محمدعلی فروغی: تفاوت میان نسخه‌ها

۹۹ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۷ نوامبر ۲۰۲۴
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۱۲۱: خط ۱۲۱:
== پیوند فراماسون‌های قدیم و جدید ==
== پیوند فراماسون‌های قدیم و جدید ==
[[پرونده:محمدعلی فروغی؛6.jpg|جایگزین=محمدعلی فروغی|بندانگشتی|251x251پیکسل|محمدعلی فروغی]]
[[پرونده:محمدعلی فروغی؛6.jpg|جایگزین=محمدعلی فروغی|بندانگشتی|251x251پیکسل|محمدعلی فروغی]]
میرزا ملک‌خان مقلب به نظام‌الدوله، بنیانگذار فراماسونری ایرانی در دوران قاجار بود. محمدعلی فروغی که تحت تأثیر آموزه‌های فراماسونی ملکم‌خان بود، در سال ۱۲۸۶، در سن ۳۲ سالگی «لژ بیداری» را تأسیس کرد و خودش استاد اعظم (با عنوان ویژه «چراغ‌دار») این لژ شد.<ref name=":4">ظهور و سقوط سلطنت پهلوی - تألیف حسین فردوست</ref>  
میرزا ملکم‌خان مقلب به نظام‌الدوله، بنیانگذار فراماسونری ایرانی در دوران قاجار بود. محمدعلی فروغی که تحت تأثیر آموزه‌های فراماسونی ملکم‌خان بود، در سال ۱۲۸۶، در سن ۳۲ سالگی «لژ بیداری» را تأسیس کرد و خودش استاد اعظم (با عنوان ویژه «چراغ‌دار») این لژ شد.<ref name=":4">ظهور و سقوط سلطنت پهلوی - تألیف حسین فردوست</ref>  


محمدعلی فروغی در کنار فراماسون‌های دیگر مانند سید حسن تقی‌زاده، محمود جم، حسن پیرنیا (مشیرالدوله)، ابراهیم حکیمی (حکیم‌الملک) و علی منصور (منصورالملک) فراماسون‌های دوران قاجار را با نسل پس از آن پیوند دادند و با اهرم سیاسیت و حکومت، روح و اندیشه‌ی فراماسونری در کالبد جامعه‌ی ایران دمیدند.<ref name=":0" />  
محمدعلی فروغی در کنار فراماسون‌های دیگر مانند سیدحسن تقی‌زاده، محمود جم، حسن پیرنیا (مشیرالدوله)، ابراهیم حکیمی (حکیم‌الملک) و علی منصور (منصورالملک) فراماسون‌های دوران قاجار را با نسل پس از آن پیوند دادند و با اهرم سیاست و حکومت، روح و اندیشه‌ی فراماسونری در کالبد جامعه‌ی ایران دمیدند.<ref name=":0" />  


