۱٬۰۴۴
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۷: | خط ۷: | ||
او همچنین نخستین پادشاه ایران بود که خاطرات خود را نوشت.<ref name=":1">دانستنیهای دکتر معین - [http://doctormoin.blog.ir/1394/01/03/%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C-%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D9%86%D8%A7%D8%B5%D8%B1%D8%A7%D9%84%D8%AF%DB%8C%D9%86-%D8%B4%D8%A7%D9%87-%D9%82%D8%A7%D8%AC%D8%A7%D8%B1 زندگی نامه ناصرالدین شاه قاجار]</ref> | او همچنین نخستین پادشاه ایران بود که خاطرات خود را نوشت.<ref name=":1">دانستنیهای دکتر معین - [http://doctormoin.blog.ir/1394/01/03/%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C-%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D9%86%D8%A7%D8%B5%D8%B1%D8%A7%D9%84%D8%AF%DB%8C%D9%86-%D8%B4%D8%A7%D9%87-%D9%82%D8%A7%D8%AC%D8%A7%D8%B1 زندگی نامه ناصرالدین شاه قاجار]</ref> | ||
== تولد و خانواده == | == تولد و خانواده ناصرالدین شاه == | ||
پدرش "محمدشاه" و مادرش "جهان خانم" معروف به "مهد عليا" بود. | پدرش "محمدشاه" و مادرش "جهان خانم" معروف به "مهد عليا" بود. | ||
خط ۱۷: | خط ۱۷: | ||
ناصرالدين ميرزا در 14 سالگي، با "گلين خانم،" دختر شاهزاده "احمد علي"، يكي از نوادگان فتحعليشاه، طي مراسم با شكوهي ازدواج كرد.[4] البته او به همين ازدواج بسنده نكرد چنانچه حرمسراي ناصري و نفوذ و تاثير زنان حرمسرای وی، در امور مملكتي، در تاريخ ايران مشهور است.<ref name=":0">سینما سنتر - [http://forum.cinemacenter.ir/thread2313.html زندگی نامه ناصرالدین شاه قاجار]</ref> | ناصرالدين ميرزا در 14 سالگي، با "گلين خانم،" دختر شاهزاده "احمد علي"، يكي از نوادگان فتحعليشاه، طي مراسم با شكوهي ازدواج كرد.[4] البته او به همين ازدواج بسنده نكرد چنانچه حرمسراي ناصري و نفوذ و تاثير زنان حرمسرای وی، در امور مملكتي، در تاريخ ايران مشهور است.<ref name=":0">سینما سنتر - [http://forum.cinemacenter.ir/thread2313.html زندگی نامه ناصرالدین شاه قاجار]</ref> | ||
== فرزندان == | |||
ناصرالدین شاه در طول حیات خود هشتاد و پنج زن صیغه و عقدی اختیار کرد.او ۴۲ فرزند داشت که از آن میان ۱۸ نفر در کودکی در گذشتند . زنهای عقدی به ترتیب گلین خانم دختر شاهزاده احمد میرزا، خجسته خانم تاج الدوله دختر شاهزاده سیف الله میرزا، ستاره خانم تبریزی، شکوه السلطنه مادر مظفرالدین شاه و نوه فتحعلی شاه و جیران خانم فروغ السلطنه بودند. فروغ السلطنه و شکوه السلطنه در حیات ناصرالدین شاه در گذشتند.<ref name=":1" /> | |||
== ولیعهدی و سلطنت ناصرالدین شاه == | == ولیعهدی و سلطنت ناصرالدین شاه == | ||
در دوران خردسالی و نوجوانی ناصرالدین شاه، کشاکش و اختلاف دائمی مهدعلیا و محمد شاه سایه انداخته است. به دلیل این روابط تیره، برخورد محمد شاه با فرزندش سرد و بیمحبت بود. باوجود چنین روابطی، در سال ۱۲۵۱ هجری قمری و پس از درگذشت پسر بزرگ محمد شاه، او ناگزیر تصمیم به انتصاب ناصرالدین به مقام ولیعهدی گرفت | در دوران خردسالی و نوجوانی ناصرالدین شاه، کشاکش و اختلاف دائمی مهدعلیا و محمد شاه سایه انداخته است. به دلیل این روابط تیره، برخورد محمد شاه با فرزندش سرد و بیمحبت بود. باوجود چنین روابطی، در سال ۱۲۵۱ هجری قمری و پس از درگذشت پسر بزرگ محمد شاه، او ناگزیر تصمیم به انتصاب ناصرالدین به مقام ولیعهدی گرفت.<ref>راهنمای سکه های ایران - [https://www.sekeha.com/ancient-coins/%D9%82%D8%A7%D8%AC%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D9%86/%D9%86%D8%A7%D8%B5%D8%B1%D8%A7%D9%84%D8%AF%DB%8C%D9%86-%D8%B4%D8%A7%D9%87-%D9%82%D8%A7%D8%AC%D8%A7%D8%B1.html دوره ناصرالدین شاه قاجار(1264 – 1313 ق/ 1849 – 1898 م)]</ref> | ||
