ناصرالدین شاه: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
(ابرابزار)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۸۱: خط ۸۱:
  | data31  =
  | data31  =
}}
}}
'''ناصرالدین‌شاه قاجار''' (زاده ۲۵ تیر ۱۲۱۰ خورشیدی، تبریز – مقتول ۱۲ اردیبهشت ۱۲۷۵، شهرری) پسر محمدشاه قاجار و چهارمین شاه از [[قاجاریان|دودمان قاجار]] [[ایران]] بود.<ref name=":2">سفرنویس - [http://safarnevis.com/?p=4393 ناصرالدین شاه قاجار]</ref>
'''ناصرالدین‌شاه قاجار''' (زاده ۲۵ تیر ۱۲۱۰ خورشیدی، [[تبریز]] – مقتول ۱۲ اردیبهشت ۱۲۷۵، شهرری) پسر محمدشاه قاجار و چهارمین شاه از [[قاجاریان|دودمان قاجار]] [[ایران]] بود.<ref name=":2">سفرنویس - [http://safarnevis.com/?p=4393 ناصرالدین شاه قاجار]</ref>


وی با ۴۹ سال سلطنت طولانی‌ترین دوره پادشاهی را در میان دودمان قاجار داشته‌است. ناصرالدین شاه یکی از بی‌کفایت‌ترین و بی‌اقتدارترین پادشاهان قاجار بود که بیشتر تحت تأثیر اطرافیان بود. وی بسیار دمدمی‌مزاج بوده و مرتب نظرات خود را تغییر می‌داد!<ref>مجله دوستان - [https://www.dustaan.com/ناصرالدین-شاه-قاجار/ تعجب عجیب ناصرالدین شاه با دیدن کودکان فرانسوی! +عکس]</ref>
وی با ۴۹ سال سلطنت طولانی‌ترین دوره پادشاهی را در میان دودمان قاجار داشته‌است. ناصرالدین شاه یکی از بی‌کفایت‌ترین و بی‌اقتدارترین پادشاهان قاجار بود که بیشتر تحت تأثیر اطرافیان بود. وی بسیار دمدمی‌مزاج بوده و مرتب نظرات خود را تغییر می‌داد!<ref>مجله دوستان - [https://www.dustaan.com/ناصرالدین-شاه-قاجار/ تعجب عجیب ناصرالدین شاه با دیدن کودکان فرانسوی! +عکس]</ref>
خط ۱۰۱: خط ۱۰۱:


== فرزندان ==
== فرزندان ==
ناصرالدین شاه در طول حیات خود هشتاد و پنج زن صیغه و عقدی اختیار کرد. او ۴۲ فرزند داشت که از آن میان ۱۸ نفر در کودکی در گذشتند. زن‌های عقدی به ترتیب گلین خانم دختر شاهزاده احمد میرزا، خجسته خانم تاج الدوله دختر شاهزاده سیف‌الله میرزا، ستاره خانم تبریزی، شکوه السلطنه مادر مظفرالدین شاه و نوه فتحعلی شاه و جیران خانم فروغ السلطنه بودند. فروغ السلطنه و شکوه السلطنه در حیات ناصرالدین شاه در گذشتند.<ref name=":1" />
ناصرالدین شاه در طول حیات خود هشتاد و پنج زن صیغه و عقدی اختیار کرد. او ۴۲ فرزند داشت که از آن میان ۱۸ نفر در کودکی در گذشتند. زن‌های عقدی به ترتیب گلین‌خانم دختر شاهزاده احمدمیرزا، خجسته‌خانم تاج‌الدوله دختر شاهزاده سیف‌الله میرزا، ستاره خانم تبریزی، شکوه‌السلطنه مادر [[مظفرالدین شاه]] و نوه فتحعلی شاه و جیران‌خانم فروغ السلطنه بودند. فروغ‌السلطنه و شکوه‌السلطنه در حیات ناصرالدین شاه در گذشتند.<ref name=":1" />


== ولیعهدی و سلطنت ناصرالدین شاه ==
== ولیعهدی و سلطنت ناصرالدین شاه ==
در دوران خردسالی و نوجوانی ناصرالدین شاه، کشاکش و اختلاف دائمی مهدعلیا و محمد شاه سایه انداخته‌است. به دلیل این روابط تیره، برخورد محمد شاه با فرزندش سرد و بی‏‌محبت بود. باوجود چنین روابطی، در سال ۱۲۵۱ هجری قمری و پس از درگذشت پسر بزرگ محمد شاه، او ناگزیر تصمیم به انتصاب ناصرالدین به مقام ولیعهدی گرفت.<ref>راهنمای سکه‌های ایران - [https://www.sekeha.com/ancient-coins/قاجاریان/ناصرالدین-شاه-قاجار.html دوره ناصرالدین شاه قاجار(1264 – 1313 ق/ 1849 – 1898 م)]</ref>
در دوران خردسالی و نوجوانی ناصرالدین شاه، کشاکش و اختلاف دائمی مهدعلیا و محمدشاه سایه انداخته‌است. به دلیل این روابط تیره، برخورد محمد شاه با فرزندش سرد و بی‏‌محبت بود. باوجود چنین روابطی، در سال ۱۲۵۱ هجری قمری و پس از درگذشت پسر بزرگ محمد شاه، او ناگزیر تصمیم به انتصاب ناصرالدین به مقام ولیعهدی گرفت.<ref>راهنمای سکه‌های ایران - [https://www.sekeha.com/ancient-coins/قاجاریان/ناصرالدین-شاه-قاجار.html دوره ناصرالدین شاه قاجار(1264 – 1313 ق/ 1849 – 1898 م)]</ref>


