۸٬۶۰۲
ویرایش
(←پیشینه) |
|||
خط ۴۱۱: | خط ۴۱۱: | ||
از سال ۵۷ تا ۳۰ خرداد ۶۰ نزدیک به ۷۰ نفر از اعضا وهواداران سازمان مجاهدین خلق در حملات نیروها و هواداران حکومت کشته و هزاران نفر مجروح شدند. | از سال ۵۷ تا ۳۰ خرداد ۶۰ نزدیک به ۷۰ نفر از اعضا وهواداران سازمان مجاهدین خلق در حملات نیروها و هواداران حکومت کشته و هزاران نفر مجروح شدند. | ||
احمد خمینی پسر [[روحالله خمینی|خمینی]] هم در خرداد ماه ۱۳۵۹ در نامهای به مجلس به پدیدهٔ چماقداری که همان حملات به میتنگها و تجمعات سازمان مجاهدین خلق ایران بود اعتراض کرد، وی نوشت:<blockquote>«چماقداری باید هرچه زودتر | احمد خمینی پسر [[روحالله خمینی|خمینی]] هم در خرداد ماه ۱۳۵۹ در نامهای به مجلس به پدیدهٔ چماقداری که همان حملات به میتنگها و تجمعات سازمان مجاهدین خلق ایران بود اعتراض کرد، وی نوشت:<blockquote>«چماقداری باید هرچه زودتر ریشهکن شود، نمیدانم چرا مسئولین مملکتی در این باره هیچ نمیگویند و چرا چماقداران را دستگیر نمیکنند و در مقابل مردم ستمدیده ما که تازه از یوغ چماقداران رژیم پهلوی نجات پیدا کردند محاکمه نمیکنند؟ چرا در این زمینه ساکتند؟ بخدا تاریخ دربارهٔ آنان بدقضاوت خواهد کرد».</blockquote>در زمینه فعالیتهای مجاهدین و مشکلاتی که با آن روبرو بودند یک پژوهشگر آمریکایی نوشت: | ||
«در بهمن ۵۸ (یعنی فقط یکسال پس از انقلاب) ۶۰ هزار نسخه از نشریهٔ مجاهد توقیف و سوزانده شد».<ref>شائول بخاش - کتاب «حکومت آیتاللهها» صفحهٔ ۱۲۳</ref> | «در بهمن ۵۸ (یعنی فقط یکسال پس از انقلاب) ۶۰ هزار نسخه از نشریهٔ مجاهد توقیف و سوزانده شد».<ref>شائول بخاش - کتاب «حکومت آیتاللهها» صفحهٔ ۱۲۳</ref> | ||
خط ۴۱۷: | خط ۴۱۷: | ||
روزنامه لوموند در خرداد ۱۳۵۹ نوشت: «بنا به گفتهٔ ناظران، اوضاع در شرایط کنونی، انتخاب بین سازش یا جنگ داخلی است». | روزنامه لوموند در خرداد ۱۳۵۹ نوشت: «بنا به گفتهٔ ناظران، اوضاع در شرایط کنونی، انتخاب بین سازش یا جنگ داخلی است». | ||
هر روز مجاهدین از فشارهای حکومت علیه | هر روز مجاهدین از فشارهای حکومت علیه هوادارانشان شکایت میکردند، اما نتوانستند کاری از پیش ببرند. [[روحالله خمینی|خمینی]] در ۴ تیر ۱۳۵۹ در دیدار با «اعضای شوراهای اسلامی کارگران» گفت:<blockquote>«ممکن است من هی بگویم اسلام و هی بگویم فدایی اسلام و فدایی خلق و هی بگویم مجاهد اسلام و مجاهد خلق، این حرفها را بزنم، لاکن وقتی به اعمال من شما ملاحظه میکنید، که از اول من مخالفت کردم… دشمن ما نه در آمریکا، نه در شوروی و نه در کردستان است، بلکه در همینجا در مقابل چشمهای ما، در همین تهران است… منافقها بدتر از کفارند، ما سوره منافقین داریم سورهٔ کفار نداریم»</blockquote>[[روحالله خمینی|خمینی]] در همین سخنرانی در رابطه با بنیانگذاران سازمان مجاهدین خلق ایران هم گفته بود:<ref>داستان سفر پنجاه ساله- نوشته عبدالعلی معصومی- صفحهٔ ۱۳۳</ref><blockquote>«اگر یک دزدی را یک جایی کشتند و از طایفه شما بود آن وقت شما میشوید انقلابی؟»