۸٬۷۶۲
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
== '''مبارزات سیاسی''' == | == '''مبارزات سیاسی''' == | ||
بازگشت علیاکبر دهخدا از اروپا مصادف با آغاز انقلاب مشروطه بود. او که به فکر پیشرفت و ترقی ملت و مملکت خود بود، انقلاب مشروطه را راه مناسبی برای رسیدن به این هدف میدید. دهخدا از همان آغاز ورود به وطن، از طرف امینالضرب مهدوی بهعنوان معاون و مترجم موسیو دوبروک، مهندس بلژیکی در اداره شوسه خراسان استخدام شد. از همین دوران دیگران از نامههای اداری و شیوهی کار دهخدا، استعدادهای او را بهویژه استعدادش در نویسندگی را شناخته بودند. پس از ۶ سال، هنگامی که مشروطه در کشور اعلام شده بود؛ و مشروطه خواهان در حال تلاش برای بیدار کردن مردم از خواب غفلت بودند؛ علیاکبر دهخدا از طرف میرزا جهانگیرخان شیرازی و میرزا قاسمخان تبریزی بهعنوان نویسندهای در روزنامه صوراسرافیل، به تهران دعوت شد. ورود دهخدا به روزنامه صوراسرافیل، آغاز فعالیتهای سیاسی دهخدا بود. روزنامه صوراسرافیل که یک هفته نامه بود؛ و به طور هفتگی منتشر میشد، ۹ ماه پس از اعلام مشروطیت در روز پنج شنبه ۱۷ربیع الاول سال ۱۳۲۵ قمری، در محل کتابخانه تربیت، واقع در خیابان ناصری تهران آغاز به کار کرد. روزنامه صوراسرافیل یکی از اساسیترین و مهمترین سلاحهای مشروطه خواهان بود که تیراژ هر شمارهی آن در حدود ۲۴ هزار نسخه بود. این روزنامه به طرز ماهرانهای و برای اولین بار در ایران توانسته بود طنز و اخبار و مقالات سیاسی و نیازهای مردم آن دوران را به طور مطلوب و مردم پسندی در قالب یک روزنامه چاپ کند. این نخستین روزنامه ایرانی بود که مردم کوچه و بازار نیز آن را میخواندند. مردم دسته دسته مینشستند و با شور و شوق روزنامهای را میخریدند که هم باعث تفریحشان بود و هم نیازها و مشکلاتشان را مطرح میکرد. از میان مطالب این روزنامه آنچه بیش از همه طرفدار داشت و باعث شهرت روزنامه شده بود ستونی بود به نام "چرند و پرند" که با امضای "دخو" به چاپ میرسید و نویسنده آن علیاکبر دهخدا بود. نوشتههای دهخدا در ستون چرند و پرند از دو نظر قابل توجه هستند. نخست اینکه سبک نوشتار دهخدا در این مقالات که نوعی سبک جدید در نگارش فارسی بود. بنا به تایید بسیاری از مورخین سبک نگارش او در چرند و پرند سبکی کاملاً جدید بود و بسیاری از نوشتههای امروزی برگرفته از آن سبک هستند. همچنین استدلالها و طعنههای سیاسی دهخدا در دفاع از مشروطه، در نوع خود بی نظیر بودند و تاثیر زیادی در طرفداری مردم از حکومت مشروطه داشتند. روزنامه صوراسرافیل در طول مدت انتشار ۵ بار متوقف شد. وقفه اول و دوم آن هر دو به خاطر مقالات تند و تیز روزنامه بودند و در هر دو بار روزنامه برای مدتی منتشر نشد. پس از مدتی روزنامه مجددا توقیف شد و محل چاپ روزنامه نیز مورد غارت و حمله قرار گرفت. در بار چهارم وقفه در انتشار طولانی شد و دلیل آن بیماری دهخدا ذکر میشد. آخرین توقف در کار چاپ روزنامه سه روز قبل از به توپ بستن مجلس شورای ملی بود. پس از حاکم شدن فضای رُعب و وحشت در جامعه، علیاکبر دهخدا و تقیزاده و سید جمالالدین واعظ و تعدادی دیگر در خانهای نزدیک مجلس شورای ملی پنهان شدند؛ و سپس به مدت ۲۵ روز بهعنوان پناهندهی سیاسی در سفارت انگلیس به سر بردند. تا اینکه دست آخر محمدعلی شاه با هر تدبیری که بود آنها را از آنجا بیرون آورد؛ و راهی تبعیدشان کرد. علیاکبر دهخدا نخست به نزد محمدخان قزوینی در پاریس رفت؛ و پس از مدتی از آنجا به شهر ایوردن سوئیس سفر کرد؛ و در آنجا نیز سه شماره دیگر از روزنامه صوراسرافیل را به هر زحمتی که بود به چاپ رساند و با مشقت به تهران فرستاد. علیاکبر | [[پرونده:دهخدا6.JPG|جایگزین=علامه علیاکبر دهخدا در جوانی|بندانگشتی|علامه علیاکبر دهخدا در جوانی]] | ||