"محمدشاه" در اواخر تابستان 1264 ه.ق، در تهران درگذشت[5] و ناصرالدين ميرزا، ولیعهد محمدشاه در این زمان در تبريز بود. و تا رسیدن او امور پایتخت توسط مهد عليا مادر وی اداره می شد. | "محمدشاه" در اواخر تابستان 1264 ه.ق، در تهران درگذشت[5] و ناصرالدين ميرزا، ولیعهد محمدشاه در این زمان در تبريز بود. و تا رسیدن او امور پایتخت توسط مهد عليا مادر وی اداره می شد. | ||
خط ۳۸: | خط ۳۷: | ||
از پیشامدهای مهم این دوران شورش پسر الهیارخان آصفالدوله صدراعظم فتحعلی شاه بود که پس از پایان پادشاهی محمد شاه سر به شورش برداشته بود. امیرکبیر سلطان مراد میرزای قاجار را برای سرکوبی وی فرستاد که پس از سه سال کشمکش سرانجام این غائله با کشتهشدن سالار پایان یافت. همچنین در این دوران سران بابی سرکوبشده و خود باب نیز تیرباران شد. | از پیشامدهای مهم این دوران شورش پسر الهیارخان آصفالدوله صدراعظم فتحعلی شاه بود که پس از پایان پادشاهی محمد شاه سر به شورش برداشته بود. امیرکبیر سلطان مراد میرزای قاجار را برای سرکوبی وی فرستاد که پس از سه سال کشمکش سرانجام این غائله با کشتهشدن سالار پایان یافت. همچنین در این دوران سران بابی سرکوبشده و خود باب نیز تیرباران شد. | ||
هنگامی که امیر و شاه به تهران رسیدند شمار ارتش ایران تنها ۳۰۰ تن بود. | هنگامی که امیر و شاه به تهران رسیدند شمار ارتش ایران تنها ۳۰۰ تن بود. امیرکبیر که خود سپهسالار کل ایران بود به نظم و ساماندهی سپاه پرداخت و برای آموزش ارتشیان اقدام به استخدام آموزگار از خارج نمود و به صنعت اسلحهسازی رونق داد. او همچنین فرمان حذف لقبهای اضافی در نامهنگاریها را داد و به فرمان او حتی خود وی را نیز تنها با لقب جناب میخواندند. وی همچنین تلاش کرد جلوی رشوهخواری را بگیرد و به درآمد کارکنان دولت سامان دهد. | ||
امیر کبیر به زیباسازی تهران و پیشرفت پایتخت نیز کوشید، در این راستا دست به ساخت بازار امیر و کاروانسرای امیر و تیمچهای نو زد. همچنین به پاکیزگی گرمابهها رسیدگی کرد و در اندیشهٔ کشاندن بخشی از آب رود کرج برای آشامیدن مردم تهران بود که دورهٔ زمامداریاش به پایان رسید و این طرح و دیگر اندیشههایش ناکام ماند. | امیر کبیر به زیباسازی تهران و پیشرفت پایتخت نیز کوشید، در این راستا دست به ساخت بازار امیر و کاروانسرای امیر و تیمچهای نو زد. همچنین به پاکیزگی گرمابهها رسیدگی کرد و در اندیشهٔ کشاندن بخشی از آب رود کرج برای آشامیدن مردم تهران بود که دورهٔ زمامداریاش به پایان رسید و این طرح و دیگر اندیشههایش ناکام ماند. | ||
خط ۴۶: | خط ۴۵: | ||
قتل امیرکبیر در ماه ربیع الاول سال ۱۲۶۸ (قمری) اتفاق افتاد. پس از قتل امیرکبیر عزمی که او در باب تغییر و تحول دستگاه دولتی قاجار از خود نشان داده بود تکرار نشد، ولی او باعث شد ناصرالدین شاه تا حدودی به اصلاحات علاقه مند شود. سیاست های خارجی و داخلی ناصرالدین شاه نیز در سالهای بعد تا حدودی متاثر از اقدامات امیرکبیر بود.<ref name=":1" /> | قتل امیرکبیر در ماه ربیع الاول سال ۱۲۶۸ (قمری) اتفاق افتاد. پس از قتل امیرکبیر عزمی که او در باب تغییر و تحول دستگاه دولتی قاجار از خود نشان داده بود تکرار نشد، ولی او باعث شد ناصرالدین شاه تا حدودی به اصلاحات علاقه مند شود. سیاست های خارجی و داخلی ناصرالدین شاه نیز در سالهای بعد تا حدودی متاثر از اقدامات امیرکبیر بود.<ref name=":1" /> | ||
