سیاوش سیفی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۵۱: خط ۵۱:
سیاوش سیفی پس از [[انقلاب ضد سلطنتی|انقلاب ضدسلطنتی]] همراه با سردار [[موسی خیابانی]] به تبریز رفت و در آن‌جا مسئولیت‌هایی را به‌عهده گرفت. سیاوش سیفی جهت فراهم کردن زمینه‌ی راه‌اندازی رادیو صدای مجاهد، نخستین مسئول مجاهد بود که در اوایل سال ۱۳۶۰، به کردستان رفت.
سیاوش سیفی پس از [[انقلاب ضد سلطنتی|انقلاب ضدسلطنتی]] همراه با سردار [[موسی خیابانی]] به تبریز رفت و در آن‌جا مسئولیت‌هایی را به‌عهده گرفت. سیاوش سیفی جهت فراهم کردن زمینه‌ی راه‌اندازی رادیو صدای مجاهد، نخستین مسئول مجاهد بود که در اوایل سال ۱۳۶۰، به کردستان رفت.


سیاوش سیفی، پس از ۳۰ خردادماه ۱۳۶۰، در سازماندهی مقاومت مسلحانه در استان‌های گیلان و مازندران و راه‌اندازی شاخه‌ی جنگل، نقشی کلیدی و تعیین‌کننده داشت. او در مرداد ۱۳۶۱، معاون مرکزیت و مسئول کل بخش شهرستان سازمان مجاهدین خلق ایران بود. کار سیاوش سیفی در شرایط اختناق رژیم [[روح‌الله خمینی|خمینی]]، حفظ تماس و رساندن رهنمودهای سازمانی به شهرهای مختلف بود. این کار در شرایطی انجام می‌شد که در خیابان‌های تهران قدم به قدم از عابران پیاده تا مسافران تاکسی و اتوبوس شهری و خودروهای شخصی تفتیش و بازرسی می‌شدند. اما سیاوش سیفی مانع از این شد که رژیم [[روح‌الله خمینی|خمینی]] بتواند ارتباط  سر و بدنه‌ی سازمان مجاهدین خلق را قطع کند. سیاوش سیفی توانست با پیشدستی بر نظام جمهوری اسلامی که قصد نابودی مجاهدین را داشت، به موقع اقدام کند و ضمن سوزاندن بسیاری از طرح‌های رژیم اسلامی، با تجدید سازماندهی، آتش مقاومت و اعتراض را در شهرهای میهن روشن نگهدارد. این تجدید سازماندهی و تغییر و جابه‌جایی کادرها، گاه روزانه چند بار برای یک شهر ضرورت پیدا می‌کرد.<ref name=":0" />  
سیاوش سیفی، پس از ۳۰ خردادماه ۱۳۶۰، در سازماندهی مقاومت مسلحانه در استان‌های گیلان و مازندران و راه‌اندازی شاخه‌ی جنگل، نقشی کلیدی و تعیین‌کننده داشت. او در مرداد ۱۳۶۱، معاون مرکزیت و مسئول کل بخش شهرستان سازمان مجاهدین خلق ایران بود. کار سیاوش سیفی در شرایط اختناق رژیم [[روح‌الله خمینی|خمینی]]، حفظ تماس و رساندن رهنمودهای سازمانی به شهرهای مختلف بود. این کار در شرایطی انجام می‌شد که در خیابان‌های تهران قدم به قدم از عابران پیاده تا مسافران تاکسی و اتوبوس شهری و خودروهای شخصی تفتیش و بازرسی می‌شدند.  
 