بازگشت علیاکبر دهخدا از اروپا مصادف با آغاز انقلاب مشروطه بود. او که به فکر پیشرفت و ترقی ملت و مملکت خود بود، انقلاب مشروطه را راه مناسبی برای رسیدن به این هدف میدید. دهخدا از همان آغاز ورود به وطن، از طرف امینالضرب مهدوی بهعنوان معاون و مترجم موسیو دوبروک، مهندس بلژیکی در اداره شوسه خراسان استخدام شد. از همین دوران دیگران از نامههای اداری و شیوهی کار دهخدا، استعدادهای او را بهویژه استعدادش در نویسندگی را شناخته بودند. پس از ۶ سال، هنگامی که مشروطه در کشور اعلام شده بود؛ و مشروطه خواهان در حال تلاش برای بیدار کردن مردم از خواب غفلت بودند؛ علیاکبر دهخدا از طرف میرزا جهانگیرخان شیرازی و میرزا قاسمخان تبریزی بهعنوان نویسندهای در روزنامه صوراسرافیل، به تهران دعوت شد. ورود دهخدا به روزنامه صوراسرافیل، آغاز فعالیتهای سیاسی دهخدا بود. روزنامه صوراسرافیل که یک هفته نامه بود؛ و به طور هفتگی منتشر میشد، ۹ ماه پس از اعلام مشروطیت در روز پنج شنبه ۱۷ربیع الاول سال ۱۳۲۵ قمری، در محل کتابخانه تربیت، واقع در خیابان ناصری تهران آغاز به کار کرد. روزنامه صوراسرافیل یکی از اساسیترین و مهمترین سلاحهای مشروطه خواهان بود که تیراژ هر شمارهی آن در حدود ۲۴ هزار نسخه بود. این روزنامه به طرز ماهرانهای و برای اولین بار در ایران توانسته بود طنز و اخبار و مقالات سیاسی و نیازهای مردم آن دوران را به طور مطلوب و مردم پسندی در قالب یک روزنامه چاپ کند. این نخستین روزنامه ایرانی بود که مردم کوچه و بازار نیز آن را میخواندند. مردم دسته دسته مینشستند و با شور و شوق روزنامهای را میخریدند که هم باعث تفریحشان بود و هم نیازها و مشکلاتشان را مطرح میکرد. از میان مطالب این روزنامه آنچه بیش از همه طرفدار داشت و باعث شهرت روزنامه شده بود ستونی بود به نام "چرند و پرند" که با امضای "دخو" به چاپ میرسید و نویسنده آن علیاکبر دهخدا بود. نوشتههای دهخدا در ستون چرند و پرند از دو نظر قابل توجه هستند. نخست اینکه سبک نوشتار دهخدا در این مقالات که نوعی سبک جدید در نگارش فارسی بود. بنا به تایید بسیاری از مورخین سبک نگارش او در چرند و پرند سبکی کاملاً جدید بود و بسیاری از نوشتههای امروزی برگرفته از آن سبک هستند. همچنین استدلالها و طعنههای سیاسی دهخدا در دفاع از مشروطه، در نوع خود بی نظیر بودند و تاثیر زیادی در طرفداری مردم از حکومت مشروطه داشتند. روزنامه صوراسرافیل در طول مدت انتشار ۵ بار متوقف شد. وقفه اول و دوم آن هر دو به خاطر مقالات تند و تیز روزنامه بودند و در هر دو بار روزنامه برای مدتی منتشر نشد. پس از مدتی روزنامه مجددا توقیف شد و محل چاپ روزنامه نیز مورد غارت و حمله قرار گرفت. در بار چهارم وقفه در انتشار طولانی شد و دلیل آن بیماری دهخدا ذکر میشد. آخرین توقف در کار چاپ روزنامه سه روز قبل از به توپ بستن مجلس شورای ملی بود. | |||
[[پرونده:نشریه صوراسرافیل.JPG|جایگزین=نشریه صوراسرافیل|بندانگشتی|420x420پیکسل|نشریه صوراسرافیل]] | |||
