کاربر:Khosro/صفحه تمرین زری اصفهانی: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
اصلاح املا، اصلاح سجاوندی، اصلاح ارقام
(صفحه‌ای تازه حاوی «'''زری اصفهانی، با نام اصلی زهرا ایزدی''' (درگذشته ۵ آبان ۱۳۹۷، کانادا) پزشک، نویسنده، شاعر، نقاش و مبارز اهل اصفهان بود. او اشعار و قلم روشنگرانه‌ی خود را علیه رژیم ایران و نظام '''ولایت‌فقیه''' به‌کار می‌‌گرفت. دکتر زری اصفها...» ایجاد کرد)
 
(اصلاح املا، اصلاح سجاوندی، اصلاح ارقام)
خط ۱: خط ۱:
'''زری اصفهانی، با نام اصلی زهرا ایزدی''' (درگذشته ۵ آبان ۱۳۹۷، کانادا) پزشک، نویسنده، شاعر، نقاش و مبارز اهل اصفهان بود. او اشعار و قلم روشنگرانه‌ی خود را علیه رژیم ایران و نظام '''[[رژیم ولایت فقیه|ولایت‌فقیه]]''' به‌کار می‌‌گرفت. دکتر زری اصفهانی تا آخرین لحظه‌ی زندگی‌اش، با مردم ایران به‌ویژه زنان، کودکان خیابانی و زندانیان سیاسی محبوس همدردی می‌کرد و حامی آنان بود. او هم‌چنین با نام مستعار فهیمه ایزدپناه نیز شناخته می‌شد. زری اصفهانی صراحت لهجه داشت و تا آخر زندگیش در کنار [[شورای ملی مقاومت ایران|'''مقاومت ایران''']] و [[سازمان مجاهدین خلق ایران|'''مجاهدین خلق''']] و [[مسعود رجوی|'''مسعود رجوی''']] باقی و ثابت‌قدم ماند. یکی از آثار ماندگار دکتر زری اصفهانی جدال قلم او با اضداد مجاهدین خلق و سازش‌ناپذیری وی با دشمنان بود. زری اصفهانی به سوسیالیزم و عدالت اجتماعی عمیقاً اعتقاد داشت که در آثار به‌جا مانده از او آشکار است. زری اصفهانی همیشه در معرض هجوم عوامل وزارت اطلاعات و دشمنان بود و در دفاع از مجاهدین می‌گفت که مسعود رجوی واقعیتی تاریخی است و مجاهدین خلق هم واقعیتی تاریخی‌اند. دکتر زری اصفهانی در روز شنبه ۵ آبان‌ماه ۱۳۹۷، بر اثر بیماری سرطان در کشور کانادا درگذشت. آثار متعددی از زری اصفهانی به‌جا مانده است، از جمله اشعار، مقالات، ترجمه‌ها، یادداشت‌ها، طنز، کاریکاتور، نقاشی، طرح و عکس
{{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده
| نام                    =زری اصفهانی
| تصویر                  =زری اصفهانی؛2.jpg
| توضیح تصویر            =
| نام اصلی              =زهرا ایزدی
| زمینه فعالیت          =پزشک، نویسنده و شاعر
| ملیت                  =
| تاریخ تولد            =
| محل تولد                =اصفهان
| والدین                =
| تاریخ مرگ              =۵ آبان ۱۳۹۷
| محل مرگ                =کانادا
| علت مرگ                =بیماری سرطان
| محل زندگی              =کانادا
| مختصات محل زندگی        =
| مدفن                  =کانادا
|مذهب                  =اسلام
|در زمان حکومت          =
|اتفاقات مهم            =
| نام دیگر              =
|لقب                    =
|بنیانگذار              =
| پیشه                  =
| سال‌های نویسندگی        =
|سبک نوشتاری            =مقاله‌نویسی، شعر، طنز
|کتاب‌ها                =یادداشتهای زری اصفهانی
|مقاله‌ها                =
|نمایشنامه‌ها            =
|فیلم‌نامه‌ها              =
|دیوان اشعار            =
|تخلص                    =
|فیلم ساخته بر اساس اثر=
| همسر                    =
| شریک زندگی            =
| فرزندان                =
|تحصیلات                  =فارغ‌التحصیل رشته‌ی پزشکی
|دانشگاه                =
|حوزه                  =
|شاگرد                  =
|استاد                  =
|علت شهرت              =
| تأثیرگذاشته بر        =
| تأثیرپذیرفته از        =
| وب‌گاه                  =
|گفتاورد                =
|امضا                  =
}}
'''زری اصفهانی، با نام اصلی زهرا ایزدی''' (درگذشته ۵ آبان ۱۳۹۷، کانادا) پزشک، نویسنده، شاعر، نقاش و مبارز اهل اصفهان بود. او اشعار و قلم روشنگرانه‌ی خود را علیه رژیم ایران و نظام '''[[رژیم ولایت فقیه|ولایت‌فقیه]]''' به‌کار می‌گرفت. دکتر زری اصفهانی تا آخرین لحظه‌ی زندگی‌اش، با مردم ایران به‌ویژه زنان، کودکان خیابانی و زندانیان سیاسی محبوس همدردی می‌کرد و حامی آنان بود. او هم‌چنین با نام مستعار فهیمه ایزدپناه نیز شناخته می‌شد. زری اصفهانی صراحت لهجه داشت و تا آخر زندگیش در کنار [[شورای ملی مقاومت ایران|'''مقاومت ایران''']] و [[سازمان مجاهدین خلق ایران|'''مجاهدین خلق''']] و '''[[مسعود رجوی]]''' باقی و ثابت‌قدم ماند. یکی از آثار ماندگار دکتر زری اصفهانی جدال قلم او با اضداد مجاهدین خلق و سازش‌ناپذیری وی با دشمنان بود. زری اصفهانی به سوسیالیزم و عدالت اجتماعی عمیقاً اعتقاد داشت که در آثار به‌جا مانده از او آشکار است. زری اصفهانی همیشه در معرض هجوم عوامل وزارت اطلاعات و دشمنان بود و در دفاع از مجاهدین می‌گفت که مسعود رجوی واقعیتی تاریخی است و مجاهدین خلق هم واقعیتی تاریخی‌اند. دکتر زری اصفهانی در روز شنبه ۵ آبان‌ماه ۱۳۹۷، بر اثر بیماری سرطان در کشور کانادا درگذشت. آثار متعددی از زری اصفهانی به‌جا مانده است، از جمله اشعار، مقالات، ترجمه‌ها، یادداشت‌ها، طنز، کاریکاتور، نقاشی، طرح و عکس


