سارینا ساعدی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه زندگینامه |نام_شخص=سارینا ساعدی |تصویر=سارینا ساعدی؛9.JPG |عرض_تصویر=260px |توضیح_تصویر=سارینا ساعدی |تاریخ_تولد=۱۹ مهر ۱۳۸۶ |محل_تولد=کامیاران |تاریخ_مرگ=۵ آبان ۱۴۰۱ |ملیت= ایرانی |محل_مرگ=سنندج |مدفن=سنندج |علت مرگ= قتل توسط نیروهای امنیتی |شنا...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۴: خط ۱۴:
|همسر=
|همسر=
|والدین=هاشم، فریده}}
|والدین=هاشم، فریده}}
'''سارینا ساعدی'''، (متولد ۱۹ مهر ۱۳۸۶، سنندج – درگذشته ۵ آبان ۱۴۰۱، سنندج) دانش‌آموز سوم راهنمایی بود که در جریان '''[[اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ ایران|اعتراضات سراسری ۱۴۰۱]]'''، توسط نیروهای امنیتی با ضربات باتوم به‌قتل رسید. هنگامی که سارینا ساعدی ۴ساله بود، پدر و مادرش از همدیگر جدا شدند و او با مادر بزرگش زندگی می‌کرد. سارینا ساعدی فعالیت‌های چشم‌گیری در اعتراضات داشت و در واقع لیدر اعتراضات بود. او در مدرسه عکس '''[[سید علی خامنه ای|خامنه‌ای]]''' را از کتابش پاره کرده و عکسش هم از بالای اتاق کلاس پایین آورده و زیر پا انداخته بود. شامگاه چهارشنبه ۴ آبان‌ماه ۱۴۰۱، هم‌زمان با چهلم '''[[مهسا امینی]]''' (ژینا) اعتراضات سراسری در سنندج مانند همه‌ی شهرهای ایران در جریان بود. سارینا ساعدی در جریان این اعتراضات مورد ضربات شدید باتوم نیروهای امنیتی قرار گرفت. او پس از بازگشت به خانه، در این باره هیچ حرفی به خانواده‌اش نمی‌زند. وقتی خانواده‌اش حال او را می‌پرسند، می‌گوید که کمی سردرد دارم. خانواده اصرار می‌کنند که او را به بیمارستان ببرند، اما او قبول نمی‌کند و می‌گوید چیزی نیست، استراحت می‌کنم، خوب می‌شود و سپس به اتاقش می‌رود و می‌خوابد. به‌طور معمول وقتی سارینا مدرسه نداشت، خانواده‌اش او را بیدار نمی‌کردند. بعداز ظهر روز ۵ آبان‌ماه، مادر بزرگ سارینا سراغش رفته و او را صدا می‌زند، اما متوجه می‌شود که او جان باخته است. تمام بدن سارینا کبود و سیاه شده و ضربات باتوم باعث تورم و خون‌ریزی مغزی و مرگ در حال بی‌هوشی گردیده بود. پس از این‌که خانواده‌ی سارینا ساعدی از جان باختن او مطلع شدند، بلافاصله وی را به بیمارستان توحید سنندج منتقل کردند. هنوز چند دقیقه نگذشته بود که قاضی دادگاه و رئیس اداره اطلاعات سنندج به‌همراه نیروهای سرکوبگر وارد بیمارستان شدند و خانواده سارینا را احاطه کردند و هاشم ساعدی پدر سارینا را به اتاقی برده و تا ساعت ۱۲ شب نگه داشته و به گروگان گرفته بودند تا مصاحبه تلویزیونی کند. نهادهای امنیتی به پدر سارینا گفته‌اند باید اعلام کند که علت مرگ دخترش خودکشی بوده است تا پزشکی قانونی گواهی فوت سارینا را صادر کند. پدر سارینا ساعدی در تاریخ ۸ آذرماه ۱۴۰۱، در حساب اینستاگرمی خود، مطلبی مبنی بر پخش فیلم اعتراف اجباری‌اش و این‌که مردم گول این اعترافات اجباری را نمی‌خورند، منتشر کرد. پیکر سارینا ساعدی حدود ساعت ۲ نیمه‌شب ۶ آبان‌ماه ۱۴۰۱، توسط شماری از اعضای خانواده‌اش با حضور نیروهای امنیتی و تحت شدید شرایط امنیتی در قطعه ۱۲ آرامستان «بهشت محمدی» شهر سنندج خاکسپاری شد. نیروهای امنیتی به خانواده سارینا اجازه ندادند که مراسم ختم در محله‌ی نایسر سنندج برگزار شود، اما با وجود همه‌ی تهدیدات، خانواده‌ی سارینا در روستای «گرگر» مراسم ختم او را برگزار کردند. از آغاز اعتراضات سراسری ۱۴۰۱، نهادهای امنیتی و دستگاه‌های قضایی، برای معترضانی که در جریان این اعتراضات به‌قتل رسانده‌اند، سناریوهای مانند، خودکشی، گازگرفتگی سگ، سقوط از ارتفاع، بیماری روانی یا جسمی، تصادف رانندگی، تیراندازی از بین معترضان، مصرف مواد مخدر و غیره مطرح کرده‌اند. از طرف دیگر رژیم ایران به خانواده‌های جان‌باختگان فشار گسترده‌ای وارد کرده است تا آن‌ها را مجبور به مصاحبه و اعترفات اجباری تلویزیونی کنند.