== | == اصلاحات دوره ناصرالدین شاه == | ||
در دوران قاجار بهخصوص دوره ناصرالدین شاه، با تلف شدن فرصت ها براي پيشرفت كشور، شيوع رشوه و بي برنامگي، ضعف در اداره امور و گماشتن افراد نالايق بر پست هاي حساس و كليدي، اوضاع وخيم اقتصادي، نفوذ شوم استعمار و استبداد و بها ندادن به دانش و صنعت، همگي ايران را به سراشيب سقوط كشانده بود. اما با پشتكار و عشق و علاقه خاص اميركبير به ايران و اقدامات دلسوزانه او، اقدامات اصلاحي با روندي پرشتاب و موثر پي گرفته شد. | |||
در دوران قاجار | |||
از جمله این اقدامات مبارزه با فساد درباريان و كوتاه كردن دست آنها از امور مملكتي، نظام مند كردن سازمان هاي حكومتي، اجراي قانون، نوسازي نيروي نظامي، اصلاح نيروي قضايي حمايت از اقتصاد و توليدات داخلي با احداث كارخانههاي مختلف، چاپ و نشر كتاب و روزنامه، فراهم آوردن زمينه مناسب براي مترجمان و نويسندگان، مخالفت با نفوذ و حق كاپيتولاسيون روسيه و انگليس می باشد که همگي به دست توانمند امیرکبیر در این دوره آغاز شد، و يكي از پرشكوهترين دورههاي تاريخ ايران رقم زد.[8] | از جمله این اقدامات مبارزه با فساد درباريان و كوتاه كردن دست آنها از امور مملكتي، نظام مند كردن سازمان هاي حكومتي، اجراي قانون، نوسازي نيروي نظامي، اصلاح نيروي قضايي حمايت از اقتصاد و توليدات داخلي با احداث كارخانههاي مختلف، چاپ و نشر كتاب و روزنامه، فراهم آوردن زمينه مناسب براي مترجمان و نويسندگان، مخالفت با نفوذ و حق كاپيتولاسيون روسيه و انگليس می باشد که همگي به دست توانمند امیرکبیر در این دوره آغاز شد، و يكي از پرشكوهترين دورههاي تاريخ ايران رقم زد.[8] | ||
خط ۶۱: | خط ۵۵: | ||
اگر چه اين اقدامات چندان نتيجهاي نداد و بار ديگر همچون گذشته به انتصاب صدراعظم اقدام كرد ولی علاقه به پيشرفت در ناصرالدين شاه ديده ميشد، اما روحيه مستبدانه و خودپسندي و بيم از آگاهي مردم از يك سو، و نابساماني اوضاع كشور و نفوذ روز افزون روس و انگليس مانع جدي بر سر اصلاحات بود.<ref name=":0" /> | اگر چه اين اقدامات چندان نتيجهاي نداد و بار ديگر همچون گذشته به انتصاب صدراعظم اقدام كرد ولی علاقه به پيشرفت در ناصرالدين شاه ديده ميشد، اما روحيه مستبدانه و خودپسندي و بيم از آگاهي مردم از يك سو، و نابساماني اوضاع كشور و نفوذ روز افزون روس و انگليس مانع جدي بر سر اصلاحات بود.<ref name=":0" /> | ||
=== ایجاد نیروی دریایی === | |||
ناصرالدینشاه قاجار، تحت تاثیر افکار امیرکبیر، به دنبال ایجاد یک نیروی دریایی در دریاهای شمال و جنوب کشور بود. و در ۱۸۶۵ م. (۱۲۴۴ خورشیدی) این کار را با خرید رزمناوهای پرسپولیس و شوش برای ایجاد امنیت در خلیج فارس و دریای مکران آغاز نمود. کشتی توپدار شیروخورشید تنها کشتی ایرانی در دریای خزر در این سالهاست. | |||
=== برپایی مجلس شورای دولتی و کوشش برای نگارش قانون === | |||
ناصرالدین شاه فرمان دادهبود که شورایی از وزیران و چهرههایی کشوری فراهم شود و بر حل مشکلات ایران بپردازند. اعضای این شورا کسانی چون امینالملک، علاءالدوله و ناصرالملک بودند. ولی این شورا در عمل کاری از پیش نبردند زیرا میدانستند که گره مشکلات در دست کسانی چون فرزندان شاه است و کوشش برای حل این مشکلات به دشمنی با ایشان میانجامد. | |||
ناصرالدین شاه همچنین به ابوالقاسم خان ناصرالممالک دستور داد تا به ترجمه و نگارش قانون بپردازد، ولی با اعتراضی که بر نوشتن قانون نو که به منزلهٔ دشمنی بر قانون شرع اسلام بود و نیز بهانهٔ پیروی ناصرالممالک از میرزا ملکم خان این کار نیز به پایان نرسید.<ref name=":1" /> | |||
== روابط خارجي در زمان ناصرالدین شاه == | |||
