|
|
(۱۰ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد) |
خط ۱: |
خط ۱: |
| [[پرونده:گستره تقریبی نژاد آریایی با رنگ زرد.jpg|بندانگشتی|402x402پیکسل|گستره تقریبی نژاد آریایی با رنگ زرد]] | | [[پرونده:گستره تقریبی نژاد آریایی با رنگ زرد.jpg|بندانگشتی|402x402پیکسل|'''گستره تقریبی نژاد آریایی با رنگ زرد''']]'''آریایی''' یا به تعبیری دیگر '''هندوایرانی''' شاخهٔ شرقی قوم بزرگیست به نام «هندواروپایی» که در هزارهٔ سوم پیش از میلاد از سرزمینهای واقع در دشتهای جنوب روسیه، نواحی شرقی و فرودست رود دنیپر، شمال قفقاز و غرب اورال برخاستند و به تدریج بخشهای گستردهای از اروپا و آسیا را به دست آوردند.<ref name=":3" /> |
| آريايي اقوامی چادرنشين و كوچ نشين بودند كه دام داري می کردند و همراه با دام هايشان در كنار رودخانه ها و چراگاه ها زندگي مي كردند . البته سرزمینی که اقوام اصلی آریایی ها در آن می زیستند به درستی معلوم نیست ولی برخی آن را شمال کوه های هندوکش و یا اندکی فراتر از آن در روسیه ،حوالی دریاچه آرال و در اطراف رودخانه های جیحون و سیحون تا امتداد شمال خاور افغانستان امروزی و شمال فلات ایران می دانند .<ref name=":0">نسل آریایی - [http://aryan-generation.blogfa.com/post-1.aspx آریایی ها]</ref>
| |
|
| |
|
| «آریایی» یا به تعبیری دیگر «هندوایرانی» شاخهی شرقی [https://tarikhema.org/words/%d9%82%d9%88%d9%85/ قوم] بزرگیست به نام «هندواروپایی» که در هزارهی سوم پ.م. از سرزمینهای واقع در دشتهای جنوب روسیه، نواحی شرقی و فرودست رود Dniepr ، شمال قفقاز و غرب اورال برخاستند و به تدریج بخشهای گستردهای از اروپا و آسیا را به دست آوردند [گیرشمن، ص ۹ و ۴ ـ ۵۲ ؛ دوشنگیمن (۱۳۷۵) ، ص ۲۱ ؛ بهار (۱۳۷۷) ، ص ۱۴۳ ؛ بهار (۱۳۷۶) ، ص۶ ـ ۳۸۵ ؛ بهار (۱۳۵۲) ، ص هفده؛ فروشی، ص پنج؛ اسماعیلپور، ص ۷۸].
| | درباره این موضوع که آریاییها چه کسانی بودند و از چه راههایی به [[ایران]] و هند آمدند عقاید مختلفی مطرح شده است.<ref name=":2" /> |
|
| |
|
| هندوایرانیان یا آریاییها که در منطقهی تمدنی «آندرونو»Andronovo (گسترهای شامل سرزمینهای واقع در سیبری غربی تا رودخانهی اورال) میزیستند، در هزارهی دوم پ.م. گروههایی را به قصد مهاجرت و [https://tarikhema.org/words/%da%a9%d8%b4%d9%81/ کشف] مناطق جدید و مطلوب، به سوی جلگهی سند و غرب آسیا (آناتولی، زاگرس و میانْرودان) روانه و رهسپار کردند. این گروهها در پیوند با اقوام بومی آسیایی مانند کاسیها و هیتیها، توانستند دولتهای نیرومند و تمدنهای درخشانی را در آن مناطق پدید آورند [کمرون، ص۱۶ و ۷۰ و ۷ـ ۱۰۶؛ گیرشمن، ص ۵۲ ؛ بویس (۱۳۷۷) ، ص۶۴ ـ ۵۸ ؛ بویس (۱۳۷۶) ، ص۹ـ ۲۸ ؛ بویس (۱۳۷۵) ، ص ۱۷؛ فرای، ص ۳ ؛ دوشنگیمن (۱۳۷۵) ، ص ۲۲ ؛ اسماعیلپور، ص ۷۹].