</blockquote>این صحبتها از عمق اختلاف و دشمنی بین [[روحالله خمینی|خمینی]] و سازمان مجاهدین خلق ایران پرده برمیداشت. بعد از این موضعگیری صریح [[روحالله خمینی|خمینی]]، سازمان مجاهدین خلق ایران تصمیم گرفت که دفاتر و ستادهایش را تعطیل کند، مهدی ابریشمچی از مسؤلین سازمان مجاهدین خلق ایران در این زمینه گفت:<ref>داستان سفر پنجاه ساله- نوشته عبدالعلی معصومی</ref>[[پرونده:تظاهرات نیم میلیون نفری در ۳۰ خرداد ۱۳۶۰.jpg|alt=تظاهرات نیم میلیون نفری از اعضا و هواداران سازمان مجاهدین خلق ایران در ۳۰ خرداد ۱۳۶۰|بندانگشتی|تظاهرات نیم میلیون نفری مردم تهران در ۳۰ خرداد ۱۳۶۰]]<blockquote>«بعد از حمله آشکار خمینی، دو راه در مقابل ما وجود داشت، یکی این که، همانجا وارد درگیری با ارتجاع بشویم، دیگر این که، فرصت را برای یک دوران کار سیاسی که هنوز به انتها نرسیده بود، با شکل و فرم جدید، غنیمت بشماریم».</blockquote>سازمان مجاهدین با شعار «ستادها را به میان مردم منتقل کنیم» دفاتر و ستادهایش را تعطیل کرد. | ||
در آخرین روز شهریور ۱۳۵۹ جنگ ایران و عراق شروع شد، رویدادی که موقتاً کشاکش بین حکومت و سازمان مجاهدین را منجمد کرد، جنگ رویدادی نبود که نیروهای سیاسی بتوانند به سادگی از کنار آن بگذرند، سازمان مجاهدین هم از کادرها و هوادارانش خواست که به جبهههای جنگ رفته و از خاک ایران دفاع کنند، به این ترتیب بخشی از اعضای سازمان مجاهدین به جبهههای جنگ رفتند، اما حکومت این موضوع را برنتابید و در آبان ۱۳۵۹ دادستانی انقلاب آبادان طی حکمی خواستار خروج گروههای سیاسی از جمله مجاهدین خلق از شهر آبادان شد و برای خروج آنها یک ضربالاجل ۲۴ ساعته در نظر گرفت. | |||
در آخرین روز شهریور ۱۳۵۹ جنگ ایران و عراق شروع شد، رویدادی که موقتاً کشاکش بین حکومت و سازمان مجاهدین را منجمد کرد، جنگ رویدادی نبود که نیروهای سیاسی بتوانند به سادگی از کنار آن بگذرند، سازمان مجاهدین هم از کادرها و هوادارانش خواست که به جبهههای جنگ رفته و از خاک ایران دفاع کنند، به این ترتیب بخشی از اعضای سازمان مجاهدین به جبهههای جنگ رفتند، اما حکومت این موضوع را برنتابید و در آبان ۱۳۵۹ دادستانی انقلاب آبادان طی حکمی خواستار خروج گروههای سیاسی از جمله مجاهدین خلق از شهر آبادان شد و برای خروج آنها یک | |||
به این ترتیب موضوعی که انتظار میرفت شاید بتواند نقطه اشتراک بین حکومت و سازمان مجاهدین باشد، به نقطهٔ تقابل کشیدهشد. | به این ترتیب موضوعی که انتظار میرفت شاید بتواند نقطه اشتراک بین حکومت و سازمان مجاهدین باشد، به نقطهٔ تقابل کشیدهشد. | ||
