محترم ایجه‌ای: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه زندگینامه |نام_شخص=محترم ایجه‌ای، مادر کوشالی |تصویر =محترم ایجه‌ای.jp...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۱: خط ۲۱:
مادر کوشالی از طریق فرزند بزرگش علاء با سازمان مجاهدین خلق ایران آشنا شد. او همراه با فرزندانش در همه فعالیت‌ها و راهپیمایی‌های اوایل انقلاب بر علیه دیکتاتوری دینی شرکت می‌کرد. پس از سرکوب تظاهرات میلیونی مردم ایران در ۳۰ خرداد سال ۱۳۶۰ که به‌دعوت سازمان مجاهدین خلق در اکثر شهرهای ایران برگزار شد و طی آن دهها نفر به رگبار بسته شدند و هرگونه فعالیت‌های سیاسی ممنوع شد، مادر کوشالی نیز زندگی مخفی را شروع کرد. او که حکم دستگیری‌اش صادر شده بود همزمان با فعالیت‌های مختلف خود سرپرستی تعدادی از فرزندان پدر و مادرهایی که کشته شده بودند را به‌عهده داشت.  
مادر کوشالی از طریق فرزند بزرگش علاء با سازمان مجاهدین خلق ایران آشنا شد. او همراه با فرزندانش در همه فعالیت‌ها و راهپیمایی‌های اوایل انقلاب بر علیه دیکتاتوری دینی شرکت می‌کرد. پس از سرکوب تظاهرات میلیونی مردم ایران در ۳۰ خرداد سال ۱۳۶۰ که به‌دعوت سازمان مجاهدین خلق در اکثر شهرهای ایران برگزار شد و طی آن دهها نفر به رگبار بسته شدند و هرگونه فعالیت‌های سیاسی ممنوع شد، مادر کوشالی نیز زندگی مخفی را شروع کرد. او که حکم دستگیری‌اش صادر شده بود همزمان با فعالیت‌های مختلف خود سرپرستی تعدادی از فرزندان پدر و مادرهایی که کشته شده بودند را به‌عهده داشت.  


برغم دستگيری و شهادت ۴ پسر و عروس‌هایش و برخی ديگر از عزيزانش، مادر با روحيه‌ای بالا، به فعاليتهای خود ادامه می‌داد. ماموران حکومتی كينه عمیقی از او به دل داشتند و برای او پرونده سازی كرده قصد دستگيری‌اش را داشتند. درهمين رابطه يكی از فرزندان مادر كه از قصد دستگيری وی توسط ماموران مطلع شده بود، از زندان پيام داد كه مادر را زود از شهر خارج كنند. او گفته بود جرم مادر از نظر حکومت، از من كه پسرش هستم سنگين‌تر است و در دادگاه فرمايشی پرونده سنگينی برای او تشكيل داده و قصد دستگيری‌اش را دارند. درآغاز سرکوب‌های دهه‌ی شصت مادر به مشهد رفت تا به‌عنوان عادی‌ساز فرزندش علاءالدين كوشالی مسئوليت‌هايی را به‌عهده بگيرد ولی همان روز كه مادر از لاهيجان حركت كرد، علا دستگير شد و به زندان لاهيجان منتقل گرديد و مادر درپايگاه‌های سازمان درمشهد به فعاليتش ادامه داد. درهمان روزهای سخت، مادر درمشهد شاهد شهادت۲۲ مجاهد خلق كه همچون فرزندان دلبندش از نزديك با آنها حشر و نشر داشت بود. او با صلابت و دلاوری شگفتی، مجاهدی را كه درخيابان تيرخورده و زخمی شده بود از چنگ ماموران نجات داد و درخانه مخفی به جراحت‌هايش رسيدگی كرد.  به هنگام شهادت آن مجاهد، مادر دراوج دشواری‌های فراوان امنيتی، راهی نداشت جز اين كه آن فرزند دلاور خلق را با دست‌های خودش و درزيرزمين همان خانه دفن كند. و او اين كار را كرد. در سال ۶۲،  مادر كوشالی از کشور خارج شد. او ابتدا به اسپانيا و سپس به فرانسه رفت و درتمام سالهای زندگی درخارج كشور، در قالب آكسيون‌ها، تظاهرات، اعتصابها و تحصن‌های اپوزیسیون با تمام قوا شركت داشت. در جريان حمله پلیس فرانسه به مقر مجاهدین، مادر كوشالی از كسانی بود كه  دستگير شد و توسط پليس فرانسه مورد ضرب وشتم قرار گرفت. به رغم بيماری ساعت‌ها مورد بازجويی قرار گرفت. 
در جريان تظاهرات روزانه خانواده‌های اشرفيان در پاريس، مادر كوشالی همواره در صف اول تظاهرات حضور داشت و به دفاع از فرزندان اشرفی خود برمی‌خاست. آخرين بار مادر در يك كنفرانس در پارلمان اروپا به دفاع از خانواده‌ها و مادران شهيدان قيام مردم ايران پرداخت.
 