از ابتداي سلسله قاجار تا حكومت ناصرالدين شاه بيشتر روابط خارجي با دو كشور روس و انگليس بود اما در دوره ناصري با سفرهاي او و علاقه به پياده كردن تكنولوژي و عوامل پيشرفت آنها در كشور، اين ارتباطات گسترش يافت. اميركبير نيز براي اعزام دانشجو و گسترش كشتيراني و تاسيس «دارالفنون» و ايجاد پست و .... دست به برقراري روابط با كشورهايي همچون فرانسه، آمريكا، اتريش و آلمان دست زد.<ref name=":0" /> | |||
== صدارت میرزا آقاخان نوری == | |||
در سال ۱۲۶۸ قمری، میرزا آقاخان نوری که لقب اعتمادالدوله را داشت به صدارت رسید. او اصلاحات امیرکبیر را بازایستاند و کارگزاران او را برکنار و خویشان و آشنایان خود را بر سر کار نهاد. همچنین مستمری کسانی که در زمان امیرکبیر از ایشان باز گرفته شده بود باز به راه گشت. در این زمان میان عثمانی و بریتانیا با روسیه جنگ درگرفته بود و هر سهٔ این دولتها میخواستند ایران را در کنار خود داشته باشند ولی دولت بیخبر ایران از اختلاف میان این قدرتها سودی نبرد. اعتمادالدوله در آغاز به همراهی و هواداری از بریتانیا شناخته شده بود ولی چون نامهٔ تندی به سفیر این کشور نوشت در ربیعالاول ۱۲۷۲ (قمری) سفیر از او رنجیده و از تهران بیرون رفت و کوششهای سفیر فرانسه هم برای آشتی آنان به جایی نرسید. در این زمان حسامالسلطنه والی خراسان به هرات لشکر کشید و بیتوجه به تهدیدهای بریتانیا در صفر ۱۲۷۳ قمری این شهر را به ایران بازگرداند. میرزا آقاخان اعتمادالدوله که از دشمنی بریتانیا بیمناک بود برای آشتی با آن کشور فرخ خان امینالدولهٔ کاشانی را برای گفتگو با بریتانیا نخست به استانبول و سپس به پاریس فرستاد. در پاریس، بریتانیا شرط بازگردانی روابط میان دو کشور را به حال عادی برکناری اعتمادالدوله تعیین نمود. امینالدوله نیز کوشید تا از ناپلئون سوم امپراتور فرانسه برای میانجیگری میان ایران و بریتانیا یاری بگیرد. سرانجام بریتانیا که گفتگو را بیهوده میدید در ربیعالثانی ۱۲۷۳ جزیرهٔ خارک را اشغال کرد و تا اهواز پیشروی نمود. این چنین بود که کار به پذیرش معاهدهٔ پاریس میان دو کشور انجامید که بر پایهٔ آن بریتانیا سپاهیان خود را بندرها و شهرهای ایران بیرون میبرد و ایران نیز استقلال افغانستان را به رسمیت میشناخت و نیز در حل اختلافاتش حکمیت بریتانیا را میپذیرفت. این پیمان سبب افزایش نفوذ سیاسی بریتانیا در ایران گردید. | |||
از وقایع مهم دوران صدرات نوری تیراندازی سه تن از بابیان به ناصرالدین شاه در نیاوران شمیران در روز یکشنبه ۲۸ شوال ۱۲۶۸ هجری قمری بود.<ref name=":1" /> | |||
== سفر به فرنگ == | == سفر به فرنگ == | ||
خط ۷۸: | خط ۸۸: | ||
در اندرون، زبیده خانم به دلیل بیماری بینایی خود را از دست داد. شاه او را برای درمان به وین فرستاد، ولی درمان پزشکان اروپایی موثر نبود. با این حال شاه همچنان جواهرات خود را به او میسپرد و چنان وانمود میکرد که گویا زبیدهخانم هنوز سالم و مورد علاقه اوست. پس از آن که زبیده خانم در ۱۳۱۱ هجری قمری درگذشت، ناصرالدین شاه در اندوه عمیقی فرورفت و امینالسلطان که حامی خود را در حرمخانه از دست داده بود، به دنبال متحدی جدید گشت و با خانم باشی همدست شد. خانم باشی، دختر باغبانباشی اقدسیه که شاه او را ابتدا به اعتبار پدرش «باغبانباشی» میخواند، مقارن ایام بیماری زبیده خانم به ازدواج شاه درآمده بود. دلبستگی بسیار شاه به خانم باشی، اغلب با ناز و اعراض او از وصال پاسخ میگرفت و ناصرالدین شاه، که بیش از این تعصبی در حفظ حریم اندرونی نشان نمیداد، از او نزد پیشخدمتان بیرونی گلایه میکرد و امینالسلطان را برای شفاعت پیش خانم باشی میفرستاد. پس از مدتی، شاه به خواهر کوچکتر خانم باشی ابراز علاقه کرد. ولی خواهر کوچکتر نیز رفتاری مانند خواهر بزرگ پیش گرفت و علاقه شاه به خواهر کوچک، به بدسری خواهر بزرگ افزود.