حاج‌میرزا آقاسی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۸۱: خط ۸۱:
  | data31  =
  | data31  =
}}
}}
'''حاج میرزا آقاسی''' یا '''ملاعباس''' یا '''حاجی ملاعباس ماکویی''' یا '''حاج میرزا عباس ماکویی''' (ایروانی) متخلص به فخری (۱۱۶۲ یا ۱۱۶۳ خورشیدی، ماکو - مرداد ۱۲۲۸ خورشیدی، کربلا) آخرین صدراعظم محمد شاه قاجار بود. او پس از آن که [[قائم‌مقام فراهانی]] به فرمان محمدشاه کشته شد به این جایگاه رسید.
'''حاج میرزا آقاسی''' یا '''ملاعباس''' یا '''حاجی ملاعباس ماکویی''' یا '''حاج میرزا عباس ماکویی''' '''(ایروانی)''' متخلص به فخری (۱۱۶۲ یا ۱۱۶۳ خورشیدی، ماکو - مرداد ۱۲۲۸ خورشیدی، کربلا) آخرین صدراعظم محمد شاه قاجار بود. او پس از آن که [[قائم‌مقام فراهانی]] به فرمان محمدشاه کشته شد به این جایگاه رسید.


وی پسر حاج میرزا مسلم ایروانی و از '''طایفه بیات''' است. شاه عباس ۳۰۰ خانوار از آنان را از ایروان در ارمنستان امروزی به دره ماکو در منطقه شاوارشان انتقال داد تا امنیت این گذرگاه مهم کوهستانی که دهه‌ها در دست راهزنان ساکن در قلعهٔ ماکو بود حفظ کنند. آقاسی بعد از طی تحصیلات اولیه به عراق رفته و بعد از اتمام تحصیلاتش به ماکو برمی‌گردد و سپس به عنوان معلم نوادگان فتحعلی شاه که به صورت سنتی در خوی ساکن می‌شدند گمارده می‌شود. داستان آشنایی وی با شاهزاده محمد (محمد شاه آینده) از همین کلاس‌ها آغاز می‌گردد و در نهایت او به‌عنوان مراد محمد شاه درمی‌آید.
وی پسر حاج میرزا مسلم ایروانی و از '''طایفه بیات''' است. شاه عباس ۳۰۰ خانوار از آنان را از ایروان در ارمنستان امروزی به دره ماکو در منطقه شاوارشان انتقال داد تا امنیت این گذرگاه مهم کوهستانی که دهه‌ها در دست راهزنان ساکن در قلعهٔ ماکو بود حفظ کنند. آقاسی بعد از طی تحصیلات اولیه به عراق رفته و بعد از اتمام تحصیلاتش به ماکو برمی‌گردد و سپس به عنوان معلم نوادگان فتحعلی شاه که به صورت سنتی در خوی ساکن می‌شدند گمارده می‌شود. داستان آشنایی وی با شاهزاده محمد (محمد شاه آینده) از همین کلاس‌ها آغاز می‌گردد و در نهایت او به‌عنوان مراد محمد شاه درمی‌آید.
خط ۸۸: خط ۸۸:


== زندگی‌نامه حاج میزا آقاسی    ==
== زندگی‌نامه حاج میزا آقاسی    ==
حاج میرزا آقاسی پسر حاج میرزا مسلم ایروانی و از طایفه بیات است. پدرش از ایروان با عشیره و خویشاوندان خود کوچ کرده در شهر ماکو اقامت گزید و در پیشه زارعین و دهاقین زندگانی مینمود. حاج میرزا آقاسی در ماکو متولد شد. وی در سن چهارده سالگی جهت ادامه تحصیل عازم عتبات عالیات گردید و در محضر آخوند ملا عبد الصمد همدانی درس خواند و ارادت خاصی نسبت به وی پیدا کرد. بعد از مرگ استاد، به همدان و بعد آذربایجان رفت و چون از علوم دینی اطلاع کافی داشت میرزا عیسی قائم‌مقام، وی را به تعلیم فرزندش میرزا موسی خان گذاشت و او از لباس درویشی به کسوت ملائی درآمد. خدمت در دستگاه قائم‌مقام بزرگ موجب گردید تا هر چند وقت به حضور [[عباس میرزا]] نائب السلطنه برسد. وی سپس مسؤولیت تربیت فرزندان عباس میرزا را به عهده گرفت و بیش از همه در محمد میرزا نفوذ پیدا کرد.
حاج میرزا آقاسی پسر حاج میرزا مسلم ایروانی و از طایفه بیات است. پدرش از ایروان با عشیره و خویشاوندان خود کوچ کرده در شهر ماکو اقامت گزید و در پیشه زارعین و دهاقین زندگانی مینمود. حاج میرزا آقاسی در ماکو متولد شد. وی در سن چهارده سالگی جهت ادامه تحصیل عازم عتبات عالیات گردید و در محضر آخوند ملا عبدالصمد همدانی درس خواند و ارادت خاصی نسبت به وی پیدا کرد. بعد از مرگ استاد، به همدان و بعد آذربایجان رفت و چون از علوم دینی اطلاع کافی داشت میرزا عیسی قائم‌مقام، وی را به تعلیم فرزندش میرزا موسی خان گذاشت و او از لباس درویشی به کسوت ملائی درآمد. خدمت در دستگاه قائم‌مقام بزرگ موجب گردید تا هر چند وقت به حضور [[عباس میرزا]] نائب السلطنه برسد. وی سپس مسؤولیت تربیت فرزندان عباس میرزا را به عهده گرفت و بیش از همه در محمد میرزا نفوذ پیدا کرد.


