داریوش فروهر: تفاوت میان نسخه‌ها

۵۰ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۰ نوامبر ۲۰۲۴
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۲: خط ۱۲:
| تاریخ ناپدیدشدن  =
| تاریخ ناپدیدشدن  =
| وضعیت            =
| وضعیت            =
| تاریخ مرگ        =اول آذر ۱۳۷۷  
| تاریخ مرگ        =۳۰ آبان ۱۳۷۷  
| مکان مرگ          =منزل شخصی
| مکان مرگ          =منزل شخصی
|عرض جغرافیایی محل دفن=
|عرض جغرافیایی محل دفن=
خط ۷۵: خط ۷۵:
| پانویس            =
| پانویس            =
}}
}}
'''داریوش فروهر،''' (متولد ۷ دی ١٣٠٧ اصفهان- به قتل رسیده  ۱ آذر ۱۳۷۷) در یک خانواده مسلمان در اصفهان به دنیا آمد. او از ١٥ سالگی و پس از آشنایی با [[دکتر محمد مصدق|مصدق]]، فعالیت سیاسی خود را آغاز کرد. داریوش فروهر پیش از [[انقلاب ضد سلطنتی|انقلاب]] بیش از ده بار بازداشت و زندانی شد. داریوش فروهر در آذرماه ١٣٢٧ و در سن ٢٠ سالگی به عضویت گروه "مکتب " درآمد که هسته مرکزی یک گروه سیاسی ملت‌گرا  بود. گروه مکتب سه سال بعد در یکم آبان ماه ١٣٣٠ تبدیل به "حزب ملت ایران" شد و داریوش فروهر به عضویت در کمیته موقت رهبری این حزب درآمد. او در روز ۱۷ دی ماه همان سال  در سن ٢٣ سالگی به دبیری حزب ملت ایران انتخاب شد و به واسطه فعالیت‌های سیاسی‌اش پس از کودتای ٢٨ مرداد، برای دستگیری زنده و یا تحویل مرده‌اش جایزه تعیین شد. در سال ١٣٣٩ و با تشکیل جبهه ملی دوم، داریوش فروهر اگرچه در زندان بود اما به عضویت در شورای مرکزی این جبهه انتخاب شد. فروهر در نهم آبان ١٣٥٧ و پس از آزادی [[آیت‌الله طالقانی]] از زندان، از مردم خواست تا دستور حکومت نظامی را بشکنند.  داریوش در آبان ماه ١٣٥٧ به عنوان سخنگوی [[جبهه ملی ایران]] انتخاب شد.     
'''داریوش فروهر،''' (متولد ۷ دی ١٣٠٧ اصفهان- به قتل رسیده  ۳۰ آبان ۱۳۷۷) در یک خانواده مسلمان در اصفهان به دنیا آمد. او از ١٥ سالگی و پس از آشنایی با [[دکتر محمد مصدق|مصدق]]، فعالیت سیاسی خود را آغاز کرد. داریوش فروهر پیش از [[انقلاب ضد سلطنتی|انقلاب]] بیش از ده بار بازداشت و زندانی شد. داریوش فروهر در آذرماه ١٣٢٧ و در سن ٢٠ سالگی به عضویت گروه "مکتب " درآمد که هسته مرکزی یک گروه سیاسی ملت‌گرا  بود. گروه مکتب سه سال بعد در یکم آبان ماه ١٣٣٠ تبدیل به "حزب ملت ایران" شد و داریوش فروهر به عضویت در کمیته موقت رهبری این حزب درآمد. او در روز ۱۷ دی ماه همان سال  در سن ٢٣ سالگی به دبیری حزب ملت ایران انتخاب شد و به واسطه فعالیت‌های سیاسی‌اش پس از کودتای ٢٨ مرداد، برای دستگیری زنده و یا تحویل مرده‌اش جایزه تعیین شد. در سال ١٣٣٩ و با تشکیل جبهه ملی دوم، داریوش فروهر اگرچه در زندان بود اما به عضویت در شورای مرکزی این جبهه انتخاب شد. فروهر در نهم آبان ١٣٥٧ و پس از آزادی [[آیت‌الله طالقانی]] از زندان، از مردم خواست تا دستور حکومت نظامی را بشکنند.  داریوش در آبان ماه ١٣٥٧ به عنوان سخنگوی [[جبهه ملی ایران]] انتخاب شد.     


