۱۳٬۱۲۶
ویرایش
خط ۱۰۰: | خط ۱۰۰: | ||
پس از ملاقاتش با ناصرالدینشاه که از او درخواست تاسیس مدارس ایرانی را کرد و با شنیدن بدگوییهای اطرافیان شاه که این مدارس جوانان را متجدد و یاغی میکند از پیشنهاد خود پشیمان شد اما ناامید نشد و به تبریز رفت و با سرمایه شخصی و میراث پدری نخستین مدرسه را در سال ۱۲۶۶ تاسیس کرد. مرتجعین و مکتبداران قدیم این کار او را تحمل نکرده و مردم را بر علیه او شوراندند. با اینکه دروس حوزوی خوانده بود و لباس روحانی هم داشت متهم به بابیگری و فرنگیمابی شد و چند مدرسه او تخریب و غارت شد. پس از این ماجرا ناچار به ترک تبریز و رفتن به تهران شد و در تهران مدرسهای به نام رشدیه تاسیس کرد و اولین کتاب درسی را نوشت. او میگفت فرزندان ایران زمین، علاوه بر گلستان و مختارنامه و قران باید کتابهای علمی نیز بخوانند. رشدیه بر همین مبنا به تنوع کتابهای درسی افزود و کلاسهای درس را با آوردن تخته سیاه و میز و نیمکت متحول کرد. تاثیر دیگر این کار رشدیه عمومی کردن آموزش و سوادآموزی و خارج کردن این امور از انحصار نخبگان و طبقات مرفه بود. گرایش رشدیه به مشروطه و حمایتش از تاسیس مدارس دخترانه و انتشار روزنامه و شبنامه علیه استبداد بیشترین مخالفتها از طرف طبقات حاکم و کارگزارنش را علیه او برمیانگیخت. میرزا حسن رشدیه، در انقلاب مشروطه بسیار فعال بود و پس از به توپ بستن مجلس و آغاز استبداد محمدعلی شاهی، هفت ماه به کلات مشهد تبعید شد. پس از عزل محمدعلی شاه به تهران بازگشت و در سالهای پایان در فکر تاسیس مدرسهای مخصوص نابینایان بود که بدلیل فقر مالی نتوانست عملی کند. | پس از ملاقاتش با ناصرالدینشاه که از او درخواست تاسیس مدارس ایرانی را کرد و با شنیدن بدگوییهای اطرافیان شاه که این مدارس جوانان را متجدد و یاغی میکند از پیشنهاد خود پشیمان شد اما ناامید نشد و به تبریز رفت و با سرمایه شخصی و میراث پدری نخستین مدرسه را در سال ۱۲۶۶ تاسیس کرد. مرتجعین و مکتبداران قدیم این کار او را تحمل نکرده و مردم را بر علیه او شوراندند. با اینکه دروس حوزوی خوانده بود و لباس روحانی هم داشت متهم به بابیگری و فرنگیمابی شد و چند مدرسه او تخریب و غارت شد. پس از این ماجرا ناچار به ترک تبریز و رفتن به تهران شد و در تهران مدرسهای به نام رشدیه تاسیس کرد و اولین کتاب درسی را نوشت. او میگفت فرزندان ایران زمین، علاوه بر گلستان و مختارنامه و قران باید کتابهای علمی نیز بخوانند. رشدیه بر همین مبنا به تنوع کتابهای درسی افزود و کلاسهای درس را با آوردن تخته سیاه و میز و نیمکت متحول کرد. تاثیر دیگر این کار رشدیه عمومی کردن آموزش و سوادآموزی و خارج کردن این امور از انحصار نخبگان و طبقات مرفه بود. گرایش رشدیه به مشروطه و حمایتش از تاسیس مدارس دخترانه و انتشار روزنامه و شبنامه علیه استبداد بیشترین مخالفتها از طرف طبقات حاکم و کارگزارنش را علیه او برمیانگیخت. میرزا حسن رشدیه، در انقلاب مشروطه بسیار فعال بود و پس از به توپ بستن مجلس و آغاز استبداد محمدعلی شاهی، هفت ماه به کلات مشهد تبعید شد. پس از عزل محمدعلی شاه به تهران بازگشت و در سالهای پایان در فکر تاسیس مدرسهای مخصوص نابینایان بود که بدلیل فقر مالی نتوانست عملی کند. | ||
=== رشدیه در شعر نیما یوشیج === | === رشدیه در شعر نیما یوشیج === | ||
نیما یوشیج، چهار سال پس از درگذشت رشدیه، در رثای او و همگامانش سرود: | نیما یوشیج، چهار سال پس از درگذشت رشدیه، در رثای او و همگامانش سرود: | ||
خط ۱۳۷: | خط ۱۳۴: | ||
[[پرونده:خانواده رشدیه.jpg|جایگزین=خانواده میرزا حسن رشدیه|بندانگشتی|422x422پیکسل|'''خانواده میرزا حسن رشدیه''']] | [[پرونده:خانواده رشدیه.jpg|جایگزین=خانواده میرزا حسن رشدیه|بندانگشتی|422x422پیکسل|'''خانواده میرزا حسن رشدیه''']] | ||