اما سیاوش سیفی مانع از این شد که رژیم [[روح‌الله خمینی|خمینی]] بتواند ارتباط  سر و بدنه‌ی سازمان مجاهدین خلق را قطع کند. سیاوش سیفی توانست با پیشدستی بر نظام جمهوری اسلامی که قصد نابودی مجاهدین را داشت، به موقع اقدام کند و ضمن سوزاندن بسیاری از طرح‌های رژیم اسلامی، با تجدید سازماندهی، آتش مقاومت و اعتراض را در شهرهای میهن روشن نگهدارد. این تجدید سازماندهی و تغییر و جابه‌جایی کادرها، گاه روزانه چند بار برای یک شهر ضرورت پیدا می‌کرد.<ref name=":0" />  


== درگیری  ==
== درگیری  ==
در روز دهم مردادماه ۱۳۶۱، جمهوری اسلامی به واسطه‌ی شبکه مخفی‌اش موسوم به  ''عبدالله پیام''، به موقعیت پایگاه سیاوش سیفی پی برده بود. شبکه‌ی مخفی عبدالله پیام ترکیبی از مأموران رژیم ایران و اطلاعات [[ساواک]] شاه بود که دشمن، با اختفای کامل برای مبارزه با مجاهدین تدارک دیده بود.  طرح این شبکه این بود که مجاهدین را اسیر و دست‌گیر کنند. به همین دلیل تلاش کرد بدون اینکه اعضای خانه تیمی پی ببرند، ده‌ها حلقه محاصره گرد این پایگاه ایجاد کند. با این همه اعضای خانه متوجه محاصره پایگاه شده و موفق شدند تعدادی از افراد خانه را خارج کنند.<ref name=":0" />  
در روز دهم مردادماه ۱۳۶۱، جمهوری اسلامی به واسطه‌ی شبکه مخفی‌اش موسوم به  ''عبدالله پیام''، به موقعیت پایگاه سیاوش سیفی پی برده بود. شبکه‌ی مخفی عبدالله پیام ترکیبی از مأموران رژیم ایران و اطلاعات [[ساواک]] شاه بود که دشمن، با اختفای کامل برای مبارزه با مجاهدین تدارک دیده بود.   
 
طرح این شبکه این بود که مجاهدین را اسیر و دست‌گیر کنند. به همین دلیل تلاش کرد بدون اینکه اعضای خانه تیمی پی ببرند، ده‌ها حلقه محاصره گرد این پایگاه ایجاد کند. با این همه اعضای خانه متوجه محاصره پایگاه شده و موفق شدند تعدادی از افراد خانه را خارج کنند.<ref name=":0" />  
 
تهاجم [[سپاه پاسداران انقلاب اسلامی|سپاه پاسداران]] و مأموران نظام جمهوری اسلامی در ساعت ۷ صبح آغاز شد؛  مجاهدین مستقر در این خانه تیمی آمادگی آن را داشتند. رژیم ایران تجربه‌ی درگیری‌های ۱۹ بهمن سال ۱۳۶۰، و ۱۲ اردیبهشت و ۱۹ اردیبهشت سال ۱۳۶۱، را داشت و می‌دانست که با نزدیک شدن به هر پایگاه مجاهدین، آنان  نیز مقاومت خواهند کرد و پاسخ خواهند داد. 


