احمد زیبرم: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
۲۰ بایت حذف‌شده ،  ‏۱۲ سپتامبر ۲۰۲۲
بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه زندگینامه | اندازه جعبه = | عنوان = | عنوان ۲ = | نام...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۲۷: خط ۱۲۷:
برادر احمد درباره فشارهای آن روز‌ها بر خانواده می‌گوید: <blockquote>«پدرم هر از چند گاهی به ساواک برده می‌شد و به استنطاقش می‌کشیدند، او علی‌رغم مقاومتش در جامعه، از نگاه جماعتی که با نیش و کنایه «پدر خرابکار» خطابش می‌کردند نیز در امان نمی‌ماند.»<ref>سخنرانی اردوان زیبرم در باره‌ی برادرش احمد کلن آلمان ۱۵ ژوئیه ۲۰۰۵</ref></blockquote>اما ۲۸ مرداد ۱۳۵۱ پایان گریز یکساله و دو سال زندگی مخفی احمد زیبرم در نازی‌آباد تهران رقم خورد. ۱۹ سال از کودتا علیه دولت مصدق می‌گذشت و هواداران سلطنت مشغول فراهم آوردن زمینه‌های برگزاری مراسم جشن سالگرد - به زعم خودشان - «قیام ملی ۲۸ مرداد» بودند و خیابان‌ها پر از ماموران پلیس بود. ذر سحرگاه احمد زیبرم که با تغییر قیافه و سوار بر موتور برای انتقال اسلحه و برخی اسناد از خانه تیمی خارج شده بود، در نزدیکی پل راه‌آهن با فرمان ایست یک مامور مواجه شد و به خیال آنکه شناسایی شده است پس از شلیک به سوی او از محل می‌گریزد اما با تعقیب دیگر ماموران که آن روز در خیابان‌ها فراوان بودند مواجه شده و از ناحیه پا هدف گلوله قرار می‌گیرد. درگیری و گریز او موجب محاصره منطقه توسط ماموران ساواک می‌شود.
برادر احمد درباره فشارهای آن روز‌ها بر خانواده می‌گوید: <blockquote>«پدرم هر از چند گاهی به ساواک برده می‌شد و به استنطاقش می‌کشیدند، او علی‌رغم مقاومتش در جامعه، از نگاه جماعتی که با نیش و کنایه «پدر خرابکار» خطابش می‌کردند نیز در امان نمی‌ماند.»<ref>سخنرانی اردوان زیبرم در باره‌ی برادرش احمد کلن آلمان ۱۵ ژوئیه ۲۰۰۵</ref></blockquote>اما ۲۸ مرداد ۱۳۵۱ پایان گریز یکساله و دو سال زندگی مخفی احمد زیبرم در نازی‌آباد تهران رقم خورد. ۱۹ سال از کودتا علیه دولت مصدق می‌گذشت و هواداران سلطنت مشغول فراهم آوردن زمینه‌های برگزاری مراسم جشن سالگرد - به زعم خودشان - «قیام ملی ۲۸ مرداد» بودند و خیابان‌ها پر از ماموران پلیس بود. ذر سحرگاه احمد زیبرم که با تغییر قیافه و سوار بر موتور برای انتقال اسلحه و برخی اسناد از خانه تیمی خارج شده بود، در نزدیکی پل راه‌آهن با فرمان ایست یک مامور مواجه شد و به خیال آنکه شناسایی شده است پس از شلیک به سوی او از محل می‌گریزد اما با تعقیب دیگر ماموران که آن روز در خیابان‌ها فراوان بودند مواجه شده و از ناحیه پا هدف گلوله قرار می‌گیرد. درگیری و گریز او موجب محاصره منطقه توسط ماموران ساواک می‌شود.


حالا محله نازی‌آباد تهران از زمین و هوا به محاصره پلیس در آمده است. زیبرم موتور را‌‌ رها می‌کند و به طرف کوچه‌ای فرعی می‌دود. ماموران ساواک داد می‌زنند که این «خرابکار» را بگیرید. پیرمردی او را بغل می‌کند. زیبرم می‌گوید «ول کن پدر». ماموران ساواک نزدیکتر می‌شوند. زیبرم با شلیک تیری هوایی خود را‌‌ رها کرده و وارد کوچه‌ای دیگر می‌شود. کوچه بن‌بست است. آخرین در نیمه باز است و او به سرعت وارد حیاط خانه می‌شود.
محله نازی‌آباد تهران از زمین و هوا به محاصره پلیس در آمد. زیبرم موتور را‌‌ رها می‌کند و به طرف کوچه‌ای فرعی می‌دود. ماموران ساواک داد می‌زنند که این «خرابکار» را بگیرید. پیرمردی او را بغل می‌کند. زیبرم می‌گوید «ول کن پدر». ماموران ساواک نزدیکتر می‌شوند. زیبرم با شلیک تیری هوایی خود را‌‌ رها کرده و وارد کوچه‌ای دیگر می‌شود. کوچه بن‌بست است. آخرین در نیمه باز است و او به سرعت وارد حیاط خانه می‌شود.