سازمان مجاهدین خلق در تاریخ ۱۲ اردیبهشت ۱۳۶۰ نامه سرگشادهای به [[روحالله خمینی|خمینی]] نوشت و در آن شکایات خودش را مطرح نمود، [[روحالله خمینی|خمینی]] هم در تاریخ ۶ خرداد ۱۳۶۰ در یک سخنرانی | سازمان مجاهدین خلق در تاریخ ۱۲ اردیبهشت ۱۳۶۰ نامه سرگشادهای به [[روحالله خمینی|خمینی]] نوشت و در آن شکایات خودش را مطرح نمود، [[روحالله خمینی|خمینی]] هم در تاریخ ۶ خرداد ۱۳۶۰ در یک سخنرانی پاسخ مجاهدین را اینگونه داد:<blockquote>«غلط میکنی قانون را قبول نداری! قانون تو را قبول ندارد. باید قانون را قبول کنی! ولو خلاف رأی شما باشد، برای اینکه میزان اکثریت است و شورای نگهبان و.. اگر میخواهید از صحنه بیرونتان نکنند، بپذیرید قانون را… به جای نطق و نامهٔ سرگشاده و از این مزخرفات، برگردید به اسلام! وگرنه منزوی میشوید!»</blockquote>ارواند آبراهامیان یک تاریخنویس ارمنی- آمریکایی که زاده ایران است در خصوص دستگیریهای قبل از ۳۰ خرداد مینویسد: | ||
[[پرونده:300px-Ghafari in 30 khordad 1360 fb67fe3a5ac3ebc2ad59fb323dc5c527.png|بندانگشتی| | [[پرونده:300px-Ghafari in 30 khordad 1360 fb67fe3a5ac3ebc2ad59fb323dc5c527.png|بندانگشتی| | ||
هادی غفاری مسلح در سرکوب تظاهرات ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ | هادی غفاری مسلح در سرکوب تظاهرات ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ | ||
]] | ]] | ||
<blockquote>«در اوایل خرداد ۶۰ زندانها ـ بهخصوص در تهران، شهرهای مرکزی و شهرهای حومهٔ دریای خزر (شهرهای شمال)، بیش از ۱۱۸۰ تن از مجاهدین بازداشت | <blockquote>«در اوایل خرداد ۶۰ زندانها ـ بهخصوص در تهران، شهرهای مرکزی و شهرهای حومهٔ دریای خزر (شهرهای شمال)، بیش از ۱۱۸۰ تن از مجاهدین بازداشت شدهبودند»</blockquote>در این دوران، ابوالحسن بنیصدر رئیس جمهور وقت هم از جانب گروههای تندرو تحت فشار بود، نوار حسن آیت از اعضای حزب جمهوری اسلامی، انعکاس زیادی در سطح جامعه داشت، وی در این نوار گفته بود:<blockquote>«ما توی این قانون آمدیم فرمانده کل قوا را دادهایم به رهبر، اگر آن بیاید او را نمایندهٔ خودش بکند این اصل نیست، هر وقت خواست میتواند ازش بگیرد، اختیارات کامل را هم که دادیم به مجلس، رئیس جمهور فقط میتواند مدال بدهد و مدال بگیرد و سفرا را به حضور بپذیرد… هیچ کاری نمیتواند بکند، یعنی هر چه بخواهد سرو صدا کند باعث میشود روز به روز ضعیفتر شود».</blockquote>این اظهارات نشان میداد که [[روحالله خمینی|خمینی]] قصد دارد حکومت خودش را یکپایه کند و بنیصدر را هم کنار بزند، در عمل هم ابتدا او را از فرماندهی کل قوا عزل کرد و سپس عدم کفایت سیاسی او برای ریاست جمهوری را در ۳۱ خرداد ۱۳۶۰ در مجلس خودش به تصویب رساند و او را برکنار کرد. مجاهدین خلق برکناری بنیصدر را پایان فضای باز سیاسی میدیدند و از این جنبه برایشان اهمیت خاصی داشت. | ||
