کاربر:دانا/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

از ایران پدیا
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۴۶: خط ۱۴۶:
به نظر می رسد که خروج کامل مجاهدین از عراق کمی پس از حضور ترکی الفیصل در گردهمایی آنها و ملاقات محمود عباس با مریم رجوی در پاریس حامل یک معنا هستند: بادها خبر از تغییر فصل می دهند.
به نظر می رسد که خروج کامل مجاهدین از عراق کمی پس از حضور ترکی الفیصل در گردهمایی آنها و ملاقات محمود عباس با مریم رجوی در پاریس حامل یک معنا هستند: بادها خبر از تغییر فصل می دهند.


== هم‌رسانی چگونه می‌توانید این مطلب را به دیگران برسانید ==
=== جنگ ضدميهني, ===
* [[Mailto:?subject=به اشتراک گذاشته شده از سایت فارسی بی بی سی&body=http://www.bbc.com/persian/iran/2016/09/160912 l44 albania iraq mujahedin|ایمیل]]
* فیسبوک
* Messenger
* توییتر
* گوگل +
* بالاترین
بالا


== مطالب مرتبط ==
= باز هم دربارهٴ جنگ و مجاهدین =
*
*
*
*
*


== مطالب بیشتر از ايران ==
==== - ====
رهبر ایران تایید کرد که مخالف نامزدی احمدی‌نژاد در انتخابات است
* ایران
* 26 سپتامبر 2016 - 05 مهر 1395
* 1396/05/12
رهبر ایران تایید کرد که مخالف نامزدی احمدی‌نژاد در انتخابات است 
-
وزیر دفاع ایران بر توسعه توان موشکی تاکید کرد
* 25 سپتامبر 2016 - 04 مهر 1395
وزیر دفاع ایران بر توسعه توان موشکی تاکید کرد 
روزنامه‌های تهران، ایران در وسط دعوای ترامپ و کلینتون
* 28 سپتامبر 2016 - 07 مهر 1395
روزنامه‌های تهران، ایران در وسط دعوای ترامپ و کلینتون


== مهمترین خبرها ==
'''نقش مجاهدین خلق در جنگ ایران و عراق چه بود؟ '''
'''انتخابات لبنان؛ مشارکت ۴۹ درصدی و 'پیروزی حزب‌الله و متحدان'ادامه درخواست‌ها از ترامپ برای حفظ توافق اتمی با ایرانبیش از ۸۰ نفر در زلزله یاسوج زخمی شدند'''


== گزارش و تحلیل ==
'''ارتش آزادیبخش ملی ایران با چه منطقی به خودشون اجازه می‌دادن با نیروهای نظام خمینی بعد از عقب‌نشینی عراق از خاک ایران و قبول آتش‌بس و پذیرش صلح، جنگ کنند!؟ '''


مجاهدین در جنگ ضد میهنی
'''آیا این اقدام مجاهدین و ارتش آزادی درست بود؟ '''
 
'''جواب مجاهدین خلق به این سؤالات چیه؟ '''
 
'''***''' 
 
نزدیک به سه دهه پس از پایان یافتن جنگ و شروع عملیات فروغ جاویدان مجاهدین، یا به قول آخوندها عملیات مرصاد، هنوز این سوال، از آن سوال‌هاییست که برای برخی‌ها تازگی داره. آن‌قدر که علی خامنه‌ای ترجیح میده روزانه نزدیک به یکصد مقاله، خبر و تحلیل و نقد و گزارش دربارهٴ آن در رسانه‌های حکومتی‌اش منتشر کنه! 
 
جنگی که مجاهدین تنها نیروی ایرانی‌ای بودند که عملاً کمر به خاموش کردن آتشش بستند و موفق هم شدند. شاید برخی‌ها این را قبول نداشته باشند و به قول معروف چنین کاری را فراتر از توان مجاهدین بدانند، شاید برخی‌ها ختم آن جنگ شوم را نتیجه ساخت و پاخت ابرقدرتها بدانند و شاید برخی هم علت خاموش شدن آتش آن را نتیجه تمام شدن نفت خمینی! بدانند اما. 
 
اما این روزها که سران و سرکردگان و ارباب رسانه‌های نظام، مأمور به تبلیغ بر ضد مجاهدین شده‌اند در میان انبوه گفته‌های گوناگون آنها با اسنادی از اعتراف‌های آخوندها مواجه می‌شویم که کار بحث و استدلال برای اثبات صحت دعاوی مجاهدین را بسیار آسان می‌کنند! 
 
حرف و ادعای مجاهدین خیلی ساده و روشن است، 
 
مجاهدین استدلال می‌کنند برای ختم جنگ و تحمیل صلح به خمینی، ابتدا مشروعیت جنگ پس از خرمشهر را در انظار جهانیان باطل اعلام کردند و پس از آن و برای متوقف کردن ماشین جنگی خمینی، وارد عملیات شدند و در برابر ماشین جنگی خمینی صف‌آرایی کرده و عملاً به مقابله با آن برخاسته و دست به تهاجم زدند.
 
تهاجمی طولانی و در تمامی خطوط مرزی ایران و عراق که سرانجام خمینی را ناگزیر از پذیرش آتش‌بس و ختم جنگ کرد.
 
تهاجمی از مجاهدین که در اولین روزهای جنگ و برای دفاع از زمینهای اشغالی ایران، به دفاع از آبادان و خرمشهر برخاسته و در این راه در برابر نیروهای اشغالگر عراقی، بسا جانها و سرها که باخته بودند و همزمان که از روبه‌رو آماج آتش نیروهای عراقی بودند، از پشت سر هم آماج آتش ناجوانمردانهٴ پاسداران بودند. 
 
اما پس از خرمشهر و آزاد شدن زمینهای اشغالی میهن، دیگر ذره‌یی برای ادامه جنگ مشروعیت قابل نبودند و در برابر آن موضعگیری کردند.
 
البته مجاهدین هم می‌توانستند مانند برخی نیروها، شخصیتها و احزاب دیگر صرفاً با محکوم کردن جنگ و تبلیغ در مورد ضرر‌های جنگ، عملاً نظاره‌گر صحنهٴ خونینی باشند که در آن روزانه صدها هموطنشان در تنور جنگ، ذوب می‌شدند.
 
مجاهدین حتی می‌توانستند، ضمن محکوم کردن جنگ، و به‌راه انداختن کارزارهای تبلیغی ضد جنگ، به تلاش‌های دیپلوماتیک هم برای منزوی کردن سیاستهای جنگ‌طلبانهٴ خمینی دست بزنند.
 
مجاهدین می‌توانستند با بیشمار روش‌های دیگر، مخالفت خود را با جنگ، اعلام کنند و... 
 
اما هیچ‌کدام این‌ها نمی‌توانست مانع استمرار جنگ و قطع آن خونریزی مهیب شود چرا که ”موضع‌گیری“ و فقط موضعگیری و حرف و بیانیه و اطلاعیه و مصاحبه و سخنرانی نمی‌تواند حتی یک عدد ”چوب کبریت“ را یک سانت جابه‌جا کند! چه رسد به این‌که یک جنگ به آن گستردگی در زمین و هوا و دریا را متوقف کند! 
 
ضمن این‌که خمینی بارها نشان داده بود که اهل صلح نیست و جنگ را موهبتی الهی می‌دانست موهبتی که با آن و زیر پوش آن، سیاست سرکوب داخلی خودش را پیش می‌برد.
 
کسانی که با اسناد جنگ آشنایی دارند به خوبی می‌دانند که در همان اولین مقطع از تاریخ جنگ، خمینی زیر فشار طرح‌های صلحی که سازمان ملل و دیگر کشورها با قید پرداخت خسارت‌های دو طرف پیشنهاد کرده بودند، دستور داد که یک ”طرح صلح جامع“ برای شورای امنیت سازمان ملل تهیه شود.
 
آن طرح صلح را رجایی نخست‌وزیر وی به شورای امنیت برد، شورای امنیت، بلافاصله آن را پذیرفت. دولت عراق هم آن را قبول کرد ولی در کمال شگفتی، خمینی که خود طراح و بانی آن طرح صلح بود، آن را یعنی همان طرح صلح خودش را پس زد تا مبادا آن جنگ ضدمیهنی متوقف شود. اسناد این داستان را می‌توانید همینجا ببینید و بخوانید.
 
سایت تابناک متعلق به پاسدار محسن رضای در تاریخ 6مهر 93دربارهٴ آن طرح صلح کذایی نوشت روز 24مهر 59 محمد علی رجایی نخست‌وزیر وقت به سازمان ملل رفت و پیشنهاد داد:
 
متجاوز به مرز خود بازگردد.
 
نیروهای بی‌طرف در مرز‌ها مستقر شوند تا دوباره تجاوزی اتفاق نیفتد.
 
مسأله تجاوز به داوری بین‌المللی واگذار شود و متجاوز محاکمه و مجازات شده و خسارت را پرداخت کند.
 
مشابه همین نکته را سایت موسوم به پایگاه اطلاع‌رسانی شهید رجایی هم طبق کلیشهٴ بالا منعکس کرده و نوشته: ”در همین زمان (26مهر 1359) مقامات رسمی ایران در سازمان ملل با تأکید بر این‌که شورای امنیت بر اساس منشور ملل‌متحد موظف است تجاوز از قبل طراحی ‏شده‌ی عراق را محکوم کند، خروج متجاوزین عراقی را خواستار گردد، غرامت خرابی و کشتار مردم ایران را از متجاوزین بخواهد و بالاتر از همه، مقامات رژیم عراق را به‌عنوان جنایتکار جنگی محکوم کند، طرح سه ماده‌ای را برای پایان دادن به جنگ از راه مذاکره ارائه دادند. این طرح شامل فراخوانده شدن همه‌ی نیروهای عراق از خاک ایران، اعلام آتش‌بس و اقدامات میانجی ‏گرانه و حضور ناظران سازمان ملل در مرزهای 2کشور بود“ گویا این، همان طرحی است که سایت تابناک محسن رضایی نیز در تاریخ 6مهر 93به آن اشاره کرده). طرحی که منابع رسمی حکومتی دربارهٴ آن مطلقاً حرفی نمی‌زنند اما برخی مقامات عالی‌رتبهٴ نظام، گوشه‌هایی از آن را خواسته یا ناخواسته لو داده‌اند! 
 
رفسنجانی نیز در کتاب خاطرات خود به اسم ” انقلاب در بحران، کارنامه و خاطرات سال 1359. به کوشش عباس بشیری. تهران. چاپ نشرمعارف انقلاب، 1383ص 259 “ به این طرح صلح اشاره کرده. اما رجایی در روز سخنرانی خود در سازمان ملل، به جای بحث روی جنگ و طرح صلح‌شان، به شکلی غیرمنتظره به شورای امنیت و جامعه جهانی و عراق حمله کرد و گفت من صریحاً اعلام می‌‏کنم که ملت ما مصمم است حتی با دنبال کردن یک جنگ طولانی و مردمی، نه تنها متجاوزین را سر جای خود بنشانند، بلکه جوابی دندان‏ شکن به آمریکا بدهد! 
 
اینکه می‌شد جنگ را آبرومندانه پایان داد اینک یک ادعا نیست، حجم اسناد موجود در این باره آنقدر زیاد است که جای انکار باقی نمی‌گذارد.
 
جنگی که تفاوت تلفات و ضایعات آن در آن مقطع یا حتی مقطع آزادی خرمشهر با تلفات و ضایعات جنگ در سال 67 و پذیرش ناگزیر قطعنامه 598 از زمین تا آسمان است با نزدیک به دو میلیون کشته و... در دو طرف! 
 
راحت بگوییم:
 
در ایران و شاید جهان، به جز خمینی و باندش و یکی دو کشور متحدش، هیچ حزب، گروه، دسته یا حتی کشوری نبود که خواهان پایان یافتن جنگ نباشد اما در مقام عمل، هیچ‌کس اقدامی برای ختم جنگ انجام نمی‌داد! حتی بعد از آزادی خرمشهر که تمایل به صلح در مردم ایران هم به خواسته اکثریت تبدیل شده بود باز خمینی از ختم جنگ جلوگیری می‌کرد. کسی باید پیدا می‌شد و از نام و ننگ خود می‌گذشت، آستین بالا می‌زد و جنگ را تمام می‌کرد و به آن خونریزی جنایت‌بارانه خاتمه می‌داد. به بیوه شدن زن‌ها و یتیم شدن کودکان! به ویرانی شهرها و نابودی روستاها! 
 
تنها کسی که شجاعت انجام این کار را داشت مسعود رجوی بود و سازمانش (سازمان مجاهدین خلق ایران). رجوی پس از امضای قرارداد صلح با وزیر خارجه عراق در پاریس، رسماً اعلام کرد که این قرارداد صلح را حتی اگر خمینی بپذیرد، وی بعد از سرنگونی خمینی به الزامات آن ملتزم خواهد بود، اما خمینی پای صلح نیآمد تا وقتی که مجاهدین ابتدا نامشروع بودن آن جنگ را در اکثر پارلمانهای دنیا به ثبت دادند و پس از آن، اقدام به درهم شکستن ماشین جنگی خمینی کردند تا سرانجام خمینی ناگزیر از پذیرش قطعنامه 598 و آتش‌بس با عراق شد.
 
مجاهدین جنگ را پایان دادند
 
امروزهٴ روزگار و پس از گذشت نزدیک به سه دهه از پذیرش آتش‌بس از طرف خمینی و بیان بسیاری واقعیتها از طرف سران و سرکردگان نظام دیگر کمتر کسی است که به نقش مجاهدین در ختم جنگ اذعان نداشته باشد.
 
پاسدار محمد کوثری روز 19تیر 1387 در گفتگو با روزنامه جوان گفت: «دشمنان، توطئه‌های واقعاً گسترده‌یی را طرح‌ریزی کرده بودند، چون منافقین قبل از عملیات فروغ جاویدان، در مهران، عملیاتی به زعمِ خود موفقیت‌آمیز انجام داده بودند، و شعارِ ”امروز مهران فردا تهران “ را هم یکی دو ماه قبل، مطرح کرده بودند، بنابراین، با در اختیارگرفتنِ انواع سلاح های سنگین و نیمه سنگین هم‌چون نفربر و غیره، خود را سازماندهی کرده بودند. '''پذیرش قطعنامه از سوی حضرت امام، تمام این توطئه‌ها را خنثی کرد».'''
 
و روز 9مرداد 96 تلویزیون شبکه یک خامنه‌ای گفت:
 
'''گوینده تلویزیون شبکه یک: «سازمان با حمله سریع به مهران در عملیات چلچراغ توانست خطوط اندک دفاعی این شهر را بشکند و بر امور آن مسلط شود این عملیات اوج توان نظامی سازمان بود و غنائم خوبی نیز برای این فرقه به ارمغان آورد. (صحنه‌هایی از عملیات مهران که مجاهدین شعار می‌دهند: امروز مهران فردا تهران). '''
 
'''پیش بسوی تهران، امروز مهران فردا تهران [صدای شعار رزمندگان ارتش آزادیبخش ملی ایران] '''
 
'''گوینده: اینها مجموعاً ایران را به این نتیجه می‌رساند که به قطعنامه 598تن دهد!» '''
 
حال با نگاهی به این اسناد می‌توان گفت:
 
اگر جنگ حداقل از مقطع آزادی خرمشهر تمام و مطلقاً ضدمیهنی بوده! که حتماً بوده! 
 
اگر جنگ واقعاً تلفات و خسارات عظیم داشته! که حتماً و به گواهی اسناد حکومتی داشته! 
 
اگر مردم ایران به‌شدت مخالف جنگ بوده‌اند که به گواهی پیام آتش‌بس خمینی، مخالف جدی جنگ بوده‌اند! 
 
دیگر چرا نباید جلوی ماشین جنگ خمینی ایستاد و آن را از کار انداخت!؟ 
 
چرا نباید بازوی جنگ‌طلبی خمینی را قطع کرد!؟ 
 
و چرا نباید ماشین جنگی خمینی را در هم شکست و متوقفش کرد!؟ و عاملان و آمران آن را از صحنه خارج کرد!؟ 
 
خلاصه کنیم، نمی‌شود هم جنگ را ضدمیهنی دانست و هم مقابلهٴ عملی با آن را هم ضدمیهنی نامید! 
 
نمی شود سیاست جنگ‌طلبانهٴ خمینی را ضد‌مردمی دانست و درهم شکستن آن سیاست را و نجات جان میلیونها هموطن را هم ضدمردمی خواند! 
 
آن هم جنگی که اگر مجاهدین جلوی آن سینه سپر نکرده بودند، به استناد حرف خمینی تا همین امروز هم ادامه داشت و از ملت تلفات می‌گرفت. این حرف خمینی است که می‌گفت این جنگ اگر 20سال هم طول بکشد ما.  
 
کسانی که این روزها و لابلای تبلیغات حکومتی و رپرتاژ آگهی‌های وزارت اطلاعات خامنه‌ای برای مجاهدین ”لغز“ میهن‌پرستی می‌خوانند، خوبست به جای این حرف‌ها و قبل از هر چیز بگویند در آن معرکة مرگبار ”انسان کش“ و ایران ویران کن، در کدام صحنه بودند؟ سردار و سرلشگر کدام نیرو بودند و چند صد یا چند هزار جوان ایرانی را طعمه خوی جنگ‌طلب امامشان خمینی کردند؟ و اینک ما بازای آنهمه خونی که از جوانان ایرانی بیهوده بر زمین ریختند، امروز صاحب چند کمپانی و هولدینگ و... شده‌اند؟ 
 
کدام وزارت و وکالت را زیر سایهٴ سیاه و خونین آن جنگ به دست آورده‌اند؟ 
 
واقعیت آنکه: آن‌که امروز باید پاسخگوی سیاستهای ضد ملی و ضد‌مردمی خود باشد نه مجاهدینی که هنوز خانه به دوش برای آزادی میهن و مردمشان می‌جنگند، بلکه همین‌هایی هستند که برای یک وزارت و وکالت و حفظ کمپانی‌های خود حاضرند بی‌مهار آدم بکشند، پول مردم را در بانکهای جعلی خود بالا بکشند، دستمزد کارگران را ماه به ماه ندهند و تظاهراتشان را هم سرکوب کنند در حالی‌ که خود و فرزندانشان در بهترین کشورهای خارجی در حال خوشگذارنی در لوکس‌ترین هتل‌ها و برد و باخت پول مردم ایران در کازینوهای کجا و کجا هستند! و میزان حسابهای بانکی‌شان را باید از رسانه‌های خارجی هر چند ماه یکبار شنید که مانند خامنه‌ای سر به میلیاردها دلار می‌زند!
 
