دکتر محمد مصدق: تفاوت میان نسخه‌ها

۸٬۰۳۷ بایت اضافه‌شده ،  ‏۵ مارس ۲۰۱۹
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵۷: خط ۵۷:
| religion      = [[اسلام]] ([[شیعه]])
| religion      = [[اسلام]] ([[شیعه]])
| signature      = mohammad mossadegh Signature.svg
| signature      = mohammad mossadegh Signature.svg
}}  
}}'''دکترمحمد مصدق''' در ۲۹ اردیبهشت ۱۲۶۱ هجری شمسی، مصادف با ۲۹ رجب ۱۲۹۹هجری قمری (۲۰می ۱۸۸۲میلادی) در محله سنگلج تهران متولد شد. پدرش میرزا هدایت الله از رجال متجدد و از اطرافیان میرزا تقی‌خان امیرکبیر بود. پدر دکتر محمد مصدق وزیردفتر و عموزاده میرزا یوسف‌خان مستوفی الممالک، صدراعظم پیشین ایران و مادرش، ملک‌تاج خانم، نجم‌السلطنه، نوه عباس میرزا، ولیعهد فتحعلی شاه قاجار و خواهر عبدالحسین میرزا فرمانفرما بود. 
 
دکتر محمد مصدق در چنین خانواده‌ای، با افکار متجدد آن زمان آشنا گشت. دکتر محمد مصدق، در ۱۹ سالگی با خانم ضیا‌ء السلطنه، دختر حاج سید زین‌العابدین، ازدواج کرد که حاصل آن پنج فرزند بود.
 
دکتر محمد مصدق جوان، در انقلاب مشروطه به جمع آزادیخواهان پیوست و پس از به توپ بستن مجلس توسط محمدعلی شاه، مدتی مخفی شد. در انتخابات مجلس اول به نمایندگی از اصفهان برگزیده شد، اما چون سنش به حد نصاب ۳۰ سال نرسید، اعتبار نامه‌اش در شعبه رسیدگی مورد مخالفت قرار گرفت و قبل از اینکه گزارش کمیسیون در مجلس مطرح شود، از نمایندگی صرف‌نظر کرد.
 
دکتر محمد مصدق برای تحصیل در سال ۱۹۰۹(۱۲۸۸هجری شمسی) به اروپا رفت. ابتدا در پاریس در مدرسه علوم سیاسی به تحصیل پرداخت و در نهایت، در رشته دکترای حقوق، از مدرسه عالی نوشاتل، در سوییس فارغ‌التحصیل شد. او اولین ایرانی دارای دکترای حقوق است.
 
دکتر محمد مصدق پس از فارغ التحصیلی، مدتی در کارهای دولتی مشغول گشت، از جمله معاونت وزارت مالیه، رئیس کل محاسبات و همچنین ولایت فارس، مدتی بر عهده‌ی او بود.
 
در زمان ولایت فارس، کودتای ۳ اسفند ۱۲۹۹ اتفاق افتاد و رضاخان با کمک سید ضیاءالدین طباطبایی و همراهی ژنرال آیرونساید انگلیسی و استفاده از نیروهای قزاق خود، سلطنت قاجاریه که با فشار متجددین و مشروطه‌خواهان بسیار ضعیف شده بود را سرنگون کرد. دکتر محمد مصدق با این کودتا و نخست وزیری سید ضیاء مخالفت کرد. او در کابینه دوم مشیرالدوله، مدت کوتاهی از خرداد تا مهر ۱۳۰۲ وزیر خارجه بود.
 