[[پرونده:دستگیرشدگانی که بدون احراز هویت اعدام شدند-۳۰ خرداد۱۳۶۰.jpg|بندانگشتی|دستگیرشدگانی که بدون احراز هویت اعدام شدند-۳۰ خرداد۱۳۶۰|جایگزین=دستگیرشدگان هواداران سازمان مجاهدین خلق ایران در ۳۰ خرداد ۱۳۶۰]] | [[پرونده:دستگیرشدگانی که بدون احراز هویت اعدام شدند-۳۰ خرداد۱۳۶۰.jpg|بندانگشتی|دستگیرشدگانی که بدون احراز هویت اعدام شدند-۳۰ خرداد۱۳۶۰|جایگزین=دستگیرشدگان هواداران سازمان مجاهدین خلق ایران در ۳۰ خرداد ۱۳۶۰]] | ||
ماجرای برکناری بنیصدر از روز ۲۶ خرداد ۱۳۶۰ آغاز شد، و معلوم بود که چند روز دیگر عملی خواهد شد، به عقیدهٔ مجاهدین در این چند روز هنوز امکان تجمع و فعالیت سیاسی بود، آنها روز ۳۰ خرداد را برای تجمع خود در نظر گرفتند. در این روز نیممیلیون نفر از مردم تهران به خیابانها ریختند، تظاهرات از ساعت ۴ بعد از ظهر از تقاطع ولیعصر (مصدق)- انقلاب آغاز شد، اما این تظاهرات | ماجرای برکناری بنیصدر از روز ۲۶ خرداد ۱۳۶۰ آغاز شد، و معلوم بود که چند روز دیگر عملی خواهد شد، به عقیدهٔ مجاهدین در این چند روز هنوز امکان تجمع و فعالیت سیاسی بود، آنها روز ۳۰ خرداد را برای تجمع خود در نظر گرفتند. در این روز نیممیلیون نفر از مردم تهران به خیابانها ریختند، تظاهرات از ساعت ۴ بعد از ظهر از تقاطع ولیعصر (مصدق)- انقلاب آغاز شد، اما این تظاهرات مسالمتآمیز به گلوله بسته شد و تعدادی کشته و مجروح و بازداشت شدند. | ||
ارواند آبراهامیان در خصوص تظاهرات ۳۰ خرداد مینویسد:<ref>ارواند آبراهامیان کتاب «مجاهدین ایران» صفحات ۲۱۸–۲۱۹</ref><blockquote>«جمعیت زیادی در بسیاری شهرها ظاهر شدند… در تظاهرات تهران بیش از | ارواند آبراهامیان در خصوص تظاهرات ۳۰ خرداد مینویسد:<ref>ارواند آبراهامیان کتاب «مجاهدین ایران» صفحات ۲۱۸–۲۱۹</ref><blockquote>«جمعیت زیادی در بسیاری شهرها ظاهر شدند… در تظاهرات تهران بیش از ۵۰۰ هزار نفر شرکت کرده بودند… اخطار علیه تظاهرات بهطور مستمر از شبکهٔ رادیو تلویزیون پخش میشد… اعلام کردند تظاهرکنندگان محارب با خدا محسوب میشوند. حزباللهیها مسلح شده و با کامیونها آورده شده بودند… به پاسداران دستور شلیک دادند. تنها در محدودهٔ دانشگاه تهران ۵۰ کشته، ۲۰۰ زخمی و ۱۰۰۰نفر دستگیر شدند. مسئول زندان اوین با خوشحالی اعلام کرد جوخههای اعدام ۲۳ تظاهر کننده، از جمله چند دختر نوجوان را اعدام کردهاند. دوران ترور آغاز شده بود». </blockquote>در روز ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ تعدادی از دستگیرشدگان بدون احراز هویت اعدام شدند و دادستانی انقلاب با انتشار عکس آنها از والدینشان خواست که اجسادشان را تحویل بگیرد. | ||
به این ترتیب سازمان مجاهدین خلق ایران وارد یک رویارویی نظامی با حاکمیت [[روحالله خمینی|خمینی]] شد. | به این ترتیب سازمان مجاهدین خلق ایران وارد یک رویارویی نظامی با حاکمیت [[روحالله خمینی|خمینی]] شد. | ||