داریوش فروهر در ٢٦ دیماه ١٣٥٧ و همزمان با فرار شاه از ایران، برای ملاقات با خمینی عازم پاریس شد و ١٦ روز بعد همراه خمینی به کشور بازگشت. او بلافاصله پس از انقلاب، در ٢٤ بهمن ١٣٥٧ درکابینه دولت موقت به ریاست مهدی بازرگان شرکت کرد و به عنوان "وزیرکار"  مشغول به کار شد. او حقوقی بابت شغل وزارت دریافت نکرد و با استعفای دولت موقت نیز از فعالیت‌های اجرایی فاصله گرفت. داریوش فروهر همزمان با آغاز پاییز سال ٦٠ به زندان رفت و به مدت پنج ماه در زندان به سر برد. داریوش فروهر و همسرش پروانه اسکندری شامگاه شنبه ٣٠ آبان ماه ١٣٧٧ توسط ماموران [[وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی]] در منزل شخصی خود در تهران خیابان سعدی، خیابان هدایت، کوچه مراد زاده، پلاک ۱۸ با ضربات چاقو به قتل رسیدند. علیرغم وصیت داریوش فروهر برای دفن در کنار شهدای [[سی‌ام تیر]] ۱۳۳۱ وی را در قطعه ۸۹ ردیف ۱۸ شماره ۵ قبرستان بهشت زهرا تهران دفن کردند.
داریوش فروهر در ٢٦ دیماه ١٣٥٧ و همزمان با فرار شاه از ایران، برای ملاقات با خمینی عازم پاریس شد و ١٦ روز بعد همراه خمینی به کشور بازگشت. او بلافاصله پس از انقلاب، در ٢٤ بهمن ١٣٥٧ درکابینه دولت موقت به ریاست مهدی بازرگان شرکت کرد و به عنوان "وزیرکار"  مشغول به کار شد. او حقوقی بابت شغل وزارت دریافت نکرد و با استعفای دولت موقت نیز از فعالیت‌های اجرایی فاصله گرفت. داریوش فروهر همزمان با آغاز پاییز سال ٦٠ به زندان رفت و به مدت پنج ماه در زندان به سر برد. داریوش فروهر و همسرش پروانه اسکندری شامگاه شنبه ٣٠ آبان ماه ١٣٧٧ توسط ماموران [[وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی]] در منزل شخصی خود در تهران خیابان سعدی، خیابان هدایت، کوچه مراد زاده، پلاک ۱۸ با ضربات چاقو به قتل رسیدند. علیرغم وصیت داریوش فروهر برای دفن در کنار شهدای [[سی‌ام تیر]] ۱۳۳۱ وی را در قطعه ۸۹ ردیف ۱۸ شماره ۵ قبرستان بهشت زهرا تهران دفن کردند.
خط ۱۲۱: خط ۱۲۱:
ساعت نه  شنبه شب سی آبان ماه ۱۳۷۷  زنگ خانه داریوش فروهر به صدا در آمد.
ساعت نه  شنبه شب سی آبان ماه ۱۳۷۷  زنگ خانه داریوش فروهر به صدا در آمد.