== شغل و فعالیت ==
== شغل و فعالیت ==
زری اصفهانی (دکتر زهرا ایزدی) پزشک، نویسنده، شاعر، نقاش و مبارز اهل اصفهان بود. او اشعار و قلم روشنگرانه‌ی خود را علیه رژیم ایران و نظام ولایت فقیه به‌کار می‌‌گرفت. دکتر زری اصفهانی تا آخرین لحظه‌ی زندگی‌اش، با مردم ایران به‌ویژه زنان، کودکان خیابانی و زندانیان سیاسی محبوس همدردی می‌کرد و حامی آنان بود.<ref name=":0">[https://begoonah.com/2018/10/28/%D8%AF%D8%B1%DA%AF%D8%B0%D8%B4%D8%AA-%D8%AF%D8%B1%DB%8C%D8%BA-%D8%A7%D9%86%DA%AF%DB%8C%D8%B2-%D8%B4%D8%A7%D8%B9%D8%B1%D8%9B-%D9%86%D9%88%DB%8C%D8%B3%D9%86%D8%AF%D9%87-%D9%85%D8%AA%D8%B9%D9%87%D8%AF/ درگذشت دریغ انگیز شاعر؛ نویسنده متعهد و مبارز خانم دکتر زری اصفهانی - شبکه خبری بگون نه]</ref><ref name=":0" />  
زری اصفهانی (دکتر زهرا ایزدی) پزشک، نویسنده، شاعر، نقاش و مبارز اهل اصفهان بود. او اشعار و قلم روشنگرانه‌ی خود را علیه رژیم ایران و نظام ولایت فقیه به‌کار می‌گرفت. دکتر زری اصفهانی تا آخرین لحظه‌ی زندگی‌اش، با مردم ایران به‌ویژه زنان، کودکان خیابانی و زندانیان سیاسی محبوس همدردی می‌کرد و حامی آنان بود.<ref name=":0">[https://begoonah.com/2018/10/28/%D8%AF%D8%B1%DA%AF%D8%B0%D8%B4%D8%AA-%D8%AF%D8%B1%DB%8C%D8%BA-%D8%A7%D9%86%DA%AF%DB%8C%D8%B2-%D8%B4%D8%A7%D8%B9%D8%B1%D8%9B-%D9%86%D9%88%DB%8C%D8%B3%D9%86%D8%AF%D9%87-%D9%85%D8%AA%D8%B9%D9%87%D8%AF/ درگذشت دریغ انگیز شاعر؛ نویسنده متعهد و مبارز خانم دکتر زری اصفهانی - شبکه خبری بگون نه]</ref><ref name=":0" />  


نام اصلی دکتر زری اصفهانی «زهرا ایزدی» با نام مستعار فهیمه ایزدپناه بود.
نام اصلی دکتر زری اصفهانی «زهرا ایزدی» با نام مستعار فهیمه ایزدپناه بود.
خط ۹: خط ۵۶:
زری اصفهانی صراحت لهجه داشت و تا آخر زندگیش در کنار مقاومت ایران و مجاهدین خلق و مسعود رجوی باقی و ثابت‌قدم ماند. یکی از آثار ماندگار دکتر زری اصفهانی جدال قلم او با اضداد مجاهدین خلق و سازش‌ناپذیری وی با دشمنان بود. زری اصفهانی به سوسیالیزم و عدالت اجتماعی عمیقاً اعتقاد داشت که در آثار به‌جا مانده از او آشکار است.<ref>[https://www.balatarin.com/permlink/2018/10/28/4956952 دکتر خانم زری اصفهانی زن انقلابی و وفادار درگذشت، از میان ما رفت! - سایت بالاترین]</ref>  
زری اصفهانی صراحت لهجه داشت و تا آخر زندگیش در کنار مقاومت ایران و مجاهدین خلق و مسعود رجوی باقی و ثابت‌قدم ماند. یکی از آثار ماندگار دکتر زری اصفهانی جدال قلم او با اضداد مجاهدین خلق و سازش‌ناپذیری وی با دشمنان بود. زری اصفهانی به سوسیالیزم و عدالت اجتماعی عمیقاً اعتقاد داشت که در آثار به‌جا مانده از او آشکار است.<ref>[https://www.balatarin.com/permlink/2018/10/28/4956952 دکتر خانم زری اصفهانی زن انقلابی و وفادار درگذشت، از میان ما رفت! - سایت بالاترین]</ref>  


