۱۳٬۱۲۱
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۸: | خط ۸: | ||
| تاریخ = | | تاریخ = | ||
| تاریخها = | | تاریخها = | ||
| شروع = | | شروع = ۲۶ ژوئیه ۱۹۵۳ | ||
| پایان = اول ژانویه ۱۹۵۹ | | پایان = اول ژانویه ۱۹۵۹ | ||
| دوره = حدود ۶ سال | | دوره = حدود ۶ سال | ||
خط ۲۳: | خط ۲۳: | ||
}} | }} | ||
'''انقلاب کوبا،''' مبارزات پیروزمند مردم کوبا به همراه چریکهای سییرا مایسترا به رهبری [[فیدل کاسترو]]، [[چه گوارا|چهگوارا،]] کامیلو سینفوئگوس و رائول کاسترو، است. انقلابیون کوبا به رهبری فیدل کاسترو پس از شکست حمله به پادگان مونکادا و آزادی از زندان به مکزیک مهاجرت کرده و در آنجا به جمعآوری و تجهیز نیرو برای آغاز عملیات چریکی در کوبا پرداختند. انقلابیون درسال ۱۹۵۶ با خرید یک قایق بنام «گرانما» و به همراه ۸۲ انقلابی راهی سواحل کوبا شدند. آنها در ساحل به کمین نیروهای ارتشی افتاده و اغلب جان باختند. تنها | '''انقلاب کوبا،''' مبارزات پیروزمند مردم کوبا به همراه چریکهای سییرا مایسترا به رهبری [[فیدل کاسترو]]، [[چه گوارا|چهگوارا،]] کامیلو سینفوئگوس و رائول کاسترو، است. انقلابیون کوبا به رهبری فیدل کاسترو پس از شکست حمله به پادگان مونکادا و آزادی از زندان به مکزیک مهاجرت کرده و در آنجا به جمعآوری و تجهیز نیرو برای آغاز عملیات چریکی در کوبا پرداختند. انقلابیون درسال ۱۹۵۶ با خرید یک قایق بنام «گرانما» و به همراه ۸۲ انقلابی راهی سواحل کوبا شدند. آنها در ساحل به کمین نیروهای ارتشی افتاده و اغلب جان باختند. تنها ۱۲ چریک جان سالم بدر برده و در کوههای سییرا مایسترا نبرد مسلحانه را آغاز کردند. با پیوستن دهقانان به چریکها و چندین نبرد پیروزمند، سرانجام انقلابیون کوبا در اول ژانویه سال ۱۹۵۹ وارد شهر هاوانا شدند و انقلاب کوبا با سرنگونی باتیستا دیکتاتور این کشور به پیروزی رسید. | ||
== تاریخچه کوبا == | == تاریخچه کوبا == | ||
اواخر قرن پانزدهم اسپانیا این سرزمین را «کشف» کرد و به بیرحمانهترین شکل در کشتزارهای توتون و شکر و معادن طلا به استثمار مردم کوبا پرداخت. در ادامه پس از نسلکشی بومیان، از افریقا بردگان را برای کار در معادن و کشتزارها به کوبا آورد. | اواخر قرن پانزدهم اسپانیا این سرزمین را «کشف» کرد و به بیرحمانهترین شکل در کشتزارهای توتون و شکر و معادن طلا به استثمار مردم کوبا پرداخت. در ادامه پس از نسلکشی بومیان، از افریقا بردگان را برای کار در معادن و کشتزارها به کوبا آورد. بردگان چندین بار قیام کردند و سرکوب شدند. با لغو نظام بردهداری در قرن نوزدهم، بردهها به کارگر تبدیل شدند و کوباییها برای استقلال خود حول رهبر بزرگ استقلالطلبی کوبا «خوزه مارتی» جمع شدند. [[خوزه مارتی]] توسط اسپانیاییها دستگیر و به زندان و تبعید به اسپانیا محکوم شد. خوزه مارتی پس از بازگشت از اسپانیا مبارزات خود را ادامه داد اما باز از کوبا اخراج شد و به آمریکا رفت. خوزه مارتی ابتدا از سرمایهداری دفاع می کرد، اما با مشاهدهی وضعیت کارگران در آمریکا این نظام را نیز رد کرد. قیام خوزه مارتی که هم زمان با دوران [[مارکس]] بود، منجر به این شد که وی با افکار مارکس آشنا شود. خوزه مارتی بسیاری از نظرات او را پذیرفت. مارتی معتقد بود که کوبا باید اول استقلال یابد و بعد بهسوی انقلاب اجتماعی حرکت کند. | ||
