۳۹۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
== نخست وزیری رضاشاه == | == نخست وزیری رضاشاه == | ||
هنگامي كه مشيرالدوله از سوي احمدشاه قاجار به نخست وزيري منصوب گرديد، رضاخان با سمت وزارت جنگ در هيئت دولت حضور يافت. پس از چندي، رضاخان كه در پي فرصتي براي قدرت بيشتر و جولان در كشور بود، نخست وزير را تهديد كرد و موجبات ترس و سپس استعفاي او را پديد آورد. از آن سو، طرفداران سردار سپه نيز با غوغا سالاري در مطبوعات، رضاخان را بهترين گزينه براي رياست دولت معرفي كردند به طوري كه به خود احمد شاه نيز فهمانده شد كه فعلاً مرد ميدان ايران، فقط سردار سپه است. مشيرالدوله نيز ميدانست اگر شاه به اروپا برود، او قادر به كنار آمدن با سردار سپه و طرفداران او نخواهد بود. لذا در اواخر مهرماه نزد احمد شاه رفت و به هر ترتيب كه بود، او را راضي ساخت تا استعفايش را بپذيرد. شاه ناگزير تن بدين كار داد و با وجود مخالفت آيتاللَّه سيدحسن مدرس و ياران او، در تاريخ سوم آبان 1302 ش سردار سپه را به عنوان رييس الوزرا معرفي و منصوب كرد و پس از يك هفته، خود، راهي اروپا شد و رضاخان را يكه تاز ميدان نمود.با خروج احمد شاه از ايران، رضاخان همه كاره كشور شد و از آن پس، مقدمات تغيير نظام حكومتي را در سر پروراند. احمدشاه در حالي كه كشور را ترك ميگفت كه نميدانست بازگشتي برايش متصور نيست و در اين سفر، تاج و تختش را از دست خواهد داد و رضا مير پنج حكومتي ديگر بنيان خواهد نهاد.<ref>[http://rasekhoon.net/calender/show/553819 راسخون -انتصاب "رضاخان ميرپنج" به نخست وزيري توسط "احمدشاه قاجار" (1302 ش)]</ref> | هنگامي كه مشيرالدوله از سوي احمدشاه قاجار به نخست وزيري منصوب گرديد، رضاخان با سمت وزارت جنگ در هيئت دولت حضور يافت. پس از چندي، رضاخان كه در پي فرصتي براي قدرت بيشتر و جولان در كشور بود، نخست وزير را تهديد كرد و موجبات ترس و سپس استعفاي او را پديد آورد. از آن سو، طرفداران سردار سپه نيز با غوغا سالاري در مطبوعات، رضاخان را بهترين گزينه براي رياست دولت معرفي كردند به طوري كه به خود احمد شاه نيز فهمانده شد كه فعلاً مرد ميدان ايران، فقط سردار سپه است. مشيرالدوله نيز ميدانست اگر شاه به اروپا برود، او قادر به كنار آمدن با سردار سپه و طرفداران او نخواهد بود. لذا در اواخر مهرماه نزد احمد شاه رفت و به هر ترتيب كه بود، او را راضي ساخت تا استعفايش را بپذيرد. شاه ناگزير تن بدين كار داد و با وجود مخالفت آيتاللَّه سيدحسن مدرس و ياران او، در تاريخ سوم آبان 1302 ش سردار سپه را به عنوان رييس الوزرا معرفي و منصوب كرد و پس از يك هفته، خود، راهي اروپا شد و رضاخان را يكه تاز ميدان نمود.با خروج احمد شاه از ايران، رضاخان همه كاره كشور شد و از آن پس، مقدمات تغيير نظام حكومتي را در سر پروراند. احمدشاه در حالي كه كشور را ترك ميگفت كه نميدانست بازگشتي برايش متصور نيست و در اين سفر، تاج و تختش را از دست خواهد داد و رضا مير پنج حكومتي ديگر بنيان خواهد نهاد.<ref>[http://rasekhoon.net/calender/show/553819 راسخون -انتصاب "رضاخان ميرپنج" به نخست وزيري توسط "احمدشاه قاجار" (1302 ش)]</ref> | ||
