۸٬۵۶۴
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
| همسر =آیدا آساتوریان | | همسر =آیدا آساتوریان | ||
| فرزندان =سه فرزند دختر | | فرزندان =سه فرزند دختر | ||
}}'''آندرانیک آساطوریان، معروف به آندرانیک''' (زاده ۵ شهریور ۱۳۲۰ همدان، درگذشته یکشنبه ۳ اسفند ۱۳۹۳ | }}'''آندرانیک آساطوریان، معروف به آندرانیک''' (زاده ۵ شهریور ۱۳۲۰ همدان، درگذشته یکشنبه ۳ اسفند ۱۳۹۳ لسآنجلس) هنرمند ارمنی، نوازنده، آهنگساز ،تنظیم کننده و مشهور به پدر موسیقی پاپ ایرانی بود.<ref>[http://deslo-piano.com/2017/05/18/%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C-%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D8%A2%D9%86%D8%AF%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C%DA%A9-%D8%A2%D8%B3%D8%A7%D8%AA%D9%88%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D9%86/ زندگی نامه آندرانیک آساتوریان]</ref> <ref>[http://www.bbc.com/persian/arts/2015/02/150221_u04_asaturian_obituary آندرانیک، هنرمندی که مهر ورزید و بی مهری دید]</ref> | ||
پس از تولد آندرانیک،خانواده وی به اهواز مهاجرت کردند. او از ۹ سالگی به موسیقی روی آورده و در ۱۸ سالگی در تهران به تحصیلات در زمینه موسیقی پرداخت.<ref>[http://deslo-piano.com/2017/05/18/%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C-%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D8%A2%D9%86%D8%AF%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C%DA%A9-%D8%A2%D8%B3%D8%A7%D8%AA%D9%88%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D9%86/ زندگی نامه آندرانیک آساطوریان]</ref> | پس از تولد آندرانیک،خانواده وی به اهواز مهاجرت کردند. او از ۹ سالگی به موسیقی روی آورده و در ۱۸ سالگی در تهران به تحصیلات در زمینه موسیقی پرداخت.<ref>[http://deslo-piano.com/2017/05/18/%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C-%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D8%A2%D9%86%D8%AF%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C%DA%A9-%D8%A2%D8%B3%D8%A7%D8%AA%D9%88%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D9%86/ زندگی نامه آندرانیک آساطوریان]</ref> | ||
آندرانیک آساطوریان در سال ۱۳۵۶ برای تحصیل در رشتهی موسیقی فیلم به همراه خانواده به لسآنجلس رفت. او پس از انقلاب و با روی کار آمدن جمهوری اسلامی دیگر به ایران بازنگشت و تا پایان عمر در آمریکا زندگی کرد. او آهنگساز و تنظیم کنندهی بسیاری از ترانههای مشهور موسیقی پاپ ایران است.<ref>[https://www.citytomb.com/biographies/Andranik_Assatourian/fa آندرانیک آساطوریان]</ref> بسیاری | آندرانیک آساطوریان در سال ۱۳۵۶ برای تحصیل در رشتهی موسیقی فیلم به همراه خانواده به لسآنجلس رفت. او پس از انقلاب و با روی کار آمدن جمهوری اسلامی دیگر به ایران بازنگشت و تا پایان عمر در آمریکا زندگی کرد. او آهنگساز و تنظیم کنندهی بسیاری از ترانههای مشهور موسیقی پاپ ایران است.<ref>[https://www.citytomb.com/biographies/Andranik_Assatourian/fa آندرانیک آساطوریان]</ref> بسیاری از ترانههای خوانندگان مشهوری چون داریوش، ابی، معین، گوگوش و ... توسط آندرانیک ساخته شده است. | ||