دکتر زری اصفهانی در مورد دفاع از مجاهدین خلق، در یادداشتی نوشته بود:<blockquote>«حقیقت‌اش من مدافع مجاهدین هستم ولی سخنگوی آن‌ها نیستم و بالطبع نمی‌توانم وکیل مدافع آن‌ها باشم. اما بهرصورت من سال‌ها با آن‌ها زندگی کرده‌ام. زندگی تنگا تنگ و زیر یک سقف، از سقف خانه‌های هراسناک و بی‌خواب و پرکابوس تیمی در فاز نظامی گرفته تا سقف خانه‌های روستایی درکردستان که از بالا و پائین‌اش مار وعقرب و موش و کک و سایر موجودات خدا به سر و کولمان فرو می‌ریخت و هم‌چنین زیرسقف زیرزمین‌ها و در داخل سنگرها در بغداد و در اشرف و سایر جاها... من پزشک بودم و همسرم دندانپزشک بود و می‌توانستیم پول‌وپَله زیادی بهم بزنیم. درشهرمان حتی مطب‌های ما را هم اقواممان آماده کرده بودند، ولی ما به توفانی به اسم انسانیت پیوستیم.»<ref>[https://www.balatarin.com/permlink/2021/2/17/5511623 زری اصفهانی ـ حقیقت اش من مدافع مجاهدین هستم ولی سخنگوی آنها نیستم - سایت بالاترین]</ref> </blockquote>دکتر زری اصفهانی که در روزهای ماه محرم شاهد حمله و هجوم رژیم ایران و عواملش به مجاهدین خلق برای نابودی آن‌ها بود، و از طرف دیگر پایداری و استادگی مجاهدین نیز می‌دید، چنین درباره مجاهدین و مسعود رجوی نوشت:<blockquote>«سپاهیان تاریک‌جامه، تاریک‌قلب با سلاح و مهمات و سرباز و زندان و گشتی و پلیس و اینترنت در آن‌طرف… و این‌طرف فقط  یک خیمه مانده است. یک خیمه که نیمی از آن‌را همین چند هفته، چند ماه پیش و یا چند سال پیش به آتش کشیده بودند. به آتش کشیدند و به آتش می‌کشند. کشتند. با تیر و تبر، با سرنیزه با خمپاره، با موشک، با تانک و با تیرخلاص و اسیر کردند و بردند و این خیمه آتش‌گرفته پراز لخته‌های خون شهیدانش، خیمه مجاهدین است و داستان همان داستان است. همان داستان کربلا و داستان عاشورا، ولی دراین داستان، انسان‌ها همه خود درصحنه‌اند. نه نقالی هست و نه قصه‌ گویی، تعزیه‌گردانان همه حقیقی‌اند و نقشی نیست که بازی کنند. همه خود در میانه میدان‌اند. چه آن‌کسی که شمر بوده است، چه آن‌کسی که شمر گشته است، چه آن‌کسی که سرهای بریده را نشانه پیروزی خود می‌دانسته است. آری همه  درصحنه‌اند و زنده و حی و حاضر، دشمن جرار، قوای حرمله یک طرف و امام مقتول و یارانش درطرف دیگر
دکتر زری اصفهانی در مورد دفاع از مجاهدین خلق، در یادداشتی نوشته بود:<blockquote>«حقیقت‌اش من مدافع مجاهدین هستم ولی سخنگوی آن‌ها نیستم و بالطبع نمی‌توانم وکیل مدافع آن‌ها باشم. اما بهرصورت من سال‌ها با آن‌ها زندگی کرده‌ام. زندگی تنگاتنگ و زیر یک سقف، از سقف خانه‌های هراسناک و بی‌خواب و پرکابوس تیمی در فاز نظامی گرفته تا سقف خانه‌های روستایی درکردستان که از بالا و پائین‌اش مار وعقرب و موش و کک و سایر موجودات خدا به سر و کولمان فرو می‌ریخت و هم‌چنین زیرسقف زیرزمین‌ها و در داخل سنگرها در بغداد و در اشرف و سایر جاها… من پزشک بودم و همسرم دندانپزشک بود و می‌توانستیم پول‌وپَله زیادی بهم بزنیم. درشهرمان حتی مطب‌های ما را هم اقواممان آماده کرده بودند، ولی ما به توفانی به اسم انسانیت پیوستیم.»<ref>[https://www.balatarin.com/permlink/2021/2/17/5511623 زری اصفهانی ـ حقیقت اش من مدافع مجاهدین هستم ولی سخنگوی آنها نیستم - سایت بالاترین]</ref> </blockquote>دکتر زری اصفهانی که در روزهای ماه محرم شاهد حمله و هجوم رژیم ایران و عواملش به مجاهدین خلق برای نابودی آن‌ها بود، و از طرف دیگر پایداری و استادگی مجاهدین نیز می‌دید، چنین درباره مجاهدین و مسعود رجوی نوشت:<blockquote>«سپاهیان تاریک‌جامه، تاریک‌قلب با سلاح و مهمات و سرباز و زندان و گشتی و پلیس و اینترنت در آن‌طرف… و این‌طرف فقط  یک خیمه مانده است. یک خیمه که نیمی از آن را همین چند هفته، چند ماه پیش و یا چند سال پیش به آتش کشیده بودند. به آتش کشیدند و به آتش می‌کشند. کشتند. با تیر و تبر، با سرنیزه با خمپاره، با موشک، با تانک و با تیرخلاص و اسیر کردند و بردند و این خیمه آتش‌گرفته پراز لخته‌های خون شهیدانش، خیمه مجاهدین است و داستان همان داستان است. همان داستان کربلا و داستان عاشورا، ولی دراین داستان، انسان‌ها همه خود درصحنه‌اند. نه نقالی هست و نه قصه گویی، تعزیه‌گردانان همه حقیقی‌اند و نقشی نیست که بازی کنند. همه خود در میانه میدان‌اند. چه آن‌کسی که شمر بوده است، چه آن‌کسی که شمر گشته است، چه آن‌کسی که سرهای بریده را نشانه پیروزی خود می‌دانسته است. آری همه  درصحنه‌اند و زنده و حی و حاضر، دشمن جرار، قوای حرمله یک طرف و امام مقتول و یارانش درطرف دیگر


آری در برابر آن خیمه محاصره شده، همه هستند. همه سمبل‌های تاریخی از نیروهای قابیلی، از خود  قابیل گرفته  تا یهودا، تا ابوسفیان و ابوجهل و هند جگرخواره و تا شمر و یزید و تا قاتلان [[ستارخان|'''ستارخان''']] و [[باقر خان|'''باقرخان''']] و قاتلان [[میرزا کوچک‌ خان جنگلی|'''میرزا کوچک جنگلی''']] و قاتلان [[سیدحسین فاطمی|'''دکتر فاطمی''']] و یارانش و تا برسد به قاتلان [[محمد حنیف‌نژاد|'''حنیف‌نژاد''']] و یارانش و [[بیژن جزنی|'''بیژن جزنی''']] و [[خسرو گلسرخی|'''خسرو گلسرخی''']] و یارانش و قاتلان [[سعید سلطان‌پور|'''سعید سلطانپور''']] و [[شکرالله پاکنژاد|'''شکرالله پاک‌نژاد''']] و [[موسی خیابانی|'''موسی خیابانی''']] و هزاران زندانی سیاسی قتل‌عام شده در سال‌های شصت و [[قتل عام ۶۷|'''تابستان ۶۷''']] و... سر یک نفر را می‌خواهند و او کیست؟  
آری در برابر آن خیمه محاصره شده، همه هستند. همه سمبل‌های تاریخی از نیروهای قابیلی، از خود  قابیل گرفته  تا یهودا، تا ابوسفیان و ابوجهل و هند جگرخواره و تا شمر و یزید و تا قاتلان '''[[ستارخان]]''' و [[باقر خان|'''باقرخان''']] و قاتلان [[میرزا کوچک خان جنگلی|'''میرزا کوچک جنگلی''']] و قاتلان [[سیدحسین فاطمی|'''دکتر فاطمی''']] و یارانش و تا برسد به قاتلان [[محمد حنیف‌نژاد|'''حنیف‌نژاد''']] و یارانش و '''[[بیژن جزنی]]''' و '''[[خسرو گلسرخی]]''' و یارانش و قاتلان [[سعید سلطان‌پور|'''سعید سلطانپور''']] و [[شکرالله پاکنژاد|'''شکرالله پاک‌نژاد''']] و '''[[موسی خیابانی]]''' و هزاران زندانی سیاسی قتل‌عام شده در سال‌های شصت و [[قتل‌عام ۶۷|'''تابستان ۶۷''']] و… سر یک نفر را می‌خواهند و او کیست؟  


سی و چند سال است که یک نام درایران، چه در جبهه دوست و چه درجبهه دشمن، نامی آشنا بوده است. این نام آشنای همه ایرانیان  دو نسل، مسعود رجوی است. گزافه نیست که بگویم، در سی و چند سال گذشته بیشترین عشق‌هایی که می‌شد نثار یک فرد بشود، نثار او گشته است و در برابرش هم نفرت‌ها و نفرین‌های  بسیار
سی و چند سال است که یک نام درایران، چه در جبهه دوست و چه درجبهه دشمن، نامی آشنا بوده است. این نام آشنای همه ایرانیان  دو نسل، مسعود رجوی است. گزافه نیست که بگویم، در سی و چند سال گذشته بیشترین عشق‌هایی که می‌شد نثار یک فرد بشود، نثار او گشته است و در برابرش هم نفرت‌ها و نفرین‌های  بسیار


