کاربر:Khosro/صفحه تمرین فدرالیسم: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۱۴۱: خط ۱۴۱:
'''[[کورش کبیر]]''' به ملت‌های تحت حکومت خویش حداکثر آزادی را می‌داد؛ و در پی ایجاد تمرکز در قلمرو پادشاهی خویش نبود. شیوه‌ی حکومت سیاسی هخامنشیان فدرال بود به این معنی که نواحی فتح‌شده با حفظ استقلال داخلی تابع حکومت مرکزی بودند. پایه‌های حکومت فدرال هخامنشی در سراسر قلمرو امپراتوری دیده می‌شد. مثلاً ”لیکیه” یکی از شهرهای هخامنشی بود که ضمن حفظ استقلال داخلی، در کنار حفظ فرهنگ بومی، عناصر پارسی را نیز پذیرا شد. در کتیبه نقش رستم از ۳۰ ساتراپی که داریوش ایجاد نموده بود، نام برده شده است که هر یک از ساتراپ‌ها یک ایالت و گاهی در حکم یک کشور بودند. ساتراپ‌ها صلاحیت اداره تمام امور ساتراپی را داشتند. فرمانده نظامی آن ناحیه بودند؛ و به‌نام خود سکه ضرب می‌کردند. پس از آن حکومت‌ها در ایران به‌ویژه در زمان ساسانیان و دوران حکومت خلفای اسلامی و دوران صفویه، در مجموع حکومت‌هایی استبدادی و خودمحور بوده‌اند.<ref name=":1">[https://iranrepublicblog.wordpress.com/2017/08/05/%D9%81%D8%AF%D8%B1%D8%A7%D9%84%DB%8C%D8%B3%D9%85/ فدرالیسم - سایت جمهوری ایران]</ref>  
'''[[کورش کبیر]]''' به ملت‌های تحت حکومت خویش حداکثر آزادی را می‌داد؛ و در پی ایجاد تمرکز در قلمرو پادشاهی خویش نبود. شیوه‌ی حکومت سیاسی هخامنشیان فدرال بود به این معنی که نواحی فتح‌شده با حفظ استقلال داخلی تابع حکومت مرکزی بودند. پایه‌های حکومت فدرال هخامنشی در سراسر قلمرو امپراتوری دیده می‌شد. مثلاً ”لیکیه” یکی از شهرهای هخامنشی بود که ضمن حفظ استقلال داخلی، در کنار حفظ فرهنگ بومی، عناصر پارسی را نیز پذیرا شد. در کتیبه نقش رستم از ۳۰ ساتراپی که داریوش ایجاد نموده بود، نام برده شده است که هر یک از ساتراپ‌ها یک ایالت و گاهی در حکم یک کشور بودند. ساتراپ‌ها صلاحیت اداره تمام امور ساتراپی را داشتند. فرمانده نظامی آن ناحیه بودند؛ و به‌نام خود سکه ضرب می‌کردند. پس از آن حکومت‌ها در ایران به‌ویژه در زمان ساسانیان و دوران حکومت خلفای اسلامی و دوران صفویه، در مجموع حکومت‌هایی استبدادی و خودمحور بوده‌اند.<ref name=":1">[https://iranrepublicblog.wordpress.com/2017/08/05/%D9%81%D8%AF%D8%B1%D8%A7%D9%84%DB%8C%D8%B3%D9%85/ فدرالیسم - سایت جمهوری ایران]</ref>  