'''سارینا ساعدی'''، (متولد ۱۹ مهر ۱۳۸۶، سنندج – درگذشته ۵ آبان ۱۴۰۱، سنندج) دانش‌آموز سوم راهنمایی بود که در جریان '''[[اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ ایران|اعتراضات سراسری ۱۴۰۱]]'''، توسط نیروهای امنیتی با ضربات باتوم به‌قتل رسید. هنگامی که سارینا ساعدی ۴ساله بود، پدر و مادرش از همدیگر جدا شدند و او با مادر بزرگش زندگی می‌کرد. سارینا ساعدی فعالیت‌های چشم‌گیری در اعتراضات داشت و در واقع لیدر اعتراضات بود. او در مدرسه عکس '''[[سید علی خامنه ای|خامنه‌ای]]''' را از کتابش پاره کرده و عکسش را هم در کلاس پایین آورده و زیر پا انداخته بود. شامگاه چهارشنبه ۴ آبان‌ماه ۱۴۰۱، هم‌زمان با چهلم '''[[مهسا امینی]]''' (ژینا) اعتراضات سراسری در سنندج مانند همه‌ی شهرهای ایران در جریان بود. سارینا ساعدی در جریان این اعتراضات مورد ضربات شدید باتوم نیروهای امنیتی قرار گرفت. او پس از بازگشت به خانه، در این باره هیچ حرفی به خانواده‌اش نمی‌زند. وقتی خانواده‌اش حال او را می‌پرسند، می‌گوید که کمی سردرد دارم. خانواده اصرار می‌کنند که او را به بیمارستان ببرند، اما او قبول نمی‌کند و می‌گوید چیزی نیست، استراحت می‌کنم، خوب می‌شود و سپس به اتاقش می‌رود و می‌خوابد. به‌طور معمول وقتی سارینا مدرسه نداشت، خانواده‌اش او را بیدار نمی‌کردند. بعد از ظهر روز ۵ آبان‌ماه، مادر بزرگ سارینا سراغش رفته و او را صدا می‌زند، اما متوجه می‌شود که او جان باخته است. تمام بدن سارینا کبود و سیاه شده و ضربات باتوم باعث تورم و خون‌ریزی مغزی و مرگ در حال بی‌هوشی گردیده بود. پس از این‌که خانواده‌ی سارینا ساعدی از جان باختن او مطلع شدند، بلافاصله وی را به بیمارستان توحید سنندج منتقل کردند. هنوز چند دقیقه نگذشته بود که قاضی دادگاه و رئیس اداره اطلاعات سنندج به‌همراه نیروهای سرکوبگر وارد بیمارستان شدند و خانواده سارینا را احاطه کردند و هاشم ساعدی پدر سارینا را به اتاقی برده و تا ساعت ۱۲ شب نگه داشته و به گروگان گرفته بودند تا مصاحبه تلویزیونی کند. نهادهای امنیتی به پدر سارینا گفته‌اند باید اعلام کند که علت مرگ دخترش خودکشی بوده است تا پزشکی قانونی گواهی فوت سارینا را صادر کند. پدر سارینا ساعدی در تاریخ ۸ آذرماه ۱۴۰۱، در حساب اینستاگرمی خود، مطلبی مبنی بر پخش فیلم اعتراف اجباری‌اش و این‌که مردم گول این اعترافات اجباری را نمی‌خورند، منتشر کرد. پیکر سارینا ساعدی حدود ساعت ۲ نیمه‌شب ۶ آبان‌ماه ۱۴۰۱، توسط شماری از اعضای خانواده‌اش با حضور نیروهای امنیتی و تحت شرایط شدید امنیتی در قطعه ۱۲ آرامستان «بهشت محمدی» شهر سنندج خاکسپاری شد. نیروهای امنیتی به خانواده سارینا اجازه ندادند که مراسم ختم در محله‌ی نایسر سنندج برگزار شود، اما با وجود همه‌ی تهدیدات، خانواده‌ی سارینا در روستای «گرگر» مراسم ختم او را برگزار کردند. از آغاز اعتراضات سراسری ۱۴۰۱، نهادهای امنیتی و دستگاه‌های قضایی، برای معترضانی که در جریان این اعتراضات به‌قتل رسانده‌اند، سناریوهای مانند، خودکشی، گازگرفتگی سگ، سقوط از ارتفاع، بیماری روانی یا جسمی، تصادف رانندگی، تیراندازی از بین معترضان، مصرف مواد مخدر و غیره مطرح کرده‌اند. از طرف دیگر رژیم ایران به خانواده‌های جان‌باختگان فشار گسترده‌ای وارد کرده است تا آن‌ها را مجبور به مصاحبه و اعترفات اجباری تلویزیونی کنند.


