۸٬۶۷۳
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱۰۳: | خط ۱۰۳: | ||
با شناختی که مردم از فرخی یزدی داشتند در سال ۱۳۰۷ در دورهی هفتم قانونگذاری مجلس، او را به نمایندگی مجلس شورای ملی انتخاب کردند. فرخی یزدی با محمدرضا طلوع نماینده رشت جناح اقلیت را تشکیل دادند. از آغاز بهخاطر جسارت و رسوا کردن نمایندههای [[رضاشاه پهلوی|رضاشاه]] در مجلس بسیار تحت فشار بود.<ref name=":3" /> | با شناختی که مردم از فرخی یزدی داشتند در سال ۱۳۰۷ در دورهی هفتم قانونگذاری مجلس، او را به نمایندگی مجلس شورای ملی انتخاب کردند. فرخی یزدی با محمدرضا طلوع نماینده رشت جناح اقلیت را تشکیل دادند. از آغاز بهخاطر جسارت و رسوا کردن نمایندههای [[رضاشاه پهلوی|رضاشاه]] در مجلس بسیار تحت فشار بود.<ref name=":3" /> | ||
فرخی یزدی در مجلس، با زبان و انتقادات تند علیه نمایندگان متمایل به حاکمیت، دشمنان بسیاری برای خود فراهم کرد. او خود دربارهی نمایندگان مجلس میگوید:<blockquote>«…البته بر اثر فریادهای اعتراض ما گاهی چرت نمایندگان محترم پاره میشد، سر بلند میکردند، فحش و ناسزا میگفتند و دوباره به خواب خرگوشی فرو میرفتند. هر وقت هم نخستوزیر یا وزیر صحبت میکرد، کارشان این بود که بگویند صحیح است قربان. در اثر تمرین در این کار چنان استاد شده بودند که حتی در حال چرت زدن هم میتوانستند وظیفهی خود را انجام دهند و بگویند صحیح است قربان! بدون این که چرتشان پاره شود. بله در همان حالت چرت، سرنوشت یک ملت را تعیین میکردند…»<ref>[http://behandishan.blogfa.com/post/3991 محمد فرخی یزدی - سایت به اندیشان]</ref> </blockquote><blockquote>یک بار نمایندگان مجلس که تماماً طرفدار [[رضاشاه پهلوی|رضاشاه]] بودند او را طوری میزنند که بینی و لبش شکافته میشود. فرخی یزدی در مجلس متحصن میشود. او در جای دیگری دربارهی مجلس میگوید: </blockquote><blockquote>«تمام نمایندگان یا خواب بودند یا در حال چرت زدن. مجلس جای راحتی بود. صندلیهای نرم و تمیز، هوای مناسب. من به خودم مظنون شدم نکند مریضم. به این جهت پیش دکتر رفتم. عین مطلب را گفتم. دکتر گفت نماینده ملت خواب ندارد و همیشه بیدار است. وکیلالدولهها بیداریشان هم خواب است. ما دو سه نفر نه تنها خواب مان نمیبرد بلکه در سخنرانیها پررویی هم میکردیم».<ref name=":3" /></blockquote><blockquote>کودتای | فرخی یزدی در مجلس، با زبان و انتقادات تند علیه نمایندگان متمایل به حاکمیت، دشمنان بسیاری برای خود فراهم کرد. او خود دربارهی نمایندگان مجلس میگوید:<blockquote>«…البته بر اثر فریادهای اعتراض ما گاهی چرت نمایندگان محترم پاره میشد، سر بلند میکردند، فحش و ناسزا میگفتند و دوباره به خواب خرگوشی فرو میرفتند. هر وقت هم نخستوزیر یا وزیر صحبت میکرد، کارشان این بود که بگویند صحیح است قربان. در اثر تمرین در این کار چنان استاد شده بودند که حتی در حال چرت زدن هم میتوانستند وظیفهی خود را انجام دهند و بگویند صحیح است قربان! بدون این که چرتشان پاره شود. بله در همان حالت چرت، سرنوشت یک ملت را تعیین میکردند…»<ref>[http://behandishan.blogfa.com/post/3991 محمد فرخی یزدی - سایت به اندیشان]</ref> </blockquote><blockquote>یک بار نمایندگان مجلس که تماماً طرفدار [[رضاشاه پهلوی|رضاشاه]] بودند او را طوری میزنند که بینی و لبش شکافته میشود. فرخی یزدی در مجلس متحصن میشود. او در جای دیگری دربارهی مجلس میگوید: </blockquote><blockquote>«تمام نمایندگان یا خواب بودند یا در حال چرت زدن. مجلس جای راحتی بود. صندلیهای نرم و تمیز، هوای مناسب. من به خودم مظنون شدم نکند مریضم. به این جهت پیش دکتر رفتم. عین مطلب را گفتم. دکتر گفت نماینده ملت خواب ندارد و همیشه بیدار است. وکیلالدولهها بیداریشان هم خواب است. ما دو سه نفر نه تنها خواب مان نمیبرد بلکه در سخنرانیها پررویی هم میکردیم».<ref name=":3" /></blockquote><blockquote>کودتای سوم اسفند سال ۱۲۹۹، و اعلام حکومت نظامی، فرخی یزدی را نیز برآشفت؛ و مجلس وحکومت را چنین توصیف کرد:</blockquote>از یک طرفی مجلس ما شیک و قشنگ از یک طرفی عرصه به ملیون تنگ | ||
قانون حکومت نظامی و فشار این است حکومت شتر گاو پلنگ<ref>[http://www.dw.com/fa-ir/فرخی-و-حکومت-شتر-گاو-پلنگ/a-4800315 فرخی و حکومت شتر گاو پلنگ - سایت دویچه وله فارسی]</ref> | قانون حکومت نظامی و فشار این است حکومت شتر گاو پلنگ<ref>[http://www.dw.com/fa-ir/فرخی-و-حکومت-شتر-گاو-پلنگ/a-4800315 فرخی و حکومت شتر گاو پلنگ - سایت دویچه وله فارسی]</ref> |
ویرایش