او را آن‌چنان ستوده‌اند که نامش سوگند گشته است و خط اول وصیتامه شهدا، و او را آن‌چنان به‌دشنام گرفته‌اند که هیچ انسان مشهوری در جبهه اپوزیسیون در تاریخ معاصر به اندازه او مورد اتهام و دشنام و لعنت و نفرین قرار نگرفته است و این روزها بخصوص که حملات علیه او ساعت به ساعت و روز به روز افزوده تر می‌گردد. شاید اغراق نباشد که بگویم طوماری  به ارتفاع ده‌ها متر، طومار گناهان اوست.
او را آن‌چنان ستوده‌اند که نامش سوگند گشته است و خط اول وصیتامه شهدا، و او را آن‌چنان به‌دشنام گرفته‌اند که هیچ انسان مشهوری در جبهه اپوزیسیون در تاریخ معاصر به اندازه او مورد اتهام و دشنام و لعنت و نفرین قرار نگرفته است و این روزها بخصوص که حملات علیه او ساعت به ساعت و روز به روز افزوده تر می‌گردد. شاید اغراق نباشد که بگویم طوماری  به ارتفاع ده‌ها متر، طومار گناهان اوست.


تاریخ معاصر ایران از دهه 50 با نام مجاهدین آغشته شد و از زمان انقلاب با نام مسعود رجوی، مسعود رجوی یک چهره تاریخی است. هم دشمن این را می‌داند و هم دوست، هم آن‌کسی که با تیر و کمان و نیزه و قوای حرمله برای یافتنش آستین‌ها را بالا زده است. مسعود رجوی واقعیتی تاریخی است و مجاهدین خلق هم واقعیتی تاریخی‌اند. برای درک تاریخ معاصر ایران حداقل از بعد از انقلاب 57 باید مجاهدین خلق را در کانون همه اتفاقات این دوران گذاشت و در نقطه کانونی مجاهدین هم مسعود رجوی را، باید اوراشناخت، تحلیل کرد، به‌طور واقعی و نه با کینه و انتقام‌جویی‌های شخصی افرادی که از دادن سهمی از زندگی خود برای آزادی مردمشان به‌سختی پشیمان شده‌اند و مقصر هم فقط او را می‌شناسند...»<ref>[https://farsi.fffi.se/%d8%b2%d8%b1%db%8c-%d8%a7%d8%b5%d9%81%d9%87%d8%a7%d9%86%db%8c-%d8%a2%d8%b1%db%8c-%d9%85%d8%b3%d8%b9%d9%88%d8%af-%d8%b1%d8%ac%d9%88%db%8c-%d8%a7%db%8c%d9%86-%d8%a7%d8%b3%d8%aa/ زری اصفهانی – آری مسعود رجوی این است - سایت اتحاد انجمن‌ها برای ایران آزاد]</ref> </blockquote>یکی از کسانی که بابت فعالیت‌های خانم زری اصفهانی نامه‌ی تشکرآمیزی نوشته بود، دکتر زری اصفهانی در پاسخ نوشته بود:<blockquote>«با سلام؛
تاریخ معاصر ایران از دهه ۵۰ با نام مجاهدین آغشته شد و از زمان انقلاب با نام مسعود رجوی، مسعود رجوی یک چهره تاریخی است. هم دشمن این را می‌داند و هم دوست، هم آن‌کسی که با تیر و کمان و نیزه و قوای حرمله برای یافتنش آستین‌ها را بالا زده است. مسعود رجوی واقعیتی تاریخی است و مجاهدین خلق هم واقعیتی تاریخی‌اند. برای درک تاریخ معاصر ایران حداقل از بعد از انقلاب ۵۷ باید مجاهدین خلق را در کانون همه اتفاقات این دوران گذاشت و در نقطه کانونی مجاهدین هم مسعود رجوی را، باید اوراشناخت، تحلیل کرد، به‌طور واقعی و نه با کینه و انتقام‌جویی‌های شخصی افرادی که از دادن سهمی از زندگی خود برای آزادی مردمشان به‌سختی پشیمان شده‌اند و مقصر هم فقط او را می‌شناسند…»<ref>[https://farsi.fffi.se/%d8%b2%d8%b1%db%8c-%d8%a7%d8%b5%d9%81%d9%87%d8%a7%d9%86%db%8c-%d8%a2%d8%b1%db%8c-%d9%85%d8%b3%d8%b9%d9%88%d8%af-%d8%b1%d8%ac%d9%88%db%8c-%d8%a7%db%8c%d9%86-%d8%a7%d8%b3%d8%aa/ زری اصفهانی – آری مسعود رجوی این است - سایت اتحاد انجمن‌ها برای ایران آزاد]</ref> </blockquote>یکی از کسانی که بابت فعالیت‌های خانم زری اصفهانی نامه‌ی تشکرآمیزی نوشته بود، دکتر زری اصفهانی در پاسخ نوشته بود:<blockquote>«با سلام.


من کار مهمی نکرده‌ام. جایی تشخیص می‌دهم که دیگر جای سکوت نیست. آن‌چه بیش از همه خشم و نفرت مرا برمی‌انگیزد دروغ است. دزدیدن رنج دیگران و از آن خود کردن است. استثمار است. آن بی‌همه‌چیزها می‌خواهند تمام عرق ریختن‌ها، تمام خونین‌ومالین شدن‌ها، تمام (آن‌چه را) که ما ذره‌ذره ساختیم، خاک‌خوردیم، خون خوردیم، ده‌به‌ده و شهر به شهر و بیابان به بیابان زخمی شدیم، زمین خوردیم، و به بدرقه یارانمان به گورستان رفتیم، و گیاهی را سبز کردیم. یک گیاه مثل آن لوبیای سحرآمیز و آن را دشت به دشت بردیم و با خون‌دل و اشک و عرق خود آبش دادیم را یک مرتبه از جا بکنند. یک مرتبه به زمین‌اش بیندازند و با پوتین‌هایشان له و نابودش کنند.
من کار مهمی نکرده‌ام. جایی تشخیص می‌دهم که دیگر جای سکوت نیست. آنچه بیش از همه خشم و نفرت مرا برمی‌انگیزد دروغ است. دزدیدن رنج دیگران و از آن خود کردن است. استثمار است. آن بی‌همه‌چیزها می‌خواهند تمام عرق ریختن‌ها، تمام خونین‌ومالین شدن‌ها، تمام (آنچه را) که ما ذره‌ذره ساختیم، خاک‌خوردیم، خون خوردیم، ده‌به‌ده و شهر به شهر و بیابان به بیابان زخمی شدیم، زمین خوردیم، و به بدرقه یارانمان به گورستان رفتیم، و گیاهی را سبز کردیم. یک گیاه مثل آن لوبیای سحرآمیز و آن را دشت به دشت بردیم و با خون‌دل و اشک و عرق خود آبش دادیم را یک مرتبه از جا بکنند. یک مرتبه به زمین‌اش بیندازند و با پوتین‌هایشان له و نابودش کنند.


