۹۷۳
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶۳: | خط ۶۳: | ||
== زندگینامهی موسی خیابانی == | == زندگینامهی موسی خیابانی == | ||
[[پرونده:تصویری از دوران جوانی موسی خیابانی.jpg|جایگزین=تصویری از دوران جوانی موسی خیابانی|بندانگشتی|تصویری از دوران جوانی موسی خیابانی]] | [[پرونده:تصویری از دوران جوانی موسی خیابانی.jpg|جایگزین=تصویری از دوران جوانی موسی خیابانی|بندانگشتی|تصویری از دوران جوانی موسی خیابانی]] | ||
موسی خیابانی در سال ۱۳۲۶ در تبریز بدنیا آمد؛ پدرش در بازار تبریر مغازه داشت و خانوادهی آنها یک خانوادهی مذهبی بود. دبیرستان منصور تبریز جایی بود که موسی در آن دیپلم گرفت. موسی خیابانی در رشتهی فیزیک دانشگاه تهران پذیرفته شد؛ در اواخر سال ۱۳۴۵ به عضویت سازمان مجاهدین خلق در آمد و تحت آموزشهای مستقیم محمد حنیفنژاد بنیانگذار سازمان مجاهدین قرار گرفت. | موسی خیابانی در سال ۱۳۲۶ در تبریز بدنیا آمد؛ پدرش در بازار تبریر مغازه داشت و خانوادهی آنها یک خانوادهی مذهبی بود. دبیرستان منصور تبریز جایی بود که موسی در آن دیپلم گرفت. موسی خیابانی در رشتهی فیزیک دانشگاه تهران پذیرفته شد؛ در اواخر سال ۱۳۴۵ به عضویت [[سازمان مجاهدین خلق ایران|سازمان مجاهدین خلق]] در آمد و تحت آموزشهای مستقیم محمد حنیفنژاد بنیانگذار [[سازمان مجاهدین خلق ایران|سازمان مجاهدین]] قرار گرفت. | ||
موسی خیابانی تحت مسؤلیت علی میهندوست از اعضای مرکزیت سازمان به سرعت رشد کرد و به یکی از اعضای مهم و قابل اتکای سازمان مجاهدین تبدیل شد. | موسی خیابانی تحت مسؤلیت علی میهندوست از اعضای مرکزیت سازمان به سرعت رشد کرد و به یکی از اعضای مهم و قابل اتکای [[سازمان مجاهدین خلق ایران|سازمان مجاهدین]] تبدیل شد. | ||
موسی خیابانی برای آموزشهای نظامی به اردوگاههای نظامی الفتح در فلسطین و سوریه رفت. در مرداد ۱۳۵۰ به ایران بازگشت و در شهریور سال ۱۳۵۰ با دستگیریهای گسترده ، موسی هم دستگیرشد. بعد از محاکمه به اعدام محکوم شد، دادگاه دوم هم حکم اعدام موسی خیابانی را تأیید کرد، اما فشارهای بینالمللی و سازمانهای حقوق بشری به رژیم شاه بعد از اعدام بنیانگذاران، شاه را مجبور ساخت که از اعدام موسی و برخی دیگر از اعضای سازمان مجاهدین چشمپوشی کند و او به حبس ابد محکوم شد. در زندان هم یک عنصر بسیار فعال در ایجاد و تقویت تشکیلات مجاهدین بود. | موسی خیابانی برای آموزشهای نظامی به اردوگاههای نظامی الفتح در فلسطین و سوریه رفت. در مرداد ۱۳۵۰ به ایران بازگشت و در شهریور سال ۱۳۵۰ با دستگیریهای گسترده ، موسی هم دستگیرشد. بعد از محاکمه به اعدام محکوم شد، دادگاه دوم هم حکم اعدام موسی خیابانی را تأیید کرد، اما فشارهای بینالمللی و سازمانهای حقوق بشری به رژیم شاه بعد از اعدام بنیانگذاران، شاه را مجبور ساخت که از اعدام موسی و برخی دیگر از اعضای [[سازمان مجاهدین خلق ایران|سازمان مجاهدین]] چشمپوشی کند و او به حبس ابد محکوم شد. در زندان هم یک عنصر بسیار فعال در ایجاد و تقویت تشکیلات مجاهدین بود. | ||
بعد از کودتای اپورتونیستی علیه سازمان مجاهدین خلق در سال ۱۳۵۴، و متلاشی کردن سازمان مجاهدین | بعد از کودتای اپورتونیستی علیه [[سازمان مجاهدین خلق ایران|سازمان مجاهدین خلق]] در سال ۱۳۵۴، و متلاشی کردن [[سازمان مجاهدین خلق ایران|سازمان مجاهدین خلق]]، موسی خیابانی در کنار [[مسعود رجوی]] نقش بسیار ارزندهای ایفا کرد تا [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] از نابودی صد در صد نجات بپدا کند. | ||
موسی خیابانی کسی بود که درباره شخصیت و منش رفتاریش میگویند، طوری بود که در زندان، افراد طرفدار خمینی از او حساب میبردند، و بازجوها و شکنجه گران ساواک شاه نیز در حالی که شکنجه اش میکردند اما او را «آقا موسی» خطاب میکردند. موسی خیابانی بعد از آزادی از زندان هنگامی که به همراه مسعود رجوی به دیدار آیت الله طالقانی رفت، طالقانی، درباره شان گفت: «بازجوها از اسم مسعود رجوی وحشت داشتند، از اسم موسی خیابانی وحشت داشتند». <ref>وبسایت [http://iranfreedom.org/farsi/index.php/%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B3%D8%AA/1341-%D9%85%D8%A7%D8%AC%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D9%86%DB%8C%D9%85%D8%B1%D9%88%D8%B2-%D8%AE%D8%A7%D9%85%D9%86%D9%87%E2%80%8C%D8%A7%DB%8C-%D8%AE%D9%85%DB%8C%D9%86%DB%8C-%D8%B2%D8%B9%D9%81%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C%D9%87-%D8%A7%D8%B7%D9%84%D8%A7%D8%B9%D8%A7%D8%AA-%D8%B3%D9%BE%D8%A7%D9%87-%DB%B1%DB%B9%D8%A8%D9%87%D9%85%D9%86-%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D8%AA%D9%87%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%B2%D9%86%D8%AF%D8%A7%D9%86-%D9%85%D8%AC%D8%A7%D9%87%D8%AF%DB%8C%D9%86-%D8%AE%D9%84%D9%82-%D9%85%D9%88%D8%B3%DB%8C-%D8%AE%DB%8C%D8%A7%D8%A8%D8%A7%D9%86%DB%8C-%DA%A9%DB%8C%D8%B3%D8%AA%D8%9F ایران آزادی] </ref> | موسی خیابانی کسی بود که درباره شخصیت و منش رفتاریش میگویند، طوری بود که در زندان، افراد طرفدار خمینی از او حساب میبردند، و بازجوها و شکنجه گران ساواک شاه نیز در حالی که شکنجه اش میکردند اما او را «آقا موسی» خطاب میکردند. موسی خیابانی بعد از آزادی از زندان هنگامی که به همراه [[مسعود رجوی]] به دیدار آیت الله طالقانی رفت، طالقانی، درباره شان گفت: «بازجوها از اسم [[مسعود رجوی]] وحشت داشتند، از اسم موسی خیابانی وحشت داشتند». <ref>وبسایت [http://iranfreedom.org/farsi/index.php/%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B3%D8%AA/1341-%D9%85%D8%A7%D8%AC%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D9%86%DB%8C%D9%85%D8%B1%D9%88%D8%B2-%D8%AE%D8%A7%D9%85%D9%86%D9%87%E2%80%8C%D8%A7%DB%8C-%D8%AE%D9%85%DB%8C%D9%86%DB%8C-%D8%B2%D8%B9%D9%81%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C%D9%87-%D8%A7%D8%B7%D9%84%D8%A7%D8%B9%D8%A7%D8%AA-%D8%B3%D9%BE%D8%A7%D9%87-%DB%B1%DB%B9%D8%A8%D9%87%D9%85%D9%86-%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D8%AA%D9%87%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%B2%D9%86%D8%AF%D8%A7%D9%86-%D9%85%D8%AC%D8%A7%D9%87%D8%AF%DB%8C%D9%86-%D8%AE%D9%84%D9%82-%D9%85%D9%88%D8%B3%DB%8C-%D8%AE%DB%8C%D8%A7%D8%A8%D8%A7%D9%86%DB%8C-%DA%A9%DB%8C%D8%B3%D8%AA%D8%9F ایران آزادی] </ref> | ||
موسی خیابانی در ۳۰ دیماه ۱۳۵۷ به همراه آخرین دسته از زندانیان سیاسی از زندان آزاد شد. | موسی خیابانی در ۳۰ دیماه ۱۳۵۷ به همراه آخرین دسته از زندانیان سیاسی از زندان آزاد شد. | ||