| | == دربارهٔ کلمه آریا == |
| | آریا، نامی است که نیاکان مشترک اقوام ایرانی و هندی (مردمان شمال هند) (آنان که به زبانهای هند و ایرانی سخن میگفتند) خود را بدان معرفی میکردند و آن را به معنی شریف، اصیل و آزاده دانستهاند. کسی که وابسته و از تبار قوم آریا باشد آریایی، آرین یا آریان مینامند. |
|
| |
|
| گروه دیگری از اقوام هندوایرانی (آریایی) که نیاکان ایرانیان بعدی را تشکیل میدادند، در هزارهی نخست پ.م. از همان خاستگاه، به سوی نجد ایران رهسپار شدند و سرانجام در دامنههای زاگرس متوقف گردیدند و هر کدام پس از مدتها همزیستی و همکاری و درآمیختن با اقوام بومی منطقه، حکومت و تمدن درخشانی را پدید آوردند. «ماد»ها و «پارس»ها دو گروه اصلی از این اقوام مهاجر آریایی بودند که در غرب و جنوبغرب نجد ایران حکومت و تمدن خویش را بنیان نهادند<ref>تاریخ ما - [https://tarikhema.org/ancient/2560/%D9%82%D9%88%D9%85-%D8%A2%D8%B1%D9%8A%D8%A7%D9%8A%D9%8A/ قوم آریایی]</ref>
| | تنها مورد کاربرد مجاز اصطلاح آریایی دربارهٔ اقوامی است که در ازمنه باستانی خود، خویشتن را آریا مینامیدند. هندیان و ایرانیان و [[شاهنشاهی مادها|مادها]] و اسکیتها و آلانها و اقوام ایرانی زبان آسیای میانه خود را آریا میخواندند. |
|
| |
|
| == خاستگاه ==
| | نام ایران نیز از این ریشه مشتق شدهاست. نمونهٔ این اشارهها را میتوان در اوستا، سنگنبشتههای [[شاهنشاهی هخامنشی|هخامنشی]] و متنهای کهن هندو (مانند ریگودا) دید. مورخان قدیم از آن نام برده و هرودوت و بطلمیوس چند قوم را به نام آریایی یاد کردهاند. پژوهشهای گستردهای درباره این واژه انجام شده و اختلافات بسیاری وجود دارد.<ref name=":4">ایران ناز - [http://www.irannaz.com/news_detail_3012.html همه چیز درباره ی اقوام آریایی]</ref> |
| كهنترين سند تاريخي در مورد مهاجرت و پيدايش اقوام آريايي، كتاب مقدس اوستاست كه به شرح مندرج در آغاز كتاب حاضر، قريب 6500 سال پيش از ميلاد به وسيلهي زرتشت پيامبر ايراني و با الهام از اهورامزدا آورده شده است. بنا به روايت آغاز ونديداد اوستا، اهورا مزدا سرزمين آرياويج (Arya Vej) را در بهترين مكانها آفريد. اما اهريمن بر ضد او قيام كرده سرماي سختي در آن سرزمين پديد آورد و چون به سبب سرماي شديد و انبوهي جمعيت سكونت در آن ديار سخت و ناگوار بود، شهرها و مكانهاي زيباي ديگري پديد آورد.
| |
|
| |
|
| <ref>فارس فیس - [http://www.iran-forum.ir/thread-73364.html?highlight=%D8%A2%D8%B1%D9%8A%D8%A7%D9%8A%D9%8A%E2%80%8C خداوند، سرزمين آريا را بهترين سرزمينها آفريد] </ref>دربارهٔ خاستگاه آریاییان – که در نوشتههای کهن اوستا از آن با نام ایرانویج یاد شده – چند دیدگاه آریا، نامی است که نیاکان مشترک اقوام ایرانی و هندی (مردمان شمال هند) (آنان که به زبانهای هند و ایرانی سخن میگفتند) خود را بدان معرفی میکردند و آن را به معنی شریف، اصیل و آزاده دانستهاند. کسی که وابسته و از تبار قوم آریا باشد آریایی، آرین یا آریان مینامند. | | == پیدایش قوم آریایی == |
| | کهنترین سند تاریخی در مورد مهاجرت و پیدایش اقوام آریایی، کتاب مقدس اوستاست که به شرح مندرج در آغاز کتاب حاضر، قریب ۶۵۰۰ سال پیش از میلاد به وسیلهٔ زرتشت پیامبر ایرانی و با الهام از اهورامزدا آورده شدهاست. بنا به روایت آغاز وندیداد اوستا، اهورا مزدا سرزمین آریاویج (Arya Vej) را در بهترین مکانها آفرید. اما اهریمن بر ضد او قیام کرده سرمای سختی در آن سرزمین پدید آورد و چون به سبب سرمای شدید و انبوهی جمعیت سکونت در آن دیار سخت و ناگوار بود، شهرها و مکانهای زیبای دیگری پدید آورد.<ref>فارس فیس - [http://www.iran-forum.ir/thread-73364.html?highlight=آريايي خداوند، سرزمین آریا را بهترین سرزمینها آفرید]</ref> |
|
| |
|
| تنها مورد کاربرد مجاز اصطلاح آریایی درباره اقوامی است که در ازمنه باستانی خود، خویشتن را آریا مینامیدند. هندیان و ایرانیان و مادها و اسکیتها و آلانها و اقوام ایرانی زبان آسیای میانه خود را آریا می خواندند. (ا. م. دیاکونوف: تاریخ ماد، ترجمه کریم کشاورز، انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۸۰، ص ۱۴۲.
| | == ویژگیهای قوم آریایی == |
| | # پدرسالاری: عنصر نرینه هم در ایزدستان و هم در جامعهٔ این قوم چیرگی دارد. |
| | # دامداری: گلهداری و دامپروری کار و پیشهٔ اصلی و عمدهٔ این قوم و خصوصاً پرورش اسب، ویژهٔ آنان بودهاست. |
| | # زبان: تمام اقوام هندواروپایی (از جمله، هندوایرانیان) دارای زبانی با ریشه و ساختار مشترک هستند که به گروه زبانهای «پیوندی» تعلق دارد؛ زبانهای گوناگون هندواروپایی دارای انبوه واژگان مشترک و همانند هستند که نشانهٔ اصل و منشأ واحد همهٔ این زبانها میباشد |
| | # جنگجویی و سوارکاری: این اقوام عمدتاً جنگجویانی اسبسوار بودند که که نیروی سوار و ارابههایشان ضامن پیروزی و فتوح آنان بود و از این لحاظ در دورههایی، به عنوان نیروی نظامی و رزمی به خدمت اقوام بومی منطقه درآمدند |
| | # دین: کیهانشناسی، یزدانشناسی و اندیشههای دینی ــ اسطورهای اقوام هندواروپایی همسان و مشترک است. در میان همهٔ اقوام هندواروپایی اعتقادی واحد و کهن به خدای آسمان وجود دارد و نیز خدایانی با کارکرد شهریاری ـ دینیاری، جنگجویی، و کشاورزی ـ باروری در یزدانشناسی اغلب این اقوام موجود است<ref name=":1" /> |
|
| |
|
| نام ایران نیز از این ریشه مشتق شدهاست. نمونهٔ این اشارهها را میتوان در اوستا، سنگنبشتههای هخامنشی و متنهای کهن هندو (مانند ریگودا) دید. مورخان قدیم از آن نام برده و هرودوت و بطلمیوس چند قوم را به نام آریایی یاد کردهاند. پژوهش گسترده در پیرامون این واژه انجام شده و اختلافات بسیاری به میان آمدهاست.