در جریان جنگهای دوره دوم [[ایران]] و روسیه، حاج میرزا آقاسی به اسم معلم بهرام میرزا و جهانگیر میرزا همراه اردو بود. دراین ایام که مصادف با تبعید قائم‌مقام بود، حاج میرزا آقاسی به خدمت فتحعلی شاه راه نداشت و میرزا نصرالله اردبیلی را که معلم شاهزادگان بود به بی‌کفایتی در امر تعلیم در نظر عباس میرزا نائب السلطنه جلوه میداد. این امر باعث شد که عباس میرزا، حاج میرزا آقاسی را اذن داد که هفته ای دوبار به خدمت فتحعلی شاه رسیده، راجع به امر تعلیم بچه‌ها بکوشد. او از طریق عرفان و معرفت و خداشناسی و زهد و ورع در فتحعلی شاه نفوذ پیدا کرد.
در جریان جنگهای دوره دوم [[ایران]] و روسیه، حاج میرزا آقاسی به اسم معلم بهرام میرزا و جهانگیر میرزا همراه اردو بود. دراین ایام که مصادف با تبعید قائم‌مقام بود، حاج میرزا آقاسی به خدمت فتحعلی شاه راه نداشت و میرزا نصرالله اردبیلی را که معلم شاهزادگان بود به بی‌کفایتی در امر تعلیم در نظر عباس میرزا نائب السلطنه جلوه میداد. این امر باعث شد که عباس میرزا، حاج میرزا آقاسی را اذن داد که هفته ای دوبار به خدمت فتحعلی شاه رسیده، راجع به امر تعلیم بچه‌ها بکوشد. او از طریق عرفان و معرفت و خداشناسی و زهد و ورع در فتحعلی شاه نفوذ پیدا کرد.
خط ۹۹: خط ۹۹:
حاجی میرزا آقاسی در ابتدای صدارت خود پیوسته اظهار می‌داشت که وزارت عظمی خاص محمدخان امیرنظام است. او می‌گفت چون نصرت پادشاه اسلام فرض است و مرا در جهت شاه عقیدتی به کمال باشد، روزی چند زحمت این خدمت بر خویش می‌نهم و دامن تقوی خویشتن به پلیدی‌های دنیوی آلوده می‌سازم تا محمدخان زنگنه امیرنظام از آذربایجان برسد و زمام امور را به دست گیرد. اما پس از گذشت ایامی چند، تغییر عقیده داد و برای تحکیم موقعیت خود شروع به حذف رقبای سیاسی خود نمود. وی به بهانهٔ اعطای منصب صدارت امیرنظام را به تهران فراخواند اما پس از ۲ ماه مجدداً او را روانهٔ آذربایجان نمود تا از پایتخت دور باشد. برای دفع خطرات عبدالله‌خان امین‌الدوله که همچنان در [[اصفهان]] به سر می‌برد، درصدد برآمد تا از در ملاطفت وی را به دارالخلافه فرا خواند و چون موفق به این کار نشد خواستار شفاعت مکنیل وزیر مختار انگلیس در تهران شد.
حاجی میرزا آقاسی در ابتدای صدارت خود پیوسته اظهار می‌داشت که وزارت عظمی خاص محمدخان امیرنظام است. او می‌گفت چون نصرت پادشاه اسلام فرض است و مرا در جهت شاه عقیدتی به کمال باشد، روزی چند زحمت این خدمت بر خویش می‌نهم و دامن تقوی خویشتن به پلیدی‌های دنیوی آلوده می‌سازم تا محمدخان زنگنه امیرنظام از آذربایجان برسد و زمام امور را به دست گیرد. اما پس از گذشت ایامی چند، تغییر عقیده داد و برای تحکیم موقعیت خود شروع به حذف رقبای سیاسی خود نمود. وی به بهانهٔ اعطای منصب صدارت امیرنظام را به تهران فراخواند اما پس از ۲ ماه مجدداً او را روانهٔ آذربایجان نمود تا از پایتخت دور باشد. برای دفع خطرات عبدالله‌خان امین‌الدوله که همچنان در [[اصفهان]] به سر می‌برد، درصدد برآمد تا از در ملاطفت وی را به دارالخلافه فرا خواند و چون موفق به این کار نشد خواستار شفاعت مکنیل وزیر مختار انگلیس در تهران شد.


رقیب دیگر حاجی میرزا آقاسی اللهیارخان آصف‌الدوله دایی محمدشاه بود که بی‌اجازهٔ شاه از خراسان به تهران آمده بود، میرزا آقاسی برای دفع خطر وی، با شاه هماهنگی نموده و مجدداً آصف‌الدوله را روانهٔ خراسان گردانید. بدینترتیب تا اواخر سال ۱۲۵۲هـ. ق حاجی میرزا آقاسی موقعیت خود را تحکیم بخشید.<ref name=":2">پژوهه - [http://pajoohe.ir/آقاسی،-حاجی-میرزا__a-44935.aspx آقاسی، حاجی میرزا]</ref>
رقیب دیگر حاجی میرزا آقاسی اللهیارخان آصف‌الدوله دایی محمدشاه بود که بی‌اجازهٔ شاه از خراسان به تهران آمده بود، میرزا آقاسی برای دفع خطر وی، با شاه هماهنگی نموده و مجدداً آصف‌الدوله را روانهٔ خراسان گردانید. بدینترتیب تا اواخر سال ۱۲۵۲هجری قمری حاجی میرزا آقاسی موقعیت خود را تحکیم بخشید.<ref name=":2">پژوهه - [http://pajoohe.ir/آقاسی،-حاجی-میرزا__a-44935.aspx آقاسی، حاجی میرزا]</ref>


== رویدادهای خارجی در زمان صدارت حاجی میرزا آقاسی ==
== رویدادهای خارجی در زمان صدارت حاجی میرزا آقاسی ==
خط ۱۳۷: خط ۱۳۷:
صرف نظر از ایرادات وارده بر نحوهٔ صدارت حاجی میرزا آقاسی، اقدامات مثبتی هم توسط وی صورت گرفته‌است. حاجی علت اصلی شکست قوای ایران در برابر روسیه را عدم توانایی سپاهیان ایران و نداشتن توپ‌خانه می‌دانست؛ لذا جهت تقویت بنیهٔ نظامی ایران تلاش نمود و تأسیس قورخانه برای قشون ایران از زمان صدارت وی آغاز شد. به علاوه وی علاقهٔ فراوانی به عمران و آبادی داشت و پول‌های فراوانی صرف حفر قنوات و کشیدن کاریزها نمود که گرچه در پاره‌ای از موارد به آب نمی‌رسید ولی مردم عادی از طریق اشتغال به کار، به نان می‌رسیدند. همچنین در زمان صدارت وی ارزاق عمومی فراوان و ارزان بوده‌است.<ref name=":2" />
صرف نظر از ایرادات وارده بر نحوهٔ صدارت حاجی میرزا آقاسی، اقدامات مثبتی هم توسط وی صورت گرفته‌است. حاجی علت اصلی شکست قوای ایران در برابر روسیه را عدم توانایی سپاهیان ایران و نداشتن توپ‌خانه می‌دانست؛ لذا جهت تقویت بنیهٔ نظامی ایران تلاش نمود و تأسیس قورخانه برای قشون ایران از زمان صدارت وی آغاز شد. به علاوه وی علاقهٔ فراوانی به عمران و آبادی داشت و پول‌های فراوانی صرف حفر قنوات و کشیدن کاریزها نمود که گرچه در پاره‌ای از موارد به آب نمی‌رسید ولی مردم عادی از طریق اشتغال به کار، به نان می‌رسیدند. همچنین در زمان صدارت وی ارزاق عمومی فراوان و ارزان بوده‌است.<ref name=":2" />