در غیاب احمدشاه، عوامل رضاخان اندیشه الغای سلطنت و رئیس جمهور شدن سردار سپه را پیش آوردند. اما تغییر حکومت کشور به جمهوری با مخالفت شدید برخی از روشنفکران و روحانیان همچون ملکالشعرا بهار و سیدحسن مدرس با شکست روبرو شد.<ref name=":1">[http://pahlaviha.pchi.ir/show.php?page=contents&id=1951 پهلوی ها -موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی -رضا شاه در یک نگاه]</ref> | |||
== رضاخان در دوره ی نخست وزیری، وزیر جنگ نیز بوده == | == رضاخان در دوره ی نخست وزیری، وزیر جنگ نیز بوده == | ||
خط ۲۶: | خط ۲۸: | ||
تنها مقاومت جدی خانواده احمد شاه، نه از سوی وی که از سوی مادرش ملکه جهان صورت گرفت. او به تنهایی تصمیم به مبارزه با رضاخان گرفت و به این منظور از پاریس به عتبات عالیات سفر کرد تا حکم و فتوی مفسد و خارج از دین بودن بودن نخست وزیر را به هر قیمتی از مراجع عراق به دست آورد. ولی او نیز هنگامی به عراق رسید که رضاشاه در مجلس موسسان سوگند پادشاهی خورده بود.<ref>[https://article.tebyan.net/339047/%D9%86%D8%AE%D8%B3%D8%AA-%D9%88%D8%B2%DB%8C%D8%B1%DB%8C-%D8%B1%D8%B6%D8%A7%D8%AE%D8%A7%D9%86-%D9%85%DB%8C%D8%B1%D9%BE%D9%86%D8%AC سایت تبیان- نخست وزیری رضاخان میر پنج]</ref> | تنها مقاومت جدی خانواده احمد شاه، نه از سوی وی که از سوی مادرش ملکه جهان صورت گرفت. او به تنهایی تصمیم به مبارزه با رضاخان گرفت و به این منظور از پاریس به عتبات عالیات سفر کرد تا حکم و فتوی مفسد و خارج از دین بودن بودن نخست وزیر را به هر قیمتی از مراجع عراق به دست آورد. ولی او نیز هنگامی به عراق رسید که رضاشاه در مجلس موسسان سوگند پادشاهی خورده بود.<ref>[https://article.tebyan.net/339047/%D9%86%D8%AE%D8%B3%D8%AA-%D9%88%D8%B2%DB%8C%D8%B1%DB%8C-%D8%B1%D8%B6%D8%A7%D8%AE%D8%A7%D9%86-%D9%85%DB%8C%D8%B1%D9%BE%D9%86%D8%AC سایت تبیان- نخست وزیری رضاخان میر پنج]</ref> | ||
== سرکوب | == سرکوب قیامها توسط رضاشاه == | ||
نهضت جنگل به رهبری طلبه ای به نام میرزا کوچک خان نخستین جریان مقاومت مسلحانه در دوران معاصر بود که با استراتژی بهره گیری از تحولات بیرون از مرزها ( فرصت فروپاشی امپراطوری روسیه تزاری ) در بستر ضعف حکومت مرکزی و با هویت اسلامی شکل گرفت . این جریان که در پی نابسامان های پس از مشروطه و در زمان جنگ جهانی اول آغاز شد ، در دوران پس از کودتای 1299 نیز ادامه یافت و سرانجام توسط رضاخان سرکوب شد . <ref>[http://irandidban.com/fa/%D8%AF%DB%8C%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%87/7886-%D9%85%D8%AC%D8%A7%D9%87%D8%AF%DB%8C%D9%86-%D8%A7%D8%B2-%D9%BE%DB%8C%D8%AF%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D8%AA%D8%A7-%D9%81%D8%B1%D8%AC%D8%A7%D9%85(8) ایران