| | == اقوام ساکن در ایران قبل از ورود آریاییها == |
| | بطور کلی اقوام زیر در سکنهٔ بومی فلات ایران پیش از ورود آریاییها بهشمار میآمدند: |
| | |
| | گروه نخست مردمانی که از نواحی اطراف دریاچه رومیه تا منطقهٔ علیای رود دیاله شناسایی شدند و عبارتند از: (گوتیان) که به نواحی شرقی بیشتر گرایش داشته و دیگر (لولوبیان) که قلمرو آنها بیشتر به اطراف باختر گسترانیده شده بود و نیز (کاسیان) که در ناحیهٔ جنوب غربی یعنی در منطقه علیای رود دیاله و کرخه ساکن بودند؛ و گروه دوم ساکنان کرانهٔ دریای مازندران که به (کاسپیان) معروفند. |
| | |
| | و از دیگر ساکنین در حاشیهٔ بحر خزر میتوان به (کادوسیان)، (گیلها)، (تپوریان) یا (طبرستانیان) و (ماردها) یا (آماردها) که در منطقه ای بین سرزمینهای تحت اشغال و سکونت تپوریان و کادوسیان مسکن داشتهاند؛ و سومین گروه مردمانی هستند که در سواحل آبی جنوب فلات ایران یعنی در کرانههای خلیج فارس سکونت داشتند که اینها احتمالاً مردمانی تیره پوست بودند و علاوه بر این در درههای غربی کوه زاگرس (حوریان) زندگی میکردند که در میان این اقوام (کاسیان) از نظر پیشرفت و فرهنگ معیشتی دارای ویژگیهای برجسته ای نسبت به اقوام دیگر بودند. |
| | |
| | کاسیان اندکی پیش از سال ۱۶۰۰ قبل از میلاد بصورت قومی از ارتفاعات ایران وارد بینالنهرین شده و حوریان نیز در حدود سال ۲۲۰۰ پیش از میلاد در نیپور (حومه بابل) میزیستند و بعدها بصورت دستههای انبوهی به نواحی شرق دجله مهاجرت کردند. حوریان و کاسیان تمدن ارزشمند و چشمگیری نداشتند که مورد توجه و تقلید مردمان آن زمان قرار گیرد.<ref name=":0">نسل آریایی - [http://aryan-generation.blogfa.com/post-1.aspx آریاییها]</ref> |
| | |
| | == مهاجرت قوم آریایی == |
| | آریاییها در حدود چهار هزار سال پیش از سرزمین اولیهٔ خود به دلایل: |
| | |
| | ۱- افزایش جمعیت |
| | |
| | ۲- کمبود چراگاه |
| | |
| | ۳- هجوم اقوام همسایه (حملات و تجاوزات اقوام ساکن ایلیری و شبهجزیره بالکان) |
| | |
| | ۴- سرد شدن ناگهانی هوا (شرایط بد آب و هوایی و افزایش روزافزون برودت هوا و یخبندان) که باعث از بین رفتن چراگاهها، انسانها و دامها شد |
|
| |
|
| در اواخر سدهٔ ۱۸ شناسای دو شاخهٔ زبان آسیایی یعنی سانسکریت و اوستایی آغاز شد، دانشمندان به شباهت تام زبان سانسکریت با زبانهای یونانی و لاتینی و کلتی و آلمانی پی بردند و این شباهت آشکار کرد که تمام این زبانها دارای یک نیای مشترک هستند. | | مهاجرت کردند و در هزارهٔ دوم پیش از میلاد شاخه ای از آریاییها وارد سرزمینی شدند که امروزه هندوستان نامیده میشود و شاخهای دیگر از طرف مغرب وارد فلات مرتفعی به نام ایران شدند. البته بعد از این مهاجرت سرزمینهای دیگر نیز از ورود آریاییها استقبال کردند که از جملهٔ این سرزمینها میتوان به سرزمینهای زیر اشاره کرد: |
|
| |
|
| در سدهٔ نوزدهم، پس از آنکه زبانشناسان زبانهای هندوایرانی و اروپایی را همریشه یافتند، برخی از اروپاییان واژهٔ آریایی را به معنای کسی که به زبانی هندواروپایی سخن میگوید به کار بردند. در سالهای پایانی سدهٔ نوزدهم و آغاز سدهٔ بیستم، در آلمان و انگلیس، برخی این واژه را برای توصیف مردم شمال اروپا و اقوام ژرمن به کار میبردند. این کاربرد نو از این واژه، پس از جنگ جهانی اول، دستمایهٔ گروههای نژادپرست آلمانی و بهویژه حزب نازی شد. | | سه شبه جزیره بزرگ واقع در دریای مدیترانه فرانسه و جزایر بریتانیا، سرزمینهای شمالی اسکاندیناوی و نیمه شمالی روسیه، بخشهایی از آسیای صغیر و آسیای مرکزی. البته تحقیقات نشان میدهد که بعدها جنوب روسیه نیز شامل این مهاجرت شد.<ref name=":0" /> |