ما نمی‌گذاریم. ما آن گیاه را می‌خواهیم هم‌چنان حفظش کنیم و برای رفتن به آسمان آزادی و رفاه ملتی که دوستش داریم همان گودنشیننان و شوش‌نشینان، این گیاه را سبز و شاداب نگاه‌داریم و وجینش کنیم و زیبایی‌هایش را نشان دهیم.
ما نمی‌گذاریم. ما آن گیاه را می‌خواهیم هم‌چنان حفظش کنیم و برای رفتن به آسمان آزادی و رفاه ملتی که دوستش داریم همان گودنشیننان و شوش‌نشینان، این گیاه را سبز و شاداب نگاه‌داریم و وجینش کنیم و زیبایی‌هایش را نشان دهیم.
خط ۲۵: خط ۷۲:
آن‌کس که بفهمد زیبایی چیست و هنر چیست و عشق چیست و ادبیات چیست، نگران و دلواپس این گیاه است و اگر نیست یعنی بقول نام کتاب کامو (اوت سایدر است) بیرون از دنیاست. بیرون از این رویاست. بیرون از این دایره عشق است. من قدرت کلمات را دارم و حس زیبایی‌شناسی و قدرت رنگ‌ها را، این ابزار جنگ من است ولی من راحتشان نمی‌گذارم. مجاهدین تک‌به‌تک ارزش‌های تاریخی ما هستند.
آن‌کس که بفهمد زیبایی چیست و هنر چیست و عشق چیست و ادبیات چیست، نگران و دلواپس این گیاه است و اگر نیست یعنی بقول نام کتاب کامو (اوت سایدر است) بیرون از دنیاست. بیرون از این رویاست. بیرون از این دایره عشق است. من قدرت کلمات را دارم و حس زیبایی‌شناسی و قدرت رنگ‌ها را، این ابزار جنگ من است ولی من راحتشان نمی‌گذارم. مجاهدین تک‌به‌تک ارزش‌های تاریخی ما هستند.


کار آسانی نیست. درگیر می‌شوم. فحش می‌خورم بیمار می‌شوم. بی‌خواب می‌شوم و مجبورم دارو بخورم. نومید می‌شوم. به سوگ فرو می‌روم و کنترل سلول‌های مغزیم که مرتب پر و خالی می‌شوند از دستم بیرون می‌رود. ولی آن لوبیای سحرآمیز وجود دارد و دارد می‌روید و بالا می‌رود و دیو آن‌جا نشسته است و جنگ ادامه می‌یابد. شاید هم که برای فتح قله اورست همگی در نزدیکی قله از پا درآئیم، اما کوهنوردان دیگری پشت سرمان هستند. راه را باید رفت و چیزی هم برای از دست رفتن نمانده است. هر بار آن گیاه معجزه‌آسا را به نفر پشت سرخود می‌سپاریم و عبور می‌کنیم. راه ما این بوده است...»<ref>[https://www.hambastegimeli.com/76236_%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D8%A7%D9%82%D8%A8%D8%A7%D9%84-%D8%A2%D9%86-%D9%84%D9%88%D8%A8%DB%8C%D8%A7%D9%89-%D8%B3%D8%AD%D8%B1%D8%A2%D9%85%DB%8C%D8%B2-%D8%AF%D8%B1-%D8%B1%D8%AB%D8%A7%D9%89-%D8%AF%DA%A9%D8%AA%D8%B1-%D8%B2%D8%B1%D9%89-%D8%A7%D8%B5%D9%81%D9%87%D8%A7%D9%86%D9%89 محمد اقبال: آن لوبیای سحرآمیز... در رثای دکتر زری اصفهانی - سایت همبستگی ملی] 4</ref> </blockquote>
کار آسانی نیست. درگیر می‌شوم. فحش می‌خورم بیمار می‌شوم. بی‌خواب می‌شوم و مجبورم دارو بخورم. نومید می‌شوم. به سوگ فرو می‌روم و کنترل سلول‌های مغزیم که مرتب پر و خالی می‌شوند از دستم بیرون می‌رود؛ ولی آن لوبیای سحرآمیز وجود دارد و دارد می‌روید و بالا می‌رود و دیو آن‌جا نشسته است و جنگ ادامه می‌یابد. شاید هم که برای فتح قله اورست همگی در نزدیکی قله از پا درآئیم، اما کوهنوردان دیگری پشت سرمان هستند. راه را باید رفت و چیزی هم برای از دست رفتن نمانده است. هر بار آن گیاه معجزه‌آسا را به نفر پشت سرخود می‌سپاریم و عبور می‌کنیم. راه ما این بوده است…»<ref>[https://www.hambastegimeli.com/76236_%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D8%A7%D9%82%D8%A8%D8%A7%D9%84-%D8%A2%D9%86-%D9%84%D9%88%D8%A8%DB%8C%D8%A7%D9%89-%D8%B3%D8%AD%D8%B1%D8%A2%D9%85%DB%8C%D8%B2-%D8%AF%D8%B1-%D8%B1%D8%AB%D8%A7%D9%89-%D8%AF%DA%A9%D8%AA%D8%B1-%D8%B2%D8%B1%D9%89-%D8%A7%D8%B5%D9%81%D9%87%D8%A7%D9%86%D9%89 محمد اقبال: آن لوبیای سحرآمیز... در رثای دکتر زری اصفهانی - سایت همبستگی ملی] 4</ref> </blockquote>


== درگذشت ==
== درگذشت ==
دکتر زری اصفهانی در روز شنبه ۵ آبان‌ماه ۱۳۹۷، بر اثر بیماری سرطان در کشور کانادا درگذشت.<ref name=":0" />  
دکتر زری اصفهانی در روز شنبه ۵ آبان‌ماه ۱۳۹۷، بر اثر بیماری سرطان در کشور کانادا درگذشت.<ref name=":0" />  