ادامه ماجرا به روایت محمد بلوری: «می‌بیند زن خانواده دم حوض نشسته رخت می‌شوید، همسرش هم در ایوان خوابیده. زیبرم می‌داند که ماموران محل مخفی شدنش را یافته‌اند. ابتدا مرد خانواده که مریض بوده را به داخل می‌برد، بعد هرچه مهمات داشته می‌خواسته به کمرش ببندد، به زن می‌گوید چادرش را به او بدهد. حتی پول چادر زن را هم می‌دهد. به زن هم می‌گوید با بچه‌اش به زیرزمین برود تا وقتی تیراندازی می‌شود به آن‌ها آسیبی نرسد...»
ادامه ماجرا به روایت محمد بلوری: «می‌بیند زن خانواده دم حوض نشسته رخت می‌شوید، همسرش هم در ایوان خوابیده. زیبرم می‌داند که ماموران محل مخفی شدنش را یافته‌اند. ابتدا مرد خانواده که مریض بوده را به داخل می‌برد، بعد هرچه مهمات داشته می‌خواسته به کمرش ببندد، به زن می‌گوید چادرش را به او بدهد. حتی پول چادر زن را هم می‌دهد. به زن هم می‌گوید با بچه‌اش به زیرزمین برود تا وقتی تیراندازی می‌شود به آن‌ها آسیبی نرسد...»
خط ۱۳۵: خط ۱۳۵:
چاپ گزارش درگیری و کشته شدن احمد زیبرم در روزنامه کیهان آن روز‌ها بازتاب بسیاری داشت. بازتابی که تصویر ساخته شده از چریک‌هایی فدایی خلق را که توسط رژیم تبلیغ می‌شد، در هم شکست.  
چاپ گزارش درگیری و کشته شدن احمد زیبرم در روزنامه کیهان آن روز‌ها بازتاب بسیاری داشت. بازتابی که تصویر ساخته شده از چریک‌هایی فدایی خلق را که توسط رژیم تبلیغ می‌شد، در هم شکست.  


محمد بلوری درباره تبعات انتشار این گزارش می‌گوید: <blockquote>«من چند ساعت بعد از این ماجرا برای تهیه گزارش به آن خانه رفتم و وقتی گزارش چاپ شد، سر و صدای زیادی بلند کرد. آن زمان عراق با ایران مشکل داشت و یک رادیو فارسی داشت که بیست و چهار ساعت علیه دولت گزارش می‌داد. بعد از چاپ این گزارش هم چند روز آن را در چند نوبت می‌خواندند. سر این جریان هم من را گرفتند و یکی دو ماهی اوین بودم. تا آن روز به مردم می‌گفتند این‌ها خرابکارانی آدم‌کش‌اند، اما این گزارش نشان می‌داد ذیبرم نه تنها ضد مردم و خرابکار نیست، آنقدر انسان پاکی است که حتی پول چادر آن زن را هم داده بود.»</blockquote>
محمد بلوری درباره آثار انتشار این گزارش می‌گوید: <blockquote>«من چند ساعت بعد از این ماجرا برای تهیه گزارش به آن خانه رفتم و وقتی گزارش چاپ شد، سر و صدای زیادی بلند کرد. آن زمان عراق با ایران مشکل داشت و یک رادیو فارسی داشت که بیست و چهار ساعت علیه دولت گزارش می‌داد. بعد از چاپ این گزارش هم چند روز آن را در چند نوبت می‌خواندند. سر این جریان هم من را گرفتند و یکی دو ماهی اوین بودم. تا آن روز به مردم می‌گفتند این‌ها خرابکارانی آدم‌کش‌اند، اما این گزارش نشان می‌داد ذیبرم نه تنها ضد مردم و خرابکار نیست، آنقدر انسان پاکی است که حتی پول چادر آن زن را هم داده بود.»</blockquote>


== در رثای زیبرم ==
== در رثای زیبرم ==
۸٬۶۱۵

ویرایش

منوی ناوبری