۷٬۳۴۸
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
| خط ۲۹۴: | خط ۲۹۴: | ||
==== رهایی ==== | ==== رهایی ==== | ||
در مقابل دوگانگی و از خودبیگانگی، یگانگی و رهایی قرار دارد. محصول و نتیجهی«دستگاه چپ» بجای دوگانگی، یگانگی و رهایی است. | در مقابل دوگانگی و از خودبیگانگی، یگانگی و رهایی قرار دارد. محصول و نتیجهی«دستگاه چپ» بجای دوگانگی، یگانگی و رهایی است. فردی که از «دستگاه راست» بیرون میکشد تئوری آنرا فهم کرده و سپس در عمل به مبارزه با آن میپردازد، قادر است نقاب از چهره بردارد و خودش باشد. چنین انسانی به همان میزان از عارضههایی چون خودنمایی فاصله میگیرد. البته باید توجه داشت که معمولا ما تصور عامه از این پدیده، اعمال افراطی در جهت برجسته کردن خویش در جمع است. این درحالی است که خودنمایی در تار و پود اعمال و رفتارهای اغلب انسانها کم و بیش نهفته است. انسانی که نقاب بر چهره دارد، تمامی کنشها و برکنشهای او در راستای حفظ چهرهی خودساختهی او تنظیم شده و تکوین مییابد ، و از رو در تمامی آنها میتوان شائبههایی از خودنمایی را دید. درست به همین دلیل است که وقتی انسان از «دستگاه راست» خارج شده و به روایت مجاهدین، انقلاب میکند تبدیل به انسانی دیگر میشود. او رهایی را تجربه میکند.هرچند غلبه بر «دستگاه راست» به یکباره امکان پذیر نیست اما چنین انسانی انتخاب میکند در مسیر دیگری حرکت کند. او قادر است رفتارهای خود را بازخوانی کند و علت آنرا متوجه شود. یکی از ابزاری که مجاهدین تحت اشراف مریم رجوی برای غلبه بر «دستگاه راست» از آن بهره می جویند [[عملیات جاری]] است. عملیات جاری یک نشست جمعی کوچک است که افراد در کمال صداقت، رفتارهای خود را در آن بازخوانی میکنند. گاه از یکدیگر عذرخواهی می کنند و پنهانیترین زوایای درون خود را بیباکانه روی دایره میریزند و گاه از آنچه از یکدیگر یاد گرفته اند،در برابر هم سخن میگویند و به نقاط قوت یکدیگر اشاره میکنند. به عبارت دیگر عملیات جاری فرایند «خود شدن» را سهل تر کرده به افراد کمک میکند تا بر ویژگیهایی چون خودخواهی، نخوت، جاه طلبی و به تعبیر مریم رجوی « اول من» غلبه کنند. تصور کنید دوست شما، صادقانه و با پوزش به شما بگوید که اگر در انجام فلان کار به کمک شما نیامده است، علت آن احساس حسادت به شما و کار خوبتان بوده است در حالی که باید از شما یاد میگرفته و شما را تنها نمیگذاشته.... | ||
چنین گفتگویی بین شما و دوستتان، طبعا شما را به هم نزدیکتر کرده و فاصله ها را از میان می برد. درست در همین نقطه است که جوشش و فوران انرژیهای انسانی آغاز میشود و رهایی عینت پیدا میکند. | |||
مریم رجوی سالک در انقلاب ایدئولوژیک یا دانشمند | |||
آنجه مریم رجوی به تبینن وتشریح آن پرداخته است، اگر چه بسیار کم و به ندرت تدوین و منتشر شده است، اما بدون شک یک نگرش کاملا جدید نسبت به انسان و رفتارهای انسانی و به عبارتی یک ارزیابی جدید و متفاوت از روبنا به مثابه فرهنگ و عادات شکل گرفته در جوامع بشری است. بی سبب نیست که دکتر محمد حسین حبیبی در این رابطه گفته بود: | |||
این یک دیدگاه ایدئولوژیک نوین نسبت به مسألهی زن، رهبری، رهایی، و آگاهی است که آثار آن از قلمرو سیاست فراتر رفته و در زمینه فلسفه، عرفان، هنر، جامعهشناسی، روانشاسی، شناختشناسی، و وجود شناسی نیز تجلی خواهد یافت. | |||