'''عزیمت به عراق'''     
 
در برابر توطئه‌های پنهان و آشکار با رژیم خمینی که طی آن، دولت دست راستی وقت فرانسه فشار خود برای ایجاد مانع و محدودیت علیه اقامت رهبری مقاومت در فرانسه را به نهایت رسانده بود، روز ۱۷خرداد ۱۳۶۵، مسعود رجوی پاریس را به مقصد عراق ترک کرد تا ضمن خنثی کردن توطئه‌های دشمن، به الزامات مرحله جدید مبارزه برای سرنگونی رژیم و مشخصاً تشکیل ارتش آزادیبخش پاسخ گوید. عزیمت به عراق یک گام اجتناب‌ناپذیر برای تأسیس ارتش آزادیبخش به‌عنوان تنها اهرم سرنگونی رژیم خمینی، دشمن اصلی مردم ایران، بود. 
 
'''تأسیس ارتش آزادیبخش ملی'''
 
در روز ۳۰خرداد سال ۱۳۶۶، رهبر مقاومت طی پیامی، تأسیس ارتش آزادیبخش ملی ایران را اعلام کرد و آن را برای دفاع از آزادی میهن و به‌مثابه ”بازوی استوار و پراقتدار خلق قهرمان ایران“ ، پاسخ قطعی به نبرد سرنوشت میان مقاومت و ارتجاع خمینی توصیف کرد.
 
ارتش آزادیبخش ملی ایران، پس از انجام بیش از یک صد رشته عملیات نظامی علیه نیروهای خمینی و کسب پیروزی در نبردهای آفتاب و چلچراغ و فتح شهر مهران، با درهم شکستن یک لشکر زرهی و چند تیپ و گردان ارتش و سپاه، چشم‌انداز فروپاشی ماشین جنگی خمینی و سرنگونی رژیم را در چشم‌انداز نزدیک قرار داد. خمینی هراسان از رشد شتابان ارتش آزادیبخش که فتح تهران را در هدف داشت، ناگهان دست بالا کرد و به قول خودش زهر آتش‌بس را سرکشید. 
 
'''ستون ارتش آزاديبخش ملی ايران حين پيشروی بسوی کرمانشاه'''
 
'''فروغ جاویدان '''
 
در تاریخ ۳مرداد ۱۳۶۷ ارتش آزادیبخش به بزرگترین تهاجم نظامی خودبرای سرنگونی رژیم قرون‌وسطایی خمینی اقدام کرد. در مقابل این تهاجم، خمینی کلیه ارگانها نهادهای حکومتی از طلبه‌خانه‌ها و حتی مجلس را بسیج کرد و نفرات آنها را به مقابله با ارتش آزادیبخش فرستاد. به این ترتیب رژیم خمینی در مجموع ۲۰۰هزار تن را به جبهه اعزام کرد. ۵۵هزار تن از این نیروها کشته و مجروح شدند. متقابلاً نیز ۱۳۰۴تن از رزمندگان ارتش آزادیبخش در این نبرد، به‌شهادت رسیدند. (۲) 
 
به این ترتیب فروغ جاویدان به‌عنوان برگ زرین و خونینی از استقلال و توانمندی ارتش آزادیبخش ملی و پاکبازی، جانبازی و آمادگی رشیدترین فرزندان مردم ایران برای آزادی میهن، بر تارک مقاومت مردم ایران در برابر استبداد و ارتجاع جای گرفت و حضور مشروع ارتش آزادیبخش در خاک عراق را بیمه و تضمین کرد.  
 
'''قتل‌عام زندانیان سیاسی''' 
 
خمینی پس از خوردن زهر آتش‌بس، به‌منظور در امان نگه‌داشتن رژیمش از آثار سیاسی و اجتماعی آن، در یک جنایت بی‌سابقه که بزرگترین جنایت ضدبشری سازمان‌یافته دولتی در جهان معاصر پس از کوره‌های آدم‌سوزی هیتلر توصیف شده است، به قتل‌عام تمامی زندانیان مجاهد و مبارزی که هم‌چنان بر سر مواضع خود ایستاده بودند، مبادرت کرد و ظرف حدود ۳ماه ۳۰هزار تن از زندانیان سیاسی در زندانهای سراسر کشور را که عمده آنها را زندانیان مجاهد تشکیل می‌دادند، اعدام کرد. این جنایت مافوق تصور اعتراض اجتماعی و نهادهای بین‌المللی حقوق‌بشر را برانگیخت و موجب مخالفت آیت‌الله منتظری، قائم‌مقام و جانشین خمینی نیز شد. خمینی هم به همین علت، او را مورد غضب قرار داده و از منصبش عزل کرد. 
 
'''معرفی مریم رجوی به‌عنوان مسئول اول سازمان مجاهدین خلق ایران'''
 
روز ۲۶مهر ۱۳۶۸، در یک گردهمایی با حضور صدها تن از اعضای شورای مرکزی سازمان مجاهدین خلق ایران، مسعود رجوی، خانم مریم رجوی را به‌عنوان مسئول اول سازمان مجاهدین خلق ایران معرفی کرد.
 
از درخشانترین خدمات خانم مریم رجوی در دوران مسئول اولی، تجدید سازماندهی و تجدید ساختار ارتش آزادیبخش به‌عنوان یک ارتش زرهی می‌باشد. ارتشی که توسط کارشناسان نظامی آمریکا که آن را از نزدیک دیده بودند، بزرگترین ارتش سوار زرهی جهان توصیف شد و عملاً نیز کارایی و توانمندی نظامی خود را در عملیات تدافعی مروارید و مقابله با تهاجم گسترده رژیم در اسفند ۶۹ و فروردین ۷۰ و درهم شکستن آن به ثبوت رساند.
 
'''معرفی شورای رهبری سازمان مجاهدین خلق ایران''' 
 
۴سال بعد در پی سلسله نشستهای شورای مرکزی سازمان، مریم رجوی، شورای رهبری مجاهدین را که همگی به اتفاق آرا، به‌عنوان ارگان رهبری کننده سازمان، انتخاب شده بودند، معرفی کرد. ۱۲تن به‌عنوان اعضای شورای رهبری و ۱۲تن دیگر به‌عنوان کاندیداهای عضویت در شورای رهبری اعلام شدند.   
 
'''معرفی مریم رجوی، به‌عنوان رئیس‌جمهور برگزیده دوران انتقال''' 
 
در تاریخ ۶شهریور ۱۳۷۲، شورای ملی مقاومت ایران در اجلاس رسمی خود، مریم رجوی را به‌عنوان رئیس‌جمهور مقاومت در دوران انتقال انتخاب کرد. این انتخاب در روز ۳۰مهر همان سال اعلان عمومی گردید. انتخاب یک زن به‌عنوان رئیس‌جمهور منتخب مقاومت، از یک سو هم‌چون موشکی استراتژیک به قلب ایدئولوژی زن‌ستیز نظام ولایت‌فقیه اصابت کرد و از سوی دیگر مقاومت ایران را در همهٴ زمینه‌های سیاسی، اجتماعی و ایدئولوژیک، به‌طور کیفی جهش داد. (۳) 
 
'''افشای پروژه مخفیانهٴ اتمی رژیم'''
 
در مرداد۸۱ (اوت ۲۰۰۲) مجاهدین و شورای ملی مقاومت در یک اقدام خارق‌العاده دو سایت فوق سری نطنز و اراک را افشا کردند و جامعه بین‌المللی را متوجه برنامه ضد‌مردمی و ضدایرانی هسته‌یی رژیم کردند. پروژه ساخت بمب اتمی که آخوندها به‌منظور تضمینی برای بقای حکومت متزلزل خود، با تمام قوا درصدد دستیابی به آن بودند و توانسته بودند به مدت ۱۸سال آن را از دید دنیا مخفی کنند. این افشاگری ضمن ایجاد مانع در مسیر پیشبرد این پروژه شوم، رژیم آخوندی را دچار یک بحران خردکننده کرد که هم‌چنان گریبانگیر آن است. 
 
'''۱۰سال پایداری'''
 
در دی ماه ۸۱ (ژانویهٴ ۲۰۰۳)، آمریکا به همراه نیروهای متحد خود، عراق را به‌طور گسترده‌یی مورد حمله قرار داد. قبل از شروع حمله، مجاهدین هم به دولت عراق و هم به آمریکا و نیروهای ائتلاف اعلام کردند که در این جنگ کاملاً بی‌طرفند و هیچ‌گونه دخالتی در آن ندارند و به‌منظور اثبات این ادعا، مختصات جغرافیایی قرارگاههای مختلف خود در عراق را نیز، برای هیأت نمایندگی سازمان ملل‌متحد در عراق (آنمویک) ارسال کردند. اما نیروهای مهاجم در یک بند و بست ننگین با فاشیسم دینی حاکم بر ایران، قرارگاههای مجاهدین و نیروهای ارتش آزادیبخش را مورد شدیدترین بمبارانها قرار دادند. در جریان این حملات، بیش از ۵۰تن از مجاهدین کشته شدند و دهها تن مجروح گردیدند. اما رزمندگان به دستور فرمانده کل ارتش آزادی‌بخش، با انضباطی شگفت‌انگیز، برای دفاع مشروع از خود، حتی یک گلوله نیز شلیک نکردند و به این ترتیب نقشهٴ رژیم را که روی درگیری مجاهدین و ارتش آمریکا و نابودی آن در این رویارویی سرمایه‌گذاری کرده بود، نقش بر آب کردند.
 
'''بمباران قرارگاههای مجاهدين توسط نيروهای ائتلاف'''
 
متعاقباً در توافقی که بین فرماندهان ارتش آمریکا و جانشین رهبری مجاهدین در اشرف، خانم مژگان پارسایی صورت گرفت، مجاهدین موافقت کردند در ازای پذیرش مسئولیت حفاظت‌شان از سوی آمریکا، سلاحها و مهمات خود را به ارتش آمریکا تحویل دهند. (۵)
 
در همین حال پس از چند نوبت تحقیق و بررسی دقیق توسط ۹ارگان مختلف امنیتی و اطلاعاتی آمریکا، پیرامون سوابق یکایک اعضا و رزمندگان ارتش آزادی‌بخش، که ۱۶ ماه بطور انجاميد، کارت ”شخص حفاظت‌شده“ توسط ارتش آمریکا برای تک‌تک ساکنان اشرف صادر شد و دولت آمریکا به موجب آن، متعهد به رعایت مفاد کنوانسیون ۴ ژنو و اصل «نان‌رفولمان» (ممنوعیت جابه‌جایی اجباری) دربارهٴ ساکنان اشرف گردید. تعهدی که در سال۲۰۰۹ و احاله حفاظت ساکنان اشرف به دولت عراق آشکارا آن را نقض کرد. 
 
'''۱۷ژوئن، حمله به مقر رئیس‌جمهور برگزیده مقاومت در فرانسه'''
 
 رژیم آخوندی که از طریق بمباران و توطئه رو در رو قرار دادن مجاهدین با ارتش آمریکا به هدف خود دست نیافته بود، توطئه دیگری را از طریق بند و بست با دولت وقت فرانسه علیه مجاهدین تدارک دید. در جریان این توطئه کودتا گونه، بیش از ۱۳۰۰کماندو فرانسوی در سحرگاه ۱۷ژوئن ۲۰۰۳، خانه‌های اعضا و هواداران مجاهدین و همچنین مقر مرکزی شورای ملی مقاومت در اور سورواز را مورد شبیخون قرار دادند و خانم مریم رجوی را به همراه ۱۶۰تن از کادرها و فعالان جنبش دستگیر کردند. اما از آنجا که در این حمله کوچکترین برگه‌ای حاکی از دخالت هیچ‌یک از اعضای مجاهدین در هیچ اقدام تروریستی و حتی هیچ اقدام خلاف قانون، به دست نیامد، دولت فرانسه زیر فشار افکار عمومی و سلسله اعتراضها و اعتصاب‌غذای ایرانیانی که از سراسر اروپا خود را به پاریس رسانده بودند، همهٴ افراد بازداشت شده و در آخر خانم مریم رجوی را آزاد کرد.
 
چیرگی مقاومت ایران بر کودتای ننگین ۱۷ژوئن و درهم‌شکستن این توطئه ارتجاعی ـ استعماری، تأثیری ژرف هم بر ایرانیان در داخل و خارج ایران گذاشت و پیوند آنان با مقاومت و پرچمدار آن مریم رجوی تحکیم و تعمیق کرد و هم افکار عمومی جهان و به‌خصوص مردم فرانسه را که تا آن هنگام آشنایی بسیار محدودی با مقاومت ایران داشت، به‌طور گسترده‌یی مجذوب این مقاومت و آرمانهای والای آن ساخت و به حمایت از آن برانگیخت.
 
دستگاه قضایی فرانسه نیز پس از ۸سال بررسی این پرونده که به‌کلی خالی از هر گونه مدرک واقعی بود، رأی برائت مجاهدین را صادر کرد و داغ ننگ ابدی را بر پیشانی دست‌اندرکاران این پرونده‌سازی رسوا نهاد. 
 
'''انتقال حفاظت به دولت عراق'''
 
در سال ۲۰۰۹، هنگامی که دولت آمریکا تصمیم به خروج نیروهایش از عراق گرفت، مسئولیت حفاظت از مجاهدین در قرارگاه اشرف را تحویل دولت عراق داد، اما دولت مالکی که هر روز بیش از روز قبل مشخص شد که مجری محض دستورات رژیم ایران است، یک محاصره ضدانسانی تمام‌عیار را، که شامل محاصره غذایی، دارویی و پزشکی نیز بود، بر ساکنان اشرف تحمیل کرد تا آنان را مجبور به تسلیم و ندامت و بازگشت به ایران تحت حاکمیت ملاها کند، اما مجاهدین اشرفی از یک سو با پایداری پرشکوه خود و از سوی دیگر به یمن تلاشها و راهگشاییهای خستگی‌ناپذیر خانم مریم رجوی که کارزار بین‌المللی بی‌مانندی را در حمایت از اشرفیها هدایت کرده و می‌کند تمام این فشارها و توطئه‌ها را در هم شکستند. 
 
'''تهاجم نظامی به اشرف''' 
 
رژیم که از طریق محاصره و جنگ روانی شبانه‌روزی با نصب ۳۰۰بلندگو در اطراف اشرف به هدف خود نرسیده بود، به تهاجم نظامی توسط نیروهای مسلح ارتش عراق متوسل شد و طی دو فقره تهاجم، اولی در تاریخ و دومی در تاریخ ۹۰جمعاً ۵۰تن از مجاهدین را به‌شهادت رساند و بیش از هزار نفر را مجروح و مصدوم کرد، اما نتیجه جز بین‌المللی شدن مسأله اشرف و رسوایی و محکومیت جهانی برای رژیم آخوندی و دولت دست‌نشانده‌اش در عراق نبود.  
 
'''حذف برچسب تروریستی'''
 
همزمان با این تحولات، مقاومت ایران یک کارزار حقوقی بین‌المللی را نیز برای نفی و حذف نام سازمان مجاهدین از لیستهای تروریستی آمریکا و اتحاديهٴ اروپا پیش می‌برد، این کارزار که شماری از برجسته‌ترین حقوقدانان بین‌المللی و شخصیتهای سیاسی سرانجام با هدایت و رهبری رئیس‌جمهور برگزیده مقاومت ایران به پیروزی استثنایی و خیره‌کننده‌یی دست یافت و نخست در سال ۲۰۰۶ با صد‌ور حکم چندین دادگاه معتبر در انگلستان و دیگر کشورهای اروپایی و سپس در سال ۲۰۱۲ به حکم دادگاه فدرال آمریکا، وزارتهای خارجه این کشورها، مجبور شدند برچسب ناحق تروریستی را از روی نام آن بردارند. (۴) 
 
'''انتقال به لیبرتی'''
 
از سوی دیگر، پس از دخالت سازمان ملل از طریق نمایندهٴ ویژه‌اش در سازمان ملل (کوبلر) و کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل و همچنین ارائهٴ تضمینهای مؤکد از سوی دولت و وزارت‌خارجه آمریکا که به‌لحاظ قانونی مسئولیت حفاظت از مجاهدین را به عهده داشت، قرار شد مجاهدین به‌منظور تأمین حفاظت بیشتر و قرار گرفتن تحت مراقبت سازمان ملل و دولت آمریکا، به کمپ نظامی سابق ارتش آمریکا به نام لیبرتی در نزدیک فرودگاه بین‌المللی بغداد منتقل شوند.  
 
اما به‌زودی و با ۳حمله موشکی پیاپی که به کشته شدن ۱۰تن و جراحت دهها تن دیگر انجامید، مشخص گردید که لیبرتی صرفاً زندانی است که فاقد اولیه‌ترین استانداردهای امنیتی و زیستی است و رژیم آخوندی و دولت عراق با همدستی کوبلر آن را به‌منظور وارد آوردن حداکثر فشار برای متلاشی کردن تشکیلات مجاهدین تدارک دیده‌اند. اما مجاهدین نیز با عزم جزم برای تبدیل زندان لیبرتی به رزمگاهی برای سرنگونی و پلی به سوی تهران، این توطئه‌ها را افشا کرده و در هم شکستند و سازمان ملل را مجبور کردند نمایندهٴ ویژه خود را که صرفاً عامل رژیم ایران و دولت مالکی برای متلاشی کردن سازمان مجاهدین بود، از عراق بیرون بکشند. شکست و از دور خارج شدن کوبلر، فرو ریختن یکی از سه ضلع مثلث شوم توطئه علیه مجاهدین و مقدمه شکست نهایی پروژه توطئه‌گرانه انتقال به لیبرتی است.  
 