خوزه مارتی در ۱۸۹۵ برای مبارزات استقلال طلبانه و [[جنگ چریکی]] وارد کوبا شد، اما درجریان این مبارزات جان باخت. پس از او جنبش استقلالطلبی در کوبا رو به گسترش نهاد. انقلابیون با به آتش کشیدن مزارع نیشکر نیروهای استعمار اسپانیا را به عقبنشینی واداشتند، ولی نتوانستند اسپانیاییها را بطور کامل شکست بدهند. آمریکا وارد جنگ با اسپانیا شد و آنها را شکست داد. کوبا تحت سلطهی کامل اقتصادی و سیاسی آمریکا قرار گرفت، با اینکه در سال ۱۹۰۲ استقلال کوبا رسماً اعلام شد، این کشور از هر گونه معامله با دیگر کشورها محروم بود و آمریکا به خود حق میداد که هر زمان لازم باشد برای حفظ تمامیت ارضی کوبا و حفظ منافع اقتصادی خود در این کشور به مداخلهی نظامی دست بزند. در این مرحله دولتهای دیکتاتوری دستنشاندهای بر سر کار میآمدند که با فساد و سرکوب بیرحمانه، دههها بر مردم کوبا حاکم بودند. در این دوران علاوه بر غارت منابع اقتصادی کوبا، شهرهای این کشور | خوزه مارتی در ۱۸۹۵ برای مبارزات استقلال طلبانه و [[جنگ چریکی]] وارد کوبا شد، اما درجریان این مبارزات جان باخت. پس از او جنبش استقلالطلبی در کوبا رو به گسترش نهاد. انقلابیون با به آتش کشیدن مزارع نیشکر نیروهای استعمار اسپانیا را به عقبنشینی واداشتند، ولی نتوانستند اسپانیاییها را بطور کامل شکست بدهند. آمریکا وارد جنگ با اسپانیا شد و آنها را شکست داد. کوبا تحت سلطهی کامل اقتصادی و سیاسی آمریکا قرار گرفت، با اینکه در سال ۱۹۰۲ استقلال کوبا رسماً اعلام شد، این کشور از هر گونه معامله با دیگر کشورها محروم بود و آمریکا به خود حق میداد که هر زمان لازم باشد برای حفظ تمامیت ارضی کوبا و حفظ منافع اقتصادی خود در این کشور به مداخلهی نظامی دست بزند. در این مرحله دولتهای دیکتاتوری دستنشاندهای بر سر کار میآمدند که با فساد و سرکوب بیرحمانه، دههها بر مردم کوبا حاکم بودند. در این دوران علاوه بر غارت منابع اقتصادی کوبا، شهرهای این کشور قمارخانهها و روسپیخانههایی بزرگ بودند و در خارج از شهر مردم در میان جنگلها، حتی بدون داشتن سرپناهی که بتوان آنرا روستا نامید زندگی میکردند. | ||
[[پرونده:کوبا پیش از انقلاب.jpg|جایگزین=کوبا پیش از انقلاب در حواشی شهرها|بندانگشتی|کوبا پیش از انقلاب در حواشی شهرها]] | [[پرونده:کوبا پیش از انقلاب.jpg|جایگزین=کوبا پیش از انقلاب در حواشی شهرها|بندانگشتی|کوبا پیش از انقلاب در حواشی شهرها]] | ||
پس از چند دولت بیثبات، یک رهبر لیبرال از مبارزین جنگ استقلال به نام «ماکادو» در ۱۹۲۴ به ریاستجمهوری رسید، اما بهزودی با میل به آمریکا یک دیکتاتوری خونین به راه انداخت. طبقه متوسط، دانشجویان و اتحادیههای کارگری که عمدتاً به حزب کمونیست وابسته بودند به مقابله با دیکتاتوری برخاستند. ماکادو به توصیهی آمریکا در ۱۹۳۳ استعفا داد و شورشیان بسیاری از اطرافیان او را کشتند. عمر جانشین او نیز کوتاه بود و با کودتای گروهبانی بنام باتیستا سرنگون شد. باتیستا دولتی به رهبری یک تحصیلکرده لیبرال و ضد کمونیست بر سر کار آورد و اصلاحاتی مانند، هشت ساعت کار در روز و توزیع محدود زمینها، بین دهقانان فقیر و محدود کردن اشتغال کارگران خارجی را اجرا کرد. سرمایهداران بزرگ کوبایی و شرکتهای آمریکایی با این اصلاحات به مخالفت برخاستند. نیروهای مترقی با پیروی از ایدههای خوزه مارتی خواستار اصلاحات جدی و پایان دادن به فساد بودند. در سال ۱۹۴۰ قانون اساسی جدیدی به تصویب رسید، باتیستا پس از قانون اساسی جدید در انتخابات شرکت کرد و برنده شد. چون بیش از یک دوره نمیتوانست رییس جمهور باشد، تا سال ۱۹۵۲ دو دولت دیگر به روی کار آمدند و با تظاهر به پیروی از خوزه مارتی اصلاحات محدودی را مطرح کردند، اما از هرگونه مقابله با شرکتها و منافع آمریکایی در کوبا پرهیز