امینالدوله که مردی روشن بود در زمانی که کارگزار آذربایجان شد از رشدیه حمایت کرد. معروف است که امینالدوله به رشدیه گفته بود: <blockquote>«اگر بخواهم به مملکت خدمت کنم، توسعه فکر شما اولین قدم اقدامات من خواهد بود». </blockquote>در سال ۱۳۱۵ امینالدوله در تهران به صدارت رسید و بلافاصله رشدیه را به تهران دعوت کرد، اولین دبستان رشدیه در تهران در این سال در باغ کربلایی عباسعلی با حمایت امینالدوله افتتاح شد. شش ماه از عمر مدرسه گذشته بود که امینالدوله از صدارت عزل و تبعید شد و اتابک به جای وی منصوب شد. با روی کار آمدن اتابک و بعد از او عبدالمجید میرزا عینالدوله که از نظر رشدیه خائن و وطنفروش بودند گرفتاریهای رشدیه از نو شروع شد و فعالیتهای وی ابعاد سیاسی به خود گرفت. | امینالدوله که مردی روشن بود در زمانی که کارگزار آذربایجان شد از رشدیه حمایت کرد. معروف است که امینالدوله به رشدیه گفته بود: <blockquote>«اگر بخواهم به مملکت خدمت کنم، توسعه فکر شما اولین قدم اقدامات من خواهد بود». </blockquote>در سال ۱۳۱۵ امینالدوله در تهران به صدارت رسید و بلافاصله رشدیه را به تهران دعوت کرد، اولین دبستان رشدیه در تهران در این سال در باغ کربلایی عباسعلی با حمایت امینالدوله افتتاح شد.<ref>کتاب زندگینامه پیر معارف رشدیه نوشته فخرالدین رشدیه صفحه ۳۹</ref> شش ماه از عمر مدرسه گذشته بود که امینالدوله از صدارت عزل و تبعید شد و اتابک به جای وی منصوب شد. با روی کار آمدن اتابک و بعد از او عبدالمجید میرزا عینالدوله که از نظر رشدیه خائن و وطنفروش بودند گرفتاریهای رشدیه از نو شروع شد و فعالیتهای وی ابعاد سیاسی به خود گرفت. | ||
در این دوران جهت روشنگری، دست به انتشار شبنامه زد. در این شبنامهها علاوه بر شرح مظالم عینالدوله و عمال زیر دست او و فشارهای طاقتفرسای حکومت، از مردم برای گرفتن حقوق حقه خود و مقاومت و بریدن زنجیرهای اسارت دعوت میکرد. | در این دوران جهت روشنگری، دست به انتشار شبنامه زد. در این شبنامهها علاوه بر شرح مظالم عینالدوله و عمال زیر دست او و فشارهای طاقتفرسای حکومت، از مردم برای گرفتن حقوق حقه خود و مقاومت و بریدن زنجیرهای اسارت دعوت میکرد. | ||
در سال ۱۲۷۴ رشدیه جلد اول کتاب “کفایةالتعلیم” را برای درس فارسی و املای شاگردان چاپ کرد، در آخر کتاب صفحات ویژهای چاپ کرد به نام “تنبیهالغافلین یا ارشادالطالبین” که اسما معاهدهایست بین مدیر مکتب رشدیه و اجزای مکتب رشدیه ” که در سههزار جلد به طبع رسید و چند ماه بعد به چاپ دوم در پنجهزار جلد رسید و به سرعت فروش رفت. | در سال ۱۲۷۴ رشدیه جلد اول کتاب “کفایةالتعلیم” را برای درس فارسی و املای شاگردان چاپ کرد، در آخر کتاب صفحات ویژهای چاپ کرد به نام “تنبیهالغافلین یا ارشادالطالبین” که اسما معاهدهایست بین مدیر مکتب رشدیه و اجزای مکتب رشدیه ” که در سههزار جلد به طبع رسید و چند ماه بعد به چاپ دوم در پنجهزار جلد رسید و به سرعت فروش رفت. | ||
=== نظر شیخفضلالله نوری در بارهی مدارس جدید === | |||
ناظمالاسلام کرمانی در کتاب «تاریخ بیداری ایرانیان» میگوید:<blockquote>«شیخ فضلالله نوری در مجلسی به من گفت: ای ناظمالاسلام، تو را به حقیقت اسلام قسم میدهم آیا مدارس جدید خلاف شرع نیست؟ آیا ورود به این مدارس مصادف اضمحلال دین اسلام نیست؟ آیا درس زبان خارجه و تحصیل شیمی و فیزیک، عقاید شاگردان را سخیف و ضعیف نمیکند؟ مدارس را افتتاح کردید، آنچه توانستید در جراید از ترویج مدارس نوشتید، حالا شروع به مشروطه و جمهوری کردید؟»<ref>ناظمالاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان صفحه ۳۲۲ نشر آگاه</ref></blockquote> | |||
=== نظر تقیزاده در بارهی رشدیه === | |||
تقیزاده که خود از شاگردان دوره اول مدرسه رشدیه تبریز بود دربارهاش گفت:<blockquote>«آقای رشدیه، تنبیهالغافلین شما نه تنها اولین درس مشروطیت و آزادیطلبی بود، بلکه آخرین درس مشروطیت و آزادی هم همان است».</blockquote> | تقیزاده که خود از شاگردان دوره اول مدرسه رشدیه تبریز بود دربارهاش گفت:<blockquote>«آقای رشدیه، تنبیهالغافلین شما نه تنها اولین درس مشروطیت و آزادیطلبی بود، بلکه آخرین درس مشروطیت و آزادی هم همان است».</blockquote> |
ویرایش