پس از حاکم شدن فضای رُعب و وحشت در جامعه، علیاکبر دهخدا و تقیزاده و سید جمالالدین واعظ و تعدادی دیگر در خانهای نزدیک مجلس شورای ملی پنهان شدند؛ و سپس به مدت ۲۵ روز بهعنوان پناهندهی سیاسی در سفارت انگلیس به سر بردند. تا اینکه دست آخر محمدعلی شاه با هر تدبیری که بود آنها را از آنجا بیرون آورد؛ و راهی تبعیدشان کرد. علیاکبر دهخدا نخست به نزد محمدخان قزوینی در پاریس رفت؛ و پس از مدتی از آنجا به شهر ایوردن سوئیس سفر کرد؛ و در آنجا نیز سه شماره دیگر از روزنامه صوراسرافیل را به هر زحمتی که بود به چاپ رساند و با مشقت به تهران فرستاد. علیاکبر دهخدا پس از مدتی عازم استانبول شد. در در استانبول روزنامه فارسی سروش را به کمک ایرانیان آنجا منتشر کرد که حدود ۱۵ شماره از آن منتشر شد. سرانجام پس از پیروزی مشروطه خواهان، علیاکبر دهخدا بهعنوان نماینده مجلس از دو شهر تهران و کرمان انتخاب شد. او به تهران بازگشت و به مجلس شورای ملی رفت. پس از آغاز جنگ جهانی اول، علیاکبر دهخدا به یکی از روستاهای چهارمحال بختیاری رفت و منزوی شد. زندگی سیاسی دهخدا در اینجا به پایان نرسید. پس از چند سال، هنگامی که بحث ملی شدن صنعت نفت مطرح شده بود، دهخدا به دفاع از آن پرداخت و مقالاتی را نیز بر علیه حکومت استبدادی انگلستان نوشت. طرفداری دهخدا از دکتر محمد مصدق و یارانش تا به آنجا بود که وقتی کودتای ۲۸ مرداد به پیروزی رسید، سربازان شاه به دنبال دکتر فاطمی یار وفادار دکتر مصدق میگشتند تا او را دستگیر کنند؛ از اینرو به خانهی دهخدا ریختند؛ و خانهی او را برای پیدا کردن دکتر فاطمی به هم ریختند. چون دکتر فاطمی را نیافتند، دهخدا را بازداشتش کردند و با شکنجه تلاش کردند تا حرفی از زیر زبان او بیرون بکشند. اما چون به نتیجهای نرسیدند پیکر نیمه جان او را در دالان منزلش رها کردند.<ref name=":0" /> | |||
== '''تبعید و مهاجرت دهخدا''' == | == '''تبعید و مهاجرت دهخدا''' == | ||
خط ۶۱: | خط ۶۴: | ||
== '''علیاکبر دهخدا در زمان سلطنت رضاشاه''' == | == '''علیاکبر دهخدا در زمان سلطنت رضاشاه''' == | ||
[[پرونده:دهخدا5.JPG|بندانگشتی|286x286پیکسل]] | |||
پس از پایان جنگ جهانی اول، علامه دهخدا از فعالیتهای سیاسی کناره گرفت؛ و طی سلطنت رضاشاه به کارهای علمی، ادبی و فرهنگی پراخت. مدتی ریاست دفتر کابینه وزارت معارف (وزارت فرهنگ) و سپس ریاست تفتیش وزارت عدلیه (وزارت دادگستری) را به عهده داشت. در سال ۱۳۰۶ مدرسهی سیاسی به مدرسهی عالی حقوق و علوم سیاسی تغییر نام یافت و ریاست آن را علی اکبر دهخدا به عهده گرفت. در سال ۱۳۱۴ به عضویت فرهنگستان ایران انتخاب شد. از زمان تأسیس دانشگاه تهران در سال ۱۳۱۳ ریاست دانشکده حقوق و علوم سیاسی را تا سال ۱۳۲۰ به عهده داشت. در این سال از خدمات دولتی بازنشسته شد و یکسره به کار لغتنامه پرداخت. در همین دوران بود که در جواب استفسار دوستان که چرا شعر و نثری به سبک آنچه در صوراسرافیل منتشر می کرد نمیسراید و نمینویسد، دهخدا گفته است: | پس از پایان جنگ جهانی اول، علامه دهخدا از فعالیتهای سیاسی کناره گرفت؛ و طی سلطنت رضاشاه به کارهای علمی، ادبی و فرهنگی پراخت. مدتی ریاست دفتر کابینه وزارت معارف (وزارت فرهنگ) و سپس ریاست تفتیش وزارت عدلیه (وزارت دادگستری) را به عهده داشت. در سال ۱۳۰۶ مدرسهی سیاسی به مدرسهی