دکتر محمد مصدق در دوره پنجم مجلس از تهران به عنوان نماینده انتخاب شد. او از جمله نمایندگانی بود که در مجلس پنجم با ماده واحده‌ی تغییر سلطنت از قاجار به پهلوی مخالفت کرد و نطقی نیز در این رابطه در مجلس ایراد کرد و قبل از رای گیری در این‌باره مجلس را ترک کرد. در مجلس ششم نیز دکتر محمد مصدق به نمایندگی از تهران انتخاب شد و به رغم محکم شدن پایه‌های حکومت رضاخان، پایه‌گذاری سلطنت پهلوی را زیر سوال برد. در مجلس هفتم اما با دخالت دولت در انتخابات هیچ یک از مخالفان رژیم از جمله دکتر محمد مصدق، به مجلس راه نیافتند. پیامد آن، دکتر محمد مصدق توسط رضا خان خانه نشین شد. از سال ۱۳۰۷ تا پایان سلطنت رضا شاه در ۱۳۲۰ دکتر محمد مصدق خانه نشین و تحت نظر بود. دکتر محمد مصدق در ۲۰ شهریور ۱۳۲۰ آزاد گردید و در انتخابات دوره چهاردهم مجلس به عنوان نماینده اول تهران، انتخاب شد و فعالیت سیاسی را از سرگرفت. در سالهای بعد از شهریور ۱۳۲۰، به دلیل کنار رفتن رضاخان و ضعف دولتهای غربی که هنوز درگیر تبعات جنگ جهانی بودند، یک فضای باز سیاسی در ایران شکل گرفت. در این دوران دکتر محمد مصدق رهبری نیروهای ملی ایران را برعهده داشت. در سال ۱۳۲۸ جبهه ملی به رهبری دکتر محمد مصدق و مشارکت نیروها و احزاب ملی شکل گرفت. در مجلس دوره شانزدهم دکتر محمد مصدق موفق شد، قانون ملی شدن صنعت نفت ایران را از تصویب مجلس بگذراند. در اردیبهشت سال ۱۳۳۰ دکتر محمد مصدق به نخست وزیری انتخاب شد و قانون خلع ید از شرکت نفت انگلستان را به تصویب رساند. دکتر محمد مصدق در پی شکایت دولت انگلستان از دولت ایران به دیوان بین‌المللی لاهه، در مورد خلع ید از شرکت انگلیسی، خود شخصا در دادگاه حاضر شد و از حق ایران در این دعوای حقوقی، دفاعی تاریخی کرد و پیروز شد. پیروزی دکتر محمد مصدق و دفاع تاریخی او در دادگاه لاهه، الهام بخش بسیاری از کشورهایی شد که با استعمار در جنگ بودند. از جمله، ملی کردن کانال سوئز توسط جمال عبدالناصر با الهام از دکتر محمد مصدق انجام گرفت.
 
درتیرماه ۱۳۳۱ در پی تن ندادن محمدرضا شاه به شروط دکتر محمد مصدق، او از نخست وزیری کناره گیری کرد و شاه قوام را به نخست وزیری برگزید. ولی دولت قوام دیری نپایید، زیرا در سی تیر۱۳۳۱ مردم در تهران و بسیاری از شهرها به خیابانها ریختند و با شعار «یامرگ یا مصدق» خواهان بازگشت دکتر محمد مصدق به نخست وزیری شدند. در نهایت، دکتر محمد مصدق برای بار دوم نخست وزیر شد. این بار دولت انگلستان شروع به توطئه بر علیه دکتر محمد مصدق کرد. در ۹ اسفند ۱۳۳۱ یک کودتا علیه او خنثی شد، اما توطئه‌ها باز هم ادامه یافت. در نهایت با همکاری سازمان سیا و سازمان امنیت بریتانیا و عوامل داخلیشان و عوامل دربار، چون شعبان جعفری معروف به «شعبان بی‌مخ» و روحانیونی همچون آیت الله کاشانی، در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ در پی یک کودتا، دولت دکتر محمد مصدق سقوط کرد. دکتر محمد مصدق، دستگیر و در دادگاه نظامی به زندان و تبعید محکوم شد. او پس از تحمل ۳سال زندان به احمد آباد، روستایی در نزدیکی کرج که خانه‌اش در آنجا قرار داشت، تبعید شد و تا پایان عمر در آنجا به سر برد. دکتر محمد مصدق در سال ۱۳۴۵ دراثر بیماری در بیمارستان نجمیه تهران که بانی آن مادر خودش بود درگذشت. 
 