انقلاب مشروطه نیز که در حکم انقلاب دمکراتیک درایران بود، قانون اساسی خود را از قانون اساسی بلژیک گرفته بود. ولی وجود ممالک محروسه برمبنای قومیت‌های موجود در ایران، لزوم افزودن انجمن‌های ایالتی و ولایتی به آن‌را پیش‌آورد که بشکل اصول ۹۰ تا ۹۳ متمم قانون اساسی تجلی پیدا کرد؛ و دورنمای یک ساختار فدرال را برای ایران در نظر داشت. جنبش‌هایی هم که پس از انقلاب مشروطه در ایران بر ضد مرکزگرایان مستبد بوجود آمد، همگی خود را براساس همین قوانین توجیه می‌کردند. از جنبش جنگل و کلنل محمدتقی خان پسیان و قیام شیخ محمد خیابانی گرفته تا حکومت ملی پیشه‌وری
انقلاب مشروطه نیز که در حکم انقلاب دمکراتیک در ایران بود، قانون اساسی خود را از قانون اساسی بلژیک گرفته بود. ولی وجود ممالک محروسه برمبنای قومیت‌های موجود در ایران، لزوم افزودن انجمن‌های ایالتی و ولایتی به آن‌را پیش‌آورد که بشکل اصول ۹۰ تا ۹۳ متمم قانون اساسی تجلی پیدا کرد؛ و دورنمای یک ساختار فدرال را برای ایران در نظر داشت. جنبش‌هایی هم که پس از انقلاب مشروطه در ایران بر ضد مرکزگرایان مستبد بوجود آمد، همگی خود را براساس همین قوانین توجیه می‌کردند. از جنبش جنگل و '''[[کلنل پسیان]]''' و قیام '''[[شیخ محمد خیابانی]]''' گرفته تا حکومت ملی پیشه‌وری


قانون انجمن‌های ایالتی و ولایتی در نخستین مجلس مشروطه در سال ۱۳۲۵ قمری، در ۱۲۲ ماده تصویب شد. دراین قانون ایالت قسمتی از مملکت است که دارای حکومت مرکزی و ولایات حاکم‌نشین جزو است. ولایت نیز قسمتی از مملکت تعریف می‌شود که دارای یک شهر حاکم‌نشین و توابع باشد، اعم از این‌که حکومت آن تابع پایتخت یا تابع مرکز ایالتی باشد. براین اساس ایالات بخشی از قوه مجریه «مملکت» بشمار می‌آمدند.
قانون انجمن‌های ایالتی و ولایتی در نخستین مجلس مشروطه در سال ۱۳۲۵ قمری، در ۱۲۲ ماده تصویب شد. دراین قانون ایالت قسمتی از مملکت است که دارای حکومت مرکزی و ولایات حاکم‌نشین جزو است. ولایت نیز قسمتی از مملکت تعریف می‌شود که دارای یک شهر حاکم‌نشین و توابع باشد، اعم از این‌که حکومت آن تابع پایتخت یا تابع مرکز ایالتی باشد. براین اساس ایالات بخشی از قوه مجریه «مملکت» بشمار می‌آمدند.


کودتای ۱۲۹۹، توسط رضاخان تمامیت جنبش مشروطیت و دست‌آوردهای آن از جمله مجلس شورای ملی را به‌عنوان قوه مقننه کشور برباد داد؛ و رژیم پهلوی که پس از آن روی کار آمد ناسیونالیسم ایرانی را بشکل پان ایرانیسم به‌معنای یک ملت، یک زبان و یک فرهنگ ترویج کرد؛ و با این شیوه در نفی جامعه کثیروالمله ایران کوشید. بنابراین انجمن‌های ایالتی و ولایتی دیگر موضوعیتی نداشتند.<ref name=":6">[https://www.akhbar-rooz.com/157130/1401/03/19/ فدرالیسم اُستانی، ساختاری مناسب برای نظام سیاسی ایران - سایت اخبار روز]</ref>
کودتای '''[[کودتای ۳ اسفند ۱۲۹۹]]''' توسط '''[[رضا خان]]''' تمامیت جنبش مشروطیت و دست‌آوردهای آن از جمله مجلس شورای ملی را به‌عنوان قوه مقننه کشور برباد داد؛ و رژیم پهلوی که پس از آن روی کار آمد ناسیونالیسم ایرانی را بشکل پان ایرانیسم به‌معنای یک ملت، یک زبان و یک فرهنگ ترویج کرد؛ و با این شیوه در نفی جامعه کثیروالمله ایران کوشید. بنابراین انجمن‌های ایالتی و ولایتی دیگر موضوعیتی نداشتند.<ref name=":6">[https://www.akhbar-rooz.com/157130/1401/03/19/ فدرالیسم اُستانی، ساختاری مناسب برای نظام سیاسی ایران - سایت اخبار روز]</ref>