روز ۳۰ دیماه ۵۷، ۱۶۲ زندانی سیاسی از زندان قصر آزاد شدند. مسعود رجوی و موسی خیابانی (پس از ۷سال اسارت در زندانهای شاه) جزء آزادشدگان بودند. هزاران نفر دربرابر درب زندان از زندانیان آزادشده استقبال پرشوری به عمل آوردند.<ref>کتاب داستان سفر پنجاه ساله - نوشته: عبدالعلی معصومی </ref> | روز ۳۰ دیماه ۵۷، ۱۶۲ زندانی سیاسی از زندان قصر آزاد شدند. [[مسعود رجوی]] و موسی خیابانی (پس از ۷سال اسارت در زندانهای شاه) جزء آزادشدگان بودند. هزاران نفر دربرابر درب زندان از زندانیان آزادشده استقبال پرشوری به عمل آوردند.<ref>کتاب داستان سفر پنجاه ساله - نوشته: عبدالعلی معصومی </ref> | ||
موسی خیابانی در قیام بهمن ۵۷ در تبریز شرکت کرد و در تسخیر پادگانهای نظامی نقش مهمی داشت. | موسی خیابانی در قیام بهمن ۵۷ در تبریز شرکت کرد و در تسخیر پادگانهای نظامی نقش مهمی داشت. | ||
خط ۸۱: | خط ۸۱: | ||
بعد از پیروزی انقلاب ۵۷ و دوران مبارزات مسالمتآمیز سیاسی، موسی نقش بسیار مهمی در پیشبردن خط سیاسی مجاهدین داشت. سخنرانیهای موسی در آن دوران مورد توجه جوانان و اقشار آگاه قرار میگرفت. | بعد از پیروزی انقلاب ۵۷ و دوران مبارزات مسالمتآمیز سیاسی، موسی نقش بسیار مهمی در پیشبردن خط سیاسی مجاهدین داشت. سخنرانیهای موسی در آن دوران مورد توجه جوانان و اقشار آگاه قرار میگرفت. | ||
بعد ۳۰ خرداد که سازمان مجاهدین خلق ایران اعلام مبارزهی قهرآمیز با حکومت خمینی کرد، موسی فرماندهی بسیاری از عملیاتهای مجاهدین را به عهده داشت. | بعد ۳۰ خرداد که [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] اعلام مبارزهی قهرآمیز با حکومت خمینی کرد، موسی فرماندهی بسیاری از عملیاتهای مجاهدین را به عهده داشت. | ||
سرانجام موسی خیابانی در روز ۱۹ بهمن ۱۳۶۰ در یک درگیری سنگین در زعفرانیهی تهران به شهادت رسید. | سرانجام موسی خیابانی در روز ۱۹ بهمن ۱۳۶۰ در یک درگیری سنگین در زعفرانیهی تهران به شهادت رسید. | ||
== موسی خیابانی؛عزیمت به فلسطین == | == موسی خیابانی؛عزیمت به فلسطین == | ||
در سال ۱۳۴۹همزمان با ورود سازمان مجاهدین خلق به مرحلهی تدارک عمل و ایجاد آمادگیهای نظامی در اعضاء، موسی خیابانی هم برای آموزشهای چریکی راهی فلسطین شد؛ اما پس از خروج مخفیانه از ایران در دوبی مورد سؤظن پلیس قرار گرفت و به همراه ۵ تن دیگر از اعضای سازمان مجاهدین خلق ایران دستگیر شد. | در سال ۱۳۴۹همزمان با ورود [[سازمان مجاهدین خلق ایران|سازمان مجاهدین خلق]] به مرحلهی تدارک عمل و ایجاد آمادگیهای نظامی در اعضاء، موسی خیابانی هم برای آموزشهای چریکی راهی فلسطین شد؛ اما پس از خروج مخفیانه از ایران در دوبی مورد سؤظن پلیس قرار گرفت و به همراه ۵ تن دیگر از اعضای [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] دستگیر شد. | ||
بعد از این آنها نزدیک به ۳ ماه در بازداشت پلیس دوبی بودند؛ پلیس دوبی تصمیم گرفت که آنها را با یک هواپیمای تحویل مقامات ساواک بدهد؛ سازمان مجاهدین از این تصمیم آگاه میشود، یک واحد از اعضای مجاهدین که تحت فرماندهی رسول مشکینفام بودند، تصمیم میگیرند که مسیر هواپیما را تغییر بدهند؛ آنها در این عملیات موفق میشوند هواپیما را در بغداد به زمین بنشانند. | بعد از این آنها نزدیک به ۳ ماه در بازداشت پلیس دوبی بودند؛ پلیس دوبی تصمیم گرفت که آنها را با یک هواپیمای تحویل مقامات ساواک بدهد؛ [[سازمان مجاهدین خلق ایران|سازمان مجاهدین]] از این تصمیم آگاه میشود، یک واحد از اعضای مجاهدین که تحت فرماندهی رسول مشکینفام بودند، تصمیم میگیرند که مسیر هواپیما را تغییر بدهند؛ آنها در این عملیات موفق میشوند هواپیما را در بغداد به زمین بنشانند. | ||
در آبانماه ۱۳۴۹ هواپیمای حامل موسی خیابانی و تعدادی دیگر از اعضای مجاهدین، در بغداد فرود میآید، پس از پیادهشدن از هواپیما مقامات وقت عراقی در فرودگاه این افراد را دستگیر و به زندان میبرند. موسی و ۸ تن دیگر از همقطارانش، دوماه نیز در زندان بغداد بازداشت و زیر شکنجه بودند، اما اسرار سازمان مجاهدین را حفظ کردند؛ تا این که سرانجام پس از روشن شدن موضوع، همهی این افراد توسط دفتر الفتح از بغداد به فلسطین اعزام می شوند. | در آبانماه ۱۳۴۹ هواپیمای حامل موسی خیابانی و تعدادی دیگر از اعضای مجاهدین، در بغداد فرود میآید، پس از پیادهشدن از هواپیما مقامات وقت عراقی در فرودگاه این افراد را دستگیر و به زندان میبرند. موسی و ۸ تن دیگر از همقطارانش، دوماه نیز در زندان بغداد بازداشت و زیر شکنجه بودند، اما اسرار [[سازمان مجاهدین خلق ایران|سازمان مجاهدین]] را حفظ کردند؛ تا این که سرانجام پس از روشن شدن موضوع، همهی این افراد توسط دفتر الفتح از بغداد به فلسطین اعزام می شوند. | ||
موسی ۳ ماه و نیم در اردوگاههای سازمان الفتح در لبنان و سوریه آموزش دید و در مرداد ۱۳۵۰ مخفیانه به ایران بازگشت، و بطور فعال تجربیات خارج از ایران جمعبندی و تجاربی را برای سازمان استخراج کرد که همواره مورد استفادهی اعضای آن زمان قرار میگرفت، همچنین موسی از فرماندهان نظامی سازمان قبل از ضربهی شهریور به شمار میرفت.<ref>وبسایت [https://www.mojahedin.org/news/202119 سازمان مجاهدین خلق ایران] </ref> | موسی ۳ ماه و نیم در اردوگاههای سازمان الفتح در لبنان و سوریه آموزش دید و در مرداد ۱۳۵۰ مخفیانه به ایران بازگشت، و بطور فعال تجربیات خارج از ایران جمعبندی و تجاربی را برای سازمان استخراج کرد که همواره مورد استفادهی اعضای آن زمان قرار میگرفت، همچنین موسی از فرماندهان نظامی سازمان قبل از ضربهی شهریور به شمار میرفت.<ref>وبسایت [https://www.mojahedin.org/news/202119 سازمان مجاهدین خلق ایران] </ref> | ||
== موسی خیابانی در زندانهای شاه == | == موسی خیابانی در زندانهای شاه == | ||
موسی خیابانی به دنبال حملات وسیع و یورش گستردهی ساواک به سازمان مجاهدین خلق ایران در شهریورماه ۱۳۵۰ به همراه ۳۳ تن دیگر از اعضای مجاهدین بازداشت شد. بعد از بازداشت ماهها زیر شکنجه بود؛ شکنجهها به حدی سخت بود که در دورهی بازجویی موسی خیابانی در بیمارستان بستری شد، در اردیبهشت ۱۳۵۱ دادگاه نظامی او را به اعدام محکوم کرد، این حکم را دادگاه دوم هم تأیید کرد. | موسی خیابانی به دنبال حملات وسیع و یورش گستردهی ساواک به [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] در شهریورماه ۱۳۵۰ به همراه ۳۳ تن دیگر از اعضای مجاهدین بازداشت شد. بعد از بازداشت ماهها زیر شکنجه بود؛ شکنجهها به حدی سخت بود که در دورهی بازجویی موسی خیابانی در بیمارستان بستری شد، در اردیبهشت ۱۳۵۱ دادگاه نظامی او را به اعدام محکوم کرد، این حکم را دادگاه دوم هم تأیید کرد. | ||
بعد از اعدام بنیانگذاران سازمان مجاهدین خلق ایران فشار سازمانهای بینالمللی بر روی رژیم شاه زیاد شد، بطوری که شاه از اعدام موسی خیابانی و چند تن دیگر از اعضای مجاهدین چشم پوشی کرد در نتیجه موسی خیابانی به حبس ابد محکوم شد و به زندان قصر انتقال یافت. | بعد از اعدام بنیانگذاران [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] فشار سازمانهای بینالمللی بر روی رژیم شاه زیاد شد، بطوری که شاه از اعدام موسی خیابانی و چند تن دیگر از اعضای مجاهدین چشم پوشی کرد در نتیجه موسی خیابانی به حبس ابد محکوم شد و به زندان قصر انتقال یافت. | ||
