وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱٬۶۷۴: خط ۱٬۶۷۴:
== کارنامه‌ی وزارت اطلاعات ==
== کارنامه‌ی وزارت اطلاعات ==


=== قتل‌های زنجیره‌ای ===
=== ترور‌های مخالفین  ===


=== ترور‌های مخالفین ===
==== برخی از ترورهای وزارت اطلاعات  ====
۳۰ آبان‌ماه ۱۳۶۸،دکتر کاظم سامی، دبیرکل جاما (جنبش انقلابی مردم ایران) در تهران توسط مأموران وزارت اطلاعات در محل کار با ضربات متعدد چاقو به سر به قتل رسید.


==== برخی از ترورهای وزارت اطلاعات  ====
۲۹ شهریور ۱۳۶۹، عبدالله بیژن‌فر اهل مهاباد، حزب دموکرات، ترور در رانیه.
۲۹ شهریور ۱۳۶۹، عبدالله بیژن‌فر اهل مهاباد، حزب دموکرات، ترور در رانیه.


خط ۲٬۰۲۶: خط ۲٬۰۲۶:


۲ مهر ۱۳۷۹، رسول خدرزاده، حزب دموکرات، ترور در کویه.
۲ مهر ۱۳۷۹، رسول خدرزاده، حزب دموکرات، ترور در کویه.
=== قتل‌های زنجیره‌ای ===
۱- دکتر [[کاظم سامی|'''کاظم سامی''']]، دبیرکل جاما (جنبش انقلابی مردم ایران) در ۳۰ آبان‌ماه ۱۳۶۸، در تهران توسط مأموران '''[[وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی|وزارت اطلاعات]]''' در محل کار و در برابر چشمان همسرش با ضربات متعدد چاقو به قتل رسید.
۲- دکتر تقی تفتی یا دکتر فلاح تفتی، همراه با همسر و دو فرزندش در سال ۱۳۷۲، در خیابان پاسداران و در منزل شخصی خود با ضربات کارد به قتل رسیدند.
۳- علی‌اکبر سیرجانی، نویسنده معروف و خالق ''ضحاک ماردوش'' در ۲۲ اسفندماه ۱۳۷۲، توسط وزارت اطلاعات بازداشت شد؛ و در ۶ آذرماه ۱۳۷۳، در زندان اطلاعات موسوم به توحید به وسیله‌ی شیاف پتاسیم به قتل رسید.
۴- شمس‌الدین امیرعلایی، (مرداد ۷۳) هم‌کار زنده‌یاد '''[[دکتر محمد مصدق]]''' و نخستین سفیر جمهوری اسلامی پس از '''[[انقلاب ضد سلطنتی|انقلاب ضدسلطنتی]]''' در فرانسه و هم‌چنین از رهبران [[جبهه ملی ایران|'''جبهه ملی''' '''ایران''']] در مرداد سال ۱۳۷۳، در اثر یک تصادف مشکوک به قتل رسید.
۵ و ۶- کشیش مهدی دیباج و کشیش طاوس میکائیلیان در مردادماه ۱۳۷۳، پس از ربوده شدن به قتل رسیدند؛ و پیکر قطعه قطعه شده‌ی آن‌ها که در یک فریزر نگهداری می‌شد، بعدها کشف شد. رژیم ایران با ترتیب دادن یک نمایش امنیتی سه دختر عضو '''[[سازمان مجاهدین خلق ایران|سازمان مجاهدین خلق]]''' را مسئول این قتل‌ها اعلام کرد!.
۷- محمدتقی زهتابی، مورخ و زبان‌شناس در دی‌ماه ۱۳۷۷، به قتل رسید.
۸- معصومه مصدق نوه‌ی دکتر محمد مصدق، در پاییز ۱۳۷۷، قاتلان در منزل او دست‌بسته شکنجه‌اش کردند؛ و سپس با فرو کردن پارچه‌ای به حلقش، او را به قتل رساندند. چمدان معصومه مصدق و مدارک شخصی دکتر محمد مصدق، پس از قتل او ناپدید شد.