دیدبان -مجاهدین از پیدایی تا فرجام]</ref> | نهضت جنگل به رهبری طلبه ای به نام میرزا کوچک خان نخستین جریان مقاومت مسلحانه در دوران معاصر بود که با استراتژی بهره گیری از تحولات بیرون از مرزها ( فرصت فروپاشی امپراطوری روسیه تزاری ) در بستر ضعف حکومت مرکزی و با هویت اسلامی شکل گرفت . این جریان که در پی نابسامان های پس از مشروطه و در زمان جنگ جهانی اول آغاز شد ، در دوران پس از کودتای 1299 نیز ادامه یافت و سرانجام توسط رضاخان سرکوب شد . <ref>[http://irandidban.com/fa/%D8%AF%DB%8C%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%87/7886-%D9%85%D8%AC%D8%A7%D9%87%D8%AF%DB%8C%D9%86-%D8%A7%D8%B2-%D9%BE%DB%8C%D8%AF%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D8%AA%D8%A7-%D9%81%D8%B1%D8%AC%D8%A7%D9%85(8) ایران دیدبان -مجاهدین از پیدایی تا فرجام]</ref> | ||
== سرکوب | == سرکوب ایلات و عشایر == | ||
نیروهای رضاشاه پهلوی با زور، پاره کردن و سوزاندن چادرسیاه ایلات و کتکزدن افراد خانوادهها، عشایر را مجبور به اسکان کردند. در برخی موارد عشایر از ترس قزاقها پارچههای سفید کتانی روی چادرسیاه خود میکشیدند تا برای چند روزی هم که شده از شر آنها در امان بمانند. این کار موقتی بود و مأموران اسکان دست بردار نبود؛ تا اینکه همه طوایف را در مکانهایی مشخص یکجانشین کردند. با کوتاه کردن دست عشایر از مراتع و چراگاههای مختلف در ییلاق و قشلاق، بسیاری از احشام آنها تلف شدند. در این راستا، حکومت رضاشاه با بهکار بردن شیوههای خشن، نظامی و بسیجشدن دستگاههای اداری اجرایی و نظامی انتظامی برای اجرای سیاست اسکان عشایر، این سیاست در نهایت با موفقیت نسبی اجرا شد.<ref>[http://www.haadi.ir/News-512 پایگاه دانش پژوهی هادی -سرکوب و برخورد نظامی؛ برنامهی رضاخان برای ایلات و عشایر]</ref> | نیروهای رضاشاه پهلوی با زور، پاره کردن و سوزاندن چادرسیاه ایلات و کتکزدن افراد خانوادهها، عشایر را مجبور به اسکان کردند. در برخی موارد عشایر از ترس قزاقها پارچههای سفید کتانی روی چادرسیاه خود میکشیدند تا برای چند روزی هم که شده از شر آنها در امان بمانند. این کار موقتی بود و مأموران اسکان دست بردار نبود؛ تا اینکه همه طوایف را در مکانهایی مشخص یکجانشین کردند. با کوتاه کردن دست عشایر از مراتع و چراگاههای مختلف در ییلاق و قشلاق، بسیاری از احشام آنها تلف شدند. در این راستا، حکومت رضاشاه با بهکار بردن شیوههای خشن، نظامی و بسیجشدن دستگاههای اداری اجرایی و نظامی انتظامی برای اجرای سیاست اسکان عشایر، این سیاست در نهایت با موفقیت نسبی اجرا شد.<ref>[http://www.haadi.ir/News-512 پایگاه دانش پژوهی هادی -سرکوب و برخورد نظامی؛ برنامهی رضاخان برای ایلات و عشایر]</ref> | ||
== پادشاهی رضاشاه == | |||
