ضربه ۱۲ اردیبهشت ۱۳۶۱: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | عنوان = | عنوان اصلی = | برگرداننده = | ویراستا...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۵: خط ۳۵:
| پیش از          =  
| پیش از          =  
}}
}}
'''ضربه ۱۲ اردیبهشت ۱۳۶۱،''' به حملات نظامی پاسداران جمهوری اسلامی به دهها خانه تیمی مجاهدین در تهران گفته می‌شود. در این روز، تهران شاهد نبردهای عظیمی بود که از شرق تا غرب و از شمال تا بخشهایی از مرکز شهر را دربر می‌گرفت.
'''ضربه ۱۲ اردیبهشت ۱۳۶۱،''' به حملات هم‌زمان سپاه پاسداران به ده‌ها خانه تیمی مجاهدین در تهران گفته می‌شود. در این روز، تهران شاهد نبردهای عظیمی بود که از شرق تا غرب و از شمال تا بخشهایی از مرکز شهر را دربر می‌گرفت.


از ساعت ۲ بعدازظهر با اولین‌شلیک، تهاجم هم‌زمان پاسداران به چندین خانه تیمی مجاهدین شروع شد. نبرد تا ساعتهایی پس از نیمه‌شب ادامه داشت. پاسداران از زمین و هوا با سلاحهای نیمه‌سنگین و حتی سلاح سنگین و شلیک‌با هلیکوپتر، خانه‌های تیمی را می‌کوبید. تهران در هاله‌یی از انفجار و دود و آتش بود. بیش‌از ۶۰ زن و مرد مجاهد خلق، در این درگیری‌ها جان باختند.  
از ساعت ۲ بعدازظهر با اولین‌شلیک، تهاجم هم‌زمان پاسداران به چندین خانه تیمی مجاهدین شروع شد. درگیری تا ساعت‌هایی پس از نیمه‌شب ادامه داشت. پاسداران از زمین و هوا با سلاحهای نیمه‌سنگین و حتی سلاح سنگین و شلیک‌با هلیکوپتر، خانه‌های تیمی را می‌کوبید. تهران در هاله‌یی از انفجار و دود و آتش بود. بیش‌از ۶۰ زن و مرد از اعضای مجاهدین خلق در این درگیری‌ها تا آخرین گلوله جنگیده و جان باختند.


مهمترین کادر مجاهدین در این روز، فرمانده [[محمد ضابطی]] بود. او از زندانیان زمان شاه و از مسئولان بخش اجتماعی مجاهدین بود. ضابطی هم‌چنین در مبارزات سیاسی سالهای ۶۰ و میتینگ بزرگ امجدیه گرفته تا تظاهرات ۷ اردیبهشت و راهپیمایی عظیم سازمان‌یافته مردمی در ۳۰ خرداد ۶۰ نقش داشت.
برجسته‌ترین کادر مجاهدین در این روز، [[محمد ضابطی]] بود. او از زندانیان زمان شاه و از مسئولان بخش اجتماعی مجاهدین بود. محمد ضابطی هم‌چنین در مبارزات سیاسی سالهای ۶۰ و سازمان‌دهی میتینگ بزرگ امجدیه گرفته تا تظاهرات ۷ اردیبهشت و راهپیمایی عظیم سازمان‌یافته مردمی در ۳۰ خرداد ۶۰ نقش داشت. محمد ضابطی به همراه همسرش نصرت رمضانی و ده مجاهد دیگر در یک خانه‌ی تیمی در کامرانیه‌ی تهران مستقر بودند. فرمانده حفاظت از این پایگاه نصرت رمضانی بود. همگی آن‌ها طی این درگیری‌ها پس از ساعت‌های درگیری به شهادت رسیدند.
 
