۲۰۸
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
(←پانویس) |
||
خط ۱۱۸: | خط ۱۱۸: | ||
#بخشی از مصاحبه انجام شده با سرهنگ دوم زرهی «اسماعیل بیداری» که در عملیات چلچراغ اسیر شد. سؤال: در چه موقعیتی بودید که به اسارت رزمندگان ارتش آزادیبخش درآمدید؟ جواب: بنده با ماشینم برمیگشتم. با راننده داشتیم میآمدیم که دیدیم برادران تمام منطقه را گرفتند. منتظر شدیم تا که به ما نزدیک شدند ، بعد خودمان را تسلیم کردیم. سؤال: سربازان و افرادی که به اسارت درآمدهاند، میگفتند که چند شب اخیر در حالت آمادهباش بودند، شما از این آمادهباش اطلاع نداشتید؟ جواب: بله در آمادهباش بودند. چند مدتی بود که به آنها آمادهباش داده بودند. سؤال: ممکن است مضمون بخشنامهی آمادهباش را بگوئید؟ جواب: مضمون بخشنامه این بود که طی چند روز گذشته مجاهدین وارد منطقهی مهران شدهاند ، هشیاری لازم را داشته باشید. سؤال: رزمندگان ارتش آزادیبخش گزارش دادند که وقتی شما به اسارت درآمدید ، درجههایتان را کنده بودید ، چرا اینکار را کردید؟ جواب: من داشتم برمیگشتم ، تعدادی از سربازها را در راه دیدم که از خط برمیگشتند. آنها به محض اینکه مرا میدیدند به من پرخاش میکردند. بخاطر اینکه یک مرتبه ناراحت نشوند، درجهام را کندم که همرنگ لباس آنها شوم. سؤال: درجههایتان را کندید که خودتان را سرباز جلوه بدهید؟ جواب: خوب ، آنها در آن شرایط ناراحت بودند و ممکن بود در آن حالت با دیدن من عکسالعمل بدی نشان بدهند. سؤال: یعنی مثلاً چکار بکنند؟ جواب: مثلاً یک مرتبه به من حمله بکنند. سؤال: یعنی اینقدر سربازها از فرماندهان ارتش متنفر هستند؟ جواب: من اینطوری احساس میکردم. بخصوص که سربازی زخمی شده بود ، از برخوردش احساس کردم ممکن است این اتفاق بیفتد. | #بخشی از مصاحبه انجام شده با سرهنگ دوم زرهی «اسماعیل بیداری» که در عملیات چلچراغ اسیر شد. سؤال: در چه موقعیتی بودید که به اسارت رزمندگان ارتش آزادیبخش درآمدید؟ جواب: بنده با ماشینم برمیگشتم. با راننده داشتیم میآمدیم که دیدیم برادران تمام منطقه را گرفتند. منتظر شدیم تا که به ما نزدیک شدند ، بعد خودمان را تسلیم کردیم. سؤال: سربازان و افرادی که به اسارت درآمدهاند، میگفتند که چند شب اخیر در حالت آمادهباش بودند، شما از این آمادهباش اطلاع نداشتید؟ جواب: بله در آمادهباش بودند. چند مدتی بود که به آنها آمادهباش داده بودند. سؤال: ممکن است مضمون بخشنامهی آمادهباش را بگوئید؟ جواب: مضمون بخشنامه این بود که طی چند روز گذشته مجاهدین وارد منطقهی مهران شدهاند ، هشیاری لازم را داشته باشید. سؤال: رزمندگان ارتش آزادیبخش گزارش دادند که وقتی شما به اسارت درآمدید ، درجههایتان را کنده بودید ، چرا اینکار را کردید؟ جواب: من داشتم برمیگشتم ، تعدادی از سربازها را در راه دیدم که از خط برمیگشتند. آنها به محض اینکه مرا میدیدند به من پرخاش میکردند. بخاطر اینکه یک مرتبه ناراحت نشوند، درجهام را کندم که همرنگ لباس آنها شوم. سؤال: درجههایتان را کندید که خودتان را سرباز جلوه بدهید؟ جواب: خوب ، آنها در آن شرایط ناراحت بودند و ممکن بود در آن حالت با دیدن من عکسالعمل بدی نشان بدهند. سؤال: یعنی مثلاً چکار بکنند؟ جواب: مثلاً یک مرتبه به من حمله بکنند. سؤال: یعنی اینقدر سربازها از فرماندهان ارتش متنفر هستند؟ جواب: من اینطوری احساس میکردم. بخصوص که سربازی زخمی شده بود ، از برخوردش احساس کردم ممکن است این اتفاق بیفتد. | ||