وبسایت سازمان مجاهدین خلق ایران در خصوص فعالیتهای او در زندان مینویسد:<blockquote>« او در کنار برادر مجاهد مسعود رجوی و شهید کاظم ذوالانوار، سازماندهی و رهبری مجاهدین را در زندانهای شاه برعهده داشت. او نقش بسیار مهمی در مبارزات داخل زندان و حفظ روحیهی عمومی مقاومت داشت. از همین نظر، همواره مورد فشار و شکنجه پلیس و حساسیت فوقالعاده ساواک قرار داشت. موسی طی 7سال فعالیت پی گیر در این سالها، نقش بهسزایی در تثبیت و رشد تشکیلات و ارتقاء کادرهای مجاهد در داخل زندان ایفاء کرد».<ref>وبسایت [https://www.mojahedin.org/news/202119 سازمان مجاهدین خلق ایران]</ref></blockquote>در سال ۱۳۵۴ سازمان مجاهدین خلق ایران توسط گروهی که اپورتونیستهای چپنما خوانده میشوند، متلاشی شد و ضربهی کمرشکنی دریافت کرد. موسی خیابانی نقش مهمی در بازسازی سازمان مجاهدین خلق ایران در کنار مسعود رجوی داشت. | وبسایت [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] در خصوص فعالیتهای او در زندان مینویسد:<blockquote>« او در کنار برادر مجاهد [[مسعود رجوی]] و شهید کاظم ذوالانوار، سازماندهی و رهبری مجاهدین را در زندانهای شاه برعهده داشت. او نقش بسیار مهمی در مبارزات داخل زندان و حفظ روحیهی عمومی مقاومت داشت. از همین نظر، همواره مورد فشار و شکنجه پلیس و حساسیت فوقالعاده ساواک قرار داشت. موسی طی 7سال فعالیت پی گیر در این سالها، نقش بهسزایی در تثبیت و رشد تشکیلات و ارتقاء کادرهای مجاهد در داخل زندان ایفاء کرد».<ref>وبسایت [https://www.mojahedin.org/news/202119 سازمان مجاهدین خلق ایران]</ref></blockquote>در سال ۱۳۵۴ [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] توسط گروهی که اپورتونیستهای چپنما خوانده میشوند، متلاشی شد و ضربهی کمرشکنی دریافت کرد. موسی خیابانی نقش مهمی در بازسازی [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] در کنار [[مسعود رجوی|مسعود رجو]]<nowiki/>ی داشت. | ||
وبسایت سازمان مجاهدین خلق ایران تلاشهای موسی خیابانی را این طور عنوان میکند:<blockquote>«بخصوص پس از ضربه اپورتونیستهای چپنما در سال ۱۳۵۴ که موجودیت سازمان از جوانب متعدد در معرض هجومهای نفی کننده قرار داشت، موسی قاطعانه بر خطوط بنیانگذاران سازمان ایستاد و از موضع انقلابی و یکتاپرستانه یک مجاهد اصیل، در سه جبهه علیه رژیم (شاه) و مرتجعین راست و اپورتونیستهای چپنما مبارزه کرد. او در کنار برادر مجاهد | وبسایت [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] تلاشهای موسی خیابانی را این طور عنوان میکند:<blockquote>«بخصوص پس از ضربه اپورتونیستهای چپنما در سال ۱۳۵۴ که موجودیت سازمان از جوانب متعدد در معرض هجومهای نفی کننده قرار داشت، موسی قاطعانه بر خطوط بنیانگذاران سازمان ایستاد و از موضع انقلابی و یکتاپرستانه یک مجاهد اصیل، در سه جبهه علیه رژیم (شاه) و مرتجعین راست و اپورتونیستهای چپنما مبارزه کرد. او در کنار برادر مجاهد «[[مسعود رجوی]]» این مبارزه را در آن سالهای سخت رهبری میکرد. موسی سهم مهمی در احیاء و بازسازی ارزشهای مجاهدین و ارتقاء دستاوردهای ایدئولوژیک –تشکیلاتی داشت». <ref>وبسایت [https://www.mojahedin.org/news/202119 سازمان مجاهدین خلق ایران]</ref></blockquote> | ||
== شرکت موسی خیابانی در انقلاب ضد سلطنتی == | == شرکت موسی خیابانی در انقلاب ضد سلطنتی == | ||
خط ۱۰۹: | خط ۱۰۹: | ||
== فعالیت مبارزاتی موسی خیابانی درمقابل حکومت خمینی == | == فعالیت مبارزاتی موسی خیابانی درمقابل حکومت خمینی == | ||
[[پرونده:موسی خیابانی.jpg|جایگزین=موسی خیابانی|بندانگشتی|موسی خیابانی از رهبران [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] ]] | [[پرونده:موسی خیابانی.jpg|جایگزین=موسی خیابانی|بندانگشتی|موسی خیابانی از رهبران [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] ]] | ||
پس از انقلاب بهمن ۱۳۵۷ سازمان مجاهدین خلق ایران وارد مرحلهی جدیدی از فعالیتهای سیاسی خودش شد؛ این فعالیتها در چارچوب مبارزات سیاسی مسالمتآمیز بود، سازمان مجاهدین خلق برای شناساندن اهدافش به جامعهی ایران دست به فعالیتهای گسترده زد؛ در این راستا موسی خیابانی در مرکزیت سازمان مجاهدین خلق | پس از انقلاب بهمن ۱۳۵۷ [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] وارد مرحلهی جدیدی از فعالیتهای سیاسی خودش شد؛ این فعالیتها در چارچوب مبارزات سیاسی مسالمتآمیز بود، [[سازمان مجاهدین خلق ایران|سازمان مجاهدین خلق]] برای شناساندن اهدافش به جامعهی ایران دست به فعالیتهای گسترده زد؛ در این راستا موسی خیابانی در مرکزیت [[سازمان مجاهدین خلق ایران|سازمان مجاهدین خلق ایرا]]<nowiki/>ن، در پیشبرد خط و خطوط [[سازمان مجاهدین خلق ایران|سازمان مجاهدین]] نقش بسیار مهمی بازی می کرد. | ||
وبسایت سازمان مجاهدین خلق ایران در این خصوص مینویسد:<blockquote>«موسی در این دوران درخشان، اصالت و عظمت ِنقش یک عنصر موحد ِمجاهد را در رأس فرماندهی انقلاب و سازمان ِرهبری کنندهی آن به بهترین وجه اثبات کرد».<ref>وبسایت [https://www.mojahedin.org/news/202119 سازمان مجاهدین خلق ایران]</ref></blockquote>سخنرانیهای موسی خیابانی همواره الهامبخش نسل جوان بود. | وبسایت [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] در این خصوص مینویسد:<blockquote>«موسی در این دوران درخشان، اصالت و عظمت ِنقش یک عنصر موحد ِمجاهد را در رأس فرماندهی انقلاب و سازمان ِرهبری کنندهی آن به بهترین وجه اثبات کرد».<ref>وبسایت [https://www.mojahedin.org/news/202119 سازمان مجاهدین خلق ایران]</ref></blockquote>سخنرانیهای موسی خیابانی همواره الهامبخش نسل جوان بود. | ||
اعتقاد موسی به مبارزه و خط و مشی سازمان را میتوان در جملاتی که برای مسعود رجوی نوشتهاست دید؛ موسی خیابانی در خصوص ۳۰ خرداد و واردشدن سازمان مجاهدین به مرحلهی مبارزهی قهرآمیز نوشته است: <blockquote>«ما تا آخر در این راه خواهیم جنگید، اگر ما یک عاشورا در پیش داشته باشیم و تمام سازمان را نیز فدا و قربانی کنیم نباید در روز موعود در انجام تعهداتی که در قبال خلق و انقلاب داریم درنگ و تردید کنیم».<ref>وبسایت [https://www.mojahedin.org/news/150167 سازمان مجاهدین خلق ایران] </ref></blockquote> | اعتقاد موسی به مبارزه و خط و مشی سازمان را میتوان در جملاتی که برای [[مسعود رجوی]] نوشتهاست دید؛ موسی خیابانی در خصوص ۳۰ خرداد و واردشدن [[سازمان مجاهدین خلق ایران|سازمان مجاهدین]] به مرحلهی مبارزهی قهرآمیز نوشته است: <blockquote>«ما تا آخر در این راه خواهیم جنگید، اگر ما یک عاشورا در پیش داشته باشیم و تمام سازمان را نیز فدا و قربانی کنیم نباید در روز موعود در انجام تعهداتی که در قبال خلق و انقلاب داریم درنگ و تردید کنیم».<ref>وبسایت [https://www.mojahedin.org/news/150167 سازمان مجاهدین خلق ایران] </ref></blockquote> | ||
