اسدالله لاجوردی: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
(اصلاح نویسه‌های عربی، اصلاح ارقام، اصلاح سجاوندی)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۸: خط ۱۸:
سید اسدالله لاجوردی، سال ۱۳۱۴ هجری شمسی در خانه پدرش علی‌اکبر لاجوردی که به هیزم‌فروشی شاغل بود، در جنوب تهران متولد شد. پس از ۶ سال تحصیل در دوره ابتدایی در سال ۱۳۲۷ در حالی که جوانی ۱۴–۱۳ساله بود به دبیرستان رفت. اسدالله لاجوردی در دومین سال تحصیل در دبیرستان، ترک‌تحصیل کرد و در کنار پدر به کار مشغول شد.  
سید اسدالله لاجوردی، سال ۱۳۱۴ هجری شمسی در خانه پدرش علی‌اکبر لاجوردی که به هیزم‌فروشی شاغل بود، در جنوب تهران متولد شد. پس از ۶ سال تحصیل در دوره ابتدایی در سال ۱۳۲۷ در حالی که جوانی ۱۴–۱۳ساله بود به دبیرستان رفت. اسدالله لاجوردی در دومین سال تحصیل در دبیرستان، ترک‌تحصیل کرد و در کنار پدر به کار مشغول شد.  


اسدالله لاجوردی که در شکل‌گیری جمعیت مؤتلفه اسلامی نقش اساسی داشت‌، پس از ترور حسنعلی منصور ـ نخست‌وزیر وقت ـ در بهمن ۱۳۴۳ همراه بسیاری از اعضای این جمعیت دستگیر شدند. صادق امانی که شوهرخواهر لاجوردی بود به همراه بخارایی، نیک‌نژاد و هرندی در سحرگاه ۲۶خرداد توسط رژیم شاه اعدام شدند. عراقی و هاشم امانی با یک درجه تخفیف به حبس ابد محکوم شدند… اسدالله لاجوردی پس از محاکمه به ۱۸ماه حبس تأدیبی محکوم شد… اسدلله لاجوردی در اسفند سال‌ ۵۳ مجدداً بازداشت شد. اتهام او این بار «فعالیت‌های زیرزمینی و همچنین خودداری از پاسخگویی راجع به اقدامات خرابکارانه خود» بود و به ۱۸سال حبس جنایی محکوم شد… اما در سال ۱۳۵۶ همراه بسیاری دیگر، از زندان آزاد شد.  
اسدالله لاجوردی که در شکل‌گیری جمعیت مؤتلفه اسلامی نقش اساسی داشت‌، پس از ترور حسنعلی منصور ـ نخست‌وزیر وقت ـ در بهمن ۱۳۴۳ همراه بسیاری از اعضای این جمعیت دستگیر شدند. صادق امانی که شوهرخواهر لاجوردی بود به‌
 
همراه بخارایی، نیک‌نژاد و هرندی در سحرگاه ۲۶خرداد توسط رژیم شاه اعدام شدند. عراقی و هاشم امانی با یک درجه تخفیف به حبس ابد محکوم شدند… اسدالله لاجوردی پس از محاکمه به ۱۸ماه حبس تأدیبی محکوم شد… اسدلله لاجوردی در اسفند سال‌ ۵۳ مجدداً بازداشت شد. اتهام او این بار «فعالیت‌های زیرزمینی و همچنین خودداری از پاسخگویی راجع به اقدامات خرابکارانه خود» بود و به ۱۸سال حبس جنایی محکوم شد… اما در سال ۱۳۵۶ همراه بسیاری دیگر، از زندان آزاد شد.  


اسدالله لاجوردی در زندان در جناح اقلیت زندانیانی قرار داشت که به راست (مذهبی سنتی) معروف بودند. آنها کسانی بودند که به‌دلیل مسائل شرعی و پاکی و نجسی بند رخت یا ظروف غذای خود را از مبارزان مارکسیست در زندان جدا می‌کردند. اسدالله لاجوردی در سال ۱۳۵۶ از زندان آزاد شد. وی پس از به قدرت رسیدن خمینی به‌سرعت مدارج رشد در نظام جمهوری اسلامی را طی کرد به سمت دادستان کل تهران و رئیس زندان‌های تهران درآمد. اسدالله لاجوردی که به بی‌رحمی و قساوت مشهور است نفر شماره‌ی یک نظام در کشتارهای دهه‌ی شصت بود.  
اسدالله لاجوردی در زندان در جناح اقلیت زندانیانی قرار داشت که به راست (مذهبی سنتی) معروف بودند. آنها کسانی بودند که به‌دلیل مسائل شرعی و پاکی و نجسی بند رخت یا ظروف غذای خود را از مبارزان مارکسیست در زندان جدا می‌کردند. اسدالله لاجوردی در سال ۱۳۵۶ از زندان آزاد شد. وی پس از به قدرت رسیدن خمینی به‌سرعت مدارج رشد در نظام جمهوری اسلامی را طی کرد به سمت دادستان کل تهران و رئیس زندان‌های تهران درآمد. اسدالله لاجوردی که به بی‌رحمی و قساوت مشهور است نفر شماره‌ی یک نظام در کشتارهای دهه‌ی شصت بود.  