دکتر '''[[حمیدرضا طاهرزاده]]'''، هنرمند و عضو شورای ملی مقاومت ایران، در مورد درگذشت دکتر زری زنهازناصفهانی نوشت:<blockquote>«یار صمیمی، دلسوز و مدافع خستگی ناپذیر مجاهدین و مقاومت ایران، دکتر زهرا ایزدی (زری اصفهانی) شوربختانه چه نابهنگام و اسفبار از میانمان پرکشید! او با احساسات و عواطف زلال انسانیش و با شوری وصف‌ناپذیر در دفاع از آرمان بزرگ آزادی و حمایت از فرزندان آزادی‌ستان "مرگ بر کف" مردم رنجدیده ایران و در تقابل بی‌امان و همیشگیش با رژیم زن‌ستیز و هنرکش آخوندی و عوامل و مزدورانش، جانانه ایستادگی می‌کرد و چهره منفور آن‌ها را بی‌باکانه و بدون هیچ‌گونه ملاحظه خاص افشا و رسوا می‌ساخت. پزشکی انسان‌دوست، زنی شوریده و هنرمندی متعهد که از عنفوان جوانی سودای آزادی میهن را در دل و جان شیفته‌اش می‌پروارند و همه عمر گرامیش را بی‌هیچ چشمداشتی در این مسیر پرتلاطم طی طریق می‌کرد...» </blockquote>استاد '''[[محمد شمس]]''' ضمن ابراز تأثر از درگذشت دکتر زری اصفهانی، نوشت:<blockquote>«زری در زمره زنان مبارز و ظلم‌ستیز میهنمان بود که در آیینه مقاومت مردم ایران و فرزندان ازجان‌گذشته‌شان در پهنه‌های سیاسی، حقوق بشری و نبرد رسانه‌ای علیه حاکمان فاسد در ایران قد کشید و تا آخرین دم حیات پربار خود افشاگر جنایات رژیم آخوندها و هم‌چنین حامی حقوق ازدست‌رفته مردم ایران بود...»<ref>[https://www.hambastegimeli.com/%DA%AF%D8%B2%D9%8A%D8%AF%D9%87-%D9%87%D8%A7/76213-%D8%AF%D8%B1%DA%AF%D8%B0%D8%B4%D8%AA-%D8%AF%D9%83%D8%AA%D8%B1-%D9%81%D9%87%D9%8A%D9%85%D9%87-%D8%A7%D9%8A%D8%B2%D8%AF%D9%BE%D9%86%D8%A7%D9%87-%D8%B2%D8%B1%D9%8A-%D8%A7%D8%B5%D9%81%D9%87%D8%A7%D9%86%D9%8A-%D8%AF%D8%B1-%D9%83%D8%A7%D9%86%D8%A7%D8%AF%D8%A7-%D8%B1%D8%A7-%D9%83%D9%87-%D8%AA%D8%A7-%D8%A2%D8%AE%D8%B1%D9%8A%D9%86-%D8%A7%D9%8A%D8%A7%D9%85-%D8%AD%D9%8A%D8%A7%D8%AA-%D8%AF%D8%B1-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D8%A8%D8%B1-%D8%B1%DA%98%D9%8A%D9%85-%D9%BE%D9%84%D9%8A%D8%AF-%D8%A2%D8%AE%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%8A-%D9%88-%D9%85%D8%B2%D8%AF%D9%88%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%A2%D9%86-%D8%A8%D8%A7-%D8%B1%D9%88%D8%B4%D9%86%DA%AF%D8%B1%D9%8A-%D8%A7%D9%8A%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%AF%DA%AF%D9%8A-%D9%86%D9%85%D9%88%D8%AF-%D8%A8%D9%87-%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%88%D8%A7%D8%AF%D9%87-%D8%A7%D9%88-%D9%88-%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%88%D8%A7%D8%AF%D9%87-%D8%A8%D8%B2%D8%B1%DA%AF-%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%88%D9%85%D8%AA-%D8%AA%D8%B3%D9%84%D9%8A%D8%AA-%D9%85%D9%8A%DA%AF%D9%88%D9%8A%D9%8A%D9%85 حمیدرضا طاهرزاده: در فقدان جان شیفته آزادی دکتر زهرا ایزدی (زری اصفهانی) - سایت همبستگی] 3</ref> </blockquote>
دکتر '''[[حمیدرضا طاهرزاده]]'''، هنرمند و عضو شورای ملی مقاومت ایران، در مورد درگذشت دکتر زری زنهازناصفهانی نوشت:<blockquote>«یار صمیمی، دلسوز و مدافع خستگی ناپذیر مجاهدین و مقاومت ایران، دکتر زهرا ایزدی (زری اصفهانی) شوربختانه چه نابهنگام و اسفبار از میانمان پرکشید! او با احساسات و عواطف زلال انسانیش و با شوری وصف‌ناپذیر در دفاع از آرمان بزرگ آزادی و حمایت از فرزندان آزادی‌ستان «مرگ بر کف» مردم رنجدیده ایران و در تقابل بی‌امان و همیشگیش با رژیم زن‌ستیز و هنرکش آخوندی و عوامل و مزدورانش، جانانه ایستادگی می‌کرد و چهره منفور آن‌ها را بی‌باکانه و بدون هیچ‌گونه ملاحظه خاص افشا و رسوا می‌ساخت. پزشکی انسان‌دوست، زنی شوریده و هنرمندی متعهد که از عنفوان جوانی سودای آزادی میهن را در دل و جان شیفته‌اش می‌پروارند و همه عمر گرامیش را بی‌هیچ چشمداشتی در این مسیر پرتلاطم طی طریق می‌کرد…» </blockquote>استاد '''[[محمد شمس]]''' ضمن ابراز تأثر از درگذشت دکتر زری اصفهانی، نوشت:<blockquote>«زری در زمره زنان مبارز و ظلم‌ستیز میهنمان بود که در آیینه مقاومت مردم ایران و فرزندان ازجان‌گذشته‌شان در پهنه‌های سیاسی، حقوق بشری و نبرد رسانه‌ای علیه حاکمان فاسد در ایران قد کشید و تا آخرین دم حیات پربار خود افشاگر جنایات رژیم آخوندها و هم‌چنین حامی حقوق ازدست‌رفته مردم ایران بود…»<ref>[https://www.hambastegimeli.com/%DA%AF%D8%B2%D9%8A%D8%AF%D9%87-%D9%87%D8%A7/76213-%D8%AF%D8%B1%DA%AF%D8%B0%D8%B4%D8%AA-%D8%AF%D9%83%D8%AA%D8%B1-%D9%81%D9%87%D9%8A%D9%85%D9%87-%D8%A7%D9%8A%D8%B2%D8%AF%D9%BE%D9%86%D8%A7%D9%87-%D8%B2%D8%B1%D9%8A-%D8%A7%D8%B5%D9%81%D9%87%D8%A7%D9%86%D9%8A-%D8%AF%D8%B1-%D9%83%D8%A7%D9%86%D8%A7%D8%AF%D8%A7-%D8%B1%D8%A7-%D9%83%D9%87-%D8%AA%D8%A7-%D8%A2%D8%AE%D8%B1%D9%8A%D9%86-%D8%A7%D9%8A%D8%A7%D9%85-%D8%AD%D9%8A%D8%A7%D8%AA-%D8%AF%D8%B1-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D8%A8%D8%B1-%D8%B1%DA%98%D9%8A%D9%85-%D9%BE%D9%84%D9%8A%D8%AF-%D8%A2%D8%AE%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%8A-%D9%88-%D9%85%D8%B2%D8%AF%D9%88%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%A2%D9%86-%D8%A8%D8%A7-%D8%B1%D9%88%D8%B4%D9%86%DA%AF%D8%B1%D9%8A-%D8%A7%D9%8A%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%AF%DA%AF%D9%8A-%D9%86%D9%85%D9%88%D8%AF-%D8%A8%D9%87-%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%88%D8%A7%D8%AF%D9%87-%D8%A7%D9%88-%D9%88-%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%88%D8%A7%D8%AF%D9%87-%D8%A8%D8%B2%D8%B1%DA%AF-%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%88%D9%85%D8%AA-%D8%AA%D8%B3%D9%84%D9%8A%D8%AA-%D9%85%D9%8A%DA%AF%D9%88%D9%8A%D9%8A%D9%85 حمیدرضا طاهرزاده: در فقدان جان شیفته آزادی دکتر زهرا ایزدی (زری اصفهانی) - سایت همبستگی] 3</ref> </blockquote>