لژ بیداری و در رأس آن محمدعلی فروغی نقش بسیار مهم و تأثیرگذاری در سیاست و حکومت دوران سلطنت پهلوی داشتند. تنظیم آیین‌نامه دادرسی جزایی تحت نظر لژ بیداری و فرانسیس آدولف پرنی (مسیو پرنی) انجام گرفت.<ref>زندگی سیاسی محمدعلی فروغی - تألیف جعفر مهدی‌نیا</ref>
لژ بیداری و در رأس آن محمدعلی فروغی نقش بسیار مهم و تأثیرگذاری در سیاست و حکومت دوران سلطنت پهلوی داشتند. تنظیم آیین‌نامه دادرسی جزایی تحت نظر لژ بیداری و فرانسیس آدولف پرنی (مسیو پرنی) انجام گرفت.<ref>زندگی سیاسی محمدعلی فروغی - تألیف جعفر مهدی‌نیا</ref>
خط ۱۳۵: خط ۱۳۵:
== روی کار آوردن رضاخان پهلوی ==
== روی کار آوردن رضاخان پهلوی ==
[[پرونده:محمدعلی فروغی، رضاشاه.JPG|جایگزین=محمدعلی فروغی، رضاشاه|بندانگشتی|320x320پیکسل|محمدعلی فروغی، رضاشاه]]
[[پرونده:محمدعلی فروغی، رضاشاه.JPG|جایگزین=محمدعلی فروغی، رضاشاه|بندانگشتی|320x320پیکسل|محمدعلی فروغی، رضاشاه]]
محمدعلی فروغی پس از انتقال سلطنت از قاجار به پهلوی و پس از این‌که رضاخان را به پادشاهی رساند، نخستین رئیس‌الوزرای او شد و در سه دوره‌ی حساس سلطنت رضاشاه، نخست‌وزیر بود. او سلطنت استبدادی رضاشاه را بنا نهاد و آن را مستحکم و تقویت نموده و پادشاهی فرزند رضاخان «محمدرضا» را تثبیت کرد. او هم‌چنین کوشش‌های فراوانی در جهت به حاشیه راندن فرهنگ و ارزش‌های اسلامی نمود. رضاخان که یک نظامی در هنگ قزاق‌ها بود، تحصیلات دانشگاهی نداشت و بدون محمدعلی فروغی و امثال سیدحسن تقی‌زاده و تیمور تاش، نمی‌توانست شاه شود و نظام پهلوی را در ایران مستقر کند. ساختار مدرنی که رضاشاه ایجاد کرد خیلی فراتر از جهان‌بینی، سواد و توانایی‌های فردی او بود و در رأس قدرت نشستن وی، حاصل روشنفکران و سیاستمدارانی مانند محمدعلی فروغی و تیمور تاش و تقی‌زاده بود.  
محمدعلی فروغی پس از انتقال سلطنت از قاجار به پهلوی و پس از این‌که رضاخان را به پادشاهی رساند، نخستین رئیس‌الوزرای او شد و در سه دوره‌ی حساس سلطنت رضاشاه، نخست‌وزیر بود. او سلطنت استبدادی رضاشاه را بنا نهاد و آن را مستحکم و تقویت نموده و پادشاهی فرزند رضاخان «محمدرضا» را تثبیت کرد. او هم‌چنین کوشش‌های فراوانی در جهت به حاشیه راندن فرهنگ و ارزش‌های اسلامی نمود. رضاخان که یک نظامی در هنگ قزاق‌ها بود، تحصیلات دانشگاهی نداشت و بدون محمدعلی فروغی و امثال [[سیّدحسن تقی‌زاده|'''سیدحسن تقی‌زاده''']] و [[تیمور تاش]]، نمی‌توانست شاه شود و نظام پهلوی را در ایران مستقر کند. ساختار مدرنی که رضاشاه ایجاد کرد خیلی فراتر از جهان‌بینی، سواد و توانایی‌های فردی او بود و در رأس قدرت نشستن وی، حاصل روشنفکران و سیاستمدارانی مانند محمدعلی فروغی و تیمور تاش و تقی‌زاده بود.  


=== مراسم تاجگذاری رضاخان ===
=== مراسم تاجگذاری رضاخان ===
خط ۱۴۳: خط ۱۴۳:


=== رواج فرهنگ غرب ===
=== رواج فرهنگ غرب ===
محمدعلی فروغی برای مدتی به‌عنوان سفیر کبیر ایران در ترکیه مشغول به کار شد و توانست دوستی و روابط نزدیکی با مصطفی کمال آتاتورک (بنیانگذار جمهوری ترکیه و نخستین رئیس‌جمهور این کشور) برقرار کند. فروغی در سال ۱۳۱۲، پس از این‌که مجدداً عهده‌دار پست نخست‌وزیری شد، مقدمات سفر ۴۰روزه رضاشاه را فراهم کرد تا به ترکیه برود و از نزدیک با ظواهر پرزرق و برق تمدن اروپایی که بسیار زیاد در ترکیه نفوذ و رواج پیدا کرده بود، آشنا شود و آن فرهنگ را به‌عنوان سوغات به ایران آورد. نتیجه‌ی این سفر منجر به تأسیس دانشگاه و فرهنگستان زبان، پیمان سعدآباد، جشن هزاره فردوسی، کشف حجاب و تغییر کلاه شد که بخشی از آن (از جمله کشف حجاب) ضدفرهنگ اسلامی بود.<ref name=":0" />  
محمدعلی فروغی برای مدتی به‌عنوان سفیر کبیر ایران در ترکیه مشغول به کار شد و توانست دوستی و روابط نزدیکی با مصطفی کمال آتاتورک (بنیانگذار جمهوری ترکیه و نخستین رئیس‌جمهور این کشور) برقرار کند. فروغی در سال ۱۳۱۲، پس از این‌که مجدداً عهده‌دار پست نخست‌وزیری شد، مقدمات سفر ۴۰روزه رضاشاه را فراهم کرد تا به ترکیه برود و از نزدیک با ظواهر پرزرق و برق تمدن اروپایی که بسیار زیاد در ترکیه نفوذ و رواج پیدا کرده بود، آشنا شود و آن فرهنگ را به‌عنوان سوغات به ایران آورد. نتیجه‌ی این سفر منجر به تأسیس دانشگاه و فرهنگستان زبان، پیمان سعدآباد، جشن هزاره فردوسی، [[کشف حجاب]] و تغییر کلاه شد که بخشی از آن (از جمله کشف حجاب) ضدفرهنگ اسلامی بود.<ref name=":0" />