او به‌مثابه‌ی یک انقلابی تمام‌عیار و یک‌مجاهد فداکار، خطوط استراتژیک‌سازمان را دربرخورد با ارتجاع پیاده می‌کرد و با ابتکار و خلاقیت، دستاوردهای سیاسی آن‌را بیشتر و افزون‌تر می‌نمود. این‌خلاقیتها برای پیاده‌کردن خطوط سازمان از فردای ۳۰خرداد۶۰ اهمیت بیشتری یافت. محمد ضابطی در رأس بخش اجتماعی سازمان، توانست به‌سرعت روابط و مناسبات علنی را با مرحله و فضای جدید منطبق نماید و تشکیلات بسیار گسترده‌یی را وارد مناسبات مخفی، نظامی و تهاجمی‌کند.
 
درروزهای پرتلاطم مقاومت درسالهای ۶۰ و ۶۱، در شرایطی که دژخیمان و سردمداران خونخوار رژیم تلاش می‌کردند، با موج شقاوت‌بار اعدامها و شکنجه‌های قرون‌وسطایی، مقاومت مجاهدان و مبارزان را درهم بشکنند و با انواع تبلیغات رذیلانه و یا پخش ندامت برخی عناصر درهم‌شکسته و بخصوص برخی از مدعیان از تلویزیون، گرد یأس و انفعال در جامعه بپاشند، ناگهان خروش پایداری مجاهدان و شعله‌های مقاومت حماسی آنان در چندین‌نقطه تهران زبانه کشید، تهران گرمای آن‌راحس کرد و مجاهدان پاکباز درپایان آن‌نبرد نابرابر، تنها پیکرهای سوخته و متلاشی‌شده و خانه تیمیهای ویران‌شده خود را برای دشمن باقی گذاشتند. اگرچه خمینی و خیل رجالگان و دژخیمانش به‌صحنه‌گردانی لاجوردی، از شهادت تنی‌چند از ارزنده‌ترین کادرهای سازمان، شادمانیها نمودند و اگرچه مردم ستمدیده ما، به‌خاطر ازدست‌دادن تعدادی از رشیدترین فرزندان دلاور خود گریستند، اما در گرماگرم یأس‌پراکنیهای تلویزیونی رژیم، مردم ایران، روح سرخ و پرصلابت مقاومت و انقلاب را به‌چشم دیدند و سرشار از افتخار و امید شدند.
 
درآخرین ساعتهای نبرد، مزدوران رژیم که انتظار چنین مقاومت جانانه‌یی را نداشتند، به‌ستوه آمده و در نهایت خشم و استیصال، با مسلسل و تیربار به‌سوی خانه تیمیها شلیک‌می‌کردند. عملیاتی که به‌زعم آنها و باآن‌همه پیش‌بینی و تدارکات قبلی می‌بایست درکوتاه‌مدت با «موفقیت» به‌پایان برسد، اینک ساعتهای متمادی به‌درازا کشیده و در تمام شهر توفان به‌پا کرده بود و خشم و اعتراض مردم را نسبت به‌رژیم و ستایش و تحسین آنان را نسبت به‌فرزندان دلیر و پاکبازشان برانگیخته بود. سرانجام، مزدوران درمانده که گمان نمی‌کردند تسخیر خانه تیمیهای مجاهدین چنین بهایی را بطلبد، با شلیک‌وحشیانه موشکهای آر.پی. جی و رگبار مسلسلهای سنگین توسط هلیکوپتر، «دژهای تسخیرناپذیر شرف» را به‌آتش کشیدند و به‌این‌ترتیب، نبرد را درآن‌نقطه به‌پایان بردند.
 
اگرچه جای سردارضابطی و یارانش خالی است، اما یادشان در قلب و ضمیر هزاران مجاهدخلق و رزمنده ارتش آزادی در شهر شرف، اشرف و درهرکجای جهان و در قلوب مردم مجاهدپرور، جاودانه است.


== کانون اصلی نبرد ==
== کانون اصلی نبرد ==
۲۰۲

ویرایش

منوی ناوبری