تهاجم [[سپاه پاسداران انقلاب اسلامی|سپاه پاسداران]] و مأموران نظام جمهوری اسلامی در ساعت ۷ صبح آغاز شد؛  مجاهدین مستقر در این خانه تیمی آمادگی آن را داشتند. رژیم ایران تجربه‌ی درگیری‌های ۱۹ بهمن سال ۱۳۶۰، و ۱۲ اردیبهشت و ۱۹ اردیبهشت سال ۱۳۶۱، را داشت و می‌دانست که با نزدیک شدن به هر پایگاه مجاهدین، آنان  نیز مقاومت خواهند کرد و پاسخ خواهند داد. به همین خاطر با استفاده از شبکه‌ی نیروهای امنیتی ویژه خود موسوم به  ''عبدالله پیام'' حمله خود را طوری سازمان داده بود که حداقل تلفات را بدهد و بیشترین ضربه را به مجاهدین وارد کند، به همین سبب پاسداران بدون هیچ اخطار قبلی، ناگهان با سلاح‌های نیمه سنگین مثل مسلسل و آر.پی.جی شروع به شلیک کردند. سیاوش سیفی پیشاپیش درصد عمده‌ای از طرح نیروهای جمهوری اسلامی را کشف کرده و اغلب نفرات تحت فرماندهیش، پایگاه‌های خود را از خانه تیمی خارج کرده بود. <ref>[https://fa.iranfreedom.org/%d8%ad%d9%85%d8%a7%d8%b3%d9%87-%d9%be%d8%a7%db%8c%d8%af%d8%a7%d8%b1%db%8c-%d9%88-%d9%86%d8%a8%d8%b1%d8%af-%db%b1%db%b0%d9%85%d8%b1%d8%af%d8%a7%d8%af%db%b6%db%b1-%d8%aa%d9%87%d8%b1%d8%a7%d9%86/ حماسه پایداری و نبرد ۱۰ مرداد ۱۳۶۱ - سایت ایران آزادی]</ref>  
به همین خاطر با استفاده از شبکه‌ی نیروهای امنیتی ویژه خود موسوم به  ''عبدالله پیام'' حمله خود را طوری سازمان داده بود که حداقل تلفات را بدهد و بیشترین ضربه را به مجاهدین وارد کند، به همین سبب پاسداران بدون هیچ اخطار قبلی، ناگهان با سلاح‌های نیمه سنگین مثل مسلسل و آر.پی.جی شروع به شلیک کردند. سیاوش سیفی پیشاپیش درصد عمده‌ای از طرح نیروهای جمهوری اسلامی را کشف کرده و اغلب نفرات تحت فرماندهیش، پایگاه‌های خود را از خانه تیمی خارج کرده بود. <ref>[https://fa.iranfreedom.org/%d8%ad%d9%85%d8%a7%d8%b3%d9%87-%d9%be%d8%a7%db%8c%d8%af%d8%a7%d8%b1%db%8c-%d9%88-%d9%86%d8%a8%d8%b1%d8%af-%db%b1%db%b0%d9%85%d8%b1%d8%af%d8%a7%d8%af%db%b6%db%b1-%d8%aa%d9%87%d8%b1%d8%a7%d9%86/ حماسه پایداری و نبرد ۱۰ مرداد ۱۳۶۱ - سایت ایران آزادی]</ref>  


در پایگاه سیاوش سیفی نبرد و درگیری تا ساعت‌ها ادامه داشت. در این نبرد سیاوش سیفی و یارانش همگی جان باختند. از جمله برخی از آنان، فاضله مددپور از مسئولان اتحادیه انجمن‌های دانش‌آموزان مسلمان و همسر سیاوش سیفی و زهره گودرزی بودند.
در پایگاه سیاوش سیفی نبرد و درگیری تا ساعت‌ها ادامه داشت. در این نبرد سیاوش سیفی و یارانش همگی جان باختند. از جمله برخی از آنان، فاضله مددپور از مسئولان اتحادیه انجمن‌های دانش‌آموزان مسلمان و همسر سیاوش سیفی و زهره گودرزی بودند.
خط ۷۰: خط ۷۶:
چند تن از مجاهدینی که در نبرد و درگیری دهم مرداد حضور داشتند و موفق شدند از حلقه‌ی محاصره بگریزند؛ صحنه‌ی نبرد را چنین توصیف کرده‌اند:
چند تن از مجاهدینی که در نبرد و درگیری دهم مرداد حضور داشتند و موفق شدند از حلقه‌ی محاصره بگریزند؛ صحنه‌ی نبرد را چنین توصیف کرده‌اند:


روایت از یک بازمانده:<blockquote>«... به هنگامی که حلقات محاصره گرداگرد چندین پایگاه تکمیل شد و تعداد کثیری مأموران تا دندان مسلح [[روح‌الله خمینی|خمینی]] آخرین دستورات را دریافت کردند، صدای شلیک و انفجار سکوت صبح‌گاهی تهران را فرو ریخت؛ و تهاجم پاسداران خمینی به پایگاه‌های مجاهدین در چندین نقطه شهر آغاز شد. نبرد ساعت‌ها به طول انجامید، تعدادی از زنان و مردان مجاهد خلق موفق شدند با استفاده از فرصت‌های مناسب و در پناه آتش دیگر یاران خود حلقه‌ی محاصره پاسداران را شکسته و با حمایت مردم به دیگر پایگاه‌ها بروند. تعدادی از مجاهدین خلق پس از ساعت‌ها نبرد و شلیک آخرین گلوله‌های خود سرانجام جان باختند…»</blockquote>روایت دیگر:<blockquote>'''...''' روزهای قبل از ۱۰ مرداد سال ۱۳۶۱ یادم می‌آید چه بگیر وببندهایی بود. مأموران رژیم توی تمام نقاط شهر ریخته بودند و هر ترددی را کنترل می‌کردند. پایگاه‌های مجاهدین هم که خیلی زیاد بود. میلیشیا که امان از دست رژیم گرفته بودند و راحتش نمی‌گذاشتند توی هر نقطه‌ای می‌رفت بهش ضربه می‌زد. پایگاه ما توی امیرآباد شمالی خیابان پروین بود. یادم می‌آید قبل از ۱۰ مرداد،  یک سکوت بی‌سیمی روی شبکه‌های بی‌سیمی پاسداران اجرا شده بود و همه چیز حاکی از این بود که همین روزها درگیری خواهد بود. یک شبکه‌ای به‌نام عبدالله پیام راه انداخته بودند که با فرهنگ لمپنی و بسیار زشت و غیراخلاقی صحبت می‌کردند و به همدیگر پیام می دادند. به این ترتیب توانسته بودند تعدادی از پایگاه‌های مجاهدین را شناسایی کنند و به زعم خودشان یک برنامه‌ای ریخته بودند که ۱۰ مرداد بتوانند یک ضربه سراسری را به سازمان بزنند. آمدم که بیام وارد پایگاه بشوم، دیدم یکی از پاسداران رژیم صاف کلید را انداخت توی در ساختمان مقابل پایگاه و رفت تو، دیگر هیچ شکی نمی‌شد کرد. وارد پایگاه شدم و به فرمانده کاظم (کاظم محمدی‌گیلانی، پسر آیت‌الله [[محمد محمدی گیلانی|محمد محمدی‌گیلانی]]) اطلاع دادم که الان درگیری می‌شود و ما محاصره هستیم. فرمانده کاظم درست توی اون لحظه‌ای که به‌او اطلاع دادم، گفت امروز یک درسی به مزدورای رژیم بدیم که تا ابد یاد کنند...درگیری شروع شد. با مسلسل، آرپی جی، نارنجک انداز تمام پایگاه را داشتند از بین می‌بردند و نابود می‌کردند. توی آن پایگاه علیرضا حسینی، مریم خدایی‌صفت، فاطمه اثنی‌عشری، و یکی دیگر از شهدا که من فقط به‌نام یوسف می‌شناختم، ما این پنج نفر مانده بودیم آن‌جا با فرزند خردسال فاطمه اثنی عشری. <ref>[https://www.iranntv.com/2019/07/31/%D8%AD%D9%85%D8%A7%D8%B3%D9%87-%D9%86%D8%A8%D8%B1%D8%AF-%D9%88-%D8%B4%D9%87%D8%A7%D8%AF%D8%AA-%D9%81%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86%D8%AF%D9%87-%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D9%88%D8%B4-%D8%B3%DB%8C%D9%81%DB%8C-%D9%88/ شهادت فرمانده سیاوش سیفی - سایت سیمای آزادی]</ref></blockquote>
روایت از یک بازمانده:<blockquote>«... به هنگامی که حلقات محاصره گرداگرد چندین پایگاه تکمیل شد و تعداد کثیری مأموران تا دندان مسلح [[روح‌الله خمینی|خمینی]] آخرین دستورات را دریافت کردند، صدای شلیک و انفجار سکوت صبح‌گاهی تهران را فرو ریخت؛ و تهاجم پاسداران خمینی به پایگاه‌های مجاهدین در چندین نقطه شهر آغاز شد.  
 