== اعتراضات سراسر ۱۴۰۱ ==
== اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ ==
قیام سراسری سراسری ۱۴۰۱، در روز ۲۵شهریور ۱۴۰۱ پس از قتل مهسا امینی دختر کرد اهل سقز توسط گشت ارشاد آغاز شد و در روزهای بعد در صدها شهر گسترش یافت. در این اعتراضات سراسری، خواسته تظاهرکنندگان به‌سرعت به سرنگونی جمهوری اسلامی بالغ شد. خامنه‌ای در سخنرانی خود در روز یازدهم مهر با اذعان به این‌که مسئله با حجاب و بی‌حجاب نیست، اعتراف کرد که تظاهرکنندگان اصل نظام اسلامی را هدف قرار داده‌اند و مسئله تنها حجاب نیست. شمار جان‌باختگان در استمرار قیام سراسری ۱۴۰۱ به بیش از ۷۵۰ نفر رسید.<ref>[[اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ ایران|اعتراضات سراسری ۱۴۰۱]]</ref>
قیام سراسری سراسری ۱۴۰۱، در روز ۲۵شهریور ۱۴۰۱ پس از قتل مهسا امینی دختر کرد اهل سقز توسط گشت ارشاد آغاز شد و در روزهای بعد در صدها شهر گسترش یافت. در این اعتراضات سراسری، خواسته تظاهرکنندگان به‌سرعت به سرنگونی جمهوری اسلامی بالغ شد. خامنه‌ای در سخنرانی خود در روز یازدهم مهر با اذعان به این‌که مسئله با حجاب و بی‌حجاب نیست، اعتراف کرد که تظاهرکنندگان اصل نظام اسلامی را هدف قرار داده‌اند و مسئله تنها حجاب نیست. شمار جان‌باختگان در استمرار قیام سراسری ۱۴۰۱ به بیش از ۷۵۰ نفر رسید.<ref>[[اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ ایران|اعتراضات سراسری ۱۴۰۱]]</ref>


== زندگی و تحصیلات ==
== زندگی و تحصیلات سارینا ساعدی ==
[[پرونده:سارینا ساعدی؛2.JPG|جایگزین=سارینا ساعدی|بندانگشتی|350x350پیکسل|سارینا ساعدی]]
[[پرونده:سارینا ساعدی؛2.JPG|جایگزین=سارینا ساعدی|بندانگشتی|350x350پیکسل|سارینا ساعدی]]
سارینا ساعدی در ۱۹ مهرماه ۱۳۸۶، در شهر سنندج متولد شد و در محله‌ی «نایسر» سنندج سکونت داشت. او دانش‌آموز کلاس سوم راهنمایی بود.<ref name=":0">[https://kurdpa.net/fa/news/2023/07/80 روایتی از نحوه قتل حکومتی سارینا ساعدی در جریان خیزش انقلابی زن، زندگی، آزادی در سنندج - سایت کردپا]</ref>  
سارینا ساعدی در ۱۹ مهرماه ۱۳۸۶، در شهر سنندج متولد شد و در محله‌ی «نایسر» سنندج سکونت داشت. او دانش‌آموز کلاس سوم راهنمایی بود.<ref name=":0">[https://kurdpa.net/fa/news/2023/07/80 روایتی از نحوه قتل حکومتی سارینا ساعدی در جریان خیزش انقلابی زن، زندگی، آزادی در سنندج - سایت کردپا]</ref>  
خط ۲۵: خط ۲۵:
نایسر محله‌ای فقیرنشین و محروم با کوچه‌ها و خیابان‌های خاکی در شرق سنندج است. هنگامی که سارینا ساعدی ۴ ساله بود، پدر و مادرش از همدیگر جدا شدند و او با مادر بزرگش زندگی می‌کرد.<ref name=":1">[https://baangnews.net/13299 سارینای ما رفته است -خوانش تکه‌هایی از فاجعه‌ی قتل سارینا ساعدی در چند خط - سایت بانگ نیوز]</ref>  
نایسر محله‌ای فقیرنشین و محروم با کوچه‌ها و خیابان‌های خاکی در شرق سنندج است. هنگامی که سارینا ساعدی ۴ ساله بود، پدر و مادرش از همدیگر جدا شدند و او با مادر بزرگش زندگی می‌کرد.<ref name=":1">[https://baangnews.net/13299 سارینای ما رفته است -خوانش تکه‌هایی از فاجعه‌ی قتل سارینا ساعدی در چند خط - سایت بانگ نیوز]</ref>  


نزدیکان و دوستان خانواده‌ی ساعدی گواهی داده‌اند که سارینا دانش‌آموز خوب و منضبتی بود و شاگرد اول نیز بود. معلمان از او راضی بودند و دوستش داشتند. یکی از دوستان سارینا در این مورد و هم‌چنین درباره آرزوهای او می‌گوید:<blockquote>«علاقه شدیدی به درس خواندن داشت. همیشه می‌گفت می‌خواهم آن‌قدر درس بخوانم که کاره‌ای بشوم و خانواده‌ام را از فقر و بدبختی نجات دهم. به پدر و پدر بزرگش می‌گفت، کاری می‌کنم که مجبور نباشید کار کنید. می‌خواست استاد دانشگاه یا دکتر شود. آرزویش این بود که به خارج از ایران برود و آن‌جا ادامه تحصیل بدهد.»<ref name=":2">[https://www.bbc.com/persian/articles/c14vze8d8yvo سارینا ساعدی، ۱۵ ساله، در چهلم مهسا امینی در سنندج مصدوم شد و همان شب جان سپرد - سایت بی‌بی‌سی]</ref> </blockquote>