== برخی مشکلات حاج میرزا آقاسی حین صدارت ==
== برخی مشکلات حاج میرزا آقاسی در زمان صدارت ==
با قتل قائم مقام و روی کار آمدن حاج میرزا آقاسی، سیاست بی‌طرفی و توازن ایران در قبال دولتهای روسیه و انگلستان بهم خورد و حاج میرزا آقاسی سیاست طرفداری از روسیه را در پیش گرفت لذا به تحریک دولت روسیه در صدد حمله به هرات و تسخیر این شهر برآمد. محمد شاه به هنگام ولایتعهدی عباس میرزا، یک بار به محاصره هرات مشغول بود که به علت فوت پدر ناچار دست از محاصره این شهر کشید. در اوایل سلطنت محمد شاه، کنت سیمونیچ، سفیر روسیه در ایران که مورد احترام و توجه خاص محمد شاه بود، سیاست خاصی در قبال ایران اتخاذ نمود. وی از تمایل ایران نسبت به افغانستان آگاه بود و تلاش میکرد تا توجهات را به افغانستان بیشتر کند، تا بتواند بدین وسیله هم اذهان مردم را از کینه‌ای که به روسها داشتند، دور کند و هم برای انگلیسیها مشغولیت درست کند.
با قتل قائم مقام و روی کار آمدن حاج میرزا آقاسی، سیاست بی‌طرفی و توازن ایران در قبال دولتهای روسیه و انگلستان بهم خورد و حاج میرزا آقاسی سیاست طرفداری از روسیه را در پیش گرفت لذا به تحریک دولت روسیه در صدد حمله به هرات و تسخیر این شهر برآمد. محمد شاه به هنگام ولایتعهدی عباس میرزا، یک بار به محاصره هرات مشغول بود که به علت فوت پدر ناچار دست از محاصره این شهر کشید. در اوایل سلطنت محمد شاه، کنت سیمونیچ، سفیر روسیه در ایران که مورد احترام و توجه خاص محمد شاه بود، سیاست خاصی در قبال ایران اتخاذ نمود. وی از تمایل ایران نسبت به افغانستان آگاه بود و تلاش میکرد تا توجهات را به افغانستان بیشتر کند، تا بتواند بدین وسیله هم اذهان مردم را از کینه‌ای که به روسها داشتند، دور کند و هم برای انگلیسیها مشغولیت درست کند.


خط ۱۴۸: خط ۱۴۸:
دربارهٔ مشکلات خارجی وی هم‌چنین گفته شده‌است که او وارث تمام نتایجی بود که عهدنامه ترکمان‌چای برای ایران در پی‌داشت. از طرفی انگلیسیها برای کامیابی در رقابت با روسها، پس از قرارداد ترکمان‌چای همواره خواستار عقد قرارداد اقتصادی با ایران بودند و سیاستهای حاجی میرزاآقاسی ناراضی بودند. این نارضایتی با محاصره هرات و دوستی ایران با فرانسه شدت یافت؛ نیروهای انگلیسی جزیره خارک را اشغال و بوشهر را محاصره دریایی کردند و با تقویت و حمایت شورشهای افرادی چون آقاخان محلاتی، محمدتقی خان بختیاری، آصف‌الدوله و شاهزادگان فراری مستقر در بغداد، به دخالت در امور داخلی پرداختند.
دربارهٔ مشکلات خارجی وی هم‌چنین گفته شده‌است که او وارث تمام نتایجی بود که عهدنامه ترکمان‌چای برای ایران در پی‌داشت. از طرفی انگلیسیها برای کامیابی در رقابت با روسها، پس از قرارداد ترکمان‌چای همواره خواستار عقد قرارداد اقتصادی با ایران بودند و سیاستهای حاجی میرزاآقاسی ناراضی بودند. این نارضایتی با محاصره هرات و دوستی ایران با فرانسه شدت یافت؛ نیروهای انگلیسی جزیره خارک را اشغال و بوشهر را محاصره دریایی کردند و با تقویت و حمایت شورشهای افرادی چون آقاخان محلاتی، محمدتقی خان بختیاری، آصف‌الدوله و شاهزادگان فراری مستقر در بغداد، به دخالت در امور داخلی پرداختند.


و از طرف دیگر، روسها با تکیه بر واقعه سفارت و قتل گریبایدوف (۱۲۴۳) توقعات بیشتری برای تحقق عهدنامه ترکمان‌چای داشتند. روسها در ۱۲۶۲ از حاجی میرزا آقاسی خواستند مجوز لنگر انداختن کشتیهای جنگی آنان را در مرداب انزلی صادر کند تا پایگاه نظامی ثابت در سواحل جنوب دریای خزر و به خصوص نزدیک استرآباد به دست آورند.
و از طرف دیگر، روسها با تکیه بر واقعه سفارت و قتل گریبایدوف (۱۲۴۳ هجری قمری) توقعات بیشتری برای تحقق عهدنامه ترکمان‌چای داشتند. روسها در ۱۲۶۲ از حاجی میرزا آقاسی خواستند مجوز لنگر انداختن کشتیهای جنگی آنان را در مرداب انزلی صادر کند تا پایگاه نظامی ثابت در سواحل جنوب دریای خزر و به خصوص نزدیک استرآباد به دست آورند.