== برکناری از وزارت ==
=== برکناری از وزارت ===
محمدعلی فروغی هم‌چنان در پست نخست‌وزیر بود تا این‌که در ۲۱ تیرماه ۱۳۱۴، واقعه یا قیام مسجد گوهرشاد رخ داد که منجر به کشته‌شدن بیش از صد نفر شد. رضا شاه دستور داد تا محمدولی اسدی نایب‌التولیه آستان قدس رضوی (که با اجباری کردن کلاه پهلوی مخالفت کرده بود) را دستگیر کنند. به‌خاطر این‌که دختر فروغی عروس محمدولی اسدی بود، نزد رضاشاه برای اسدی وساطت کرد، اما رضاشاه نپذیرفت و خودش را هم مورد عضب قرار داد و از نخست‌وزیری برکنار کرد. البته برخی‌ها معتقدند که این در ظاهر بوده و رضاشاه با فروغی ارتباط داشته و از او مشورت می‌گرفته است.<ref name=":0" />  
محمدعلی فروغی هم‌چنان در پست نخست‌وزیر بود تا این‌که در ۲۱ تیرماه ۱۳۱۴، واقعه یا [[مسجد گوهرشاد|'''قیام مسجد گوهرشاد''']] رخ داد که منجر به کشته‌شدن بیش از صد نفر شد. رضا شاه دستور داد تا محمدولی اسدی نایب‌التولیه آستان قدس رضوی (که با اجباری کردن کلاه پهلوی مخالفت کرده بود) را دستگیر کنند. به‌خاطر این‌که دختر فروغی عروس محمدولی اسدی بود، نزد رضاشاه برای اسدی وساطت کرد، اما رضاشاه نپذیرفت و خودش را هم مورد عضب قرار داد و از نخست‌وزیری برکنار کرد. البته برخی‌ها معتقدند که این در ظاهر بوده و رضاشاه با فروغی ارتباط داشته و از او مشورت می‌گرفته است.<ref name=":0" />  


'''[[عبدالحسین تیمورتاش|تیمور تاش]]''' (وزیر دربار رضاشاه)، '''[[سردار اسعد بختیاری]]''' (وزیر جنگ)، محمودولی اسدی (نایب‌التولیه آستان قدس رضوی) با فرمان رضاشاه اعدام شدند.
'''[[عبدالحسین تیمورتاش|تیمور تاش]]''' (وزیر دربار رضاشاه)، '''[[سردار اسعد بختیاری]]''' (وزیر جنگ)، محمودولی اسدی (نایب‌التولیه آستان قدس رضوی) با فرمان رضاشاه اعدام شدند.
خط ۱۵۸: خط ۱۵۸:


==== نقش فروغی در استعفای رضاخان ====
==== نقش فروغی در استعفای رضاخان ====
محمدعلی فروغی استعفانامه‌ای برای رضاخان نوشته و تنظیم کرد که رضاخان هم به‌سرعت آن را امضا کرد. در این استعفانامه چنین آمده بود:<blockquote>«نظر به این که من قوای خود را در این چندسال مصروف امور کشور کرده و ناتوان شده‌ام، حس می‌کنم که اینک وقت آن رسیده است که یک قوه و بنیه جوان‌تری به کارهای کشور که مراقبت دایم لازم دارد، بپردازد و اسباب سعادت و رفاه ملت را فراهم آورد، بنابراین، امور سلطنت را به ولیعهد و جانشین خود تفویض کردم و از کار کناره گیری نمودم.»<ref name=":5">[https://www.bartarinha.ir/%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%DA%86%D9%87%D8%B1%D9%87-%D9%87%D8%A7-17/666782-%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%B9%D9%84%DB%8C-%D9%81%D8%B1%D9%88%D8%BA%DB%8C-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D8%AA%DA%98%DB%8C%D8%B3%D8%AA-%D9%85%D8%B7%D8%B1%D9%88 محمدعلی فروغی؛ استراتژیست مطرود! - سایت برترینها]</ref> </blockquote>
محمدعلی فروغی استعفانامه‌ای برای رضاخان نوشته و تنظیم کرد که رضاخان هم به‌سرعت آن را امضا کرد. در این استعفانامه چنین آمده بود:<blockquote>«نظر به این که من قوای خود را در این چندسال مصروف امور کشور کرده و ناتوان شده‌ام، حس می‌کنم که اینک وقت آن رسیده است که یک قوه و بنیه جوان‌تری به کارهای کشور که مراقبت دایم لازم دارد، بپردازد و اسباب سعادت و رفاه ملت را فراهم آورد، بنابراین، امور سلطنت را به ولیعهد و جانشین خود تفویض کردم و از کار کناره‌گیری نمودم.»<ref name=":5">[https://www.bartarinha.ir/%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%DA%86%D9%87%D8%B1%D9%87-%D9%87%D8%A7-17/666782-%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%B9%D9%84%DB%8C-%D9%81%D8%B1%D9%88%D8%BA%DB%8C-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D8%AA%DA%98%DB%8C%D8%B3%D8%AA-%D9%85%D8%B7%D8%B1%D9%88 محمدعلی فروغی؛ استراتژیست مطرود! - سایت برترینها]</ref> </blockquote>


== پست‌های دولتی ==
== پست‌های دولتی ==
خط ۲۵۰: خط ۲۵۰:
برخی براین باورند که محمدعلی فروغی مانند روشنفکران مشروطه‌خواه، خواهان سرنگونی دیکتاتوری قاجار و استقرار قانون و پیشرفت بود و نمی‌دانست که رضاخان نیز همان مسیر دیکتاتوری را در پیش می‌گیرد و هنگامی هم که دید رضاخان خودکامگی و سرکوب و حکومت پلیسی خفقان‌آوری را در کشور حاکم کرده است، نزد محارم و نزدیکانش ابراز پشیمانی کرد.<ref name=":6" />  
برخی براین باورند که محمدعلی فروغی مانند روشنفکران مشروطه‌خواه، خواهان سرنگونی دیکتاتوری قاجار و استقرار قانون و پیشرفت بود و نمی‌دانست که رضاخان نیز همان مسیر دیکتاتوری را در پیش می‌گیرد و هنگامی هم که دید رضاخان خودکامگی و سرکوب و حکومت پلیسی خفقان‌آوری را در کشور حاکم کرده است، نزد محارم و نزدیکانش ابراز پشیمانی کرد.<ref name=":6" />  


برخی نیز گفته‌اند که محمدعلی فروغی اعتدالی بود، یعنی نه مانند سید حسن تقی‌زاده ذوب‌شده در غرب بود و نه مانند جلال آل‌احمد و سید احمد فردید غرب‌ستیز بود. هواداران فروغی، او را مردی عمل‌گرا و بنیانگذار علوم انسانی در ایران می‌دانند.<ref name=":1" />  
برخی نیز گفته‌اند که محمدعلی فروغی اعتدالی بود، یعنی نه مانند سیدحسن تقی‌زاده ذوب‌شده در غرب بود و نه مانند جلال آل‌احمد و سید احمد فردید غرب‌ستیز بود. هواداران فروغی، او را مردی عمل‌گرا و بنیانگذار علوم انسانی در ایران می‌دانند.<ref name=":1" />  