<ref name=":1" /> | در اندرون، زبیده خانم به دلیل بیماری بینایی خود را از دست داد. شاه او را برای درمان به وین فرستاد، ولی درمان پزشکان اروپایی موثر نبود. با این حال شاه همچنان جواهرات خود را به او میسپرد و چنان وانمود میکرد که گویا زبیدهخانم هنوز سالم و مورد علاقه اوست. پس از آن که زبیده خانم در ۱۳۱۱ هجری قمری درگذشت، ناصرالدین شاه در اندوه عمیقی فرورفت و امینالسلطان که حامی خود را در حرمخانه از دست داده بود، به دنبال متحدی جدید گشت و با خانم باشی همدست شد. خانم باشی، دختر باغبانباشی اقدسیه که شاه او را ابتدا به اعتبار پدرش «باغبانباشی» میخواند، مقارن ایام بیماری زبیده خانم به ازدواج شاه درآمده بود. دلبستگی بسیار شاه به خانم باشی، اغلب با ناز و اعراض او از وصال پاسخ میگرفت و ناصرالدین شاه، که بیش از این تعصبی در حفظ حریم اندرونی نشان نمیداد، از او نزد پیشخدمتان بیرونی گلایه میکرد و امینالسلطان را برای شفاعت پیش خانم باشی میفرستاد. پس از مدتی، شاه به خواهر کوچکتر خانم باشی ابراز علاقه کرد. ولی خواهر کوچکتر نیز رفتاری مانند خواهر بزرگ پیش گرفت و علاقه شاه به خواهر کوچک، به بدسری خواهر بزرگ افزود.<ref name=":1" /> | ||
== سیاستهای فرهنگی == | == سیاستهای فرهنگی در زمان ناصرالدین شاه == | ||
=== سانسور مطبوعات === | |||
گرچه در دوران سلطنت او به شمار عناوین روزنامهها افزوده شد (پیشتر تنها روزنامهای که در ایران منتشر میشد ''کاغذ اخبار'' بود) اما تمام این روزنامهها دولتی بودند. او انتشار روزنامه دولتی ''وطن'' (La Patrie) را که در زمان صدارت میرزا حسین خان مشیرالدوله به زبان فرانسه چاپ شد، پس از یک شماره متوقف کرد، چرا که سرمقاله آن دم از آزادی و برابری میزد. به فرمان او نخستین اداره سانسور مطبوعات در ایرن تاسیس شد. این اداره در سال ۱۸۶۳ دایر شد و وظیفه داشت تمام روزنامهها و کتابهای را پیش از چاپ بررسی کند و جلو ورود روزنامههای فارسیزبان چاپ خارج را بگیرد. | گرچه در دوران سلطنت او به شمار عناوین روزنامهها افزوده شد (پیشتر تنها روزنامهای که در ایران منتشر میشد ''کاغذ اخبار'' بود) اما تمام این روزنامهها دولتی بودند. او انتشار روزنامه دولتی ''وطن'' (La Patrie) را که در زمان صدارت میرزا حسین خان مشیرالدوله به زبان فرانسه چاپ شد، پس از یک شماره متوقف کرد، چرا که سرمقاله آن دم از آزادی و برابری میزد. به فرمان او نخستین اداره سانسور مطبوعات در ایرن تاسیس شد. این اداره در سال ۱۸۶۳ دایر شد و وظیفه داشت تمام روزنامهها و کتابهای را پیش از چاپ بررسی کند و جلو ورود روزنامههای فارسیزبان چاپ خارج را بگیرد. | ||
آموزش | === آموزش === | ||
امیرکبیر در سال سوم سلطنت ناصرالدین شاه (۱۲۶۶ هـ. ق) تصمیم به تاسیس دارالفنون گرفت. پس از عزل امیرکبیر، جاستین شیل وزیر مختار انگلیس در ایران و به اغوای او میرزا آقاخان نوری سعی بسیار کردند که دارالفنون گشایش نیابد. زیرا شیل عصبانی بود که چرا معلمین از اتباع یا طرفداران سیاست انگلیس انتخاب نشدهاند. اما ناصرالدین شاه چون نامهای درباب استخدام این معلمان به فرانسوآ ژوزف، امپراتور اتریش، نوشته بود و راضی به مراجعت دادن آنها نبود، اصرار در افتتاح دارالفنون کرد. دوهفته پس از افتتاح دارالفنون، امیرکبیر در باغ فین کاشان کشته شد. | امیرکبیر در سال سوم سلطنت ناصرالدین شاه (۱۲۶۶ هـ. ق) تصمیم به تاسیس دارالفنون گرفت. پس از عزل امیرکبیر، جاستین شیل وزیر مختار انگلیس در ایران و به اغوای او میرزا آقاخان نوری سعی بسیار کردند که دارالفنون گشایش نیابد. زیرا شیل عصبانی بود که چرا معلمین از اتباع یا طرفداران سیاست انگلیس انتخاب نشدهاند. اما ناصرالدین شاه چون نامهای درباب استخدام این معلمان به فرانسوآ ژوزف، امپراتور اتریش، نوشته بود و راضی به مراجعت دادن آنها نبود، اصرار در افتتاح دارالفنون کرد. دوهفته پس از افتتاح دارالفنون، امیرکبیر در باغ فین کاشان کشته شد. | ||