۹- زهره ایزدی، از دانشجویان پزشکی دانشگاه تهران به خاطر دگراندیشی به قتل رسید.
۱۱- احمد میرعلایی، نویسنده و مترجم و روشنفکر منتقد حکومت، در دوم آبان‌ماه ۱۳۷۴، هنگام رفتن به کتاب‌فروشی محل کارش، توسط مأموران وزارت اطلاعات ربوده شد؛ و به قتل رسید. پیکر او ساعت ۱۰ شب در یکی از کوچه‌های شهر اصفهان کشف شد. احمد میرعلایی را با تزریق انسولین که منجر به ایست قلبی وی شده بود، به قتل رساندند.
۱۲- اشرف‌السادات برقعی، معلم اهل قم در اسفندماه ۱۳۷۴، در منزلش با پیچاندن سیم به دور گردنش به قتل رسید. علت قتل وی داشتن اطلاعات خطرناک ذکر شده است.
۱۳ و ۱۴- مولوی عبدالملک ملازاده و مولوی جمشیدزهی که هر دو سنی مذهب و از متفکران اهل سنت بودند، در ۱۴ اسفندماه ۱۳۷۴، در کراچی پاکستان با تیراندازی مأموران وزارت اطلاعات که سوار یک تاکسی بودند به قتل رسیدند. مولوی عبدالملک ملازاده، رئیس سازمان اسلامی محمدی اهل سنت، و مولوی عبدالناصر جمشیدزهی عضو مجلس اعلای اهل سنت ایران بودند که پس از آزادی از زندان، در تبعید در پاکستان به سر می‌بردند.
۱۵ و ۱۶- ماموستا فاروق فرساد، شخصیت مذهبی اهل سنت کُرد که دوران تبعید خود را در اردبیل می‌گذراند، در ۲۸ بهمن‌ماه ۱۳۷۴، با تزریق پتاسیم به قتل رسید؛ و پیکر او در یکی از کوچه‌های خلوت شهر اردبیل پیدا شد. هم‌چنین ماموستا محمد ربیعی امام جمعه کرمانشاه نیز در ۱۲ آذرماه ۱۳۷۵، با تزریق آمپول هوا به قتل رسید.
۱۷- دکتر احمد صیاد، از متفکران اهل سنت و شخصیت مذهبی بلوچ، معروف به مولوی احمد میرین در ۱۲ بهمن‌ماه ۱۳۷۴، پس از بازگشت از سفر دُبی در فرودگاه بندرعباس توسط دو تن دست‌گیر و پس از چند روز جسد او در فلکه‌ی میناب این شهر پیدا شد که به‌وسیله‌ی تزریق آمپول هوا به قتل رسیده بود.
۱۸- دکتر عبدالعزیز مجد، استاد دانشگاه زاهدان و شخصیت سنی‌مذهب بود که در ۱۶ آبان‌ماه ۱۳۷۵، پس از سخنرانی انتقادی از سریال تلویزیونی امام علی ربوده شد. خودروی او در کنار اداره اطلاعات زاهدان و جنازه‌اش را در حاشیه شهر یافتند در حالی که با شلیک به صورتش به قتل رسیده بود.
۱۹ تا ۲۴- جواد سنا، جلال متین، زهرا افتخاری در شهریورماه ۱۳۷۵، و سیدمحمود میدانی به همراه دو تن دیگر در فروردین ۱۳۷۶، که همگی ساکن مشهد و از زندانیان پیشین دهه ۱۳۶۰ بودند، پس از خارج شدن از منزل یا محل کار به قتل رسیدند.
۲۵- کشیش محمد باقر یوسفی ملقب به روان‌بخش یوسفی، در۷ مهرماه ۱۳۷۵، در شهر ساری به قتل رسید. وی در حالی‌که برای مراسم دعا از منزلش خارج شده بود، ربوده و سپس به قتل رسید. غروب آن روز پیکر حلق‌آویز شده‌ی کشیش یوسفی در جنگل‌های حومه ساری پیدا شد.
