|
|
| (۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) |
| خط ۱: |
خط ۱: |
| '''فاطمه امینی''' ( درگذشت ۲۵ مرداد ۱۳۵۴) فاطمه در شهر مشهد و در خانوادهای مذهبی که دارای افکار سیاسی بود متولد شد. فاطمه امینی از سال 1341 فعالیتهای سیاسی خود را آغاز کرد و به کمک جمعی از همفکرانش یک انجمن زنان مترقی را تشکیل داد. در آن زمان او در دانشکده ادبیات دانشگاه مشهد تحصیل میکرد. در همین سالها در یک محفل مذهبی در مشهد شروع به فعالیت کرد. سال 1343 از دانشگاه فارغالتحصیل شد و به تدریس در دبیرستانهای دخترانه مشهد مشغول شد. در عینحال کوشش میکرد کودکان محروم و زحمتکش را در این مدارس نسبت به مسائل اجتماعی سیاسی آگاه کند و آنان را با معیارها و مفاهیم انقلابی اسلام راستین آشنا سازد. فاطمه امینی در سال 1349 به تهران رفت. او در تهران در رابطه دور و حتی غیرمستقیم باسازمان مجاهدین خلق ایران قرار گرفت و به سرعت فعال شد. فاطمه با پشتکار ستایشانگیز خود توانست تواناییهای خود را ارتقا دهد و سرانجام در سال 13499 به عضویت سازمان مجاهدین درآمد. در این زمان او در جلسات تفسیر قرآن آیتالله طالقانی شرکت میکرد و بینش و شناخت خود را نسبت به قرآن عمق میبخشید. بهدنبال ضربه شهریور 1350، همسر او دستگیر و به 10سال زندان محکوم گردید. ضربه سهمگین شهریور 1350 کمترین تزلزلی در ایمان و اراده استوار این مجاهد قهرمان وارد نساخت. پس از ضربه شهریور50 که بیش از 90درصد اعضا و کادرهای مجاهدین دستگیر شدند، فاطمه مسئولیت سازماندهی خانوادههای مجاهدین جهت بهراهانداختن حرکتهای افشاگرانه و اعتراضی را بهعهده داشت. در جریان مسائل پیچیده بعدی جنبش، نظیر جریان اپورتونیستی فاطمه با صلابت و قاطعیت انقلابی، موضع اصولی خود را حفظ کرد. فاطمه امینی در تابستان 1353 زندگی مخفی_مبارزاتی خود را شروع کرد. در 1۶اسفند 1353 بر سر یک قرار لو رفتهای که با یکی از سمپاتهایش داشت دستگیر و بلافاصله به زیر شکنجه کشیده شد. فاطمه قهرمان 5 ماهونیم در زیر ددمنشانهترین شکنجههای دژخیمان ساواک قرار داشت. آنقدر او را شلاق زدند و آنقدر بدنش را با منقل برقی سوزاندند که دیگر جای سالمی بر پیکر نحیفش باقی نمانده بود. او در همان اولین ماه دستگیری بر اثر سوختگی شدید پشتش فلج شد. فاطمه در تمام این مدت یا در شکنجهگاه اوین بود یا در اتاقهای شکنجه کمیته یا در بیمارستان شهربانی، اما کوچکترین اطلاعاتی به دشمن نداد و هویت خود را نیز، تنها «مجاهد خلق» اعلام نمود.