نزدیکان و دوستان خانواده‌ی ساعدی گواهی داده‌اند که سارینا دانش‌آموزی خوب و منضبط و شاگرد اول بود. معلمان از او راضی بودند و دوستش داشتند. یکی از دوستان سارینا در این مورد و هم‌چنین درباره آرزوهای او می‌گوید:<blockquote>«علاقه شدیدی به درس خواندن داشت. همیشه می‌گفت می‌خواهم آن‌قدر درس بخوانم که کاره‌ای بشوم و خانواده‌ام را از فقر و بدبختی نجات دهم. به پدر و پدر بزرگش می‌گفت، کاری می‌کنم که مجبور نباشید کار کنید. می‌خواست استاد دانشگاه یا دکتر شود. آرزویش این بود که به خارج از ایران برود و آن‌جا ادامه تحصیل بدهد.»<ref name=":2">[https://www.bbc.com/persian/articles/c14vze8d8yvo سارینا ساعدی، ۱۵ ساله، در چهلم مهسا امینی در سنندج مصدوم شد و همان شب جان سپرد - سایت بی‌بی‌سی]</ref> </blockquote>


== فعالیت‌ها و شرکت در اعتراضات ==
=== فعالیت‌ها و شرکت در اعتراضات ===
[[پرونده:سارینا ساعدی؛8.jpg|جایگزین=سارینا ساعدی|بندانگشتی|275x275پیکسل|سارینا ساعدی]]
[[پرونده:سارینا ساعدی؛8.jpg|جایگزین=سارینا ساعدی|بندانگشتی|275x275پیکسل|سارینا ساعدی]]


پدر سارینا ساعدی در جریان اعتراضات سراسری، می‌ترسید که بلایی سر دخترش بیاید. وقتی سارینا عزم آن را داشت که در اعتراضات مردمی شرکت کند، به پدرش می‌گفت که می‌خواهد پیش مادرش برود؛ چون پدر و مادرش ۱۲ سال پیش طلاق گرفته بودند. سارینا به طور معمول هفته‌ای یک دو بار پش مادرش می‌رفت و به او سر می‌زد. به همین خاطر هر بار که قصد رفتن به اعتراضات را داشت، به پدر و مادر بزرگش می‌گفت که می‌رود به مادرش سر بزند. سارینا ساعدی فعالیت‌های چشم‌گیری در اعتراضات داشت و در واقع لیدر اعتراضات بود. یکی از شاهدان عینی در مورد فعالیت‌های سارینا گفته بود:<blockquote>«با وجود سن کمش در اعتراض‌ها همیشه در صف اول بود. به بقیه می‌گفت که دنبالش بیایند و همان روزی که کشته شد در خیابان شش بهمن سنندج مأموران به سر او ضربه زده بودند. نزدیکانش می‌گویند در مدرسه عکس بنیانگذار و رهبر جمهوری اسلامی را از کتابش پاره کرده و عکس آن‌ها را از بالای تخته کلاس پایین آورده بود و زیر پا گرفته بود.»</blockquote>یکی دیگر از دوستان خانواده سارینا ساعدی درباره فعالیت‌های سارینا چنین گفته است:<blockquote>«سارینا بعد از تعطیلی مدرسه با همکلاسی‌هایش به شعارنویسی می‌پرداختند. حراست مدرسه آن‌ها را شناسایی کرده بود و حتی گفته بودند که سارینا بچه‌ها را تحریک به این کار کرده. او را بعنوان لیدر اعتراض‌های مدرسه شناخته بودند. دوستانش به خانواده گفتند که سارینا و همکلاسی‌هایش شعارنویسی می‌کردند که مأموران آن‌ها را در یک کوچه بن‌بست گیر انداختند. دو نفر از دوستانش را کتک زدند. سارینا خودش را روی آن‌ها انداخت که کتک نخورند. در همین میان چند ضربه به سرش خورده. کسانی که همراه او بودند به خانواده‌اش گفته‌اند که همان شب آن‌ها می‌خواستند به خانه برگردند اما سارینا نگذاشته و باعث شده که پایگاه بسیج محله را بگیرند و پرچم آن را به پایین بکشند. به گفته‌ی آن‌ها، سارینا از دیوار پایگاه بسیج بالا رفته بود و پرچم را آتش زده بود. سارینا همیشه به پدرش می‌گفت که خوش بحال کسانی که شهید شدند. پدرش می گفت تو جوانی، نباید این حرف‌ها را بزنی، حالا آرزو داری. سارینا در جواب به پدرش گفته بود آن‌ها که شهید شدند هم آرزو داشتند، پدر و مادر داشتند و اگر ما در اعتراض‌ها شرکت نکنیم، خیانت به جان‌باختگان، خاک، وطن و مردم است.»<ref name=":2" /> </blockquote>