۲۶- غفار حسینی، استاد دانشگاه، شاعر، مترجم و عضو کانون نویسندگان در ۲۰ آبان‌ماه ۱۳۷۵، در آپارتمانش در تهران با تزریق آمپول پتاسیم به قتل رسید. غفار حسینی تلاش نظام جمهوری اسلامی برای کشتن دسته‌جمعی نویسندگان را در سفر به ارمنستان پیش‌بینی و از پذیرش دعوت سفر به ارمنستان خودداری کرده بود. غفور به دوستان خود گفته بود: همه‌تان را به ته دره می‌اندازند.
۲۷- سیامک سنجری، نمایشگاه اتومبیل داشت؛ و در آستانه‌ی ازدواجش در سن ۲۸ سالگی در ۱۳ آبان‌ماه ۱۳۷۵، با ضربات چاقو به قتل رسید. سیامک سنجری به خاطر معاملات اتومبیل با خانواده‌ی علی فلاحیان وزیر وقت اطلاعات، ارتباط داشت. همسر فلاحیان از آقای سنجری درباره‌ی روابط خصوصی علی فلاحیان اطلاعاتی می‌گیرد، فلاحیان وقتی از موضوع با خبر می‌شود، دستور قتل سنجری را صادر می‌کند. در اعترافات خسرو براتی درباره‌ی قتل سیامک سنجری آمده است:
۲۸- دکتر احمد تفضلی، محقق، نویسنده و استاد زبان‌های باستانی دانشگاه بود که در ۲۴ دی‌ماه ۱۳۷۵، در راه رفتن از محل کار به منزلش، وی را ربودند؛ و به قتل رساندند. پیکر او ساعت ۹ همان شب در کنار اتومبیلش پیدا شد، درحالی که جمجمه‌اش را شکسته و استخوان‌های پا و دستش را از جا درآورده بودند.
۲۹ و ۳۰- منوچهر صانعی و همسرش فیروزه کلانتری، در ۲۸ بهمن ۱۳۷۵، ربوده شدند؛ و پیکر کاردآجین شده‌ی آنان در اول اسفند حوالی لشکرک و پل تهران‌پارس پیدا شد که به هرکدام ۱۳ ضربه چاقو زده و به قتل رسانده بودند. منوچهر صانعی با بنیاد مستضعفان هم‌کاری داشت و پیش از مرگ نیز چندین بار به وزارت اطلاعات احضار شده بود.
۳۱- ابراهیم زال‌زاده، نویسنده، روزنامه‌نگار، ناشر و مدیر انتشارات ابتکار، در پنجم اسفندماه ۱۳۷۵، در مسیر بازگشت به منزلش ربوده شد؛ و در فروردین‌ماه ۱۳۷۶، به قتل رسید. پشت و سینه‌ی وی را با ۱۵ ضربه‌ی چاقو پاره کرده بودند. زال‌زاده پیش از مرگش از تهدید و فشارهای مأموران امنیتی خبر داده بود. او کتابی درباره‌ی به آتش کشیده شدن سینما رکس آبادان در دست انتشار داشت.
۳۲ و ۳۳- فرزین مقصودلو و خواهرزاده‌اش شبنم حسینی، در اول آبان‌ماه ۱۳۷۵، در آپارتمانی در محله‌ی گرگان‌پارس شهر گرگان که با چند تن از مقامات امنیتی دیدار داشتند، با ضربات متعدد چاقو به قتل رسیدند. فرزین مقصودلو از خانواده‌ای ثروتمند بود که پس از انقلاب ضدسلطنتی بخش عمده‌ای از اموال آن‌ها توقیف شد. وی که برای بازپس‌گیری اموالش به ایران بازگشته بود، به اتهام ارتباط با سازمان جاسوسی انگلیس ممنوع‌الخروج شد. به نقل از یکی از مسئولان سابق وزارت اطلاعات، شب قتل فرزین مقصودلو و خواهرزاده‌اش شبنم، سعید امامی که از گرگان به تهران بازگشته بود، به وزیر اطلاعات گفته بود: «الحمدلله مشکل گرگان هم حل شد.»
