جامعه بی‌طبقه توحیدی: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحه‌ای تازه حاوی «'''جامعه بی‌طبقه توحیدی'''، نام آرمان‌شهری است که مجاهدین خلق آن‌را ترسیم می...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۶۵: خط ۶۵:
در نتیجه در هر مرحله، سرعت جریان تکامل زیادتر می‌شود، وقتی به دنیای انسانی و جامعه می‌رسیم شتاب دیگر سرسام آور و بعضی وقت‌ها و در معیارهای گاه‌شناسی تکامل حتی دم‌افزون است.
در نتیجه در هر مرحله، سرعت جریان تکامل زیادتر می‌شود، وقتی به دنیای انسانی و جامعه می‌رسیم شتاب دیگر سرسام آور و بعضی وقت‌ها و در معیارهای گاه‌شناسی تکامل حتی دم‌افزون است.


=== زمان مراحل تکاملی ===
===== زمان مراحل تکاملی =====
با نگاهی به مراحل تکاملی می‌توان مشاهده کرد که هر مرحله سرعتی بسیار بیشتر از مرحلهٔ قبل خود دارد و با شتاب بیشتری که هر آن افزایش پیدا می‌کند، به پیش می‌رود.
با نگاهی به مراحل تکاملی می‌توان مشاهده کرد که هر مرحله سرعتی بسیار بیشتر از مرحلهٔ قبل خود دارد و با شتاب بیشتری که هر آن افزایش پیدا می‌کند، به پیش می‌رود.
* آغاز مرحلهٔ تکامل معدنی: ۱۳ میلیارد و ۷۰۰ میلیون سال پیش
* آغاز مرحلهٔ تکامل معدنی: ۱۳ میلیارد و ۷۰۰ میلیون سال پیش
خط ۷۱: خط ۷۱:
* آغاز مرحلهٔ تکاملی اجتماعی: حدود ۱۰ هزار سال پیش
* آغاز مرحلهٔ تکاملی اجتماعی: حدود ۱۰ هزار سال پیش


=== سرعت تکامل در مرحلهٔ تکامل اجتماعی ===
===== سرعت تکامل در مرحلهٔ تکامل اجتماعی =====
تکامل در مرحلهٔ اجتماعی خود با شتاب بسیار شگفت‌انگیز به پیش می‌تازد:
تکامل در مرحلهٔ اجتماعی خود با شتاب بسیار شگفت‌انگیز به پیش می‌تازد:
* آغاز زندگی اشتراکی نخستین: حدود ۱۰ هزار سال پیش
* آغاز زندگی اشتراکی نخستین: حدود ۱۰ هزار سال پیش
خط ۷۹: خط ۷۹:
به این ترتیب مشاهده می‌شود که تکامل به تعبیر پروفسور اُپارین مانند موشکی که هر لحظه به سرعت آن افزوده می‌شود، در حال پیش‌روی است.<ref>کتاب حیات: طبیعت و منشأ و تکامل آن – اُپارین، صفحهٔ ۱۰۷</ref>
به این ترتیب مشاهده می‌شود که تکامل به تعبیر پروفسور اُپارین مانند موشکی که هر لحظه به سرعت آن افزوده می‌شود، در حال پیش‌روی است.<ref>کتاب حیات: طبیعت و منشأ و تکامل آن – اُپارین، صفحهٔ ۱۰۷</ref>


=== قاعده  سوم تکامل ===
==== قاعده  سوم تکامل ====
  «جهت‌داری» یا «برگشت‌ناپذیری» قاعده‌ی سوم تکامل است. جهت‌داری به این معنی است که در تکامل یک مسیر اصلی وجود دارد، مسیر اصلی، مسیری است که بستر اصلی رشد و کمال است، مسیرهای فرعی نافرجام و سرانجام به بن‌بست می‌رسند.
  «جهت‌داری» یا «برگشت‌ناپذیری» قاعده‌ی سوم تکامل است. جهت‌داری به این معنی است که در تکامل یک مسیر اصلی وجود دارد، مسیر اصلی، مسیری است که بستر اصلی رشد و کمال است، مسیرهای فرعی نافرجام و سرانجام به بن‌بست می‌رسند.