کردند. این دولتها غرق در فساد و دزدی و سوءاستفاده از قدرت بودند. در مخالفت با این دولتها، یک سناتور مقبول کوبایی، به نام «ادواردو چیباس»، که صادقانه پیرو مارتی بود، جنبش اصلاحی و حزب خود را بهنام «اورتودوکسو» پایهگذاری و به افشای فساد دولتی پرداخت. فیدل کاسترو از پیروان او بود. چیباس در ۱۹۵۱ در برنامهی رادیوییاش قرار بود چند سند دزدی مهم را افشا کند، اما اسناد به موقع به دستش نرسید. او برای اثبات صداقتش در جریان برنامهی رادیویی با سلاح خود، خودکشی کرد. به گفتهی بسیاری وی اگر میماند ممکن بود انتخابات ریاست جمهوری ۱۹۵۲ را برنده شود. [[باتیستا]] منتظر این انتخابات نشد و قدرت کامل را در اختیار گرفت. | پس از چند دولت بیثبات، یک رهبر لیبرال از مبارزین جنگ استقلال به نام «ماکادو» در ۱۹۲۴ به ریاستجمهوری رسید، اما بهزودی با میل به آمریکا یک دیکتاتوری خونین به راه انداخت. طبقه متوسط، دانشجویان و اتحادیههای کارگری که عمدتاً به حزب کمونیست وابسته بودند به مقابله با دیکتاتوری برخاستند. ماکادو به توصیهی آمریکا در ۱۹۳۳ استعفا داد و شورشیان بسیاری از اطرافیان او را کشتند. عمر جانشین او نیز کوتاه بود و با کودتای گروهبانی بنام [[باتیستا]] سرنگون شد. باتیستا دولتی به رهبری یک تحصیلکرده لیبرال و ضد کمونیست بر سر کار آورد و اصلاحاتی مانند، هشت ساعت کار در روز و توزیع محدود زمینها، بین دهقانان فقیر و محدود کردن اشتغال کارگران خارجی را اجرا کرد. سرمایهداران بزرگ کوبایی و شرکتهای آمریکایی با این اصلاحات به مخالفت برخاستند. نیروهای مترقی با پیروی از ایدههای خوزه مارتی خواستار اصلاحات جدی و پایان دادن به فساد بودند. در سال ۱۹۴۰ قانون اساسی جدیدی به تصویب رسید، باتیستا پس از قانون اساسی جدید در انتخابات شرکت کرد و برنده شد. چون بیش از یک دوره نمیتوانست رییس جمهور باشد، تا سال ۱۹۵۲ دو دولت دیگر به روی کار آمدند و با تظاهر به پیروی از خوزه مارتی اصلاحات محدودی را مطرح کردند، اما از هرگونه مقابله با شرکتها و منافع آمریکایی در کوبا پرهیز کردند. این دولتها غرق در فساد و دزدی و سوءاستفاده از قدرت بودند. در مخالفت با این دولتها، یک سناتور مقبول کوبایی، به نام «ادواردو چیباس»، که صادقانه پیرو مارتی بود، جنبش اصلاحی و حزب خود را بهنام «اورتودوکسو» پایهگذاری و به افشای فساد دولتی پرداخت. فیدل کاسترو از پیروان او بود. چیباس در ۱۹۵۱ در برنامهی رادیوییاش قرار بود چند سند دزدی مهم را افشا کند، اما اسناد به موقع به دستش نرسید. او برای اثبات صداقتش در جریان برنامهی رادیویی با سلاح خود، خودکشی کرد. به گفتهی بسیاری وی اگر میماند ممکن بود انتخابات ریاست جمهوری ۱۹۵۲ را برنده شود. [[باتیستا]] منتظر این انتخابات نشد و قدرت کامل را در اختیار گرفت. | ||
شرکتهای آمریکایی قسمت اعظم کشتکاریهای نیشکر را که صادرات اصلی کوبا بود و نیز معادن و صنایع مهم، هتلها و کازینوها را در اختیار داشتند. تعداد کارکنان شرکتهای آمریکایی کمابیش به اندازهی کارکنان دولت کوبا بود. باندهای جنایتکار، هتلها، رستورانها، کازینوها و فاحشهخانهها را اداره می کردند. بیکاری حدود ۲۰ تا ۳۰ درصد بود. کلیسای کاتولیک نظیر دیگر مناطق حامی طبقات حاکم و اشغالگران خارجی بود، اما در کوبا نفوذ کمتری داشت، زیرا با جنبش استقلال کوبا از اسپانیا مخالفت کرده بود و خوزه مارتی کلیسای کاتولیک را محکوم کرده بود. نژادپرستی بر علیه اقلیت سیاهپوست، قسمت اعظم آنها را از امکانات اجتماعی و اقتصادی محروم کرده بود،<ref name=":0">کتاب جنگ شکر در کوبا