عالی حقوق و علوم سیاسی تغییر نام یافت و ریاست آن را علی اکبر دهخدا به عهده گرفت. در سال ۱۳۱۴ به عضویت فرهنگستان ایران انتخاب شد. از زمان تأسیس دانشگاه تهران در سال ۱۳۱۳ ریاست دانشکده حقوق و علوم سیاسی را تا سال ۱۳۲۰ به عهده داشت. در این سال از خدمات دولتی بازنشسته شد و یکسره به کار لغتنامه پرداخت. در همین دوران بود که در جواب استفسار دوستان که چرا شعر و نثری به سبک آنچه در صوراسرافیل منتشر می کرد نمیسراید و نمینویسد، دهخدا گفته است: | ||
«در این زمانه بسیارند کسانی که حاضرند وقت و نیروی خود را صرف شعر گفتن و مقاله نوشتن و طبع و نشر آنها در روزنامهها و مجلات کنند، ولی شاید کمتر کسی باشد که بخواهد و بتواند با تألیف آثاری مانند امثال و حکم و لغت نامه وظیفهای دشوار و خسته کننده و طاقت سوز ولی واجب را تحمل نماید».<ref name=":2" /> | «در این زمانه بسیارند کسانی که حاضرند وقت و نیروی خود را صرف شعر گفتن و مقاله نوشتن و طبع و نشر آنها در روزنامهها و مجلات کنند، ولی شاید کمتر کسی باشد که بخواهد و بتواند با تألیف آثاری مانند امثال و حکم و لغت نامه وظیفهای دشوار و خسته کننده و طاقت سوز ولی واجب را تحمل نماید».<ref name=":2" /> | ||
== '''لغت نامه دهخدا''' == | |||
[[پرونده:لغتنامه علامه دهخدا.JPG|جایگزین=لغتنامه دهخدا|بندانگشتی|385x385پیکسل|لغتنامه دهخدا]] | |||
لغتنامه دهخدا مهمترین و اساسیترین اثر علیاکبر دهخدا و حتی شاید همهی نویسندگان معاصر است. بیشتر شهرت و احترامی که دهخدا داراست به خاطر لغتنامه او است. تألیف لغتنامه دهخدا تاثیر بزرگی در جاودانگی زبان فارسی گذاشت. امروز در ایران برای جستوجوی معنای کلمهای یا مطلبی علمی در هر کتابخانه، مجلدات لغتنامهی دهخدا را ورق میزنند. تمامی لغات فارسی و نام شهرها و روستاها و کلمات علمی و اشخاص بزرگ و حتی لغات عربی را میتوان در لغتنامه دهخدا یافت. در جلوی هر کلمهای معنای لغوی کلمه، موارد استعمال آن، طرز تلفظ صحیح آن، اشعاری با آن و بسیاری اطلاعات دیگر درباره آن قرار دارد. لغتنامه دهخدا هم دایرةالمعارف است و هم کتاب مرجع علوم گوناگون و هم لغتنامه. لغت نامه که علیاکبر دهخدا ۵۰ سال، یعنی بیشتر عمر خود را صرف آن کرده است؛ از پایه سه چهار میلیون فیشی تألیف شده است که دهخدا شب و روز به جمع آوری آنها مشغول بود. بنا بر گفتهی خود او و نزدیکانش، دهخدا هیچ روزی از کار فیش برداری برای لغتنامه غافل نشد مگر ۲ روز به خاطر فوت مادرش و ۲ روز به خاطر بیماری سختی که داشت. فکر و اندیشهی ایجاد لغتنامهای جامع که هم معنای همهی لغات فارسی را داشته باشد؛ و هم اطلاعات لازم درباره همه چیز را به خواننده بدهد از همان زمانی که دهخدا در یکی از قرای بختیاری منزوی بود در ذهنش خطور کرده بود. وی چند میلیون فیش از روی متون معتبر استادان نظم و نثر فارسی و عربی، لغتنامههای چاپی و خطی، کتب تاریخ و جغرافیا، طب، ریاضی، هندسه، هیأت، حکمت، کلام، فقه و… فراهم آورده بود. البته نقل میکنند که او بیشتر یادداشتها را از روی ذهن خود مینوشته است. علیاکبر دهخدا در یکی از یادداشتهای پراکندهاش برای لغتنامه مینویسد: | لغتنامه دهخدا مهمترین و اساسیترین اثر علیاکبر دهخدا و حتی شاید همهی نویسندگان معاصر است. بیشتر شهرت و احترامی که دهخدا داراست به خاطر لغتنامه او است. تألیف لغتنامه دهخدا تاثیر بزرگی در جاودانگی