حمید اشرف: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
۱۰۲ بایت حذف‌شده ،  ‏۱۸ ژوئن ۲۰۲۰
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۵: خط ۱۵:


حمید اشرف درباره دلیل عملیات سیاهکل نوشته است: در شرایطی که گروه‌های سیاسی به واسطۀ اعمال فشار نیروهای پلیسی از هرگونه حرکت سازنده بازداشته شده بودند و هرگونه فعالیت نیروهای اپوزیسیون با خشونت تمام متوقف می‌گردید و انبوه عظیم ترس و خفت بر توده‌ها و حتی روشنفکران سنگینی بازدارنده‌ای به وجود آورده بود، «گروه جنگل» فعالیت خود را آغاز کرد. ما عملاً به این نتیجه رسیده بودیم که در اوایل کار ایجاد هر نوع سازمان وسیع و گسترده به منظور بسیج توده‌ها، به علت کنترل شدید پلیس مقدور نیست، لذا به تئوری کار گروهی معتقد شده بودیم. هدف گروه به طور خالص و ساده ایجاد برخوردهای مسلحانه، ضربه زدن به دشمن به منظور درهم شکستن اتمسفر خفقان در محیط سیاسی ایران و نشان دادن تنها راه مبارزه یعنی «مبارزه مسلحانه» به خلق میهن‌مان بود<ref>سایت تاریخ ایران  حمید اشرف چریکی که از مرگ [http://www.tarikhirani.ir/fa/news/30/bodyView/2332/%D8%AD%D9%85%DB%8C%D8%AF.%D8%A7%D8%B4%D8%B1%D9%81.%D9%88.%D9%85%D8%A7%D8%AC%D8%B1%D8%A7%DB%8C.%D8%AF%D8%A7%D9%86%D9%87.%D9%88.%D8%AC%D9%88%D8%A7%D9%86%D9%87.%DA%86%D8%B1%DB%8C%DA%A9%DB%8C.%DA%A9%D9%87.%D8 می‌گریخت]</ref>.
حمید اشرف درباره دلیل عملیات سیاهکل نوشته است: در شرایطی که گروه‌های سیاسی به واسطۀ اعمال فشار نیروهای پلیسی از هرگونه حرکت سازنده بازداشته شده بودند و هرگونه فعالیت نیروهای اپوزیسیون با خشونت تمام متوقف می‌گردید و انبوه عظیم ترس و خفت بر توده‌ها و حتی روشنفکران سنگینی بازدارنده‌ای به وجود آورده بود، «گروه جنگل» فعالیت خود را آغاز کرد. ما عملاً به این نتیجه رسیده بودیم که در اوایل کار ایجاد هر نوع سازمان وسیع و گسترده به منظور بسیج توده‌ها، به علت کنترل شدید پلیس مقدور نیست، لذا به تئوری کار گروهی معتقد شده بودیم. هدف گروه به طور خالص و ساده ایجاد برخوردهای مسلحانه، ضربه زدن به دشمن به منظور درهم شکستن اتمسفر خفقان در محیط سیاسی ایران و نشان دادن تنها راه مبارزه یعنی «مبارزه مسلحانه» به خلق میهن‌مان بود<ref>سایت تاریخ ایران  حمید اشرف چریکی که از مرگ [http://www.tarikhirani.ir/fa/news/30/bodyView/2332/%D8%AD%D9%85%DB%8C%D8%AF.%D8%A7%D8%B4%D8%B1%D9%81.%D9%88.%D9%85%D8%A7%D8%AC%D8%B1%D8%A7%DB%8C.%D8%AF%D8%A7%D9%86%D9%87.%D9%88.%D8%AC%D9%88%D8%A7%D9%86%D9%87.%DA%86%D8%B1%DB%8C%DA%A9%DB%8C.%DA%A9%D9%87.%D8 می‌گریخت]</ref>.