خط ۹۱: خط ۹۱:


=== قاعده تطبیق یا وحدت ===
=== قاعده تطبیق یا وحدت ===
[[پرونده:برای محمد جواد.jpg|جایگزین=جامعه بی طبقه توحیدی و نفی طبقات |بندانگشتی|طبقات در جوامع امروزی]]
قاعده اساسی تکامل  تطبیق یا وحدت است. در جریان تکامل با افزایش مناسبات و ارتباطات بین پدیدهٔ نوتر با محیط، روز به روز سیستم‌های کارآتر، منطبق‌تر و فعالتر، با روابطی هر چه مستحکم‌تر با محیط، عرضه می‌شوند، که سلطهٔ بیشتری بر محیط دارند.
قاعده اساسی تکامل  تطبیق یا وحدت است. در جریان تکامل با افزایش مناسبات و ارتباطات بین پدیدهٔ نوتر با محیط، روز به روز سیستم‌های کارآتر، منطبق‌تر و فعالتر، با روابطی هر چه مستحکم‌تر با محیط، عرضه می‌شوند، که سلطهٔ بیشتری بر محیط دارند.


خط ۱۳۵: خط ۱۳۴:


==نحوه برقراری جامعه بی ‌طبقه توحیدی==
==نحوه برقراری جامعه بی ‌طبقه توحیدی==
سازمان مجاهدین خلق ایران معتقد است که در مسیر تکامل اجتماعی، جامعهٔ بشری به جایی خواهد رسید که در آن اثری از طبقات و استثمار طبقاتی نیست.
سازمان مجاهدین خلق ایران معتقد است که در مسیر تکامل اجتماعی، جامعهٔ بشری به جایی خواهد رسید که در آن اثری از طبقات و استثمار طبقاتی نیست. درنتیجه آزادی و رهایی انسان محصول مبارزه‌ی طبقات محروم و استثمار شده با دیکتاتورها و صاحبان قدرت و استثمار کنندگان است. در این مسیر برپایی جامعه‌ای به طور نسبی عادلانه و آزاد و رها از دیکتاتوری، اولین گام در راستای نیل به جامعه‌ی بی‌طبقه توحیدی است. اگر چه مبارزه با دیکتاتور، لاجرم قهرآمیز است اما با حکم‌فرمایی آزادی تغییر پیش‌رونده به سمت جامعه بی طبقه توحیدی، آگاهانه و مختارانه محقق خواهد شد. به این ترتیب مجاهدین خلق به دنبال به پیاده‌کردن اجباری قوانین جامعه‌ی بی‌طبقه یا آرمان‌شهر خود در ایران نیستند. آن‌ها طبق قوانین شورای ملی مقاومت، بازار و اقتصاد آزاد و همچنین مالکیت خصوصی را به رسمیت می‌شناسند. به این ترتیب از نظر آن‌ها جامعه بی‌طبقه یک آرمان است که سمت کلی جامعه را به انسان‌ها نشان می‌دهد و روزی در زمان خود، در اوج آگاهی و رضایت انسان‌ها برقرار خواهد شد.
درنتیجه آزادی و رهایی انسان محصول مبارزه‌ی طبقات محروم و استثمار شده با دیکتاتورها و صاحبان قدرت و استثمار کنندگان است.  
در این مسیر برپایی جامعه‌ای به طور نسبی عادلانه و آزاد اولین گام در راستای نیل به جامعه‌ی بی‌طبقه توحیدی است. . اگر چه مبارزه با دیکتاتور، لاجرم قهرآمیز است اما پس از برقراری آزادی و از میان رفتن مانع دیکتاتوری، تغییر پیش‌رونده به سمت جامعه بی طبقه توحیدی، آگاهانه و مختارانه و بدون نیاز به جبر، محقق خواهد شد.
به این ترتیب مجاهدین خلق به دنبال به پیاده‌کردن اجباری قوانین جامعه‌ی بی‌طبقه یا آرمان‌شهر خود در ایران نیستند. آن‌ها طبق قوانین شورای ملی مقاومت، بازار و اقتصاد آزاد و همچنین مالکیت خصوصی را به رسمیت می‌شناسند. به این ترتیب از نظر آن‌ها جامعه بی‌طبقه یک آرمان است که سمت کلی جامعه را به انسان‌ها نشان می‌دهد و روزی در زمان خود، در اوج آگاهی و رضایت انسان‌ها برقرار خواهد شد.