زبان فارسی گذاشت. امروز در ایران برای جستوجوی معنای کلمهای یا مطلبی علمی در هر کتابخانه، مجلدات لغتنامهی دهخدا را ورق میزنند. تمامی لغات فارسی و نام شهرها و روستاها و کلمات علمی و اشخاص بزرگ و حتی لغات عربی را میتوان در لغتنامه دهخدا یافت. در جلوی هر کلمهای معنای لغوی کلمه، موارد استعمال آن، طرز تلفظ صحیح آن، اشعاری با آن و بسیاری اطلاعات دیگر درباره آن قرار دارد. لغتنامه دهخدا هم دایرةالمعارف است و هم کتاب مرجع علوم گوناگون و هم لغتنامه. لغت نامه که علیاکبر دهخدا ۵۰ سال، یعنی بیشتر عمر خود را صرف آن کرده است؛ از پایه سه چهار میلیون فیشی تألیف شده است که دهخدا شب و روز به جمع آوری آنها مشغول بود. بنا بر گفتهی خود او و نزدیکانش، دهخدا هیچ روزی از کار فیش برداری برای لغتنامه غافل نشد مگر ۲ روز به خاطر فوت مادرش و ۲ روز به خاطر بیماری سختی که داشت. فکر و اندیشهی ایجاد لغتنامهای جامع که هم معنای همهی لغات فارسی را داشته باشد؛ و هم اطلاعات لازم درباره همه چیز را به خواننده بدهد از همان زمانی که دهخدا در یکی از قرای بختیاری منزوی بود در ذهنش خطور کرده بود. وی چند میلیون فیش از روی متون معتبر استادان نظم و نثر فارسی و عربی، لغتنامههای چاپی و خطی، کتب تاریخ و جغرافیا، طب، ریاضی، هندسه، هیأت، حکمت، کلام، فقه و… فراهم آورده بود. البته نقل میکنند که او بیشتر یادداشتها را از روی ذهن خود مینوشته است. علیاکبر دهخدا در یکی از یادداشتهای پراکندهاش برای لغتنامه مینویسد: | ||
خط ۷۶: | خط ۸۰: | ||
== '''امثال و حکم''' == | == '''امثال و حکم''' == | ||
[[پرونده:امثال و حکم.JPG|جایگزین=امثال و حکم علامه دهخدا|بندانگشتی|276x276پیکسل|امثال و حکم علامه دهخدا]] | |||
علیاکبر دهخدا بهجز لغتنامه کتابهای دیگری نیز تألیف کرده است. با ارزشترین کتاب دهخدا پس از لغتنامه، کتاب امثالوحکم است. امثالوحکم کتابی است که در آن تمامی ضربالمثلها، حکمتها، آیات قرآن، اشعار، اخبار و احادیثی که در زبان فارسی مصطلح و رایج هستند جمع آوری شدهاند. دهخدا خود در این رابطه گفته است: | علیاکبر دهخدا بهجز لغتنامه کتابهای دیگری نیز تألیف کرده است. با ارزشترین کتاب دهخدا پس از لغتنامه، کتاب امثالوحکم است. امثالوحکم کتابی است که در آن تمامی ضربالمثلها، حکمتها، آیات قرآن، اشعار، اخبار و احادیثی که در زبان فارسی مصطلح و رایج هستند جمع آوری شدهاند. دهخدا خود در این رابطه گفته است: | ||
خط ۹۴: | خط ۹۹: | ||
== '''دیوان شعر دهخدا''' == | == '''دیوان شعر دهخدا''' == | ||
[[پرونده:دیوان دهخدا.JPG|جایگزین=دیوان شعر علامه دهخدا|بندانگشتی|350x350پیکسل|دیوان شعر علامه دهخدا]] | |||
علیاکبر دهخدا گاهی شعر نیز میسرود. ولی شاعری کار اصلی او نبود. این اشعار معدود را دکتر محمد معین در کتابی گردآوری کرده است. دكتر معين اشعار دهخدا را به سه دسته تقسيم میكند كه عبارت است از: نخست، اشعاري كه به سبك متقدمان سروده است؛ و بعضی از اين اشعار دارای جزالت و استحكامی است كه تشخيص آنها از گفتههاي شعراي قديم دشوار بهنظر میآید. دوم: اشعاری است كه در آنها تجدد ادبی بهكار رفته است. سوم: شعر نو، بسياري از اديبان معاصر مسمط “يادآر زشمع مرده يادآر” دهخدا را نخستين نمونه شعرنو بهشمار میآورند. دهخدا شعر "یاد آر زشمع مرده یادآر" را در یادبود میرزا جهانگیرخان شیرازی، مدیر روزنامه صوراسرافیل سروده است.