پدر سارینا ساعدی در جریان اعتراضات سراسری، می‌ترسید که بلایی سر دخترش بیاید. وقتی سارینا عزم آن را داشت که در اعتراضات مردمی شرکت کند، به پدرش می‌گفت که می‌خواهد پیش مادرش برود؛ چون پدر و مادرش ۱۲ سال پیش طلاق گرفته بودند. سارینا به طور معمول هفته‌ای یکی دو بار پیش مادرش می‌رفت و به او سر می‌زد. به همین خاطر هر بار که قصد رفتن به اعتراضات را داشت، به پدر و مادر بزرگش می‌گفت که می‌رود به مادرش سر بزند. سارینا ساعدی فعالیت‌های چشم‌گیری در اعتراضات داشت و در واقع لیدر اعتراضات بود. یکی از شاهدان عینی در مورد فعالیت‌های سارینا گفته بود:<blockquote>«با وجود سن کمش در اعتراض‌ها همیشه در صف اول بود. به بقیه می‌گفت که دنبالش بیایند و همان روزی که کشته شد در خیابان شش بهمن سنندج مأموران به سر او ضربه زده بودند. نزدیکانش می‌گویند در مدرسه عکس بنیانگذار و رهبر جمهوری اسلامی را از کتابش پاره کرده و عکس آن‌ها را از بالای تخته کلاس پایین آورده بود و زیر پا انداخته بود.»</blockquote>یکی دیگر از دوستان خانواده سارینا ساعدی درباره فعالیت‌های سارینا چنین گفت:<blockquote>«سارینا بعد از تعطیلی مدرسه با همکلاسی‌هایش به شعارنویسی می‌پرداختند. حراست مدرسه آن‌ها را شناسایی کرده بود و حتی گفته بودند که سارینا بچه‌ها را تحریک به این کار کرده. او را بعنوان لیدر اعتراض‌های مدرسه شناخته بودند. دوستانش به خانواده گفتند که سارینا و همکلاسی‌هایش شعارنویسی می‌کردند که مأموران آن‌ها را در یک کوچه بن‌بست گیر انداختند. دو نفر از دوستانش را کتک زدند. سارینا خودش را روی آن‌ها انداخت که کتک نخورند. در همین میان چند ضربه به سرش خورده. کسانی که همراه او بودند به خانواده‌اش گفته‌اند که همان شب آن‌ها می‌خواستند به خانه برگردند اما سارینا نگذاشته و باعث شده که پایگاه بسیج محله را بگیرند و پرچم آن را به پایین بکشند. به گفته‌ی آن‌ها، سارینا از دیوار پایگاه بسیج بالا رفته بود و پرچم را آتش زده بود. سارینا همیشه به پدرش می‌گفت که خوش بحال کسانی که شهید شدند. پدرش می‌گفت تو جوانی، نباید این حرف‌ها را بزنی، حالا آرزو داری. سارینا در جواب به پدرش گفته بود آن‌ها که شهید شدند هم آرزو داشتند، پدر و مادر داشتند و اگر ما در اعتراض‌ها شرکت نکنیم، خیانت به جان‌باختگان، خاک، وطن و مردم است.»<ref name=":2" /> </blockquote>


=== ضرب‌وشتم با باتوم ===
=== ضرب‌وشتم با باتوم ===
خط ۴۰: خط ۴۰:
== جان باختن بر اثر ضربه مغزی ==
== جان باختن بر اثر ضربه مغزی ==
[[پرونده:سارینا ساعدی؛3.jpg|جایگزین=سارینا ساعدی|بندانگشتی|245x245پیکسل|سارینا ساعدی]]
[[پرونده:سارینا ساعدی؛3.jpg|جایگزین=سارینا ساعدی|بندانگشتی|245x245پیکسل|سارینا ساعدی]]
به‌طور معمول وقتی سارینا مدرسه نداشت، خانواده‌اش او را بیدار نمی‌کردند. بعداز ظهر روز ۵ آبان‌ماه، مادر بزرگ سارینا سراغش رفته و او را صدا می‌زند، اما متوجه می‌شود که او جان باخته است. سارینا ساعدی به‌دلیل ضربه مغزی با باتوم جان خود را از دست داد و خانواده‌اش هم خبر نداشتند که او در اعتراضات شرکت داشته و بعدها توسط دوستان سارینا مطلع شدند. '''«کردپا»'''
به‌طور معمول وقتی سارینا مدرسه نداشت، خانواده‌اش او را بیدار نمی‌کردند. بعداز ظهر روز ۵ آبان‌ماه، مادر بزرگ سارینا سراغش رفته و او را صدا می‌زند، اما متوجه می‌شود که او جان باخته است. سارینا ساعدی به‌دلیل ضربه مغزی با باتوم جان خود را از دست داد و خانواده‌اش هم خبر نداشتند که او در اعتراضات شرکت داشته و بعدها توسط دوستان سارینا مطلع شدند.  