در مقابل، دولت ایران به‌توصیه حاجی‌میرزا آقاسی، میرزاحسین‌خان آجودانباشی را در رأس هیئتی از طریق عثمانی به اتریش، فرانسه و انگلستان اعزام کرد. اگرچه این اقدام به‌منظور مذاکره با دولت انگلستان بود، ولی حاجی میرزا آقاسی هدف دراز مدتی را پیش‌بینی کرده بود که عبارت بود از ارتباط با فرانسه، استفاده از مستشاران نظامی، خرید اسلحه و جلب حمایت سیاسی فرانسه از ایران، از نوعی که قرارداد فینکنشتاین در سی سال پیش فراهم آورده بود. قرارداد با بلژیک و اسپانیا در سال ۱۸۴۲ میلادی از اقدامات حاجی میرزا آقاسی به‌شمار می‌رود.<ref name=":1">بانک اطلاعات رجال - [http://rijaldb.com/fa/5978/حاج+میرزا+آقاسی حاج میرزا آقاسی]</ref>
در مقابل، دولت ایران به‌توصیه حاجی‌میرزا آقاسی، میرزاحسین‌خان آجودانباشی را در رأس هیئتی از طریق عثمانی به اتریش، فرانسه و انگلستان اعزام کرد. اگرچه این اقدام به‌منظور مذاکره با دولت انگلستان بود، ولی حاجی میرزا آقاسی هدف دراز مدتی را پیش‌بینی کرده بود که عبارت بود از ارتباط با فرانسه، استفاده از مستشاران نظامی، خرید اسلحه و جلب حمایت سیاسی فرانسه از ایران، از نوعی که قرارداد فینکنشتاین در سی سال پیش فراهم آورده بود. قرارداد با بلژیک و اسپانیا در سال ۱۸۴۲ میلادی از اقدامات حاجی میرزا آقاسی به‌شمار می‌رود.<ref name=":1">بانک اطلاعات رجال - [http://rijaldb.com/fa/5978/حاج+میرزا+آقاسی حاج میرزا آقاسی]</ref>
خط ۱۵۵: خط ۱۵۵:
در تمام مدت سیزده سال صدارت آقاسی، پادشاه ایران در حقیقت او بود و محمدشاه علاوه بر آنکه به هیچ وجه در مقابل اعمال و فرمایشات آقاسی مخالفتی نشان نمیداد، با وجود همه خطاها و خراب کاریهای او هر کس از او انتقاد میکرد به تبعید و آزار او میپرداخت. در دستخطهایی که محمدشاه به آقاسی نوشته او را با این عناوین خطاب کرده: «جناب حاجی سلمه الله تعالی یا جعلت فداک یا روحی فداک یا جناب روح پاک».
در تمام مدت سیزده سال صدارت آقاسی، پادشاه ایران در حقیقت او بود و محمدشاه علاوه بر آنکه به هیچ وجه در مقابل اعمال و فرمایشات آقاسی مخالفتی نشان نمیداد، با وجود همه خطاها و خراب کاریهای او هر کس از او انتقاد میکرد به تبعید و آزار او میپرداخت. در دستخطهایی که محمدشاه به آقاسی نوشته او را با این عناوین خطاب کرده: «جناب حاجی سلمه الله تعالی یا جعلت فداک یا روحی فداک یا جناب روح پاک».


این حال مریدی و مرادی بین شاه و وزیر ظاهراً از هر دو جانب بوده، زیرا که آقاسی نیز در پارهای از نامههای خود خطاب به محمدشاه او را ولی خدا میداند و مینویسد که به آن خدایی که آفریننده زمین و زمان و خورشید آسمان است من بنده، به صداقت حضرت مالک اشتر پیوسته خدمتکار صادقم و به ولی مطلق (علیه السلام)، که سر کار پادشاهی را ولی خدامی دانم…
این حال مریدی و مرادی بین شاه و وزیر ظاهراً از هر دو جانب بوده، زیرا که آقاسی نیز در پارهای از نامههای خود خطاب به محمدشاه او را ولی خدا میداند و مینویسد که به آن خدایی که آفریننده زمین و زمان و خورشید آسمان است من بنده، به صداقت حضرت مالک اشتر پیوسته خدمتکار صادقم و به ولی مطلق (علیه السلام)، که سرکار پادشاهی را ولی خدا می‌دانم…


حاج میرزا آقاسی راه صوفیگری را به شاه نشان داد، به طوری که هر دو آنها به دو دوریش معروف شدند. از میرزا آقاسی چه در دوران حیاتش چه پس از مرگش با بدنامی یاد میشود بالاخره صوفیگری شاه و کارهای ناشایست میرزا آقاسی یا هر دو موضوع عاملی بود که بذر بدبختیهای مالی را در ایران کا شت
حاج میرزا آقاسی راه صوفیگری را به شاه نشان داد، به طوری که هر دو آنها به دو دوریش معروف شدند. تمایل محمدشاه به صوفیگری موجب گردید که بر شدت مخالفت روحانیون نسبت به وی افزایش یابد به این ترتیب ملاحظه میشود که صوفیگری در دست آقاسی سلاحی برای مبارزه با قدرت روحانیون بوده‌است.<ref>Iranian.com - [https://iranian.com/main/blog/m-saadat-noury/haji-mirza-aghasi.html رابطه میرزاآقاسی و محمدشاه]</ref>
 
تمایل محمدشاه به صوفیگری موجب گردید که بر شدت مخالفت روحانیون نسبت به وی افزایش یابد به این ترتیب ملاحظه میشود که صوفیگری در دست آقاسی سلاحی برای مبارزه با قدرت روحانیون بوده‌است.<ref>Iranian.com - [https://iranian.com/main/blog/m-saadat-noury/haji-mirza-aghasi.html رابطه میرزاآقاسی و محمدشاه]</ref>


آنچه مسلم به نظر می‌آید این است که روابط حاجی میرزا آقاسی با محمد شاه که نوشته‌اند به کرامات و اخبار مغیبه اعتقادی راسخ داشت روابط خادم و مخدومی و یا نظیر روابط وزیر و سلطان متبوع نبوده و محمد شاه او را مراد و مرشد خود می‌دانسته و همیشه می‌فرمود:<blockquote>«این درد پای مرا حاجی نمی‌خواهد خوب بشود از برای اینکه زحمت را در دنیا بکشم و در آخرت بهشت بروم، اگر حاجی بخواهد خوب خواهد شد».<ref name=":3">نوشته‌های مهدی زارع - [http://aryobarzaniran.blogfa.com/post-119.aspx حاج میرزا آقاسی دیوانه توپ وتوپخانه]</ref></blockquote>
آنچه مسلم به نظر می‌آید این است که روابط حاجی میرزا آقاسی با محمد شاه که نوشته‌اند به کرامات و اخبار مغیبه اعتقادی راسخ داشت روابط خادم و مخدومی و یا نظیر روابط وزیر و سلطان متبوع نبوده و محمد شاه او را مراد و مرشد خود می‌دانسته و همیشه می‌فرمود:<blockquote>«این درد پای مرا حاجی نمی‌خواهد خوب بشود از برای اینکه زحمت را در دنیا بکشم و در آخرت بهشت بروم، اگر حاجی بخواهد خوب خواهد شد».<ref name=":3">نوشته‌های مهدی زارع - [http://aryobarzaniran.blogfa.com/post-119.aspx حاج میرزا آقاسی دیوانه توپ وتوپخانه]</ref></blockquote>
خط ۱۷۵: خط ۱۷۳:


== پایان کار و درگذشت حاج میرزا آقاسی ==
== پایان کار و درگذشت حاج میرزا آقاسی ==
در محاصره هرات در ۱۲۵۳، حاجی میرزا آقاسی نیز حضور داشت و بین او و میرزا آقاخان نوری (وزیر لشکر) اختلاف افتاد. این آغاز اختلاف بود، برخورد پایانی آنان، زمانی بود که اللّه‌قلی‌خان (فرزند عزت نسا خانم از شوهر اولش) تحت حمایت حاجی‌میرزا آقاسی، به هنگام بحرانی شدن حال محمدشاه در ۱۲۶۱ه‍.ق به بهانه حلول سال نو، از بروجرد به تهران آمد و در ارگ سلطنتی ساکن شد. میرزا آقاخان نوری برای مبارزه با حاجی، موضوع اللّه‌قلی‌خان را به سمع شاه رسانید و او دوباره به حکومت بروجرد فرستاده شد. حاجی‌میرزا آقاسی از شاه تقاضای اخراج میرزا آقاخان نوری را نمود و برای اعتراض به عمارت خود رفت و به کار مملکت نپرداخت. سرانجام، شاه تقاضای وی را پذیرفت و دستور داد میرزا آقاخان را چوب زدند و به کاشان تبعید کردند.
در محاصره هرات در ۱۲۵۳ هجری قمری، حاجی میرزا آقاسی نیز حضور داشت و بین او و میرزا آقاخان نوری (وزیر لشکر) اختلاف افتاد. این آغاز اختلاف بود، برخورد پایانی آنان، زمانی بود که اللّه‌قلی‌خان (فرزند عزت نسا خانم از شوهر اولش) تحت حمایت حاجی‌میرزا آقاسی، به هنگام بحرانی شدن حال محمدشاه در ۱۲۶۱ به بهانه حلول سال نو، از بروجرد به تهران آمد و در ارگ سلطنتی ساکن شد. میرزا آقاخان نوری برای مبارزه با حاجی، موضوع اللّه‌قلی‌خان را به سمع شاه رسانید و او دوباره به حکومت بروجرد فرستاده شد. حاجی‌میرزا آقاسی از شاه تقاضای اخراج میرزا آقاخان نوری را نمود و برای اعتراض به عمارت خود رفت و به کار مملکت نپرداخت. سرانجام، شاه تقاضای وی را پذیرفت و دستور داد میرزا آقاخان را چوب زدند و به کاشان تبعید کردند.


در ۱۲۶۳، وضع خراسان حاکی از بحران نظامی ـ سیاسی عمیقی بود. اللهیارخان آصف‌الدوله (دشمن دیرین حاجی میرزا آقاسی) به تهران آمد و موافقت شاه را برای واگذاری نیابت تولیت به پسرش، محمدحسن خان سالار، و حکمرانی خراسان به پسر دیگرش، محمدخان، جلب کرد. در همین سال، محمدحسن‌خان سالار با حمایت برخی حکام محلی شورش کرد و اقدامات محمدشاه برای سرکوب وی بی‌نتیجه ماند و فتنه خراسان تا اوایل حکومت ناصرالدین شاه ادامه یافت. با اقدامات سیاسی ـ نظامی حاجی میرزا آقاسی در بحران خراسان، در سال ۱۲۶۳ موضوع دیگری کشف شد که از یک سو مناسبات اللهیارخان آصف‌الدوله را با بهمن میرزا و از سوی دیگر مناسبات بهمن میرزا را با رضاقلی‌خان، والی کردستان، در توطئه‌ای برضد محمدشاه نشان می‌داد). به فرمان شاه و تصویب حاجی میرزا آقاسی، خسروخان گرجی برای دستگیری بهمن میرزا و رضاقلی‌خان، پنهانی عازم آذربایجان شد. بهمن میرزا خود را به تهران رسانید و پس از مواجهه با بی‌اعتنایی حاجی میرزا آقاسی، به شاه پناه برد و به فرمان او در باغ لاله‌زار سکونت یافت، سپس به سفارت روسیه پناهنده شد و تحت حمایت آن دولت با خانواده خود به روسیه رفت و در تفلیس اقامت گزید.
در ۱۲۶۳، وضع خراسان حاکی از بحران نظامی ـ سیاسی عمیقی بود. اللهیارخان آصف‌الدوله (دشمن دیرین حاجی میرزا آقاسی) به تهران آمد و موافقت شاه را برای واگذاری نیابت تولیت به پسرش، محمدحسن خان سالار، و حکمرانی خراسان به پسر دیگرش، محمدخان، جلب کرد. در همین سال، محمدحسن‌خان سالار با حمایت برخی حکام محلی شورش کرد و اقدامات محمدشاه برای سرکوب وی بی‌نتیجه ماند و فتنه خراسان تا اوایل حکومت ناصرالدین شاه ادامه یافت. با اقدامات سیاسی ـ نظامی حاجی میرزا آقاسی در بحران خراسان، در سال ۱۲۶۳ موضوع دیگری کشف شد که از یک سو مناسبات اللهیارخان آصف‌الدوله را با بهمن میرزا و از سوی دیگر مناسبات بهمن میرزا را با رضاقلی‌خان، والی کردستان، در توطئه‌ای برضد محمدشاه نشان می‌داد. به فرمان شاه و تصویب حاجی میرزا آقاسی، خسروخان گرجی برای دستگیری بهمن میرزا و رضاقلی‌خان، پنهانی عازم آذربایجان شد. بهمن میرزا خود را به تهران رسانید و پس از مواجهه با بی‌اعتنایی حاجی میرزا آقاسی، به شاه پناه برد و به فرمان او در باغ لاله‌زار سکونت یافت، سپس به سفارت روسیه پناهنده شد و تحت حمایت آن دولت با خانواده خود به روسیه رفت و در تفلیس اقامت گزید.