== ویژگی‌های جامعه بی‌طبقه توحیدی ==
== ویژگی‌های جامعه بی‌طبقه توحیدی ==
خط ۱۴۴: خط ۱۴۰:
ویژگی‌های جامعه بی طبقه‌ی توحیدی، همان است که در اسلام از آن به عنوان جامعه امام زمان یاد می‌شود. یعنی در آینده منجی بشریت که امام دوازدهم است برای برپایی آن ظهور و زمین را پر از عدل و داد خواهد کرد.  
ویژگی‌های جامعه بی طبقه‌ی توحیدی، همان است که در اسلام از آن به عنوان جامعه امام زمان یاد می‌شود. یعنی در آینده منجی بشریت که امام دوازدهم است برای برپایی آن ظهور و زمین را پر از عدل و داد خواهد کرد.  
ویژگی‌های جامعه بی‌طبقه توحیدی را در ۶ محور می‌توان نام برد از جمله:
ویژگی‌های جامعه بی‌طبقه توحیدی را در ۶ محور می‌توان نام برد از جمله:
حداکثر رشد تکنولوژیک رخ داده است. یعنی جامعه عقب افتاده نیست. در هنگام برقراری جامعه بی طبقه توحیدی، هیچ نقطه از زمین ناخرم و غیرآبادان باقی نخواهد ماند. در چنین جامعه‌ای قوانین سلطه بر طبیعت و توانایی تولید آن قدر زیاد است که کفاف نیاز همگان را می‌دهد. جامعه‌ی بی‌طبقه توحیدی، جامعهٔ نعمت و فراوانی است. پس تا این‌جا تأکید روی عنصر عینی و تکنولوژیک پیشرفت است.
# حداکثر رشد تکنولوژیک رخ داده است. یعنی جامعه عقب افتاده نیست. در هنگام برقراری جامعه بی طبقه توحیدی، هیچ نقطه از زمین ناخرم و غیرآبادان باقی نخواهد ماند. در چنین جامعه‌ای قوانین سلطه بر طبیعت و توانایی تولید آن قدر زیاد است که کفاف نیاز همگان را می‌دهد. جامعه‌ی بی‌طبقه توحیدی، جامعهٔ نعمت و فراوانی است. پس تا این‌جا تأکید روی عنصر عینی و تکنولوژیک پیشرفت است.
درجامعه‌ی بی طبقه توحیدی، هر گونه ظلم و ستم و بهره‌کشی در آن جا ریشه کن شده‌است پس اثری از طبقات نیست.
# درجامعه‌ی بی طبقه توحیدی، هر گونه ظلم و ستم و بهره‌کشی در آن جا ریشه کن شده‌است پس اثری از طبقات نیست.
درجامعه‌ی بی طبقه توحیدی، تفکر پولی و اقتصاد کالایی ریشه کن شده‌است زیرا پول خود نشان‌دهنده وجود درجاتی از استثمار است. پس درجامعه‌ی بی طبقه توحیدی بشریت به چنان بلوغ وتعالی‌یی رسیده است که دیگر انگیزه‌اش برای تولید، محرکات مادی نیست.
# درجامعه‌ی بی طبقه توحیدی، تفکر پولی و اقتصاد کالایی ریشه کن شده‌است زیرا پول خود نشان‌دهنده وجود درجاتی از استثمار است. پس درجامعه‌ی بی طبقه توحیدی بشریت به چنان بلوغ وتعالی‌یی رسیده است که دیگر انگیزه‌اش برای تولید، محرکات مادی نیست.
درجامعه‌ی بی طبقه توحیدی هیچ زمینه و محلی برای جنگ، کشتار، خونریزی، برادرکشی و تجاوز باقی نیست و در سراسر عالم صلح و صفا برقرار است. تاوقتی ستم هست، ظالمی هست و مظلومی، در نتیجه جنگ نیز وجود دارد. صلح پایدار یعنی این که ظالمی و مظلومی وجود نداشته باشد.
# درجامعه‌ی بی طبقه توحیدی هیچ زمینه و محلی برای جنگ، کشتار، خونریزی، برادرکشی و تجاوز باقی نیست و در سراسر عالم صلح و صفا برقرار است. تاوقتی ستم هست، ظالمی هست و مظلومی، در نتیجه جنگ نیز وجود دارد. صلح پایدار یعنی این که ظالمی و مظلومی وجود نداشته باشد.
فروریختن مرزهای قومی، ملی، نژادی و طبقاتی یکی دیگر از ویژگی‌های جامعه‌ی بی طبقه توحیدی است.
# فروریختن مرزهای قومی، ملی، نژادی و طبقاتی یکی دیگر از ویژگی‌های جامعه‌ی بی طبقه توحیدی است.
۶. در جامعه‌ی بی‌طبقه توحیدی به دلیل از میان رفتن بهره‌کشی و از سویی حاکم شدن ارزش‌های توحیدی و انسانی، دیگر فحشا، سرقت، خیانت، دزدی و… نیز از میان رفته است و بنابراین در روانشناسی بشری اثری از عقده‌ها ، کینه‌جویی‌ها، حسادت‌ها، سودپرستی‌ها و منفعت طلبی‌ها خبری نیست.<ref>تبیین جهان، قواعد و مفهوم تکامل- سخنرانی مسعود رجوی در دانشگاه صنعتی شریف زمستان ۱۳۵۸</ref>
# در جامعه‌ی بی‌طبقه توحیدی به دلیل از میان رفتن بهره‌کشی و از سویی حاکم شدن ارزش‌های توحیدی و انسانی، دیگر فحشا، سرقت، خیانت، دزدی و… نیز از میان رفته است و بنابراین در روانشناسی بشری اثری از عقده‌ها ، کینه‌جویی‌ها، حسادت‌ها، سودپرستی‌ها و منفعت طلبی‌ها خبری نیست.<ref>تبیین جهان، قواعد و مفهوم تکامل- سخنرانی مسعود رجوی در دانشگاه صنعتی شریف زمستان ۱۳۵۸</ref>