داریوش فروهر که به تازگی از بستر جراحی برخاسته و گرفتار آنفولانزای شدیدی بود در را گشود و دو مرد ابوالفضل مسلمی و مهرداد عالیخانی با عنوان دروغین افسران [[نیروی انتظامی جمهوری اسلامی|نیروی انتظامی]] خونسردانه به فروهر گفتند که بر اساس گزارش‌های دریافتی با اتومبیل رنوی فروهر سرقتی صورت گرفته است. فروهر تنها پاسخ داد:  اما من داریوش فروهر هستم و همین یک استدلال را برای مجاب کردن ماموران کافی دانست. عالیخانی گفت شما را می شناسیم ولی ماموریم و معذور.  
داریوش فروهر که به تازگی از بستر جراحی برخاسته و گرفتار آنفولانزای شدیدی بود در را گشود و دو مرد ابوالفضل مسلمی و مهرداد عالیخانی با عنوان دروغین افسران [[نیروی انتظامی جمهوری اسلامی|نیروی انتظامی]] خونسردانه به فروهر گفتند که بر اساس گزارش‌های دریافتی با اتومبیل رنوی فروهر سرقتی صورت گرفته است. فروهر تنها پاسخ داد:  اما من داریوش فروهر هستم و همین یک استدلال را برای مجاب کردن ماموران کافی دانست. عالیخانی گفت شما را می‌شناسیم ولی ماموریم و معذور.  


مسلمی هم نامه ای جعلی را با مهر و امضای نیروی انتظامی به فروهر نشان داد که در آن موضوع سرقت به همراه شماره ماشین قید شده بود.  
مسلمی هم نامه‌ای جعلی را با مهر و امضای نیروی انتظامی به فروهر نشان داد که در آن موضوع سرقت به همراه شماره ماشین قید شده بود.  


فروهر نامه را گرفت و شماره مندرج در آن را با دقت با شماره رنویی که در حیاط پارک شده بود تطبیق داد . آنگاه آن دو را به داخل خانه دعوت کرد تا موضوع روشن شود .  
فروهر نامه را گرفت و شماره مندرج در آن را با دقت با شماره رنویی که در حیاط پارک شده بود تطبیق داد. آنگاه آن دو را به داخل خانه دعوت کرد تا موضوع روشن شود.  


میزبان جلوتر رفت تا میهمانان را راهنمایی کند . آن دو در را پشت سر خود نبستند . در این هنگام چند نفر دیگر نیز در سکوت و یکی یکی وارد خانه شدند .
میزبان جلوتر رفت تا میهمانان را راهنمایی کند. آن دو در را پشت سر خود نبستند. در این هنگام چند نفر دیگر نیز در سکوت و یکی یکی وارد خانه شدند.


در اثنایی که فروهر جلو در ورودی ساختمان خانه سرگرم گفت‌و‌گو با آن دو نفر بود پروانه فروهر همسرش روی پله‌ها ایستاده بود،  داریوش از او پرسید که اتومبیل را برای تعمیر به کدام تعمیرگاه برده است و خود توضیح داد که احتمالا آنها از اتومبیل سوء‌ استفاده کرده‌اند . پروانه نیز تعجب کرد .  
در اثنایی که فروهر جلو در ورودی ساختمان خانه سرگرم گفت‌و‌گو با آن دو نفر بود پروانه فروهر همسرش روی پله‌ها ایستاده بود، داریوش از او پرسید که اتومبیل را برای تعمیر به کدام تعمیرگاه برده است و خود توضیح داد که احتمالا آنها از اتومبیل سوء‌ استفاده کرده‌اند. پروانه نیز تعجب کرد.  


عالیخانی  مسلمی و صفایی‌پور به همراه فروهر وارد ساختمان منزل شدند یکی دو نفر دیگر هم در حیاط خود را سرگرم ور‌رفتن با اتومبیل رنو نشان دادند .
عالیخانی مسلمی و صفایی‌پور به همراه فروهر وارد ساختمان منزل شدند یکی دو نفر دیگر هم در حیاط خود را سرگرم ور‌رفتن با اتومبیل رنو نشان دادند.