===علل شکست نظامی عملیات دسته کوهستان در سیاهکل از نظر حمید اشرف===
===علل شکست نظامی سیاهکل ===
«به نظر من عواملی که دست به دست هم داده و موجبات نابودی کامل دستۀ کوه را فراهم آورد عمدتاً خطاهای تاکتیکی بود ولی از لحاظ سیاسی نظامی، فرماندهی، دسته کوهستانی مرتکب یک اشتباه بزرگ استراتژیک شد که ذیلاً بدان می‌پردازیم. علل تاکتیکی شکست دسته کوه عبارت بود از:
«به نظر من عواملی که دست به دست هم داده و موجبات نابودی کامل دستۀ کوه را فراهم آورد عمدتاً خطاهای تاکتیکی بود ولی از لحاظ سیاسی نظامی، فرماندهی، دسته کوهستانی مرتکب یک اشتباه بزرگ استراتژیک شد که ذیلاً بدان می‌پردازیم. علل تاکتیکی شکست دسته کوه عبارت بود از:


خط ۳۱: خط ۳۱:
===آخرین روزهای حیات حمید اشرف===
===آخرین روزهای حیات حمید اشرف===
گفته میشد عمر یک چریک در خوش بینانه ترین صورت ۶ ماه بیشتر نیست. «حمید اشرف» اما این رکورد را شکست و بالا‌ترین عمر زندگی چریکی در شهر به نام او رقم خورد. چهارده بار از خطر مرگ گریخت و ۱۳ سال تمام زندگی چریکی را درست زیر چشم ماموران دستگاه امنیتی تجربه کرد. او حتی بر سر قرارهای لو رفته حاضر می‌شد تا همرزمان دیگرش را نجات بدهد و ساواک او را مرد جادو شدهٔ چریک‌های فدایی خلق می‌دانست، چریکی که می‌توانست از چندین و چند حلقهٔ محاصره به سلامت عبور کند.
گفته میشد عمر یک چریک در خوش بینانه ترین صورت ۶ ماه بیشتر نیست. «حمید اشرف» اما این رکورد را شکست و بالا‌ترین عمر زندگی چریکی در شهر به نام او رقم خورد. چهارده بار از خطر مرگ گریخت و ۱۳ سال تمام زندگی چریکی را درست زیر چشم ماموران دستگاه امنیتی تجربه کرد. او حتی بر سر قرارهای لو رفته حاضر می‌شد تا همرزمان دیگرش را نجات بدهد و ساواک او را مرد جادو شدهٔ چریک‌های فدایی خلق می‌دانست، چریکی که می‌توانست از چندین و چند حلقهٔ محاصره به سلامت عبور کند.
=====اینبار اما کفشهای حمید اشرف گریزی دیگر را میسر ندید=====
 
هشتم تیرماه ۵۵ این تعقیب و گریز به پایان رسید، حمید اشرف و ۹ نفر دیگر از اعضای برجستهٔ سازمان چریک‌های فدایی خلق، در حالی که ضربه هایی نیز خورده بودند، در نشستی با هدف یافتن راهی برای گریز از دروازهٔ مرگ که هر روز چند نفر از اعضای این تیم را به کام خود می‌کشید، جلسه‌ای داشتند. اما تیربار‌ها از زمین و آسمان خانهٔ دو طبقه‌ای در مهرآباد جنوبی را به مدت ۴ ساعت نشانه رفت و همهٔ حاضران در خانه کشته شدند. گزارش‌های ساواک و شهادت زندانیانی که برای شناسایی اجساد به آن خانه برده شده بودند نشان می‌دهد که اشرف روی بام خانه با تیری در میان ابرو‌هایش کشته شده است، شاید این بار هم حمید بندهای کفش‌های ورزشی‌اش را بسته بود تا گریزی دوباره را آغاز کند.
هشتم تیرماه ۵۵ این تعقیب و گریز به پایان رسید، حمید اشرف و ۹ نفر دیگر از اعضای برجستهٔ سازمان چریک‌های فدایی خلق، در حالی که ضربه هایی نیز خورده بودند، در نشستی با هدف یافتن راهی برای گریز از دروازهٔ مرگ که هر روز چند نفر از اعضای این تیم را به کام خود می‌کشید، جلسه‌ای داشتند. اما تیربار‌ها از زمین و آسمان خانهٔ دو طبقه‌ای در مهرآباد جنوبی را به مدت ۴ ساعت نشانه رفت و همهٔ حاضران در خانه کشته شدند. گزارش‌های ساواک و شهادت زندانیانی که برای شناسایی اجساد به آن خانه برده شده بودند نشان می‌دهد که اشرف روی بام خانه با تیری در میان ابرو‌هایش کشته شده است، شاید این بار هم حمید بندهای کفش‌های ورزشی‌اش را بسته بود تا گریزی دوباره را آغاز کند.