۳۴- پیروز دوانی، نویسنده، روزنامه‌نگار و فعال سیاسی، در سوم شهریور ۱۳۷۷، در مسیر رفتن به خانه‌ی خواهرش، توسط مأموران وزارت اطلاعات ربوده شده و به قتل می‌رسد. بنابر اعترافات افرادی از عاملان قتل‌های زنجیره‌ای، پیروز دوانی بلافاصله پس از ربوده شدنش به قتل رسیده و پیکرش نیز در کنار خطوط راه‌آهن سوزانده و دفن می‌شود.
۳۵ و ۳۶- حمید حاجی‌زاده، روشنفکر و نویسنده‌ی اهل کرمان و کارون پسر ۹ ساله‌اش در ۳۱ شهریورماه ۱۳۷۷، در سن ۴۷ سالگی به خاطر سرودن اشعار ملی، در حالی که پسرش را در آغوش داشت، او را به طرز فجیعی با ۲۷ ضربه چاقو سلاخی کرده و به قتل رساندند. به پسرش کارون نیز ۱۶ ضربه کارد وارد کرده بودند. خانواده‌ی حمید حاجی‌زاده پس از پیگیری بسیار، سرانجام مأموران وزارت اطلاعات به آن‌ها گفته‌اند که کشتن حمید و کارون ۹ ساله، یک اشتباه ساده‌ی اداری بوده است.
۳۷ و ۳۸- داریوش و پروانه فروهر، دبیرکل و از رهبران حزب ملت ایران در اول آذرماه ۱۳۷۷، در منزل خود در خیابان هدایت تهران توسط مأموران وزارت اطلاعات با ۲۵ و ۱۸ ضربه چاقو سلاخی شدند و به قتل رسیدند. لوازم شخصی و مدارک این زوج فعال سیاسی توسط وزارت اطلاعات برده شد. قاتلان و مجریان این قتل، هم‌چنان‌که در اعترافات خود گفته‌اند، بابت این قتل‌ها که خود قتل تمیز وصفش کرده‌اند، از وزارت اطلاعات حق اضافه‌کاری دریافت نموده‌اند. برخی از قاتلان حتی زندان نرفتند؛ و به سر کار خود در وزارت اطلاعات برگشتند؛ و برخی دیگر پس از مدت کوتاه زندان، آزاد شدند.
۳۹- محمد مختاری، شاعر، نویسنده، مترجم و از فعالان کانون نویسندگان و عضو هیئت دبیران این کانون، در ۱۲ آذرماه ۱۳۷۷، که برای خرید از منزل خارج شده بود، پس از ربوده شدن توسط مأموران اطلاعاتی با پیچاندن طناب به دور گردنش به قتل رسید؛ و جسدش را در بیابان‌های امین آباد، حوالی کارخانه‌ی سیمان ری انداخته بودند.
۴۰- محمد جعفر پوینده، نویسنده، مترجم، جامعه‌شناس و از فعالان کانون نویسندگان بود. او نیز مانند محمد مختاری که عازم محل کارش بود، در ۱۸ آذرماه ۱۳۷۷، توسط مأموران وزارت اطلاعات در خیابان ایرانشهر ربوده شد؛ و در اتومبیلش با پیچاندن طناب به دور گردنش به قتل رسید. جسد وی در حوالی روستای بادامک شهریار کرج پیدا شد. قاتل محمدجعفر پوینده به حبس ابد محکوم شد؛ اما هم‌چون متهامان و عاملان چهار قتل پاییز سال ۱۳۷۷، آزاد است.
۴۱- احمد میرین صیاد، استاد دانشگاه نیز در دی‌ماه ۱۳۷۷، به قتل رسید.
۴۲- حسین شاه‌جمالی، که تازه مسیحی شده بود، در مردادماه ۱۳۷۳، ربوده شد و سپس به قتل رسید.