تصویر جامعه‌ای بر مبنای قسط این‌گونه است. توحید اجتماعی در فرهنگ انبیاء در قسط خلاصه می‌شود، جایی که به تمام نیازهای راستین و نه کاذب انسان پاسخ داده می‌شود.
تصویر جامعه‌ای بر مبنای قسط این‌گونه است. توحید اجتماعی در فرهنگ انبیاء در قسط خلاصه می‌شود، جایی که به تمام نیازهای راستین و نه کاذب انسان پاسخ داده می‌شود.
خط ۱۵۶: خط ۱۵۲:
فلسفه امام زمان از به باور به تکامل اجتماعی انسان و عبور انسان از دنیای توحش و استثمار به تاریخ حقیقی خودش ناشی می‌شود. تاریخی که در آن انسان بر خصائص حیوانی غلبه کرده و بر آن پیروز شود. با از میان رفتن جنگ انسانها به وحدت می‌رسند و سرانجام خونریزیها به صلح پایدار و یگانگی انسانها می‌انجامد. تحقق چنین جامعه‌ای همواره آرزوی مردمان در طول تاریخ بوده است. مجاهدین خلق معتقدند که جامعه‌ی بی‌طبقه توحیدی
فلسفه امام زمان از به باور به تکامل اجتماعی انسان و عبور انسان از دنیای توحش و استثمار به تاریخ حقیقی خودش ناشی می‌شود. تاریخی که در آن انسان بر خصائص حیوانی غلبه کرده و بر آن پیروز شود. با از میان رفتن جنگ انسانها به وحدت می‌رسند و سرانجام خونریزیها به صلح پایدار و یگانگی انسانها می‌انجامد. تحقق چنین جامعه‌ای همواره آرزوی مردمان در طول تاریخ بوده است. مجاهدین خلق معتقدند که جامعه‌ی بی‌طبقه توحیدی
پرچمداری دارد و آن امام زمان است. اوست که حرف آخر را خواهد زد و قوانین ناشناخته‌ی آن را معین خواهد کرد و سرانجام به تمامی درد و رنج انسان پایان خواهد داد.  
پرچمداری دارد و آن امام زمان است. اوست که حرف آخر را خواهد زد و قوانین ناشناخته‌ی آن را معین خواهد کرد و سرانجام به تمامی درد و رنج انسان پایان خواهد داد.  
پس جامعه بی طبقه توحیدی جامعه ای است که در زمان امام زمان تحقق می‌پذیرد و مجاهدین خلق معتقدند ظهور موعود منتظر به طور قطع اتفاق خواهد افتاد. مسعود رجوی رهبر مجاهدین خلق در سخنرانی نیمه شعبان سال ۱۳۵۹ دربارهٔ حتمیت ظهور موعود منتظر گفت:
پس جامعه بی طبقه توحیدی جامعه ای است که در زمان امام زمان تحقق می‌پذیرد و مجاهدین خلق معتقدند ظهور موعود منتظر به طور قطع اتفاق خواهد افتاد. مسعود رجوی رهبر مجاهدین خلق در سخنرانی نیمه شعبان سال ۱۳۵۹ دربارهٔ حتمیت ظهور موعود منتظر گفت:<blockquote>«هرایدئولوژی و مرام و مکتبی، پس‌از پاسخ به مسئله وجود و مسئله انسان، باید به مسئله جامعه و تاریخ هم پاسخ بدهد. یعنی انسجام همه مکاتب به‌این است که مثلث فلسفی خود را در تبیین وجود، انسان و تاریخ، چگونه بر زمین می‌گذارند. در فلسفه یکتاپرستی، ایده توحید در رأس قرار دارد و دو گوشه دیگر را انسان و اجتماع انسانی که موضوع تاریخ است، فراگرفته‌اند. اما در پاسخ به مسئله جامعه و تاریخ، انبیا و پیام‌آوران توحید، انقلابیون و مصلحان بزرگی که در اعصار جهل و بردگی ندای انقلاب و آزادی سرمی‌دادند، مشخصه بسیار تکان‌دهنده پیام و مرامشان، پیوسته این بوده که آینده را و نهایت تاریخ را از آن مظلومان و ستمدیدگان می‌دانستند. پیروزی نهایی شایستگان و محرمان را بر ستمگران و دجالان بشارت می‌دادند. فقط در منطق تکامل می‌توان گفت که هرچند زمین پر از دد و دیو و مرتجعان باشد، ولی حرکت تاریخ درمجموع روبه پیش است. سمت واحد، یگانه و خدشه‌ناپذیر حرکت جامعه و تاریخ، همانا فتح و پیروزی نهایی ستمکشان است. این همان گل بالابلند اسلام انقلابی، تشیع علوی و اسلام مجاهدین، دربرابر جاهلیت و ارتجاع است. در ایدئولوژی اسلام انقلابی، تکامل اجتماعی سمت و سو دارد و سمت واحد، یگانه و خدشه‌ناپذیر آن تردید برنمی‌دارد. قائم منتظَر (ایستاده و قیام‌کننده‌ای که انتظارش را می‌کشند) بیان عینی و سمبل و نماد همین فلسفه است. چنین نیست که تا به‌آخر، جهل و ارتجاع، استیلا و حاکمیت داشته باشد. چنین نیست که خونها هدربرود. چنین نیست که زمین و زمان را صاحبی نباشد. نه، حتماً که هست. آری کسی هست که می‌آید. امید و انتظار همه محرمان و ستمکشان است. آرمان همه سرکوب‌شدگان و زحمتکشان است. به فریب و ریا و دجالیت خاتمه می‌دهد. بر دوگانگیها و شکافهای تاریخی و طبقاتی مهر پایان می‌زند. تاریخ حقیقی انسان را بازمی‌گشاید. چنین نیست که وعده‌ها میان‌تهی و بی‌معنی باشند. تغییرات و تطورات اجتماعی، سرانجام به‌رفع هرگونه ستم و زنجیر و محو طبقات و بهره‌کشی انسان از انسان منجر خواهد شد. بین‌الملل ستمکشان و رنجبران، بین‌الملل عدالت و آزادی، بین‌الملل آزادی و یگانگی ـیگانگی مبتنی برآزادی‌ـ محقق می‌شود».<ref>[http://masoudma.blogspot.com/2015/06/blog-post.html چنین نیست که تا به‌آخر، جهل و ارتجاع، استیلا و حاکمیت داشته باشد-وبلاگ مسعود]</ref></blockquote><blockquote></blockquote>
 
