسنه و تشنه می شود. سرانجام در دشتی پر از گور می ایستد  و بعد از خوردن آب  و غذا به خواب فرو می رود، غافل از این که آن بیشه زار محل زندگی یک شیر است.
رستم بر پشت رخش می نشیند و شب و روز می تازد، راه دو روزه را یک روزه می پیماید تا آن جا که گرسنه و تشنه می شود. سرانجام در دشتی پر از گور می ایستد  و بعد از خوردن آب  و غذا به خواب فرو می رود، غافل از این که آن بیشه زار محل زندگی یک شیر است.


خط ۲۶: خط ۲۴:
دومین خطری که رستم بر سر راه داشت، بیابانی خشک و سوزان بود که رستم با هوشیاری توانست از آن عبور کند.   
دومین خطری که رستم بر سر راه داشت، بیابانی خشک و سوزان بود که رستم با هوشیاری توانست از آن عبور کند.   
==خان سوم : جنگ با اژدها==
==خان سوم : جنگ با اژدها==
[[پرونده:جنگ رستم با اژدها.jpg|پیوند=https://fa.iranpediawiki.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:%D8%AC%D9%86%DA%AF%20%D8%B1%D8%B3%D8%AA%D9%85%20%D8%A8%D8%A7%20%D8%A7%DA%98%D8%AF%D9%87%D8%A7.jpg|بندانگشتی|جنگ رستم با اژدها]]
[[پرونده:جنگ رستم با اژدها.jpg|پیوند=https://fa.iranpediawiki.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:%D8%AC%D9%86%DA%AF%20%D8%B1%D8%B3%D8%AA%D9%85%20%D8%A8%D8%A7%20%D8%A7%DA%98%D8%AF%D9%87%D8%A7.jpg|بندانگشتی|جنگ رستم با اژدها|299x299پیکسل]]
رخش رستم را سر بزنگاه بیدار کرد و رستم اژدها را دید. رخش و رستم به کمک هم اژدها را از پای در آوردند و بعد هم به راه افتادند و دوباره تازان به سمت مازندران رفتند.
رخش رستم را سر بزنگاه بیدار کرد و رستم اژدها را دید. رخش و رستم به کمک هم اژدها را از پای در آوردند و بعد هم به راه افتادند و دوباره تازان به سمت مازندران رفتند.
==خان چهارم : زن جادو==
==خان چهارم : زن جادو==
خط ۳۷: خط ۳۵:
و بالاخره رستم و اولاد کاووس و سپاهش را آزاد کردند. کاووس راه رسیدن به غار دیو سپید را به رستم نشان داد.
و بالاخره رستم و اولاد کاووس و سپاهش را آزاد کردند. کاووس راه رسیدن به غار دیو سپید را به رستم نشان داد.
==خان هفتم : جنگ با دیوسفید==
==خان هفتم : جنگ با دیوسفید==
[[پرونده:جنگ رستم با دیو سفید.jpg|پیوند=https://fa.iranpediawiki.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:%D8%AC%D9%86%DA%AF%20%D8%B1%D8%B3%D8%AA%D9%85%20%D8%A8%D8%A7%20%D8%AF%DB%8C%D9%88%20%D8%B3%D9%81%DB%8C%D8%AF.jpg|بندانگشتی|409x409پیکسل|جنگ رستم با دیو سفید]]
[[پرونده:جنگ رستم با دیو سفید.jpg|پیوند=https://fa.iranpediawiki.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:%D8%AC%D9%86%DA%AF%20%D8%B1%D8%B3%D8%AA%D9%85%20%D8%A8%D8%A7%20%D8%AF%DB%8C%D9%88%20%D8%B3%D9%81%DB%8C%D8%AF.jpg|بندانگشتی|297x297px|جنگ رستم با دیو سفید]]
رستم و اولاد به غار دیو سفید رسیدند و شب را همان جا گذراندند. صبح روز بعد مبارزه رستم و دیو آغاز شد. دیو سفید با سنگ آسیاب و کلاه خود و زره آهنی به جنگ رستم رفت. رستم یک پا و یک ران دیو را از بدن جدا ساخت و دیو با همان حال با رستم گلاویز شد. نبرد آن ها با پیروزی رستم پایان یافت. رستم دل دیو را پاره کرد و جگرش را بیرون کشید.
رستم و اولاد به غار دیو سفید رسیدند و شب را همان جا گذراندند. صبح روز بعد مبارزه رستم و دیو آغاز شد. دیو سفید با سنگ آسیاب و کلاه خود و زره آهنی به جنگ رستم رفت. رستم یک پا و یک ران دیو را از بدن جدا ساخت و دیو با همان حال با رستم گلاویز شد. نبرد آن ها با پیروزی رستم پایان یافت. رستم دل دیو را پاره کرد و جگرش را بیرون کشید.


خط ۷۲: خط ۷۰:
لشکر رستم و اسفندیار برای نبرد صف آرایی کردند اما تصمیم بر آن شد که نبرد تن به تن انجام شوند تا لشکریا بی‌دلیل آسیب نبینند
لشکر رستم و اسفندیار برای نبرد صف آرایی کردند اما تصمیم بر آن شد که نبرد تن به تن انجام شوند تا لشکریا بی‌دلیل آسیب نبینند
==رویین‌تن بودن اسفندیار==
==رویین‌تن بودن اسفندیار==
[[پرونده:نبرد رستم و اسنفدیار.jpg|بندانگشتی|نبرد رستم و اسنفدیار]]
رویین‌تن بودن اسفندیار و آسیب‌پذیری چشمانش، در افسانه‌ها و اساطیر سایر ملل به شکل‌های مختلف نمایان شده؛ مثلاً «آشیل» قهرمان اسطوره‌ای یونانیان که در جنگ تروا نقش بسیار مهمی داشت از ناحیه‌ی پاشنه‌ی پا آسیب پذیر بود. 
رویین‌تن بودن اسفندیار و آسیب‌پذیری چشمانش، در افسانه‌ها و اساطیر سایر ملل به شکل‌های مختلف نمایان شده؛ مثلاً «آشیل» قهرمان اسطوره‌ای یونانیان که در جنگ تروا نقش بسیار مهمی داشت از ناحیه‌ی پاشنه‌ی پا آسیب پذیر بود. 


خط ۹۷: خط ۹۶:


نمی دهیم».
نمی دهیم».
==جستارهای وابسته==
==رستم در شعر مولانا==
==رستم در شعر مولانا==
'''زین همرهان سست عناصر دلم گرفت         شیر خدا و رستم دستانم آرزوست'''
'''زین همرهان سست عناصر دلم گرفت         شیر خدا و رستم دستانم آرزوست'''
خط ۱۰۳: خط ۱۰۱:
===سوختم در چاه صبر از بهر آن شمع چگل  شاه ترکان فارغ است از حال ما کو رستمی===
===سوختم در چاه صبر از بهر آن شمع چگل  شاه ترکان فارغ است از حال ما کو رستمی===
===اشاره حافظ به داستان بیژن و منیژه در شاهنامه===
===اشاره حافظ به داستان بیژن و منیژه در شاهنامه===
==منابع==
{{پانویس}}
==جستارهای وابسته==
==جستارهای وابسته==
== منابع ==
== منابع ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}
۱٬۰۴۴

ویرایش