خط ۴۳۹: | خط ۴۳۷: | ||
روز جمعه ۲۸دی ۱۳۵۸ عباس عمانی، کارگر زحمتکشی که مشغول چسباندن پوسترهای تبلیغات انتخاباتی مجاهدین بود را با ضربههای چماق کشتند. در این ایام هر کتابفروشی و کیوسکی را که نشانی از مجاهدین داشت به آتش کشیدند. هیچ رحمی در کار نبود. در قائمشهر حتی به بیماران و بیمارستانها حمله کردند. | روز جمعه ۲۸دی ۱۳۵۸ عباس عمانی، کارگر زحمتکشی که مشغول چسباندن پوسترهای تبلیغات انتخاباتی مجاهدین بود را با ضربههای چماق کشتند. در این ایام هر کتابفروشی و کیوسکی را که نشانی از مجاهدین داشت به آتش کشیدند. هیچ رحمی در کار نبود. در قائمشهر حتی به بیماران و بیمارستانها حمله کردند. | ||
دوم اسفند ۵۸ کارکنان بیمارستان نوشتند: «ما کارکنان بیمارستان شیروخورشید قائمشهر بهعلت تجاوز پاسداران به حریم بیمارستان و انداختن گاز اشکآور به داخل بیمارستان و تیراندازیهای ممتد در اطراف نردههای بیمارستان که باعث ناراحتی بیماران بستری در بخشهای مختلف حتی بخش کودکان و نوزادان که نزدیک به | دوم اسفند ۵۸ کارکنان بیمارستان نوشتند: «ما کارکنان بیمارستان شیروخورشید قائمشهر بهعلت تجاوز پاسداران به حریم بیمارستان و انداختن گاز اشکآور به داخل بیمارستان و تیراندازیهای ممتد در اطراف نردههای بیمارستان که باعث ناراحتی بیماران بستری در بخشهای مختلف حتی بخش کودکان و نوزادان که نزدیک به خفهشدن عدهیی از کودکان و نوزادان شدهبود، تا رسیدگی کامل از طرف مسئولان شهری و تأمین مصونیت بیماران از وقایع فوق به کمکاری خود ادامه میدهیم». | ||
همین روز در جریان حمله پاسداران و چماقداران به مردم، عینالله پورعلی(معلم روستای مشکآباد) در اثر ضربات چماقداران و پاسداران جان باخت. | همین روز در جریان حمله پاسداران و چماقداران به مردم، عینالله پورعلی (معلم روستای مشکآباد) در اثر ضربات چماقداران و پاسداران جان باخت. | ||
در فروردین ۵۹ چشم پروین صادقی دختر نشریهفروش را در ترمینال خزانه تهران کور کردند. | در فروردین ۵۹ چشم پروین صادقی دختر نشریهفروش را در ترمینال خزانه تهران کور کردند. | ||
خط ۴۵۳: | خط ۴۵۱: | ||
همزمان بیش از ۶۰مورد حمله و هجوم و تخریب و آتشسوزی علیه فروشندگان نشریه مجاهد و افراد و کتابفروشیهای هوادار سازمان مجاهدین در اصفهان انجام شد. | همزمان بیش از ۶۰مورد حمله و هجوم و تخریب و آتشسوزی علیه فروشندگان نشریه مجاهد و افراد و کتابفروشیهای هوادار سازمان مجاهدین در اصفهان انجام شد. | ||
