۱٬۶۵۱
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
== کودکی و جوانی == | == کودکی و جوانی == | ||
محمد ملکی (متولد ۲۰ تیر سال ۱۳۱۲) در قصبه تجریش به دنیا آمد. پدر محمد | محمد ملکی (متولد ۲۰ تیر سال ۱۳۱۲) در قصبه تجریش (شمیران) به دنیا آمد. پدر محمد ملکی، حسین، صاحب یک مغازه کوچک قنادی بوده و به مش حسین قناد شهرت داشته است. | ||
محمد ملکی فرزند حسین در بیستم تیرماه ۱۳۱۲ در تجریش (شمیران) به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در تجریش و دارلفنون گذراند و سپس در دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران ادامه تحصیل داده و در سال ۱۳۴۰۰ در رشته بهداشت و صنایع غذایی فارغالتحصیل شده و بلافاصله به تدریس در دانشگاه تهران مشغول گردید و دورههای تخصصی این رشته را در اتریش و انگلستان گذراند. | |||
وی با قدسی میرمعز ازدواج کرد. حاصل این ازدواج چهار فرزند به نامهای مریم، موگه، ابوذر و عمار است. | وی با قدسی میرمعز ازدواج کرد. حاصل این ازدواج چهار فرزند به نامهای مریم، موگه، ابوذر و عمار است. | ||
خط ۱۳: | خط ۱۵: | ||
ملکی در سال ۱۳۳۵ در دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران پذیرفته و یکی از چهرههای فعال جنبش دانشجویی شد. او در سال ۱۳۳۹ عضو کمیته مرکزی دانشجویان دانشگاه تهران جبهه ملی دوم بود که هنگام توزیع اعلامیه، بازداشت و برای مدت سه ماه در زندان قزل قلعه زندانی شد.[۶] وی در سال ۱۳۴۰ و با پایان تحصیلاتش در رشته دکترای بهداشت و صنایع غذایی، عضو هیات علمی دانشگاه تهران شد.[۷] مسجد دانشگاه تهران، مسجد هدایت به امامت آیت الله طالقانی و مسجد همت تجریش از پایگاههای فعالیت سیاسی و اجتماعی ملکی در سالهای بعد بود. در سال ۱۳۵۶ محمد ملکی همراه با مهدی بازرگان، کریم سنجابی، عبدالکریم لاهیجی و جمعی دیگر، عضو موسس «جمعیت ایرانی دفاع از آزادی و حقوق بشر» شد[۸] | ملکی در سال ۱۳۳۵ در دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران پذیرفته و یکی از چهرههای فعال جنبش دانشجویی شد. او در سال ۱۳۳۹ عضو کمیته مرکزی دانشجویان دانشگاه تهران جبهه ملی دوم بود که هنگام توزیع اعلامیه، بازداشت و برای مدت سه ماه در زندان قزل قلعه زندانی شد.[۶] وی در سال ۱۳۴۰ و با پایان تحصیلاتش در رشته دکترای بهداشت و صنایع غذایی، عضو هیات علمی دانشگاه تهران شد.[۷] مسجد دانشگاه تهران، مسجد هدایت به امامت آیت الله طالقانی و مسجد همت تجریش از پایگاههای فعالیت سیاسی و اجتماعی ملکی در سالهای بعد بود. در سال ۱۳۵۶ محمد ملکی همراه با مهدی بازرگان، کریم سنجابی، عبدالکریم لاهیجی و جمعی دیگر، عضو موسس «جمعیت ایرانی دفاع از آزادی و حقوق بشر» شد[۸] | ||
تحصیل محمد ملکی در مدرسه شاهپور تجریش و مشاهده اختلاف طبقاتی زیاد بین بچههای محلی و بچههای اعیان یکی از انگیزههای نخستین ایشان برای ورود به فعالیتهای سیاسی و اجتماعی بوده است. | |||
== مبارزه سیاسی == | == مبارزه سیاسی == | ||
خط ۲۳: | خط ۲۷: | ||
== فشارها و دستگیریها در زمان جمهوری اسلامی == | == فشارها و دستگیریها در زمان جمهوری اسلامی == | ||
== مواضع سیاسی == | == مواضع سیاسی == | ||
محمد ملکی یکی از فعالان قدیمی است که بیش از ۶۰ سال برای آرمانهایی چون آزادی، عدالت، استقلال، دموکراسی و حقوق بشر تلاش کرده است. وی همچنین به عنوان نماد تلاش برای استقلال دانشگاه از حکومت و آزادیهای آکادمیک شناخته و انتقادات صریح او به مسئولان حکومتی معمولا بدون پرده پوشی بیان میشود. ملکی که خود به عنوان نخستین رییس دانشگاه تهران بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تلاش کرده بود تا اداره دانشگاه را به شورایی از اساتید، دانشجویان و کارمندان بسپارد؛ در آستانه شصتمین سالگرد روز دانشجو خطاب به دانشجویان ایرانی نوشت: «پس از گذشت سی وچند سال باید با تلاش دانشگاهیان، دانشگاهها استقلال خود را باز یابند. باید بار دیگر پرچم آزادی در سنگر دانشگاهها به اهتزاز در آید، باید این حق به دانشجویان و دانشگاهیان داده شود که خود مسئولین دانشگاهها را انتخاب و اداره دانشگاهها را به دست آنها بسپارند. باید بار دیگر دانشگاهها پیشگام تحولات اجتماعی گردند. باید دانشجویان سازمانهای صنفی خود را دور از دخالت حاکمان تشکیل دهند و شصتمین سالگرد ۱۶ آذر هرچه با شکوهتر برگزار شود. باید خواستهای دانشجویان و دیگر اقشاری که در انتخابات اخیر فریاد استقلال دانشگاهها و آزادی زندانیان سیاسی سر دادند، تحقق یابد. باید به دوران سیاه اختناق و پایمال کردن حقوق بشر و ظلم و بیعدالتی با ایستادگی و اقدام دانشجویان پایان داده شود. عزیزان دانشجو از فرصت سالگرد ۱۶ آذر استفاده کنید و با همبستگی و اتحاد، استقلال دانشگاهها را مطالبه کنید. باید سالگرد ۱۶ آذر امسال حرکتی باشد به سوی استقلال دانشگاهها و برپایی تشکلهای مستقل دانشجویی.» | |||
او معتقد است که هر دو حکومت شاه و جمهوری اسلامی از دانشگاهها میترسیدند و پس از سالها با انتقاد از انقلاب فرهنگی میگوید: «در نظام شاهنشاهی، دانشگاه به یک غده چرکین تشبیه میشود که باید آن را کند و به دور انداخت و آیت الله خمینی میگوید ما هر بدبختی داریم از دانشگاهها است. شاه به دلیل استقلال نیم بند دانشگاه، جرات بستن دانشگاه را به روی دانشگاهیان نداشت اما آقای خمینی یک دانشگاه مستقل را پس از پیروزی انقلاب بیش از چند ماه تحمل نکرد و نه تنها آن را اشغال که سالها به روی استادان و دانشجویان بست. او از دانشگاههایی که بوسیله شوراهای هماهنگی منتخب استادان، دانشجویان و کارمندان تشکیل شده بود و دانشکدهها و دانشگاه را مستقلا اداره میکرد وحشت داشت و اینکه انقلاب فرهنگی چه برسر دانشگاهها و دانشگاهیان آورد، خدا میداند.» | |||
== منابع == | == منابع == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} |
ویرایش