صفحه ۱۱۳</ref> | شرکتهای آمریکایی قسمت اعظم کشتکاریهای نیشکر را که صادرات اصلی کوبا بود و نیز معادن و صنایع مهم، هتلها و کازینوها را در اختیار داشتند. تعداد کارکنان شرکتهای آمریکایی کمابیش به اندازهی کارکنان دولت کوبا بود. باندهای جنایتکار، هتلها، رستورانها، کازینوها و فاحشهخانهها را اداره می کردند. بیکاری حدود ۲۰ تا ۳۰ درصد بود. کلیسای کاتولیک نظیر دیگر مناطق حامی طبقات حاکم و اشغالگران خارجی بود، اما در کوبا نفوذ کمتری داشت، زیرا با جنبش استقلال کوبا از اسپانیا مخالفت کرده بود و خوزه مارتی کلیسای کاتولیک را محکوم کرده بود. نژادپرستی بر علیه اقلیت سیاهپوست، قسمت اعظم آنها را از امکانات اجتماعی و اقتصادی محروم کرده بود،<ref name=":0">کتاب جنگ شکر در کوبا صفحه ۱۱۳</ref> | ||
در این میان افکار انقلابی از چند دهه پیش در کوبا رواج یافته بود. انقلاب ۱۹۱۷ روسیه و افکار لنین در میان روشنفکران و کارگران کوبایی طرفدارانی داشت و در ۱۹۲۵ تعدادی از فعالین اتحادیههای کارگری به همراه دانشجویان دانشگاه هاوانا حزب کمونیست کوبا را پایهگذاری کردند. حزب کمونیست با توان سازماندهی بهسرعت گسترش یافت و بخش وسیعی از اقلیت سیاهپوست را نیز به خود جلب کرد. این حزب در انتخابات پارلمانی دههی ۱۹۴۰ ده درصد از کرسیها را به خود اختصاص داد. اما سیاستهای ضد و نقیضِ حزب از جمله حمایت از باتیستا در دههی ۱۹۳۰ و پذیرش دیکتاتوری نظامی باتیستا در ۱۹۵۰ و شرکت در دولت نظامی او، حزب کمونیست را بیاعتبار ساخت. | در این میان افکار انقلابی از چند دهه پیش در کوبا رواج یافته بود. انقلاب ۱۹۱۷ روسیه و افکار [[ولادیمیر لنین|لنین]] در میان روشنفکران و کارگران کوبایی طرفدارانی داشت و در ۱۹۲۵ تعدادی از فعالین اتحادیههای کارگری به همراه دانشجویان دانشگاه هاوانا حزب کمونیست کوبا را پایهگذاری کردند. حزب کمونیست با توان سازماندهی بهسرعت گسترش یافت و بخش وسیعی از اقلیت سیاهپوست را نیز به خود جلب کرد. این حزب در انتخابات پارلمانی دههی ۱۹۴۰ ده درصد از کرسیها را به خود اختصاص داد. اما سیاستهای ضد و نقیضِ حزب از جمله حمایت از باتیستا در دههی ۱۹۳۰ و پذیرش دیکتاتوری نظامی باتیستا در ۱۹۵۰ و شرکت در دولت نظامی او، حزب کمونیست را بیاعتبار ساخت. | ||
فیدل کاسترو، فرزند یک مهاجر اسپانیایی بود که با تلاش خودش صاحب زمین شده بود. مادرش خدمتکار منزل پدرش بود که بعداً با او ازدواج کرد. فیدل با استعداد فراوانی که داشت وارد کالج جِزویتها شد و به دانشکده حقوق دانشگاه هاوانا رفت. او به حزب کمونیست که برادرش رائول عضو آن بود، انتقاد داشت و حاضر نشد به آن بپیوندد و به حزب «اورتودکسو» پیوست، با این نیت که در انتخابات ۱۹۵۲ شرکت کند، اما برقراری دیکتاتوری باتیستا مانع این کار شد.<ref name=":1">کتاب زندگی فیدل صفحه ۳۰</ref> | فیدل کاسترو، فرزند یک مهاجر اسپانیایی بود که با تلاش خودش صاحب زمین شده بود. مادرش خدمتکار منزل پدرش بود که بعداً با او ازدواج کرد. فیدل با استعداد فراوانی که داشت وارد کالج جِزویتها شد و به دانشکده حقوق دانشگاه هاوانا رفت. او به حزب کمونیست که برادرش رائول عضو آن بود، انتقاد داشت و حاضر نشد به آن بپیوندد و به حزب «اورتودکسو» پیوست، با این نیت که در انتخابات ۱۹۵۲ شرکت کند، اما برقراری دیکتاتوری باتیستا مانع این کار شد.<ref name=":1">کتاب زندگی فیدل صفحه ۳۰</ref> | ||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
== جنگ چریکی در کوبا == | == جنگ چریکی در کوبا == | ||