=== گزارش ششماه مبارزهی مسلحانه موسی خیابانی به مسعود رجوی === | === گزارش ششماه مبارزهی مسلحانه موسی خیابانی به [[مسعود رجوی]] === | ||
<blockquote>«مسعود سلام</blockquote><blockquote>انشاءالله که حالت کاملاً خوب است و همینطور حال بچههای دیگر. امیدوارم در دیار غربت برایتان زیاد سخت نگذرد. من و بچههای دیگر اینجا به لطف خدا بد نیستیم و بچهها همه به شما سلام میرسانند. اما امروز ۳۰ آذرماه است و دقیقاً ۶ ماه از روز تاریخی ۳۰ خرداد میگذرد. یعنی از روزی که دار و دستهی ارتجاعی خمینی ماهیت ضدانقلابی و ضدخلقی خود را کاملاً بارز نمود؛ روزی که رژیم خمینی در آن در تعقیب سیاست تصفیهی نیروهای انقلابی و بهخصوص سازمان، به یک نقطهی عطف رسید و رسماً و علناً به فاز سرکوب قهرآمیز و خونین قدم نهاد و متقابلاً ما را نیـز از اتخاذ روش برخورد قهرآمیـز و مبارزهی مسلحانـه ناگزیر نمـود.</blockquote><blockquote>امروز که ۶ ماه از آنروز میگذرد، من خواستم که بوسیلهی این نوار، گزارش کوتاه و مختصری از این ۶ ماه برایت بفرستم. اگر چه میدانم که خودت بهتر از من به کلیهی مسائل واقفی و از طریق گزارشهای پراکندهای هم که تا کنون برایت فرستادهایم، اشراف نسبی لازم را به همهی جوانب امور و اوضاع و احوال کنونی داری.</blockquote> | <blockquote>«مسعود سلام</blockquote><blockquote>انشاءالله که حالت کاملاً خوب است و همینطور حال بچههای دیگر. امیدوارم در دیار غربت برایتان زیاد سخت نگذرد. من و بچههای دیگر اینجا به لطف خدا بد نیستیم و بچهها همه به شما سلام میرسانند. اما امروز ۳۰ آذرماه است و دقیقاً ۶ ماه از روز تاریخی ۳۰ خرداد میگذرد. یعنی از روزی که دار و دستهی ارتجاعی خمینی ماهیت ضدانقلابی و ضدخلقی خود را کاملاً بارز نمود؛ روزی که رژیم خمینی در آن در تعقیب سیاست تصفیهی نیروهای انقلابی و بهخصوص سازمان، به یک نقطهی عطف رسید و رسماً و علناً به فاز سرکوب قهرآمیز و خونین قدم نهاد و متقابلاً ما را نیـز از اتخاذ روش برخورد قهرآمیـز و مبارزهی مسلحانـه ناگزیر نمـود.</blockquote><blockquote>امروز که ۶ ماه از آنروز میگذرد، من خواستم که بوسیلهی این نوار، گزارش کوتاه و مختصری از این ۶ ماه برایت بفرستم. اگر چه میدانم که خودت بهتر از من به کلیهی مسائل واقفی و از طریق گزارشهای پراکندهای هم که تا کنون برایت فرستادهایم، اشراف نسبی لازم را به همهی جوانب امور و اوضاع و احوال کنونی داری.</blockquote> | ||
[[پرونده:موسی خیابانی در حال سخنرانی در یک جلسه.JPG|جایگزین=موسی خیابانی در حال سخنرانی در یک جلسه|بندانگشتی|موسی خیابانی در حال سخنرانی در یک جلسه]] | [[پرونده:موسی خیابانی در حال سخنرانی در یک جلسه.JPG|جایگزین=موسی خیابانی در حال سخنرانی در یک جلسه|بندانگشتی|موسی خیابانی در حال سخنرانی در یک جلسه]] | ||
خط ۱۲۱: | خط ۱۲۱: | ||
=== سخنرانیهای موسی خیابانی در دوران مبازرات سیاسی === | === سخنرانیهای موسی خیابانی در دوران مبازرات سیاسی === | ||
در دوران مبارزات سیاسی سازمان مجاهدین خلق سخنرانیهای موسی خیابانی بسیار مورد استقبال اقشار مختلف بخصوص نسل جوان قرار میگرفت. | در دوران مبارزات سیاسی [[سازمان مجاهدین خلق ایران|سازمان مجاهدین خلق]] سخنرانیهای موسی خیابانی بسیار مورد استقبال اقشار مختلف بخصوص نسل جوان قرار میگرفت. | ||
==== بخشی از سخنرانی موسی خیابانی در منزل پدری ناصر صادق ۳۰ فروردین ۱۳۵۹ ==== | ==== بخشی از سخنرانی موسی خیابانی در منزل پدری ناصر صادق ۳۰ فروردین ۱۳۵۹ ==== | ||
خط ۱۳۱: | خط ۱۳۱: | ||
[[پرونده:سخنرانی موسی خیابانی در میتینگ انتخاباتی- ۱۳۵۸.mp3|جایگزین=سخنرانی موسی خیابانی در میتینگ انتخاباتی- ۱۳۵۸|بندانگشتی|سخنرانی موسی خیابانی در میتینگ انتخاباتی- ۱۳۵۸]] | [[پرونده:سخنرانی موسی خیابانی در میتینگ انتخاباتی- ۱۳۵۸.mp3|جایگزین=سخنرانی موسی خیابانی در میتینگ انتخاباتی- ۱۳۵۸|بندانگشتی|سخنرانی موسی خیابانی در میتینگ انتخاباتی- ۱۳۵۸]] | ||
موسی خیابانی در میتینگ انتخاباتی مجاهدین در زمین چمن دانشگاه تهران در سال ۱۳۵۸ طی سخنانی گفت: | موسی خیابانی در میتینگ انتخاباتی مجاهدین در زمین چمن دانشگاه تهران در سال ۱۳۵۸ طی سخنانی گفت: | ||
[[پرونده:مسعود رجوی و موسی خیابانی در گردهمایی هواداران مجاهدین در تبریز.jpg|جایگزین=مسعود رجوی و موسی خیابانی در گردهمایی هواداران مجاهدین در تبریز|بندانگشتی|مسعود رجوی و موسی خیابانی در گردهمایی هواداران مجاهدین در تبریز]] | [[پرونده:مسعود رجوی و موسی خیابانی در گردهمایی هواداران مجاهدین در تبریز.jpg|جایگزین=مسعود رجوی و موسی خیابانی در گردهمایی هواداران مجاهدین در تبریز|بندانگشتی|[[مسعود رجوی]] و موسی خیابانی در گردهمایی هواداران مجاهدین در تبریز]] | ||
<blockquote>«سازمان ما در این ۱۱ ماه نیز تا آنجایی که میتوانست به وظایف و مسئولیتهای خودش عمل کرد. و بر همین اساس هم بود که وقتی مسأله انتخابات ریاستجمهوری مطرح شد، سازمان ما شروع به بررسی جوانب امر نمود و پس از بررسیهای کافی به این نتیجه رسید که هر چه فعالتر در این جریان شرکت بکند. ما به این نتیجه رسیدیم که مسئولیتهای ما، امروز ایجاب میکند که با نهایت توان که با تمام قدرت در این صحنه فعالیت جدید، در صحنه فعالیت برای انتخابات ریاستجمهوری وارد بشویم. طبیعی است اهداف و آرمانهایی که ما در این حرکت مشخص دنبال میکنیم، همان اهدافی است که از پیش آن را دنبال میکردیم اگر ما حاضر به گذشت از اصول خودمان بودیم طبیعتاًً اکنون شرایطی متفاوتتر از آنچه که داریم میداشتیم. اگر ما اهل چانه زدن و اهل گذشتن از اصول بودیم، دیگر لزومی نداشت که ما این همه رنج، این همه جنگ اعصاب و این همه فشار تحمل کنیم. و اکنون هم که ما وارد این میدان شدهایم، میدانی که قاعدتاً برای ما فشارهای دیگری بهدنبال خواهد داشت، که شما آثار آن را همین الآن هم مشاهده میکنید، باز ما حاضر به گذشتن و عدول از اصول خودمان نه خواهیم بود. طبیعی است که ما برحسب مسئولیتها و وظایفمان وارد این صحنه شدهایم و نه از روی جاهطلبی. ما اگر اهل جاهطلبی بودیم، درها به روی ما بسته نبود. ما اگر اهل جاهطلبی بودیم، اکنون این همه منافق نثار ما نمیشد.</blockquote><blockquote>ما میدانیم چکار میکنیم. ما کور حرکت نمیکنیم. ما معنی حرفمان را میفهمیم. ما راه درست را از انحراف تشخیص میدهیم. ما اهل تبلیغات دروغین و توخالی نیستیم. هیچ نیروی انقلابی چنین کاری نمیکند. و ما همه اینها را از درون ۱۴سال مبارزه بیرون آوردهایم. اما در این مدت که به آزمون فعلی منجر شده است و برادرمان مسعود را بهعنوان کاندیدای ریاستجمهوری نامزد کردیم.</blockquote><blockquote>ما شایستهترین، برجستهترین، ما صالحترین فردی را که به نظر مان میرسید از روی همان احساس مسئولیتی که داشتیم نامزد کردهایم.