همچنین آندرانیک آساتوریان مواضع سیاسی سختی علیه جمهوری اسلامی داشت. او از هواداران سازمان مجاهدین خلق ایران و تا پایان عمر عضو شورای ملی مقاومت ایران بود.<ref>[https://www.youtube.com/watch?v=FV5yTsuAF-o زندگينامه آندرانيك آساطوريان تاريخچه مجسم نيم قرن هنر و موسيقی ايران-مصاحبه با آندرانیک تایمکد:8:03]</ref> | همچنین آندرانیک آساتوریان مواضع سیاسی سختی علیه جمهوری اسلامی داشت. او از هواداران سازمان مجاهدین خلق ایران و تا پایان عمر عضو شورای ملی مقاومت ایران بود.<ref>[https://www.youtube.com/watch?v=FV5yTsuAF-o زندگينامه آندرانيك آساطوريان تاريخچه مجسم نيم قرن هنر و موسيقی ايران-مصاحبه با آندرانیک تایمکد:8:03]</ref> | ||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
== تاریخچه زندگی آندرانیک == | == تاریخچه زندگی آندرانیک == | ||
آندرانیک در | آندرانیک در ۵ شهریور ۱۳۲۰ در همدان بدنیا آمد و تا هجده سالگی در اهواز زندگی میکرد و از هجده سالگی به تهران مهاجرت نمود. | ||
=== فعالیتهای اولیه === | === فعالیتهای اولیه === | ||
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
سرانجام آندرانیک آساتوریان در سال ۱۳۷۷ به عضویت شورای ملی مقاومت ایران درآمد. | سرانجام آندرانیک آساتوریان در سال ۱۳۷۷ به عضویت شورای ملی مقاومت ایران درآمد. | ||
قسمتی از مصاحبه آندو با سیمای آزادی در مورد آشناییاش با مجاهدین ومقاومت ایران:<blockquote>تا اینکه گذشت و گذشت و اگر اشتباه نکنم سال ۱۹۹۳ یا ۹۴ بود که یک روز همین طور که در خانه داشتم تلویزیون تماشا میکردم، یکدفعه حین عوض کردن کانال، نگاهم به یک کانال ایرانی افتاد. داشتم به این کانال نگاه میکردم که یکی از دوستانم شروع کرد به استنطاق کردن که: «تو چرا رفتی با مجاهدین؟ چرا این کارها را میکنی؟ چرا آن کارها را کردی؟!»...، واقعاً مرا با این حرفهایش بهعصبانیت رساند.</blockquote><blockquote>من هم در عوض تلفن را برداشتم و به خانهٴ آن دوست عزیز، که در همان کانال ایرانی دیده بودم؛ و شاید نیاز نباشد که اسم او را بیاورم، زنگ زدم و به او گفتم: «فلانی، من آندرانیک هستم و بهعنوان یک پیشکسوت موسیقی میخواهم بهتو تبریک بگویم که با بچههای مجاهد رفتی».</blockquote><blockquote>او گفت: «به به!… راست میگی؟» گفتم: «آره راست میگم. چون تنها کسی که الآن دارد برای آزادی مردم در ایران میجنگد، فقط مجاهدین هستند، کس دیگری نیست». او هم گفت: «به تو تبریک میگم».</blockquote><blockquote>به آن دوست گفتم: «احیاناً شما با بچههای مجاهد در ارتباط هستید و با هم صحبت میکنید، از قول من به آنها بگویید که در این راه مقدسی که دارید میروید، من هم اگر کمکی از دستم بر بیاید، میخواهم با شما باشم و خیلی خوشحال میشوم.</blockquote><blockquote>یکی دو روز بیشتر طول نکشید که برادر عزیزم طاهر سعیدی به من تلفن کرد و گفت: «آقای آندرانیک، شنیدم که شما میخواهید با ما همکاری کنید». به او گفتم: «بله، دیگر افتخاری بالاتر از این نمیشود».</blockquote><blockquote>بعد قرار شد من هم در آن جشنی که در پاریس برگزار شد، که ویگن و خیلی از خوانندههای دیگر هم در آن حضور داشتند، شرکت کنم.</blockquote>مجری: جشن همبستگی.<blockquote>آندرانیک: بله، بله بارک الّله! مسئولان جشن از من خواستند که | قسمتی از مصاحبه آندو با سیمای آزادی در مورد آشناییاش با مجاهدین ومقاومت ایران:<blockquote>تا اینکه گذشت و گذشت و اگر اشتباه نکنم سال ۱۹۹۳ یا ۹۴ بود که یک روز همین طور که در خانه داشتم تلویزیون تماشا میکردم، یکدفعه حین عوض کردن کانال، نگاهم به یک کانال ایرانی افتاد. داشتم به این کانال نگاه میکردم که یکی از دوستانم شروع کرد به استنطاق کردن که: «تو چرا رفتی با مجاهدین؟ چرا این کارها را میکنی؟ چرا آن کارها را کردی؟!»...، واقعاً مرا با این حرفهایش بهعصبانیت رساند.</blockquote><blockquote>من هم در عوض تلفن را برداشتم و به خانهٴ آن دوست عزیز، که در همان کانال ایرانی دیده بودم؛ و شاید نیاز نباشد که اسم او را بیاورم، زنگ زدم و به او گفتم: «فلانی، من آندرانیک هستم و بهعنوان یک پیشکسوت موسیقی میخواهم بهتو تبریک بگویم که با بچههای مجاهد رفتی».</blockquote><blockquote>او گفت: «به به!… راست میگی؟» گفتم: «آره راست میگم. چون تنها کسی که الآن دارد برای آزادی مردم در ایران میجنگد، فقط مجاهدین هستند، کس دیگری نیست». او هم گفت: «به تو تبریک میگم».</blockquote><blockquote>به آن دوست گفتم: «احیاناً شما با بچههای مجاهد در ارتباط هستید و با هم صحبت میکنید، از قول من به آنها بگویید که در این راه مقدسی که دارید میروید، من هم اگر کمکی از دستم بر بیاید، میخواهم با شما باشم و خیلی خوشحال میشوم.</blockquote><blockquote>یکی دو روز بیشتر طول نکشید که برادر عزیزم طاهر سعیدی به من تلفن کرد و گفت: «آقای آندرانیک، شنیدم که شما میخواهید با ما همکاری کنید». به او گفتم: «بله، دیگر افتخاری بالاتر از این نمیشود».</blockquote><blockquote>بعد قرار شد من هم در آن جشنی که در پاریس برگزار شد، که ویگن و خیلی از خوانندههای دیگر هم در آن حضور داشتند، شرکت کنم.</blockquote>مجری: جشن همبستگی.<blockquote>آندرانیک: بله، بله بارک الّله! مسئولان جشن از من خواستند که ۷ آهنگ را برای این جشن تنظیم کنم. این کار یک ماه طول کشید و من آنها را برای ارکستر تنظیم کردم. اگر یادتان باشد ارکستر بسیار بزرگی بود، تقریباً شبیه به یک ارکستر کوچک سمفونی کلاسیک.</blockquote><blockquote>در طول این یکماه بارها و بارها حس میکردم که این صحبتهایی که از مجاهدین میشنوم، خیلی فرق میکند با ۵۳سالی که من زندگی کردهام. (دارم از آن ۲۰سال پیش صحبت میکنم که آن موقع ۵۳سالم بود). میدیدم که خیلی چیزها فرق میکند؛ از صحبتهایی که میکنند، سطح تحصیلات بچهها و خیلی چیزهای دیگر، خیلی فرق میکرد و من بسیار مشتاق شدم بفهمم یک مجاهد چه کار میکند.</blockquote>مجری: چه فرقی در آنها میدیدید؟ <blockquote>آندرانیک: صحبتهایشان با بقیه خیلی فرق میکرد و این سطح تحصیلات آنها را نشان میداد. چون اگر کسی تحصیلات نداشته باشد، از طرز صحبت کردنش معلوم میشود. در حالیکه از صحبتهای آنها معلوم بود که تحصیلات و شعور بالایی دارند.</blockquote><blockquote>به هر صورت، من این ۷ آهنگ را تنظیم کردم و قرار شد به پاریس بروم. اتفاقاً روزی که به پاریس رسیدم، همان روز ارکستر در حال تمرین بود. در آنجا آقای طاهر سعیدی به من گفت: «آندرانیک جان، تمرین این ارکستر با شماست، ولی اجازه بدهید که آقای محمد شمس آن را رهبری کند. چون محمد شمس از پله اول با مجاهدین بوده». من گفتم: «خیلی از این موضوع هم خوشحالم، چون آمدن من به اینجا به قول آمریکاییها ”بیزینس“ نیست. چون من آمدهام اینجا که کمکی کرده باشم و هیچ مسألهیی نیست. بنابراین آن شب آقای شمس ارکستر را رهبری کرد.</blockquote> | ||
<blockquote>آن شب، شب بسیار خوبی بود. بهطور خاص که خانم رجوی هم تشریف آوردند و به ما گل دادند و من از دست ایشان گل گرفتم. در یک کلام بخواهم بگویم در این یک ماه که با بچهها صحبت میکردم، تقریباً عاشق شدم. عاشق بچههای مجاهد شدم.</blockquote> | <blockquote>آن شب، شب بسیار خوبی بود. بهطور خاص که خانم رجوی هم تشریف آوردند و به ما گل دادند و من از دست ایشان گل گرفتم. در یک کلام بخواهم بگویم در این یک ماه که با بچهها صحبت میکردم، تقریباً عاشق شدم. عاشق بچههای مجاهد شدم.</blockquote> | ||