[[پرونده:فیدل کاسترو و چه گوارا.jpg|جایگزین=فیدل کاسترو و چه گوارا رهبران انقلاب کوبا|بندانگشتی|فیدل کاسترو و چه گوارا رهبران انقلاب کوبا]] | [[پرونده:فیدل کاسترو و چه گوارا.jpg|جایگزین=فیدل کاسترو و چه گوارا رهبران انقلاب کوبا|بندانگشتی|فیدل کاسترو و چه گوارا رهبران انقلاب کوبا]] | ||
در ۲۶ ژوئیهی ۱۹۵۳فیدل و رائول کاسترو به همراه تعدادی از جوانان رادیکال که تنها راه مبارزه را حمله به باتیستا و آغاز جنگ چریکی میدانستند، به پادگان مونکادا در شهر سانتیاگو، یکی از دورترین شهرها به پایتخت، حمله کردند. ۱۲۵ مرد و زن با ۱۶ اتوموبیل بهطرف پادگان راه افتادند. ولی در رویارویی با یک گشت و شروع تیراندازی، پادگان متوجه حمله شد. در درگیری ۶ چریک کشته، ۸۰ نفر دستگیر و اعدام شدند و تعدادی نیز فرار کردند. ظرف چند روز باقی چریکها دستگیر شدند. برادران کاسترو توسط یک دسته به رهبری یک ستوان سیاهپوست دستگیر شدند که حاضر نشد آنها را بکشد. این ستوان پس از پیروزی انقلاب، «قهرمان انقلاب» قلمداد شد و به درجهی سروانی ارتقا پیدا کرد. پس از دستگیری، فیدل در دادگاه دفاع محکمی از انقلاب و بر علیه فساد و دیکتاتوری کرد، اما به ۱۵ سال زندان محکوم شد. یک سال و اندی بعد باتیستا که قدرت خود را تثبیت شده میدید، با عفو، شورشیان را آزاد کرد. برادران کاسترو که بدنبال برنامهریزی قیام (بههمراه عدهای از اعضای حزب اورتودوکسو، لیبرالها، سوسیالیستها و تعدادی ازاعضای حزب کمونیست) بودند، مخفیانه به مکزیک رفتند. رهبری حزب کمونیست مخالف قیام مسلحانه بود و آن را محکوم کرد. کاسترو در مکزیک با ارنستو | در ۲۶ ژوئیهی ۱۹۵۳فیدل و رائول کاسترو به همراه تعدادی از جوانان رادیکال که تنها راه مبارزه را حمله به باتیستا و آغاز جنگ چریکی میدانستند، به پادگان مونکادا در شهر سانتیاگو، یکی از دورترین شهرها به پایتخت، حمله کردند. ۱۲۵ مرد و زن با ۱۶ اتوموبیل بهطرف پادگان راه افتادند. ولی در رویارویی با یک گشت و شروع تیراندازی، پادگان متوجه حمله شد. در درگیری ۶ چریک کشته، ۸۰ نفر دستگیر و اعدام شدند و تعدادی نیز فرار کردند. ظرف چند روز باقی چریکها دستگیر شدند. برادران کاسترو توسط یک دسته به رهبری یک ستوان سیاهپوست دستگیر شدند که حاضر نشد آنها را بکشد. این ستوان پس از پیروزی انقلاب، «قهرمان انقلاب» قلمداد شد و به درجهی سروانی ارتقا پیدا کرد. پس از دستگیری، فیدل در دادگاه دفاع محکمی از انقلاب و بر علیه فساد و دیکتاتوری کرد، اما به ۱۵ سال زندان محکوم شد. یک سال و اندی بعد باتیستا که قدرت خود را تثبیت شده میدید، با عفو، شورشیان را آزاد کرد. برادران کاسترو که بدنبال برنامهریزی قیام (بههمراه عدهای از اعضای حزب اورتودوکسو، لیبرالها، سوسیالیستها و تعدادی ازاعضای حزب کمونیست) بودند، مخفیانه به مکزیک رفتند. رهبری حزب کمونیست مخالف قیام مسلحانه بود و آن را محکوم کرد. کاسترو در مکزیک با [[چه گوارا|ارنستو چهگوارا]]، آشنا شد. «چه» به هنگام کودتای آمریکایی بر علیه دولت دموکراتیک «آربنز» در گواتمالا بود و از نزدیک دیده بود که چگونه ارتش پشت آربنز را خالی کرده و به دیکتاتوری جدید پیوسته بود. چهگوارا به فیدل کاسترو همواره هشدار میداد که بدون تسویهی ارتش از عناصر ارتجاعی و جلب حمایت عناصر مترقی ارتش، انقلاب در خطر خواهد بود.<ref name=":1" /> | ||