</blockquote><blockquote>در مصاحبهیی که داشتیم من عرض کردم، که این کار برای ما مشکل است که بتوانیم از خودمان از اعضایمان و از سازمانمان تعریف و تمجید کنیم ولی بعضی وقتها، مسئولیتها اقتضا میکند، که واقعیت گفته شود.</blockquote><blockquote>در تمام این مدت ۱۴سال برادرمان مسعود از همان اوایل بنیانگذاری سازمان از اوایل سال ۴۶، در کوران این مبارزات بوده است، از نزدیک و در بالاترین سطح با تمام تجارب سازمانی ما آشنا بوده و آشناست. مسعود تنها باقیمانده کادر مرکزی سازمان پیش از سال ۵۰ است.</blockquote> | <blockquote>«سازمان ما در این ۱۱ ماه نیز تا آنجایی که میتوانست به وظایف و مسئولیتهای خودش عمل کرد. و بر همین اساس هم بود که وقتی مسأله انتخابات ریاستجمهوری مطرح شد، سازمان ما شروع به بررسی جوانب امر نمود و پس از بررسیهای کافی به این نتیجه رسید که هر چه فعالتر در این جریان شرکت بکند. ما به این نتیجه رسیدیم که مسئولیتهای ما، امروز ایجاب میکند که با نهایت توان که با تمام قدرت در این صحنه فعالیت جدید، در صحنه فعالیت برای انتخابات ریاستجمهوری وارد بشویم. طبیعی است اهداف و آرمانهایی که ما در این حرکت مشخص دنبال میکنیم، همان اهدافی است که از پیش آن را دنبال میکردیم اگر ما حاضر به گذشت از اصول خودمان بودیم طبیعتاًً اکنون شرایطی متفاوتتر از آنچه که داریم میداشتیم. اگر ما اهل چانه زدن و اهل گذشتن از اصول بودیم، دیگر لزومی نداشت که ما این همه رنج، این همه جنگ اعصاب و این همه فشار تحمل کنیم. و اکنون هم که ما وارد این میدان شدهایم، میدانی که قاعدتاً برای ما فشارهای دیگری بهدنبال خواهد داشت، که شما آثار آن را همین الآن هم مشاهده میکنید، باز ما حاضر به گذشتن و عدول از اصول خودمان نه خواهیم بود. طبیعی است که ما برحسب مسئولیتها و وظایفمان وارد این صحنه شدهایم و نه از روی جاهطلبی. ما اگر اهل جاهطلبی بودیم، درها به روی ما بسته نبود. ما اگر اهل جاهطلبی بودیم، اکنون این همه منافق نثار ما نمیشد.</blockquote><blockquote>ما میدانیم چکار میکنیم. ما کور حرکت نمیکنیم. ما معنی حرفمان را میفهمیم. ما راه درست را از انحراف تشخیص میدهیم. ما اهل تبلیغات دروغین و توخالی نیستیم. هیچ نیروی انقلابی چنین کاری نمیکند. و ما همه اینها را از درون ۱۴سال مبارزه بیرون آوردهایم. اما در این مدت که به آزمون فعلی منجر شده است و برادرمان [[مسعود رجوی|مسعود]] را بهعنوان کاندیدای ریاستجمهوری نامزد کردیم.</blockquote><blockquote>ما شایستهترین، برجستهترین، ما صالحترین فردی را که به نظر مان میرسید از روی همان احساس مسئولیتی که داشتیم نامزد کردهایم.</blockquote><blockquote>در مصاحبهیی که داشتیم من عرض کردم، که این کار برای ما مشکل است که بتوانیم از خودمان از اعضایمان و از سازمانمان تعریف و تمجید کنیم ولی بعضی وقتها، مسئولیتها اقتضا میکند، که واقعیت گفته شود.</blockquote><blockquote>در تمام این مدت ۱۴سال برادرمان [[مسعود رجوی|مسعود]] از همان اوایل بنیانگذاری سازمان از اوایل سال ۴۶، در کوران این مبارزات بوده است، از نزدیک و در بالاترین سطح با تمام تجارب سازمانی ما آشنا بوده و آشناست. [[مسعود رجوی|مسعود]] تنها باقیمانده کادر مرکزی سازمان پیش از سال ۵۰ است.</blockquote> | ||
[[پرونده:موسی خیابان در حال سخنرانی در میتینگ انتخاباتی مجاهدین.PNG|جایگزین=موسی خیابانی در حال سخنرانی در میتینگ انتخاباتی مجاهدین|بندانگشتی|موسی خیابانی در حال سخنرانی در میتینگ انتخاباتی مجاهدین]] | [[پرونده:موسی خیابان در حال سخنرانی در میتینگ انتخاباتی مجاهدین.PNG|جایگزین=موسی خیابانی در حال سخنرانی در میتینگ انتخاباتی مجاهدین|بندانگشتی|موسی خیابانی در حال سخنرانی در میتینگ انتخاباتی مجاهدین]] | ||
<blockquote>بهلحاظ ایدئولوژیک که رسالت ویژه سازمان ما بود، یک فرد صاحبنظر مکتبی است.</blockquote><blockquote>در گروه ایدئولوژی سازمان در کنار شهید حنیفنژاد، به کار تحقیق و تدوین ایدئولوژی مشغول بود و بعد از ۵۰ ضمن ۷ سال و نیم تحمل شکنجه و زندان رسالت مبارزاتی خود را در زندان دنبال نموده است. در این سالها میتوانم بهجرأت بگویم که بیشترین فشارها را تحمل کرده و بهخصوص بعد از سال ۵۳ بعد از ضربه اپورتونیستها بیشترین فشارها و سختیها را تحمل کرده تا از میراث ایدئولوژی سازمان که در معرض تهدید و خطر قرار گرفته بود حراست کند. بنابراین بهعلت عبور از این کوران مبارزاتی، او معنی حرف هایش را میفهمد. اگر برنامهیی دارد، معنی این برنامه را میفهمد. و به الزامات و مشکلات پیاده شدن این برنامه واقف است. سازمان ما افتخار میکند که در پیگیری خطوط انقلابی و مبارزاتی خودش در این مرحله شایستهترین فرد خود را بهعنوان نامزد ریاستجمهوری به خلق قهرمانمان معرفی کند. بنابراین من از همه شما میخواهم که اگر به این خطی که به اختصار تشریح کردم اعتقاد داشته باشید هرچه فعالتر با تمام قدرت و توان در این میدان وارد شوید. در میدان مبارزه برای انتخابات ریاست جمهوری. صحبت اصلی مال برادرم مسعود است. من صحبتم را تمام میکنم. انقلاب مال شماست. بار اصلی انقلاب را شما به دوش کشیدهاید. آنهایی را که سر سفرههای حاضر و آماده آمدهاند، کاری به آنها نداریم. آنهایی که بار اصلی انقلاب را به دوش کشیدهاند، انقلاب مال آنهاست. انقلاب مال نسل جوان جامعه ماست. سازمان ما، سازمان مجاهدین هم مال شماست. تا حالا با حمایت شما روی پای خودش ایستاده است. شما بو دید که وقتی ستاد ما مورد حمله قرار گرفت در پیرامون آن جمع شدید، دیوار گوشتی انسانی دورش ایجاد کردید. سازمان ما مال شماست. گفتم هیچ سازمانی نمیتواند جدا از تودههای اجتماعیش به حیات خودش ادامه بدهد. و مسعود کاندید شماست. و آینده، آینده مال شماست. به این نکته ایمان داشته باشید. یقین داشته باشید که آینده مال شماست. آینده مال انقلابیون است. نیروهای میرا از صحنه حذف خواهند شد. پیروز باشید».<ref>وبسایت [https://news.mojahedin.org/i/ سازمان مجاهدین خلق ایران] </ref></blockquote> | <blockquote>بهلحاظ ایدئولوژیک که رسالت ویژه سازمان ما بود، یک فرد صاحبنظر مکتبی است.