|
| |
|
| طرح شدهاست:
| | دیدگاه دیگری میگوید که آریاییان نزدیک به هشت هزار سال پیش در جنوب سیبری و در اطراف دریاچهٔ آرال میزیستند که با مهاجرتی که به سوی جنوب داشتند بخشی به هند و افغانستان و بخشی نیز به طرف کوههای قفقاز حرکت کردهاند که قومهای ماد و از کوهها گذشتند و در اطراف دریاچهٔ ارومیه ماندگار شدند و بخش دیگری به سمت اروپا حرکت کردند. دیگر دیدگاهها آناتولی، آذرآبادگان، قفقاز و… را خاستگاه نخست این قوم میداند. |
|
| |
|
| یکی از این دیدگاهها میگوید که آریاییان نزدیک به هشتهزار سال پیش در جنوب سیبری و در اطراف دریاچهٔ آرال میزیستند که با مهاجرتی که به سوی جنوب داشتند بخشی به هند و افغانستان و بخشی نیز به طرف کوههای قفقاز حرکت کردهاند که قومهای ماد و از کوهها گذشتند و در اطراف دریاچهٔ ارومیه ماندگار شدند و بخش دیگری به سمت اروپا حرکت کردند. دیگر دیدگاهها آناتولی؛آذرآبادگان؛قفقاز و… را خاستگاه نخست این قوم میداند. تازهترین دیدگاه را در این باره جهانشاه درخشانی طرح کردهاست. وی خاستگاه این قوم را بستر کنونی خلیج فارس میداند که در دوران یخبندان بی آب بوده و پس از بالا آمدن آبهای دریای آزاد آریاییان، به تدریج به فلات ایران و پهنههای میانرودان تا فلسطین کوچ کردهاند و تمدنهای آغازین آن سرزمینها را بنیاد گذاردهاند. بر پایهٔ همین دیدگاه پهنههای شمالی نمیتوانستهاند خاستگاه آریاییان بوده باشند زیرا هوای سرد دوران یخبندان امکان زیست در آن مناطق را نمیدادهاست.<ref>ایران ناز - [http://www.irannaz.com/news_detail_3012.html همه چیز درباره ی اقوام آریایی]</ref>
| | تازهترین دیدگاه را در این باره جهانشاه درخشانی طرح کردهاست. وی خاستگاه این قوم را بستر کنونی خلیج فارس میداند که در دوران یخبندان بی آب بوده و پس از بالا آمدن آبهای دریای آزاد آریاییان، به تدریج به فلات ایران و پهنههای میانرودان تا فلسطین کوچ کردهاند و تمدنهای آغازین آن سرزمینها را بنیاد گذاردهاند. بر پایهٔ همین دیدگاه پهنههای شمالی نمیتوانستهاند خاستگاه آریاییان بوده باشند زیرا هوای سرد دوران یخبندان امکان زیست در آن مناطق را نمیدادهاست.<ref name=":4" /> |
|
| |
|
| == مهاجرت ==
| | ولی بطور کلی آریاییها در هزارهٔ سوم پیش از میلاد که اوج زمان مهاجرت آنها به گوشه و کنار جهان است به دو شاخه تقسیم میشوند. دستهٔ اول که به اروپا مهاجرت کردند به چهار گروه تقسیم شده که عبارتند از :[[پرونده:گسترش اقوام آریایی طبق یکی از نظریهها.jpg|بندانگشتی|گسترش اقوام آریایی طبق یکی از نظریهها]]گروه اول عبارتند از (سلتها)، (ایرلندیها)، (گلها) |
| آریایی ها در حدود چهار هزار سال پيش از سرزمين اوليه ي خود به دلایل : 1- افزايش جمعيت -2- كمبود چراگاه -3- هجوم اقوام همسايه (( حملات و تجاوزات اقوام ساکن ( ایلیری ) و شبه جزیره بالکان )) -4-سردشدن ناگهاني هوا ( شرایط بد آب و هوایی و افزایش روز افزون برودت هوا و یخ بندان ) كه باعث از بين رفتن چراگاه ها ، انسان ها و دام ها شد مهاجرت كردند و در هزاره ی دوم پیش از میلاد شاخه ای از آریایی ها وارد سرزمینی شدند که امروزه هندوستان نامیده می شود و شاخه ای دیگر از طرف مغرب وارد فلات مرتفعی به نام ایران شدند .البته بعد از این مهاجرت سرزمینهای دیگر نیز از ورود آریایی ها استقبال کردند که از جمله ی این سرزمینها می توان به سرزمینهای زیر اشاره کرد :
| |
|
| |
|
| سه شبه جزیره بزرگ واقع در دریای مدیترانه فرانسه و جزایر بریتانیا ، سرزمینهای شمالی اسکاندیناوی و نیمه شمالی روسیه ، بخشهایی از آسیای صغیر و آسیای مرکزی . البته تحقیقات نشان می دهد که بعد ها جنوب روسیه نیز شامل این مهاجرت شد .