اینکه مجاهدین خلق و شخص مریم رجوی چنین اندیشهای را کمتر به بیرون ارائه دادند دلیل بسیار مشخصی دارد. هدف مریم رجوی از وارد شدن در انقلاب ایدئولوژیک، آنچنان که خود او میگوید، در قدم اول نه ارائهی تئوریهای نوین در رابطه با رهایی زنان یا دستیابی به رهایی فرد فرد انسانهاست. اگر چه این اهداف بسیار مقدس و نتیجهی خودبخودی این انقلاب بوده اند اما هدف او در یک کلام پیشبرد مبارزه و سرنگونی آخوندهای حاکم بر ایران است. او میگوید ما برای مبارزه در شرایط دشواری که در پیش رو داشتیم ناچار بودیم خود را ارتقاء دهیم تا بتوانیم با آزاد کردن انرژیها از پس این رژیم برآمده و در برابر تهاجمات او بایستیم. به عبارتی این مسیر بیش از هرچیز مسیری عملی بوده است که مجاهدین پا در آن گذاشته و آنرا تجربه کرده اند، بدون آنکه فرصتی برای تدوین تئوری آن داشته باشند. درست مانند دانشمندی که در لابراتوار مشغول آزمایش و پیشروی است اما فرصتی برای مکتوب کردن و ارائه ی دستاوردهای خود در سمینارهای جهانی ندارد چرا که او بیش از هر چیز به دنبال رسیدن به محصول نهایی خود در این لابراتوار است. | |||
همچنین تفاوت مریم رجوی با دانشمندان و محققین علم روانشناسی و جامعهشناسی این است که مریم رجوی دستیافتهای خود را نه با کار تئوریک و نه حتی با تحقیق در میان هزاران کتاب و مقاله، بلکه در تجربه و عمل خویش بدست آورده است. او به عنوان آغازگر و پیشرو در انقلاب ایدئولژیک خود در مسیر نفی هر چه بیشتر جنسیت زدگی و مبارزه با فردیت فروبرنده، پیش میرود و سپس دیدههای خود را برای دیگران بازگویی میکند. او مسیرهای رسیدن به قله را مطالعه نکرده است، او خود به قله صعود کرده و برای دیگران از دیدهها و شنیدههایش سخن میگوید. | |||
این موضوع از آن جهت حائز اهمیت است که برای بیرون کشیدن از دستگاه راست و مبارزه عملی با | |||
هر انسان ادراکی از وجود خویشتن دارد که آن را میتوان هویت شخصی یا خود نام نهاد. مجموعه این تصورات در یک کلیت کم وبیش منسجم وحدت مییابند و خودپنداشت فرد را میسازند. خودپنداشت مجموعه تصورات انسان دربارهٔ ویژگیهای درونی و برونی خویش است. همانگونه که انسانْ واجدِ خودپنداشتِ فردی میشود، بتدریج واجد تصوراتی از جامعه و فرهنگی که درآن زیست میکند نیز میشود که میتوان آن را خودپنداشتِ جمعی نامید. خودپنداشت فردی ناظر به هویت شخصی و خودپنداشت جمعی ناظر به هویت جمعی یا ملی است.(مقاله برگزیده فردگرایی - پور حسین، رضا - عضو هیئت علمی دانشگاه تهران) | هر انسان ادراکی از وجود خویشتن دارد که آن را میتوان هویت شخصی یا خود نام نهاد. مجموعه این تصورات در یک کلیت کم وبیش منسجم وحدت مییابند و خودپنداشت فرد را میسازند. خودپنداشت مجموعه تصورات انسان دربارهٔ ویژگیهای درونی و برونی خویش است. همانگونه که انسانْ واجدِ خودپنداشتِ فردی میشود، بتدریج واجد تصوراتی از جامعه و فرهنگی که درآن زیست میکند نیز میشود که میتوان آن را خودپنداشتِ جمعی نامید. خودپنداشت فردی ناظر به هویت شخصی و خودپنداشت جمعی ناظر به هویت جمعی یا ملی است.(مقاله برگزیده فردگرایی - پور حسین، رضا - عضو هیئت علمی دانشگاه تهران) | ||