'''پانویس --------------------'''
 
(۱) پس از آن نیز مجاهدین و شورای ملی مقاومت، یک جنبش جهانی گسترده را به‌منظور استقرار صلح و خاتمه دادن به این جنگ شوم و میهن بر باد ده در داخل و خارج کشور پیش بردند که حاصل آن در خارج کشور انتشار بیانیه‌یی با امضای بیش از ۵هزار نفر از شخصیتها نمایندگان پارلمانهای کشورهای مختلف جهان و چندین نوبت قطع یک جانبهٴ بمباران و موشک‌باران و جنگ شهرها توسط دولت عراق، به‌درخواست مسعود رجوی بود. 
 
(۲) عملیات کبیر فروغ جاویدان از یک سو لرزهٴ سرنگونی را بر سراپای رژیم مستولی کرد و از سوی دیگر، تمام جامعه ستمزدهٴ ایران را عمیقاً تکان داد و جوانان تشنهٴ آزادی به‌محض اطلاع از حرکت ارتش آزادی‌بخش، از سراسر کشور خود را به کرمانشاه رساندند تا به آن بپیوندند. رژیم هزاران تن از این جوانان را در کرمانشاه یا در منطقهٴ چارزبر دستگیر کرد و شماری از آنان را به چوبه‌های اعدام سپرد. 
 
(۳) با انتخاب و معرفی خانم مریم رجوی به‌عنوان رئیس‌جمهور برگزیده مقاومت، سازمان مجاهدین خلق ایران مسئول اول جدیدی برگزید امر گزینش مسئول اول جدید سازمان با نظرپرسی و مشارکت همه مجاهدان، انجام گرفت و فهیمه اروانی، به‌عنوان مسئول اول جدید سازمان انتخاب شد. در شهریور ۱۳۷۴ شهرزاد صدر، در ۹شهریور ۱۳۷۶، مهوش سپهری، در شهریور ۱۳۷۸ بهشته شادرو، در شهریور ۱۳۸۰ مژگان پارسایی و در شهریور ۱۳۸۴، صدیقه حسینی و در شهریور ۹۰ زهره اخیانی، به‌عنوان مسئول اول سازمان مجاهدین خلق ایران انتخاب شدند. 
 
(۴) قرار دادن نام سازمان مجاهدین خلق در لیست گروه‌های تروریستی، اقدام سیاسی ننگینی بود که توسط دولت کلینتون بدون طی هر گونه پروسه قضایی یا استماع مجاهدین و صرفاً به‌منظور استمالت از رژیم و آن طور که مقامهای رسمی دولت آمریکا بعداً اذعان کردند، به‌منظور ارائهٴ یک ژست حسن‌نیت به رژیم آخوندی، به‌عمل آمد. اقدامی که بعداً توسط کشورهای اروپایی متحد آمریکا نیز با همان نقطهٴ عزیمت (باج دادن به فاشیسم دینی حاکم بر ایران) مورد تبعیت قرار گرفت. اما جالب است که این سرمایه‌گذاری استعماری بر روی جناح به‌اصطلاح مدره، دقیقاً نتیجه معکوس به بار آورد و بلافاصله پس از خاتمی، احمدی‌نژاد روی کارآمد که شاخص سیاست بی‌دنده و ترمز ولی‌فقیه در همهٴ زمینه‌ها از جمله اتمی و سیاست صدور ارتجاع و تروریسم بود. 
 
(۵) آمار سلاحهای تحویل داده شده عبارت است از:
 
- ۹۶۶فروند تانک و نفربر زرهی
 
- ۳۵۵ قطعه توپخانه
 
- ۸۹۸ قبضه تیربار زرهی
 
- ۲۸۴ قبضه سلاح پدافند هوایی
 
- ۱۷هزار قبضه سلاح سبک و خمپاره‌انداز و ضدهوایی
 
- بیش از ۱۷میلیون موشک و فشنگ و گلوله و مواد انفجاری
 
- ۱۷۳۱۸تن مهمات
 
لیست یکایک این اقلام به‌صورت امضا شده توسط افسران و فرماندهان آمریکایی موجود است.


حمله آمریکا به عراق و اشغال عراق
حمله آمریکا به عراق و اشغال عراق
خط ۱۹۱: خط ۳۷۲:


انتقال از اشرف به لیبرتی
انتقال از اشرف به لیبرتی
سایت مجاهد
تلویزیون الجزیره: اولین گروه از اعضای جنبش اپوزیسیون مجاهدین خلق، قرارگاه اشرف در استان دیالی را به سوی کمپ جدیدی در نزدیکی بغداد، پایتخت عراق، ترک کردند. این اقدام در کادر توافق بین سازمان ملل و دولت عراق در دسامبر گذشته صورت گرفته و کمیساریای عالی امور پناهندگان اقدام به مصاحبه با اعضای این سازمان برای بحث درباره اعطای عنوان پناهندگی خواهد کرد که بر اساس آن کشورهایی برای میزبانی از آنان به‌صورت دائم پیدا می‌شود». 
تلویزیون الجزیره نت: اولین سری از اپوزسیون ایران در عراق از قرارگاه اشرف به لیبرتی که مجاهدین آن را زندان محسوب می‌کنند رفتند. بهزاد صفاری گفت این گروه 397نفر بودند. 
تلویزیون الحره: انتقال اولین سری ساکنان قرارگاه اشرف به کمپ لیبرتی در بغداد بر اساس توافق منعقد شده بین دولت عراق و سازمان ملل امروز صبح با حضور ناظران بین‌المللی صورت گرفت. … تخلیه قرارگاه اشرف و انتقال افراد مجاهدین خلق به قرارگاههای جدید، تصمیمی است که برخی فراکسیونها آن را سیاسی توصیف می‌کنند که در پی تأثیرات منطقه‌ای از سوی رژیم ایران صورت می‌گیرد و به تعبیر آنها کار جابه‌جایی افراد به‌صورت اجباری و غیرقانونی صورت گرفته است. 
عبدالسلام العزاوی نماینده جنبش وفاق ملی در دیالی: کار تخلیه قرارگاه اشرف و انتقال ساکنان اشرف به جاهای دیگر، در درجه اول ناشی از دخالتهای منطقه‌ای در منطقه و به‌ویژه از سوی رژیم ایران می‌باشد. 
خضیر العزاوی نویسنده و روزنامه‌نگار از دیالی: تصمم گیریهای عراقی باید مستقل و به‌ دور تأثیرات منطقه‌ای و بین‌المللی باشد تا این‌که عراق بتواند در اجرای قوانین نقش بین‌المللی خود را ایفاء کند. 
خبرگزاری ایپا: 400نفر اولین سری ساکنان اشرف بنا‌به‌درخواست مریم رجوی و دبیرکل ملل‌متحد و وزیر خارجه آمریکا و نماینده عالی اتحادیه اروپا به لیبرتی رفتند. این افراد قبل از جابه‌جایی به زیارت مزار مروارید رفتند. 
خبرگزاری کردستان: تحت تدابیر شدید امنیتی حدود 400 عضو سازمان مجاهدین خلق اپوزیسیون ایران از کمپ اشرف در استان دیالی به کمپ لیبرتی در نزدیکی فرودگاه بین‌المللی منتقل شدند. 
رادیو مونت کارلو: معصومه احتشام عضو مجاهدین خلق ایران این کمپ را زندان توصیف کرد و گفت: صبح امروز شنبه به لیبرتی رسیدیم و دراین‌جا یک زندان کامل دیدیم و مطلقاً کمترین شاخصهای حقوق‌بشر در آن وجود ندارد. وضعیت غیرانسانی است و همه اینها نقض قوانین بین‌المللی است به‌رغم این‌که مارتین کوبلرگفته بود که همه چیز در لیبرتی مطابق با معیارهای بشردوستانه است. این مسئولیت یونامی است و باید این مشکل را حل کنند. 
ایلاف عربستان: بر اساس گزارش بهزاد صفاری مشاور حقوقی مجاهدین خلق ایران، گروهی شامل 397 مخالف ایرانی صبح شنبه از قرارگاه اشرف به کمپ جدید در نزدیکی بغداد رسیدند.


قتل عام ۱۰ شهریور
قتل عام ۱۰ شهریور
سایت مجاهد
'''قدردانی و استقبال ایالات متحده از ورود و سلامت 42تن از مجاهدین خلق به لیبرتی '''
'''تصریح مجدد بر محکومیت حمله اول سپتامبر، تأکید بر محاکمه عاملان این اقدام پرشقاوت، نگرانی در مورد 7گروگان مفقود. '''
صبح امروز پنجشنبه 21شهریور پس از ورود 42تن اعضای مجاهدین خلق ایران از اشرف به لیبرتی، وزارت‌خارجه آمریکا بیانیه‌یی منتشر کرد. در این بیانیه آمده است آمریکا از ورود و سلامت 42تن باقیمانده از مجاهدین خلق که در کمپ اشرف سکونت داشتند به کمپ لیبرتی استقبال می‌کند. آنها بازماندگان حمله وحشتناکی هستند که در اول سپتامبر در کمپ اشرف اتفاق افتاد و ما از همکاری آنها با یونامی در این اقدام جابه‌جایی قدردانی می‌کنیم. 
ما همچنین از همکاری دولت عراق در تسهیل این جابه‌جایی قدردانی می‌کنیم. آمریکا بر محکومیت حمله اول سپتامبر تصریح می‌نماید و تأکید می‌کند که عاملان این اقدام پرشقاوت باید به پای محاکمه آورده شوند. ما همچنین کماکان نسبت به هفت نفری که در این حمله مفقود شده‌اند عمیقاً نگرانیم و خواهان این هستیم تا همه اقدامات برای مشخص شدن محل نگهداری آنها صورت گیرد. یونامی تلاشهای فوق‌العاده‌یی را برای اجرای یک طرح جهت انتقال امن و مسالمت‌آمیز ساکنان کمپ اشرف انجام داد و ما از این اقدامات قدردانی و حمایت می‌کنیم. ما مصرانه از تمامی طرفها می‌خواهیم تا به اجرای تمامی التزامات باقیمانده در آن طرح ادامه دهند. مخصوصاً ما از دولت عراق می‌خواهیم تا برای ارتقاء ساختار امنیتی در داخل کمپ لیبرتی سریعاً اقدام نماید. این مسئولیت دولت عراق است تا طبق تفاهم‌نامه بین هیأت مساعدت ملل‌متحد و دولت عراق در 25دسامبر 2011 تمامی اقدامات ممکن را برای تضمین سلامتی و امنیت ساکنان در لیبرتی اتخاذ نماید. علاوه بر این ما از دولت عراق می‌خواهیم تا حفاظت از مایملک باقیمانده در کمپ اشرف را همان‌طور که دولت عراق طبق طرح ملل‌متحد در مور‌د انتقال42 نفر به آن موافقت کرد تضمین نماید. ما همچنین از اعضا و رهبری مجاهدین خلق می‌خواهیم تا به‌طور فعال در پروسه بازاسکان تحت هدایت کمیسیاریای عالی پناهندگان مشارکت کنند. ایالات متحده آمریکا به‌طور قاطع از تلاشهای هیأت مساعدت ملل‌متحد برای حل و فصل این موضوع برای اقدام با فوریت جهت پیدا کردن اماکنی به‌منظور باز اسکان امن و ایمن و همیشگی در خارج از عراق پشتیبانی می‌کند.
به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از خبرگزاری آلمان، هیلاری کلینتون شب گذشته اظهار داشت که عراق با انتقال اعضای سازمان مجاهدین از اردوگاه اشرف در استان دیاله موافقت کرده است.
وی با بیان این مطلب افزود: مقامات بغداد و سازمان ملل متحد روز گذشته توافق کردند خروج این افراد از عراق برای مدتی به تعویق بیفتتد تا این مسئله از طریق یک راه حل جدید حل و فصل شود.
به گفته وزیر خارجه آمریکا، اعضای گروه تروریستی مجاهدین به طور موقت از اردوگاه اشرف به پایگاه کمپ لیبرتی (پایگاه سابق نظامیان آمریکا در نزدیکی فرودگاه بین المللی بغداد) منتقل می شوند.
کلینتون در راستای حمایت از گروه تروریستی مجاهدین مدعی شد که با استقرار مجاهدین در پایگاه کمپ لیبرتی کمیساریای عالی سازمان ملل متحد در امور آوارگان می تواند بر اوضاع آنها نظارت داشته باشد و این گام مهمی در راستای فراهم کردن مقدمات پناهندگی این افراد در کشور سوم خواهد بود.
وی همچنین بر حمایت کامل واشنگتن از تلاش های سازمان ملل متحد برای حل و فصل قضیه مجاهدین تاکید کرد.
شایان ذکر است سازمان ملل متحد در ششم دسامبر جاری از دولت عراق خواست که زمان تخلیه اردوگاه اشرف را به مدت 6 ماه تمدید کند تا فرصتی برای توافق و راه حل وجود داشته باشد.
اردوگاه اشرف که اخیرا به "عراق جدید" تغییر نام داده، در استان دیاله عراق حدود 3500 نفر از اعضای گروه تروریستی مجاهدین را در خود جای داده است. گروه تروریستی مجاهدین ازدهه هشتاد پادگان نظامی اشرف دراستان دیاله (57 کیلومتری شمال شرق بغداد ) را به عنوان مقر خود برگزید.
دولت عراق پرونده امنیتی این اردوگاه را اوایل سال 2009 از نظامیان آمریکایی تحویل گرفت و نیروی امنیتی ویژه ای برای حمایت از این اردوگاه تشکیل داد؛ هر چند دولت عراق برای خروج اعضای این گروه تروریستی از خاک این کشور تا پایان سال جاری میلادی ضرب الاجل تعیین کرده بود، اما نوری المالکی چهارشنبه سی ام آذر، از درخواست بان کی مون دبیرکل سازمان ملل متحد برای اینکه خروج این گروه شش ماه به تعویق افتد، خبر داد.
گروه تروریستی مجاهدین علاوه بر اقدامات تروریستی علیه ملت ایران در همکاری با رژیم دیکتاتوری بعث سابق و القاعده جنایتهای فراوانی نیز علیه ملت عراق مرتکب شد.


حملات موشکی به کمپ لیبرتی
حملات موشکی به کمپ لیبرتی
خط ۲۰۷: خط ۴۳۶:


انتقال آخرین گروه از مجاهدین به آلبانی
انتقال آخرین گروه از مجاهدین به آلبانی
<references />
 
= انتقال موفقیت‌آمیز مجاهدین از لیبرتی به آلبانی (هجرت بزرگ) =
 
== '''مقدمه''' ==
روز 19شهریور 1395 رسانه‌ها اعلام کردند که آخرین گروه مجاهدین از عراق وارد آلبانی شده‌اند.
 
اعلام خبر پایان انتقال موفقیت‌آمیز مجاهدین آن‌چنان برای حکومت آخوندی شوکه‌کننده و غیرمنتظره بود که رژیم به پرت و پلاگویی و هذیان افتاد و با بلاهت تمام اصرار داشت ثابت کند که این خبر غیرواقعی است و هنوز یک گروه از مجاهدین با یک فرمانده در لیبرتی حضور دارند. اطلاعات غافلگیر شده آخوندها تا چند روز بعد از اعلام این خبر اسم و مشخصات چند نفر را چاشنی خبر جعلی‌اش می‌کرد تا آن را واقعی جلوه دهد
 
'''انتقال مجاهدین به آلبانی ـ خبر سایت حکومتی فرارو 15شهریور 1395'''
 
ولی واقعیت این بود که طی انتقال بزرگ با یک عملیات پیچیده تمامی مجاهدین به آلبانی منتقل شده بودند و روز 19شهریور 1395روز پایان این انتقال پیروزمند بود؛ انتقالی که به‌رغم آن که رژیم دندان تیز کرده بود تا در خلال آن ضربات جدی به مجاهدین وارد کند هیچ خسارت جانی نداشت.
 
'''انتقال مجاهدین به آلبانی ـ دو نما از فرودگاه بین‌المللی عراق'''
 
ارتش آزادیبخش ملی ایران موفق شده بود، در سکوت کامل تمامی افسران و رزمندگانش را از زیر چشم و از لابلای چنگ و دندان نیروهای تروریستی قدس و آدمکشان عراقی تحت‌امر رژیم ملاها عبور دهد و از طریق فرودگاه بین‌المللی عراق به آلبانی منتقل کند. این انتقال صرف‌نظر از آثار سیاسی ـ استراتژیک آن، یک شاهکار تاکتیکی به خوبی طراحی شده با محاسبات دقیق و جدول زمانی مشخص بود.
 
انتقال بزرگ، سازمان‌یافته و موفقیت‌آمیز تمامی مجاهدین از عراق در شرایطی صورت گرفت که مزدوران عراقی نیروی تروریستی قدس در تدارک انجام یک کلان حمله موشکی دیگر به نفرات بی‌دفاع و غیرمسلح کمپ لیبرتی بودند. آنها می‌خواستند تا آنجا که ممکن است بیشترین تعداد شهید و مجروح را از مجاهدین بگیرند.
 