</blockquote><blockquote>در گروه ایدئولوژی سازمان در کنار شهید حنیفنژاد، به کار تحقیق و تدوین ایدئولوژی مشغول بود و بعد از ۵۰ ضمن ۷ سال و نیم تحمل شکنجه و زندان رسالت مبارزاتی خود را در زندان دنبال نموده است. در این سالها میتوانم بهجرأت بگویم که بیشترین فشارها را تحمل کرده و بهخصوص بعد از سال ۵۳ بعد از ضربه اپورتونیستها بیشترین فشارها و سختیها را تحمل کرده تا از میراث ایدئولوژی سازمان که در معرض تهدید و خطر قرار گرفته بود حراست کند. بنابراین بهعلت عبور از این کوران مبارزاتی، او معنی حرف هایش را میفهمد. اگر برنامهیی دارد، معنی این برنامه را میفهمد. و به الزامات و مشکلات پیاده شدن این برنامه واقف است. سازمان ما افتخار میکند که در پیگیری خطوط انقلابی و مبارزاتی خودش در این مرحله شایستهترین فرد خود را بهعنوان نامزد ریاستجمهوری به خلق قهرمانمان معرفی کند. بنابراین من از همه شما میخواهم که اگر به این خطی که به اختصار تشریح کردم اعتقاد داشته باشید هرچه فعالتر با تمام قدرت و توان در این میدان وارد شوید. در میدان مبارزه برای انتخابات ریاست جمهوری. صحبت اصلی مال برادرم [[مسعود رجوی|مسعود]] است. من صحبتم را تمام میکنم. انقلاب مال شماست. بار اصلی انقلاب را شما به دوش کشیدهاید. آنهایی را که سر سفرههای حاضر و آماده آمدهاند، کاری به آنها نداریم. آنهایی که بار اصلی انقلاب را به دوش کشیدهاند، انقلاب مال آنهاست. انقلاب مال نسل جوان جامعه ماست. سازمان ما، [[سازمان مجاهدین خلق ایران|سازمان مجاهدین]] هم مال شماست. تا حالا با حمایت شما روی پای خودش ایستاده است. شما بو دید که وقتی ستاد ما مورد حمله قرار گرفت در پیرامون آن جمع شدید، دیوار گوشتی انسانی دورش ایجاد کردید. سازمان ما مال شماست. گفتم هیچ سازمانی نمیتواند جدا از تودههای اجتماعیش به حیات خودش ادامه بدهد. و [[مسعود رجوی|مسعود]] کاندید شماست. و آینده، آینده مال شماست. به این نکته ایمان داشته باشید. یقین داشته باشید که آینده مال شماست. آینده مال انقلابیون است. نیروهای میرا از صحنه حذف خواهند شد. پیروز باشید».<ref>وبسایت [https://news.mojahedin.org/i/ سازمان مجاهدین خلق ایران] </ref></blockquote> | ||
== شهادت موسی خیابانی == | == شهادت موسی خیابانی == | ||
سرانجام موسی خیابانی در تاریخ ۱۹ بهمن ۱۳۵۷ در یک درگیری نظامی بسیارسنگین، در خانهای در زعفرانیهی تهران، به همراه تعداد دیگری از اعضای مجاهدین از جمله [[اشرف ربیعی|اشرف رجوی]] همسر مسعود رجوی و آذر رضایی | سرانجام موسی خیابانی در تاریخ ۱۹ بهمن ۱۳۵۷ در یک درگیری نظامی بسیارسنگین، در خانهای در زعفرانیهی تهران، به همراه تعداد دیگری از اعضای مجاهدین از جمله [[اشرف ربیعی|اشرف رجوی]] همسر [[مسعود رجوی]] و آذر رضایی همسر موسی خیابانی به شهادت رسید. | ||
آذر رضایی همسر موسی در حالی جان باخت که باردار بود. | آذر رضایی همسر موسی در حالی جان باخت که باردار بود. | ||
=== سخنرانیهای [[مسعود رجوی]] به مناسبت شهادت موسی خیابانی === | === سخنرانیهای [[مسعود رجوی]] به مناسبت شهادت موسی خیابانی === | ||
عصر دوشنبه ۱۹بهمن ۱۳۶۰، خبرگزاریها ورادیو تلویزیونهای جهان به نقل از رادیو وخبرگزاری دولتی ایران، خبر درگیری ۱۹ بهمن را به همه جا مخابره کردند، [[مسعود رجوی]] نیز که در همان لحظات از این خبر مطلع شده بود در مصاحبه ی کوتاه تلفنی چنین اظهار داشت :<blockquote>بنام خدا وبنام خلق قهرمان ایران </blockquote><blockquote>شهادت مجاهد کبیر موسی خیابانی البته ضربهی بسیار بزرگی به تمام خلق وبه سازمان مجاهدین خلق ایران است . اما مجاهدین طی ۱۷ سال مبارزات عادلانه ی خود علیه شاه وعلیه خمینی از این گونه ضربات بسیار تحمل کرده اند. در سال ۱۹۷۲شاه ۹ تن از ۱۰ تن اعضاء کمیته مرکزی سازمان ما من جمله سه تن از بنیانگذاران این سازمان را اعدام کرد . اما سازمان مجاهدین خلق ایران برغم تمامی ضربات توانست براه خود و به نبرد عادلانه اش برای دمکراسی و استقلال و محو هرگونه استثمار ادامه دهد . مجاهد کبیر موسی خیابانی اگر چه توسط شاه محکوم به اعدام شده بود اما این خمینی بود که با کشتن او ،ماموریت ناتمام شاه را به اتمام رساند .امروز نیز خمینی البته خوشحال است و اما خوشحالی او دیری نخواهد پائید . چرا که اگر چه مجاهد کبیری چون موسی خیابانی وهمسرش آذر رضائی (پنجمین شهید از خانواده ی | عصر دوشنبه ۱۹بهمن ۱۳۶۰، خبرگزاریها ورادیو تلویزیونهای جهان به نقل از رادیو وخبرگزاری دولتی ایران، خبر درگیری ۱۹ بهمن را به همه جا مخابره کردند، [[مسعود رجوی]] نیز که در همان لحظات از این خبر مطلع شده بود در مصاحبه ی کوتاه تلفنی چنین اظهار داشت :<blockquote>بنام خدا وبنام خلق قهرمان ایران </blockquote><blockquote>شهادت مجاهد کبیر موسی خیابانی البته ضربهی بسیار بزرگی به تمام خلق وبه [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] است . اما مجاهدین طی ۱۷ سال مبارزات عادلانه ی خود علیه شاه وعلیه خمینی از این گونه ضربات بسیار تحمل کرده اند. در سال ۱۹۷۲شاه ۹ تن از ۱۰ تن اعضاء کمیته مرکزی سازمان ما من جمله سه تن از بنیانگذاران این سازمان را اعدام کرد . اما [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] برغم تمامی ضربات توانست براه خود و به نبرد عادلانه اش برای دمکراسی و استقلال و محو هرگونه استثمار ادامه دهد . مجاهد کبیر موسی خیابانی اگر چه توسط شاه محکوم به اعدام شده بود اما این خمینی بود که با کشتن او ،ماموریت ناتمام شاه را به اتمام رساند .امروز نیز خمینی البته خوشحال است و اما خوشحالی او دیری نخواهد پائید . چرا که اگر چه مجاهد کبیری چون موسی خیابانی وهمسرش آذر رضائی (پنجمین شهید از خانواده ی رضایی ) و چند تن دیگر از مجاهدین مانند همسر قهرمانم اشرف را که در دوران رژیم شاه توسط بیدادگاه ها وساواکش محکوم به اعدام شده بود به قتل رساند ، اما مقاومت مردم ایران همچنان زنده واستوار تا سقوط خمینی ادامه خواهد یافت. صبح ایران نزدیک است وهمهی این خونها نشان پیروزی آزادی براستبداد وارتجاع است وهیچ ضربه ای قادر به انهدام سازمان ما نیست. بنابراین همهی دولتهای جهان بایستی به این حقیقت اجتنابناپذیر توجه کننند که ملت ایران وفرزندان مجاهد او هرگز خمینی را تحمل نخواهند کرد وایران با این همه خون وشهید جز آلترناتیو دمکراتیک ما را نخواهد پذیرفت. جانشین مجاهد کبیر موسی خیابانی از پیش معین شده واکنون قائم مقام همهی مسئولیتهای من در داخل ایران می باشد. </blockquote> | ||
==== پیام به مناسبت دومین سالگرد ۱۹ بهمن ==== | ==== پیام به مناسبت دومین سالگرد ۱۹ بهمن ==== | ||
خط ۱۵۴: | خط ۱۵۴: | ||
=== انتقال اجساد اشرف و موسی و دیگر جان باختگان به زندان اوین === | === انتقال اجساد اشرف و موسی و دیگر جان باختگان به زندان اوین === | ||
[[پرونده:اعضای مجاهدین که بعد از احترام به اجساد موسی و اشرف اعدام شدند.jpg|جایگزین=اعضای مجاهدین که بعد از احترام به اجساد موسی و اشرف اعدام شدند|بندانگشتی|اعضای مجاهدین که بعد از احترام به اجساد موسی و اشرف اعدام شدند]] | [[پرونده:اعضای مجاهدین که بعد از احترام به اجساد موسی و اشرف اعدام شدند.jpg|جایگزین=اعضای مجاهدین که بعد از احترام به اجساد موسی و اشرف اعدام شدند|بندانگشتی|اعضای مجاهدین که بعد از احترام به اجساد موسی و اشرف اعدام شدند]] | ||