فروهر روی یکی از صندلی های اطاق کار خود نشسته بود و عالیخانی که روبروی او نشسته بود سر صحبت را پیرامون مسائل سیاسی روز با او باز کرد .
فروهر روی یکی از صندلی‌های اطاق کار خود نشسته بود و عالیخانی که روبروی او نشسته بود سر صحبت را پیرامون مسائل سیاسی روز با او باز کرد .


لحظاتی بعد ابوالفضل مسلمی بنابر نقشه قبلی رو به پروانه گفت که چون از جهت رعایت تشریفات قانونی باید یک بازرسی صوری هم از خانه به عمل آید اگر اشکالی ندارد طبقه بالا را هم ببینند و به این بهانه از وی خواست برای بازدید از طبقه بالا به عنوان صاحبخانه او وعلی صفایی پور را همراهی کند.  
لحظاتی بعد ابوالفضل مسلمی بنابر نقشه قبلی رو به پروانه گفت که چون از جهت رعایت تشریفات قانونی باید یک بازرسی صوری هم از خانه به عمل آید اگر اشکالی ندارد طبقه بالا را هم ببینند و به این بهانه از وی خواست برای بازدید از طبقه بالا به عنوان صاحبخانه او و علی صفایی‌پور را همراهی کند.  


در حالی که فروهر پشت به در ورودی با عالیخانی مشغول گفت‌و‌گو بود سه نفر از کسانی که بیرون ساختمان بودند وارد اتاق شدند. چنانکه در رای قاضی عقیقی آمده محمد حسین اثنی عشر یک دست داریوش را گرفت و مصطفی هاشمی گاز آغشته به مواد بیهوشی را بر دهان و بینی او گذاشت و وقتی که داریوش بیهوش شد، محمود جعفرزاده بیست وشش ضربه کارد بر پیکر او وارد آورد. چند دقیقه بعد صحنه مرگ در طبقه بالا تکرار می‌شود . فلاح سر تیم عملیات داخل خانه بالا رفت.
در حالی که فروهر پشت به در ورودی با عالیخانی مشغول گفت‌و‌گو بود سه نفر از کسانی که بیرون ساختمان بودند وارد اتاق شدند. چنانکه در رای قاضی عقیقی آمده محمدحسین اثنی‌عشر یک دست داریوش را گرفت و مصطفی هاشمی گاز آغشته به مواد بیهوشی را بر دهان و بینی او گذاشت و وقتی که داریوش بیهوش شد، محمود جعفرزاده بیست وشش ضربه کارد بر پیکر او وارد آورد. چند دقیقه بعد صحنه مرگ در طبقه بالا تکرار می‌شود. فلاح سر تیم عملیات داخل خانه بالا رفت.


صفایی پور از او پرسید: عملیات را شروع بکنیم یا نه؟  و فلاح به مسلمی دستور داد،  شروع کنید.  صفایی پور از پشت گردن و دهان و مسلمی دست‌های پروانه را گرفتند هاشمی این بار نیز گاز آغشته به مواد بیهوشی را بر دهان و بینی او گذاشت .  
صفایی‌پور از او پرسید: عملیات را شروع بکنیم یا نه؟  و فلاح به مسلمی دستور داد،  شروع کنید. صفایی‌پور از پشت گردن و دهان و مسلمی دست‌های پروانه را گرفتند هاشمی این بار نیز گاز آغشته به مواد بیهوشی را بر دهان و بینی او گذاشت .  