'''انتقال مجاهدین به آلبانی ـ موشک‌انداز کشف شده نیروی تروریستی قدس، نشانه‌روی شده به سوی لیبرتی'''
 
== دلیل نامگذاری انتقال پیروزمند مجاهدین به‌عنوان «هجرت بزرگ» ==
اصطلاح «هجرت بزرگ» نخستین‌بار توسط فرماندهٴ کل ارتش آزادیبخش ملی ایران، مسعود رجوی در توصیف و نامگذاری انتقال بزرگ مجاهدین از کمپ لیبرتی عراق به آلبانی به کار برده شد. اولین سوالی که با شنیدن این اصطلاح به ذهن متبادر می‌شود این است که چرا این انتقال، هجرت و چرا «هجرت بزرگ» نامیده شده است؟ 
کلمه «هجرت» از مادهٴ «هجر» به‌معنی جدایی، دوری گزیدن و مفارقت است؛ به‌معنای دیگر همان ترک پیوندها و علا‌یق و عادت‌ها. هجران به‌معنی دوری نیز از این ماده مشتق شده است. در قرآن خطاب به آنهایی که تحت ستم قرار گرفته‌اند سؤال می‌شود: «آیا زمین خدا وسیع نبود که در آن هجرت کنید؟».
أَلَمْ تَکُنْ أَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُوا فِیهَا
(نسا ـ 97) 
این سؤال نشان می‌دهد که هیچ بن‌بستی در مبارزه با شرایط موجود متصور نیست. هجرت از وضعیت موجود با تغییر مکان و انتقال از آن امکان‌پذیر است. قرآن هم‌چنین به آنهایی که شرایط موجود را ترک می‌کنند وعده می‌دهد که در زمین هجرتگاههای بسیار می‌یابند.
وَمَنْ یُهَاجِرْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ یَجِدْ فِی الْأَرْضِ مُرَاغَمًا کَثِیرًا
(نسا ـ 100) 
بنابراین هجرت جان به در بردن و ترک جبهه و دوری گزیدن از کانون خطر نیست بلکه تغییر موقعیت برای اقدام به تهاجم است. مفهومی پویا و دینامیک دارد. مهاجر بر دلبستگی‌ها و جبرها می‌شورد و از تن‌دادن به سلطه ستمکار تن می‌زند. او با خروج از اجبارات نه تنها زندان اجبارات ظلم ساخته را در هم می‌ریزد بلکه این توان را پیدا می‌کند که آنها را نیز مسخر خود سازد.
در تاریخ تمدن بشر انتقال‌ها و هجرت‌های زیادی صورت گرفته که بسیاری از آنها به وقایعی مهم و سرنوشت‌ساز منجر شده است؛ از آن جمله است هجرت قوم موسی از سرزمین مصر به سوی ارض موعود یا هجرت از مکه به حبشه و هجرت از مکه به مدینه. هجرت نخست در سال پنجم بعثت پیامبر روی داد؛ علت آن نیز آزار و شکنجه قریش نسبت به گروندگان به پیامبر بود. هجرت دوم یا هجرت اصلی که پیامبر نیز در آن شرکت داشت، در سال سیزدهم بعثت رخ داد و به‌دلیل اهمیت زیادی که داشت مبدأ تاریخ مسلمانان واقع شد.
در تاریخ انقلاب‌های معاصر نیز می‌توان از راهپیمایی بزرگ انقلاب چین نام برد. راهپیمایی و هجرتی که اگر نبود انقلاب چین به پیروزی دست نمی‌یافت.
 
== کمپ لیبرتی ـ زندانی طراحی شده برای انهدام یا به تسلیم کشاندن مجاهدین ==
نگاهی به مجموعه اقدامات دولت دست‌نشاندهٴ سابق عراق، نوری المالکی، بر علیه مجاهدین نشان می‌دهد که هدف از طراحی کمپ لیبرتی انهدام یا کمرشکن کردن مقاومت ایران بود. این پروژه ارتجاعی ـ استعماری، در همدستی آشکار با نماینده وقت سازمان ملل در عراق، کوبلر، نیروی تروریستی قدس و نیز حکومت عراق در بستری از سیاست مماشات آمریکا با رژیم آخوندی، پیش می‌رفت. جاکن کردن ساکنان اشرف از قرارگاه اصلی آنان در عراق (اشرف) ـ اسکان دادن همهٴ ساکنان در یک محیط تنگ، زندان مانند با دیوارهای بتونی و کانکس‌های بی‌حفاظ در برابر موشک‌باران ـ جدا کردن مجاهدین از اموال منقول و غیرمنقولشان ـ اعمال محاصره تمام وقت و طولانی‌مدت غذا، سوخت، دارو و درمان و لجستیک ـ موشک‌باران کمپ و بالابردن قدرت تخریب آن بعد از هر بار حمله و استفاده از موشکهای تقویت شده با قدرت بالای انفجاری، موسوم به «فلق» در حمله جنایتکارانهٴ 7آبان 1394 ـ ممنوعیت ورود وکلا و خبرنگاران به کمپ لیبرتی ـ آوردن خانواده‌های وزارتی به پشت درهای کمپ و دعوت مجاهدین اشرفی به وادادگی و پشت کردن به مبارزه... تنها بخشی از اقداماتی بود که توسط آن مثلث شوم بر علیه مجاهدین انجام می‌گرفت.
 
'''انتقال مجاهدین به آلبانی ـ حمله موشکی 7آبان 1394 حکومت آخوندی به کمپ لیبرتی'''
 
'''انتقال مجاهدین به آلبانی ـ آثار حمله‌ موشکی 7آبان 1394 به کمپ لیبرتی'''
 
خامنه‌ای و پشتیبانان بین‌المللی و عراقی او به چیزی کمتر از نابودی یا ندامت مجاهدین راضی نبودند. راه سومی وجود نداشت. آنها می‌خواستند تا نفر آخر مجاهدین را در این کمپ مشابه زندان یا با موشک و در صورت لزوم حمله زمینی قلع و قمع کنند یا با تهدید و ارعاب آنها را به خیانت و بریدگی سوق دهند.
 
'''انتقال مجاهدین به آلبانی ـ نمایی از بنگال‌های قوطی کبریتی در زندان لیبرتی'''
 
== '''انتقال بزرگ مجاهدین ـ خروج از کانون خطر در راستای استراتژی هزار اشرف''' ==
همان‌طور که در تعریف مفهوم «هجرت» گفته شد. هجرت به‌معنای فرار از نبرد انقلابی و پناه بردن به ساحل امن عافیت و بی‌دردی نبود. این البته از مجاهدین و افسران و رزمندگان ارتش آزادیبخش دور باد. تا آنجا که به یکایک آنان برمی‌گردد همگی حاضر بودند تا نفر آخر در لیبرتی بمانند و شهید شوند اما شهادت جمعی آنان خواست دشمن و همدستان او بود. باید بین انهدام و تسلیم راه سومی می‌یافتند.
 
'''انتقال مجاهدین به آلبانی ـ جمع‌شدن آب در محوطه و گذرگاههای کمپ لیبرتی بعد از یک بارندگی'''
 
به‌طور واقعی کمپ لیبرتی برخلاف عنوان آن تی.تی.ال (اردوگاه ترانزیت موقت برای انتقال ساکنان به کشور ثالث) نبود. در واقع انتقال به لیبرتی حلقه‌یی از توطئه‌های رژیم آخوندی، دولت مالکی و کوبلر برای انحلال و به تسلیم کشاندن مجاهدین و نابود کردن آنها بوده است. تصور بلاهت‌بار آنان این بود که کار تسلیم مجاهدین به چندماه بیشتر نخواهد کشید اما برخلاف محاسبات نزدیک‌بینانه و خواب‌های پنبه‌دانه آنان، مجاهدین از «زندان آزادی»، سکوی پرشی برای آزادی ساختند. آنها این دیوارلاخ بتونی و سنگستان را به گلستان تبدیل کردند و در هوای سوزان تموز نفس معطر گلهای لطیف را دمیدند.
 
  '''انتقال مجاهدین به آلبانی - لیبرتی از سنگستان به گلستان تبدیل میشود'''
 
«راه سوم» (نه انهدام و نه تسلیم) از سوی سازمان ملل و جمعیت‌های مدافع حقوق‌بشر پیشنهاد نشد، این راه را خون شهیدان، جراحت مجروحان و رنج اعتصاب‌کنندگان و نیز پایداری پایداران گشود.
 
'''انتقال مجاهدین به آلبانی ـ جشن اشرف‌نشانان به‌مناسبت پایان انتقال امن مجاهدین به آلبانی'''
 
مجاهدین در یک انتقال بزرگ، به خوبی سازمان‌یافته و تاریخی که یک فراز مهم پیروزمند در تاریخ 52ساله سازمان محسوب می‌شود، از بند و محاصره خصم، به‌سلامت رسته‌اند و با حفظ یکپارچگی فیزیکی و تشکیلاتی، از لاک تدافع خارج شده و در موضع تهاجم قرار گرفته‌اند. این انتقال بزرگ امکان قرار گرفتن مجاهدین در یک مرکز امن، برای آمادگی برای خیز نهایی و گسستن آخرین بقایای زنجیرهای دیکتاتوری از دست و پای میهن اسیر برایشان فراهم آورد.
 
'''انتقال مجاهدین به آلبانی ـ دیدار خانم مریم رجوی از مجاهدین در آلبانی بعد از 14سال فراق'''
 
                                    ***
 
آری اکنون زمان درو کردن کلان دستاوردهای آن هجرت بزرگ است.
 
هیچ کس گمان نداشت این
 
کیمیای عشق را ببین
 
کیمیای نور را که خاک خسته را
 
صبح و سبزه می‌کند.
 
کیمیا و سحر صبح را نگاه کن
 
جای بذر مرگ و برگ خونی خزان
 
کیمیای عشق و صبح
 
و سبزه آفریده است
 
خنده‌های کودکان و باغ مدرسه
 
کیمیای عشق سرخ را ببین<references />

نسخهٔ ‏۸ مهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۰۷:۲۴

انتقال مجاهدین به آلبانی

تاریخچه حضور مجاهدین در عراق

بی بی سی فارسی

از بغداد تا تیرانا: پایان سی سال حضور مجاهدین خلق در عراق

پرونده سی ساله حضور اعضای سازمان مجاهدین خلق ایران در عراق که با استقبال صدام حسین از مسعود رجوی باز شده بود با خروج آخرین اعضای سازمان از این کشور و در غیاب رجوی بسته شد.

این پرونده فراز و نشیب زیادی داشت که از حمله به خاک ایران با پشتیبانی نیروهای عراقی و ناپدید شدن مسعود رجوی پس از حمله آمریکا به عراق تا انتقال مجاهدین از پایگاه اشرف به اردوگاه لیبرتی و درگیری های متعدد مجاهدین با ارتش و شبه نظامیان عراقی و کشته شدن تعدادی از اعضای این سازمان را شامل می شود.

از پاریس تا بغداد

در سال ۱۳۶۵ و پس از فشار دولت فرانسه و عدم پذیرش دیگر کشورهای اروپایی، سازمان مجاهدین خلق مقر خود را از پاریس به بغداد منتقل کرد. صدام حسین که در آن زمان درگیر جنگ با ایران بود از مسعود رجوی استقبال گرمی کرد و قرار شد تمامی اعضای این سازمان به قرارگاهی در هشتاد کیلومتری مرز ایران در استان دیاله مستقر شوند.

این قرارگاه به یاد اشرف ربیعی، همسر اول مسعود رجوی نامگذاری شد که در حمله به خانه تیمی سازمان مجاهدین در ۱۹بهمن ۱۳۶۰ به همراه موسی خیابانی نفر دوم سازمان و بیش از بیست نفر دیگر کشته شده بود.

در ویدیوهای سازمان مجاهدین خلق درباره زندگی در قرارگاه اشرف، این قرارگاه شهری مدرن معرفی می‌شد که دارای مجموعه‌های مسکونی با خیابانهای تمیز و امکانات آموزشی و ورزشی است و موزه، مسجد، دانشگاه و قبرستان خود را هم دارد.

اما تعدادی از اعضای سازمان مجاهدین خلق ایران که از قرارگاه اشرف خارج شده یا به تعبیری فرار کرده بودند از اعمال فشار فرماندهانشان بر نیروها گفتند. آنها همچنین از عدم ارتباط با بیرون از پایگاه سخن گفتند و اینکه از دسترسی به موبایل، اینترنت و رسانه ها به غیر از تلویزیون سازمان محروم بوده اند. آن ها همچنین خروج از قرارگاه را کاری سخت و پرهزینه خواندند.

از ارتش آزادی بخش تا فروغ جاویدان

اعضای سازمان مجاهدین خلق ایران که از اوایل دهه ۶۰ وارد عراق شده بودند در "ارتش آزادی بخش ایران" سازماندهی شدند.

در اواخر جنگ ایران و عراق پس از ضعف و شکست های پی در پی نیروهای نظامی ایران، مجاهدین خلق با پشتیبانی عراقی ها دو عملیات آفتاب، چلچراغ را در اوایل سال ۶۷ انجام دادند که با موفقیت هایی همچون تصرف شهر مهران همراه بود.

سازمان مجاهدین خلق ایران پس از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ از سوی ایران و پیش از اجرایی شدن آتش بس، آخرین عملیات گسترده خود با نام فروغ جاویدان را علیه ایران آغاز کرد.

در این عملیات اعضای مجاهدین خلق توانستند به سرعت شهرهای قصر شیرین، سرپل ذهاب، کرند غرب و اسلام‌آباد غرب را به تصرف خود در آورند و به طرف کرمانشاه حرکت کنند. اما پیش از رسیدن به کرمانشاه و در گردنه چارزبر با پاتک نیروهای ایرانی، (عملیات مرصاد) و حملات نیروی هوایی ایران روبرو شدند و شکست خوردند.

تعقیب نیروهای بازمانده تا چند روز بعد نیز ادامه داشت. بر اساس اعلام منابع حکومتی ایران، در جریان عملیات مرصاد بیش از ۲۵۰۰ نفر از مجاهدین کشته شدند. سازمان مجاهدین این تعداد را ۱۳۰۰ نفر اعلام کرده است.

شکست عملیات فروغ جاویدان، پایان بخش عملیات نظامی "ارتش آزادیبخش" وابسته به مجاهدین خلق بود. در واقع با اجرای آتش بس میان ایران و عراق با نظارت سازمان ملل متحد از ۲۹ مرداد ۱۳۶۷، امکان استفاده مجاهدین از خاک عراق برای حمله به ایران به طور کلی منتفی شد.

یکی از بحث برانگیز ترین موضوعاتی که درباره حضور مجاهدین در عراق بیان می شود همراهی آن ها با ارتش عراق در سرکوب نیروهای کرد و شیعه پس از جنگ اول خلیج فارس است. اتهامی که مجاهدین خلق همواره آن را رد کرده اند.

در سال ۱۹۹۱ پس از حمله نیروهای ائتلاف به عراق، شورش هایی علیه صدام حسین در شمال و جنوب عراق توسط کردها و شیعیان انجام گرفت که با شدت هر چه تمامتر سرکوب شد. بنابر آمارهای مختلف، بین ۱۰۰ تا ۲۰۰ هزار نفر در این سرکوب ها کشته و بیش از ۲ میلیون نفر آواره شدند.

درباره همکاری سازمان مجاهدین خلق با حکومت صدام در کشتار شیعیان هنوز سند و ادله محکمه پسندی یافت یا جمع آوری نشده است. به طور مثال دادگاه رسیدگی به اتهامات صدام حسین، برای او به اتهام کشتار شیعیان در شهرک دجیل که در سال ۱۹۸۲ رخ داد به علت کافی بودن مدارک، حکم اعدام صادر کرد اما شواهد قابل ارائه ای که مبنی بر همکاری صدام و مجاهدین در دیگر جنایات علیه شیعیان باشد در دست نبوده است.

دادگاه عالی عراق در تیر ماه ۱۳۹۱ حکم دستگیری مریم رجوی و ۳۹ تن از اعضای سازمان مجاهدین خلق را به اتهام جنایت علیه بشریت در این ارتباط صادر کرد، اما سازمان مجاهدین خلق در واکنش به این حکم، دادگاه را "تحت نفوذ دولت نوری مالکی" نخست وزیر وقت عراق و حکم آن را "هدیه ای از جانب دولت عراق برای ایران" عنوان کرد.

حمله آمریکا به عراق و ناپدید شدن رجوی

پس از حمله نیروهای ائتلافی به رهبری آمریکا و سقوط حکومت صدام حسین در سال ۲۰۰۳ میلادی، اعضای سازمان مجاهدان که در کمپ اشرف اقامت داشتند، در چارچوب کنوانسیون ژنو تحت حفاظت نیروهای آمریکایی قرار گرفتند و بعدا خلع سلاح شدند.

مسعود رجوی پس از اشغال عراق در جایی دیده نشده است. بعضی گمانه زنی ها حکایت از مرگ او دارند. در این دوران مریم رجوی عملا رهبری سازمان را بر عهده گرفت.

بیشتر بخوانید: مسعود رجوی کجاست؟

مریم قجر عضدانلو (رجوی)، همسر سوم مسعود رجوی پس از اشرف ربیعی و فیروزه بنی صدر است که پس از انقلاب ایدئولوژیک و تغییر و تحولات درونی سازمان مجاهدین از همسرش مهدی ابریشمچی جدا شد و با مسعود رجوی ازدواج کرد. او در دهه ۱۳۷۰ از عراق به فرانسه رفت و در حال حاضر سازمان مجاهدین را از آنجا رهبری می کند.

پس از سقوط صدام، پایگاه اشرف به معضلی برای دولت های عراق و آمریکا تبدیل شد و بارها بین آمریکایی ها، عراقی ها، مجاهدین و سازمان ملل بر سر حفاظت اشرف و خروج نیروهای مجاهدین از آن مذاکره شد.

تا اواخر سال ۲۰۰۸ حفاظت از پایگاه اشرف با نیروهای آمریکایی بود و از اول ژانویه ۲۰۰۹ به نیروهای عراقی سپرده شد.

حکومت جدید عراق که رابطه خوبی با دولت ایران دارد بارها سعی کرد تا اشرف را به کنترل خود درآورد.

نوری مالکی، نخست وزیر وقت عراق در روز اولی که عراقی ها حفاظت از اشرف را بعهده گرفتند سازمان مجاهدین خلق را "گروهی تروریستی" اعلام کرد و فعالیت آن را در خاک عراق "با قانون اساسی این کشور مغایر دانست."

با این حال آقای مالکی اطمینان داد که ساکنان اردوگاه اشرف را "وادار به بازگشت به ایران" نخواهد کرد و این فرصت را در اختیارشان خواهد گذاشت که به کشوری دیگر بروند.