پیش ازانقلاب مشروطیت، کشور ایران به صورت متمرکز اداره می‌شد و قدرت کاملاً در اختیار شاه قرار داشت؛ و هر حکم و فرمانی باید به تائید شاه می‌رسید. پس از انقلاب مشروطه یکى از خواسته هاى مبارزان و مشروطه‌خواهان '''[[جنبش مشروطه]]''' تشکیل حکومتی نامتمرکز برای کاهش قدرت وحکومت مرکزى بود. از این رو تشکیل انجمن‌هاى ایالتى و ولایتى بر اساس اصل ۹۱ و ۹۲ متمم قانون اساسى مشروطه تصویب شد. در سال ۱۲۸۵ شمسى، در چارچوب این قانون، کشورایران به ایالات، ولایات، بلوکات و نواحى تقسیم شد. ایالت، قسمتى از کشور بود که حاکم آن والى نامیده می‌شد. ولایت نام یک شهر حاکم‌نشین و توابع آن بود. ولایت می‌توانست زیر نظر ایالت و یا تابع مرکز باشد. قانون مذکور ممالک سرزمین ایران را به ایالات آذربایجان، فارس، خراسان و سیستان، کرمان و بلوچستان و ۱۲ ولایت شامل: گیلان، مازندران، کردستان، لرستان، خوزستان، عراق عجم، استرآباد، زنجان، کرمانشاهان، همدان، اصفهان، یزد و تهران به‌عنوان مرکز تقسیم کرده بود. براساس این قانون انجمن‌هاى ایالتى و ولایتى در مرکز هر ایالت (انجمنى به نام انجمن ایالتى) و در مرکز هر ولایت (انجمنى به نام انجمن ولایتى) به ترتیبى که قانون معین کرده بود، می‌توانست تشکیل گردد. اما به‌خاطر مخالفت آخوندها، قانون انجمن‌هاى ایالتى و ولایتى اجراء نشد؛ و مسکوت ماند.<ref name=":0">[https://seculardemocrat.org/?p=189 فدرالیسم و انواع آن، نوشته دکتر بهرام آبار - سایت سکولار دمکرات ایران]</ref>   
پیش ازانقلاب مشروطیت، کشور ایران به صورت متمرکز اداره می‌شد و قدرت کاملاً در اختیار شاه قرار داشت؛ و هر حکم و فرمانی باید به تائید شاه می‌رسید. پس از انقلاب مشروطه یکى از خواسته هاى مبارزان و مشروطه‌خواهان '''[[جنبش مشروطه]]''' تشکیل حکومتی نامتمرکز برای کاهش قدرت وحکومت مرکزى بود. از این رو تشکیل انجمن‌هاى ایالتى و ولایتى بر اساس اصل ۹۱ و ۹۲ متمم قانون اساسى مشروطه تصویب شد. در سال ۱۲۸۵ شمسى، در چارچوب این قانون، کشورایران به ایالات، ولایات، بلوکات و نواحى تقسیم شد. ایالت، قسمتى از کشور بود که حاکم آن والى نامیده می‌شد. ولایت نام یک شهر حاکم‌نشین و توابع آن بود. ولایت می‌توانست زیر نظر ایالت و یا تابع مرکز باشد. قانون مذکور ممالک سرزمین ایران را به ایالات آذربایجان، فارس، خراسان و سیستان، کرمان و بلوچستان و ۱۲ ولایت شامل: گیلان، مازندران، کردستان، لرستان، خوزستان، عراق عجم، استرآباد، زنجان، کرمانشاهان، همدان، اصفهان، یزد و تهران به‌عنوان مرکز تقسیم کرده بود. براساس این قانون انجمن‌هاى ایالتى و ولایتى در مرکز هر ایالت (انجمنى به نام انجمن ایالتى) و در مرکز هر ولایت (انجمنى به نام انجمن ولایتى) به ترتیبى که قانون معین کرده بود، می‌توانست تشکیل گردد. اما به‌خاطر مخالفت آخوندها، قانون انجمن‌هاى ایالتى و ولایتى اجراء نشد؛ و مسکوت ماند.<ref name=":0">[https://seculardemocrat.org/?p=189 فدرالیسم و انواع آن، نوشته دکتر بهرام آبار - سایت سکولار دمکرات ایران]</ref>   
۸٬۸۸۲

ویرایش