<ref name=":4">[http://www.tafrihi.org/ali-akbar-dehkhoda-biography/ زندگینامه علیاکبر دهخدا - سایت تفریحی]</ref> | علیاکبر دهخدا گاهی شعر نیز میسرود. ولی شاعری کار اصلی او نبود. این اشعار معدود را دکتر محمد معین در کتابی گردآوری کرده است. دكتر معين اشعار دهخدا را به سه دسته تقسيم میكند كه عبارت است از: نخست، اشعاري كه به سبك متقدمان سروده است؛ و بعضی از اين اشعار دارای جزالت و استحكامی است كه تشخيص آنها از گفتههاي شعراي قديم دشوار بهنظر میآید. دوم: اشعاری است كه در آنها تجدد ادبی بهكار رفته است. سوم: شعر نو، بسياري از اديبان معاصر مسمط “يادآر زشمع مرده يادآر” دهخدا را نخستين نمونه شعرنو بهشمار میآورند. دهخدا شعر "یاد آر زشمع مرده یادآر" را در یادبود میرزا جهانگیرخان شیرازی، مدیر روزنامه صوراسرافیل سروده است.<ref name=":4">[http://www.tafrihi.org/ali-akbar-dehkhoda-biography/ زندگینامه علیاکبر دهخدا - سایت تفریحی]</ref> | ||
خط ۱۶۵: | خط ۱۷۱: | ||
در حسرت روي ارض موعود | در حسرت روي ارض موعود | ||
[[پرونده:میرزا جهانگیرخان شیرازی.JPG|جایگزین=میرزا جهانگیرخان شیرازی|بندانگشتی|میرزا جهانگیرخان شیرازی]] | |||
برباديه جان سپرده، يادآر | برباديه جان سپرده، يادآر | ||
خط ۱۸۸: | خط ۱۹۴: | ||
== '''مجموعه مقالات چرند و پرند''' == | == '''مجموعه مقالات چرند و پرند''' == | ||
[[پرونده:چرند و پرند.JPG|جایگزین=مجموعه مقالات چرند و پرند|بندانگشتی|272x272پیکسل|مجموعه مقالات چرند و پرند]] | |||
چرند و پرند، مجموعه نوشتههای طنز اجتماعی و سیاسی علامه علیاکبر دهخدا است که در قالب داستانکوتاه، اعلامیه، تلگراف، گزارش خبری و… نوشته شده است. چرند و پرند در روزگاری نوشته شد که ایران به واسطه جنبش مشروطه در زمان استبداد قاجاری، وارد دوران تازهای شده بود. موفقیت دهخدا در ارتباط برقرار کردن با عامه مردم بود؛ و این مهم بهواسطهی آزاد کردن زبان از تکلفات و پیچیدگیهای نثر قاجاری بدست آمد. دهخدا ساده و بیتکلف و بهزبان عامه مردم مینوشت. از جملات کوتاه استفاده میکرد و با نقل دیالوگ در نوشته نثر گزارشی و داستانی را با هم ترکیب میکرد. در مقالات چرند و پرند دهخدا با نام مستعار دخو (خادمالفقر، دخو علیشاه) مینوشت و شخصیت اصلی نوشتهها سگ حسن دله بود. عموم موضوعات مورد اشاره دهخدا در چرند و پرند انتقاد از استبداد و عقاید خرافی و جاهلانه مردم بود که آن را ریشهی شکلگیری استبداد میدانست.<ref name=":3" /> | چرند و پرند، مجموعه نوشتههای طنز اجتماعی و سیاسی علامه علیاکبر دهخدا است که در قالب داستانکوتاه، اعلامیه، تلگراف، گزارش خبری و… نوشته شده است. چرند و پرند در روزگاری نوشته شد که ایران به واسطه جنبش مشروطه در زمان استبداد قاجاری، وارد دوران تازهای شده بود. موفقیت دهخدا در ارتباط برقرار کردن با عامه مردم بود؛ و این مهم بهواسطهی آزاد کردن زبان از تکلفات و پیچیدگیهای نثر قاجاری بدست آمد. دهخدا ساده و بیتکلف و بهزبان عامه مردم مینوشت. از جملات کوتاه استفاده میکرد و با نقل دیالوگ در نوشته نثر گزارشی و داستانی را با هم ترکیب میکرد. در مقالات چرند و پرند دهخدا با نام مستعار دخو (خادمالفقر، دخو علیشاه) مینوشت و شخصیت اصلی نوشتهها سگ حسن دله بود. عموم موضوعات مورد اشاره دهخدا در چرند و پرند انتقاد از استبداد و عقاید خرافی و جاهلانه مردم بود که آن را ریشهی شکلگیری استبداد میدانست.<ref name=":3" /> | ||