این قتل‌عام‌ها که از جمله کشتار نوجوانان و جوانان را حتی بدون هیچ محاکمه‌ای در بر می‌گرفت، حتی مورد اعتراض افرادی از درون نظام جمهوری اسلامی قرار گرفت که منجر به عزل وی در سال ۱۳۶۳ گردید. با این همه او در سال ۱۳۶۸ به مدیریت زندان‌ها بازگشت و تا سال ۷۶ در سمت خود باقی بود. اسدالله لاجوردی سرانجام در تاریخ ۱ شهریور ۱۳۷۷ در محل کسب خود در بازار تهران، طی عملیاتی توسط دو نفر از اعضای سازمان مجاهدین خلق به نام‌های علی‌اکبر اکبری ده‌بالایی و علی‌اصغر غضنفرنژاد جلودار کشته شد.<ref>سایت بی بی سی فارسی اسدالله لاجوردی نماد خشونت دولتی…[[اسدالله لاجوردی، 'نماد خشونت دولتی]]</ref>
این قتل‌عام‌ها از جمله کشتار نوجوانان و جوانان را حتی بدون هیچ محاکمه‌ای در بر می‌گرفت، حتی مورد اعتراض افرادی از درون نظام جمهوری اسلامی قرار گرفت که منجر به عزل وی در سال ۱۳۶۳ گردید. با این همه او در سال ۱۳۶۸ به مدیریت زندان‌ها بازگشت و تا سال ۷۶ در سمت خود باقی ماند. اسدالله لاجوردی سرانجام در تاریخ ۱ شهریور ۱۳۷۷ در محل کسب خود در بازار تهران، طی عملیاتی توسط دو نفر از اعضای سازمان مجاهدین خلق به نام‌های علی‌اکبر اکبری ده‌بالایی و علی‌اصغر غضنفرنژاد جلودار کشته شد.<ref>سایت بی بی سی فارسی اسدالله لاجوردی نماد خشونت دولتی…[[اسدالله لاجوردی، 'نماد خشونت دولتی]]</ref>


== لاجوردی در زندان شاه ==
== لاجوردی در زندان شاه ==
خط ۳۴: خط ۳۶:
لاجوردی در کنار مهدی عراقی و اسلامی از مسئولان انتظامات کمیته استقبال از خمینی بودند. در جریان رسیدگی به پرونده‌ی گروه فرقان او از ۲۰ شهریور ۱۳۵۹ با نظر بهشتی دادستان انقلاب تهران شد. حکم انتصاب لاجوردی بعنوان دادستان انقلاب تهران توسط علی قدوسی صادر شد.<ref>سایت بی بی سی فارسی</ref>
لاجوردی در کنار مهدی عراقی و اسلامی از مسئولان انتظامات کمیته استقبال از خمینی بودند. در جریان رسیدگی به پرونده‌ی گروه فرقان او از ۲۰ شهریور ۱۳۵۹ با نظر بهشتی دادستان انقلاب تهران شد. حکم انتصاب لاجوردی بعنوان دادستان انقلاب تهران توسط علی قدوسی صادر شد.<ref>سایت بی بی سی فارسی</ref>