بعد از درگیری سنگین ۱۹ بهمن ۱۳۶۰، اسدالله لاجوردی دادستان وقت ایران، اجساد جان باختگان را به زندان اوین منتقل کرد؛ این کار برای خرد کردن روحیهی هواداران مجاهدین بود که در آن زمان در زندان بودند، اما به گفتهی شاهدان بسیاری از هواداران سازمان مجاهدین به اجساد ادای احترام کردند، این کار موجب خشم مأموران دادستانی بخصوص شخص لاجوردی شد و بنا به گفتهی برخی شاهدان، بیش از ۱۰۰ نفر از کسانی که به اجساد احترام گذاشته بودند، اعدام شدند. | بعد از درگیری سنگین ۱۹ بهمن ۱۳۶۰، اسدالله لاجوردی دادستان وقت ایران، اجساد جان باختگان را به زندان اوین منتقل کرد؛ این کار برای خرد کردن روحیهی هواداران مجاهدین بود که در آن زمان در زندان بودند، اما به گفتهی شاهدان بسیاری از هواداران [[سازمان مجاهدین خلق ایران|سازمان مجاهدین]] به اجساد ادای احترام کردند، این کار موجب خشم مأموران دادستانی بخصوص شخص لاجوردی شد و بنا به گفتهی برخی شاهدان، بیش از ۱۰۰ نفر از کسانی که به اجساد احترام گذاشته بودند، اعدام شدند. | ||
مهندس محمد علی متقی مدیر عامل ذوب آهن اصفهان، عنایت سلطان زاده، محمد رضا صادقی، افسانه افضلنیا، ژیلا نقیزاده، کبری اسدی، ناصر قلعهای بیژن کامیاب شریفی، داوود رحیمی، سید هاشم طباطبایی، احمد کهنی خشکبیجاری، حسین سنجری، محمدرضا صادقی، فرح حقنویس، علی مقدم و مسعود ایجادی از جمله اعدام شدگان بودند.<ref>وبسایت [https://article.mojahedin.org/i/%D8%BA%D9%88%D8%BA%D8%A7%DB%8C-%D8%B9%D8%A7%D8%B4%D9%82%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D9%88%DB%8C%D9%86 سازمان مجاهدین خلق ایران] </ref> | مهندس محمد علی متقی مدیر عامل ذوب آهن اصفهان، عنایت سلطان زاده، محمد رضا صادقی، افسانه افضلنیا، ژیلا نقیزاده، کبری اسدی، ناصر قلعهای بیژن کامیاب شریفی، داوود رحیمی، سید هاشم طباطبایی، احمد کهنی خشکبیجاری، حسین سنجری، محمدرضا صادقی، فرح حقنویس، علی مقدم و [[مسعود رجوی|مسعود]] ایجادی از جمله اعدام شدگان بودند.<ref>وبسایت [https://article.mojahedin.org/i/%D8%BA%D9%88%D8%BA%D8%A7%DB%8C-%D8%B9%D8%A7%D8%B4%D9%82%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D9%88%DB%8C%D9%86 سازمان مجاهدین خلق ایران] </ref> | ||
== خاطرهای از یکی از مسؤلان سازمان مجاهدین دربارهی موسی خیابانی == | == خاطرهای از یکی از مسؤلان [[سازمان مجاهدین خلق ایران|سازمان مجاهدین]] دربارهی موسی خیابانی == | ||
محسن سیاهکلا از مسؤلان سازمان مجاهدین خلق ایران در بارهی موسی نوشته است:<blockquote>«..فقط کافی بود که چند دقیقهیی او را زیرنظر داشته باشی و به او نگاه کنی تا ”ایمان و یقین“ در وجودت جاری شود و در مسیر ”قطعیت و ثبات“ گام بگذاری و با ”صلابت و سرسختی“ همراز شوی. من این ”تغذیه غنی و سرشار“ را بارها در او و با او تجربه کرده بودم. حالا نیز نگاه کردن به عکس او و بهخاطر آوردن نگاههای شفاف، معصوم و نافذ او، شنیدن صدای او و تمرکز در مفاهیم و جملاتی که میگوید، همان اوج و عروج را برایم به ارمغان میآورد. بیتردید که سردار زنده است. زیرا فقط عنصر ”زنده“ است که میتواند تأثیر بگذارد، تغییر بدهد و به اوج یگانه پرستی ببرد. این کاری است که موسی همچنان با همه آنان که در سر شور آزادی دارند، انجام میدهد. به چند جمله از سخنرانیهای او دل بسپارید. حتماً شما نیز قله ”یقین“ را تجربه میکنید:</blockquote> | محسن سیاهکلا از مسؤلان [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] در بارهی موسی نوشته است:<blockquote>«..فقط کافی بود که چند دقیقهیی او را زیرنظر داشته باشی و به او نگاه کنی تا ”ایمان و یقین“ در وجودت جاری شود و در مسیر ”قطعیت و ثبات“ گام بگذاری و با ”صلابت و سرسختی“ همراز شوی. من این ”تغذیه غنی و سرشار“ را بارها در او و با او تجربه کرده بودم. حالا نیز نگاه کردن به عکس او و بهخاطر آوردن نگاههای شفاف، معصوم و نافذ او، شنیدن صدای او و تمرکز در مفاهیم و جملاتی که میگوید، همان اوج و عروج را برایم به ارمغان میآورد. بیتردید که سردار زنده است. زیرا فقط عنصر ”زنده“ است که میتواند تأثیر بگذارد، تغییر بدهد و به اوج یگانه پرستی ببرد. این کاری است که موسی همچنان با همه آنان که در سر شور آزادی دارند، انجام میدهد. به چند جمله از سخنرانیهای او دل بسپارید. حتماً شما نیز قله ”یقین“ را تجربه میکنید:</blockquote> | ||
[[پرونده:تصویری از موسی خیابانی.JPG|جایگزین=موسی خیابانی |بندانگشتی|موسی خیابانی ]] | [[پرونده:تصویری از موسی خیابانی.JPG|جایگزین=موسی خیابانی |بندانگشتی|موسی خیابانی ]] | ||
<blockquote>موسی در آخرین جملات یکی از سخنرانیهایش میگوید که: «آینده، آینده مال شماست، به این نکته ایمان داشته باشید، یقین داشته باشید که آینده مال شماست، آینده مال انقلابیون است، نیروهای میرا از صحنه حذف خواهند شد»</blockquote><blockquote>...در اواخر سال ۱۳۵۳ دستگیر شدم. یک دوره پرتنش و سنگین بازجویی را از سر گذراندم. در این دوران علاوه بر فشارهای بازجویی و شکنجه، شاهد خیانتهای سنگین تعدادی از همان اپورتونیستهایی که کباده کش دروغین پرولتاریا شده بودند، نیز بودم. در چنین وضعیتی در اواخر سال 54 از انفرادی زندان کمیته و سرانجام به بند 2 زندان اوین منتقل شدم و با کوله بار سنگینی از مشکلات بهنحوی که دیگر پاهایم کشش راه رفتن معمولی را هم نداشت، به موسی رسیدم. چند روز بعد از ورود با مهربانی و لطفی مسؤلانه و عمیق به سراغم آمد. سفره دلم را برایش گشودم. آنروز فقط این من بودم که برایش حرف زدم. روز بعد و در دومین جلسه صحبت با موسی، این بار او بود که صحبت میکرد. مانند یک معمار ماهر و خلاق دوباره آجرهای وجود مجاهدی مرا روی هم چید. ساختمان را بر پا کرد و من در ناباوری کامل نسبت به خودم، بار دیگر خودم را یافتم. تقریباً تمام حرفهایش هنوز به یادم هست. او مرا از یقین و ایمان خود سرشار کرده بود.، یقین به قانونمند بودن جهان، یقین به آیندهیی روشن، یقین به حقانیت خودمان و اینکه هیچ گام صدقی در جهان ”گم“ نمیشود. احساس پاسخگو بودن، زنده شدن و ایمان به یگانگی خدا آنقدر شیرین و زیبا بود که من هنوز بعد از گذشت قریب به 40سال هرگز آن را فراموش نکردهام... و آنگاه، در آخرین کلمات آن روزش – در حالیکه دستش را به گردن من انداخته و مشتاقانه به من نگاه میکرد، برایم این آیه را خواند که: فأمّا الزّبد فیذهب جفاء وأمّا ما ینفع النّاس فیمکث فیالأرض. کف روی آب به کناری میرود و آنچه که به مردم منفعت میرساند، در زمین پایدار میماند. گویی درباره خودش سخن میگفت با صلابت و سرسختی تمام، پایدار و جاودانه خواهد شد. زیرا با تمام وجودش منافع مردم را دنبال میکرد.