خط ۲۰۰: | خط ۲۰۷: | ||
=== '''نمونهای از چرند و پرند''' === | === '''نمونهای از چرند و پرند''' === | ||
مکتوب یکی از مخدرات | مکتوب یکی از مخدرات | ||
[[پرونده:مقاله چرند و پرند.JPG|جایگزین=مقالات چرند و پرند در نشریه صوراسرافیل|بندانگشتی|مقالات چرند و پرند در نشریه صوراسرافیل]] | |||
آی کبلا دخو! خدا بچههای همه مسلمانان را از چشم بد محافظت کند این یکی را هم به من زیاد نبیند، آی کبلای بعد از بیست تا بچه که کور کردم اول و آخر همین یکی را دارم آن هم باباقوری شدهها، چشم حسودشان برنمیدارد به من ببینند. دیروز بچه صاف و سلامت توی کوچه ورجه وورجه میکرد. پشت کالسکه سوار میشد؛ و برای فرنگیها شعر و غزل میخواند. یکی از قوم و خویشهای باباش که الهی چشمهای حسودش درآد دیشب مهمان ما بود. صبح یکی بدو چشمهای بچم رو هم افتاد یک چیزی هم پای چشمش درآمد خالش میگوید چه میدانم بیادبیاست، سنده سلام درآورده هی بمن سرزنش میکنند که چرا سروپای برهنه توی این آفتابهای گرم بچه را ول میکنی توی خیابانها. آخر چهکنم الهی هیچ سفرهای یک نانه نباشد چهکارش کنم. یکی یکدانه اسمش خودش است که خل و دیوانه است در هر صورت الان چهار روز آزگار است که نه شب دارد نه روز همه همبازیهایش صبح و شام سنگ به درشگهها میپرانند. تیغ بیادبی میشود گلاب به روتان، زیر دم خرها میگذارند. سنگ روی خط واگن میچینند. خاک بر سر رهگذر میپاچند. حسن من، توی خانه وردلم افتاده هرچه دوا و درمان از دستم آمده کردم. روز بروز بدتر میشود که بهتر نمیشود. میگویند ببر پیش دکتر مکترها، من میگم مرده شور خودشان را ببرد با دواهاشان این گرت مرت ها چه می دانم چه خاک و خلی است که به بچم بدهم. من این چیزها را بلد نیستم من بچم را از تو میخواهم امروز اینجا فردا قیامت، خدا کور و کچلهای تو را هم از چشم بد محافظت کند. خدا یکیت را هزارتا کند. الهی این سرپیری داغشان را نبینی دعا دوا هرچه میدانی، باید بچم را دو روزه چاق کنی. هرچه دست و بال ما تنگ است اما کله قند تو را کور میشوم روی چشمم میگذارم میآرم. خدا شما پیرمردها را از ما نگیرد. - کمینه اسیرالجوال. | آی کبلا دخو! خدا بچههای همه مسلمانان را از چشم بد محافظت کند این یکی را هم به من زیاد نبیند، آی کبلای بعد از بیست تا بچه که کور کردم اول و آخر همین یکی را دارم آن هم باباقوری شدهها، چشم حسودشان برنمیدارد به من ببینند. دیروز بچه صاف و سلامت توی کوچه ورجه وورجه میکرد. پشت کالسکه سوار میشد؛ و برای فرنگیها شعر و غزل میخواند. یکی از قوم و خویشهای باباش که الهی چشمهای حسودش درآد دیشب مهمان ما بود. صبح یکی بدو چشمهای بچم رو هم افتاد یک چیزی هم پای چشمش درآمد خالش میگوید چه میدانم بیادبیاست، سنده سلام درآورده هی بمن سرزنش میکنند که چرا سروپای برهنه توی این آفتابهای گرم بچه را ول میکنی توی خیابانها. آخر چهکنم الهی هیچ سفرهای یک نانه نباشد چهکارش کنم. یکی یکدانه اسمش خودش است که خل و دیوانه است در هر صورت الان چهار روز آزگار است که نه شب دارد نه روز همه همبازیهایش صبح و شام سنگ به درشگهها میپرانند. تیغ بیادبی میشود گلاب به روتان، زیر دم خرها میگذارند. سنگ روی خط واگن میچینند. خاک بر سر رهگذر میپاچند. حسن من، توی خانه وردلم افتاده هرچه دوا و درمان از