[[پرونده:آندرانیک آساطوریان در هنگام رهبری ارکستر.JPG|جایگزین=آندرانیک آساطوریان در هنگام رهبری ارکستر.JPG|بندانگشتی|آندرانیک آساطوریان در هنگام رهبری ارکستر]] | [[پرونده:آندرانیک آساطوریان در هنگام رهبری ارکستر.JPG|جایگزین=آندرانیک آساطوریان در هنگام رهبری ارکستر.JPG|بندانگشتی|آندرانیک آساطوریان در هنگام رهبری ارکستر]] | ||
مجری: جشن همبستگی در پاریس را، که همبستگی هنرمندان با مردم ایران در راه آزادی بود، چگونه دیدید؟ با توجه به اینکه شما بسیاری از جشنها و مراسم را از نزدیک دیدهاید و با چنین جشنهایی آشنایی دارید.<blockquote>آندرانیک: ببینید، این را به تعارف نمیگویم، از واقعیتی که دیدهام دارم میگویم. از همان روز که طاهر سعیدی با من صحبت کرد و بعد از آن هم در این یکماه بارها و بارها با من صحبت کرد، او میخواست ببیند چه اتفاقی در من افتاده و خلاصه چقدر حاضر به همکاری هستم.</blockquote><blockquote>من این حس را داشتم که ایشان دیسیپلین مخصوصی دارند. معتقدم که یک سازمانی که دیسیپلین داشته باشد، به نتیجه کارش خواهد رسید. در شب جشن هم که من در بین تماشاچیان بودم، این دیسیپلین را حس کردم. میدیدم که یک کار جدی است. برای اینکه من سالهای سال در کنسرتهای مختلف بودم. همیشه رهبری ارکسترهای بزرگ را برعهده داشتم. ولی این کنسرت یک چیز دیگر بود، دیسیپلین مخصوص خود را داشت.</blockquote><blockquote>در شب جشن من خیلی خوشحال بودم. در یک کلام بخواهم بگویم، بهخاطر آشناییام با مجاهدین، خیلی خوشحال بودم. چون بالاخره آن راهی را که میخواستم، به آن رسیدم.</blockquote><blockquote>من بایستی همرزم مجاهدین باشم، چون همیشه میخواستم به ملتم خدمت کنم. جز خدمت هم هیچ کاری تا کنون از من سر نزده است. من موسیقی را یاد گرفتم بهخاطر اینکه مردم وطنم موسیقی بهتری داشته باشند.</blockquote><blockquote>چرا باید ملت ایتالیا، اسپانیا، آمریکا و جاهای دیگر موسیقی خوبی داشته باشند، ولی ما هنوز در موسیقی اندر خم یک کوچه باشیم. من سعی کردم که فرهنگ موسیقیمان را غنی کنم. همین کار را هم کردم.</blockquote><blockquote>میدانید که من سالهای سال طبق استاندارد آمریکایی در موسیقی کار کردم. به موسیقی آمریکایی و ایتالیایی و حتی اسپانیایی، آشنایی داشتم. بنابراین سعی کردم موسیقی ما هم به آن سمت کشیده شود و من این کار را کردم و در این زمینه خیلی پیشرفت حاصل شد. بیشتر مردم هم واقعاً خوششان آمده بود.</blockquote><blockquote>در یک کلام بخواهم بگویم، از سالهای گذشته که این افتخار را پیدا کردم که عضو شورای ملی مقاومت بشوم، به یک خانوادهٴ بزرگ متصل شدم. الآن که ۷۳سال دارم، زندگی من به تمام و کمال به بچههای مجاهدم، به خواهران و برادران مجاهدم بسته است.</blockquote> | مجری: جشن همبستگی در پاریس را، که همبستگی هنرمندان با مردم ایران در راه آزادی بود، چگونه دیدید؟ با توجه به اینکه شما بسیاری از جشنها و مراسم را از نزدیک دیدهاید و با چنین جشنهایی آشنایی دارید.<blockquote>آندرانیک: ببینید، این را به تعارف نمیگویم، از واقعیتی که دیدهام دارم میگویم. از همان روز که طاهر سعیدی با من صحبت کرد و بعد از آن هم در این یکماه بارها و بارها با من صحبت کرد، او میخواست ببیند چه اتفاقی در من افتاده و خلاصه چقدر حاضر به همکاری هستم.