کاسترو از مکزیک به آمریکا رفت و با کمک مالی تبعیدیان کوبایی اسلحه و یک قایق بزرگ بهنام «گرانما» خرید. در تاریخ ۲۵ نوامبر ۱۹۵۶، هشتاد و دو نفر از انقلابیون به طرف کوبا حرکت کردند. بهخاطر هوای طوفانی و مشکلات فنی بهموقع به ساحل مورد نظر و به سرپلهای محلی نرسیدند. شورش برنامهریزی شده در سانتیاگو هم روی نداد. کشاورز راهنمای | کاسترو از مکزیک به آمریکا رفت و با کمک مالی تبعیدیان کوبایی اسلحه و یک قایق بزرگ بهنام «گرانما» خرید. در تاریخ ۲۵ نوامبر ۱۹۵۶، هشتاد و دو نفر از انقلابیون به طرف کوبا حرکت کردند. بهخاطر هوای طوفانی و مشکلات فنی بهموقع به ساحل مورد نظر و به سرپلهای محلی نرسیدند. شورش برنامهریزی شده در سانتیاگو هم روی نداد. کشاورز راهنمای گروه، محل پیاده شدن آنها را به ارتش لو داد و بسیاری از چریکها در حملهی غافلگیرانه کشته یا دستگیر شدند و تنها ۱۶ نفر از جمله برادران کاسترو و چهگوارا باقی ماندند و به کوههای «سییرا مایسترا» رفتند. آنها در کوههای سییرا مایسترا با کمک دهقانان و رسیدن نیروی کمکی از سانتیاگو و گروههای شهری، ارتش انقلابیون را گسترش دادند و به شبیخون زدن و حملات برقآسا پرداختند. با موفقیت روزافزون چریکها، ارتش ضعیفتر میشد. راه اندازی یک اعتصاب عمومی در شهرها در آوریل ۱۹۵۸ با شکست مواجه شد اما مبارزات در کوه موفقتر بود. جنبش چریکی در میان ردههای پایین ارتش استقبال میشد و شورشهایی در برخی واحدهای ارتش روی داد. آمریکا هم در حمایت از باتیستا و دادن اسلحهی بیشتر به او تردید داشت. در پاییز، فیدل کاسترو دو ستون بزرگ چریکی را مأمور تسخیر چند شهر کرد. ارتش با آنها مقابله نکرد و عقبنشینی کرد. ستون تحت فرماندهی چهگوارا شهر سانتاکلارا را تسخیر کرد. در ۳۱ دسامبر ۱۹۵۸، قوای کاسترو، سانتیاگو را محاصره کردند. فردای آن روز، در اول ژانویهی ۱۹۵۹ باتیستا از کشور گریخت و قدرت سیاسی به انقلابیون منتقل شد. | ||
== کوبا پس از انقلاب == | == کوبا پس از انقلاب == | ||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
تمامی این اصلاحات با توجه به آرمانهای عدالتخواهانه خوزه مارتی انجام شد. اما بهتدریج صحبت از سوسیالیسم و مارکسیسم ـ لنینیسم به میان آمد. در ۱۹۵۹ کاسترو وارد مذاکره با حزب کمونیست کوبا شد و قصد داشت که جنبش انقلابی را با آن حزب درهمآمیزد و حزب کمونیست جدیدی تحت رهبری خود ایجاد کند. شوروی در آغاز با کاسترو و جنبش چریکی مخالف بود و تحت تأثیر نظرات حزب کمونیست کوبا، انقلابیون را ماجراجو میدانست. اما از دههی ۱۹۶۰ نظر خود را عوض کرد و نزدیکی با کوبا را برای خود مفید دانست. بسیاری از میانهروهای دولت موقت با حرکت بهسوی ایجاد اقتصاد سوسیالیستی تحت رهبری حزب کمونیست مخالف بودند و استعفا دادند و حتی دست به تظاهرات زدند. کاسترو عکسالعمل نشان داد و آنها را ضدانقلاب نامید و طرفداران خود را علیه آنها بسیج کرد. | تمامی این اصلاحات با توجه به آرمانهای عدالتخواهانه خوزه مارتی انجام شد. اما بهتدریج صحبت از سوسیالیسم و مارکسیسم ـ لنینیسم به میان آمد. در ۱۹۵۹ کاسترو وارد مذاکره با حزب کمونیست کوبا شد و قصد داشت که جنبش انقلابی را با آن حزب درهمآمیزد و حزب کمونیست جدیدی تحت رهبری خود ایجاد کند. شوروی در آغاز با کاسترو و جنبش چریکی مخالف بود و تحت تأثیر نظرات حزب کمونیست کوبا، انقلابیون را ماجراجو میدانست. اما از دههی ۱۹۶۰ نظر خود را عوض کرد و نزدیکی با کوبا را برای خود مفید دانست. بسیاری از میانهروهای دولت موقت با حرکت بهسوی ایجاد اقتصاد سوسیالیستی تحت رهبری حزب کمونیست مخالف بودند و استعفا دادند و حتی دست به تظاهرات زدند. کاسترو عکسالعمل نشان داد و آنها را ضدانقلاب نامید و طرفداران خود را علیه آنها بسیج کرد. | ||