اما بیست روز بعد مشاور امنیت ملی عراق در سفر به تهران از احتمال محاکمه عده ای از اعضای سازمان مجاهدین خلق در عراق و تحویل عده دیگری از آنها به دولت ایران سخن گفت.

چند ماه بعد و در بحبوحه رخدادهای پس از انتخابات مناقشه برانگیز سال ۱۳۸۸ ایران، مریم رجوی با انتشار بیانیه ای اعلام کرد که تحت شرایطی اعضای سازمان حاضر هستند که به ایران بازگردند.

بر اساس بیانیه خانم رجوی، چنانچه حکومت ایران در "نامه ای رسمی" خطاب به [سازمان] ملل متحد، صلیب سرخ بین المللی و دولت های آمریکا و عراق، متعهد شود که اعضای سازمان مجاهدین خلق در صورت بازگشت به ایران "از دستگیرى و تعقیب و شکنجه و اعدام و هرگونه پیگرد و پرونده سازى قضایى مصون هستند و از آزادى بیان برخوردارند"، ساکنان اردوگاه اشرف به ایران بازخواهند گشت.

اشرف: پایانی خونبار

از زمانی که نیروهای آمریکایی کنترل پایگاه اشرف را به نیروهای عراقی سپردند، این قرارگاه بارها مورد تهاجم قرار گرفت. این تهاجم ها از حمله با راکت تا حمله مستقیم ارتش عراق را شامل می شد.

در این حملات ارتش عراق برای تصرف این پایگاه، ده ها نفر از سازمان مجاهدین کشته شده و تعداد بیشتری زخمی شدند.

پس از این درگیری ها بود که دولت عراق خواهان تخلیه مجاهدین از پایگاه اشرف تا پایان سال ۲۰۱۱ شد، اما با فشارهای بین المللی این تاریخ تا آوریل ۲۰۱۲ عقب افتاد.

پس از آن و در یک دوره یک و نیم ساله و به مرور در حدود ۲۷۰۰ نفر از اعضای سازمان مجاهدین قرارگاه اشرف را تخلیه کردند.

تنها یک گروه صد نفره در قرارگاه اشرف برای حفاظت از اموال مجاهدین که همواره مورد مناقشه بین آنها و دولت عراق بود باقی ماندند که در سپتامبر ۲۰۱۳ مورد حمله مهاجمان ناشناس قرار گرفتند. در این حمله ۵۲ نفر از مجاهدین کشته و هفت نفر هم به اسارت برده شدند.

با اینکه هیچ گروهی مسئولیت این حمله را برعهده نگرفت سپاه پاسداران با صدور بیانیه ای این رخداد را عامل "تشفی خاطر" مردم دانست و آن را به "فرزندان مجاهدان عراقی" نسبت داد. احمد خاتمی، از امامان جمعه موقت تهران و محمد رضا نقدی، فرمانده بسیج نیز ضمن تقدیر از این حمله، آن را "مهم تر از عملیات مرصاد" عنوان کرده اند.

بیشتر بخوانید: گزارش سفر به کمپ اشرفورود و خروج به فهرست تروریستی

سازمان مجاهدین خلق ایران پس از حمله آمریکا به عراق خلع سلاح شده بود.

در سپتامبر ۲۰۱۲ آمریکا اعلام کرد که نام این سازمان را از فهرست سازمان‌هایی که تروریستی می‌داند حذف کرده است. در اطلاعیه وزارت امور خارجه آمریکا آمده بود که سازمان مجاهدین در ۱۰ سال گذشته مرتکب عمل تروریستی نشده است. علاوه بر این، اعلام علنی سازمان مجاهدین خلق برای کناره گیری از فعالیت های مسلحانه و همکاری اعضای این گروه در تخلیه اردوگاه اشرف عراق، دیگر مواردی است که دولت آمریکا را برای حذف نام این گروه از لیست سازمان‌های تروریستی مجاب کرده است.

در بیانیه وزارت امور خارجه آمریکا با اشاره به سابقه فعالیت مجاهدین در دهه هفتاد میلادی که به کشتن شهروندان آمریکایی منجر شد از بدرفتاری این سازمان با اعضایش انتقاد شده بود.

بیش از آن هم نام این سازمان از فهرست تروریستی اتحادیه اروپا حذف شده بود.

خارج شدن نام این سازمان از فهرست تروریستی آمریکا علاوه بر اینکه به فعالیت‌های این سازمان در غرب جنبه قانونی بخشید، به انتقال اعضای آن از عراق و سفر و اقامت قانونی در کشورهای دیگر کمک کرد.

مریم رجوی قرار دادن نام این سازمان در لیست تروریستی را "هدیه‌ای به رژیم ملاها" خوانده و خروج مجاهدین از این لیست را دلیلی بر نادرستی ادعاهای پیشین علیه مجاهدین خلق دانست.

بدین ترتیب فعالیت بیش از یک دهه سازمان مجاهدین برای خروج از فهرست تروریستی نتیجه داد.

از اشرف تا لیبرتی: انتقالی پرکشمکش

اردوگاه لیبرتی در غرب بغداد و در نزدیکی فرودگاه بین المللی این شهر قرار دارد. اردوگاهی که قبلا محل استقرار واحدهایی از نیروهای آمریکایی بود. پس از به توافق رسیدن آمریکایی ها و عراقی ها قرار شد اعضای سازمان مجاهدین خلق، اردوگاه اشرف را به سمت اردوگاه لیبرتی (این اردوگاه به نام های حریه و آزادی هم شناخته می شود) ترک کنند.

پس از مقاومت های اولیه مجاهدین، مریم رجوی در بهمن ۱۳۹۰ اعلام کرد در پی "اطلاع از توصیه و اطمینان های خانم [هیلاری] کلینتون، وزیر امور خارجه (وقت) آمریکا" از حدود ۴۰۰ نفر از اعضای سازمان خواسته است که به اردوگاه لیبرتی بروند.

در میانه این نقل و انتقال مجاهدین اعلام کردند اگر به آنها تضمین های حداقلی داده نشود ساکنان اشرف و لیبرتی حاضرند که موقتا به اردوگاه پناهجویان در نزدیکی مرز اردن بروند.

در نهایت و به مرور حدود ۲ هزار و ۷۰۰ نفر از مجاهدین با تخلیه اشرف در لیبرتی مستقر شدند. نقل و انتقالاتی که گاه به درگیری بین نیروهای مجاهدین و نیروهای عراقی هم منجر شد.

آنها در قرارگاه جدید با مشکلاتی روبرو بودند و ادعا می کردند که دولت عراق "تحویل غذا، آب و سوخت به اردوگاه را مسدود کرده و تلاش ساکنان برای دسترسی به مراقبت های پزشکی را دشوار کرده است". در این دوران ساکنان لیبرتی همچنین با حملات گاه و بیگاه به محل سکونت خود نیز روبرو بودند.

از جمله می توان به دو حمله مرگبار در سال های ۹۲ و ۹۴ اشاره کرد که در یکی از آنها حسین ابریشمچی، از مسئولان بلندپایه سازمان کشته شد. مسئولیت این حملات را "ارتش مختار" بر عهده گرفت که شاخه نظامی گردان های حزب الله عراق است. این گروه مورد حمایت ایران شناخته می‌شود، اما تهران هیچ‌گاه رسما چنین ارتباطی را تایید نکرده است.

بیشتر بخوانید: عکس‌های سه در چهار؛ درباره حمله به اردوگاه مجاهدینآلبانی: ایستگاه آخر

در اوایل سال ۱۳۹۲ و با پذیرش چهارده نفر از اعضای سازمان مجاهدین خلق ایران توسط دولت آلبانی، روند خروج مجاهدین از عراق آغاز شد. این در حالی بود که پیش از آن مریم رجوی اعلام کرده بود یا همه مجاهدین باید به آمریکا بروند یا به اردوگاه اشرف باز گردانده شوند. اما آمریکایی ها با تشکر از دولت آلبانی از سازمان مجاهدین خواستند این فرصت را مغتنم بشمارد.

آمریکایی ها هم چنین اعلام کردند که: "رهبری سازمان مجاهدین خلق موظف است که دسترسی آزاد و بدون قید افراد مقیم در اردوگاه آزادی را به ناظران حقوق بشری سازمان ملل متحد تسهیل کند."

در سال ۹۳ اعلام شد که ۶۰۰ نفر از اعضای این سازمان به آلبانی منتقل شده اند و سرانجام یک ماه پس از آن سفیر ایران در بغداد اعلام کرد که تا آخر تابستان امسال تمامی مجاهدین از عراق خارج می شوند. در روز جمعه ۹ شهریور و با انتقال ۲۸۰ نفر از اعضای باقی مانده در لیبرتی این پایگاه نیز کاملا تخلیه شد.

بنا به گفته وزارت امور خارجه آمریکا، سازمان ملل موفق شده است که بیش از ۳ هزار نفر از اعضای سازمان مجاهدین خلق را از عراق منتقل کند. تعدادی از سران سازمان مجاهدین هم به کشورهای آلمان و فرانسه انتقال داده شده‌اند.

سازمان مجاهدین خلق ایران می گوید که در دوران پس از حمله آمریکا به عراق، ۱۴۱ نفر از اعضای خود را در حملات و ۲۷ نفر را به دلیل "شرایط محاصره" از دست داده است.

به گفته این سازمان، "توطئه‌ها، شانتاژها و تهدیدهای" حکومت ایران و متحدانش در عراق، باعث شد روند انتقال اعضای این سازمان بیشتر از چهار سال طول بکشد.

مجاهدین در حالی از عراق خارج و راهی کشورهای اروپایی شدند که در این میان نامی از مسعود رجوی شنیده نمی شود.

خانواده‌های منتظر و جداشدگان باقی مانده در عراق

در این سال ها خانواده ها برای دیدار با بستگانشان در عراق با مشکلات و سختی های فراوانی روبرو بوده اند.

سازمان مجاهدین خلق، عده ای از کسانی را که به عنوان خانواده اعضای سازمان برای ملاقات با آنها به عراق می رفتند عامل جمهوری اسلامی می دانست و اجازه ملاقات نمی داد. از سوی دیگر تعدادی از خانواده های ایرانی که موفق به ملاقات با فرزندانشان می شدند پس از بازگشت با حبس و زندان و حتی حکم اعدام در ایران روبرو شدند.

به گفته عاطفه اقبال، از کمپین انتقال فوری مجاهدین از لیبرتی به کشور ثالث، هنوز تعدادی از اعضای سابق سازمان مجاهدین که از این سازمان جدا شده اند در کردستان عراق یا هتل های بغداد زندگی می کنند و با اینکه کمیساریای پناهندگی قول انتقال آنها را داده بود، به حال خود رها شده اند.

بیشتر بخوانید: سرنوشت زندانیان سیاسی ۸۸؛ آنها که هرگز مرخصی نداشتندبن بست تیرانا یا بزرگراه پاریس؟

پیش از این بسیاری از منتقدان و مخالفان سازمان مجاهدین، این سازمان را متهم می کردند که با کارشکنی جلوی خروج نیروهایش از اشرف و لیبرتی را می گیرد تا با توجه به موقعیت سخت آنها در عراق توجه سیاستمداران و رسانه های غربی را به خود جلب کنند. حال باید دید که این سازمان در موقعیت جدید چه سیاستی را در پیش می گیرد. نظر می رسد که حفظ انسجام نیروهای مجاهدین در کشورهای غربی سخت تر از اردوگاه های اشرف و لیبرتی باشد.

در این میان این سازمان دست به تحرکات جدیدی زده است. سازمان مجاهدین خلق ایران چندی پیش با حضور تعدادی از چهره‌های سیاسی خارجی، از جمله امیر ترکی فیصل، فرزند پادشاه پیشین عربستان سعودی و رئیس سابق اداره اطلاعات این کشور، همایشی را در فرانسه برگزار کرد. پس از آن هم محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین با مریم رجوی در پاریس دیدار کرد. ملاقات هایی که در اوج تنش های بین جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی و بروز اختلافات بین آن ها با واکنش تند ایران روبرو شد.

به نظر می رسد که خروج کامل مجاهدین از عراق کمی پس از حضور ترکی الفیصل در گردهمایی آنها و ملاقات محمود عباس با مریم رجوی در پاریس حامل یک معنا هستند: بادها خبر از تغییر فصل می دهند.

جنگ ضدميهني,

باز هم دربارهٴ جنگ و مجاهدین

-

  • ایران
  • 1396/05/12

-

نقش مجاهدین خلق در جنگ ایران و عراق چه بود؟ 

ارتش آزادیبخش ملی ایران با چه منطقی به خودشون اجازه می‌دادن با نیروهای نظام خمینی بعد از عقب‌نشینی عراق از خاک ایران و قبول آتش‌بس و پذیرش صلح، جنگ کنند!؟ 

آیا این اقدام مجاهدین و ارتش آزادی درست بود؟ 

جواب مجاهدین خلق به این سؤالات چیه؟ 

*** 

نزدیک به سه دهه پس از پایان یافتن جنگ و شروع عملیات فروغ جاویدان مجاهدین، یا به قول آخوندها عملیات مرصاد، هنوز این سوال، از آن سوال‌هاییست که برای برخی‌ها تازگی داره. آن‌قدر که علی خامنه‌ای ترجیح میده روزانه نزدیک به یکصد مقاله، خبر و تحلیل و نقد و گزارش دربارهٴ آن در رسانه‌های حکومتی‌اش منتشر کنه! 

جنگی که مجاهدین تنها نیروی ایرانی‌ای بودند که عملاً کمر به خاموش کردن آتشش بستند و موفق هم شدند. شاید برخی‌ها این را قبول نداشته باشند و به قول معروف چنین کاری را فراتر از توان مجاهدین بدانند، شاید برخی‌ها ختم آن جنگ شوم را نتیجه ساخت و پاخت ابرقدرتها بدانند و شاید برخی هم علت خاموش شدن آتش آن را نتیجه تمام شدن نفت خمینی! بدانند اما. 

اما این روزها که سران و سرکردگان و ارباب رسانه‌های نظام، مأمور به تبلیغ بر ضد مجاهدین شده‌اند در میان انبوه گفته‌های گوناگون آنها با اسنادی از اعتراف‌های آخوندها مواجه می‌شویم که کار بحث و استدلال برای اثبات صحت دعاوی مجاهدین را بسیار آسان می‌کنند! 

حرف و ادعای مجاهدین خیلی ساده و روشن است، 

مجاهدین استدلال می‌کنند برای ختم جنگ و تحمیل صلح به خمینی، ابتدا مشروعیت جنگ پس از خرمشهر را در انظار جهانیان باطل اعلام کردند و پس از آن و برای متوقف کردن ماشین جنگی خمینی، وارد عملیات شدند و در برابر ماشین جنگی خمینی صف‌آرایی کرده و عملاً به مقابله با آن برخاسته و دست به تهاجم زدند.

تهاجمی طولانی و در تمامی خطوط مرزی ایران و عراق که سرانجام خمینی را ناگزیر از پذیرش آتش‌بس و ختم جنگ کرد.

تهاجمی از مجاهدین که در اولین روزهای جنگ و برای دفاع از زمینهای اشغالی ایران، به دفاع از آبادان و خرمشهر برخاسته و در این راه در برابر نیروهای اشغالگر عراقی، بسا جانها و سرها که باخته بودند و همزمان که از روبه‌رو آماج آتش نیروهای عراقی بودند، از پشت سر هم آماج آتش ناجوانمردانهٴ پاسداران بودند. 

اما پس از خرمشهر و آزاد شدن زمینهای اشغالی میهن، دیگر ذره‌یی برای ادامه جنگ مشروعیت قابل نبودند و در برابر آن موضعگیری کردند.

البته مجاهدین هم می‌توانستند مانند برخی نیروها، شخصیتها و احزاب دیگر صرفاً با محکوم کردن جنگ و تبلیغ در مورد ضرر‌های جنگ، عملاً نظاره‌گر صحنهٴ خونینی باشند که در آن روزانه صدها هموطنشان در تنور جنگ، ذوب می‌شدند.

مجاهدین حتی می‌توانستند، ضمن محکوم کردن جنگ، و به‌راه انداختن کارزارهای تبلیغی ضد جنگ، به تلاش‌های دیپلوماتیک هم برای منزوی کردن سیاستهای جنگ‌طلبانهٴ خمینی دست بزنند.

مجاهدین می‌توانستند با بیشمار روش‌های دیگر، مخالفت خود را با جنگ، اعلام کنند و... 

اما هیچ‌کدام این‌ها نمی‌توانست مانع استمرار جنگ و قطع آن خونریزی مهیب شود چرا که ”موضع‌گیری“ و فقط موضعگیری و حرف و بیانیه و اطلاعیه و مصاحبه و سخنرانی نمی‌تواند حتی یک عدد ”چوب کبریت“ را یک سانت جابه‌جا کند! چه رسد به این‌که یک جنگ به آن گستردگی در زمین و هوا و دریا را متوقف کند! 

ضمن این‌که خمینی بارها نشان داده بود که اهل صلح نیست و جنگ را موهبتی الهی می‌دانست موهبتی که با آن و زیر پوش آن، سیاست سرکوب داخلی خودش را پیش می‌برد.

کسانی که با اسناد جنگ آشنایی دارند به خوبی می‌دانند که در همان اولین مقطع از تاریخ جنگ، خمینی زیر فشار طرح‌های صلحی که سازمان ملل و دیگر کشورها با قید پرداخت خسارت‌های دو طرف پیشنهاد کرده بودند، دستور داد که یک ”طرح صلح جامع“ برای شورای امنیت سازمان ملل تهیه شود.

آن طرح صلح را رجایی نخست‌وزیر وی به شورای امنیت برد، شورای امنیت، بلافاصله آن را پذیرفت. دولت عراق هم آن را قبول کرد ولی در کمال شگفتی، خمینی که خود طراح و بانی آن طرح صلح بود، آن را یعنی همان طرح صلح خودش را پس زد تا مبادا آن جنگ ضدمیهنی متوقف شود. اسناد این داستان را می‌توانید همینجا ببینید و بخوانید.