</blockquote><blockquote>من این حس را داشتم که ایشان دیسیپلین مخصوصی دارند. معتقدم که یک سازمانی که دیسیپلین داشته باشد، به نتیجه کارش خواهد رسید. در شب جشن هم که من در بین تماشاچیان بودم، این دیسیپلین را حس کردم. میدیدم که یک کار جدی است. برای اینکه من سالهای سال در کنسرتهای مختلف بودم. همیشه رهبری ارکسترهای بزرگ را برعهده داشتم. ولی این کنسرت یک چیز دیگر بود، دیسیپلین مخصوص خود را داشت.</blockquote><blockquote>در شب جشن من خیلی خوشحال بودم. در یک کلام بخواهم بگویم، بهخاطر آشناییام با مجاهدین، خیلی خوشحال بودم. چون بالاخره آن راهی را که میخواستم، به آن رسیدم.</blockquote><blockquote>من بایستی همرزم مجاهدین باشم، چون همیشه میخواستم به ملتم خدمت کنم. جز خدمت هم هیچ کاری تا کنون از من سر نزده است. من موسیقی را یاد گرفتم بهخاطر اینکه مردم وطنم موسیقی بهتری داشته باشند.</blockquote><blockquote>چرا باید ملت ایتالیا، اسپانیا، آمریکا و جاهای دیگر موسیقی خوبی داشته باشند، ولی ما هنوز در موسیقی اندر خم یک کوچه باشیم. من سعی کردم که فرهنگ موسیقیمان را غنی کنم. همین کار را هم کردم.</blockquote><blockquote>میدانید که من سالهای سال طبق استاندارد آمریکایی در موسیقی کار کردم. به موسیقی آمریکایی و ایتالیایی و حتی اسپانیایی، آشنایی داشتم. بنابراین سعی کردم موسیقی ما هم به آن سمت کشیده شود و من این کار را کردم و در این زمینه خیلی پیشرفت حاصل شد. بیشتر مردم هم واقعاً خوششان آمده بود.</blockquote><blockquote>در یک کلام بخواهم بگویم، از سالهای گذشته که این افتخار را پیدا کردم که عضو شورای ملی مقاومت بشوم، به یک خانوادهٴ بزرگ متصل شدم. الآن که ۷۳سال دارم، زندگی من به تمام و کمال به بچههای مجاهدم، به خواهران و برادران مجاهدم بسته است.</blockquote> | ||
[[پرونده:از آخرین تصاویر آندو.png|alt=از آخرین تصاویر آندارانیک |بندانگشتی|از آخرین تصاویر آندارانیک ]] | [[پرونده:از آخرین تصاویر آندو.png|alt=از آخرین تصاویر آندارانیک |بندانگشتی|از آخرین تصاویر آندارانیک ]] | ||
<blockquote>من روزهایی هم در اشرف بودم. همانطور که برادر مسعود گفت: «یک، دو، سه، صد، هزار اشرف میسازیم»، حتماً هم میسازیم و در این شکی نیست. من عاشق این بچهها هستم، اینها خانوادهٴ بزرگ من هستند.</blockquote><blockquote>آندرانیک: با تمام زندگیام آن را ساختم. آخر اشرف یک شهر فراموش نشدنی است. ما این شهر را دوباره باید بسازیم. من به خواهر مریم گفتم که وقتی به ایران برسیم، شما خیلی کار خواهید داشت، ولی من یک قطعه زمینی پیدا میکنم و یک اشرف دیگر را در آنجا میسازیم و خودمان هم در آن زندگی میکنیم. البته میدانم که خیلیها هم دوست دارند بیایند داخل آن زندگی کنند.</blockquote>مجری: آقای آندرانیک، در ایران آزاد فردا | <blockquote>من روزهایی هم در اشرف بودم. همانطور که برادر مسعود گفت: «یک، دو، سه، صد، هزار اشرف میسازیم»، حتماً هم میسازیم و در این شکی نیست. من عاشق این بچهها هستم، اینها خانوادهٴ بزرگ من هستند.</blockquote><blockquote>آندرانیک: با تمام زندگیام آن را ساختم. آخر اشرف یک شهر فراموش نشدنی است. ما این شهر را دوباره باید بسازیم. من به خواهر مریم گفتم که وقتی به ایران برسیم، شما خیلی کار خواهید داشت، ولی من یک قطعه زمینی پیدا میکنم و یک اشرف دیگر را در آنجا میسازیم و خودمان هم در آن زندگی میکنیم. البته میدانم که خیلیها هم دوست دارند بیایند داخل آن زندگی کنند.