روز ۱۴اردیبهشت ۵۹ یک درجهدار ارتشی به نام سیاوش شمس را در اصفهان به جرم حمایت از یک نشریهفروش مجاهد که مورد حمله چماقداران قرار گرفته بود از پای درآوردند و روز بعد یکی از روزنامههای محلی به نام حرکت(۱۵اردیبهشت ۵۹) خطاب به مقامات شهر اصفهان نوشت: «هر روز مراسم جشن کتابسوزان در شهر شما برقرار است. هر روز به یک گروه و دستهیی در روز روشن حمله میشود و با چاقوکشی قانون اساسی جمهوری اسلامی را به هیچ میگیرند. تاکنون چندین قتل در اصفهان انجام شده اما... و شما تاکنون حتی اعلامیهیی مبنی بر تقبیح چنین اعمالی ندادهاید...». | روز ۱۴اردیبهشت ۵۹ یک درجهدار ارتشی به نام سیاوش شمس را در اصفهان به جرم حمایت از یک نشریهفروش مجاهد که مورد حمله چماقداران قرار گرفته بود از پای درآوردند و روز بعد یکی از روزنامههای محلی به نام حرکت (۱۵اردیبهشت ۵۹) خطاب به مقامات شهر اصفهان نوشت: «هر روز مراسم جشن کتابسوزان در شهر شما برقرار است. هر روز به یک گروه و دستهیی در روز روشن حمله میشود و با چاقوکشی قانون اساسی جمهوری اسلامی را به هیچ میگیرند. تاکنون چندین قتل در اصفهان انجام شده اما... و شما تاکنون حتی اعلامیهیی مبنی بر تقبیح چنین اعمالی ندادهاید...». | ||
هفتم خرداد ۵۹ احد عزیزی، معلم روستا، در جریان حمله چماقداران در | هفتم خرداد ۵۹ احد عزیزی، معلم روستا، در جریان حمله چماقداران در اردبیل به ضرب گلوله ژ۳ مجروح شد و ۲روز بعد درگذشت. | ||
سحرگاه ۱۹خرداد ۵۹ در خیابان شیروخورشید تهران گروهی از افراد مسلح، ناصر محمدی دانشآموز ۱۸ساله را با ضرب گلوله _به چشم و سرش_ از پای درآوردند. | سحرگاه ۱۹خرداد ۵۹ در خیابان شیروخورشید تهران گروهی از افراد مسلح، ناصر محمدی دانشآموز ۱۸ساله را با ضرب گلوله _به چشم و سرش_ از پای درآوردند. | ||
خط ۴۷۵: | خط ۴۷۳: | ||
و تیمور طالش شریفی را که مشغول نصب تراکت و اعلامیهی جان باختن خیرالله اقبالینژاد بود به گلوله بستند. | و تیمور طالش شریفی را که مشغول نصب تراکت و اعلامیهی جان باختن خیرالله اقبالینژاد بود به گلوله بستند. | ||
۶ اردیبشهشت ۶۰ امیر ارگنجی را در رشت ربودند و پس از شکنجههای فراوان، سنگی به پای او بستند و او را داخل نایلون گذاشته و به آب انداختند. ۱۰روز بعد کارگران هنگام لایروبی دریچه سد باریک او را کشف کردند. | |||
هفتم اردیبهشت ۶۰ در جریان تظاهرات مسالمتآمیز مادران در تهران که در اعتراض به موج جدید سرکوب انجام شد، دو نوجوان هوادار مجاهدین، فاطمه رحیمی و سمیه نقره خواجا در قائمشهر کشته شدند | هفتم اردیبهشت ۶۰ در جریان تظاهرات مسالمتآمیز مادران در تهران که در اعتراض به موج جدید سرکوب انجام شد، دو نوجوان هوادار مجاهدین، فاطمه رحیمی و سمیه نقره خواجا در قائمشهر کشته شدند. | ||
شهرام اسماعیلی در آمل ترور شد. | شهرام اسماعیلی در آمل ترور شد. | ||
خط ۴۸۵: | خط ۴۸۳: | ||
فاطمه کریمی دانشآموز ۱۷ساله را در کرج شرحه شرحه کردند. | فاطمه کریمی دانشآموز ۱۷ساله را در کرج شرحه شرحه کردند. | ||
همچنین عباس فرمانبردار را در | همچنین عباس فرمانبردار را در قائمشهر، منصور سایانی را بر مزار صنم قریشی و علی فتح کریمی را در شهرکرد بهخاطر دفاع از آزادی کشتند. | ||