حبیب یغمایی (نویسنده و شاعر مشهور) مدیر مجله‌ی یغما که از دوستان نزدیک محمدعلی فروغی بوده و در تحقیقات او در ادبیات ایران کمک نموده است، اندیشه‌ی سیاسی و ویژگی‌های اخلاقی فروغی را چنین توصیف کرده است:<blockquote>«فروغی به تمام معنی ایران را دوست داشت، وطن‌خواهی با حقیقت بود. در مصلحت مملکت هرچه تشخیص می‌داد به کار می‌بست. از غوغا و هیاهوی عوام و حتی خودش باک نداشت و از کسانی نبود که وجهه ملی خود را به مصلحت کشورش ترجیح دهد. به ثروت و تمول، چه پول چه زمین و امثال آنها مطلقاً بی‌اعتنا بود. فزونی نمی‌طلبید. به همان اندازه که خرج خانه‌اش را تکافو کند راضی و قانع بود. در بانک‌ها چه داخل و چه در خارج حساب نداشت؛ چون نه تنها موجودی نداشت بلکه مقروض هم بود. نقدینه‌اش برای مخارج روزانه در کشو میزش بود که هر قدر برمی‌داشت یادداشت می‌کرد و گاهی هم که از خانه بیرون می‌شد کشو میز را نمی‌بست…» </blockquote>کسانی که اتهامات زده‌شده به فروغی را رد کرده و او را اندیشمند و وطن‌پرست نامیده‌اند، به نامه‌ی محرمانه‌ی او برای نزدیکان و دوستانش استناد می‌کنند. فروغی در بخشی از این نامه چنین نوشته است:<blockquote>«هیچ امیدی برای ما نیست. اگر ایران ملتی داشت و افکاری بود، اوضاع خارجی از امروز بهتر برای ایران متصور نمی‌شد. با همه قدرتی که انگلیس دارد و امروز یکه مرد میدان است با ایران هیچ کار نمی‌تواند بکند، مجبور است هر روز تکرار و تأکید کند ما ایران را تمام و مستقل می‌خواهیم، حتی ملت خود انگلستان در این مسئله مدعی دولت است و غیر از این نمی‌تواند بگوید. فقط کاری که انگلیس می‌تواند بکند همین است که خود ما ایرانی‌ها را به جان هم انداخته پوست یکدیگر را بکنیم و هیچ کاری نکنیم و متصل به او التماس کنیم که بیا فکری برای ما بکن. البته من می‌گویم که با انگلیس دوست باشیم و در عالم دوستی از او استفاده هم بکنیم. انگلیس هم در ایران منافعی دارد، نمی‌توان آن را منکر شد و صمیمانه باید آن را رعایت کرد، اما این همه مستلزم آن نیست که ایران در مقابل انگلیس «کالمیت بین یدی الغسال» (میت در دستان غسال) باشد. من خودم این فقره را کتباً و شفاهاً به انگلیس‌ها گفته‌ام و می‌گویم، تصدیق می‌کنند، اما چه فایده! یک دست بی صداست. ملت ایران باید صدا داشته باشد، افکار داشته باشد. ایران باید ملت داشته باشد. برای اصلاحات داخله بدون فوت دقیقه‌ای باید به سرعت برق کار کرد. آمریکا برای هر نوع مساعدت حاضر است. با کمال یأسی که از مؤثر شدن حرف‌ها داشتم این طول کلام را دادم و دیگر خسته شدم. مجال هم نیست. مقصود این بود که از اوضاع اطلاع پیدا کنید و سررشته به دست باشد و الا این‌ها که گفتم ولو اسباب ملالت خاطر باشد. ایران اول باید وجود پیدا کند تا بر وجودش اثر مترتب شود. وجود داشتن ایران وجود افکار عامه است، وجود افکار عامه بسته به این است که جماعتی ولو قلیل باشند و از روی بی‌غرضی در خیر مملکت کار بکنند و متفق باشند. اما افسوس، بس گفتم زبان من فرسود.»<ref name=":2" /></blockquote>