پس از آنکه از بیهوشی پروانه مطمئن شدند علی محسنی بیست و پنج ضربه کارد بر قلب او فرود می‌آورد.<ref>[https://www.baharnews.ir/news/242121/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D8%A7%D9%86%D9%87-%D8%AF%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D9%88%D8%B4-%D8%AA%DB%8C%D8%BA-%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B3%D8%AA-%DA%AF%D9%84%D9%88%DB%8C-%D8%B9%D8%B4%D9%82 سایت بهار]</ref>
پس از آنکه از بیهوشی پروانه مطمئن شدند علی محسنی بیست و پنج ضربه کارد بر قلب او فرود می‌آورد.<ref>[https://www.baharnews.ir/news/242121/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D8%A7%D9%86%D9%87-%D8%AF%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D9%88%D8%B4-%D8%AA%DB%8C%D8%BA-%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B3%D8%AA-%DA%AF%D9%84%D9%88%DB%8C-%D8%B9%D8%B4%D9%82 سایت بهار]</ref>


دکتر بهروز برومند که چند و چون جنایت را با شهامت به یکی از رادیوهای فارسی زبان برون مرزی باز می‌گوید:
دکتر بهروز برومند که چند و چون جنایت را با شهامت به یکی از رادیوهای فارسی زبان برون مرزی باز می‌گوید:<blockquote>«معاینه‌ی پزشکی فروهر را به عمل آوردم؛ اما یارای آن را نیافتم که پیکر پروانه فروهر را معاینه کنم. نتیجه‌ی معاینه‌ی من و معاینه‌ی پزشک قانونی این است: با هر دو پیش از کُشتن بدرفتاری بسیار شده است. ضربه‌های کارد وقتی وارد شده‌اند که هر دو به حالت فلج درآمده بودند. نخست آن‌ها را به حالت فلج درآورده و سپس سلاخی‌شان کرده‌اند. به هر یک از آن‌ها دست کم ۱۵ ضربه کارد وارد شده است. هر دو در طبقه‌ی بالا بوده‌اند. نخست پروانه را در حضور شوهرش کشته‌اند و سپس او را که هنوز زنده بوده است به طبقه‌ی پایین آورده و سلاخی کرده‌اند.»</blockquote>دکتر برومند این واقعیت را نیز فاش می‌کند که نیروهای انتظامی و مأمورینی که از سوی [[وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی|وزارت اطلاعات]] به محل وقوع جنایت فرستاده می‌شوند، بی‌درنگ همه، همه‌ی دوستان و بستگانِ ماتم‌گرفته‌ی فروهر‌ها را که حالا در گوشه‌ای از حیاط خانه وارفته‌اند، از آنجا بیرون می‌کنند و حیاط و خانه را به تصرف خود درمی‌آورند. اعتراض و التماس نزدیک‌ترین خویشان قربانیان هم که از هر گوشه‌ی شهر به این خانه سرازیر شده‌اند، به جایی نمی‌رسد. حدود نیمه شب، اما می‌گذارند مادر و خواهر پروانه و برادر داریوش فروهر و چند تنی دیگر از نزدیک‌ترین کسانِ به خون‌خفتگان وارد حیاط خانه شوند؛ و نه حتا وارد ساختمان. همین. وگرنه تا ده روز پس از این رویداد، یعنی تا سه‌شنبه دهم آذر، خانه در تصرف مأموران انتظامی و امنیتی حکومت می‌ماند. این را آرش، فرزند پروانه و داریوش فروهر گواهی داده است:<blockquote>«با آنکه ما از مقامات قضایی حکم تحویل خانه را گرفته بودیم، مأموران امنیتی به این حکم اعتنا نکردند و تا کارشان تمام نشد ما را به داخل خانه راه ندادند. وقتی آن‌ها رفتند و ما به داخل خانه وارد شدیم، آنجا را مانند یک زباله‌دان آشفته یافتیم. همه جا را زیر و رو کرده و تمام پرونده‌ها و یادداشت‌ها و اوراق و اسناد خصوصی پدرم را با خود برده بودند. از جمله دفتری را که پدرم خاطرات خود را در آن می‌نوشت.»<ref>[http://www.asre-nou.net/php/view.php?objnr=45855 سایت عصر نو]</ref></blockquote>
 