</blockquote>مجری: آقای آندرانیک، در ایران آزاد فردا خیلیها بهکار و مسئولیت و به هنر و عواطف شما نیاز دارند.<blockquote>آندرانیک: بله، من تا هستم، یعنی تا زنده هستم، این کار را خواهم کرد. تا به آخر با این فامیل و خانوادهٴ بزرگ خود خواهم بود و به امید خدا ما آزادی را برای ایران به ارمغان خواهیم آورد.</blockquote>[[پرونده:آندرانیک آساطوریان.jpg|جایگزین=آندرانیک آساطوریان|بندانگشتی|آندرانیک آساطوریان]]<blockquote>همین جا میخواهم از هواداران خوب و بینظیرمان بهخاطر کارهای بزرگی که میکنند، تشکر کنم. آنها روزی در ایران آزاد فردا بهخاطر کمکهایی که به بچههای مجاهد کردند، به خود خواهند بالید. چرا؟ چون آن روز معلوم میشود که آنها چه کار کردند و با کمکهایشان چه اتفاقی افتاد. آن روز مملکت آزاد و پیشرفتهیی خواهند داشت و هیچ بعید نیست که به سطح آمریکا برسیم. آخر ما از یک فرهنگ خوب و غنی برخورداریم. ما در فرهنگ پیشتازیم و شک ندارم و بارها و بارها گفتهام که با مجاهد، ایران به گلستان تبدیل خواهد شد.<ref>[https://www.mojahedin.org/news/151337/] - مصاحبه آندو با سیمای آزادی-سایت مجاهد</ref></blockquote>از سال ۲۰۰۷ آندرانیک با ناراحتیهای جسمی درگیر بود. | ||
== درگذشت == | == درگذشت == | ||
آندرانیک آساتوریان، آهنگساز، رهبر ارکستر و استاد برجسته موسیقی، هنرمند بزرگ و انقلابی میهنمان و عضو شورای ملی مقاومت ایران، دوست بزرگ مجاهدان اشرفی، در اولین ساعتهای بامداد | آندرانیک آساتوریان، آهنگساز، رهبر ارکستر و استاد برجسته موسیقی، هنرمند بزرگ و انقلابی میهنمان و عضو شورای ملی مقاومت ایران، دوست بزرگ مجاهدان اشرفی، در اولین ساعتهای بامداد روز سوم اسفند ۱۳۹۳ پس از یک نبرد سخت با بیماری سرطان، در سن ۷۳سالگی در بیمارستانی در لسآنجلس درگذشت. | ||
او که بیش از ۵۰سال کار هنری در کارنامه پربار خود دارد و خالق بسیاری از آثار جاودان هنری است، پس از روی کارآمدن دیکتاتوری | او که بیش از ۵۰سال کار هنری در کارنامه پربار خود دارد و خالق بسیاری از آثار جاودان هنری است، پس از روی کارآمدن دیکتاتوری دینی، راه تبعید و مخالفت با جمهوری اسلامی را در پیش گرفت و به خلق آثار ارزنده هنری خود ادامه داد. بهراستی تاریخچهٴ مجسم نیم قرن هنر و موسیقی ایران در وجود آندرانیک جاودانه شد. | ||
آندرانیک نقشی بیبدیل در | آندرانیک نقشی بیبدیل در ارتقاء موسیقی هارمونیک در ایران، بهخصوص در موسیقی پاپ داشت تا آنجا که همه اساتید و دستاندرکاران موسیقی، او را پدر موسیقی پاپ ایران نام نهادند. بدون شک نام آندرانیک بهعنوان یکی از مفاخر ارزشمند هنری تا ابد بر تارک ایرانزمین خواهد درخشید.[[پرونده:دختر آندو.jpg|alt=دختر آندرانیک |بندانگشتی|دختر آندرانیک ]]آندرانیک از اوایل دهه ۷۰ به همکاری با سازمان مجاهدین و شورای ملی مقاومت پرداخت و بارها به دیدار آنها در اشرف رفت. وی در سال ۱۳۷۷ به عضویت شورای ملی مقاومت ایران درآمد. او خودش را مجاهد اشرفی مینامید. | ||
آندرانیک در آخرین پیام خود برای مجاهدان اشرفی که روز ۲۱بهمن ۱۳۹۳ از بیمارستان فرستاد، نوشت: «از محبتهای شما در این دوران بیماری بینهایت سپاسگزارم. منهم یک اشرفی هستم پرافتخارترین و زیباترین روزهای زندگیام، روزهایی است که با شما بودم و برای شما سرودم و آهنگ ساختم. من در دریای محبتهای شما، درد بیماری را بهتر تحمل میکنم و از همه همرزمان شورایی خواهران و برادران مجاهدم که در این دوران لحظهبهلحظه با من هستند ممنونم... .. من همواره به همه گفتهام که یک اشرفی مجاهد هستم و اشرفی مجاهد خواهم ماند».<ref>[https://www.mojahedin.org/news/151121/] - درگذشت آندو -سایت مجاهد</ref> | |||