«محمدشاه» در اواخر تابستان ۱۲۶۴ ه‍. ق، در تهران درگذشت[۵] و ناصرالدین میرزا، ولیعهد محمدشاه در این زمان در تبریز بود؛ و تا رسیدن او امور پایتخت توسط مهد علیا مادر وی اداره می‌شد.
«محمدشاه» در اواخر تابستان ۱۲۶۴ در [[تهران]] درگذشت و ناصرالدین میرزا، ولیعهد محمدشاه در این زمان در تبریز بود و تا رسیدن او امور پایتخت توسط مهد علیا مادر وی اداره می‌شد.


در مدت چند روز بحران و کشمکش میان مدعیان سلطنت و نارضایتی مردمی که ار حکمرانان ظالم به تنگ آمده بودند. سفارتخانه‌های انگلیس و روس با هماهنگی هم سلطنت شاه ۱۶ ساله را تضمین کردند، سرانجام پادشاه جوان، با کفایت و لیاقت «میرزا تقی خان امیرکبیر»، وارد تهران شد. امیر که بلافاصله، لقب «امیرنظام» یا فرمانده کل قشون را دریافت کرده بود جای «میرزا آغاسی»، صدر اعظم منفور محمدشاه را گرفت.
در مدت چند روز بحران و کشمکش میان مدعیان سلطنت و نارضایتی مردمی که ار حکمرانان ظالم به تنگ آمده بودند سفارتخانه‌های انگلیس و روس با هماهنگی هم سلطنت شاه ۱۶ ساله را تضمین کردند، سرانجام پادشاه جوان، با کفایت و لیاقت «میرزا تقی خان امیرکبیر»، وارد تهران شد. امیر که بلافاصله، لقب «امیرنظام» یا فرمانده کل قشون را دریافت کرده بود جای «[[حاج‌میرزا آقاسی|میرزا آقاسی]]»، صدر اعظم منفور محمدشاه را گرفت.


ناصرالدین شاه هنگام جلوس بر تخت شاهی با چند مشکل اساسی روبرو بود. خالی بودن خزانه دولت، شورش‌ها و فتنه‌های مدعیان سلطنت، شورش‌های محلی و قومی، که بخشی از این مشکلات بودند. ناصرالدین شاه که از اوضاع نابسامان معیشتی مردم و نارضایتی آنها بیم داشت به این فکر افتاد که کسی را از میان مردم که به حزونت خلق و خشونت خلق و کیاست طبع و فراست خاطر برجسته باشد را انتخاب کند، و از آن میان «میرزا تقی خان امیرنظام» را متحد و مناسب تر از دیگران دید.[۶]
ناصرالدین شاه هنگام جلوس بر تخت شاهی با چند مشکل اساسی روبرو بود. خالی بودن خزانه دولت، شورش‌ها و فتنه‌های مدعیان سلطنت، شورش‌های محلی و قومی، که بخشی از این مشکلات بودند. ناصرالدین شاه که از اوضاع نابسامان معیشتی مردم و نارضایتی آنها بیم داشت به این فکر افتاد که کسی را از میان مردم که به خشونت خلق و کیاست طبع برجسته باشد انتخاب کند، و از آن میان «میرزاتقی خان امیرنظام» را متحد و مناسب‌تر از دیگران دید.


ناصرالدین شاه از احترام و رابطه خالصانه و قصد صدر اعظمش در خیر و صلاح او و مملکت اطلاع داشت. حتی می‌توان رابطه آنها را، رابطه پدر و فرزندی دانست. مشکلات پیش روی امیرکبیر در ابتدای کار بسیار بود. اختلاف و درگیری بزرگان و شاهزادگان، نابسامانی اوضاع معیشتی مردم موضع گیری «آغاسی» و مخالفت او با امیرکبیر، نیز شورش‌های «≤‗آصف الدوله» در خراسان و «آقاخان محلاتی» در کرمان که حکایت مشقات امیر در خواباندن این دو شورش و تدبیر مجال جداگانه‌ای می‌خواهد.
ناصرالدین شاه از احترام و رابطه خالصانه و قصد صدراعظمش در خیر و صلاح او و مملکت اطلاع داشت. حتی می‌توان رابطه آنها را، رابطه پدر و فرزندی دانست. مشکلات پیش روی امیرکبیر در ابتدای کار بسیار بود. اختلاف و درگیری بزرگان و شاهزادگان، نابسامانی اوضاع معیشتی مردم موضع گیری «آقاسی» و مخالفت او با امیرکبیر، نیز شورش‌های «آصف الدوله» در خراسان و «آقاخان محلاتی» در کرمان که حکایت مشقات امیر در خواباندن این دو شورش و تدبیر وی طولانی است.