سکینه چاقوساز، مادری که در تبریز از آزادی میگفت و بر اثر حمله چماقداران بهشدت زخمی شده بود در | سکینه چاقوساز، مادری که در تبریز از آزادی میگفت و بر اثر حمله چماقداران بهشدت زخمی شده بود در ۳۰ اردیبهشت ۶۰ جان باخت...<ref>وبسایت [https://article.mojahedin.org/i/%D8%AF%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%AF%D9%87%D9%87 سازمان مجاهدین خلق ایران] </ref> | ||
== تشکیل شورای ملی مقاومت == | == تشکیل شورای ملی مقاومت == | ||
خط ۴۹۶: | خط ۴۹۴: | ||
محل اقامت مسعود رجوی در شمال پاریس در اورسواواز در خانه برادرش دکتر صالح رجوی بود که مورد توجه و مراجعه خبرنگاران و مقامهای سیاسی فرانسوی و دیگر کشورها قرار گرفت. | محل اقامت مسعود رجوی در شمال پاریس در اورسواواز در خانه برادرش دکتر صالح رجوی بود که مورد توجه و مراجعه خبرنگاران و مقامهای سیاسی فرانسوی و دیگر کشورها قرار گرفت. | ||
مسعود رجوی در خصوص تأسیس [[شورای ملی مقاومت ایران|شورای ملی مقاومت]] میگوید:<blockquote>«تیر ۱۳۶۰ در تهران، ماهی پر از رنج و خون بود. هر شب تا صبح، پای | مسعود رجوی در خصوص تأسیس [[شورای ملی مقاومت ایران|شورای ملی مقاومت]] میگوید:<blockquote>«تیر ۱۳۶۰ در تهران، ماهی پر از رنج و خون بود. هر شب تا صبح، پای بیسیمها و «صامت» بودیم و اخبار درگیریهای مسلّحانه بین مجاهدین و پاسداران ارتجاع را در سراسر شهر دنبال میکردیم. اعدامهای اوین هم لاینقطع ادامه داشت. علاوه بر اینها، سیل خبرهای شهرستانها و درگیریهای سراسر کشور هم جریان داشت. بهراستی روزگار آزمایش فرارسیده بود. بهخصوص که از ۳۰ خرداد ـ که ارتجاع قهّار خمینی تیغ کشیده بود ـ دیگر هرچه به اطراف مینگریستی، خبری از مدعیان پیشین نبود. «مهیبترین» نیروی ارتجاعی تاریخ ایران همچون دیو تنوره میکشید. مشروعیت مذهبی و قدرت سیاسی و قانونی و مشروعیت ربوده شدهٔ ناشی از انقلاب ضدسلطنتی را یک جا با هم یدک میکشید و حق حاکمیت مردم را به تمام و کمال با قانون اساسی ولایت فقیه قبضه کرده بود.</blockquote><blockquote>متقابلاً من عمد داشتم که اطلاعیهٔ تأسیس [[شورای ملی مقاومت ایران|شورای ملی مقاومت]] ایران در برابر «مجلس شورای اسلامی» خمینی و در برابر کل رژیم ارتجاعی، دقیقاً در روز ۳۰ تیر در تهران و شهرستانها به طور همزمان منتشر گردد و همینطور هم شد. خمینی از شیخ فضلالله و کاشانی نسب برده بود و در برابر او، مقاومت ایران هم میباید اصل و نسب تاریخی خود را اعلام مینمود.»<ref>داستان سفر پنجاه ساله- نوشته عبدالعلی معصومی- صفحهٔ ۱۸۷</ref></blockquote> | ||
[[پرونده:جلسه شورای ملی مقاومت ایران.JPG|alt=جلسه شورای ملی مقاومت ایران با محوریت سازمان مجاهدین خلق ایران |بندانگشتی|392x392پیکسل|جلسه شورای ملی مقاومت ایران]] | [[پرونده:جلسه شورای ملی مقاومت ایران.JPG|alt=جلسه شورای ملی مقاومت ایران با محوریت سازمان مجاهدین خلق ایران |بندانگشتی|392x392پیکسل|جلسه شورای ملی مقاومت ایران]] | ||