== پاسخ به دشمنان و اضداد ==
== پاسخ به دشمنان و اضداد ==
زری اصفهانی بسیار مورد هجوم اتهامات عوامل مأموران وزارت اطلاعات و اضداد مجاهدین بود، اما او سکوت نمی‌کرد و با قلم نثر و یا شعر پاسخ آن‌ها را می‌داد. در یکی از پاسخ‌هایش که هم‌راه با شعری در باره‌ی زنان مجاهد خلق است، نوشته بود:<blockquote>«به مزدوران وزارت آدمکش آخوندها از جمله جوکرها و ملیجک‌های دربار آخوندها، این شعر در جواب یاوه‌ها و توهین‌ها یعنی عصاره‌های متعفن وجودی شماست که بر علیه جنگجویان قهرمان ایران‌زمین و مجاهدین خلق در زندان لیبرتی و زندان اوین و اشرف و سراسر جهان فرو می‌بارید. بخوانید و از داغ و حسرت و درد بسوزید و بمیرید و بدانید که با شانتاژ و جعل ایمیل و اسم و گذاشتن پیام‌های زشت جنسی در وبلاگ من  و نوشتن یاوه‌های دیوانه‌وار و هیستریک که تنها لایق مزدوران آخوندهای بی‌همه‌چیز است، راه به‌جایی نخواهید برد و هر آدم بی‌طرفی را هم درضدیت با خودتان جدی‌تر و پویا تر می‌کنید! و هرروز جبهه‌های تازه‌ای را برعلیه خودتان باز می‌کنید! باش تا صبح دولتت بدمد، کین هنوز از نتایج سحر است. آری، بجنگ تا بجنگیم.
زری اصفهانی بسیار مورد هجوم اتهامات عوامل مأموران وزارت اطلاعات و اضداد مجاهدین بود، اما او سکوت نمی‌کرد و با قلم نثر و یا شعر پاسخ آن‌ها را می‌داد. در یکی از پاسخ‌هایش که هم‌راه با شعری درباره‌ی زنان مجاهد خلق است، نوشته بود:<blockquote>«به مزدوران وزارت آدمکش آخوندها از جمله جوکرها و ملیجک‌های دربار آخوندها، این شعر در جواب یاوه‌ها و توهین‌ها یعنی عصاره‌های متعفن وجودی شماست که بر علیه جنگجویان قهرمان ایران‌زمین و مجاهدین خلق در زندان لیبرتی و زندان اوین و اشرف و سراسر جهان فرو می‌بارید. بخوانید و از داغ و حسرت و درد بسوزید و بمیرید و بدانید که با شانتاژ و جعل ایمیل و اسم و گذاشتن پیام‌های زشت جنسی در وبلاگ من  و نوشتن یاوه‌های دیوانه‌وار و هیستریک که تنها لایق مزدوران آخوندهای بی‌همه‌چیز است، راه به‌جایی نخواهید برد و هر آدم بی‌طرفی را هم درضدیت با خودتان جدی‌تر و پویا تر می‌کنید! و هرروز جبهه‌های تازه‌ای را علیه خودتان باز می‌کنید! باش تا صبح دولتت بدمد، کین هنوز از نتایج سحر است. آری، بجنگ تا بجنگیم.


نابود باد رژیم جمهوری آدمکش آخوندی با همه دم و دنبالچه‌ها و مستخدمین و کلفت‌ها و نوکرهایش ( چه با مواجب و چه بی‌مواجب) در سایت‌ها و وبلاگ‌های رنگارنگی که هر روز برای شستن و پاک کردن سر و ته جمهوری اسلامی برعلیه مبارزین و مجاهدین درحال ساختن‌اند - درود بر آزادی‌خواهان و دردمندان - مرگ بر یاوه‌گویان و یاوه‌نویسان خودپرست و بی‌پرنسیب و بی‌مقدار...»<ref name=":1">[https://www.hambastegimeli.com/%D8%AF%D9%8A%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D9%87%D8%A7/40471-2013-04-04-18-56-04 زری اصفهانی: بانوی ستاره های سرخ - سایت همبستگی ملی 2]</ref> </blockquote>
نابود باد رژیم جمهوری آدمکش آخوندی با همه دم و دنبالچه‌ها و مستخدمین و کلفت‌ها و نوکرهایش (چه با مواجب و چه بی‌مواجب) در سایت‌ها و وبلاگ‌های رنگارنگی که هر روز برای شستن و پاک کردن سر و ته جمهوری اسلامی علیه مبارزین و مجاهدین درحال ساختن‌اند - درود بر آزادی‌خواهان و دردمندان - مرگ بر یاوه‌گویان و یاوه‌نویسان خودپرست و بی‌پرنسیب و بی‌مقدار…»<ref name=":1">[https://www.hambastegimeli.com/%D8%AF%D9%8A%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D9%87%D8%A7/40471-2013-04-04-18-56-04 زری اصفهانی: بانوی ستاره های سرخ - سایت همبستگی ملی 2]</ref> </blockquote>


== آثار زری اصفهانی ==
== آثار زری اصفهانی ==
آثار متعددی از زری اصفهانی به‌جا مانده است، از جمله اشعار، مقالات، ترجمه‌ها، یادداشت‌ها، طنز، کاریکاتور، نقاشی، طرح و عکس<ref>[https://www.blogger.com/profile/18093015801184907862 وبلاگ زری اصفهانی]</ref>
آثار متعددی از زری اصفهانی به‌جا مانده است، از جمله اشعار، مقالات، ترجمه‌ها، یادداشت‌ها، طنز، کاریکاتور، نقاشی، طرح و عکس<ref>[https://www.blogger.com/profile/18093015801184907862 وبلاگ زری اصفهانی]</ref>


=== '''نمونه اشعار''' ===
=== نمونه اشعار ===


==== '''منظومه بانوی ستاره‌های سرخ''' (در رثای زنان مجاهد خقلق) ====
==== '''منظومه بانوی ستاره‌های سرخ''' (در رثای زنان مجاهد خقلق) ====
خط ۷۵: خط ۱۲۲:
در خانه‌ای که فقر تنها مونس شب و روزش بود.
در خانه‌ای که فقر تنها مونس شب و روزش بود.