در بدو امر، ناصرالدین شاه جوان در امتحانات دارالفنون حاضر میشد و به محصلین جایزه، انعام و منصب میداد. ولی کمی بعد در نتیجه اعمال و افعال میرزا ملکمخان که سمت مترجمی و معلمی در این مدرسه داشت، به خصوص تاسیس فراموشخانه و تبلیغ جمهوری، شاه به دارالفنون بدگمان شد و اعزام محصلین را به اروپا محدودتر ساخت.<ref name=":1" /> | در بدو امر، ناصرالدین شاه جوان در امتحانات دارالفنون حاضر میشد و به محصلین جایزه، انعام و منصب میداد. ولی کمی بعد در نتیجه اعمال و افعال میرزا ملکمخان که سمت مترجمی و معلمی در این مدرسه داشت، به خصوص تاسیس فراموشخانه و تبلیغ جمهوری، شاه به دارالفنون بدگمان شد و اعزام محصلین را به اروپا محدودتر ساخت.<ref name=":1" /> | ||
== هنر == | == هنر در زمان ناصرالدین شاه == | ||
عده موسیقدانان در دربار ناصرالدین شاه بسیار بیش از شمار آنان در دربار پدرش بود. نوازندگان برجستهای چون آقا علیاکبر خان فراهانی، میرزا عبدالله، آقاحسینقلی، آقا غلامحسین، سرورالملک و سماع حضور در دربار ناصری حضور داشتند. بعضی از این نوازدگان، مانند سرورالملک، از شاه لقب گرفتند و استادان با عناوینی همچون آقا و میرزا خوانده شدند که از ترقی شأن موسیقیدانان در این زمان حکایت دارد. در این دوره یادگرفتن موسیقی در میان خانواده سلطنتی رایج شد، چنان که عصمتالدوله و تاجالسلطنه، دختران شاه، نواختن پیانو آموختند. در این زمان، نخستین دسته موسیقی سلطنتی توسط دو موسیقیدان فرانسوی ایجاد شد. در ۱۲۴۸ ناصرالدین شاه از امیرنظام گروسی، سفیر آن زمان ایران در فرانسه، خواست موسیقیدانی برای سرپرستی ارکستر سلطنتی بیابد. آلفرد ژان باتیست لومر، موسیقیدانی که در پی درخواست شاه به ایران اعزام شد، شعبه موسیقی دارالفنون را تأسیس کرد. | عده موسیقدانان در دربار ناصرالدین شاه بسیار بیش از شمار آنان در دربار پدرش بود. نوازندگان برجستهای چون آقا علیاکبر خان فراهانی، میرزا عبدالله، آقاحسینقلی، آقا غلامحسین، سرورالملک و سماع حضور در دربار ناصری حضور داشتند. بعضی از این نوازدگان، مانند سرورالملک، از شاه لقب گرفتند و استادان با عناوینی همچون آقا و میرزا خوانده شدند که از ترقی شأن موسیقیدانان در این زمان حکایت دارد. در این دوره یادگرفتن موسیقی در میان خانواده سلطنتی رایج شد، چنان که عصمتالدوله و تاجالسلطنه، دختران شاه، نواختن پیانو آموختند. در این زمان، نخستین دسته موسیقی سلطنتی توسط دو موسیقیدان فرانسوی ایجاد شد. در ۱۲۴۸ ناصرالدین شاه از امیرنظام گروسی، سفیر آن زمان ایران در فرانسه، خواست موسیقیدانی برای سرپرستی ارکستر سلطنتی بیابد. آلفرد ژان باتیست لومر، موسیقیدانی که در پی درخواست شاه به ایران اعزام شد، شعبه موسیقی دارالفنون را تأسیس کرد. | ||
خط ۹۷: | خط ۱۰۶: | ||