| |
|
| |
|
| در روز ۲۵ مرداد ۱۳۵۴ زیر شکنجه بهشهادت رسید او اولین زن انقلابی و مجاهد خلق بود که در دوران نبرد مسلحانه با رژیم شاه در زیر شکنجه شهید شد و نامش برای همیشه زینتبخش جنبش مسلحانه و انقلاب مردم ایران علیه دیکتاتوری سلطنتی گردید زنی قهرمان که از خود نامی بیزوال در یقین به راه و رسمی ماندگار در وفای به عهد و پایداری تا به آخر باقی گذاشت؛ «فاطمه امینی!» | | }} |
| | '''فاطمه امینی''' ( درگذشت ۲۵ مرداد ۱۳۵۴) فاطمه در شهر [[مشهد]] و در خانوادهای مذهبی که دارای افکار سیاسی بود متولد شد. فاطمه امینی از سال ۱۳۴۱ فعالیتهای سیاسی خود را آغاز کرد و به کمک جمعی از همفکرانش یک انجمن زنان مترقی را تشکیل داد. در آن زمان او در دانشکده ادبیات دانشگاه مشهد تحصیل میکرد. در همین سالها در یک محفل مذهبی در مشهد شروع به فعالیت کرد. سال ۱۳۴۳ از دانشگاه فارغالتحصیل شد و به تدریس در دبیرستانهای دخترانه مشهد مشغول شد. در عینحال کوشش میکرد کودکان محروم و زحمتکش را در این مدارس نسبت به مسائل اجتماعی سیاسی آگاه کند . فاطمه امینی در سال ۱۳۴۹به تهران رفت. او در تهران در رابطه دور و حتی غیرمستقیم با سازمان مجاهدین خلق ایران قرار گرفت و به سرعت فعال شد. فاطمه در سال ۱۳۴۹ به عضویت سازمان مجاهدین درآمد. در این زمان او در جلسات تفسیر قرآن آیتالله طالقانی شرکت میکرد. بهدنبال ضربه شهریور ۱۳۵۰، همسر او دستگیر و به ۱۰سال زندان محکوم گردید. . پس از [[ضربه شهریور۵۰]] که بیش از ۹۰درصد اعضا و کادرهای مجاهدین دستگیر شدند، فاطمه مسئولیت سازماندهی خانوادههای مجاهدین جهت بهراهانداختن حرکتهای افشاگرانه و اعتراضی را بهعهده داشت. در جریان مسائل پیچیده بعدی جنبش، نظیر [[جریان اپورتونیستی]] فاطمه، موضع اصولی خود را حفظ کرد. فاطمه امینی در تابستان ۱۳۵۳زندگی مخفی_مبارزاتی خود را شروع کرد. در 1۶اسفند ۱۳۵۳ بر سر یک قرار لو رفتهای که با یکی از سمپاتهایش داشت دستگیر و بلافاصله به زیر شکنجه کشیده شد. فاطمه ۵ ماهونیم در زیر شکنجههای ساواک قرار داشت. آنقدر او را شلاق زدند و آنقدر بدنش را با منقل برقی سوزاندند که دیگر جای سالمی بر پیکر نحیفش باقی نمانده بود. او در همان اولین ماه دستگیری بر اثر سوختگی شدید پشتش فلج شد. فاطمه در تمام این مدت یا در اوین بود یا در اتاقهای شکنجه کمیته یا در بیمارستان شهربانی، اما کوچکترین اطلاعاتی نداد و هویت خود را نیز، تنها «مجاهد خلق» اعلام نمود. |
| | |
| | در روز ۲۵ مرداد ۱۳۵۴ زیر شکنجه درگذشت او اولین زن مجاهد خلق بود که در دوران نبرد مسلحانه با رژیم شاه در زیر شکنجه درگذشت. |
|
| |
|
| == '''فعالیتها''' == | | == '''فعالیتها''' == |
| در سالهای دهه 40 و 50شمسی ورود زنان مجاهد و انقلابی همچون فاطمه امینی و اشرف رجوی به تشکیلات مخفی سازمان مجاهدین و سایر سازمانهای مبارز، انگشتشمار بود. از اینرو چنین زنانی تأثیرات ژرفی بر دختران دانشگاهی و زنان روشنفکر میگذاشتند.
| |
|
| |
| زندگی مجاهد شهید فاطمه امینی و بهخصوص فراز آخر آن همچون تابش نور در دل ظلمت دیکتاتوری شاه و همچون سپیدی امید در شبهای تار نومیدی بود و فضای جامعه اختناقزده را دگرگون کرد. تا آنجا که مردم پس از پیروزی انقلاب ضدسلطنتی نام آنها را بر روی مدارس، بیمارستانها، دانشکدهها و حتی کوچهها و خیابانها میگذاشتند. با ظهور زنانی همچون فاطمه امینی در میدان مبارزه مسلحانه با استبداد سلطنتی؛ ارزشها عوض شده بود! و با فاطمه امینی بهعنوان زنی پیشتاز و قهرمان در این مسیر؛ بهطور خاص زنان روشنفکر و تحصیلکرده در دانشگاهها؛ یقین به توانایی تغییر را با او باز یافتند؛ چرا که فاطمه قهرمان، با مقاومت شگفتانگیز در زیر شکنجههای سبعانه بازجویان ساواک شاه، راه تغییر به جانب ارزشهای نوین مبارزاتی و نبرد با ستم و بیداد زمانه را بر روی زنان ایران گشود…
| |
|
| |
| فاطمه پس از پشت سر گذاشتن فراز و نشیب بسیار و بهدست آوردن تجاربی ارزنده در رابطه با محافل مترقی مذهبی و سیاسی، سرانجام به ضرورت کار سازمانیافته در کادر سازمانی انقلابی پی برد، سازمانی که بر مبنای یک تئوری انقلابی بتواند راه سخت و پرپیچ و خم مبارزه را بپیماید و سرانجام تودههای ستم کشیده را بهسر منزل رهایی رهمنون گردد.