۴۳- کشیش هاپیک هوسپیان‌مهر، اسقف ارمنی‌تبار کلیسای جماعت ربانی و هم‌چنین شاعر مذهبی بود که برای دفاع از حقوق اقلیت‌های دینی و مذهبی و نجات جان زندانیان سیاسی-عقیدتی فعالیت می‌کرد. وی در مردادماه ۱۳۷۲، که برای آزادی مهدی دیباج ۳ روز تلاش کرده و به نتیجه‌ای نرسیده بود؛ در حالی که عازم فرودگاه مهرآباد بود، ربوده شد؛ و پس از چند روز جسدش در یک منطقه‌ی جنگلی نزدیک تهران پیدا شد که با ۲۶ ضربه چاقو به قتل رسیده بود.
۴۴- شیخ محمد ضیایی، امام‌جمعه بندرعباس در دی‌ماه ۱۳۷۷، به قتل رسید.
۴۵- دکتر جمشید پرتوی، متخصص بیماری‌های قلبی و به‌قولی پزشک ویژه‌ی احمد خمینی بود که در دهم دی‌ماه ۱۳۷۷، در منزلش که در همسایگی رئیس جمهور قرار داشت به قتل رسید.
۴۶ و ۴۷- جواد امامی و سونیا آل‌یاسین، در دی‌ماه ۱۳۷۷، به قتل رسیدند.
۴۸ و ۴۹- مهندس کریم جلی و فاطمه امامی نیز در دی‌ماه ۱۳۷۷، به قتل رسیدند.
۵۰- فاطمه قائم مقامی، سرمهمان‌دار هواپیمای آسمان در چهارم دی‌ماه ۱۳۷۶، در خیابان پاسداران در خودروی شخصی خود با شلیک گلوله به قتل رسید. براساس تحقیقات انتشار یافته، خانم قائم‌مقامی به فرمان علی فلاحیان به قتل رسیده است. فاطمه قائم مقامی روابط نزدیک با فلاحیان داشت و اطلاعاتی از فعالیت‌های او به‌دست آورده بود که برای فلاحیان خطر امنیتی محسوب می‌شد و به همین خاطر به قتل رسید.
۵۱- دکتر فلاح یزدی، پزشک ویژه آیت‌الله منتظری که در زمستان ۱۳۷۷، در جلوی چشمان فرزندش به قتل رسید.
۵۲- سعید قیدی، از پرسنل نیروی هوایی که با ۳۰ ضربه چاقو به قتل رسید؛ و جسد مثله شده‌ی او در سعادت‌آباد تهران پیدا شد.
۵۳- حسین سرشار، خواننده‌ی ایرانی به جرم خواندن سرود ''ای ایران ای مرز پرگهر'''''،''' و دوستی با سعیدی سیرجانی دست‌گیر و تحت شکنجه قرار گرفت؛ و حافظه خود را از دست داد. او را در آبادان در یک تصادف ساختگی به قتل رساندند.
۵۴- خسرو بشارتی، از شخصیت‌های مذهبی بود که درباره‌ی برخی از باورهای شیعه، مثل زیارت و شفاعت، نظرهای انتقادی داشت. وی در پاییز ۱۳۶۹، به اداره اطلاعات در تهران احضار شده بود که دیگر باز نگشت. جسد خسرو بشارتی در سولقان کن درحالی پیدا شد که با شلیک گلوله به مغزش به قتل رسیده بود.
۵۵- مهندس حسین برازنده، مدرس قرآن بود که تملق مقامات حکومت را رفتاری شرک‌آلود می‌دانست. وی در ۱۳ دی‌ماه ۱۳۷۳، پس از خروج از جلسه‌ی قرآن در مسیر منزل ربوده شد و به قتل رسید. جنازه‌ی وی سه روز بعد در حوالی خیابان فلسطین مشهد پیدا شد. در دست او آثار دستبند و بر بدنش آثار ضربه دیده می‌شد. عبدالله نوری از متهمان قبل‌های زنجیره‌ای در دفاعیات خود در دادگاه، قتل حسین برازنده توسط مأموران وزارت اطلاعات را تأیید کرد.


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
۸٬۶۷۳

ویرایش

منوی ناوبری