در جريان تظاهرات روزانه خانواده‌های اشرفيان در پاريس، مادر كوشالی همواره در صف اول تظاهرات حضور داشت و به دفاع از فرزندان اشرفی خود برمی‌خاست. آخرين بار مادر در يك كنفرانس در پارلمان اروپا به دفاع از خانواده‌ها و مادران شهيدان قيام مردم ايران پرداخت.  


مادر مجاهد محترم ايجه‌ای (مادر كوشالی) روز شنبه سوم مهر ماه  ۱۳۸۹، به دنبال يك حمله قلبی در شهر سرژی نزدیکی پاریس درگذشت.   
مادر مجاهد محترم ايجه‌ای (مادر كوشالی) روز شنبه سوم مهر ماه  ۱۳۸۹، به دنبال يك حمله قلبی در شهر سرژی نزدیکی پاریس درگذشت.   
خط ۲۹: خط ۲۷:
== فعالیت‌های سیاسی مادر کوشالی ==
== فعالیت‌های سیاسی مادر کوشالی ==
بعد از سرنگونی رژيم شاه و شروع فاز سياسی، او در نقش يكی ازمادران فعال شهر، به فعاليتهای سياسی و افشاگرانه عليه ارتجاع حاكم روی آورد و همواره تكيه‌گاه و كمك كار مجاهدان لاهيجان بود و در انجمن مادران مسلمان فعاليت می‌كرد. مادر كوشالی در كليه مراسم، تظاهرات و فعاليتهای اجتماعی و مالی مجاهدین حضور فعال داشت و به همين دليل، همواره مورد آزار و اذيت و توهين ماموران رژيم قرار می‌گرفت. پاسداران، چندين بار به خانه مادر ريخته و با شكستن درب و پنجره و اثاثيه منزل، به او تهاجم می‌كردند كه تو باعث شدی فرزندانت به اين مسير كشانده شوند. آنها مادر را تهديد می‌كردند كه يا دست از حمايت مجاهدين بردار و يا خودت و فرزندانت را مورد تعقيب قرار می‌دهيم و مادر می‌گفت كه: « من هيچوقت چنين كاری نخواهم كرد و تا آخرين لحظه دست از حمايت فرزندانم برنخواهم داشت . من شيرم را به آنها حلال كردم».
بعد از سرنگونی رژيم شاه و شروع فاز سياسی، او در نقش يكی ازمادران فعال شهر، به فعاليتهای سياسی و افشاگرانه عليه ارتجاع حاكم روی آورد و همواره تكيه‌گاه و كمك كار مجاهدان لاهيجان بود و در انجمن مادران مسلمان فعاليت می‌كرد. مادر كوشالی در كليه مراسم، تظاهرات و فعاليتهای اجتماعی و مالی مجاهدین حضور فعال داشت و به همين دليل، همواره مورد آزار و اذيت و توهين ماموران رژيم قرار می‌گرفت. پاسداران، چندين بار به خانه مادر ريخته و با شكستن درب و پنجره و اثاثيه منزل، به او تهاجم می‌كردند كه تو باعث شدی فرزندانت به اين مسير كشانده شوند. آنها مادر را تهديد می‌كردند كه يا دست از حمايت مجاهدين بردار و يا خودت و فرزندانت را مورد تعقيب قرار می‌دهيم و مادر می‌گفت كه: « من هيچوقت چنين كاری نخواهم كرد و تا آخرين لحظه دست از حمايت فرزندانم برنخواهم داشت . من شيرم را به آنها حلال كردم».
برغم دستگيری و شهادت ۴ پسر و عروس‌هایش و برخی ديگر از عزيزانش، مادر با روحيه‌ای بالا، به فعاليتهای خود ادامه می‌داد. ماموران حکومتی كينه عمیقی از او به دل داشتند و برای او پرونده سازی كرده قصد دستگيری‌اش را داشتند. درهمين رابطه يكی از فرزندان مادر كه از قصد دستگيری وی توسط ماموران مطلع شده بود، از زندان پيام داد كه مادر را زود از شهر خارج كنند. او گفته بود جرم مادر از نظر حکومت، از من كه پسرش هستم سنگين‌تر است و در دادگاه فرمايشی پرونده سنگينی برای او تشكيل داده و قصد دستگيری‌اش را دارند. درآغاز سرکوب‌های دهه‌ی شصت مادر به مشهد رفت تا به‌عنوان عادی‌ساز فرزندش علاءالدين كوشالی مسئوليت‌هايی را به‌عهده بگيرد ولی همان روز كه مادر از لاهيجان حركت كرد، علا دستگير شد و به زندان لاهيجان منتقل گرديد و مادر درپايگاه‌های سازمان درمشهد به فعاليتش ادامه داد. درهمان روزهای سخت، مادر درمشهد شاهد شهادت۲۲ مجاهد خلق كه همچون فرزندان دلبندش از نزديك با آنها حشر و نشر داشت بود. او با صلابت و دلاوری شگفتی، مجاهدی را كه درخيابان تيرخورده و زخمی شده بود از چنگ ماموران نجات داد و درخانه مخفی به جراحت‌هايش رسيدگی كرد.  به هنگام شهادت آن مجاهد، مادر دراوج دشواری‌های فراوان امنيتی، راهی نداشت جز اين كه آن فرزند دلاور خلق را با دست‌های خودش و درزيرزمين همان خانه دفن كند. و او اين كار را كرد. در سال ۶۲،  مادر كوشالی از کشور خارج شد. او ابتدا به اسپانيا و سپس به فرانسه رفت و درتمام سالهای زندگی درخارج كشور، در قالب آكسيون‌ها، تظاهرات، اعتصابها و تحصن‌های اپوزیسیون با تمام قوا شركت داشت. در جريان حمله پلیس فرانسه به مقر مجاهدین، مادر كوشالی از كسانی بود كه  دستگير شد و توسط پليس فرانسه مورد ضرب وشتم قرار گرفت. به رغم بيماری ساعت‌ها مورد بازجويی قرار گرفت.