== بزرگداشت آندرانیک آساتوریان == | == بزرگداشت آندرانیک آساتوریان == | ||
خط ۱۱۷: | خط ۱۱۷: | ||
== پیام آیدا همسر آندرانیک آساتوریان == | == پیام آیدا همسر آندرانیک آساتوریان == | ||
آندوی عزیزم، همسر فداکار و پدر مهربان فرزندانم به سوی خدا و شهیدان اشرف پر کشید | آندوی عزیزم، همسر فداکار و پدر مهربان فرزندانم به سوی خدا و شهیدان اشرف پر کشید. | ||
دوستان عزیز، هم میهنان شریف، اشرفیان قهرمان و مبارز که در طول این مدت سخت و دشوار من و خانوادهام را قوت قلب دادید. | دوستان عزیز، هم میهنان شریف، اشرفیان قهرمان و مبارز که در طول این مدت سخت و دشوار من و خانوادهام را قوت قلب دادید. | ||
آندوی عزیزم امروز صبح به سوی خداوند و همه فرزندان خویش و همان شهیدانی اشرفی که آندو عاشقانشان بود پر کشید. هرگز نمیتوانستم تصور کنم آندوی مهربان و دوست داشتنی، همسر فداکار و پدر مهربان فرزندانم، یار و یاور مجاهدین، به این سرعت این دنیا را به طرف ملکوت خداوند ترک کند. آندو همه عمر با عشق و پاکی و صفا و محبت زندگی کرد. در قلب مهربان او عشق به مردم و میهن عزیزمان موج میزد. هنرمند بزرگی بود که برای پیشرفت موسیقی ایران خیلی تلاش کرد. از زمانی که به غربت آمدیم همه فکر و ذکرش ایران و آزادی بود. از بیست سال پیش هم با آشنایی با مجاهدین به آنها دل پیوست و عاشق مجاهدین و مقاومت شد. او با عشق و علاقه فراوانی که به مجاهدین در اشرف داشت برایشان قطعات زیادی ساخت. خود را پدر اشرفیها میدانست. من هم افتخار میکنم که در این راه با او بودم. آندو در مبارزه با آخوندها تا آخر استوار و ثابت قدم ماند. من مانند خود آندو از | آندوی عزیزم امروز صبح به سوی خداوند و همه فرزندان خویش و همان شهیدانی اشرفی که آندو عاشقانشان بود پر کشید. هرگز نمیتوانستم تصور کنم آندوی مهربان و دوست داشتنی، همسر فداکار و پدر مهربان فرزندانم، یار و یاور مجاهدین، به این سرعت این دنیا را به طرف ملکوت خداوند ترک کند. آندو همه عمر با عشق و پاکی و صفا و محبت زندگی کرد. در قلب مهربان او عشق به مردم و میهن عزیزمان موج میزد. هنرمند بزرگی بود که برای پیشرفت موسیقی ایران خیلی تلاش کرد. از زمانی که به غربت آمدیم همه فکر و ذکرش ایران و آزادی بود. از بیست سال پیش هم با آشنایی با مجاهدین به آنها دل پیوست و عاشق مجاهدین و مقاومت شد. او با عشق و علاقه فراوانی که به مجاهدین در اشرف داشت برایشان قطعات زیادی ساخت. خود را پدر اشرفیها میدانست. من هم افتخار میکنم که در این راه با او بودم. آندو در مبارزه با آخوندها تا آخر استوار و ثابت قدم ماند. من مانند خود آندو از محبتهای اشرفیان عزیزم و محبتهای همه مجاهدین و دوستان شورایی در این هفتههای آخر که آندو با این بیماری سخت دست به گریبان بود بینهایت سپاسگزارم؛ دریای محبتهای شما اشرفیان، هم آندو در تحمل بیماری کمک کرد و هم به من برای تحمل این شرایط سخت قوت قلب بود و پشتگرمی داد. | ||
امروز آندو جاودانه شد من باید راهش را ادامه بدهم. او تا آخر لحظه عمر یک لحظه از یاد برادر مسعود و خواهر عزیزم مریم غافل نبود. او همیشه مثل خورشید برای ما ماندگار خواهد شد و ماندگار خواهد ماند. | امروز آندو جاودانه شد من باید راهش را ادامه بدهم. او تا آخر لحظه عمر یک لحظه از یاد برادر مسعود و خواهر عزیزم مریم غافل نبود. او همیشه مثل خورشید برای ما ماندگار خواهد شد و ماندگار خواهد ماند. | ||