نبرد ساعت‌ها به طول انجامید، تعدادی از زنان و مردان مجاهد خلق موفق شدند با استفاده از فرصت‌های مناسب و در پناه آتش دیگر یاران خود حلقه‌ی محاصره پاسداران را شکسته و با حمایت مردم به دیگر پایگاه‌ها بروند. تعدادی از مجاهدین خلق پس از ساعت‌ها نبرد و شلیک آخرین گلوله‌های خود سرانجام جان باختند…»</blockquote>روایت دیگر:<blockquote>'''...''' روزهای قبل از ۱۰ مرداد سال ۱۳۶۱ یادم می‌آید چه بگیر وببندهایی بود. مأموران رژیم توی تمام نقاط شهر ریخته بودند و هر ترددی را کنترل می‌کردند. پایگاه‌های مجاهدین هم که خیلی زیاد بود. [[میلیشیا]] که امان از دست رژیم گرفته بودند و راحتش نمی‌گذاشتند توی هر نقطه‌ای می‌رفت بهش ضربه می‌زد. پایگاه ما توی امیرآباد شمالی خیابان پروین بود.  
 
یادم می‌آید قبل از ۱۰ مرداد،  یک سکوت بی‌سیمی روی شبکه‌های بی‌سیمی پاسداران اجرا شده بود و همه چیز حاکی از این بود که همین روزها درگیری خواهد بود. یک شبکه‌ای به‌نام عبدالله پیام راه انداخته بودند که با فرهنگ لمپنی و بسیار زشت و غیراخلاقی صحبت می‌کردند و به همدیگر پیام می دادند.  
 
به این ترتیب توانسته بودند تعدادی از پایگاه‌های مجاهدین را شناسایی کنند و به زعم خودشان یک برنامه‌ای ریخته بودند که ۱۰ مرداد بتوانند یک ضربه سراسری را به سازمان بزنند. آمدم که بیام وارد پایگاه بشوم، دیدم یکی از پاسداران رژیم صاف کلید را انداخت توی در ساختمان مقابل پایگاه و رفت تو، دیگر هیچ شکی نمی‌شد کرد.  
 
وارد پایگاه شدم و به فرمانده کاظم (کاظم محمدی‌گیلانی، پسر آیت‌الله [[محمد محمدی گیلانی|محمد محمدی‌گیلانی]]) اطلاع دادم که الان درگیری می‌شود و ما محاصره هستیم. فرمانده کاظم درست توی اون لحظه‌ای که به‌او اطلاع دادم، گفت امروز یک درسی به مزدورای رژیم بدیم که تا ابد یاد کنند...درگیری شروع شد.  
 
با مسلسل، آرپی جی، نارنجک انداز تمام پایگاه را داشتند از بین می‌بردند و نابود می‌کردند. توی آن پایگاه علیرضا حسینی، مریم خدایی‌صفت، فاطمه اثنی‌عشری، و یکی دیگر از شهدا که من فقط به‌نام یوسف می‌شناختم، ما این پنج نفر مانده بودیم آن‌جا با فرزند خردسال فاطمه اثنی عشری. <ref>[https://www.iranntv.com/2019/07/31/%D8%AD%D9%85%D8%A7%D8%B3%D9%87-%D9%86%D8%A8%D8%B1%D8%AF-%D9%88-%D8%B4%D9%87%D8%A7%D8%AF%D8%AA-%D9%81%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86%D8%AF%D9%87-%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D9%88%D8%B4-%D8%B3%DB%8C%D9%81%DB%8C-%D9%88/ شهادت فرمانده سیاوش سیفی - سایت سیمای آزادی]</ref></blockquote>


== منابع ==
== منابع ==
<references />
<references />
۱۳٬۱۳۵

ویرایش