بدین ترتیب پای لاجوردی به مدیریت زندان‌ها و انجام کارهای اطلاعاتی و محاکمه مخالفان سیاسی باز شد. دیری نگذشت که وی ارتقاء جایگاه یافت و به چهره‌ی اصلی در برخورد با گروه های اپوزیسیون تبدیل شد. وی در زمان تحمل حبس در دوران شاه، با گروه های چپ کمونیست و سازمان مجاهدین خلق اختلاف داشت. زندانیان زمان شاه از طیف‌های مختلفی بودند. اصلی‌ترین آنها جریان مجاهدین خلق بودند که مسلمانهایی نوگرا به شمار می‌رفتند. جریان دیگر اعضاء و هواداران چریک‌های فدائی خلق بودند که اعتقادات مارکسیستی داشتند.<ref>سایت بی بی سی فارسی لاجوردی نماد خشونت [http://www.bbc.com/persian/iran/2011/07/110705_l13_lajevardi دولتی]</ref> <blockquote>«این دو جریان معمولا بدلیل فعالیتهای مسلحانه و سازمانی دارای احکام سنگین یا ابد بودند. همچنین جریان کوچکی از روحانیون و اسلام‌گرایان سنتی در زندان‌ها حضور داشتند بدلیل سخنرانیها در منابر و یا فعالیت‌های تبلیغی بازداشت شده بودند. اسدالله لاجوردی از ابتدائ در این طیف دسته‌بندی می‌شد. گفته می‌شود او بدلیل افکار سنتی حتی بند رخت خود را از مارکسیست‌ها جدا کرده بود و آنها را نجس می‌دانست. این رفتارها از سوی و روشنفکران و زندانیان سیاسی قابل تحمل نبود. اسدالله لاجوردی یکبار در زندان بدلیل همین رفتارها از موسی خیابانی از کادرهای بالای مجاهدین خلق سیلی محکمی خورده بود».</blockquote>اسدالله لاجوردی پس از انقلاب و رسیدن به قدرت، با تمام توان به سرکوب و کشتار روشنفکران و مخالفان دیکتاتوری خمینی از جمله مجاهدین خلق و مارکسیست‌ها و دیگر جریانات سیاسی پرداخت.
بدین ترتیب پای لاجوردی به مدیریت زندان‌ها و انجام کارهای اطلاعاتی و محاکمه مخالفان سیاسی باز شد. دیری نگذشت که وی ارتقاء جایگاه یافت و به چهره‌ی اصلی در برخورد با گروه‌های اپوزیسیون تبدیل شد. وی در زمان تحمل حبس در دوران شاه، با گروه‌های چپ کمونیست و سازمان مجاهدین خلق اختلاف داشت. زندانیان زمان شاه از طیف‌های مختلفی بودند. اصلی‌ترین آنها جریان مجاهدین خلق بودند که مسلمان‌هایی نوگرا به شمار می‌رفتند. جریان دیگر اعضاء و هواداران چریک‌های فدائی خلق بودند که اعتقادات مارکسیستی داشتند.<ref>سایت بی بی سی فارسی لاجوردی نماد خشونت [http://www.bbc.com/persian/iran/2011/07/110705_l13_lajevardi دولتی]</ref> <blockquote>«این دو جریان معمولا بدلیل فعالیت‌های مسلحانه و سازمانی دارای احکام سنگین یا ابد بودند. همچنین جریان کوچکی از روحانیون و اسلام‌گرایان سنتی در زندان‌ها حضور داشتند بدلیل سخنرانی‌ها در منابر و یا فعالیت‌های تبلیغی بازداشت شده بودند. لاجوردی از ابتدا در این طیف دسته‌بندی می‌شد. گفته می‌شود او بدلیل افکار سنتی حتی بند رخت خود را از مارکسیست‌ها جدا کرده بود و آنها را نجس می‌دانست. این رفتارها از سوی روشنفکران و زندانیان سیاسی قابل تحمل نبود. اسدالله لاجوردی یکبار در زندان بدلیل همین رفتارها از موسی خیابانی از کادرهای بالای مجاهدین خلق سیلی محکمی خورده بود».</blockquote>اسدالله لاجوردی پس از انقلاب و رسیدن به قدرت، با تمام توان به سرکوب و کشتار روشنفکران و مخالفان دیکتاتوری خمینی از جمله مجاهدین خلق و مارکسیست‌ها و دیگر جریانات سیاسی پرداخت.


یکی از زندانیان سیاسی بازمانده در مورد او نقل می‌کند:
یکی از زندانیان سیاسی بازمانده در مورد او نقل می‌کند:


«در شهریور سال ۶۰ سلول‌های زندان اوین مملو از زندانیان سیاسی بود. بیشترشان هم از مجاهدین بودند. روزی لاجوردی برای بازدید زندان آمد. خطاب به زندانیان مجاهد کرد و گفت: «تصور نکنین روزی سازمان میاد و در سلول‌ها را به روی شما باز می‌کنه. قبل از چنین اتفاقی، همگی شماها مردین برای هر سلولی چند نارنجک در نظر گرفتیم»<ref>وبلاگ ققنوس در آتش اسدالله [https://ghatash.blogspot.com/2018/12/Prison.html لاجوردی]</ref>
«در شهریور سال ۱۳۶۰سلول‌های زندان اوین مملو از زندانیان سیاسی بود. بیشترشان هم از مجاهدین بودند. روزی لاجوردی برای بازدید زندان آمد. خطاب به زندانیان مجاهد رو کرد و گفت: «تصور نکنین روزی سازمان میاد و در سلول‌ها را به روی شما باز می‌کنه. قبل از چنین اتفاقی، همگی شماها مردین برای هر سلولی چند نارنجک در نظر گرفتیم»<ref>وبلاگ ققنوس در آتش اسدالله [https://ghatash.blogspot.com/2018/12/Prison.html لاجوردی]</ref>


در سالهای ۱۳۵۸ تا ۱۳۶۳ وی به تدریج حاکم بلامنازع زندان‌های سیاسی شد. در طول این دوران او همزمان سه پست سرپرستی زندان‌ها، دادستان انقلاب مرکز و ریاست اطلاعات دادستانی را بر عهده داشت.
در سالهای ۱۳۵۸ تا ۱۳۶۳ وی به تدریج حاکم بلامنازع زندان‌های سیاسی شد. در طول این دوران او همزمان سه پست سرپرستی زندان‌ها، دادستان انقلاب مرکز و ریاست اطلاعات دادستانی را بر عهده داشت.
۱٬۱۹۸

ویرایش

منوی ناوبری