| | و دومین گروه: (گلواها)، (اسکاتلندیها)، (برتنها) که به سمت غرب و شمال و جنوب اروپا رفتند؛ و دیگری اسلاوها که شامل (روسها)، (بلغاریها)، (لهستانیها) هستند که راه شمال اروپا را در پیش گرفتند. |
|
| |
|
| ولی بطور کلی آریایی ها در هزاره ی سوم پیش از میلاد که اوج زمان مهاجرت آنها به گوشه و کنار جهان است به دو شاخه تقسیم می شوند . دسته ی اول که به اروپا مهاجرت کردند به چهار گروه تقسیم شده که عبارتند از :
| | و سومین گروه: (لاتینیها) که در کرانهٔ دریای مدیترانه در کشور یونان و سرزمین روم باستان ساکن شدند. |
|
| |
|
| گروه اول عبارتند از ( سلت ها ) ، ( ایرلندی ها ) ، ( گل ها ) و دومین گروه : ( گلواها ) ، ( اسکاتلندی ها ) ، ( برتن ها ) که به سمت غرب و شمال و جنوب اروپا رفتند . و دیگری اسلاوها که شامل ( روس ها ) ، (بلغاری ها ) ، ( لهستانی ها ) هستند که راه شمال اروپا را در پیش گرفتند . و سومین گروه : ( لاتینی ها) که در کرانه ی دریای مدیترانه در کشور یونان و سرزمین روم باستان ساکن شدند . و چهارمین گروه : (ژرمن ها ) که مسیری در سمت راست رودخانه راین تا شبه جزیره ی ( اسکاندیناوی ) را طی کردند . که البته دانمارکی ها ، نروژی ها آلمان ، گونیک از این دسته و جزو شاخه ی غربی ژرمن ها به حساب آمده که در کنار آنها باید ( لیتوانی ) ها و ( استونی ) ها را به شاخه ی شرقی ژرمن ها دانست . و دسته ی دوم که به آسیا مهاجرت کرده که البته مهاجرین آسیایی نیز به چند دسته تقسیم شده که عبارتند از : (هندی ها ) ، ( سکاها ) ، ( هیتی ها ) ، ( میتانی ها ) از آن جمله هستند و البته شاخه ی آسیایی هند و اروپاﺌیان شامل : کیمریان ، اشکانیان ، موسیان ، لوکیان ، فلسطینیان ، مینانیان ، اورارتوﺌیان ، سکوتیان (سکاها ) و فریژی ها ( فریگیان ، فروگیان ) هستند که میتانی ها از کهن ترین قوم هند و اروپاﺌیان هستند | | و چهارمین گروه: (ژرمنها) که مسیری در سمت راست رودخانه راین تا شبه جزیرهٔ (اسکاندیناوی) را طی کردند؛ که البته دانمارکیها، نروژیها آلمان، گونیک از این دسته و جزو شاخهٔ غربی ژرمنها به حساب آمده که در کنار آنها باید (لیتوانی) ها و (استونی) ها را به شاخهٔ شرقی ژرمنها دانست؛ |
|
| |
|
| شاخه ی هندی از ناحیه ی شمال غربی و از طریق راه ها و گذرگاه ها ی رشته کوه هندوکش به سوی رودخانه ی هندوکش پیشروی کرده و از آن رودخانه گذشته و در حوالی پنجاب ( پنجاب عبارت است از سواحل رود سند و انشعاب رودخانه هایی از رودخانه ی سند ) سکونت کردند . البته این استقرار آغازین هندیان باستان و باعث پیشروی هندیان و گسترده شدن آنها در این منطقه و سپس حرکت به سوی رودخانه گنگ شد .
| | و دستهٔ دوم که به آسیا مهاجرت کرده که خود به چند گروه تقسیم شده که عبارتند از: (هندیها)، (سکاها)، (هیتیها)، (میتانیها) از آن جمله هستند و البته شاخهٔ آسیایی هند و اروپائیان شامل: کیمریان، [[شاهنشاهی اشکانی|اشکانیان]]، موسیان، لوکیان، فلسطینیان، مینانیان، اورارتوئیان، سکوتیان (سکاها) و فریژیها (فریگیان، فروگیان) هستند که میتانیها از کهنترین قوم هند و اروپائیان هستند. |
|
| |
|
| اما شاخه ای از آریایی ها که وارد فلات ایران شدند در حدود سال 1650 پیش از میلاد وارد بخش شمال خاور فلات ایران شدند و نشانه های حضور آنان پس از سال 1600 پیش از میلاد در جنوب آسیایی صغیر وجود دارد . بطور مسلم پیش از این حرکت ابتدا گروهی از جنگاوران با اسبها و احیاناً ارابه های جنگی بسیار ساده و ابتدایی از شمال دریای خزر و قفقاز گذشته و در کوه های زاگرس ساکن شدند و گروهی دیگراز آنان از جیحون گذشته و به فلات ایران روی آوردند . که این شاخه از آریایی ها به شاخه اصلی یا (هند و ژرمنی ) معروف اند . البته پیش از ورود آریایی ها به داخل فلات ایران حوریان و کاسیان در داخل فلات ایران می زیستند که با ورود آریایی ها ناچار به ترک فلات ایران شده و جای خود را به آریایی ها دادند . لازم به ذکر است که ورود آریایی ها به ایران در یک نوبت نبود و همه ی آریایی ها همزمان بر این ناحیه وارد نشدند . آریایی ها از دو ناحیه ی مشرق و مغرب ایران وارد این سرزمین شدند که ابتدا گروهی از جنگجویان و بعدها مردمان و اقوام کوچ نشین آریایی وارد این سرزمین شدند .