خط ۵۱۴: | خط ۵۱۲: | ||
* در سال ۱۳۷۲ شورای ملی مقاومت به اتفاق آراء مریم رجوی را به عنوان رئیس جمهور دوران انتقال برگزید. | * در سال ۱۳۷۲ شورای ملی مقاومت به اتفاق آراء مریم رجوی را به عنوان رئیس جمهور دوران انتقال برگزید. | ||
* در سال ۱۳۸۱ شورا، طرح جبهه همبستگی ملی برای سرنگونی استبداد مذهبی را اعلام کرد؛ و در چارچوب این جبهه آمادگی خود را برای همکاری با دیگر نیروهای سیاسی ابراز نمود. | * در سال ۱۳۸۱ شورا، طرح جبهه همبستگی ملی برای سرنگونی استبداد مذهبی را اعلام کرد؛ و در چارچوب این جبهه آمادگی خود را برای همکاری با دیگر نیروهای سیاسی ابراز نمود. | ||
جبهه همبستگی ملی، نیروهای جمهوریخواهی را که با التزام به نفی کامل نظام ولایت فقیه و همه جناحها و | جبهه همبستگی ملی، نیروهای جمهوریخواهی را که با التزام به نفی کامل نظام ولایت فقیه و همه جناحها و دستهبندیهای درونی آن، برای استقرار یک نظام سیاسی دموکراتیک و مستقل و مبتنی بر جدایی دین از دولت مبارزه میکنند، در برمیگیرد. | ||
* در سال ۱۳۸۴ | * در سال ۱۳۸۴ خانم مریم رجوی، اعلام کرد: «ما در ایران آزاد شده از ستم ملایان، از لغو حکم اعدام و از امحاء همة انواع و اشکال مجازاتهای وحشیانه، دفاع میکنیم و نسبت به آن متعهدیم. | ||
* ما تعهد خود را به کنوانسیون منع شکنجه و قوانین بینالمللی انساندوستانه و کنوانسیون رفع تبعیض از زنان، یکبار دیگر مورد تأکید قرار میدهیم». | * ما تعهد خود را به کنوانسیون منع شکنجه و قوانین بینالمللی انساندوستانه و کنوانسیون رفع تبعیض از زنان، یکبار دیگر مورد تأکید قرار میدهیم». | ||
شورا در حکم یک پارلمان در تبعید و مجلس قانونگذاری عمل میکند. بیش از ۵۳۰ عضو دارد که. ۵۲٪ آنها را زنان تشکیل میدهند. ۲۵ کمیسیون دارد. | شورا در حکم یک پارلمان در تبعید و مجلس قانونگذاری عمل میکند. بیش از ۵۳۰ عضو دارد که. ۵۲٪ آنها را زنان تشکیل میدهند. ۲۵ کمیسیون دارد. | ||
بر اساس آییننامه داخلی شورا، جلسات شورا با نصف به | بر اساس آییننامه داخلی شورا، جلسات شورا با نصف به علاوه یک عضو تشکیل میشود و تصمیمات با رای نصف به علاوه یک حاضران تصویب میشود. اما مطابق با گفته اعضای شورای ملی مقاومت، این شورا اساساً در تصمیمگیریها بنا را بر اقناع کامل همه اعضا میگذارد. | ||
اعضای شورا از جمله شامل احزاب، هنرمندان و نویسندگان، پزشکان، تجار و بازاریان، استادان دانشگاه، نظامیان، ورزشکاران، سیاستمداران، کارشناسان، صاحبان صنایع میباشند. | اعضای شورا از جمله شامل احزاب، هنرمندان و نویسندگان، پزشکان، تجار و بازاریان، استادان دانشگاه، نظامیان، ورزشکاران، سیاستمداران، کارشناسان، صاحبان صنایع میباشند. |
ویرایش