سایت تابناک متعلق به پاسدار محسن رضای در تاریخ 6مهر 93دربارهٴ آن طرح صلح کذایی نوشت روز 24مهر 59 محمد علی رجایی نخست‌وزیر وقت به سازمان ملل رفت و پیشنهاد داد:

متجاوز به مرز خود بازگردد.

نیروهای بی‌طرف در مرز‌ها مستقر شوند تا دوباره تجاوزی اتفاق نیفتد.

مسأله تجاوز به داوری بین‌المللی واگذار شود و متجاوز محاکمه و مجازات شده و خسارت را پرداخت کند.

مشابه همین نکته را سایت موسوم به پایگاه اطلاع‌رسانی شهید رجایی هم طبق کلیشهٴ بالا منعکس کرده و نوشته: ”در همین زمان (26مهر 1359) مقامات رسمی ایران در سازمان ملل با تأکید بر این‌که شورای امنیت بر اساس منشور ملل‌متحد موظف است تجاوز از قبل طراحی ‏شده‌ی عراق را محکوم کند، خروج متجاوزین عراقی را خواستار گردد، غرامت خرابی و کشتار مردم ایران را از متجاوزین بخواهد و بالاتر از همه، مقامات رژیم عراق را به‌عنوان جنایتکار جنگی محکوم کند، طرح سه ماده‌ای را برای پایان دادن به جنگ از راه مذاکره ارائه دادند. این طرح شامل فراخوانده شدن همه‌ی نیروهای عراق از خاک ایران، اعلام آتش‌بس و اقدامات میانجی ‏گرانه و حضور ناظران سازمان ملل در مرزهای 2کشور بود“ گویا این، همان طرحی است که سایت تابناک محسن رضایی نیز در تاریخ 6مهر 93به آن اشاره کرده). طرحی که منابع رسمی حکومتی دربارهٴ آن مطلقاً حرفی نمی‌زنند اما برخی مقامات عالی‌رتبهٴ نظام، گوشه‌هایی از آن را خواسته یا ناخواسته لو داده‌اند! 

رفسنجانی نیز در کتاب خاطرات خود به اسم ” انقلاب در بحران، کارنامه و خاطرات سال 1359. به کوشش عباس بشیری. تهران. چاپ نشرمعارف انقلاب، 1383ص 259 “ به این طرح صلح اشاره کرده. اما رجایی در روز سخنرانی خود در سازمان ملل، به جای بحث روی جنگ و طرح صلح‌شان، به شکلی غیرمنتظره به شورای امنیت و جامعه جهانی و عراق حمله کرد و گفت من صریحاً اعلام می‌‏کنم که ملت ما مصمم است حتی با دنبال کردن یک جنگ طولانی و مردمی، نه تنها متجاوزین را سر جای خود بنشانند، بلکه جوابی دندان‏ شکن به آمریکا بدهد! 

اینکه می‌شد جنگ را آبرومندانه پایان داد اینک یک ادعا نیست، حجم اسناد موجود در این باره آنقدر زیاد است که جای انکار باقی نمی‌گذارد.

جنگی که تفاوت تلفات و ضایعات آن در آن مقطع یا حتی مقطع آزادی خرمشهر با تلفات و ضایعات جنگ در سال 67 و پذیرش ناگزیر قطعنامه 598 از زمین تا آسمان است با نزدیک به دو میلیون کشته و... در دو طرف! 

راحت بگوییم:

در ایران و شاید جهان، به جز خمینی و باندش و یکی دو کشور متحدش، هیچ حزب، گروه، دسته یا حتی کشوری نبود که خواهان پایان یافتن جنگ نباشد اما در مقام عمل، هیچ‌کس اقدامی برای ختم جنگ انجام نمی‌داد! حتی بعد از آزادی خرمشهر که تمایل به صلح در مردم ایران هم به خواسته اکثریت تبدیل شده بود باز خمینی از ختم جنگ جلوگیری می‌کرد. کسی باید پیدا می‌شد و از نام و ننگ خود می‌گذشت، آستین بالا می‌زد و جنگ را تمام می‌کرد و به آن خونریزی جنایت‌بارانه خاتمه می‌داد. به بیوه شدن زن‌ها و یتیم شدن کودکان! به ویرانی شهرها و نابودی روستاها! 

تنها کسی که شجاعت انجام این کار را داشت مسعود رجوی بود و سازمانش (سازمان مجاهدین خلق ایران). رجوی پس از امضای قرارداد صلح با وزیر خارجه عراق در پاریس، رسماً اعلام کرد که این قرارداد صلح را حتی اگر خمینی بپذیرد، وی بعد از سرنگونی خمینی به الزامات آن ملتزم خواهد بود، اما خمینی پای صلح نیآمد تا وقتی که مجاهدین ابتدا نامشروع بودن آن جنگ را در اکثر پارلمانهای دنیا به ثبت دادند و پس از آن، اقدام به درهم شکستن ماشین جنگی خمینی کردند تا سرانجام خمینی ناگزیر از پذیرش قطعنامه 598 و آتش‌بس با عراق شد.

مجاهدین جنگ را پایان دادند

امروزهٴ روزگار و پس از گذشت نزدیک به سه دهه از پذیرش آتش‌بس از طرف خمینی و بیان بسیاری واقعیتها از طرف سران و سرکردگان نظام دیگر کمتر کسی است که به نقش مجاهدین در ختم جنگ اذعان نداشته باشد.

پاسدار محمد کوثری روز 19تیر 1387 در گفتگو با روزنامه جوان گفت: «دشمنان، توطئه‌های واقعاً گسترده‌یی را طرح‌ریزی کرده بودند، چون منافقین قبل از عملیات فروغ جاویدان، در مهران، عملیاتی به زعمِ خود موفقیت‌آمیز انجام داده بودند، و شعارِ ”امروز مهران فردا تهران “ را هم یکی دو ماه قبل، مطرح کرده بودند، بنابراین، با در اختیارگرفتنِ انواع سلاح های سنگین و نیمه سنگین هم‌چون نفربر و غیره، خود را سازماندهی کرده بودند. پذیرش قطعنامه از سوی حضرت امام، تمام این توطئه‌ها را خنثی کرد».

و روز 9مرداد 96 تلویزیون شبکه یک خامنه‌ای گفت:

گوینده تلویزیون شبکه یک: «سازمان با حمله سریع به مهران در عملیات چلچراغ توانست خطوط اندک دفاعی این شهر را بشکند و بر امور آن مسلط شود این عملیات اوج توان نظامی سازمان بود و غنائم خوبی نیز برای این فرقه به ارمغان آورد. (صحنه‌هایی از عملیات مهران که مجاهدین شعار می‌دهند: امروز مهران فردا تهران). 

پیش بسوی تهران، امروز مهران فردا تهران [صدای شعار رزمندگان ارتش آزادیبخش ملی ایران] 

گوینده: اینها مجموعاً ایران را به این نتیجه می‌رساند که به قطعنامه 598تن دهد!» 

حال با نگاهی به این اسناد می‌توان گفت:

اگر جنگ حداقل از مقطع آزادی خرمشهر تمام و مطلقاً ضدمیهنی بوده! که حتماً بوده! 

اگر جنگ واقعاً تلفات و خسارات عظیم داشته! که حتماً و به گواهی اسناد حکومتی داشته! 

اگر مردم ایران به‌شدت مخالف جنگ بوده‌اند که به گواهی پیام آتش‌بس خمینی، مخالف جدی جنگ بوده‌اند! 

دیگر چرا نباید جلوی ماشین جنگ خمینی ایستاد و آن را از کار انداخت!؟ 

چرا نباید بازوی جنگ‌طلبی خمینی را قطع کرد!؟ 

و چرا نباید ماشین جنگی خمینی را در هم شکست و متوقفش کرد!؟ و عاملان و آمران آن را از صحنه خارج کرد!؟ 

خلاصه کنیم، نمی‌شود هم جنگ را ضدمیهنی دانست و هم مقابلهٴ عملی با آن را هم ضدمیهنی نامید! 

نمی شود سیاست جنگ‌طلبانهٴ خمینی را ضد‌مردمی دانست و درهم شکستن آن سیاست را و نجات جان میلیونها هموطن را هم ضدمردمی خواند! 

آن هم جنگی که اگر مجاهدین جلوی آن سینه سپر نکرده بودند، به استناد حرف خمینی تا همین امروز هم ادامه داشت و از ملت تلفات می‌گرفت. این حرف خمینی است که می‌گفت این جنگ اگر 20سال هم طول بکشد ما.  

کسانی که این روزها و لابلای تبلیغات حکومتی و رپرتاژ آگهی‌های وزارت اطلاعات خامنه‌ای برای مجاهدین ”لغز“ میهن‌پرستی می‌خوانند، خوبست به جای این حرف‌ها و قبل از هر چیز بگویند در آن معرکة مرگبار ”انسان کش“ و ایران ویران کن، در کدام صحنه بودند؟ سردار و سرلشگر کدام نیرو بودند و چند صد یا چند هزار جوان ایرانی را طعمه خوی جنگ‌طلب امامشان خمینی کردند؟ و اینک ما بازای آنهمه خونی که از جوانان ایرانی بیهوده بر زمین ریختند، امروز صاحب چند کمپانی و هولدینگ و... شده‌اند؟ 

کدام وزارت و وکالت را زیر سایهٴ سیاه و خونین آن جنگ به دست آورده‌اند؟ 

واقعیت آنکه: آن‌که امروز باید پاسخگوی سیاستهای ضد ملی و ضد‌مردمی خود باشد نه مجاهدینی که هنوز خانه به دوش برای آزادی میهن و مردمشان می‌جنگند، بلکه همین‌هایی هستند که برای یک وزارت و وکالت و حفظ کمپانی‌های خود حاضرند بی‌مهار آدم بکشند، پول مردم را در بانکهای جعلی خود بالا بکشند، دستمزد کارگران را ماه به ماه ندهند و تظاهراتشان را هم سرکوب کنند در حالی‌ که خود و فرزندانشان در بهترین کشورهای خارجی در حال خوشگذارنی در لوکس‌ترین هتل‌ها و برد و باخت پول مردم ایران در کازینوهای کجا و کجا هستند! و میزان حسابهای بانکی‌شان را باید از رسانه‌های خارجی هر چند ماه یکبار شنید که مانند خامنه‌ای سر به میلیاردها دلار می‌زند!

عزیمت به عراق     

در برابر توطئه‌های پنهان و آشکار با رژیم خمینی که طی آن، دولت دست راستی وقت فرانسه فشار خود برای ایجاد مانع و محدودیت علیه اقامت رهبری مقاومت در فرانسه را به نهایت رسانده بود، روز ۱۷خرداد ۱۳۶۵، مسعود رجوی پاریس را به مقصد عراق ترک کرد تا ضمن خنثی کردن توطئه‌های دشمن، به الزامات مرحله جدید مبارزه برای سرنگونی رژیم و مشخصاً تشکیل ارتش آزادیبخش پاسخ گوید. عزیمت به عراق یک گام اجتناب‌ناپذیر برای تأسیس ارتش آزادیبخش به‌عنوان تنها اهرم سرنگونی رژیم خمینی، دشمن اصلی مردم ایران، بود. 

تأسیس ارتش آزادیبخش ملی

در روز ۳۰خرداد سال ۱۳۶۶، رهبر مقاومت طی پیامی، تأسیس ارتش آزادیبخش ملی ایران را اعلام کرد و آن را برای دفاع از آزادی میهن و به‌مثابه ”بازوی استوار و پراقتدار خلق قهرمان ایران“ ، پاسخ قطعی به نبرد سرنوشت میان مقاومت و ارتجاع خمینی توصیف کرد.

ارتش آزادیبخش ملی ایران، پس از انجام بیش از یک صد رشته عملیات نظامی علیه نیروهای خمینی و کسب پیروزی در نبردهای آفتاب و چلچراغ و فتح شهر مهران، با درهم شکستن یک لشکر زرهی و چند تیپ و گردان ارتش و سپاه، چشم‌انداز فروپاشی ماشین جنگی خمینی و سرنگونی رژیم را در چشم‌انداز نزدیک قرار داد. خمینی هراسان از رشد شتابان ارتش آزادیبخش که فتح تهران را در هدف داشت، ناگهان دست بالا کرد و به قول خودش زهر آتش‌بس را سرکشید. 

ستون ارتش آزاديبخش ملی ايران حين پيشروی بسوی کرمانشاه

فروغ جاویدان 

در تاریخ ۳مرداد ۱۳۶۷ ارتش آزادیبخش به بزرگترین تهاجم نظامی خودبرای سرنگونی رژیم قرون‌وسطایی خمینی اقدام کرد. در مقابل این تهاجم، خمینی کلیه ارگانها نهادهای حکومتی از طلبه‌خانه‌ها و حتی مجلس را بسیج کرد و نفرات آنها را به مقابله با ارتش آزادیبخش فرستاد. به این ترتیب رژیم خمینی در مجموع ۲۰۰هزار تن را به جبهه اعزام کرد. ۵۵هزار تن از این نیروها کشته و مجروح شدند. متقابلاً نیز ۱۳۰۴تن از رزمندگان ارتش آزادیبخش در این نبرد، به‌شهادت رسیدند. (۲) 

به این ترتیب فروغ جاویدان به‌عنوان برگ زرین و خونینی از استقلال و توانمندی ارتش آزادیبخش ملی و پاکبازی، جانبازی و آمادگی رشیدترین فرزندان مردم ایران برای آزادی میهن، بر تارک مقاومت مردم ایران در برابر استبداد و ارتجاع جای گرفت و حضور مشروع ارتش آزادیبخش در خاک عراق را بیمه و تضمین کرد.  

قتل‌عام زندانیان سیاسی 

خمینی پس از خوردن زهر آتش‌بس، به‌منظور در امان نگه‌داشتن رژیمش از آثار سیاسی و اجتماعی آن، در یک جنایت بی‌سابقه که بزرگترین جنایت ضدبشری سازمان‌یافته دولتی در جهان معاصر پس از کوره‌های آدم‌سوزی هیتلر توصیف شده است، به قتل‌عام تمامی زندانیان مجاهد و مبارزی که هم‌چنان بر سر مواضع خود ایستاده بودند، مبادرت کرد و ظرف حدود ۳ماه ۳۰هزار تن از زندانیان سیاسی در زندانهای سراسر کشور را که عمده آنها را زندانیان مجاهد تشکیل می‌دادند، اعدام کرد. این جنایت مافوق تصور اعتراض اجتماعی و نهادهای بین‌المللی حقوق‌بشر را برانگیخت و موجب مخالفت آیت‌الله منتظری، قائم‌مقام و جانشین خمینی نیز شد. خمینی هم به همین علت، او را مورد غضب قرار داده و از منصبش عزل کرد. 

معرفی مریم رجوی به‌عنوان مسئول اول سازمان مجاهدین خلق ایران

روز ۲۶مهر ۱۳۶۸، در یک گردهمایی با حضور صدها تن از اعضای شورای مرکزی سازمان مجاهدین خلق ایران، مسعود رجوی، خانم مریم رجوی را به‌عنوان مسئول اول سازمان مجاهدین خلق ایران معرفی کرد.

از درخشانترین خدمات خانم مریم رجوی در دوران مسئول اولی، تجدید سازماندهی و تجدید ساختار ارتش آزادیبخش به‌عنوان یک ارتش زرهی می‌باشد. ارتشی که توسط کارشناسان نظامی آمریکا که آن را از نزدیک دیده بودند، بزرگترین ارتش سوار زرهی جهان توصیف شد و عملاً نیز کارایی و توانمندی نظامی خود را در عملیات تدافعی مروارید و مقابله با تهاجم گسترده رژیم در اسفند ۶۹ و فروردین ۷۰ و درهم شکستن آن به ثبوت رساند.

معرفی شورای رهبری سازمان مجاهدین خلق ایران 

۴سال بعد در پی سلسله نشستهای شورای مرکزی سازمان، مریم رجوی، شورای رهبری مجاهدین را که همگی به اتفاق آرا، به‌عنوان ارگان رهبری کننده سازمان، انتخاب شده بودند، معرفی کرد. ۱۲تن به‌عنوان اعضای شورای رهبری و ۱۲تن دیگر به‌عنوان کاندیداهای عضویت در شورای رهبری اعلام شدند.   

معرفی مریم رجوی، به‌عنوان رئیس‌جمهور برگزیده دوران انتقال 

در تاریخ ۶شهریور ۱۳۷۲، شورای ملی مقاومت ایران در اجلاس رسمی خود، مریم رجوی را به‌عنوان رئیس‌جمهور مقاومت در دوران انتقال انتخاب کرد. این انتخاب در روز ۳۰مهر همان سال اعلان عمومی گردید. انتخاب یک زن به‌عنوان رئیس‌جمهور منتخب مقاومت، از یک سو هم‌چون موشکی استراتژیک به قلب ایدئولوژی زن‌ستیز نظام ولایت‌فقیه اصابت کرد و از سوی دیگر مقاومت ایران را در همهٴ زمینه‌های سیاسی، اجتماعی و ایدئولوژیک، به‌طور کیفی جهش داد. (۳) 

افشای پروژه مخفیانهٴ اتمی رژیم

در مرداد۸۱ (اوت ۲۰۰۲) مجاهدین و شورای ملی مقاومت در یک اقدام خارق‌العاده دو سایت فوق سری نطنز و اراک را افشا کردند و جامعه بین‌المللی را متوجه برنامه ضد‌مردمی و ضدایرانی هسته‌یی رژیم کردند. پروژه ساخت بمب اتمی که آخوندها به‌منظور تضمینی برای بقای حکومت متزلزل خود، با تمام قوا درصدد دستیابی به آن بودند و توانسته بودند به مدت ۱۸سال آن را از دید دنیا مخفی کنند. این افشاگری ضمن ایجاد مانع در مسیر پیشبرد این پروژه شوم، رژیم آخوندی را دچار یک بحران خردکننده کرد که هم‌چنان گریبانگیر آن است. 