[[پرونده:پدر سارینا بر مزارش.jpg|جایگزین=پدر سارینا ساعدی بر سر مزار دخترش|بندانگشتی|250x250پیکسل|پدر سارینا ساعدی بر سر مزار دخترش]]
[[پرونده:پدر سارینا بر مزارش.jpg|جایگزین=پدر سارینا ساعدی بر سر مزار دخترش|بندانگشتی|250x250پیکسل|پدر سارینا ساعدی بر سر مزار دخترش]]
تمام بدن سارینا کبود و سیاه شده و ضربات باتوم باعث تورم و خون‌ریزی مغزی و مرگ در حال بی‌هوشی گردیده بود.<ref name=":1" />  
تمام بدن سارینا کبود و سیاه شده و ضربات باتوم باعث تورم و خون‌ریزی مغزی و مرگ در حال بی‌هوشی گردیده بود.<ref name=":1" />  
خط ۴۸: خط ۴۸:
== اعتراف اجباری از پدر ==
== اعتراف اجباری از پدر ==
[[پرونده:سارینا ساعدی؛6.JPG|جایگزین=سارینا ساعدی|بندانگشتی|240x240پیکسل|سارینا ساعدی]]
[[پرونده:سارینا ساعدی؛6.JPG|جایگزین=سارینا ساعدی|بندانگشتی|240x240پیکسل|سارینا ساعدی]]
پس از این‌که خانواده‌ی سارینا ساعدی از جان باختن او مطلع شدند، بلافاصله وی را به بیمارستان توحید سنندج منتقل کردند. هنوز چند دقیقه نگذشته بود که قاضی دادگاه و رئیس اداره اطلاعات سنندج به‌همراه نیروهای سرکوبگر وارد بیمارستان شدند و خانواده سارینا را احاطه کردند و هاشم ساعدی پدر سارینا را به اتاقی برده و تا ساعت ۱۲ شب نگه داشته و به گروگان گرفته بودند تا مصاحبه تلویزیونی کند. پدر سارینا را تهدید کرده و تحت‌فشار قرار داده بودند که تا همکاری نکند، اجازه نخواهند داد از بیمارستان خارج شود. هم‌چنین قاضی دادگاه و نهادهای امنیتی به پزشکان و کادر درمان بیمارستان اعلام کرده بوند که باید علت مرگ سارینا را خودکشی اعلام کنند. به پدر سارینا هم تحمیل کرده بودند که در مصاحبه خودکشی سارینا را تأیید کند. پدر سارینا نیز مجبور به اعتراف اجباری شده بود. وقتی خبرنگار صدای و سیمای سنندج درباره نحوه‌ی جان‌باختن سارینا مصاحبه کرده بود، پدر سارینا در جواب گفته بود نهادهای امنیتی گفته‌اند باید اعلام کند که علت مرگ دخترش خودکشی بوده است تا پزشکی قانونی گواهی فوت سارینا را صادر کند. فرماندار سنندج (حسن عسگری) روز بعد اعلام کرد که مرگ سارینا ساعدی به‌دلیل مصرف مواد مخدر بوده است. این درحالی است که پزشکی قانونی در گواهی فوت او، علت مرگ را نامعلوم ذکر کرده بود.<ref name=":0" />
پس از این‌که خانواده‌ی سارینا ساعدی از جان باختن او مطلع شدند، بلافاصله وی را به بیمارستان توحید سنندج منتقل کردند. هنوز چند دقیقه نگذشته بود که قاضی دادگاه و رئیس اداره اطلاعات سنندج به‌همراه نیروهای سرکوبگر وارد بیمارستان شدند و خانواده سارینا را احاطه کردند و هاشم ساعدی پدر سارینا را به اتاقی برده و تا ساعت ۱۲ شب نگه داشته و به گروگان گرفته بودند تا مصاحبه تلویزیونی کند. پدر سارینا را تهدید کرده و تحت‌فشار قرار داده بودند که تا همکاری نکند، اجازه نخواهند داد از بیمارستان خارج شود. هم‌چنین قاضی دادگاه و نهادهای امنیتی به پزشکان و کادر درمان بیمارستان اعلام کرده بوند که باید علت مرگ سارینا را خودکشی اعلام کنند. به پدر سارینا هم تحمیل کرده بودند که در مصاحبه خودکشی