محترم ایجه‌ای در یک مصاحبه تلوزیونی سرگذشت خودش و چگونگی کشته شدن فرزندانش را تشریح کرد. در برنامه ارتباط مستقيم برای اشرف پيام می‌داد: «به مژگان، به صديقه، به اشرفيان عزيزم بگوئيد ما مادران تا پای جان بپای شما هستيم، خاطرتان جمع باشد، عزيزان من سلام و درود من برشما دختران عزيزم، برشما پسران عزيزم».<ref>[https://iranazadfarda.com/%d9%85%d9%82%d8%a7%d9%84%d8%a7%d8%aa/%d8%b4%d8%a8%e2%80%8c%d8%a2%d9%88%d8%a7%d8%b2%d9%87%d8%a7-%d9%81%d8%b1%d8%b2%d9%86%d8%af%d9%85-%d9%85%d9%86-%d9%85%d8%a7%d8%af%d8%b1-%da%a9%d9%88%d8%b4%d8%a7%d9%84%db%8c-%d9%87%d8%b3%d8%aa%d9% فرزندم من مادر کوشالی هستم- ایران آزاد فردا]</ref>
محترم ایجه‌ای در یک مصاحبه تلوزیونی سرگذشت خودش و چگونگی کشته شدن فرزندانش را تشریح کرد. در برنامه ارتباط مستقيم برای اشرف پيام می‌داد: «به مژگان، به صديقه، به اشرفيان عزيزم بگوئيد ما مادران تا پای جان بپای شما هستيم، خاطرتان جمع باشد، عزيزان من سلام و درود من برشما دختران عزيزم، برشما پسران عزيزم».<ref>[https://iranazadfarda.com/%d9%85%d9%82%d8%a7%d9%84%d8%a7%d8%aa/%d8%b4%d8%a8%e2%80%8c%d8%a2%d9%88%d8%a7%d8%b2%d9%87%d8%a7-%d9%81%d8%b1%d8%b2%d9%86%d8%af%d9%85-%d9%85%d9%86-%d9%85%d8%a7%d8%af%d8%b1-%da%a9%d9%88%d8%b4%d8%a7%d9%84%db%8c-%d9%87%d8%b3%d8%aa%d9% فرزندم من مادر کوشالی هستم- ایران آزاد فردا]</ref>
۸٬۴۳۵

ویرایش

منوی ناوبری