دخترک گلفروش فقط 7 سال داشت.
دخترک گلفروش فقط ۷ سال داشت.


وقتی در زیر چرخ‌های ماشین له شد
وقتی در زیر چرخ‌های ماشین له شد
خط ۱۰۱: خط ۱۴۸:
و قلب تو
و قلب تو


قلبی که سالهاست تکه تکه‌اش را می‌بخشی
قلبی که سالهاست تکه‌تکه‌اش را می‌بخشی


و لحظه لحظه با خواسته‌هایش وداع می‌گویی
و لحظه لحظه با خواسته‌هایش وداع می‌گویی
خط ۱۲۵: خط ۱۷۲:
کسی صدای اشک‌هایت را نشنید.
کسی صدای اشک‌هایت را نشنید.


کسی تکه تکه‌های قلبت را در بادها
کسی تکه‌تکه‌های قلبت را در بادها


در گورستان‌ها
در گورستان‌ها
خط ۱۳۵: خط ۱۸۲:
بر برج‌های بلند بخشش
بر برج‌های بلند بخشش


با قلبی پاره پاره در دستانت
با قلبی پاره‌پاره در دستانت


که چون جام شیری آماده نوشاندن بود
که چون جام شیری آماده نوشاندن بود
خط ۱۷۱: خط ۲۱۸:
در ایستگاه اتوبوس
در ایستگاه اتوبوس


ایستادی و قلب پاره پاره‌ات را به بادها سپردی
ایستادی و قلب پاره‌پاره‌ات را به بادها سپردی


تنها دستی بسوی نگاه مضطرب و گریانش تکان دادی
تنها دستی بسوی نگاه مضطرب و گریانش تکان دادی
خط ۱۸۱: خط ۲۲۸:
و بی‌آنکه به پشت سر بنگری
و بی‌آنکه به پشت سر بنگری


به درون گردباد‌ها برگشتی
به درون گردبادها برگشتی


و بر کوهه خیزابه‌ها
و بر کوهه خیزابه‌ها
خط ۲۰۳: خط ۲۵۰:
ترا مادر لیلا می‌نامم
ترا مادر لیلا می‌نامم


روسپی کوچک پیش‌فروش ‌شده.
روسپی کوچک پیش‌فروش شده.


ترا مادر عاطفه می‌نامم
ترا مادر عاطفه می‌نامم
خط ۲۶۹: خط ۳۱۶:
تا در ازای آن،
تا در ازای آن،


گوهر آزادی میهنش را به‌دست آورد.
گوهر آزادی میهنش را به‌دست‌آورد.


ترا مشعلی سرخ می‌نامم
ترا مشعلی سرخ می‌نامم
خط ۲۷۹: خط ۳۲۶:
قلب سرخی که تمام خونش را به پیکره آرمانش بخشید
قلب سرخی که تمام خونش را به پیکره آرمانش بخشید


تا با طپش‌هایش زندگی را  
تا با تپش‌هایش زندگی را  


از کام مرگ بیرون کشد
از کام مرگ بیرون کشد
خط ۳۴۵: خط ۳۹۲:
<nowiki>***</nowiki>
<nowiki>***</nowiki>


=== '''سخنی با گورهای درهم شکسته''' ===
=== سخنی با گورهای درهم شکسته ===
در بهمن‌ماه ۱۳۹۳، زری اصفهانی درباره مزار و سنگ قبرهای شهدای مجاهدین در [[قرارگاه اشرف|'''قرارگاه اشرف''']] که توسط عوامل رژیم ایران در هم شکسته شده بودند، چنین شعری سرود:
در بهمن‌ماه ۱۳۹۳، زری اصفهانی درباره مزار و سنگ قبرهای شهدای مجاهدین در '''[[قرارگاه اشرف]]''' که توسط عوامل رژیم ایران در هم شکسته شده بودند، چنین شعری سرود:


درهم شکسته‌اید
درهم شکسته‌اید
خط ۳۵۶: خط ۴۰۳:
بی‌هیچ لقبی و هیچ شهرتی
بی‌هیچ لقبی و هیچ شهرتی


بی‌هیچ میراثی  
بی‌هیچ میراثی


و هیچ یادگاری
و هیچ یادگاری
خط ۵۱۰: خط ۵۵۷:
وسفرکرده‌ای
وسفرکرده‌ای


سفر به رویاها، به امیدها، به تاریخ
سفر به رؤیاها، به امیدها، به تاریخ


و به فرداها
و به فرداها
خط ۵۱۸: خط ۵۶۵:
در کنار ستمدیدگان
در کنار ستمدیدگان


برعلیه ستمگران
علیه ستمگران


تو در زیر سنگ‌ها پنهان نگشته‌ای
تو در زیر سنگ‌ها پنهان نگشته‌ای
خط ۵۸۷: خط ۶۳۴:
گریستی تا مرده‌ها را بیدار کنی
گریستی تا مرده‌ها را بیدار کنی


گریستی  تا مرده‌ها را برخیزانی
گریستی تا مرده‌ها را برخیزانی


فریاد کشیدی که حقیقت را بگویی
فریاد کشیدی که حقیقت را بگویی
خط ۵۹۹: خط ۶۴۶:
و تو می‌لرزیدی
و تو می‌لرزیدی


هم‌چون شمعی در دام باد  
هم‌چون شمعی در دام باد


در دام باد،
در دام باد،
خط ۶۰۵: خط ۶۵۲:
تو شجاع‌ترین بودی
تو شجاع‌ترین بودی


تو شجاع‌ترین بودی  
تو شجاع‌ترین بودی


پلی بودی
پلی بودی
خط ۶۵۱: خط ۶۹۸:
تو در خاطرات ما و ذهن ما زنده می‌مانی
تو در خاطرات ما و ذهن ما زنده می‌مانی


تو در تاریخ ما زنده خواهی کرد  
تو در تاریخ ما زنده خواهی کرد


تو در پرچم‌های زنده خواهی ماند
تو در پرچم‌های زنده خواهی ماند
خط ۶۶۳: خط ۷۱۰:
تو شجاع‌ترین بودی<ref>[https://persianmodernpoetry.blogspot.com/ تو شجاع‌ترین بودی - وبلاگ زری اصفهانی]</ref>
تو شجاع‌ترین بودی<ref>[https://persianmodernpoetry.blogspot.com/ تو شجاع‌ترین بودی - وبلاگ زری اصفهانی]</ref>


== منابع: ==
== منابع ==
۸٬۷۶۲

ویرایش

منوی ناوبری