دکتر مصدق
 
== آغاز زندگی و جوانی مصدق ==
[[پرونده:مصدق در دوران کودکی.JPG|بندانگشتی|263x263پیکسل|مصدق در دوران کودکی]]
[[پرونده:مصدق در دوران کودکی.JPG|بندانگشتی|263x263پیکسل|مصدق در دوران کودکی]]
در۲۹اردیبهشت ۱۲۶۱هجری شمسی،مصادف با ۲۹رجب ۱۲۹۹هجری قمری (۲۰می ۱۸۸۲میلادی) درتهران متولد شد. تحصیلات مقدماتی را در تهران گذراند. در۹ سالگی پدرش از ناصرالدین شاه درخواست کرد که پسرش محمد در ردیف مستوفیان زیر دست قرار بگیرد که ناصرالدین شاه پذیرفت. بعد از فوت پدرش، که محمد بیش از ۱۲سال نداشت ناصرالدین شاه لقب «مصدق السلطنه» به او داد. مدتی پس از ترور ناصرالدین شاه مستوفی خراسان شد. پس از تشکیل مدرسه علوم سیاسی در تهران به خاطر علاقه‌ای که به کسب علوم جدید داشت از کار مستوفی‌گری کناره گیری کرد تا در آن مدرسه تحصیل کند، اما چون تحصیل برای کسانی‌که قبلا در استخدام دولت بودند ممنوع بود الزامات آن‌را در منزل محیا کرد و با کمک استادانی به تحصیل علوم سیاسی پرداخت. مصدق در ۱۹ سالگی با خانم ضیاءالسلطنه (دختر حاج سید زین‌العابدین امام جمعه تهران) ازدواج کرد که حاصل آن ۴ پسر و ۳ دختر بودند که ۲ پسر او به نامهای محمود و یحیی در کودکی فوت کردند. دیگر فرزندان او احمد، غلامحسین، منصوره، ضیاءاشرف و خدیجه نام داشتند.
در۲۹اردیبهشت ۱۲۶۱هجری شمسی،مصادف با ۲۹رجب ۱۲۹۹هجری قمری (۲۰می ۱۸۸۲میلادی) درتهران متولد شد. تحصیلات مقدماتی را در تهران گذراند. در۹ سالگی پدرش از ناصرالدین شاه درخواست کرد که پسرش محمد در ردیف مستوفیان زیر دست قرار بگیرد که ناصرالدین شاه پذیرفت. بعد از فوت پدرش، که محمد بیش از ۱۲سال نداشت ناصرالدین شاه لقب «مصدق السلطنه» به او داد. مدتی پس از ترور ناصرالدین شاه مستوفی خراسان شد. پس از تشکیل مدرسه علوم سیاسی در تهران به خاطر علاقه‌ای که به کسب علوم جدید داشت از کار مستوفی‌گری کناره گیری کرد تا در آن مدرسه تحصیل کند، اما چون تحصیل برای کسانی‌که قبلا در استخدام دولت بودند ممنوع بود الزامات آن‌را در منزل محیا کرد و با کمک استادانی به تحصیل علوم سیاسی پرداخت. مصدق در ۱۹ سالگی با خانم ضیاءالسلطنه (دختر حاج سید زین‌العابدین امام جمعه تهران) ازدواج کرد که حاصل آن ۴ پسر و ۳ دختر بودند که ۲ پسر او به نامهای محمود و یحیی در کودکی فوت کردند. دیگر فرزندان او احمد، غلامحسین، منصوره، ضیاءاشرف و خدیجه نام داشتند.
۲٬۳۲۰

ویرایش