حبیب یغمایی، (نویسنده و شاعر مشهور) مدیر مجله‌ی یغما که از دوستان نزدیک محمدعلی فروغی بوده و در تحقیقات او در ادبیات ایران کمک نموده است، اندیشه‌ی سیاسی و ویژگی‌های اخلاقی فروغی را چنین توصیف کرده است:<blockquote>«فروغی به تمام معنی ایران را دوست داشت، وطن‌خواهی با حقیقت بود. در مصلحت مملکت هرچه تشخیص می‌داد به کار می‌بست. از غوغا و هیاهوی عوام و حتی خودش باک نداشت و از کسانی نبود که وجهه ملی خود را به مصلحت کشورش ترجیح دهد. به ثروت و تمول، چه پول چه زمین و امثال آنها مطلقاً بی‌اعتنا بود. فزونی نمی‌طلبید. به همان اندازه که خرج خانه‌اش را تکافو کند راضی و قانع بود. در بانک‌ها چه داخل و چه در خارج حساب نداشت؛ چون نه تنها موجودی نداشت بلکه مقروض هم بود. نقدینه‌اش برای مخارج روزانه در کشو میزش بود که هر قدر برمی‌داشت یادداشت می‌کرد و گاهی هم که از خانه بیرون می‌شد کشو میز را نمی‌بست…» </blockquote>کسانی که اتهامات زده‌شده به فروغی را رد کرده و او را اندیشمند و وطن‌پرست نامیده‌اند، به نامه‌ی محرمانه‌ی او برای نزدیکان و دوستانش استناد می‌کنند. فروغی در بخشی از این نامه چنین نوشته است:<blockquote>«هیچ امیدی برای ما نیست. اگر ایران ملتی داشت و افکاری بود، اوضاع خارجی از امروز بهتر برای ایران متصور نمی‌شد. با همه قدرتی که انگلیس دارد و امروز یکه مرد میدان است با ایران هیچ کار نمی‌تواند بکند، مجبور است هر روز تکرار و تأکید کند ما ایران را تمام و مستقل می‌خواهیم، حتی ملت خود انگلستان در این مسئله مدعی دولت است و غیر از این نمی‌تواند بگوید. فقط کاری که انگلیس می‌تواند بکند همین است که خود ما ایرانی‌ها را به جان هم انداخته پوست یکدیگر را بکنیم و هیچ کاری نکنیم و متصل به او التماس کنیم که بیا فکری برای ما بکن. البته من می‌گویم که با انگلیس دوست باشیم و در عالم دوستی از او استفاده هم بکنیم. انگلیس هم در ایران منافعی دارد، نمی‌توان آن را منکر شد و صمیمانه باید آن را رعایت کرد، اما این همه مستلزم آن نیست که ایران در مقابل انگلیس «کالمیت بین یدی الغسال» (مرده در دستان مرده‌شوی) باشد. من خودم این فقره را کتباً و شفاهاً به انگلیس‌ها گفته‌ام و می‌گویم، تصدیق می‌کنند، اما چه فایده! یک دست بی صداست. ملت ایران باید صدا داشته باشد، افکار داشته باشد. ایران باید ملت داشته باشد. برای اصلاحات داخله بدون فوت دقیقه‌ای باید به سرعت برق کار کرد. آمریکا برای هر نوع مساعدت حاضر است. با کمال یأسی که از مؤثر شدن حرف‌ها داشتم این طول کلام را دادم و دیگر خسته شدم. مجال هم نیست. مقصود این بود که از اوضاع اطلاع پیدا کنید و سررشته به دست باشد و الا این‌ها که گفتم ولو اسباب ملالت خاطر باشد. ایران اول باید وجود پیدا کند تا بر وجودش اثر مترتب شود. وجود داشتن ایران وجود افکار عامه است، وجود افکار عامه بسته به این است که جماعتی ولو قلیل باشند و از روی بی‌غرضی در خیر مملکت کار بکنند و متفق باشند. اما افسوس، بس گفتم زبان من فرسود.»<ref name=":2" /></blockquote>


== منابع ==
== منابع ==
۱۳٬۱۵۲

ویرایش