خط ۱۴۲: | خط ۱۴۲: | ||
به موازات این آثار که محبوبیت فراوانی نیز در بین مردم داشتند، در دهه ۱۳۳۰ فرم دیگری از موسیقی پاپ ایرانی نیز شکل گرفت که بسیار تحت تاثیر فضای موسیقی پاپ غربی بود و سازهای ایرانی هم در ارکسترهای آن به کار برده نمیشدند. در بسیاری از این ترانهها که مجری اصلی آنها ویگن بود، فضای موسیقی دیگر لزوماَ ایرانی یا خاورمیانهای نیست؛ اگر شعر پارسی را از ترانه برداریم به راحتی میتوان یک شعر مثلا انگلیسی یا فرانسوی روی آن گذاشت و کسی هم متوجه نمیشود که کار در ایران ساخته شده است. | به موازات این آثار که محبوبیت فراوانی نیز در بین مردم داشتند، در دهه ۱۳۳۰ فرم دیگری از موسیقی پاپ ایرانی نیز شکل گرفت که بسیار تحت تاثیر فضای موسیقی پاپ غربی بود و سازهای ایرانی هم در ارکسترهای آن به کار برده نمیشدند. در بسیاری از این ترانهها که مجری اصلی آنها ویگن بود، فضای موسیقی دیگر لزوماَ ایرانی یا خاورمیانهای نیست؛ اگر شعر پارسی را از ترانه برداریم به راحتی میتوان یک شعر مثلا انگلیسی یا فرانسوی روی آن گذاشت و کسی هم متوجه نمیشود که کار در ایران ساخته شده است. | ||
این سبک در دهه ۱۳۵۰ به پشتوانه موج تازهای از آهنگسازان و ترانهسرایان جوان دگرگون شد. واروژان از جمله آهنگسازان و تنظیم کنندگان پیشکسوت در این دوره بود و سپس آندرانیک، منوچهر چشمآذر، بابک افشار، حسن شماعیزاده، ناصر چشم آذر و ... به فعالیتهای گستردهای مشغول شدند. محبوبیت این آثار تا جایی پیش رفته بود که | این سبک در دهه ۱۳۵۰ به پشتوانه موج تازهای از آهنگسازان و ترانهسرایان جوان دگرگون شد. واروژان از جمله آهنگسازان و تنظیم کنندگان پیشکسوت در این دوره بود و سپس آندرانیک، منوچهر چشمآذر، بابک افشار، حسن شماعیزاده، ناصر چشم آذر و ... به فعالیتهای گستردهای مشغول شدند. محبوبیت این آثار تا جایی پیش رفته بود که حتی شماری از استادان موسیقی ایرانی مانند محمد حیدری که در زمینه آفرینش موسیقی ترانهها هم بسیار فعال بودند، بخشی از کارهای خود را به هنرمندان این سبک میسپردند. در این فضا آندرانیک فعالیت خود را با تنظیم ترانه "نمیاد" با آهنگ حسن شماعیزاده و صدای گوگوش آغاز کرد. | ||
اولین ترانه او «نمیاد» بود که با صدای گوگوش اجرا شد. همچنین از کارهای او در این سالها میتوان از تنظیم ترانه «شقایق»، جشن دلتنگی، نفس،نیمه گمشده و بسیاری از ترانههای مشهور تاریخ موسیقی پاپ ایرانی نام برد. | اولین ترانه او «نمیاد» بود که با صدای گوگوش اجرا شد. همچنین از کارهای او در این سالها میتوان از تنظیم ترانه «شقایق»، جشن دلتنگی، نفس،نیمه گمشده و بسیاری از ترانههای مشهور تاریخ موسیقی پاپ ایرانی نام برد. | ||
خط ۱۷۹: | خط ۱۷۹: | ||
* هایده، دستای تو، لیلا کسری "هدیه" آندرانیک، آندرانیک | * هایده، دستای تو، لیلا کسری "هدیه" آندرانیک، آندرانیک | ||
* هایده، جادو، لیلا کسری "هدیه" آندرانیک، آندرانیک | * هایده، جادو، لیلا کسری "هدیه" آندرانیک، آندرانیک | ||
* گوگوش، نیمه | * گوگوش، نیمه گمشده من، اردلان سرفراز، آندرانیک، آندرانیک | ||
* گوگوش، نفس، شهیار قنبری، آندرانیک، آندرانیک | * گوگوش، نفس، شهیار قنبری، آندرانیک، آندرانیک | ||
* گوگوش، بیا داره دیر میشه، ایرج جنتی عطایی، آندرانیک، آندرانیک | * گوگوش، بیا داره دیر میشه، ایرج جنتی عطایی، آندرانیک، آندرانیک |
ویرایش