| |
|
| |
| === زندگی مخفی === | | === زندگی مخفی === |
| فاطمه امینی در تابستان 1353 زندگی مخفی_مبارزاتی خود را شروع کرد و تمام وقت و انرژی خود را صرف سازمان مجاهدین کرد. فاطمه امینی در این زمان ضمن ادامه فعالیت مخفی _ سازمانی خود در دبیرستان رفاه تهران نیز تدریس میکرد. او مسئول ارتباط با خانوادههای شهدا و زندانیان مجاهد خلق و حل مسائل آنها بود. او مستقیماً تظاهرات و حرکات اعتراضآمیز خانوادهها را علیه رژیم دیکتاتوری شاه همگام با سایر خواهران رهبری میکرد. فاطمه در اغلب بیدادگاههای نظامی شاه شرکت کرد و اطلاعات مهمی از درون اتاقهای دربسته با خود بیرون آورد. او همچنین در ملاقات با زندانیان مجاهد، یک عامل مهم انتقال و رد و بدل اخبار جنبش میان داخل زندان و بیرون زندان بود. در چند مورد نیز بررسیها و شناساییهایی در مورد امکان فرار از زندان بهعمل آورد که به نتیجه نرسید. فاطمه امینی ضمن تماسهای گستردهیی که با خانوادهها داشت در مدت کوتاهی توانسته بود امکانات پشت جبهه تازه و وسیعی برای سازمان فراهم سازد که تاثیر بهسزایی در تثبیت و رشد سازمان مجاهدین در شرایط بعد از ضربه شهریور ۱۳۵۴ داشت. فاطمه قبل از آنکه مخفی شود جلسات منظمی نیز برای دختران مبارز و بهخصوص وابستگان شهدا و زندانیان مجاهد ترتیب داد. فاطمه در این جلسات به تفسیر قرآن و طرح مباحث سیاسی میپرداخت. در همین جلسات عناصر مستعد و آماده را برای عضوگیری به سازمان مجاهدین معرفی میکرد. | | فاطمه امینی در تابستان ۱۳۵۳ زندگی مخفی_مبارزاتی خود را شروع کرد و تمام وقت خود را صرف سازمان مجاهدین کرد. فاطمه امینی در این زمان ضمن ادامه فعالیت مخفی _ سازمانی خود در دبیرستان رفاه تهران نیز تدریس میکرد. او مسئول ارتباط با خانوادههای شهدا و زندانیان مجاهد خلق و حل مسائل آنها بود. او مستقیماً تظاهرات و حرکات اعتراضآمیز خانوادهها را علیه رژیم شاه همگام با سایر زنان رهبری میکرد. فاطمه در اغلب دادگاههای نظامی شاه شرکت کرد و اطلاعات مهمی از درون اتاقهای دربسته با خود بیرون آورد. او همچنین در ملاقات با زندانیان مجاهد، یک عامل مهم انتقال و رد و بدل اخبار جنبش میان داخل زندان و بیرون زندان بود. در چند مورد نیز بررسیها و شناساییهایی در مورد امکان فرار از زندان بهعمل آورد که به نتیجه نرسید. فاطمه امینی ضمن تماسهای گستردهیی که با خانوادهها داشت در مدت کوتاهی توانسته بود امکانات پشت جبهه تازه و وسیعی برای سازمان فراهم سازد که تاثیر بهسزایی در تثبیت و رشد سازمان مجاهدین در شرایط بعد از ضربه شهریور ۱۳۵۴ داشت. فاطمه قبل از آنکه مخفی شود جلسات منظمی نیز برای دختران مبارز و بهخصوص وابستگان شهدا و زندانیان مجاهد ترتیب داد. فاطمه در این جلسات به تفسیر قرآن و طرح مباحث سیاسی میپرداخت. در همین جلسات عناصر مستعد و آماده را برای عضوگیری به سازمان مجاهدین معرفی میکرد. |
|
| |
|
| === منحرفین اپورتونیست === | | === منحرفین اپورتونیست === |