سارینا را تأیید کند. پدر سارینا نیز مجبور به اعتراف اجباری شده بود. وقتی خبرنگار صدا و سیمای سنندج درباره نحوه‌ی جان‌باختن سارینا مصاحبه کرده بود، پدر سارینا در جواب گفته بود نهادهای امنیتی گفته‌اند باید اعلام کند که علت مرگ دخترش خودکشی بوده است تا پزشکی قانونی گواهی فوت سارینا را صادر کند. فرماندار سنندج (حسن عسگری) روز بعد اعلام کرد که مرگ سارینا ساعدی به‌دلیل مصرف مواد مخدر بوده است. این درحالی است که پزشکی قانونی در گواهی فوت او، علت مرگ را نامعلوم ذکر کرده بود.<ref name=":0" />
[[پرونده:سارینا ساعدی؛11.jpg|جایگزین=سارینا ساعدی|بندانگشتی|260x260پیکسل|سارینا ساعدی]]
[[پرونده:سارینا ساعدی؛11.jpg|جایگزین=سارینا ساعدی|بندانگشتی|260x260پیکسل|سارینا ساعدی]]
   
   
خط ۶۱: خط ۶۱:
پیکر سارینا ساعدی حدود ساعت ۲ نیمه‌شب ۶ آبان‌ماه ۱۴۰۱، توسط شماری از اعضای خانواده‌اش با حضور نیروهای امنیتی و تحت شدید شرایط امنیتی در قطعه ۱۲ آرامستان «بهشت محمدی» شهر سنندج خاکسپاری شد. نیروهای امنیتی به خانواده سارینا اجازه ندادند که مراسم ختم در محله‌ی نایسر سنندج برگزار شود، اما با وجود همه‌ی تهدیدات، خانواده‌ی سارینا در روستای «گرگر» مراسم ختم او را برگزار کردند.<ref name=":0" />
پیکر سارینا ساعدی حدود ساعت ۲ نیمه‌شب ۶ آبان‌ماه ۱۴۰۱، توسط شماری از اعضای خانواده‌اش با حضور نیروهای امنیتی و تحت شدید شرایط امنیتی در قطعه ۱۲ آرامستان «بهشت محمدی» شهر سنندج خاکسپاری شد. نیروهای امنیتی به خانواده سارینا اجازه ندادند که مراسم ختم در محله‌ی نایسر سنندج برگزار شود، اما با وجود همه‌ی تهدیدات، خانواده‌ی سارینا در روستای «گرگر» مراسم ختم او را برگزار کردند.<ref name=":0" />
[[پرونده:مزار سارینا ساعدی.jpg|جایگزین=مادر سارینا ساعدی بر سر مزار دخترش|بندانگشتی|240x240پیکسل|مادر سارینا ساعدی بر سر مزار دخترش]]
[[پرونده:مزار سارینا ساعدی.jpg|جایگزین=مادر سارینا ساعدی بر سر مزار دخترش|بندانگشتی|240x240پیکسل|مادر سارینا ساعدی بر سر مزار دخترش]]
به‌نقل از یکی از نزدیکان خانواده‌ی سارینا ساعدی، تدفین و خاکسپاری سارینا فقط با حضور کنتر از ده نفر از اعضای خانواده‌اش تحت شرایط کاملاً امنیتی برگزار شد.<ref>[https://hengaw.net/fa/news/archive/56933 جانباختن یک دختر ۱۶ ساله در اعتراضات سنندج - سایت سازمان حقوق بشری هه‌نگاو]</ref>  
به‌نقل از یکی از نزدیکان خانواده‌ی سارینا ساعدی، تدفین و خاکسپاری سارینا فقط با حضور کمتر از ده نفر از اعضای خانواده‌اش تحت شرایط کاملاً امنیتی برگزار شد.<ref>[https://hengaw.net/fa/news/archive/56933 جانباختن یک دختر ۱۶ ساله در اعتراضات سنندج - سایت سازمان حقوق بشری هه‌نگاو]</ref>  


در مراسم سوم، هفتم و چهلم سارینا مردم زیادی شرکت کردند و این تجمع بزرگ به اعتراض ضدحکومتی تبدیل شد و معترضان شعارهایی علیه خامنه‌ای سر دادند.<ref name=":2" />  
در مراسم سوم، هفتم و چهلم سارینا مردم زیادی شرکت کردند و این تجمع بزرگ به اعتراض ضدحکومتی تبدیل شد و معترضان شعارهایی علیه خامنه‌ای سر دادند.<ref name=":2" />  