#بخشی از مصاحبه انجام شده با سرگرد توپخانه «شمسالله یاری» مسئول گروه پشتیبانی اطلاعات رزمی لشکر61 زرهی قزوین. سؤال: موقعی که به اسارت درآمدید در چه موقعیتی بودید و چکار میکردید؟ جواب: موقعی که من به اسارت درآمدم، در قرارگاه تاکتیکی لشکر بودم. موقعی که به محل جمعآوری اسرا رسیدم در آنجا یک سرهنگ را دیدم که در ستاد لشکر کار میکرد و دیدم که ایشان دستگیر شده است. سؤال: اسم این سرهنگ چه بود؟ جواب: سرهنگ توپخانه علیاکبر غلامرضائی که به عنوان ریاست ستاد لشکر 61 زرهی قزوین انجام وظیفه میکرد. سؤال: توضیح بدهید که آرایش نظامی لشکر 61 زرهی خمینی در این منطقه چگونه بود و در زمینهی اطلاعاتی که به لشکر رسیده بود در مورد امکان تهاجم ارتش آزادیبخش ملی اقدام خاصی هم صورت گرفته بود؟ جواب: آرایشی که در لشکر 61 زرهی انجام شده بود ، همهی فرماندهان و آرایشدهندگان فکر میکردند که بهترین شکل است. در این آرایش همهی جوانب امر در نظر گرفته شده بود و با ردهی بالا هم هماهنگی شده بود. به نحوی که اگر عملیاتی انجام شد بتوانند بلافاصله به منطقهای که در آن رخنه ایجاد شده ، نیرو اعزام کنند. ولی با همهی این اقدامات و پیشبینیهایی که شده بود لشکر 61 نتوانست در مقابل رزمندگان ارتش آزادیبخش ایستادگی نماید. سؤال: این تهاجم بر روی تصمیمگیری فرماندهان چه تأثیری گذاشت و عکسالعملشان چه بود؟ جواب: وقتی خبر رسید که تهاجم به منطقهی مهران توسط رزمندگان ارتش آزادیبخش ملی انجام شده، من خودم در اتاق عملیات بودم. در همان اتاق ، فرمانده لشکر باضافهی تعدادی از افسران دیگر هم بودند. وقتی که این خبر را فرمانده تیپ اعلام کرد، کسانی که در آنجا بودند، دچار شوک شدند. زیرا میدانستند چون عملیات توسط ارتش آزادیبخش ملی انجام شده حتماً با موفقیت روبرو خواهد شد و شکستی به دنبال نخواهد داشت. آن طرفی که مسلماً شکست خواهد خورد خود ما هستیم. سؤال: چه ارزیابی از این تهاجم گستردهی ارتش آزادیبخش ملی ایران در منطقهی مهران دارید؟ جواب: من نتیجهای که از این عملیات ارتش آزادیبخش ملی در منطقهی مهران میتوانم بگیرم این هست که ارتش آزادیبخش ملی اگر تصمیم به انجام هر عملیاتی در هر نقطهای با هر وسعتی بگیرد ، قادر به انجام آن میباشد و با شکست مواجه نخواهد شد. به همین خاطر هم هست که ارتش آزادیبخش تا آنجا که من در خاطرم هست ، تا به حال در همهی عملیات خود ، توانسته به کلیهی اهدافی که مد نظرش بوده برسد. و در هیچ کدام از آنها شکست نداشته است. به اضافه اینکه در این عملیات که به نام عملیات چلچراغ نامگذاری شده وسعت منطقهی عملیاتی بسیار بسیار قابل توجه هست و این مسئله از نظر عملیات جنگی بسیار مهم است. خود این مسئله نشان میدهد که این عملیات بسیار خوب طرحریزی شده بوده و بسیار خوب هم اجرا شده و از اصل کامل غافلگیری هم برخوردار بوده است. | #بخشی از مصاحبه انجام شده با سرگرد توپخانه «شمسالله یاری» مسئول گروه پشتیبانی اطلاعات رزمی لشکر61 زرهی قزوین. سؤال: موقعی که به اسارت درآمدید در چه موقعیتی بودید و چکار میکردید؟ جواب: موقعی که من به اسارت درآمدم، در قرارگاه تاکتیکی لشکر بودم. موقعی که به محل جمعآوری اسرا رسیدم در آنجا یک سرهنگ را دیدم که در ستاد لشکر کار میکرد و دیدم که ایشان دستگیر شده است. سؤال: اسم این سرهنگ چه بود؟ جواب: سرهنگ توپخانه علیاکبر غلامرضائی که به عنوان ریاست ستاد لشکر 61 زرهی قزوین انجام وظیفه میکرد. سؤال: توضیح بدهید که آرایش نظامی لشکر 61 زرهی خمینی در این منطقه چگونه بود و در زمینهی اطلاعاتی که به لشکر رسیده بود در مورد امکان تهاجم ارتش آزادیبخش ملی اقدام خاصی هم صورت گرفته بود؟ جواب: آرایشی که در لشکر 61 زرهی انجام شده بود ، همهی فرماندهان و آرایشدهندگان فکر میکردند که بهترین شکل است. در این آرایش همهی جوانب امر در نظر گرفته شده بود و با ردهی بالا هم هماهنگی شده بود. به نحوی که اگر عملیاتی انجام شد بتوانند بلافاصله به منطقهای که در آن رخنه ایجاد شده ، نیرو اعزام کنند. ولی با همهی این اقدامات و پیشبینیهایی که شده بود لشکر 61 نتوانست در مقابل رزمندگان ارتش آزادیبخش ایستادگی نماید. سؤال: این تهاجم بر روی تصمیمگیری فرماندهان چه تأثیری گذاشت و عکسالعملشان چه بود؟ جواب: وقتی خبر رسید که تهاجم به منطقهی مهران توسط رزمندگان ارتش آزادیبخش ملی انجام شده، من خودم در اتاق عملیات بودم. در همان اتاق ، فرمانده لشکر باضافهی تعدادی از افسران دیگر هم بودند. وقتی که این خبر را فرمانده تیپ اعلام کرد، کسانی که در آنجا بودند، دچار شوک شدند. زیرا میدانستند چون عملیات توسط ارتش آزادیبخش ملی انجام شده حتماً با موفقیت روبرو خواهد شد و شکستی به دنبال نخواهد داشت. آن طرفی که مسلماً شکست خواهد خورد خود ما هستیم. سؤال: چه ارزیابی از این تهاجم گستردهی ارتش آزادیبخش ملی ایران در منطقهی مهران دارید؟ جواب: من نتیجهای که از این عملیات ارتش آزادیبخش ملی در منطقهی مهران میتوانم بگیرم این هست که ارتش آزادیبخش ملی اگر تصمیم به انجام هر عملیاتی در هر نقطهای با هر وسعتی بگیرد ، قادر به انجام آن میباشد و با شکست مواجه نخواهد شد. به همین خاطر هم هست که ارتش آزادیبخش تا آنجا که من در خاطرم هست ، تا به حال در همهی عملیات خود ، توانسته به کلیهی اهدافی که مد نظرش بوده برسد. و در هیچ کدام از آنها شکست نداشته است. به اضافه اینکه در این عملیات که به نام عملیات چلچراغ نامگذاری شده وسعت منطقهی عملیاتی بسیار بسیار قابل توجه هست و این مسئله از نظر عملیات جنگی بسیار مهم است. خود این مسئله نشان میدهد که این عملیات بسیار خوب طرحریزی شده بوده و بسیار خوب هم اجرا شده و از اصل کامل غافلگیری هم برخوردار بوده است. | ||
== نتیجه عملیات چلچراغ: == | |||
=== عملیات چلچراغ عامل تغییر تعادل نظامی و پذیرش قطعنامه ۵۹۸ توسط آیت الله خمینی: === | |||
پس از فتح مهران توسط ارتش آزادیبخش ملی ایران در عملیات چلچراغ ، آیت الله روح الله خمینی که تا آن زمان حاضر به پذیرش قطعنامههای شورای امنیت برای پایان دادن به جنگ بین کشورهای عراق و ایران نشده بود ، در ۲۷ تیرماه ۱۳۶۷ قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت را رسما پذیرفت. | |||
علت این چرخش سیاسی ، تغییر معادلات نظامی در صحنه نبرد به نفع ارتش آزادیبخش ملی ایران ذکر شده است. | |||
== پانویس == | == پانویس == | ||
# منظور از تاکتیک پرش شیر که در عملیات چلچراغ انجام شد این است که: پس از شکستن خط مقدم ، بجای درگیری با اولین نیروهای دشمن و پاکسازی مرحله به مرحله یک منطقه گسترده ، همچون نیزه جبهه شکافته شود و نیروهای مهاجم خود را به مرکز لشکر ، یعنی مرکز فرماندهی برسانند و آنرا تسخیر کنند. در این تاکتیک این اصل در نظر گرفته شده است که وقتی مرکز لشکر تسخیر شد ، با نیرویی بسا کمتر میتوان سایر نیروهای بدون فرماندهی در یک منطقه گسترده را پاکسازی کرد. این تاکتیک در جنگها و ارتشهای کلاسیک معمول نیست. | |||
{{پانویس|۳|اندازه=ریز}} | {{پانویس|۳|اندازه=ریز}} |
ویرایش