۱۰سال پایداری

در دی ماه ۸۱ (ژانویهٴ ۲۰۰۳)، آمریکا به همراه نیروهای متحد خود، عراق را به‌طور گسترده‌یی مورد حمله قرار داد. قبل از شروع حمله، مجاهدین هم به دولت عراق و هم به آمریکا و نیروهای ائتلاف اعلام کردند که در این جنگ کاملاً بی‌طرفند و هیچ‌گونه دخالتی در آن ندارند و به‌منظور اثبات این ادعا، مختصات جغرافیایی قرارگاههای مختلف خود در عراق را نیز، برای هیأت نمایندگی سازمان ملل‌متحد در عراق (آنمویک) ارسال کردند. اما نیروهای مهاجم در یک بند و بست ننگین با فاشیسم دینی حاکم بر ایران، قرارگاههای مجاهدین و نیروهای ارتش آزادیبخش را مورد شدیدترین بمبارانها قرار دادند. در جریان این حملات، بیش از ۵۰تن از مجاهدین کشته شدند و دهها تن مجروح گردیدند. اما رزمندگان به دستور فرمانده کل ارتش آزادی‌بخش، با انضباطی شگفت‌انگیز، برای دفاع مشروع از خود، حتی یک گلوله نیز شلیک نکردند و به این ترتیب نقشهٴ رژیم را که روی درگیری مجاهدین و ارتش آمریکا و نابودی آن در این رویارویی سرمایه‌گذاری کرده بود، نقش بر آب کردند.

بمباران قرارگاههای مجاهدين توسط نيروهای ائتلاف

متعاقباً در توافقی که بین فرماندهان ارتش آمریکا و جانشین رهبری مجاهدین در اشرف، خانم مژگان پارسایی صورت گرفت، مجاهدین موافقت کردند در ازای پذیرش مسئولیت حفاظت‌شان از سوی آمریکا، سلاحها و مهمات خود را به ارتش آمریکا تحویل دهند. (۵)

در همین حال پس از چند نوبت تحقیق و بررسی دقیق توسط ۹ارگان مختلف امنیتی و اطلاعاتی آمریکا، پیرامون سوابق یکایک اعضا و رزمندگان ارتش آزادی‌بخش، که ۱۶ ماه بطور انجاميد، کارت ”شخص حفاظت‌شده“ توسط ارتش آمریکا برای تک‌تک ساکنان اشرف صادر شد و دولت آمریکا به موجب آن، متعهد به رعایت مفاد کنوانسیون ۴ ژنو و اصل «نان‌رفولمان» (ممنوعیت جابه‌جایی اجباری) دربارهٴ ساکنان اشرف گردید. تعهدی که در سال۲۰۰۹ و احاله حفاظت ساکنان اشرف به دولت عراق آشکارا آن را نقض کرد. 

۱۷ژوئن، حمله به مقر رئیس‌جمهور برگزیده مقاومت در فرانسه

 رژیم آخوندی که از طریق بمباران و توطئه رو در رو قرار دادن مجاهدین با ارتش آمریکا به هدف خود دست نیافته بود، توطئه دیگری را از طریق بند و بست با دولت وقت فرانسه علیه مجاهدین تدارک دید. در جریان این توطئه کودتا گونه، بیش از ۱۳۰۰کماندو فرانسوی در سحرگاه ۱۷ژوئن ۲۰۰۳، خانه‌های اعضا و هواداران مجاهدین و همچنین مقر مرکزی شورای ملی مقاومت در اور سورواز را مورد شبیخون قرار دادند و خانم مریم رجوی را به همراه ۱۶۰تن از کادرها و فعالان جنبش دستگیر کردند. اما از آنجا که در این حمله کوچکترین برگه‌ای حاکی از دخالت هیچ‌یک از اعضای مجاهدین در هیچ اقدام تروریستی و حتی هیچ اقدام خلاف قانون، به دست نیامد، دولت فرانسه زیر فشار افکار عمومی و سلسله اعتراضها و اعتصاب‌غذای ایرانیانی که از سراسر اروپا خود را به پاریس رسانده بودند، همهٴ افراد بازداشت شده و در آخر خانم مریم رجوی را آزاد کرد.

چیرگی مقاومت ایران بر کودتای ننگین ۱۷ژوئن و درهم‌شکستن این توطئه ارتجاعی ـ استعماری، تأثیری ژرف هم بر ایرانیان در داخل و خارج ایران گذاشت و پیوند آنان با مقاومت و پرچمدار آن مریم رجوی تحکیم و تعمیق کرد و هم افکار عمومی جهان و به‌خصوص مردم فرانسه را که تا آن هنگام آشنایی بسیار محدودی با مقاومت ایران داشت، به‌طور گسترده‌یی مجذوب این مقاومت و آرمانهای والای آن ساخت و به حمایت از آن برانگیخت.

دستگاه قضایی فرانسه نیز پس از ۸سال بررسی این پرونده که به‌کلی خالی از هر گونه مدرک واقعی بود، رأی برائت مجاهدین را صادر کرد و داغ ننگ ابدی را بر پیشانی دست‌اندرکاران این پرونده‌سازی رسوا نهاد. 

انتقال حفاظت به دولت عراق

در سال ۲۰۰۹، هنگامی که دولت آمریکا تصمیم به خروج نیروهایش از عراق گرفت، مسئولیت حفاظت از مجاهدین در قرارگاه اشرف را تحویل دولت عراق داد، اما دولت مالکی که هر روز بیش از روز قبل مشخص شد که مجری محض دستورات رژیم ایران است، یک محاصره ضدانسانی تمام‌عیار را، که شامل محاصره غذایی، دارویی و پزشکی نیز بود، بر ساکنان اشرف تحمیل کرد تا آنان را مجبور به تسلیم و ندامت و بازگشت به ایران تحت حاکمیت ملاها کند، اما مجاهدین اشرفی از یک سو با پایداری پرشکوه خود و از سوی دیگر به یمن تلاشها و راهگشاییهای خستگی‌ناپذیر خانم مریم رجوی که کارزار بین‌المللی بی‌مانندی را در حمایت از اشرفیها هدایت کرده و می‌کند تمام این فشارها و توطئه‌ها را در هم شکستند. 

تهاجم نظامی به اشرف 

رژیم که از طریق محاصره و جنگ روانی شبانه‌روزی با نصب ۳۰۰بلندگو در اطراف اشرف به هدف خود نرسیده بود، به تهاجم نظامی توسط نیروهای مسلح ارتش عراق متوسل شد و طی دو فقره تهاجم، اولی در تاریخ و دومی در تاریخ ۹۰جمعاً ۵۰تن از مجاهدین را به‌شهادت رساند و بیش از هزار نفر را مجروح و مصدوم کرد، اما نتیجه جز بین‌المللی شدن مسأله اشرف و رسوایی و محکومیت جهانی برای رژیم آخوندی و دولت دست‌نشانده‌اش در عراق نبود.  

حذف برچسب تروریستی

همزمان با این تحولات، مقاومت ایران یک کارزار حقوقی بین‌المللی را نیز برای نفی و حذف نام سازمان مجاهدین از لیستهای تروریستی آمریکا و اتحاديهٴ اروپا پیش می‌برد، این کارزار که شماری از برجسته‌ترین حقوقدانان بین‌المللی و شخصیتهای سیاسی سرانجام با هدایت و رهبری رئیس‌جمهور برگزیده مقاومت ایران به پیروزی استثنایی و خیره‌کننده‌یی دست یافت و نخست در سال ۲۰۰۶ با صد‌ور حکم چندین دادگاه معتبر در انگلستان و دیگر کشورهای اروپایی و سپس در سال ۲۰۱۲ به حکم دادگاه فدرال آمریکا، وزارتهای خارجه این کشورها، مجبور شدند برچسب ناحق تروریستی را از روی نام آن بردارند. (۴) 

انتقال به لیبرتی

از سوی دیگر، پس از دخالت سازمان ملل از طریق نمایندهٴ ویژه‌اش در سازمان ملل (کوبلر) و کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل و همچنین ارائهٴ تضمینهای مؤکد از سوی دولت و وزارت‌خارجه آمریکا که به‌لحاظ قانونی مسئولیت حفاظت از مجاهدین را به عهده داشت، قرار شد مجاهدین به‌منظور تأمین حفاظت بیشتر و قرار گرفتن تحت مراقبت سازمان ملل و دولت آمریکا، به کمپ نظامی سابق ارتش آمریکا به نام لیبرتی در نزدیک فرودگاه بین‌المللی بغداد منتقل شوند.  

اما به‌زودی و با ۳حمله موشکی پیاپی که به کشته شدن ۱۰تن و جراحت دهها تن دیگر انجامید، مشخص گردید که لیبرتی صرفاً زندانی است که فاقد اولیه‌ترین استانداردهای امنیتی و زیستی است و رژیم آخوندی و دولت عراق با همدستی کوبلر آن را به‌منظور وارد آوردن حداکثر فشار برای متلاشی کردن تشکیلات مجاهدین تدارک دیده‌اند. اما مجاهدین نیز با عزم جزم برای تبدیل زندان لیبرتی به رزمگاهی برای سرنگونی و پلی به سوی تهران، این توطئه‌ها را افشا کرده و در هم شکستند و سازمان ملل را مجبور کردند نمایندهٴ ویژه خود را که صرفاً عامل رژیم ایران و دولت مالکی برای متلاشی کردن سازمان مجاهدین بود، از عراق بیرون بکشند. شکست و از دور خارج شدن کوبلر، فرو ریختن یکی از سه ضلع مثلث شوم توطئه علیه مجاهدین و مقدمه شکست نهایی پروژه توطئه‌گرانه انتقال به لیبرتی است.  

پانویس --------------------

(۱) پس از آن نیز مجاهدین و شورای ملی مقاومت، یک جنبش جهانی گسترده را به‌منظور استقرار صلح و خاتمه دادن به این جنگ شوم و میهن بر باد ده در داخل و خارج کشور پیش بردند که حاصل آن در خارج کشور انتشار بیانیه‌یی با امضای بیش از ۵هزار نفر از شخصیتها نمایندگان پارلمانهای کشورهای مختلف جهان و چندین نوبت قطع یک جانبهٴ بمباران و موشک‌باران و جنگ شهرها توسط دولت عراق، به‌درخواست مسعود رجوی بود. 

(۲) عملیات کبیر فروغ جاویدان از یک سو لرزهٴ سرنگونی را بر سراپای رژیم مستولی کرد و از سوی دیگر، تمام جامعه ستمزدهٴ ایران را عمیقاً تکان داد و جوانان تشنهٴ آزادی به‌محض اطلاع از حرکت ارتش آزادی‌بخش، از سراسر کشور خود را به کرمانشاه رساندند تا به آن بپیوندند. رژیم هزاران تن از این جوانان را در کرمانشاه یا در منطقهٴ چارزبر دستگیر کرد و شماری از آنان را به چوبه‌های اعدام سپرد. 

(۳) با انتخاب و معرفی خانم مریم رجوی به‌عنوان رئیس‌جمهور برگزیده مقاومت، سازمان مجاهدین خلق ایران مسئول اول جدیدی برگزید امر گزینش مسئول اول جدید سازمان با نظرپرسی و مشارکت همه مجاهدان، انجام گرفت و فهیمه اروانی، به‌عنوان مسئول اول جدید سازمان انتخاب شد. در شهریور ۱۳۷۴ شهرزاد صدر، در ۹شهریور ۱۳۷۶، مهوش سپهری، در شهریور ۱۳۷۸ بهشته شادرو، در شهریور ۱۳۸۰ مژگان پارسایی و در شهریور ۱۳۸۴، صدیقه حسینی و در شهریور ۹۰ زهره اخیانی، به‌عنوان مسئول اول سازمان مجاهدین خلق ایران انتخاب شدند. 

(۴) قرار دادن نام سازمان مجاهدین خلق در لیست گروه‌های تروریستی، اقدام سیاسی ننگینی بود که توسط دولت کلینتون بدون طی هر گونه پروسه قضایی یا استماع مجاهدین و صرفاً به‌منظور استمالت از رژیم و آن طور که مقامهای رسمی دولت آمریکا بعداً اذعان کردند، به‌منظور ارائهٴ یک ژست حسن‌نیت به رژیم آخوندی، به‌عمل آمد. اقدامی که بعداً توسط کشورهای اروپایی متحد آمریکا نیز با همان نقطهٴ عزیمت (باج دادن به فاشیسم دینی حاکم بر ایران) مورد تبعیت قرار گرفت. اما جالب است که این سرمایه‌گذاری استعماری بر روی جناح به‌اصطلاح مدره، دقیقاً نتیجه معکوس به بار آورد و بلافاصله پس از خاتمی، احمدی‌نژاد روی کارآمد که شاخص سیاست بی‌دنده و ترمز ولی‌فقیه در همهٴ زمینه‌ها از جمله اتمی و سیاست صدور ارتجاع و تروریسم بود. 

(۵) آمار سلاحهای تحویل داده شده عبارت است از:

- ۹۶۶فروند تانک و نفربر زرهی

- ۳۵۵ قطعه توپخانه

- ۸۹۸ قبضه تیربار زرهی

- ۲۸۴ قبضه سلاح پدافند هوایی

- ۱۷هزار قبضه سلاح سبک و خمپاره‌انداز و ضدهوایی

- بیش از ۱۷میلیون موشک و فشنگ و گلوله و مواد انفجاری

- ۱۷۳۱۸تن مهمات

لیست یکایک این اقلام به‌صورت امضا شده توسط افسران و فرماندهان آمریکایی موجود است.

حمله آمریکا به عراق و اشغال عراق

جمع آوری سلاحهای مجاهدین

ضرب الاجلهای دولت عراق

حملات دولت عراق علیه مجاهدین

یادداشت تفاهم بین یونامی و مجاهدین

انتقال از اشرف به لیبرتی

سایت مجاهد

تلویزیون الجزیره: اولین گروه از اعضای جنبش اپوزیسیون مجاهدین خلق، قرارگاه اشرف در استان دیالی را به سوی کمپ جدیدی در نزدیکی بغداد، پایتخت عراق، ترک کردند. این اقدام در کادر توافق بین سازمان ملل و دولت عراق در دسامبر گذشته صورت گرفته و کمیساریای عالی امور پناهندگان اقدام به مصاحبه با اعضای این سازمان برای بحث درباره اعطای عنوان پناهندگی خواهد کرد که بر اساس آن کشورهایی برای میزبانی از آنان به‌صورت دائم پیدا می‌شود». 

تلویزیون الجزیره نت: اولین سری از اپوزسیون ایران در عراق از قرارگاه اشرف به لیبرتی که مجاهدین آن را زندان محسوب می‌کنند رفتند. بهزاد صفاری گفت این گروه 397نفر بودند. 

تلویزیون الحره: انتقال اولین سری ساکنان قرارگاه اشرف به کمپ لیبرتی در بغداد بر اساس توافق منعقد شده بین دولت عراق و سازمان ملل امروز صبح با حضور ناظران بین‌المللی صورت گرفت. … تخلیه قرارگاه اشرف و انتقال افراد مجاهدین خلق به قرارگاههای جدید، تصمیمی است که برخی فراکسیونها آن را سیاسی توصیف می‌کنند که در پی تأثیرات منطقه‌ای از سوی رژیم ایران صورت می‌گیرد و به تعبیر آنها کار جابه‌جایی افراد به‌صورت اجباری و غیرقانونی صورت گرفته است. 

عبدالسلام العزاوی نماینده جنبش وفاق ملی در دیالی: کار تخلیه قرارگاه اشرف و انتقال ساکنان اشرف به جاهای دیگر، در درجه اول ناشی از دخالتهای منطقه‌ای در منطقه و به‌ویژه از سوی رژیم ایران می‌باشد. 

خضیر العزاوی نویسنده و روزنامه‌نگار از دیالی: تصمم گیریهای عراقی باید مستقل و به‌ دور تأثیرات منطقه‌ای و بین‌المللی باشد تا این‌که عراق بتواند در اجرای قوانین نقش بین‌المللی خود را ایفاء کند. 

خبرگزاری ایپا: 400نفر اولین سری ساکنان اشرف بنا‌به‌درخواست مریم رجوی و دبیرکل ملل‌متحد و وزیر خارجه آمریکا و نماینده عالی اتحادیه اروپا به لیبرتی رفتند. این افراد قبل از جابه‌جایی به زیارت مزار مروارید رفتند. 

خبرگزاری کردستان: تحت تدابیر شدید امنیتی حدود 400 عضو سازمان مجاهدین خلق اپوزیسیون ایران از کمپ اشرف در استان دیالی به کمپ لیبرتی در نزدیکی فرودگاه بین‌المللی منتقل شدند. 

رادیو مونت کارلو: معصومه احتشام عضو مجاهدین خلق ایران این کمپ را زندان توصیف کرد و گفت: صبح امروز شنبه به لیبرتی رسیدیم و دراین‌جا یک زندان کامل دیدیم و مطلقاً کمترین شاخصهای حقوق‌بشر در آن وجود ندارد. وضعیت غیرانسانی است و همه اینها نقض قوانین بین‌المللی است به‌رغم این‌که مارتین کوبلرگفته بود که همه چیز در لیبرتی مطابق با معیارهای بشردوستانه است. این مسئولیت یونامی است و باید این مشکل را حل کنند. 

ایلاف عربستان: بر اساس گزارش بهزاد صفاری مشاور حقوقی مجاهدین خلق ایران، گروهی شامل 397 مخالف ایرانی صبح شنبه از قرارگاه اشرف به کمپ جدید در نزدیکی بغداد رسیدند.

قتل عام ۱۰ شهریور

سایت مجاهد

قدردانی و استقبال ایالات متحده از ورود و سلامت 42تن از مجاهدین خلق به لیبرتی 

تصریح مجدد بر محکومیت حمله اول سپتامبر، تأکید بر محاکمه عاملان این اقدام پرشقاوت، نگرانی در مورد 7گروگان مفقود. 