خط ۷۱: خط ۷۱:


=== بازداشت اعضاء خانواده ===
=== بازداشت اعضاء خانواده ===
هم‌زمان با سال‌گرد اعتراضات سراسری ۱۴۰۱، بسیاری از خانواده‌های جان‌باختگان توسط نهادهای امنیتی بازدداشت و تحت‌فشار قرار گرفته و یا احضار و تهدید شده‌اند که برای سال‌گرد عزیزانشان مراسم و یادبود برگزار نکنند.<ref>[https://jinhaagency.com/fa/rwzanh/bazdasht-khalh-w-bradr-saryna-sady-46834?page=1 بازداشت خاله و برادر سارینا ساعدی - خبرگزاری زن]</ref>  
هم‌زمان با سالگرد اعتراضات سراسری ۱۴۰۱، بسیاری از خانواده‌های جان‌باختگان توسط نهادهای امنیتی بازدداشت و تحت‌فشار قرار گرفته و یا احضار و تهدید شده‌اند که برای سال‌گرد عزیزانشان مراسم و یادبود برگزار نکنند.<ref>[https://jinhaagency.com/fa/rwzanh/bazdasht-khalh-w-bradr-saryna-sady-46834?page=1 بازداشت خاله و برادر سارینا ساعدی - خبرگزاری زن]</ref>  


در روز پنجشنبه ۲۳ شهریورماه ۱۴۰۲، نیروهای امنیتی ورودی آرمستان بهشت محمدی سنندج را محاصره کردند و با بی‌احترامی و هتک‌حرمت، خانواده‌های جان‌باختگان را بیرون نموده و شماری از آن‌ها نیز بازداشت کردند. معید ساعدی برادر سارینا و خاله‌ی او «ریزان» که بر مزار سارینا رفته بودند، توسط نیروهای امنیتی با خشونت بازداشت شدند.<ref>[https://kurdistanhumanrights.org/fa/news-fa/detained-civilians/2023/09/14/p29415 ادامه بازداشت خانواده‌های دادخواه؛ امید نیازی، معید ساعدی و ریزان ساعدی توسط نیروهای امنیتی در سنندج و دهگلان بازداشت شدند - شبکه حقوق بشر کردستان]</ref>  
در روز پنجشنبه ۲۳ شهریورماه ۱۴۰۲، نیروهای امنیتی ورودی آرمستان بهشت محمدی سنندج را محاصره کردند و با بی‌احترامی و هتک‌حرمت، خانواده‌های جان‌باختگان را بیرون نموده و شماری از آن‌ها را نیز بازداشت کردند. معید ساعدی برادر سارینا و خاله‌ی او «ریزان» که بر مزار سارینا رفته بودند، توسط نیروهای امنیتی با خشونت بازداشت شدند.<ref>[https://kurdistanhumanrights.org/fa/news-fa/detained-civilians/2023/09/14/p29415 ادامه بازداشت خانواده‌های دادخواه؛ امید نیازی، معید ساعدی و ریزان ساعدی توسط نیروهای امنیتی در سنندج و دهگلان بازداشت شدند - شبکه حقوق بشر کردستان]</ref>  


روز جمعه ۲۴ شهریورماه ۱۴۰۲، برادر و خاله‌ی سارینا ساعدی پس از یک روز بازداداشت، با وثیقه‌ی ۵ میلیاردی از «بازداشتگاه ۱۲ فروردین» آزاد شدند.<ref>[https://test.jinhaagency.com/fa/rwzanh/azady-bradr-w-khalh-saryna-sady-ba-wthyq-pnj-mylyardy-40408 آزادی برادر و خاله سارینا ساعدی با وثیقە پنج میلیاردی - خبرگزاری زن]</ref>
روز جمعه ۲۴ شهریورماه ۱۴۰۲، برادر و خاله‌ی سارینا ساعدی پس از یک روز بازداداشت، با وثیقه‌ی ۵ میلیاردی از «بازداشتگاه ۱۲ فروردین» آزاد شدند.<ref>[https://test.jinhaagency.com/fa/rwzanh/azady-bradr-w-khalh-saryna-sady-ba-wthyq-pnj-mylyardy-40408 آزادی برادر و خاله سارینا ساعدی با وثیقە پنج میلیاردی - خبرگزاری زن]</ref>
۱۳٬۲۲۶

ویرایش