مهسا امینی: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
۵۱۷ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲ اکتبر ۲۰۲۲
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۶۵: خط ۶۵:
«من به ‌اتفاق ده‌ها دختر دیگر در سالن بزرگی در بازداشتگاه وزرا بودیم که پس از چند دقیقه متوجه شدیم یکی از دخترها حالش خوب نیست. چند نفری بودیم که از مأموران آنجا خواستیم به وضعیت این دختر رسیدگی کنند و پس از بی‌توجهی مکرر مأموران بر سر آن‌ها فریاد زدیم زیرا خانم امینی رنگ به رخساره نداشت و بسیار ناخوش‌احوال بود. رفته‌رفته دیگر افراد بازداشتی هم به ما پیوستند و درخواست کمک برای مهسا امینی را داشتند. مأموران کاملاً به موضوع بی‌تفاوت بودند تا جایی که یکی از آن‌ها خطاب به ما گفت «هندی بازی درنیاورید، ما شما را می‌شناسیم و خودمان این کارها را تدریس می‌کنیم! اما من و دیگر بازداشت‌شدگان دست از اعتراض برنداشتیم تا جایی که مأموران با خشونت تمام به سمت ما حمله‌ور شدند و با باتوم و گاز فلفل ما را مورد ضرب و شتم قرار دادند. ازجمله کسانی که در این حین او هم مورد آسیب قرار گرفت این خانم بود که پس از آن تقریباً از هوش رفت.»
«من به ‌اتفاق ده‌ها دختر دیگر در سالن بزرگی در بازداشتگاه وزرا بودیم که پس از چند دقیقه متوجه شدیم یکی از دخترها حالش خوب نیست. چند نفری بودیم که از مأموران آنجا خواستیم به وضعیت این دختر رسیدگی کنند و پس از بی‌توجهی مکرر مأموران بر سر آن‌ها فریاد زدیم زیرا خانم امینی رنگ به رخساره نداشت و بسیار ناخوش‌احوال بود. رفته‌رفته دیگر افراد بازداشتی هم به ما پیوستند و درخواست کمک برای مهسا امینی را داشتند. مأموران کاملاً به موضوع بی‌تفاوت بودند تا جایی که یکی از آن‌ها خطاب به ما گفت «هندی بازی درنیاورید، ما شما را می‌شناسیم و خودمان این کارها را تدریس می‌کنیم! اما من و دیگر بازداشت‌شدگان دست از اعتراض برنداشتیم تا جایی که مأموران با خشونت تمام به سمت ما حمله‌ور شدند و با باتوم و گاز فلفل ما را مورد ضرب و شتم قرار دادند. ازجمله کسانی که در این حین او هم مورد آسیب قرار گرفت این خانم بود که پس از آن تقریباً از هوش رفت.»


این شاهد در مورد نحوه‌ی رسیدگی به مهسا امینی می‌گوید:<blockquote>«بعد از اینکه حال مهسا را دیدند چند نفر از مأموران به سراغ او آمدند. دو مأمور تلاش کردند تا او را از این شرایط دربیاورند، یکی از آن‌ها دستش روی سینه مهسا بود و به نظرمی رسید قصد داشت ماساژ قلبی به او دهد و دیگری هم‌ دست و پاهای او را می‌مالید. ما هم در این حین از شدت ترس جیغ می‌زدیم آن‌ها گوشی همه ما را گرفتند و سعی می‌کردند جلوگیری کنند تا کسی فیلم و عکسی نگرفته باشد.»<ref>[[رادیو زمانه- روایت شاهدان از برخورد گشت ارشاد]]</ref></blockquote>
این شاهد در مورد نحوه‌ی رسیدگی به مهسا امینی می‌گوید:
[[پرونده:عنایت‌اله رفیعی.JPG|بندانگشتی|'''مامور دستگیرکننده مهسا امینی''' ]]
[[پرونده:علی خوشنام‌وند.JPG|بندانگشتی|'''مامور دستگیرکننده مهسا امینی''']]
[[پرونده:فاطمه قربان‌حسینی.JPG|بندانگشتی|'''مامور دستگیرکننده مهسا امینی''']]
[[پرونده:پرستو صفری.JPG|بندانگشتی|'''مامور دستگیرکننده مهسا امینی''']]
<blockquote>«بعد از اینکه حال مهسا را دیدند چند نفر از مأموران به سراغ او آمدند. دو مأمور تلاش کردند تا او را از این شرایط دربیاورند، یکی از آن‌ها دستش روی سینه مهسا بود و به نظرمی رسید قصد داشت ماساژ قلبی به او دهد و دیگری هم‌ دست و پاهای او را می‌مالید. ما هم در این حین از شدت ترس جیغ می‌زدیم آن‌ها گوشی همه ما را گرفتند و سعی می‌کردند جلوگیری کنند تا کسی فیلم و عکسی نگرفته باشد.»<ref>[[رادیو زمانه- روایت شاهدان از برخورد گشت ارشاد]]</ref></blockquote>


=== پست اینستاگرام بیمارستان کسری ===
=== پست اینستاگرام بیمارستان کسری ===
۸٬۷۸۲

ویرایش

منوی ناوبری