صبح امروز پنجشنبه 21شهریور پس از ورود 42تن اعضای مجاهدین خلق ایران از اشرف به لیبرتی، وزارت‌خارجه آمریکا بیانیه‌یی منتشر کرد. در این بیانیه آمده است آمریکا از ورود و سلامت 42تن باقیمانده از مجاهدین خلق که در کمپ اشرف سکونت داشتند به کمپ لیبرتی استقبال می‌کند. آنها بازماندگان حمله وحشتناکی هستند که در اول سپتامبر در کمپ اشرف اتفاق افتاد و ما از همکاری آنها با یونامی در این اقدام جابه‌جایی قدردانی می‌کنیم. 

ما همچنین از همکاری دولت عراق در تسهیل این جابه‌جایی قدردانی می‌کنیم. آمریکا بر محکومیت حمله اول سپتامبر تصریح می‌نماید و تأکید می‌کند که عاملان این اقدام پرشقاوت باید به پای محاکمه آورده شوند. ما همچنین کماکان نسبت به هفت نفری که در این حمله مفقود شده‌اند عمیقاً نگرانیم و خواهان این هستیم تا همه اقدامات برای مشخص شدن محل نگهداری آنها صورت گیرد. یونامی تلاشهای فوق‌العاده‌یی را برای اجرای یک طرح جهت انتقال امن و مسالمت‌آمیز ساکنان کمپ اشرف انجام داد و ما از این اقدامات قدردانی و حمایت می‌کنیم. ما مصرانه از تمامی طرفها می‌خواهیم تا به اجرای تمامی التزامات باقیمانده در آن طرح ادامه دهند. مخصوصاً ما از دولت عراق می‌خواهیم تا برای ارتقاء ساختار امنیتی در داخل کمپ لیبرتی سریعاً اقدام نماید. این مسئولیت دولت عراق است تا طبق تفاهم‌نامه بین هیأت مساعدت ملل‌متحد و دولت عراق در 25دسامبر 2011 تمامی اقدامات ممکن را برای تضمین سلامتی و امنیت ساکنان در لیبرتی اتخاذ نماید. علاوه بر این ما از دولت عراق می‌خواهیم تا حفاظت از مایملک باقیمانده در کمپ اشرف را همان‌طور که دولت عراق طبق طرح ملل‌متحد در مور‌د انتقال42 نفر به آن موافقت کرد تضمین نماید. ما همچنین از اعضا و رهبری مجاهدین خلق می‌خواهیم تا به‌طور فعال در پروسه بازاسکان تحت هدایت کمیسیاریای عالی پناهندگان مشارکت کنند. ایالات متحده آمریکا به‌طور قاطع از تلاشهای هیأت مساعدت ملل‌متحد برای حل و فصل این موضوع برای اقدام با فوریت جهت پیدا کردن اماکنی به‌منظور باز اسکان امن و ایمن و همیشگی در خارج از عراق پشتیبانی می‌کند.

به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از خبرگزاری آلمان، هیلاری کلینتون شب گذشته اظهار داشت که عراق با انتقال اعضای سازمان مجاهدین از اردوگاه اشرف در استان دیاله موافقت کرده است.

وی با بیان این مطلب افزود: مقامات بغداد و سازمان ملل متحد روز گذشته توافق کردند خروج این افراد از عراق برای مدتی به تعویق بیفتتد تا این مسئله از طریق یک راه حل جدید حل و فصل شود.

به گفته وزیر خارجه آمریکا، اعضای گروه تروریستی مجاهدین به طور موقت از اردوگاه اشرف به پایگاه کمپ لیبرتی (پایگاه سابق نظامیان آمریکا در نزدیکی فرودگاه بین المللی بغداد) منتقل می شوند.

کلینتون در راستای حمایت از گروه تروریستی مجاهدین مدعی شد که با استقرار مجاهدین در پایگاه کمپ لیبرتی کمیساریای عالی سازمان ملل متحد در امور آوارگان می تواند بر اوضاع آنها نظارت داشته باشد و این گام مهمی در راستای فراهم کردن مقدمات پناهندگی این افراد در کشور سوم خواهد بود.

وی همچنین بر حمایت کامل واشنگتن از تلاش های سازمان ملل متحد برای حل و فصل قضیه مجاهدین تاکید کرد.

شایان ذکر است سازمان ملل متحد در ششم دسامبر جاری از دولت عراق خواست که زمان تخلیه اردوگاه اشرف را به مدت 6 ماه تمدید کند تا فرصتی برای توافق و راه حل وجود داشته باشد.

اردوگاه اشرف که اخیرا به "عراق جدید" تغییر نام داده، در استان دیاله عراق حدود 3500 نفر از اعضای گروه تروریستی مجاهدین را در خود جای داده است. گروه تروریستی مجاهدین ازدهه هشتاد پادگان نظامی اشرف دراستان دیاله (57 کیلومتری شمال شرق بغداد ) را به عنوان مقر خود برگزید.

دولت عراق پرونده امنیتی این اردوگاه را اوایل سال 2009 از نظامیان آمریکایی تحویل گرفت و نیروی امنیتی ویژه ای برای حمایت از این اردوگاه تشکیل داد؛ هر چند دولت عراق برای خروج اعضای این گروه تروریستی از خاک این کشور تا پایان سال جاری میلادی ضرب الاجل تعیین کرده بود، اما نوری المالکی چهارشنبه سی ام آذر، از درخواست بان کی مون دبیرکل سازمان ملل متحد برای اینکه خروج این گروه شش ماه به تعویق افتد، خبر داد.

گروه تروریستی مجاهدین علاوه بر اقدامات تروریستی علیه ملت ایران در همکاری با رژیم دیکتاتوری بعث سابق و القاعده جنایتهای فراوانی نیز علیه ملت عراق مرتکب شد.

حملات موشکی به کمپ لیبرتی

توافق وزارت خارجه آمریکا با نخست وزیر آلبانی

کارزار بین المللی رییس جمهور برگزیده مقاومت

توافق با دولت آلبانی برای پذیرش تمامی اعضای مجاهدین

انتقال مجاهدین در گروههای مختلف

تهدیدات تروریستی در خروج مجاهدین

انتقال آخرین گروه از مجاهدین به آلبانی

انتقال موفقیت‌آمیز مجاهدین از لیبرتی به آلبانی (هجرت بزرگ)

مقدمه

روز 19شهریور 1395 رسانه‌ها اعلام کردند که آخرین گروه مجاهدین از عراق وارد آلبانی شده‌اند.

اعلام خبر پایان انتقال موفقیت‌آمیز مجاهدین آن‌چنان برای حکومت آخوندی شوکه‌کننده و غیرمنتظره بود که رژیم به پرت و پلاگویی و هذیان افتاد و با بلاهت تمام اصرار داشت ثابت کند که این خبر غیرواقعی است و هنوز یک گروه از مجاهدین با یک فرمانده در لیبرتی حضور دارند. اطلاعات غافلگیر شده آخوندها تا چند روز بعد از اعلام این خبر اسم و مشخصات چند نفر را چاشنی خبر جعلی‌اش می‌کرد تا آن را واقعی جلوه دهد

انتقال مجاهدین به آلبانی ـ خبر سایت حکومتی فرارو 15شهریور 1395

ولی واقعیت این بود که طی انتقال بزرگ با یک عملیات پیچیده تمامی مجاهدین به آلبانی منتقل شده بودند و روز 19شهریور 1395روز پایان این انتقال پیروزمند بود؛ انتقالی که به‌رغم آن که رژیم دندان تیز کرده بود تا در خلال آن ضربات جدی به مجاهدین وارد کند هیچ خسارت جانی نداشت.

انتقال مجاهدین به آلبانی ـ دو نما از فرودگاه بین‌المللی عراق

ارتش آزادیبخش ملی ایران موفق شده بود، در سکوت کامل تمامی افسران و رزمندگانش را از زیر چشم و از لابلای چنگ و دندان نیروهای تروریستی قدس و آدمکشان عراقی تحت‌امر رژیم ملاها عبور دهد و از طریق فرودگاه بین‌المللی عراق به آلبانی منتقل کند. این انتقال صرف‌نظر از آثار سیاسی ـ استراتژیک آن، یک شاهکار تاکتیکی به خوبی طراحی شده با محاسبات دقیق و جدول زمانی مشخص بود.

انتقال بزرگ، سازمان‌یافته و موفقیت‌آمیز تمامی مجاهدین از عراق در شرایطی صورت گرفت که مزدوران عراقی نیروی تروریستی قدس در تدارک انجام یک کلان حمله موشکی دیگر به نفرات بی‌دفاع و غیرمسلح کمپ لیبرتی بودند. آنها می‌خواستند تا آنجا که ممکن است بیشترین تعداد شهید و مجروح را از مجاهدین بگیرند.

انتقال مجاهدین به آلبانی ـ موشک‌انداز کشف شده نیروی تروریستی قدس، نشانه‌روی شده به سوی لیبرتی

دلیل نامگذاری انتقال پیروزمند مجاهدین به‌عنوان «هجرت بزرگ»

اصطلاح «هجرت بزرگ» نخستین‌بار توسط فرماندهٴ کل ارتش آزادیبخش ملی ایران، مسعود رجوی در توصیف و نامگذاری انتقال بزرگ مجاهدین از کمپ لیبرتی عراق به آلبانی به کار برده شد. اولین سوالی که با شنیدن این اصطلاح به ذهن متبادر می‌شود این است که چرا این انتقال، هجرت و چرا «هجرت بزرگ» نامیده شده است؟  کلمه «هجرت» از مادهٴ «هجر» به‌معنی جدایی، دوری گزیدن و مفارقت است؛ به‌معنای دیگر همان ترک پیوندها و علا‌یق و عادت‌ها. هجران به‌معنی دوری نیز از این ماده مشتق شده است. در قرآن خطاب به آنهایی که تحت ستم قرار گرفته‌اند سؤال می‌شود: «آیا زمین خدا وسیع نبود که در آن هجرت کنید؟». أَلَمْ تَکُنْ أَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُوا فِیهَا (نسا ـ 97)  این سؤال نشان می‌دهد که هیچ بن‌بستی در مبارزه با شرایط موجود متصور نیست. هجرت از وضعیت موجود با تغییر مکان و انتقال از آن امکان‌پذیر است. قرآن هم‌چنین به آنهایی که شرایط موجود را ترک می‌کنند وعده می‌دهد که در زمین هجرتگاههای بسیار می‌یابند. وَمَنْ یُهَاجِرْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ یَجِدْ فِی الْأَرْضِ مُرَاغَمًا کَثِیرًا (نسا ـ 100)  بنابراین هجرت جان به در بردن و ترک جبهه و دوری گزیدن از کانون خطر نیست بلکه تغییر موقعیت برای اقدام به تهاجم است. مفهومی پویا و دینامیک دارد. مهاجر بر دلبستگی‌ها و جبرها می‌شورد و از تن‌دادن به سلطه ستمکار تن می‌زند. او با خروج از اجبارات نه تنها زندان اجبارات ظلم ساخته را در هم می‌ریزد بلکه این توان را پیدا می‌کند که آنها را نیز مسخر خود سازد. در تاریخ تمدن بشر انتقال‌ها و هجرت‌های زیادی صورت گرفته که بسیاری از آنها به وقایعی مهم و سرنوشت‌ساز منجر شده است؛ از آن جمله است هجرت قوم موسی از سرزمین مصر به سوی ارض موعود یا هجرت از مکه به حبشه و هجرت از مکه به مدینه. هجرت نخست در سال پنجم بعثت پیامبر روی داد؛ علت آن نیز آزار و شکنجه قریش نسبت به گروندگان به پیامبر بود. هجرت دوم یا هجرت اصلی که پیامبر نیز در آن شرکت داشت، در سال سیزدهم بعثت رخ داد و به‌دلیل اهمیت زیادی که داشت مبدأ تاریخ مسلمانان واقع شد. در تاریخ انقلاب‌های معاصر نیز می‌توان از راهپیمایی بزرگ انقلاب چین نام برد. راهپیمایی و هجرتی که اگر نبود انقلاب چین به پیروزی دست نمی‌یافت.

کمپ لیبرتی ـ زندانی طراحی شده برای انهدام یا به تسلیم کشاندن مجاهدین

نگاهی به مجموعه اقدامات دولت دست‌نشاندهٴ سابق عراق، نوری المالکی، بر علیه مجاهدین نشان می‌دهد که هدف از طراحی کمپ لیبرتی انهدام یا کمرشکن کردن مقاومت ایران بود. این پروژه ارتجاعی ـ استعماری، در همدستی آشکار با نماینده وقت سازمان ملل در عراق، کوبلر، نیروی تروریستی قدس و نیز حکومت عراق در بستری از سیاست مماشات آمریکا با رژیم آخوندی، پیش می‌رفت. جاکن کردن ساکنان اشرف از قرارگاه اصلی آنان در عراق (اشرف) ـ اسکان دادن همهٴ ساکنان در یک محیط تنگ، زندان مانند با دیوارهای بتونی و کانکس‌های بی‌حفاظ در برابر موشک‌باران ـ جدا کردن مجاهدین از اموال منقول و غیرمنقولشان ـ اعمال محاصره تمام وقت و طولانی‌مدت غذا، سوخت، دارو و درمان و لجستیک ـ موشک‌باران کمپ و بالابردن قدرت تخریب آن بعد از هر بار حمله و استفاده از موشکهای تقویت شده با قدرت بالای انفجاری، موسوم به «فلق» در حمله جنایتکارانهٴ 7آبان 1394 ـ ممنوعیت ورود وکلا و خبرنگاران به کمپ لیبرتی ـ آوردن خانواده‌های وزارتی به پشت درهای کمپ و دعوت مجاهدین اشرفی به وادادگی و پشت کردن به مبارزه... تنها بخشی از اقداماتی بود که توسط آن مثلث شوم بر علیه مجاهدین انجام می‌گرفت.

انتقال مجاهدین به آلبانی ـ حمله موشکی 7آبان 1394 حکومت آخوندی به کمپ لیبرتی

انتقال مجاهدین به آلبانی ـ آثار حمله‌ موشکی 7آبان 1394 به کمپ لیبرتی

خامنه‌ای و پشتیبانان بین‌المللی و عراقی او به چیزی کمتر از نابودی یا ندامت مجاهدین راضی نبودند. راه سومی وجود نداشت. آنها می‌خواستند تا نفر آخر مجاهدین را در این کمپ مشابه زندان یا با موشک و در صورت لزوم حمله زمینی قلع و قمع کنند یا با تهدید و ارعاب آنها را به خیانت و بریدگی سوق دهند.

انتقال مجاهدین به آلبانی ـ نمایی از بنگال‌های قوطی کبریتی در زندان لیبرتی

انتقال بزرگ مجاهدین ـ خروج از کانون خطر در راستای استراتژی هزار اشرف

همان‌طور که در تعریف مفهوم «هجرت» گفته شد. هجرت به‌معنای فرار از نبرد انقلابی و پناه بردن به ساحل امن عافیت و بی‌دردی نبود. این البته از مجاهدین و افسران و رزمندگان ارتش آزادیبخش دور باد. تا آنجا که به یکایک آنان برمی‌گردد همگی حاضر بودند تا نفر آخر در لیبرتی بمانند و شهید شوند اما شهادت جمعی آنان خواست دشمن و همدستان او بود. باید بین انهدام و تسلیم راه سومی می‌یافتند.

انتقال مجاهدین به آلبانی ـ جمع‌شدن آب در محوطه و گذرگاههای کمپ لیبرتی بعد از یک بارندگی

به‌طور واقعی کمپ لیبرتی برخلاف عنوان آن تی.تی.ال (اردوگاه ترانزیت موقت برای انتقال ساکنان به کشور ثالث) نبود. در واقع انتقال به لیبرتی حلقه‌یی از توطئه‌های رژیم آخوندی، دولت مالکی و کوبلر برای انحلال و به تسلیم کشاندن مجاهدین و نابود کردن آنها بوده است. تصور بلاهت‌بار آنان این بود که کار تسلیم مجاهدین به چندماه بیشتر نخواهد کشید اما برخلاف محاسبات نزدیک‌بینانه و خواب‌های پنبه‌دانه آنان، مجاهدین از «زندان آزادی»، سکوی پرشی برای آزادی ساختند. آنها این دیوارلاخ بتونی و سنگستان را به گلستان تبدیل کردند و در هوای سوزان تموز نفس معطر گلهای لطیف را دمیدند.

  انتقال مجاهدین به آلبانی - لیبرتی از سنگستان به گلستان تبدیل میشود

«راه سوم» (نه انهدام و نه تسلیم) از سوی سازمان ملل و جمعیت‌های مدافع حقوق‌بشر پیشنهاد نشد، این راه را خون شهیدان، جراحت مجروحان و رنج اعتصاب‌کنندگان و نیز پایداری پایداران گشود.

انتقال مجاهدین به آلبانی ـ جشن اشرف‌نشانان به‌مناسبت پایان انتقال امن مجاهدین به آلبانی

مجاهدین در یک انتقال بزرگ، به خوبی سازمان‌یافته و تاریخی که یک فراز مهم پیروزمند در تاریخ 52ساله سازمان محسوب می‌شود، از بند و محاصره خصم، به‌سلامت رسته‌اند و با حفظ یکپارچگی فیزیکی و تشکیلاتی، از لاک تدافع خارج شده و در موضع تهاجم قرار گرفته‌اند. این انتقال بزرگ امکان قرار گرفتن مجاهدین در یک مرکز امن، برای آمادگی برای خیز نهایی و گسستن آخرین بقایای زنجیرهای دیکتاتوری از دست و پای میهن اسیر برایشان فراهم آورد.

انتقال مجاهدین به آلبانی ـ دیدار خانم مریم رجوی از مجاهدین در آلبانی بعد از 14سال فراق

                                    ***

آری اکنون زمان درو کردن کلان دستاوردهای آن هجرت بزرگ است.

هیچ کس گمان نداشت این

کیمیای عشق را ببین

کیمیای نور را که خاک خسته را

صبح و سبزه می‌کند.

کیمیا و سحر صبح را نگاه کن

جای بذر مرگ و برگ خونی خزان

کیمیای عشق و صبح

و سبزه آفریده است

خنده‌های کودکان و باغ مدرسه

کیمیای عشق سرخ را ببین