خدانور لجعی: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
۳۴ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۱ نوامبر ۲۰۲۲
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۶۶: خط ۶۶:


== پیشینه زندگی خدانور ==
== پیشینه زندگی خدانور ==
خدانور فرزند عیسی از حاشیه‌نشینان محروم زاهدان بدلیل اینکه پدرش نیز اوراق هویتی نداشت خودش هم فاقد اوراق هویتی بود. او دارای ۲ خواهر وی ک برادر است که برادرش نیز کارگر و دچار بیماری آسم است. خدانور در پیچ اینستاگرامی‌اش که دنبال کنندگان بسیاری داشت کلیپ‌های از خود به اشتراک می‌گذاشت که با استقبال مردم مواجه می‌شد، به همین خاطر می‌شد او را یک اینفلوئنسر نامید. خدانور بار ستم مضاعفی را بدلیل بلوچ بودن، پیرو مذهب اهل سنت بودن، فقیر و حاشیه‌نشین بودن و نداشتن مدارک هویتی بر دوش خود حمل می‌کرد. پس از قتل مظلومانه مهسا امینی دختر کرد اهل سقز شهرهای مختلف ایران به خروش آمدند و در اعتراض به این ستم‌کاری‌ها مظاهر حکومتی جمهوری اسلامی و نمادهای آن را نابود کردند. در بلوچستان اما پاسخ ماموران امنیتی رگبار آتش سلاح‌های جنگی بود که صدها کشته و زخمی برجای گذاشت و این روز جمعه خونین زاهدان نام گرفت. فردای این روز خدانور مورد تعقیب و تیراندازی ماموران امنیتی قرار گرفت و تیر به کلیه و نزدیکی نخاع او اصابت کرد.
خدانور فرزند عیسی از حاشیه‌نشینان محروم زاهدان بدلیل اینکه پدرش نیز اوراق هویتی نداشت خودش هم فاقد اوراق هویتی بود. او ۲ خواهر و یک برادر دارد که برادرش نیز کارگر و دچار بیماری آسم است. خدانور در پیچ اینستاگرامی‌اش که دنبال‌کنندگان بسیاری داشت کلیپ‌هایی از خود به اشتراک می‌گذاشت که با استقبال مردم مواجه می‌شد، به همین خاطر می‌شد او را یک اینفلوئنسر نامید. خدانور بار ستم مضاعفی را بدلیل بلوچ بودن، پیرو مذهب اهل سنت بودن، فقیر و حاشیه‌نشین بودن و نداشتن مدارک هویتی بر دوش خود حمل می‌کرد. پس از قتل مظلومانه مهسا امینی دختر کرد اهل سقز شهرهای مختلف ایران به خروش آمدند و در اعتراض به این ستم‌کاری‌ها مظاهر حکومتی جمهوری اسلامی و نمادهای آن را نابود کردند. در بلوچستان اما پاسخ ماموران امنیتی رگبار آتش سلاح‌های جنگی بود که صدها کشته و زخمی برجای گذاشت و این روز، جمعه خونین زاهدان نام گرفت. فردای جمعه‌ی خونین خدانور پس از درگیری با ماموران مورد تعقیب و تیراندازی آنها قرار گرفت و تیری به کلیه و نزدیکی نخاع او اصابت کرد.


یکی از اقوامش می‌گوید: <blockquote>«خدانور (چند ماه قبل) با فرزند یک بسیجی درگیر شده بود. این خانواده به دلیل ارتباط با نظام توانستند حکم جلب او را بگیرند. او را توسط ماموران انتظامی آزار بدهند و بعد تصویر دست بسته او را خودشان منتشر کنند تا او را تحقیر کنند خدانور دعوای کوچکی با پسر یه فرمانده بسیجی کرده بود. شخصی که یه خبرچین بزرگه یعنی کسی که قوم و دینش را فروخته به نظام، از خدانور شاکی بود وقتی گیرش انداختن نزدیک به ۳۰ میلیون به مامورای آگاهی داده بود که بزنند، عکسشم بگیرند بعد ما نزدیک به صد میلیون به مامورا دادیم که از کتک زدن کم کنند و بفرستنش پیش قاضی تا برود زندان، بعد یه ماه بالاخره آزادش کردیم. خدا نور را از ساعت دو شب تا هفت صبح بسته بودند به میله پرچم و کتک زدند. خدانور آب خواسته بود و مامور یک لیوان آب آورده بود و با فاصله گذاشته بود تا او آب را ببیند ولی نتواند بردارد. یک روز پس از جمعه خونین که نمازگزاران را کشتند خدانور با ماموران درگیر شده بود. خدانور را با تیر زده بودند. مردم او را به بیمارستان تامین اجتماعی بردند. تیر نزدیک نخاع خورده بود، او در بیمارستان زنده بود، تمام ترس ما از فلج شدن او بود چون که پاش بی حس بود. دکترا میگفتن نیازی نیست عمل بشه بزار تیر بمونه تو پاش زود خوب میشه. بیمارستان تامین اجتماعی زاهدان زیر شاخه سپاه است. روز آخر شهید شدنش به یه پرستار گیر داده بود که تو سوزنم زدی من اینقدر گیج و منگم. در پایان مصاحبه می گوید: به او رسیدگی نکردند تا مرد و دست ما به جایی بند نبود».<ref>سایت [https://www.balatarin.com/permlink/2022/11/9/5894958 بالاترین]</ref> </blockquote>
یکی از اقوامش می‌گوید: <blockquote>«خدانور (چند ماه قبل) با فرزند یک بسیجی درگیر شده بود. این خانواده به دلیل ارتباط با نظام توانستند حکم جلب او را بگیرند. او را توسط ماموران انتظامی آزار بدهند و بعد تصویر دست بسته او را خودشان منتشر کنند تا او را تحقیر کنند خدانور دعوای کوچکی با پسر یه فرمانده بسیجی کرده بود. شخصی که یه خبرچین بزرگه یعنی کسی که قوم و دینش را فروخته به نظام، از خدانور شاکی بود وقتی گیرش انداختن نزدیک به ۳۰ میلیون به مامورای آگاهی داده بود که بزنند، عکسشم بگیرند بعد ما نزدیک به صد میلیون به مامورا دادیم که از کتک زدن کم کنند و بفرستنش پیش قاضی تا برود زندان، بعد یه ماه بالاخره آزادش کردیم. خدا نور را از ساعت دو شب تا هفت صبح بسته بودند به میله پرچم و کتک زدند. خدانور آب خواسته بود و مامور یک لیوان آب آورده بود و با فاصله گذاشته بود تا او آب را ببیند ولی نتواند بردارد. یک روز پس از جمعه خونین که نمازگزاران را کشتند خدانور با ماموران درگیر شده بود. خدانور را با تیر زده بودند. مردم او را به بیمارستان تامین اجتماعی بردند. تیر نزدیک نخاع خورده بود، او در بیمارستان زنده بود، تمام ترس ما از فلج شدن او بود چون که پاش بی حس بود. دکترا میگفتن نیازی نیست عمل بشه بزار تیر بمونه تو پاش زود خوب میشه. بیمارستان تامین اجتماعی زاهدان زیر شاخه سپاه است. روز آخر شهید شدنش به یه پرستار گیر داده بود که تو سوزنم زدی من اینقدر گیج و منگم. در پایان مصاحبه می گوید: به او رسیدگی نکردند تا مرد و دست ما به جایی بند نبود».<ref>سایت [https://www.balatarin.com/permlink/2022/11/9/5894958 بالاترین]</ref> </blockquote>
۸٬۶۷۴

ویرایش

منوی ناوبری