رستم: تفاوت میان نسخه‌ها

۳۲۴ بایت اضافه‌شده ،  ‏۹ آوریل ۲۰۱۸
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(یک نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۲۸۶: خط ۲۸۶:
سهراب به ناگزیر به نبرد آغازکرد. رستم این بار با تمام توان و نیروی خود با او درآویخت. امّا، سهراب غَرّه از پیروزی پیشین، این بار جنگ با او را سهل گرفته بود و با تمام توان نمی‌جنگید و در کشتی سستی نشان داد و رستم او را به زمین افکند و بی درنگ با خنجر پهلویش را درید و او را از پای درافکند.[[پرونده:رستم و سهراب.jpg|پیوند=https://fa.iranpediawiki.org/wiki/پرونده:رستم%20و%20سهراب.jpg|بندانگشتی|کشته شدن سهراب بدست رستم ]]سهراب نیم جان به رستم گفت: تو اگر در آسمان ستاره شوی و در دریا ماهی، پدرم رستم ترا خواهدیافت و انتقام خون مرا از تو بازخواهد جست.
سهراب به ناگزیر به نبرد آغازکرد. رستم این بار با تمام توان و نیروی خود با او درآویخت. امّا، سهراب غَرّه از پیروزی پیشین، این بار جنگ با او را سهل گرفته بود و با تمام توان نمی‌جنگید و در کشتی سستی نشان داد و رستم او را به زمین افکند و بی درنگ با خنجر پهلویش را درید و او را از پای درافکند.[[پرونده:رستم و سهراب.jpg|پیوند=https://fa.iranpediawiki.org/wiki/پرونده:رستم%20و%20سهراب.jpg|بندانگشتی|کشته شدن سهراب بدست رستم ]]سهراب نیم جان به رستم گفت: تو اگر در آسمان ستاره شوی و در دریا ماهی، پدرم رستم ترا خواهدیافت و انتقام خون مرا از تو بازخواهد جست.


رستم با شنیدن نام خود دریافت که او فرزند خود اوست که او را، بی‌خبر از نام و نشانش، به دست خود، پهلو دریده‌است. فریادی از دل پردرد برآورد و خاک بر سر ریخت و با مشت بر سر و صورت کوفت. امّا، بر سر و روی کوفتن دردی را دوا نمی‌کرد.<ref name=":0" />
رستم با شنیدن نام خود دریافت که او فرزند خود اوست که او را، بی‌خبر از نام و نشانش، به دست خود، پهلو دریده‌است. فریادی از دل پردرد برآورد و خاک بر سر ریخت و با مشت بر سر و صورت کوفت. امّا، بر سر و روی کوفتن دردی را دوا نمی‌کرد.<ref name=":0" /><ref>همبستگی ملی- '''داستان رستم و سهراب ـ شاهنامه [https://www.hambastegimeli.com/%D8%B5%D9%81%D8%AD%D8%A7%D8%AA-%D9%88%D9%8A%DA%98%D9%87/%D8%B7%D8%A8%D9%84%D9%87-%D8%B9%D8%B7%D8%A7%D8%B1/63827-%D8%AF%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D8%B1%D8%B3%D8%AA%D9%85-%D9%88-%D8%B3%D9%87%D8%B1%D8%A7%D8%A8 فردوسی]'''</ref>


زدش بر زمين بر بكردار شير
زدش بر زمين بر بكردار شير
خط ۳۵۰: خط ۳۵۰:


== کشته شدن رستم در چاه شغاد ==
== کشته شدن رستم در چاه شغاد ==
در نهایت رستم در یک توطئه مشترک توسط برادرش شغاد و شاه کابل به چاه انداخته می‌شود.
در نهایت رستم در یک توطئه مشترک توسط برادرش شغاد و شاه کابل به چاه انداخته می‌شود.
 
شاه کابل رستم را به نخجیرگاهی سراسر سبز و خرم و پر از «گور و آهو» فراخواند و رستم نیز بی اندیشه به نیّات شوم شغاد و شاه کابل به نخجیرگاه روان شد و ناگاه رستم و رخش به چاهی درافتادند پر از تیغها و خنجرهایی که در آن چاه نشانده بودند. پهلوی رخش بدرید و رستم نیز زخم فراوان برداشت.[[پرونده:رستم و شغاد.jpg|پیوند=https://fa.iranpediawiki.org/wiki/پرونده:رستم%20و%20شغاد.jpg|جایگزین=رستم و شغاد|بندانگشتی|دسیسه شغاد و مرگ رستم ]]رستم وقتی به توطئهٔ شغاد و شاه کابل پی برد، در آخرین لحظات زندگی تیری بر چلّهٔ کمان نهاد و شغاد را که در نزدیکی او پشت درختی میان تُهی پنهان شده بود با تیر به درخت دوخت و خود نیز «پس از نیایش یزدان» جان سپرد.
شاه کابل رستم را به نخجیرگاهی سراسر سبز و خرم و پر از «گور و آهو» فراخواند و رستم نیز بی اندیشه به نیّات شوم شغاد و شاه کابل به نخجیرگاه روان شد و ناگاه رستم و رخش به چاهی درافتادند پر از تیغها و خنجرهایی که در آن چاه نشانده بودند. پهلوی رخش بدرید و رستم نیز زخم فراوان برداشت.[[پرونده:رستم و شغاد.jpg|پیوند=https://fa.iranpediawiki.org/wiki/پرونده:رستم%20و%20شغاد.jpg|جایگزین=رستم و شغاد|بندانگشتی|دسیسه شغاد و مرگ رستم ]]رستم وقتی به توطئهٔ شغاد و شاه کابل پی برد، در آخرین لحظات زندگی تیری بر چلّهٔ کمان نهاد و شغاد را که در نزدیکی او پشت درختی میان تُهی پنهان شده بود با تیر به درخت دوخت و خود نیز «پس از نیایش یزدان» جان سپرد.


خط ۳۶۸: خط ۳۶۹:


== رستم در شعر مولانا ==
== رستم در شعر مولانا ==
'''زین همرهان سست عناصر دلم گرفت'''
زین همرهان سست عناصر دلم گرفت  


'''شیر خدا و رستم دستانم آرزوست'''
شیر خدا و رستم دستانم آرزوست


== رستم در شعر حافظ ==
== رستم در شعر حافظ ==
=== سوختم در چاه صبر از بهر آن شمع چگل ===
سوختم در چاه صبر از بهر آن شمع چگل
=== شاه ترکان فارغ است از حال ما کو رستمی ===
 
شاه ترکان فارغ است از حال ما کو رستمی
 
اشاره حافظ به داستان بیژن و منیژه در شاهنامه
اشاره حافظ به داستان بیژن و منیژه در شاهنامه


۱٬۰۴۴

ویرایش