در این دوران کوبا در محاصرهی اقتصاد سختی قرار داشت. تنها منبع درآمد آن شکر بود اما پس از انقلاب هیچکس حاضر به خرید شکر کوبا نمیشد. فقر غیرقابل وصفی در روستاها وجود داشت و کوبا میلیونها گرسنه داشت. صنعت تقربیا در نقطهی صفر بود و ورود کالاهایی آمریکایی اجازهی رشد هیچ صنعتی را در کوبا نداده بود. در این دوران فیدل کاسترو بطور شبانه روزی کار کرد. او شخصا به تک تک روستاها سرکشی میکرد. با روستاییان مینشست و در خانه آنها میخوابید و اجرای دقیق طرحهایش را پیگری میکرد. از جملهکارهای او ساخت هزاران | در این دوران کوبا در محاصرهی اقتصاد سختی قرار داشت. تنها منبع درآمد آن شکر بود اما پس از انقلاب هیچکس حاضر به خرید شکر کوبا نمیشد. فقر غیرقابل وصفی در روستاها وجود داشت و کوبا میلیونها گرسنه داشت. صنعت تقربیا در نقطهی صفر بود و ورود کالاهایی آمریکایی اجازهی رشد هیچ صنعتی را در کوبا نداده بود. در این دوران فیدل کاسترو بطور شبانه روزی کار کرد. او شخصا به تک تک روستاها سرکشی میکرد. با روستاییان مینشست و در خانه آنها میخوابید و اجرای دقیق طرحهایش را پیگری میکرد. از جملهکارهای او ساخت هزاران روستا بود. این مجموعهها یک واحد روستایی بودند که فیدل کاسترو برای سکنی دادن روستاییانی که در جنگلها بدون سرپناه زندگی میکردند طراحی کرد. یک مجموعه شامل تعدادی خانه با سادهترین وسایل که از طرف دولت تأمین میشد، یک مدرسهی کوچک، تأسیسات کوچک بهداشتی و ... برای زندگی روستائیان بود. از سویی تقسیم اراضی میان روستائیان بیتجربه و بدون امکانات منجر به افت شدید تولید شکر میشد. بنابراین فیدل کاسترو در عین شریک کردن روستائیان در سودآوری زمینها از تکه تکه شدن این زمینها جلوگیری کرد.<ref>جنگ شکر در کوبا - ژان پل سارتر</ref> ژان پل سارتر فیلسوف مشهور در بازدید خود از کوبا مدتی با چه گوارا و فیدل کاسترو همراه بود تا فعالیتهای آنها را از نزدیک نظاره کند. وی در کتاب خود پس از بازگشت از کوبا به دلیل کار شبانه روزی چه گوارا و فیدل کاسترو آنها را با عبارت « مردانی که هرگز نمیخوابند» توصیف کرد. | ||
در این دوران حتی برخی سربازان و افسران دوران باتیستا جنگ چریکی بر علیه دولت انقلابی راه انداختند. آمریکا وارد صحنه شد و به این ضدانقلابیون کمکهای مالی کرد و برای آنها اسلحه فرستاد. سازمان سیا چندین بار سعی کرد که کاسترو را به قتل برساند. با نزدیک شدن کوبا به شوروی، فشار آمریکا بیشتر شد و بهعنوان تنبیه خرید شکر از کوبا را قطع و محاصرهی اقتصادی شدیدی را بر این کشور تحمیل کرد. کاسترو هم پالایشگاههای نفت شرکتهای آمریکایی و دیگر شرکتهای آمریکا را ملی کرد. آمریکا سرانجام تصمیم به حمله به کوبا با استفاده از ضد انقلابیون مقیم آمریکا گرفت. اما در ماجرای «خلیج خوکها» با مشارکت فعالانه مردم و انقلابیون، کودتاگران آمریکایی شکست خوردند. با نزدیک شدن کوبا به شوروی، کوبا درگیر رقابتهای دو ابرقدرت شد. شوروی در آنزمان تنها کشوری بود که حاضر بود شکر کوبا را خریداری کند و کوبا به آن نیاز داشت. اوج این درگیری میان دو ابرقدرت آمریکا و شوروی استقرار موشکهای اتمی شوروی در کوبا و عکسالعمل آمریکا بود که کوبا و انقلاب آن را در خطری بسیار جدی قرار داد. عقبنشینی شوروی و برچیده شدن موشکها این خطر را بر طرف کرد و آمریکا وعده داد که به کوبا حمله نکند. | در این دوران حتی برخی سربازان و افسران دوران باتیستا جنگ چریکی بر علیه دولت انقلابی راه انداختند. آمریکا وارد صحنه شد و به این ضدانقلابیون کمکهای مالی کرد و برای آنها اسلحه فرستاد. سازمان سیا چندین بار سعی کرد که کاسترو را به قتل