در جریان حمله ساواک به این خانه تعدادی از حاضران در ساختمان از جمله دو نوجوان کشته شدند. ساواک بعد‌ها مدعی شد حمید اشرف در جریان این ماجرا دو نوجوان را کشت تا بعد از فرارش او را لو ندهند؛ موضوعی که جعلی بودنش پس از مرگ اشرف مسجل شد<ref>تاریخ ایران خانه تیمی حمید اشرف پس از حمله [http://tarikhirani.ir/fa/news/3/bodyView/2179/0/%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%87.%D8%AA%DB%8C%D9%85%DB%8C.%D8%AD%D9%85%DB%8C%D8%AF.%D8%A7%D8%B4%D8%B1%D9%81.%D9%BE%D8%B3.%D8%A7%D8%B2.%D8%AD%D9%85%D9%84%D9%87.%D8%B3%D8%A7%D9%88%D8%A7%DA%A9.html ساواک]</ref>. 
در جریان حمله ساواک به این خانه تعدادی از حاضران در ساختمان از جمله دو نوجوان کشته شدند. ساواک بعد‌ها مدعی شد حمید اشرف در جریان این ماجرا دو نوجوان را کشت تا بعد از فرارش او را لو ندهند؛ موضوعی که جعلی بودنش پس از مرگ اشرف مسجل شد<ref>تاریخ ایران خانه تیمی حمید اشرف پس از حمله [http://tarikhirani.ir/fa/news/3/bodyView/2179/0/%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%87.%D8%AA%DB%8C%D9%85%DB%8C.%D8%AD%D9%85%DB%8C%D8%AF.%D8%A7%D8%B4%D8%B1%D9%81.%D9%BE%D8%B3.%D8%A7%D8%B2.%D8%AD%D9%85%D9%84%D9%87.%D8%B3%D8%A7%D9%88%D8%A7%DA%A9.html ساواک]</ref>. 
=====روایت مهدی سامع از شناسایی جسد حمید اشرف=====
=====روایت مهدی سامع از شناسایی حمید اشرف=====
مرگ اشرف برای ساواک در تیرماه ۵۵ موفقیتی عظیم بود، چنانکه برای اطمینان از شکار درست، زندانی‌ها را به خانهٔ مهرآباد جنوبی بردند تا جسد اشرف را شناسایی کنند. مهدی سامع از نیمه‌شبی می‌نویسد که او را چشم‌بسته با زنی سوار اتومبیل کردند: «ماشین مسافتی را به سرعت طی کرد و به منطقه‌ای رسید که صدای تیراندازی به صورت مرگبار می‌آمد. این شکل از تیراندازی خیلی طول کشید... از کنار یک زمین بدون ساختمان رد شدیم و داخل یک خانه چند طبقه شدیم. در پاگرد ورود به پله‌ها جسد یک گروهبان یا استوار افتاده بود. ما را از پله‌ها بالا بردند. دو یا سه طبقه پله‌ها را بالا رفتیم که به روی پشت بام رسیدیم. تعداد زیادی افسر و بازجو آنجا بودند. یک نفر روپوشی را که روی سرم بود کمی بالا زد. یکی از بازجوهای پرونده چریک‌های فدایی خلق بود. من و آن رفیق دیگر را بالای سر یک جسد بردند.‌‌ همان لحظه اول شناختم. پیکر فرمانده در حالی که روی پیشانی‌اش یک حفره ایجاد شده بود، با چشمان باز به آسمان نگاه می‌کرد. بازجو از من و رفیق دیگر پرسید: «خودشه؟» و ما هر دو گفتیم بله. نه بازجو نیاز به آوردن اسم داشت و نه ما قدرت درنگ در پاسخ...»<ref>چریکی که از مرگ میگریخت حمید [[رئیس ساواک تهران در کتاب خاطراتش دربارهٔ مسالهٔ بغرنج گیر انداختن حمید اشرف|اشرف]]</ref>