| | شاخهٔ هندی از ناحیهٔ شمال غربی و از طریق راهها و گذرگاههای رشته کوه هندوکش به سوی رودخانهٔ هندوکش پیشروی کرده و از آن رودخانه گذشته و در حوالی پنجاب (پنجاب عبارت است از سواحل رود سند و انشعاب رودخانههایی از رودخانهٔ سند) سکونت کردند. البته این استقرار آغازین هندیان باستان و باعث پیشروی هندیان و گسترده شدن آنها در این منطقه و سپس حرکت به سوی رودخانه گنگ شد. |
|
| |
|
| آریایی ها با پرورش و اهلی کردن چهارپایان درشت اندام مانند اسب و ... که توسط آریایی های هند و اروپایی احتمالاً در حدود 1800 سال پیش از میلاد صورت گرفت ارابه ها و آذوقه های خود را به فلات ایران آوردند .<ref name=":0" />
| | اما شاخهای از آریاییها که وارد فلات ایران شدند در حدود سال ۱۶۵۰ پیش از میلاد وارد بخش شمال خاور فلات ایران شدند و نشانههای حضور آنان پس از سال ۱۶۰۰ پیش از میلاد در جنوب آسیایی صغیر وجود دارد. بطور مسلم پیش از این حرکت ابتدا گروهی از جنگاوران با اسبها و احیاناً ارابههای جنگی بسیار ساده و ابتدایی از شمال دریای خزر و قفقاز گذشته و در کوههای زاگرس ساکن شدند و گروهی دیگراز آنان از جیحون گذشته و به فلات ایران روی آوردند؛ که این شاخه از آریاییها به شاخه اصلی یا (هند و ژرمنی) معروف اند. البته پیش از ورود آریاییها به داخل فلات ایران حوریان و کاسیان در داخل فلات ایران میزیستند که با ورود آریاییها ناچار به ترک فلات ایران شده و جای خود را به آریاییها دادند. البته ورود آریاییها به ایران در یک نوبت نبود و همهٔ آریاییها همزمان بر این ناحیه وارد نشدند. آریاییها از دو ناحیهٔ مشرق و مغرب ایران وارد این سرزمین شدند که ابتدا گروهی از جنگجویان و بعدها مردمان و اقوام کوچ نشین آریایی وارد این سرزمین شدند. |
|
| |
|
| == اقوام ساکن در ایران قبل از ورود آریاییها ==
| | آریاییها با پرورش و اهلی کردن چهارپایان درشت اندام مانند اسب و … که توسط آریاییهای هند و اروپایی احتمالاً در حدود ۱۸۰۰ سال پیش از میلاد صورت گرفت ارابهها و آذوقههای خود را به فلات ایران آوردند.<ref name=":0" /> |
| بطور کلی اقوام زیر در سکنه ی بومی فلات ایران پیش از ورود آریایی ها به شمار می آمدند :
| |
|
| |
|
| گروه نخست مردمانی که از نواحی اطراف دریاچه رومیه تا منطقه ی علیای رود دیاله شناسایی شدند و عبارتند از : ( گوتیان ) که به نواحی شرقی بیشتر گرایش داشته و دیگر ( لولوبیان ) که قلمرو آنها بیشتر به اطراف باختر گسترانیده شده بود و نیز ( کاسیان ) که در ناحیه ی جنوب غربی یعنی در منطقه علیای رود دیاله و کرخه ساکن بودند . و گروه دوم ساکنان کرانه ی دریای مازندران که به ( کاسپیان ) معروفند .و از دیگر ساکنین در حاشیه ی بحر خزر می توان به ( کادوسیان ) ، ( گیل ها ) ، ( تپوریان ) یا (طبرستانیان ) و ( ماردها ) یا ( آماردها ) که در منطقه ای بین سرزمینهای تحت اشغال و سکونت تپوریان و کادوسیان مسکن داشته اند . و سومین گروه مردمانی هستند که در سواحل آبی جنوب فلات ایران یعنی در کرانه های خلیج فارس سکونت داشتند که اینها احتمالاً مردمانی تیره پوست بودند و علاوه بر این در دره های غربی کوه زاگرس ( حوریان ) زندگی می کردند که در میان این اقوام ( کاسیان ) از نظر پیشرفت و فرهنگ معیشتی دارای ویژگی های برجسته ای نسبت به اقوام دیگر بودند .
| | دربارهٔ مسیر مهاجرت اقوام آریایی (ماد و پارس) به داخل نجد ایران، از دیرباز دو دیدگاه وجود داشتهاست؛ در دیدگاهی، مدخل این مهاجرت قفقاز پنداشته شده و در دیدگاه دیگر، ماوراءالنهر و خراسان. اما امروزه قطعیت و درستی دیدگاه دوم آشکار و ثابت گردیدهاست؛ چرا که اولاً، به دست آمدن انبوهی آثار باستانشناختی از نواحی مرکزی ایران (مانند سیلکِ کاشان) که مربوط و متعلق به مردمانی مهاجر و نورسیده با ویژگیهای آریاییست، نشان میدهد که این ناحیه در مسیر مهاجرت اقوام آریایی (ایرانی) قرار داشتهاست و ثانیاً، نزدیکی و پیوستگی زبان پارسیباستان با زبانهای آریایی آسیای میانه (مانند خوارزمی و سغدی) بسیار بیشتر است تا با زبانهای آریایی ناحیهٔ قفقاز مانند «سَرمَتی» و این نکته نمودار پیوند و نزدیکی افزونتر اقوم ایرانی (ماد و پارس) با دیگر اقوام آریایی ساکن ماوراءالنهر و آسیای میانه است تا آریاییتباران مقیم قفقاز. |
|
| |
|
| کاسیان اندکی پیش از سال 1600 قبل از میلاد بصورت قومی از ارتفاعات ایران وارد بین النهرین شده و حوریان نیز در حدود سال 2200 پیش از میلاد در نیپور ( حومه بابل ) می زیستند و بعدها بصورت دسته های انبوهی به نواحی شرق دجله مهاجرت کردند . حوریان و کاسیان تمدن ارزشمند و چشمگیری نداشتند که مورد توجه و تقلید مردمان آن زمان قرار گیرد .<ref name=":0" />