دستم آمده کردم. روز بروز بدتر میشود که بهتر نمیشود. میگویند ببر پیش دکتر مکترها، من میگم مرده شور خودشان را ببرد با دواهاشان این گرت مرت ها چه می دانم چه خاک و خلی است که به بچم بدهم. من این چیزها را بلد نیستم من بچم را از تو میخواهم امروز اینجا فردا قیامت، خدا کور و کچلهای تو را هم از چشم بد محافظت کند. خدا یکیت را هزارتا کند. الهی این سرپیری داغشان را نبینی دعا دوا هرچه میدانی، باید بچم را دو روزه چاق کنی. هرچه دست و بال ما تنگ است اما کله قند تو را کور میشوم روی چشمم میگذارم میآرم. خدا شما پیرمردها را از ما نگیرد. - کمینه اسیرالجوال. | ||
خط ۲۲۱: | خط ۲۲۸: | ||
== '''آثار علامه علیاکبر دهخدا''' == | == '''آثار علامه علیاکبر دهخدا''' == | ||
[[پرونده:دهخدا4.JPG|جایگزین=علامه علیاکبر دهخدا|بندانگشتی|300x300پیکسل|علامه علیاکبر دهخدا]] | |||
لغت نامه دهخدا | لغت نامه دهخدا | ||
خط ۲۶۲: | خط ۲۷۰: | ||
== '''درگذشت علیاکبر دهخدا''' == | == '''درگذشت علیاکبر دهخدا''' == | ||
[[پرونده:دهخدا2.JPG|بندانگشتی|276x276پیکسل]] | |||
علیاکبر دهخدا در ۷ اسفندماه ۱۳۳۴، در سن ۷۷ سالگی در منزل خود در خیابان ایرانشهر تهران، درگذشت. پیکر او در ابن بابویه شهر ری و در مقبرهی خانوادگی به خاک سپرده شد. پس از درگذشت دهخدا، خانهاش تبدیل به دبستانی به نام خودش شد که پس از انقلاب ضدسلطنتی و در حاکمیت جمهوری اسلامی، نام او را از این دبستان حذف کردند.<ref name=":5" /> | علیاکبر دهخدا در ۷ اسفندماه ۱۳۳۴، در سن ۷۷ سالگی در منزل خود در خیابان ایرانشهر تهران، درگذشت. پیکر او در ابن بابویه شهر ری و در مقبرهی خانوادگی به خاک سپرده شد. پس از درگذشت دهخدا، خانهاش تبدیل به دبستانی به نام خودش شد که پس از انقلاب ضدسلطنتی و در حاکمیت جمهوری اسلامی، نام او را از این دبستان حذف کردند.<ref name=":5" /> | ||
خط ۲۷۳: | خط ۲۸۲: | ||
=== '''وصیتنامه دیگر''' === | === '''وصیتنامه دیگر''' === | ||
علیاکبر دهخدا در وصیتنامهی دیگری نوشته است: | علیاکبر دهخدا در وصیتنامهی دیگری نوشته است: | ||
[[پرونده:مزار دهخدا.JPG|جایگزین=مزار علیاکبر دهخدا در ابن بابویه|بندانگشتی|340x340پیکسل|مزار علیاکبر دهخدا در ابن بابویه]] | |||
«استدعای من از آقایان دکتر معین و آقای دبیرسیاقی و آقای سید جعفرشهیدی که پس از من مأمور به چاپ رسانیدن بقیه لغات حاضره، حاصله چهل و چند سال کارشبانه روزی من است میشوند. این است که بر مسودههای من نه یک کلمه بیفزایند و نه یک کلمه بکاهند. برای اینکه بعضی چیزها به نظر ایشان خطا میآید و خطا نیست و کلمه دیگر صواب تصور میشود و صواب نیست. تخطئه این و تصویب آن را به نسل آینده بگذارند. به علت فراهم تر بودن اسباب که ازجمله… باشد» | «استدعای من از آقایان دکتر معین و آقای دبیرسیاقی و آقای سید جعفرشهیدی که پس از من مأمور به چاپ رسانیدن بقیه لغات حاضره، حاصله چهل و چند سال کارشبانه روزی من است میشوند. این است که بر مسودههای من نه یک کلمه بیفزایند و نه یک کلمه بکاهند. برای اینکه بعضی چیزها به نظر ایشان خطا میآید و خطا نیست و کلمه دیگر صواب تصور میشود و صواب نیست. تخطئه این و تصویب آن را به نسل آینده بگذارند. به علت فراهم تر بودن اسباب که ازجمله… باشد» | ||
خط ۲۸۳: | خط ۲۹۲: | ||
== منابع == | == منابع == | ||
<references /> |
ویرایش