مرگ اشرف برای ساواک در تیرماه ۵۵ موفقیتی عظیم بود، چنانکه برای اطمینان از شکار درست، زندانی‌ها را به خانهٔ مهرآباد جنوبی بردند تا جسد اشرف را شناسایی کنند. مهدی سامع از نیمه‌شبی می‌نویسد که او را چشم‌بسته با زنی سوار اتومبیل کردند: «ماشین مسافتی را به سرعت طی کرد و به منطقه‌ای رسید که صدای تیراندازی به صورت مرگبار می‌آمد. این شکل از تیراندازی خیلی طول کشید... از کنار یک زمین بدون ساختمان رد شدیم و داخل یک خانه چند طبقه شدیم. در پاگرد ورود به پله‌ها جسد یک گروهبان یا استوار افتاده بود. ما را از پله‌ها بالا بردند. دو یا سه طبقه پله‌ها را بالا رفتیم که به روی پشت بام رسیدیم. تعداد زیادی افسر و بازجو آنجا بودند. یک نفر روپوشی را که روی سرم بود کمی بالا زد. یکی از بازجوهای پرونده چریک‌های فدایی خلق بود. من و آن رفیق دیگر را بالای سر یک جسد بردند.‌‌ همان لحظه اول شناختم. پیکر فرمانده در حالی که روی پیشانی‌اش یک حفره ایجاد شده بود، با چشمان باز به آسمان نگاه می‌کرد. بازجو از من و رفیق دیگر پرسید: «خودشه؟» و ما هر دو گفتیم بله. نه بازجو نیاز به آوردن اسم داشت و نه ما قدرت درنگ در پاسخ...»<ref>چریکی که از مرگ میگریخت حمید [[رئیس ساواک تهران در کتاب خاطراتش دربارهٔ مسالهٔ بغرنج گیر انداختن حمید اشرف|اشرف]]</ref>
=====ساواک، شاه و مرگ حمید اشرف=====
=====ساواک، شاه و مرگ حمید اشرف=====
خط ۴۱: خط ۴۱:


در اهمیت نقش حمید اشرف، پرویز ثابتی رئیس ساواک اضافه میکند که: «هر وقت عواملی از این سازمان دستگیر و یا در درگیری کشته می‌شدند، شاه می‌پرسید با "حمید اشرف" چه کردید؟»  [[پرونده:مزار حمید اشرف.jpg|جایگزین=مزار حمید اشرف|بندانگشتی|مزار حمید اشرف|پیوند=https://www.iran-pedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:%D9%85%D8%B2%D8%A7%D8%B1_%D8%AD%D9%85%DB%8C%D8%AF_%D8%A7%D8%B4%D8%B1%D9%81.jpg]]حمید اشرف را در قطعه ۳۹ ردیف ۲۵ شماره ۱ در گورستان بهشت زهرای تهران دفن کردند.
در اهمیت نقش حمید اشرف، پرویز ثابتی رئیس ساواک اضافه میکند که: «هر وقت عواملی از این سازمان دستگیر و یا در درگیری کشته می‌شدند، شاه می‌پرسید با "حمید اشرف" چه کردید؟»  [[پرونده:مزار حمید اشرف.jpg|جایگزین=مزار حمید اشرف|بندانگشتی|مزار حمید اشرف|پیوند=https://www.iran-pedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:%D9%85%D8%B2%D8%A7%D8%B1_%D8%AD%D9%85%DB%8C%D8%AF_%D8%A7%D8%B4%D8%B1%D9%81.jpg]]حمید اشرف را در قطعه ۳۹ ردیف ۲۵ شماره ۱ در گورستان بهشت زهرای تهران دفن کردند.