محمدشاه در تابستان ۱۲۶۴ در تجریش درگذشت. حاجی‌میرزا آقاسی در تهران برای حفظ ارگ و خزانه، سفارشهای اکید کرد. در این زمان، بزرگان و اعیانی که در اطراف مهدعلیا بودند، به وزرای مختار روسیه و انگلستان اعلام کردند تا حاجی میرزا آقاسی مصدر امور باشد ما به تهران نمی‌آییم و حرم و شاهزادگان و نعش محمدشاه را نیز به شهر نمی‌آوریم. سرانجام، حاجی میرزا آقاسی که در عباس‌آباد با گروهی ماکویی اقامت داشت، برای استقبال از ولیعهد، ناصرالدین میرزا، عازم یافت‌آباد شد، ولی امرا و امنا، نوراللّه‌خان شاهسون را برای دستگیری او مأمور کردند و او از یافت‌آباد به حرم حضرت عبدالعظیم رفت و تا ورود ولیعهد بست نشست. حاجی‌میرزا آقاسی به ناچار از کلمباری، از اعضای سفارت فرانسه، کمک خواست و خود را رعیت دولت روسیه قلمداد کرد. پس از به سلطنت رسیدن ناصرالدین شاه، حاجی‌میرزا آقاسی به همراه پنجاه سوار روانه عتبات عالیات گردید. او در ۱۲ رمضان ۱۲۶۵ در آنجا درگذشت.<ref name=":1" />
محمدشاه در تابستان ۱۲۶۴ در تجریش درگذشت. حاجی‌میرزا آقاسی در تهران برای حفظ ارگ و خزانه، سفارشهای اکید کرد. در این زمان، بزرگان و اعیانی که در اطراف مهدعلیا بودند، به وزرای مختار روسیه و انگلستان اعلام کردند تا حاجی میرزا آقاسی مصدر امور باشد ما به تهران نمی‌آییم و حرم و شاهزادگان و نعش محمدشاه را نیز به شهر نمی‌آوریم. سرانجام، حاجی میرزا آقاسی که در عباس‌آباد با گروهی ماکویی اقامت داشت، برای استقبال از ولیعهد، ناصرالدین میرزا، عازم یافت‌آباد شد، ولی امرا و امنا، نوراللّه‌خان شاهسون را برای دستگیری او مأمور کردند و او از یافت‌آباد به حرم حضرت عبدالعظیم رفت و تا ورود ولیعهد بست نشست. حاجی‌میرزا آقاسی به ناچار از کلمباری، از اعضای سفارت فرانسه، کمک خواست و خود را رعیت دولت روسیه قلمداد کرد. پس از به سلطنت رسیدن ناصرالدین شاه، حاجی‌میرزا آقاسی به همراه پنجاه سوار روانه عتبات عالیات گردید. او در ۱۲ رمضان ۱۲۶۵ در آنجا درگذشت.<ref name=":1" />


== روایتهایی از بی‌کفایتی حاج میزا آقاسی ==
== روایت‌هایی از بی‌کفایتی حاج میزا آقاسی ==
حاج میرزا آقاسی از مسائل نظامی ابداً اطلاعی نداشت ولی در عملیات جنگی جداً مداخله می‌کرد، حتی به‌پیشنهادات سرداران قشون هم ترتیب اثر نمی‌داد. چنان‌که در جنگ هرات سپاهیان ایران به‌دستور او یک سمت شهر را محاصره و سمت دیگر را رها کرده بودند و به‌همین سبب شب‌هنگام افغانان به‌اردوی محمدشاه شبیخون می‌زدند و جمعی را به‌هلاکت می‌رسانیدند. میرزا آقاخان وزیر لشکر با این عمل مخالف بود و می‌گفت: شهر باید از همه طرف تحت محاصره واقع شود تا دشمن نتواند از خارج کمک بگیرد و ناچار به‌ تنگنا بیفتند و سر تسلیم فرود آورد. صاحب‌منصبان قشون نیز نظر وزیر لشکر را تأیید می‌کردند امّا سخنان هیچ‌یک مورد توجه قرار نمی‌گرفت.
حاج میرزا آقاسی از مسائل نظامی اطلاعی نداشت ولی در عملیات جنگی مداخله می‌کرد، حتی به‌پیشنهادات سرداران قشون هم ترتیب اثر نمی‌داد. چنان‌که در جنگ هرات سپاهیان ایران به‌دستور او یک سمت شهر را محاصره و سمت دیگر را رها کرده بودند و به‌همین سبب شب‌هنگام افغانان به‌اردوی محمدشاه شبیخون می‌زدند و جمعی را به‌هلاکت می‌رسانیدند. میرزا آقاخان وزیر لشکر با این عمل مخالف بود و می‌گفت: شهر باید از همه طرف تحت محاصره واقع شود تا دشمن نتواند از خارج کمک بگیرد و ناچار به‌ تنگنا بیفتند و سر تسلیم فرود آورد. صاحب‌منصبان قشون نیز نظر وزیر لشکر را تأیید می‌کردند امّا سخنان هیچ‌یک مورد توجه قرار نمی‌گرفت.