با فشارهای نخست وزیر، نمایندگان مجلس پنجم شورای ملی در روز ۹ آبان ۱۳۰۴ خورشیدی ماده واحدهای را مطرح کردند که به موجب آن احمدشاه از سلطنت خلع شد و حکومت موقت «در حدود قانون اساسی و قوانین موضوعه مملکتی به شخص آقای رضاخان پهلوی» سپرده شد و «تعیین تکلیف حکومت قطعی» به مجلس مؤسسان واگذار شد. اغلب نمایندگان شهر تهران (که بر خلاف سایر شهرها در فرایندی نسبتا دموکراتیک انتخاب میشدند) با این تغییر مخالفت نمودند. سپس با تشکیل یک مجلس موسسان، در ۲۱ آذر ۱۳۰۴، سلطنت ایران به «آقای رضا پهلوی» واگذار شد. انتخابات این مجلس در فرایندی کاملا غیر دموکراتیک انجام شد و کسانی مانند آیتالله کاشانی به نمایندگی رسیدند و در مدح رضا شاه و سلطنت وی، نطقهای پرشوری کردند. در بیست و چهارم آذر ۱۳۰۴ خورشیدی، رضاخان پهلوی در مجلس موسسان حاضر شد و با ادای سوگند به قرآن رسماً به عنوان سردودمان پهلوی وظایف پادشاهی را به عهده گرفت. مراسم تاجگذاری رضاشاه در ۴ اردیبهشت ۱۳۰۵ انجام شد. <ref name=":1" /> | |||
== دوران دیکتاتوری رضاشاه == | |||
بسیاری از مورخان عقیده دارند که تغییر حکومت ایران از مشروطه به استبدادی و دیکتاتوری از حدود سالهای ۱۳۰۷ تا ۱۳۱۰ یعنی نیمه دوم حکومت رضا شاه، صورت پذیرفتهاست. | |||
اولین نشانههای تغییر رویه رضا شاه، در سال ۱۳۰۵ با ترور ناکام مدرس مشاهده شد. در اردیبهشت ۱۳۰۶ خودکامگی وی به حدی رسید که مستوفیالممالک دیگر ادامه کار را مفید ندانست و استعفا کرد. و در گزارشی به مهدیقلی هدایت (نخست وزیر بعدی) خود را تحقیر شده خواند و استعفا کرد. | |||
آزادیهایی که در جریان انقلاب مشروطه به دست آمده بود در این دوره از بین رفت. بسیاری از رقبا و مخالفان شاه زندانی و در زندان کشته شدند. در میان مقتولان چند نفر از وزیران وی مانند تیمورتاش ، سردار اسعد بختیاری و نصرتالدوله، برخی از روسای ایلات مانند صولتالدوله قشقایی، برخی از شعرا و ادیبان مانند میرزاده عشقی و فرخی یزدی و تعدادی از نمایندگان مجلس شورای ملی (مانند سید حسن مدرس و ارباب کیخسرو) نیز دیده میشوند. برخی از وزرا و نزدیکان شاه نیز (مانند علیاکبر داور وزیر عدلیه)از ترس اتفاقات مشابه خودکشی کردند. علاوه بر این افراد، کشتارهای دست جمعی عشایر کهگیلویه، قشقایی و بختیاری را نیز که عمدتا با خانواده صورت میپذیرفت باید افزود. | |||
مجلس شورای ملی در این دوره جنبه نمایشی پیدا کرد و انتخابات با دستور از بالا و بر پایه فهرستهایی از نمایندگان مورد تائید او انجام میشد. حتی مصونیت پارلمانی نمایندگان مجلس (مانند جواد امامی، اسماعیل عراقی و رضا رفیع) که همگی از هواداران قبلی رضا شاه بودند سلب شد و آنان نیز دستگیر و زندانی شدند. به همین منظور زندان قصر طراحی و ساخته شد و اولین زندانی آن، سازنده آن یعنی سرتیپ درگاهی بود. | |||
در این دوران نه تنها همه گونه فعالیت سیاسی (مانند گروه ۵۳ نفر) که حتی فعالیتهای اجتماعی زنان نیز متوقف گردید و جراید و روزنامهها تحت انقیاد کامل درآمده و یا تعطیل شدند.<ref name=":1" /> | |||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |
ویرایش