======نظری درباره شخصیتهایی نظیر حمید اشرف======
======نظری درباره حمید اشرف======
<blockquote>آیا در دوره ای به سر میبریم که قحط الرجال است؟</blockquote><blockquote>با نگاهی گذرا به زندگی مبارزاتی حمید اشرف فارغ از ماهیت سازمانی و گرایشات هر فرد، این نکته در ذهن جوانه میزند که به راستی آیا جوامع امروز از وجود چنین انسانهایی که بی وقفه و شب و روز در راه رسیدن به آرمان مدنظرشان در تب و تاب و جنگ گریز بودند تا در نهایت نیز جانشان را که در تصورشان بود خیلی زود در راهی که در پیش گرفتند از دست خواهند داد، خالی است؟ و جامعه از وجود چنین پدیده هایی دچار قحطی شده است؟</blockquote><blockquote>  خیر! بدلیل اینکه هنوز دیکتاتوری پا برجاست آنهم در مداری بسیار سخت تر و پیچیده تر، وبا این منطق که هر پدیده ای ضد خودش را نیز دارد میتوان قانونمند به این نتیجه رسید که پس در مقابل دیکتاتوری آنتی تزی هم وجود دارد و هستند انسانهایی که روزانه در زندانها یا جاهای دیگر که در تقابل با نظام مستبد قرارمی گیرند کما اینکه تا بحال هم به خوبی دیدیم و تجربه به ما ثابت می کند. تبلیغات و فرافکنیهای دیکتاتورهاست که مانع شناخته شدن واقعیت و ماهیت اصلی چنین انسانهایی که تمام زندگیشان را صرف مبارزه با نظامهای سرکوبگر کردند میشود. نتیجه اینکه، هیچ جامعه ای دچار قحط الرجال انقلابی نشده و نیست بلکه سرکوب شدید و تبلیغات مسموم و منفی توسط نظامهای دیکتاتوری مانع شناخته شدن آنها و رسیدن پیام آنان در بین مردم بخصوص نسل جوان شده است.!<ref>وبلاگ ایران بزرگ  آیا در دوران قحط الرجال به سر میبریم؟!![https://iranbozorg98.blogspot.com/2019/01/blog-post_29.html <nowiki>[1]</nowiki>]</ref></blockquote>
<blockquote>یک وبلاگ نویس با اشاره به حمید اشرف می‌نویسد:</blockquote><blockquote>آیا در دوره ای به سر میبریم که قحط الرجال است؟</blockquote><blockquote>با نگاهی گذرا به زندگی مبارزاتی حمید اشرف فارغ از ماهیت سازمانی و گرایشات هر فرد، این نکته در ذهن جوانه میزند که به راستی آیا جوامع امروز از وجود چنین انسانهایی که بی وقفه و شب و روز در راه رسیدن به آرمان مدنظرشان در تب و تاب و جنگ گریز بودند تا در نهایت نیز جانشان را که در تصورشان بود خیلی زود در راهی که در پیش گرفتند از دست خواهند داد، خالی است؟ و جامعه از وجود چنین پدیده هایی دچار قحطی شده است؟</blockquote><blockquote>  خیر! بدلیل اینکه هنوز دیکتاتوری پا برجاست آنهم در مداری بسیار سخت تر و پیچیده تر، وبا این منطق که هر پدیده ای ضد خودش را نیز دارد میتوان قانونمند به این نتیجه رسید که پس در مقابل دیکتاتوری آنتی تزی هم وجود دارد و هستند انسانهایی که روزانه در زندانها یا جاهای دیگر که در تقابل با نظام مستبد قرارمی گیرند کما اینکه تا بحال هم به خوبی دیدیم و تجربه به ما ثابت می کند. تبلیغات و فرافکنیهای دیکتاتورهاست که مانع شناخته شدن واقعیت و ماهیت اصلی چنین انسانهایی که تمام زندگیشان را صرف مبارزه با نظامهای سرکوبگر کردند میشود. نتیجه اینکه، هیچ جامعه ای دچار قحط الرجال انقلابی نشده و نیست بلکه سرکوب شدید و تبلیغات مسموم و منفی توسط نظامهای دیکتاتوری مانع شناخته شدن آنها و رسیدن پیام آنان در بین مردم بخصوص نسل جوان شده است.!<ref>وبلاگ ایران بزرگ  آیا در دوران قحط الرجال به سر میبریم؟!![https://iranbozorg98.blogspot.com/2019/01/blog-post_29.html <nowiki>[1]</nowiki>]</ref></blockquote>
='''منابع'''=
='''منابع'''=
<references />
<references />

منوی ناوبری