تا این که سرّ این امر را پرسش نمودند. حاجی در پاسخ گفت: چون اطراف شهر را نیک حصار دهیم، کار بر خصم سخت شود و در حراست خویش نیک بکوشد و حفظ حصار نیکو کند و کار ما به‌درازا کشد. امّا چون یک سوی شهر گشوده و راه فرار گشاده است. چون لختی سختی بیند، شهر را بگذارد و راه فرار بردارد.
تا این که سرّ این امر را پرسش نمودند. حاجی در پاسخ گفت: چون اطراف شهر را نیک حصار دهیم، کار بر خصم سخت شود و در حراست خویش نیک بکوشد و حفظ حصار نیکو کند و کار ما به‌درازا کشد. امّا چون یک سوی شهر گشوده و راه فرار گشاده است. چون لختی سختی بیند، شهر را بگذارد و راه فرار بردارد.
خط ۱۹۴: خط ۱۹۲:
درباره بلاهت او برخی جهانگردان و مأموران سیاسی دولت‌های خارجی آن زمان مطالبی نوشته‌اند. <blockquote>مثلاً کنت دوسرسی مأمور سیاسی فرانسه در ایران دربارهٔ حاجی میرزا آقاسی می‌نویسد: «اکثر اوقات خیالات عجیب و غریبی در مخیله حاجی خطور می‌کند و این از بدبختی مملکتی است که زمام امور آن را به‌کف با کفایت! او محول نموده‌اند. این مرد که در سن پیری تازه داخل کارهای دولتی شده‌است، با این که منکر هوش او نمی‌توان شد، از کوچک‌ترین و ساده‌ترین امور اداری اطلاعی ندارد. چون اغلب بد و ناسزا می‌گوید، صفای نیت او نیز مورد تردید است. وقتی که من به‌دیدن او رفتم وی در اتاقی نشسته بود که از نظر کثافت انسان را مشمئز می‌نمود. نظرات و نقشه‌های این مرد، عجیب و غریب به‌نظر می‌آمد خاصه که برنامه‌های خود را با کمال خونسردی شرح می‌داد. روزی می‌گفت از دست تقاضاهای بی‌مورد انگلیس جگرم خون شد؛ و چیزی نمانده که یک عده قشون به‌کلکته بفرستم و ملکه ویکتوریا را دستگیر کنم…»</blockquote><blockquote>با اینهمه، حاجی میرزا آقاسی صفات دیگری داشته که شگفتی سرشت او را تکمیل می‌کرده‌است. چنان‌که در تندخوئی و دشنام‌گوئی و استهزاء مردم زمان چنان بی‌محابا بوده که سپهر در ناسخ‌التواریخ می‌نویسد: «مردم ایران فراموش نکرده‌اند. آن گاه که به‌مجلس حاج میرزا آقاسی می‌رفتند، چنان بود که بر بیشهٔ هلاهل عبور می‌کردند.»</blockquote>جهانگردی به‌نام استیووارت نیز درباره او گفته است: «عجیب‌ترین خلقتی است که برای اداره امور ملی می‌شود تصور وجود او را کرد».
درباره بلاهت او برخی جهانگردان و مأموران سیاسی دولت‌های خارجی آن زمان مطالبی نوشته‌اند. <blockquote>مثلاً کنت دوسرسی مأمور سیاسی فرانسه در ایران دربارهٔ حاجی میرزا آقاسی می‌نویسد: «اکثر اوقات خیالات عجیب و غریبی در مخیله حاجی خطور می‌کند و این از بدبختی مملکتی است که زمام امور آن را به‌کف با کفایت! او محول نموده‌اند. این مرد که در سن پیری تازه داخل کارهای دولتی شده‌است، با این که منکر هوش او نمی‌توان شد، از کوچک‌ترین و ساده‌ترین امور اداری اطلاعی ندارد. چون اغلب بد و ناسزا می‌گوید، صفای نیت او نیز مورد تردید است. وقتی که من به‌دیدن او رفتم وی در اتاقی نشسته بود که از نظر کثافت انسان را مشمئز می‌نمود. نظرات و نقشه‌های این مرد، عجیب و غریب به‌نظر می‌آمد خاصه که برنامه‌های خود را با کمال خونسردی شرح می‌داد. روزی می‌گفت از دست تقاضاهای بی‌مورد انگلیس جگرم خون شد؛ و چیزی نمانده که یک عده قشون به‌کلکته بفرستم و ملکه ویکتوریا را دستگیر کنم…»</blockquote><blockquote>با اینهمه، حاجی میرزا آقاسی صفات دیگری داشته که شگفتی سرشت او را تکمیل می‌کرده‌است. چنان‌که در تندخوئی و دشنام‌گوئی و استهزاء مردم زمان چنان بی‌محابا بوده که سپهر در ناسخ‌التواریخ می‌نویسد: «مردم ایران فراموش نکرده‌اند. آن گاه که به‌مجلس حاج میرزا آقاسی می‌رفتند، چنان بود که بر بیشهٔ هلاهل عبور می‌کردند.»</blockquote>جهانگردی به‌نام استیووارت نیز درباره او گفته است: «عجیب‌ترین خلقتی است که برای اداره امور ملی می‌شود تصور وجود او را کرد».


یغمای جندقی شاعر هم هجو وی را گفته است. <ref>بایگانی مطبوعات ایران - [http://irpress.org/index.php?title=اندر_مناقب_حاج_میرزا_آقاسی اندر مناقب حاج میرزا آقاسی]</ref>
یغمای جندقی شاعر هم هجو وی را گفته است.<ref>بایگانی مطبوعات ایران - [http://irpress.org/index.php?title=اندر_مناقب_حاج_میرزا_آقاسی اندر مناقب حاج میرزا آقاسی]</ref>
 
می‌گویند او بیشتر دو دستور می‌داد؛ یکی ریختن توپ و دیگری کندن کاریز. این پافشاری او باعث شد این دستورها را از سر کم‌فهمی و نادانی او می‌دانند. گفته‌اند که در مسائل مدنی، داخلی، روابط بین‌الملل و به ویژه ارتباط با بیگانگان برخورد بسیار ساده‌لوحانه‌ای داشت به طوری که در کمال تعجب هر نامه‌ای را که به زیردستان خود می‌نوشت، یک نسخه را به سفارت‌های روس و انگلستان هم می‌فرستاد. در این باب، میرزا محمدتقی خان امیرکبیر بعدی که وزیرش بود بارها به او تذکر می‌داد اما او گوشش بدهکار نبود. او اصلاً حوصلهٔ کار دیپلوماسی نداشته و در مقابل بیگانگان دچار مقداری حس خودکم‌بینی بود.<ref>پرشین بلاگ - [https://sonqor.persianblog.ir/NM54YDnGwdSNdkrQ8BJ9-حاجی-میرزا-آقاسی حاجی میرزا آقاسی]</ref>
 
عملکردهای غلط و ابلهانه اش بزرگترین علت شکست ایرانیان در جنگ هرات بود و علاقه بیش از حدش به توپ و توپ سازی بخش اعظم خزانه دولت را صرف آن نمود، در حالی که سرانجام هیچ سودی از آن عاید نشد و موجب شد شاعری در حق وی بگوید:
 
نگذاشت به ملک حاجی درمی شد صرف قنات و توپ هر بیش و کمی
 
نه مزرع دوست را از آن آب نمی نه خایه خصـم را از آن توپ غمـی
 
البته علاوه بر توپ و توپ سازی به حفر قنات نیز علاقه دیوانه واری داشت گویند وقتی کارگری درحال کندن قناتی به او گفت حفر این قنات بی فایده است آب ندارد میرزا آقاسی در جواب گفته بود: مردک این قنات اگر برای من آب ندارد برای تو که نان دارد!