| | بر پایهٔ آنچه گفته شد، مدخل مهاجرت اقوام ایرانی (ماد و پارس) ماوراءالنهر و خراسان بودهاست.<ref name=":1">[https://azargoshnasp.net/history/Aryan/qowmaryayikiya.htm قوم آریایی]</ref> |
|
| |
|
| == فلات ایران در زمان آریاییها == | | == فلات ایران در زمان آریاییها == |
| با ورود آریایی ها به داخل فلات ایران و بیرون راندن مردمان بومی ( حوریان و کاسیان ) ، آریایی بودن بصورت یکی از شرایط حاکمیت و حتی صلاحیت زیستن در این ناحیه در آمد . ایرانیان آریایی تبار خود را (اصیل ) و ( آزاده ) قلمداد می کردند و این عنوان آنان شامل امتیازات ویژه ای بود که قومها و قبایل دیگر از آن بی بهره بودند . | | با ورود آریاییها به داخل فلات ایران و بیرون راندن مردمان بومی (حوریان و کاسیان)، آریایی بودن بصورت یکی از شرایط حاکمیت و حتی صلاحیت زیستن در این ناحیه درآمد. ایرانیان آریاییتبار خود را (اصیل) و (آزاده) قلمداد میکردند و این عنوان آنان شامل امتیازات ویژه ای بود که قومها و قبایل دیگر از آن بی بهره بودند. |
| | |
| | فلات ایران از هر جهت برای زندگی و سکونت مساعد بود؛ و سرزمینی که آریاییها وارد آن شدند ایران یا سرزمین آریاییها نامیده شد. آریاییها شامل سه گروه ماد، پارس و پارت بودند. مادها در غرب، پارسها در جنوب و پارتها در شمال شرقی فلات ایران ساکن شدند. این سه گروه از آن پس ایرانیان نامیده شدند و تا مدتها به زندگی کوچ نشینی و دام داری ادامه دادند. گروهی درنواحی کوهستانی، گروهی در نواحی مرتفع کوهها و در زمستان به دامنهٔ کوهها رفتند و گروهی دیگر به دشتها روی آوردند. |
|
| |
|
| فلات ايران از هر جهت براي زندگي و سكونت مساعد بود . و سرزميني كه آريايي ها وارد آن شدند ايران يا سرزمين آريايي ها ناميده شد . آریایی ها شامل سه گروه ماد ، پارس و پارت بودند . مادها در غرب ، پارس ها در جنوب و پارت ها در شمال شرقي فلات ايران ساكن شدند . اين سه گروه از آن پس ايرانيان ناميده شدند و تا مدت ها به زندگي كوچ نشيني و دام داري ادامه دادند . گروهي درنواحي كوهستاني ،گروهي در نواحي مرتفع كوه ها و در زمستان به دامنه ي كوه ها رفتند و گروهي ديگر به دشت ها روي آوردند .
| | البته کمی آب و خشکی هوا در اکثر مناطق ایران به ویژه همزمان با ورود آریاییها مشکلات فراوانی را در امر کشاورزی و اقتصاد برای جامعه آریایی به وجود آورد. آریاییهای مهاجر به فلات ایران با تحمل سختیها و مشقات فراوان، ابزار و امکانات آبیاری مصنوعی زمینهای خشک را فراهم کردند تا بتوانند زمینهای مورد نظر خود را آباد و قابل کشت سازند این تلاشها از خصوصیات آریاییهای ایرانی در تأمین زندگی آنان میباشد. تلاش در مسیر زراعت در زمینهای خشک آن چنان اهمیت یافت که در تفکرات مذهبی آریاییها در شمار کارهای خوب قلمداد شد و پیوسته ستوده میشد.<ref name=":0" /> |
|
| |
|
| البته کمی آب و خشکی هوا در اکثر مناطق ایران به ویژه همزمان با ورود آریایی ها مشکلات فراوانی را در امر کشاورزی و اقتصاد برای جامعه آریایی به وجود آورد . آریایی های مهاجر به فلات ایران با تحمل سختی ها و مشقات فراوان ، ابزار و امکانات آبیاری مصنوعی زمینهای خشک را فراهم کردند تا بتوانند زمینهای مورد نظر خود را آباد و قابل کشت سازند این تلاشها از خصوصیات آریایی های ایرانی در تامین زندگی آنان می باشد . تلاش در مسیر زراعت در زمینهای خشک آن چنان اهمیت یافت که در تفکرات مذهبی آریایی ها در شمار کارهای خوب قلمداد شد و پیوسته ستوده می شد .<ref name=":0" />
| | == تاریخ تقریبی مهاجرت قوم آریایی == |
| | آریاییها عموماً اقوامی دامپرور بودند و در ابتدای ورود به ایران دائماً در حال مهاجرت بودند اما کمکم در کنار دامپروری به کشاورزی نیز روی آوردند و روی آوردن آریاییها به کشاورزی باعث ساکن شدن آنها و در نتیجه تشکیل دهها و شهرها شد. |
|
| |
|
| == حکومتها ==
| | در حدود ۷۰۰۰ تا ۷۵۰۰ سال قبل گروه دیگری از این قوم نیز خود را به رود دانوب در ناحیه آلمان امروز رساندند و گروهی نیز خود را از ترکیه به ایتالیایی کنونی رساندند و در قسمتهایی از ایتالیا ساکن شدند و ۳۴۰۰ تا ۵۰۰۰ سال قبل مهاجرت آریاییها به فلات ایران آغاز شد. |
| '''مورخین تاریخ اسطوره ای ایران باستان معتقدند که آریایی ها چهار دولت تشکیل داده که اولین آن به دولت داستانی جمشید که دوره های آن را باید به زمان زندگی آریایی های ایرانی و هندی با هم دانست، دومین دولت نیز به دولت داستانی فریدون معروف است که زمان تشکیل آن را باید در همین زمان (کمی بعد از جمشید ) دانست . و دو دولت دیگر را به منوچهر و زاب نسبت داده اند که دوره های آن متعاق است به آریایی های ایرانی در شمال خاور فلات ایران اسکان و استقرار یافته و در عین حال زیر فشار مردمانی بودند که از طرف شمال به طور پی در پی به آنان حمله می کردند .'''