«هرایدئولوژی و مرام و مکتبی، پس‌از پاسخ به مسئله وجود و مسئله انسان، باید به مسئله جامعه و تاریخ هم پاسخ بدهد. یعنی انسجام همه مکاتب به‌این است که مثلث فلسفی خود را در تبیین وجود، انسان و تاریخ، چگونه بر زمین می‌گذارند. در فلسفه یکتاپرستی، ایده توحید در رأس قرار دارد و دو گوشه دیگر را انسان و اجتماع انسانی که موضوع تاریخ است، فراگرفته‌اند. اما در پاسخ به مسئله جامعه و تاریخ، انبیا و پیام‌آوران توحید، انقلابیون و مصلحان بزرگی که در اعصار جهل و بردگی ندای انقلاب و آزادی سرمی‌دادند، مشخصه بسیار تکان‌دهنده پیام و مرامشان، پیوسته این بوده که آینده را و نهایت تاریخ را از آن مظلومان و ستمدیدگان می‌دانستند. پیروزی نهایی شایستگان و محرمان را بر ستمگران و دجالان بشارت می‌دادند. فقط در منطق تکامل می‌توان گفت که هرچند زمین پر از دد و دیو و مرتجعان باشد، ولی حرکت تاریخ درمجموع روبه پیش است. سمت واحد، یگانه و خدشه‌ناپذیر حرکت جامعه و تاریخ، همانا فتح و پیروزی نهایی ستمکشان است. این همان گل بالابلند اسلام انقلابی، تشیع علوی و اسلام مجاهدین، دربرابر جاهلیت و ارتجاع است. در ایدئولوژی اسلام انقلابی، تکامل اجتماعی سمت و سو دارد و سمت واحد، یگانه و خدشه‌ناپذیر آن تردید برنمی‌دارد. قائم منتظَر (ایستاده و قیام‌کننده‌ای که انتظارش را می‌کشند) بیان عینی و سمبل و نماد همین فلسفه است. چنین نیست که تا به‌آخر، جهل و ارتجاع، استیلا و حاکمیت داشته باشد. چنین نیست که خونها هدربرود. چنین نیست که زمین و زمان را صاحبی نباشد. نه، حتماً که هست. آری کسی هست که می‌آید. امید و انتظار همه محرمان و ستمکشان است. آرمان همه سرکوب‌شدگان و زحمتکشان است. به فریب و ریا و دجالیت خاتمه می‌دهد. بر دوگانگیها و شکافهای تاریخی و طبقاتی مهر پایان می‌زند. تاریخ حقیقی انسان را بازمی‌گشاید. چنین نیست که وعده‌ها میان‌تهی و بی‌معنی باشند. تغییرات و تطورات اجتماعی، سرانجام به‌رفع هرگونه ستم و زنجیر و محو طبقات و بهره‌کشی انسان از انسان منجر خواهد شد. بین‌الملل ستمکشان و رنجبران، بین‌الملل عدالت و آزادی، بین‌الملل آزادی و یگانگی ـیگانگی مبتنی برآزادی‌ـ محقق می‌شود».<ref>[http://masoudma.blogspot.com/2015/06/blog-post.html چنین نیست که تا به‌آخر، جهل و ارتجاع، استیلا و حاکمیت داشته باشد-وبلاگ مسعود]</ref><blockquote></blockquote>


== منابع ==
== منابع ==
{{پانویس|۲}}
{{پانویس|۲}}

منوی ناوبری