اوژن فلاندن که از نزدیک میرزا آقاسی را دیده در موردش می‌نویسد: «... حاجی از عموم اعمالی که مربوط به خارج از ایران است بی اطلاع است. تقدسش خشک و مانند زائری است که از مکه می‌آید و پیوسته خود را به عبادت و امید و آرزو مشغول می‌دارد و هیچ به فکر سیاست و حکمرانی نیست. خودفروشی و تکبرش به نظر عموم رسیده. یکی از بلندپروازهایش این است که خود را توپچی ماهری می‌داند.»
اوژن فلاندن که از نزدیک میرزا آقاسی را دیده در موردش می‌نویسد: «... حاجی از عموم اعمالی که مربوط به خارج از ایران است بی اطلاع است. تقدسش خشک و مانند زائری است که از مکه می‌آید و پیوسته خود را به عبادت و امید و آرزو مشغول می‌دارد و هیچ به فکر سیاست و حکمرانی نیست. خودفروشی و تکبرش به نظر عموم رسیده. یکی از بلندپروازهایش این است که خود را توپچی ماهری می‌داند.»
خط ۲۱۷: خط ۲۰۵:


در آن دوران ضرب‌المثلی درست شده بود که هرکس در خوردن شتاب می‌کرد و به عجله می‌خورد، می‌گفتند شبیه گاومیش حاجی میرزا آقاسی است. سخن در این است که مردم نمی‌توانستند از تعدی وتجاوز گاومیش او تظلم خواهی کنند چه برسد از دست گزمگان و عساکرش.<ref name=":3" />
در آن دوران ضرب‌المثلی درست شده بود که هرکس در خوردن شتاب می‌کرد و به عجله می‌خورد، می‌گفتند شبیه گاومیش حاجی میرزا آقاسی است. سخن در این است که مردم نمی‌توانستند از تعدی وتجاوز گاومیش او تظلم خواهی کنند چه برسد از دست گزمگان و عساکرش.<ref name=":3" />
== جمله تاریخی حاج میرزا آقاسی: اگر برای من آب ندارد برای تو که نان دارد! ==
می‌گویند او بیشتر دو دستور می‌داد؛ یکی ریختن توپ و دیگری کندن کاریز. این پافشاری او باعث شد این دستورها را از سر کم‌فهمی و نادانی او می‌دانند. گفته‌اند که در مسائل مدنی، داخلی، روابط بین‌الملل و به ویژه ارتباط با بیگانگان برخورد بسیار ساده‌لوحانه‌ای داشت به طوری که در کمال تعجب هر نامه‌ای را که به زیردستان خود می‌نوشت، یک نسخه را به سفارت‌های روس و انگلستان هم می‌فرستاد. در این باب، میرزا محمدتقی خان امیرکبیر بعدی که وزیرش بود بارها به او تذکر می‌داد اما او گوشش بدهکار نبود. او اصلاً حوصلهٔ کار دیپلوماسی نداشته و در مقابل بیگانگان دچار مقداری حس خودکم‌بینی بود.<ref>پرشین بلاگ - [https://sonqor.persianblog.ir/NM54YDnGwdSNdkrQ8BJ9-حاجی-میرزا-آقاسی حاجی میرزا آقاسی]</ref>
عملکردهای غلط و ابلهانه اش بزرگترین علت شکست ایرانیان در جنگ هرات بود و علاقه بیش از حدش به توپ و توپ سازی بخش اعظم خزانه دولت را صرف آن نمود، در حالی که سرانجام هیچ سودی از آن عاید نشد و موجب شد شاعری در حق وی بگوید:
نگذاشت به ملک حاجی درمی شد صرف قنات و توپ هر بیش و کمی
نه مزرع دوست را از آن آب نمی نه خایه خصـم را از آن توپ غمـی
البته علاوه بر توپ و توپ سازی به حفر قنات نیز علاقه دیوانه واری داشت گویند وقتی کارگری درحال کندن قناتی به او گفت حفر این قنات بی فایده است آب ندارد میرزا آقاسی در جواب گفته بود: مردک این قنات اگر برای من آب ندارد برای تو که نان دارد!<ref name=":3" />


== برخی اقدامات اقتصادی اجتماعی ادبی فرهنگی حاج میرزا آقاسی ==
== برخی اقدامات اقتصادی اجتماعی ادبی فرهنگی حاج میرزا آقاسی ==
حاجی‌میرزا آقاسی، به‌ویژه پس از ترک محاصره هرات، به فکر به‌کارگیری صنایع جدید افتاد و از طریق جعفرخان مشیرالدوله در استانبول با اطرافیان محمدعلی پاشا، بانی اصلاحات جدید در مصر، تماس گرفت تا گروهی محصل را به مصر اعزام دارد. وی برای ایجاد و مرمت قنات تلاش بسیار کرد و در کاشت درخت توت برای تغذیه کرم‌ابریشم در کرمان، اهتمام خاص داشت. همچنین آبرسانی به شهر تهران از رودخانه کرج را در ۱۲۶۲ عملی کرد.
حاجی‌میرزا آقاسی، به‌ویژه پس از ترک محاصره هرات، به فکر به‌کارگیری صنایع جدید افتاد و از طریق جعفرخان مشیرالدوله در استانبول با اطرافیان محمدعلی پاشا، بانی اصلاحات جدید در مصر، تماس گرفت تا گروهی محصل را به مصر اعزام دارد. وی برای ایجاد و مرمت قنات تلاش بسیار کرد و در کاشت درخت توت برای تغذیه کرم‌ابریشم در کرمان، اهتمام خاص داشت. همچنین آبرسانی به شهر تهران از رودخانه کرج را در ۱۲۶۲ هجری قمری عملی کرد.


در زمان صدارت او، شاه فرمانی صادر کرد که طبق آن شکنجه بدنی منع شد و ورود بردگان از طریق خلیج‌فارس به ایران با تلاش دولت انگلیس ممنوع گردید
در زمان صدارت او، شاه فرمانی صادر کرد که طبق آن شکنجه بدنی منع شد و ورود بردگان از طریق خلیج‌فارس به ایران با تلاش دولت انگلیس ممنوع گردید
۱٬۰۴۴

ویرایش