داستانی با عنوان ''حکایت پیر و جوان'' را از آثار ادبی ناصرالدین شاه دانسته اند. این داستان به سبک رایج داستانهای اروپایی قرن نوزدهم نوشته شده و در مقایسه با آثار معاصر خود جالب توجهاست. داستان در ۱۲۸۹ هـ ق خلق شده و نسخه موجود آن به خط عبدالکریم منشی طهرانی نگارش یافتهاست.عبدالله انوار در ''فهرست نسخ خطی کتابخانه ملی'' و ایرج افشار «حکایت پیر و جوان» را اثر ناصرالدین شاه شمرده اند.<ref name=":1" /> | داستانی با عنوان ''حکایت پیر و جوان'' را از آثار ادبی ناصرالدین شاه دانسته اند. این داستان به سبک رایج داستانهای اروپایی قرن نوزدهم نوشته شده و در مقایسه با آثار معاصر خود جالب توجهاست. داستان در ۱۲۸۹ هـ ق خلق شده و نسخه موجود آن به خط عبدالکریم منشی طهرانی نگارش یافتهاست.عبدالله انوار در ''فهرست نسخ خطی کتابخانه ملی'' و ایرج افشار «حکایت پیر و جوان» را اثر ناصرالدین شاه شمرده اند.<ref name=":1" /> | ||
== | == علاقه ناصرالدین شاه به عکاسی == | ||
[[پرونده:عکاسی یکی از علاقهمندیهای ناصرالدین شاه بود.jpg|بندانگشتی|عکاسی یکی از علاقهمندیهای ناصرالدین شاه بود]] | |||
عکاسی و عکاسهای نخستین ایران به گونهای با نام ناصرالدین شاه پیوند خورده است. زیرا در زمان ناصرالدین شاه بود که دوربین به ایران آمد و این پادشاه که اهل شعر و هنر هم بود عاشق عکاسی شد و در عکاسی مهارت یافت. در آن زمان ابزار عکاسی مانند دوربین و لنز و کاغذ بسیار گران و کمیاب بود و فقط اعیان و خاندان سلطنتی بودند که میتوانستند بهای این ابزار و آلات گران را بپردازند. | |||
ناصرالدین شاه کنجکاو بود و محیط اطراف خود را با دقت زیر نظر میگرفت و از آنها عکاسی میکرد. عکسهای او از زندگی دربار و ساختهای گوناگون زندگی اجتماعی و سیاسی ایران برای مورخین بسیار جالب است. نخستین عکسها از روضهخوانی و تعزیه و شکار و سرگرمیها و بازیها و حتی زنان حرمسرا در حالات گوناگون و با لباسهای متفاوت بخشی از کارهای تصویری ناصرالدین شاه را در بر میگیرد. به کمک همین عکسهاست که ما تصور نسبتا روشنتری از جامعه ایران دوران ناصری در مقایسه با دوران پیش از اختراع دوربین در دست داریم. | |||
شیفتگی ناصرالدین شاه به عکاسی فقط به عکسهای شخص خودش نبود بلکه او عکاسان دیگر را هم تشویق کرد تا به گوشه و کنار ایران سفر کنند و از زندگی مردم و فضا و حال سایر نقاط برایش عکس بیاورند. | |||
نتیجه علاقه و تلاش خود شاه و عکاسان دیگر مجموعه بسیار بزرگی از عکس است که اکنون از ایران دوره قاجار از درون دربار و حرمسرای شاه گرفته تا اعیان و رجال و وزرا و وکلا و زنان و مردان روستایی و شهری در کوچه و بازار و خانهها و اماکن دیگر اکنون در دسترس ماست. شاید هم بتوان گفت که ریشه بسیاری از رشتههای عکاسی دوران ما مانند عکس خبری و مستند و عکس تاریخی و طبیعت ایران هم به همان زمان برمیگردد. | |||
علاقه ویژه ناصرالدین شاه فقط به گرفتن و ظهور عکس ختم نمیشد. او در انتخاب کاغذ و چاپ عکس و ساختن مجموعه و آلبوم عکس و نگهداری از آنها بسیار دقت میکرد. این دقتها مایه آن شده که بسیاری از عکسها بجا بماند که اینک میراثی است بزرگ در شناخت بهتر ایران آن زمان. یکی از کارهای جالب دیگر ناصرالدین شاه گردآوری مجموعههایی از عکسهای زمان خود اوست. برخی از عکسها٬ عکسهایی است که خود او میگرفته و برخی دیگر از عکسها از کسانی است که او به گوشه و کنار میفرستاده است.<ref>قم فردا - [http://www.qomefarda.ir/news/1292 36عکس از آلبوم اهدایی ناصر الدین شاه+تصاویر]</ref> | |||
ناصرالدین شاه | == علاقه ناصرالدین شاه قاجار به نقاشی == | ||
ناصرالدین [https://tarikhema.org/words/%d8%b4%d8%a7%d9%87/ شاه] قاجار جدای از اینکه به [https://tarikhema.org/words/%d8%b9%da%a9%d8%a7%d8%b3%db%8c/ عکاسی] علاقهمند بود و گاه و بیگاه از زنان حرمسرا [https://tarikhema.org/words/%d8%b9%da%a9%d8%b3/ عکس]میگرفت، از زمان [https://tarikhema.org/words/%d9%88%d9%84%db%8c%d8%b9%d9%87%d8%af%db%8c/ ولیعهدی] در [https://tarikhema.org/words/%d9%86%d9%82%d8%a7%d8%b4%db%8c/ نقاشی] هم دستی داشت. | |||