برساند. با نزدیک شدن کوبا به شوروی، فشار آمریکا بیشتر شد و بهعنوان تنبیه خرید شکر از کوبا را قطع و محاصرهی اقتصادی شدیدی را بر این کشور تحمیل کرد. کاسترو هم پالایشگاههای نفت شرکتهای آمریکایی و دیگر شرکتهای آمریکا را ملی کرد. آمریکا سرانجام تصمیم به حمله به کوبا با استفاده از ضد انقلابیون مقیم آمریکا گرفت. اما در ماجرای «خلیج خوکها» با مشارکت فعالانه مردم و انقلابیون، کودتاگران آمریکایی شکست خوردند. با نزدیک شدن کوبا به شوروی، کوبا درگیر رقابتهای دو ابرقدرت شد. شوروی در آنزمان تنها کشوری بود که حاضر بود شکر کوبا را خریداری کند و کوبا به آن نیاز داشت. اوج این درگیری میان دو ابرقدرت آمریکا و شوروی استقرار موشکهای اتمی شوروی در کوبا و عکسالعمل آمریکا بود که کوبا و انقلاب آن را در خطری بسیار جدی قرار داد. عقبنشینی شوروی و برچیده شدن موشکها این خطر را بر طرف کرد و آمریکا وعده داد که به کوبا حمله نکند. | ||
خط ۶۴: | خط ۶۴: | ||
== درسها و تاثیرات انقلاب کوبا == | == درسها و تاثیرات انقلاب کوبا == | ||
با پیروزی انقلاب کوبا تئوری [[کانونهای شورشی]] توسط چهگوارا تدوین شد، که بر مبنای سنتشکنی در تشکیل حزب پیشتاز ایجاد شده بود. [[چه گوارا|چه گوارا]] استدلال میکرد که: <blockquote>«فیدل کاسترو میگوید که بدون پیشآهنگ، انقلاب وجود ندارد. او میگوید که لازم نیست پیشآهنگ، حتماً حزب مارکسیستی - لنینیستی باشد. او می گوید آنهایی که میخواهند دگرگونی را فراچنگ آورند، حق و وظیفه دارند به مثابۀ پیش آهنگانی که به این احزاب وابستگی ندارند متشکل شوند...باری در واقع، در مورد حزب و پیشآهنگی، هیچ نوع معادلۀ متافیزیکی که در آن حزب مارکسیست - لنینیست مساوی با پبشآهنگ باشد وجود ندارد.»<ref>انقلاب در انقلاب رژی دبره صفحه ۸۰ انتشارات پارت ۱۳۵۲</ref></blockquote>[[چه گوارا|چهگوارا]] در ۱۹۶۰ مینویسد:<blockquote>«نیروهای خلق میتوانند درنبرد بر ارتشی منظم پیروز شوند، همیشه لازم نیست به انتظار پیش آمدن موقعیتی انقلابی نشست، چنین موقعیتی را میتوان به یاری «کانون انقلابی» پدید آورد.<ref>کتاب جنگ چریکی | با پیروزی انقلاب کوبا تئوری [[کانونهای شورشی]] توسط چهگوارا تدوین شد، که بر مبنای سنتشکنی در تشکیل حزب پیشتاز ایجاد شده بود. [[چه گوارا|چه گوارا]] استدلال میکرد که: <blockquote>«فیدل کاسترو میگوید که بدون پیشآهنگ، انقلاب وجود ندارد. او میگوید که لازم نیست پیشآهنگ، حتماً حزب مارکسیستی - لنینیستی باشد. او می گوید آنهایی که میخواهند دگرگونی را فراچنگ آورند، حق و وظیفه دارند به مثابۀ پیش آهنگانی که به این احزاب وابستگی ندارند متشکل شوند...باری در واقع، در مورد حزب و پیشآهنگی، هیچ نوع معادلۀ متافیزیکی که در آن حزب مارکسیست - لنینیست مساوی با پبشآهنگ باشد وجود ندارد.»<ref>انقلاب در انقلاب رژی دبره صفحه ۸۰ انتشارات پارت ۱۳۵۲</ref></blockquote>[[چه گوارا|چهگوارا]] در ۱۹۶۰ مینویسد:<blockquote>«نیروهای خلق میتوانند درنبرد بر ارتشی منظم پیروز شوند، همیشه لازم نیست به انتظار پیش آمدن موقعیتی انقلابی نشست، چنین موقعیتی را میتوان به یاری «کانون انقلابی» پدید آورد.<ref>کتاب تجارب جنگ چریکی در کوبا</ref></blockquote>این تئوری توسط رژی دبره در کتاب انقلاب در انقلاب باز نشر شد. | ||
پس از پیروزی انقلاب کوبا جنبشهای چریکی در آمریکای مرکزی و آمریکای لاتین و آسیا و آفریقا گسترش بسیاری یافت. | پس از پیروزی انقلاب کوبا جنبشهای چریکی در آمریکای مرکزی و آمریکای لاتین و آسیا و آفریقا گسترش بسیاری یافت. |
ویرایش