از آغاز سلطنت تا مرگ شاه قاجار، ۶ صدراعظم روی کار آمدند که همگی به یکی از دول بیگانه، وابسته بودند. جز امیرکبیر که با سیاست موازنه راه نفوذ آنها را مسدود می‌کرد. صدراعظم بعدی «میرزا آقاخان نوری» بود. او یکی از کسانی است که نگرش شاه را نسبت به صدراعظم لایق خود تغییر داد حتی یکی از شروطش برای وزارت، قتل امیرکبیر بود. بالاخره نیز با بدگوئی‌ها و دسیسه چینی‌های او و مهد علیا «قادرشاه» و دیگر درباریان که بعلت فساد و بی‌لیاقتی توسط امیر برکنار شده و راه نفوذ و منافعشان مسدود گشته بود، شاه را مجبور کردند تا نسنجیده‌ترین تصمیم تاریخ را بگیرد و اول وی را عزل نموده و سرانجام نیز حکم به قتل وی بدهد.<ref name=":0" />[[پرونده:ناصرالدین‌شاه قاجار اثر کمال‌الملک.jpg|بندانگشتی|ناصرالدین‌شاه قاجار اثر کمال‌الملک]]
از آغاز سلطنت تا مرگ شاه قاجار، ۶ صدراعظم روی کار آمدند که همگی به یکی از دول بیگانه، وابسته بودند. جز امیرکبیر که با سیاست موازنه راه نفوذ آنها را مسدود می‌کرد. صدراعظم بعدی «[[میرزا آقاخان نوری]]» بود. او یکی از کسانی است که نگرش شاه را نسبت به صدراعظم لایق خود تغییر داد حتی یکی از شروطش برای وزارت، قتل امیرکبیر بود. بالاخره نیز با بدگوئی‌ها و دسیسه چینی‌های او و مهد علیا «قادرشاه» و دیگر درباریان که بعلت فساد و بی‌لیاقتی توسط امیر برکنار شده و راه نفوذ و منافعشان مسدود گشته بود، شاه را مجبور کردند تا نسنجیده‌ترین تصمیم تاریخ را بگیرد و اول وی را عزل نموده و سرانجام نیز حکم به قتل وی بدهد.<ref name=":0" />[[پرونده:ناصرالدین‌شاه قاجار اثر کمال‌الملک.jpg|بندانگشتی|ناصرالدین‌شاه قاجار اثر کمال‌الملک]]


== دوران صدارت امیرکبیر ==
== دوران صدارت امیرکبیر ==
از پیشامدهای مهم این دوران شورش پسر الهیارخان آصف‌الدوله صدراعظم فتحعلی شاه بود که پس از پایان پادشاهی محمد شاه سر به شورش برداشته بود. امیرکبیر سلطان مراد میرزای قاجار را برای سرکوبی وی فرستاد که پس از سه سال کشمکش سرانجام این غائله با کشته‌شدن سالار پایان یافت. همچنین در این دوران سران بابی سرکوب‌شده و خود باب نیز تیرباران شد.
از پیشامدهای مهم این دوران شورش پسر الهیارخان آصف‌الدوله صدراعظم فتحعلی شاه بود که پس از پایان پادشاهی محمدشاه سر به شورش برداشته بود. امیرکبیر، سلطان مراد میرزای قاجار را برای سرکوبی وی فرستاد که پس از سه سال کشمکش سرانجام این غائله با کشته‌شدن سالار پایان یافت. همچنین در این دوران سران [[بابی‌گری|بابی]] سرکوب‌شده و خود باب نیز تیرباران شد.


هنگامی که امیر و شاه به تهران رسیدند شمار ارتش ایران تنها ۳۰۰ تن بود. امیرکبیر که خود سپهسالار کل ایران بود به نظم و ساماندهی سپاه پرداخت و برای آموزش ارتشیان اقدام به استخدام آموزگار از خارج نمود و به صنعت اسلحه‌سازی رونق داد. او همچنین فرمان حذف لقب‌های اضافی در نامه‌نگاری‌ها را داد و به فرمان او حتی خود وی را نیز تنها با لقب جناب می‌خواندند. وی همچنین تلاش کرد جلوی رشوه‌خواری را بگیرد و به درآمد کارکنان دولت سامان دهد.
هنگامی که امیر و شاه به تهران رسیدند شمار ارتش ایران تنها ۳۰۰ تن بود. امیرکبیر که خود سپهسالار کل ایران بود به نظم و ساماندهی سپاه پرداخت و برای آموزش ارتشیان اقدام به استخدام آموزگار از خارج نمود و به صنعت اسلحه‌سازی رونق داد. او همچنین فرمان حذف لقب‌های اضافی در نامه‌نگاری‌ها را داد و به فرمان او حتی خود وی را نیز تنها با لقب جناب می‌خواندند. وی همچنین تلاش کرد جلوی رشوه‌خواری را بگیرد و به درآمد کارکنان دولت سامان دهد.
۱٬۰۴۴

ویرایش

منوی ناوبری