[[پرونده:یکی از نقاشیهای ناصرالدین شاه.jpg|بندانگشتی|یکی از نقاشیهای ناصرالدین شاه]] | |||
ناصرالدین شاه جدای از اینکه به عکاسی علاقهمند بود و گاه و بیگاه از زنان حرمسرا، غلامان و ندیمگان عکاسی میکرد، از زمان ولیعهدی در نقاشی هم دستی داشت. | |||
ناصرالدین شاه | ناصرالدین شاه هر وقت خسته میشد در حواشی یا صفحات آغازین یا صفحات انتهایی برخی از کتب چاپی کتابخانه سلطنتی یا برخی اسناد دولتی نقاشیهایی میکرد که امروزه تعدادی از آنها باقی مانده و در آرشیو “کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران” و کتابخانه سلطنتی [https://tarikhema.org/words/%da%a9%d8%a7%d8%ae-%da%af%d9%84%d8%b3%d8%aa%d8%a7%d9%86/ کاخ گلستان] نگهداری میشود.<ref>تاریخ ما - [https://tarikhema.org/subject/photos/22974/%D8%B9%D9%84%D8%A7%D9%82%D9%87%E2%80%8C-%D9%86%D8%A7%D8%B5%D8%B1%D8%A7%D9%84%D8%AF%DB%8C%D9%86-%D8%B4%D8%A7%D9%87-%D9%82%D8%A7%D8%AC%D8%A7%D8%B1-%D8%A8%D9%87-%D9%86%D9%82%D8%A7%D8%B4%DB%8C/ علاقه ناصرالدین شاه قاجار به نقاشی]</ref> | ||
== | == دلایل نارضایتی عمومی از ناصرالدین شاه == | ||
مورخان یکی از دلایل نارضایتی عمومی از شاه قاجار را امتیازات فراوانی میدانند که وی به خارجی ها پیشکش می کرد؛ از جمله وی در سال ۱۲۶۹(۱۳۰۹) طی قراردادی مالکیت صنعت تنباکو را به جرالد تالبوت انگلیسی واگذار کرد. | |||
یکی دیگر از دلایل نارضایتی از او سفرهای پر خرج وی به اروپا بود که مخارج آن معمولا از امتیزاتی که وی به اروپائیان می داد تامین می شد؛ او نخستین بار در ۱۲۵۲ هجری شمسی و بعداً دوباره در ۱۲۵۷ و برای آخرین بار در ۱۲۶۸ (که در آن بازدیدی کامل از ناوگان جنگی بریتانیا کرد) به اروپا سفر کرد.<ref>پی سی پارسی - [http://www.pcparsi.com/%D8%B9%DA%A9%D8%B3%D9%87%D8%A7%DB%8C-%DA%A9%D9%85%DB%8C%D8%A7%D8%A8-%D8%A7%D8%B2-%D9%86%D8%A7%D8%B5%D8%B1%D8%A7%D9%84%D8%AF%DB%8C%D9%86-%D8%B4%D8%A7%D9%87-%D9%82%D8%A7%D8%AC%D8%A7%D8%B1-40242.html عکسهای کمیاب از ناصرالدین شاه قاجار]</ref> | |||
از | |||
== امتيازات به بيگانگان == | == امتيازات به بيگانگان در زمان ناصرالدین شاه == | ||
امتيازات و قراردادهاي این دوره از تاسف آورترين و غم انگيزترين امتيازات واگذار شده به بيگانگان است كه فهرست وار به آن اشاره ميكنيم: | امتيازات و قراردادهاي این دوره از تاسف آورترين و غم انگيزترين امتيازات واگذار شده به بيگانگان است كه فهرست وار به آن اشاره ميكنيم: | ||
خط ۱۲۶: | خط ۱۴۲: | ||
5- امتياز تاسيس "بانك استقراضي" که به روس داده شد.<ref name=":0" /> | 5- امتياز تاسيس "بانك استقراضي" که به روس داده شد.<ref name=":0" /> | ||
== مرگ ناصرالدین شاه == | == مرگ ناصرالدین شاه == | ||
خط ۱۵۹: | خط ۱۵۶: | ||
[[پرونده:ناصرالدینشاه قاجار اثر کمالالملک.jpg|بندانگشتی|ناصرالدینشاه قاجار اثر کمالالملک]] | [[پرونده:ناصرالدینشاه قاجار اثر کمالالملک.jpg|بندانگشتی|ناصرالدینشاه قاجار اثر کمالالملک]] | ||
همان روزي كه شاه قصد برپايي جشن پنجاه سالگي سلطنت اش را دارد، او را با ضرب يك گلوله از پاي در ميآورد تا آخرين سال سلطنت او را رقم زند.<ref name=":0" /> | همان روزي كه شاه قصد برپايي جشن پنجاه سالگي سلطنت اش را دارد، او را با ضرب يك گلوله از پاي در ميآورد تا آخرين سال سلطنت او را رقم زند.<ref name=":0" /> | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |
ویرایش