</blockquote><blockquote>موسی آنقدر قوی و سرشار بود که برادر مسعود از او با صفت ”لنگر تشکیلات“ نام میبرد. یک روز در سال 55 که بهدلیل ضربه اپورتونیستها به سازمان و به راه افتادن جریان راست ارتجاعی در زندان، بعضی مرزبندیها مخدوش بهنظر میرسید یک از برادران بهنام حسن، در همان بند 2 اوین سراغ موسی آمد و خطاب به او گفت که: آقا موسی، راستها شایع کردهاند که: بین موسی و مسعود هم اختلاف افتاده و موسی حرفهای خودش را دارد. موسی که از شنیدن این جملات برافروخته شده بود پاسخ داد که برو به همه و به هرکس که این حرف را زده است بگو که: مسعود رهبر ماست و تا هرکجا که برود پشت سر او حرکت خواهیم کرد. در یک مورد مشابه دیگر نیز موسی گفت که بروید به همه بگویید که موسی در مقابل مسعود زانوی ایدئولوژیک میزند. وقتی این جملات به گوش همان راستها و اپورتونیستها رسید، بازار شایعهسازی برای همیشه تعطیل شد. راستی که او بهحق لنگر تشکیلات بود. و به قول قرآن: وبذلک أمرت وأنا أوّل المسلمین ﴿انعام-۱۶۳﴾</blockquote><blockquote>در اولین روزهایی که از زندان آزاد شده بودیم، یک روز بعدازظهر درب اتاق را باز کرد و به من گفت بلند شو با هم به بهشت زهرا برویم برای زیارت مزار محمد آقا. بدون معطلی حرکت کردیم و رفتیم... .. در برگشت حال و هوای موسی سخت دگرگون شده بود. بدون اینکه من را خطاب قرار بدهد شروع کرد به سخن گفتن و آخرین دیدارش را با محمد آقا تعریف کرد. داشت بلند بلند با خودش صحبت میکرد و من میشنیدم. موسی گفت که صبح روز اعدام که میخواستند محمد آقا را از اوین ببرند، صبح بیدار شد و در حالیکه تکبیر میگفت، راهرو سلولها را طی میکرد که برود وضو بگیرد. من که صدای او را شنیدم بلافاصله به کمک هم سلولیها از دیوار بالا رفته و از پنجره کوچک بالای سلول به تماشای او رفتم. محمد آقا تکبیر گویان از جلوی سلول من رد شد و برای وضو گرفتن رفت. بعد از وضو برگشت و دوباره از جلوی سلول من عبور کرد و من تمام این مدت از پنجره کوچک بالای سلول و بر روی دوش بقیه به تماشای او مشغول بودم و همینطور که از جلوی سلول من عبور میکرد من سعی میکردم او را دنبال کنم و تا آخرین نقطهیی که ممکن بود از پنجره او را دنبال کردم... و بعد او رفت. موسی سکوتی کرد آنگاه این شعر را خواند:</blockquote><blockquote>در رفتن جان از بدن گویند هر نوعی سخن </blockquote><blockquote>من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم میرود</blockquote><blockquote>بعد موسی در سکوتی عمیق فرو رفت و مدتی طولانی دیگر سخن نگفت... »<ref>وبسایت سازمان مجاهدین خلق ایران - [https://www.mojahedin.org/news/150169 مقالهی موسی «یقین برتر» ما بود - محسن سیاهکلاه]</ref></blockquote> | <blockquote>موسی در آخرین جملات یکی از سخنرانیهایش میگوید که: «آینده، آینده مال شماست، به این نکته ایمان داشته باشید، یقین داشته باشید که آینده مال شماست، آینده مال انقلابیون است، نیروهای میرا از صحنه حذف خواهند شد»</blockquote><blockquote>...در اواخر سال ۱۳۵۳ دستگیر شدم. یک دوره پرتنش و سنگین بازجویی را از سر گذراندم. در این دوران علاوه بر فشارهای بازجویی و شکنجه، شاهد خیانتهای سنگین تعدادی از همان اپورتونیستهایی که کباده کش دروغین پرولتاریا شده بودند، نیز بودم. در چنین وضعیتی در اواخر سال 54 از انفرادی زندان کمیته و سرانجام به بند 2 زندان اوین منتقل شدم و با کوله بار سنگینی از مشکلات بهنحوی که دیگر پاهایم کشش راه رفتن معمولی را هم نداشت، به موسی رسیدم. چند روز بعد از ورود با مهربانی و لطفی مسؤلانه و عمیق به سراغم آمد. سفره دلم را برایش گشودم. آنروز فقط این من بودم که برایش حرف زدم. روز بعد و در دومین جلسه صحبت با موسی، این بار او بود که صحبت میکرد. مانند یک معمار ماهر و خلاق دوباره آجرهای وجود مجاهدی مرا روی هم چید. ساختمان را بر پا کرد و من در ناباوری کامل نسبت به خودم، بار دیگر خودم را یافتم. تقریباً تمام حرفهایش هنوز به یادم هست. او مرا از یقین و ایمان خود سرشار کرده بود.، یقین به قانونمند بودن جهان، یقین به آیندهیی روشن، یقین به حقانیت خودمان و اینکه هیچ گام صدقی در جهان ”گم“ نمیشود. احساس پاسخگو بودن، زنده شدن و ایمان به یگانگی خدا آنقدر شیرین و زیبا بود که من هنوز بعد از گذشت قریب به 40سال هرگز آن را فراموش نکردهام... و آنگاه، در آخرین کلمات آن روزش – در حالیکه دستش را به گردن من انداخته و مشتاقانه به من نگاه میکرد، برایم این آیه را خواند که: فأمّا الزّبد فیذهب جفاء وأمّا ما ینفع النّاس فیمکث فیالأرض. کف روی آب به کناری میرود و آنچه که به مردم منفعت میرساند، در زمین پایدار میماند. گویی درباره خودش سخن میگفت با صلابت و سرسختی تمام، پایدار و جاودانه خواهد شد. زیرا با تمام وجودش منافع مردم را دنبال میکرد.</blockquote><blockquote>موسی آنقدر قوی و سرشار بود که برادر [[مسعود رجوی|مسعود]] از او با صفت ”لنگر تشکیلات“ نام میبرد. یک روز در سال 55 که بهدلیل ضربه اپورتونیستها به سازمان و به راه افتادن جریان راست ارتجاعی در زندان، بعضی مرزبندیها مخدوش بهنظر میرسید یک از برادران بهنام حسن، در همان بند 2 اوین سراغ موسی آمد و خطاب به او گفت که: آقا موسی، راستها شایع کردهاند که: بین موسی و [[مسعود رجوی|مسعود]] هم اختلاف افتاده و موسی حرفهای خودش را دارد. موسی که از شنیدن این جملات برافروخته شده بود پاسخ داد که برو به همه و به هرکس که این حرف را زده است بگو که: [[مسعود رجوی|مسعود]] رهبر ماست و تا هرکجا که برود پشت سر او حرکت خواهیم کرد. در یک مورد مشابه دیگر نیز موسی گفت که بروید به همه بگویید که موسی در مقابل [[مسعود رجوی|مسعود]] زانوی ایدئولوژیک میزند. وقتی این جملات به گوش همان راستها و اپورتونیستها رسید، بازار شایعهسازی برای همیشه تعطیل شد. راستی که او بهحق لنگر تشکیلات بود. و به قول قرآن: وبذلک أمرت وأنا أوّل المسلمین ﴿انعام-۱۶۳﴾</blockquote><blockquote>در اولین روزهایی که از زندان آزاد شده بودیم، یک روز بعدازظهر درب اتاق را باز کرد و به من گفت بلند شو با هم به بهشت زهرا برویم برای زیارت مزار محمد آقا. بدون معطلی حرکت کردیم و رفتیم... .. در برگشت حال و هوای موسی سخت دگرگون شده بود. بدون اینکه من را خطاب قرار بدهد شروع کرد به سخن گفتن و آخرین دیدارش را با محمد آقا تعریف کرد. داشت بلند بلند با خودش صحبت میکرد و من میشنیدم. موسی گفت که صبح روز اعدام که میخواستند محمد آقا را از اوین ببرند، صبح بیدار شد و در حالیکه تکبیر میگفت، راهرو سلولها را طی میکرد که برود وضو بگیرد. من که صدای او را شنیدم بلافاصله به کمک هم سلولیها از دیوار بالا رفته و از پنجره کوچک بالای سلول به تماشای او رفتم. محمد آقا تکبیر گویان از جلوی سلول من رد شد و برای وضو گرفتن رفت. بعد از وضو برگشت و دوباره از جلوی سلول من عبور کرد و من تمام این مدت از پنجره کوچک بالای سلول و بر روی دوش بقیه به تماشای او مشغول بودم و همینطور که از جلوی سلول من عبور میکرد من سعی میکردم او را دنبال کنم و تا آخرین نقطهیی که ممکن بود از پنجره او را دنبال کردم... و بعد او رفت. موسی سکوتی کرد آنگاه این شعر را خواند:</blockquote><blockquote>در رفتن جان از بدن گویند هر نوعی سخن </blockquote><blockquote>من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم میرود</blockquote><blockquote>بعد موسی در سکوتی عمیق فرو رفت و مدتی طولانی دیگر سخن نگفت... »<ref>وبسایت سازمان مجاهدین خلق ایران - [https://www.mojahedin.org/news/150169 مقالهی موسی «یقین برتر» ما بود - محسن سیاهکلاه]</ref></blockquote> | ||
==پانویس== | ==پانویس== |
ویرایش