«معاینه‌ی پزشکی فروهر را به عمل آوردم؛ اما یارای آن را نیافتم که پیکر پروانه فروهر را معاینه کنم. نتیجه‌ی معاینه‌ی من و معاینه‌ی پزشک قانونی این است: با هر دو پیش از کُشتن بدرفتاری بسیار شده است. ضربه‌های کارد وقتی وارد شده‌اند که هر دو به حالت فلج درآمده بودند. نخست آن‌ها را به حالت فلج درآورده و سپس سلاخی‌شان کرده‌اند. به هر یک از آن‌ها دست کم ۱۵ ضربه کارد وارد شده است. هر دو در طبقه‌ی بالا بوده‌اند. نخست پروانه را در حضور شوهرش کشته‌اند و سپس او را که هنوز زنده بوده است به طبقه‌ی پایین آورده و سلاخی کرده‌اند.»
 
دکتر برومند این واقعیت را نیز فاش می‌کند که نیروهای انتظامی و مأمورینی که از سوی [[وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی|وزارت اطلاعات]] به محل وقوع جنایت فرستاده می‌شوند، بی‌درنگ همه، همه‌ی دوستان و بستگانِ ماتم‌گرفته‌ی فروهر‌ها را که حالا در گوشه‌ای از حیاط خانه وارفته‌اند، از آنجا بیرون می‌کنند و حیاط و خانه را به تصرف خود درمی‌آورند. اعتراض و التماس نزدیک‌ترین خویشان قربانیان هم که از هر گوشه‌ی شهر به این خانه سرازیر شده‌اند، به جایی نمی‌رسد. حدود نیمه شب، اما می‌گذارند مادر و خواهر پروانه و برادر داریوش فروهر و چند تنی دیگر از نزدیک‌ترین کسانِ به خون‌خفتگان وارد حیاط خانه شوند؛ و نه حتا وارد ساختمان. همین. وگرنه تا ده روز پس از این رویداد، یعنی تا سه‌شنبه دهم آذر، خانه در تصرف مأموران انتظامی و امنیتی حکومت می‌ماند. این را آرش، فرزند پروانه و داریوش فروهر گواهی داده است:
 
«با آنکه ما از مقامات قضایی حکم تحویل خانه را گرفته بودیم، مأموران امنیتی به این حکم اعتنا نکردند و تا کارشان تمام نشد ما را به داخل خانه راه ندادند. وقتی آن‌ها رفتند و ما به داخل خانه وارد شدیم، آنجا را مانند یک زباله‌دان آشفته یافتیم. همه جا را زیر و رو کرده و تمام پرونده‌ها و یادداشت‌ها و اوراق و اسناد خصوصی پدرم را با خود برده بودند. از جمله دفتری را که پدرم خاطرات خود را در آن می‌نوشت.»<ref>[http://www.asre-nou.net/php/view.php?objnr=45855 سایت عصر نو]</ref>


== گاهشمار زندگی داریوش فروهر ==
== گاهشمار زندگی داریوش فروهر ==
خط ۲۴۰: خط ۲۳۴:
برای حل اختلافات و مشکلات کردستان به همراه هیئتی به نمایندگی از خمینی به کردستان می‌رود.
برای حل اختلافات و مشکلات کردستان به همراه هیئتی به نمایندگی از خمینی به کردستان می‌رود.


سرانجام در شب اول آذر سال ۱۳۷۷ به همراه همسرش پروانه اسکندری بدست ماموران [[وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی|وزارت اطلاعات]] در سلسله [[قتل‌های زنجیره‌ای]] با چندین ضربه کارد به قتل می‌رسد.  
سرانجام در شب ۳۰ آبان سال ۱۳۷۷ به همراه همسرش پروانه اسکندری بدست ماموران [[وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی|وزارت اطلاعات]] در سلسله [[قتل‌های زنجیره‌ای]] با چندین ضربه کارد به قتل می‌رسد.  


== منابع ==
== منابع ==
<references /><references />
<references /><references />
۱۳٬۱۳۴

ویرایش