| |
|
| |
|
| '''ولی سه قوم از نژاد آریایی در گوشه و کنار فلات ایران مناطقی را فتح کرده و در آنجا ساکن شدند و تاریخ این مناطق را به نام خود ثبت کردند . که تشکیل نهادهای حکومتی توسط این اقوام آریایی نژاد بسیار با اهمّیت است .'''
| | سعید نفیسی در کتاب خود به نقل از اوستا مینویسد: در حدود هزاره پنجم پیش از میلاد هنگامی که دیگر آب و هوای پامیر برای اقوام آریاها سازگار نبودهاست، بنای مهاجرت به سوی جنوب گذاشتند و در دامنه جنوبی پامیر، به دو دسته تقسیم گشتند. دسته ای به طرف شرق رهسپار شدند و از دره سند و پنجاب به هندوستان و دسته دیگر رو به مغرب و از راه آسیای مرکزی و صحرای قراقوم امروز، یا دشت خاوران سابق، وارد ایران شدند. |
|
| |
|
| '''نهادهای حکومتی این سه قوم عبارتند از :'''
| | اوستا نیز دربارهٔ مهاجرت آریاها اشاره مینماید که خشکسالی یا توفان شدید، به خصوص کمبود غذا و رشد جمعیت، آنان را وادار به مهاجرت نمودهاست.<ref name=":2">تاریخ ایران و جهان - [https://iranianhistory.wordpress.com/category/اقوام-آریایی/ داستان مهاجرت آریاییها به فلات ایران]</ref> |
|
| |
|
| '''در شرق و شمال خاور ایران باکتری ها ( باختری ها ، بلخی ها ) که در آغاز هزاره ی یکم یا در طول سده ی دهم پیش از میلاد برای خود حکومتی به وجود آوردند . باختری ها را می توان در بخش اسطوره ای تاریخ ایران و با سلسله ی کیانی که تا اواخر ششم پیش از میلاد به گونه ای رسمی از آن نام برده شده و ( ویشتاسب ) به عنوان والی باکتر معرفی شده که فرمانبردار شاهان متقدم هخامنشی یعنی کوروش دوّم ( 559 – 529 ق.م ) و کمبوجیه دوّم پسر و جانشین کوروش ( 529 – 522 ق.م ) بوده و پس از داریوش یکم (522 – 486 ق.م ) است و در کتیبه های خود او نشانه های کافی و کاملی از این واقعیت وجود دارد .'''
| | آنان که در منطقهٔ تمدنی آندرونو (گسترهای شامل سرزمینهای واقع در سیبری غربی تا رودخانهٔ اورال) میزیستند، در هزارهٔ دوم پیش از میلاد گروههایی را به قصد مهاجرت و کشف مناطق جدید و مطلوب، به سوی جلگه سند و غرب آسیا (آناتولی، زاگرس و بینالنهرین) روانه و رهسپار کردند. این گروهها در پیوند با اقوام بومی آسیایی مانند کاسیها و هیتیها، توانستند دولتهای نیرومند و تمدنهای درخشانی را در آن مناطق پدیدآورند. |
|
| |
|
| '''قوم دیگر مادها هستند که در غرب ایران و در اواخر سده هشتم پیش از میلاد تشکیل دولت مادها را به آنان نسبت می دهند . آنها بیشتر بصورت قبیله ای زندگی می کردند و نظام اداره حکومتی متداول در میان قبایل در بین آنها معمول بوده است .'''
| | گروه دیگری از اقوام هندوایرانی (آریایی) که نیاکان ایرانیان بعدی را تشکیل میدادند، در هزاره نخست پیش از میلاد از همان خاستگاه، به سوی فلات ایران رهسپار شدند و سرانجام در دامنههای زاگرس متوقف گردیدند و هرکدام پس از مدتها همزیستی و همکاری و درآمیختن با اقوام بومی منطقه، حکومت و تمدن درخشانی را پدیدآوردند. «ماد»ها و «پارس»ها دو گروه اصلی از این اقوام مهاجر آریایی بودند که در غرب و جنوبغرب فلات ایران حکومت و تمدن خویش را بنیان نهادند.<ref name=":3">تاریخ ما - [https://tarikhema.org/ancient/2560/قوم-آريايي/ قوم آریایی]</ref> |
|
| |
|
| '''قوم سوم در جنوب و به خطّه پارس آمدند و آنچه آشوریان به عنوان منطقه پارسوماش یا پارسواش به عنوان باج گذاران خود نام می برند ابتدا باید آن را در جنوب دریاچه ارومیه یافت . پارس ها در اواسط سده ی هشتم پیش از میلاد دولت هخامنشی را بنیان نهادند و پیش از تشکیل حکومت خود توسط کوروش دوّم فرمانبردار مادها بودند که با از پای در آوردن دولت ماد و گرفتن قدرت از دست آستیاگ آخرین شاه ماد ، امپراطوری نیرومندی را به وجود آوردند که به گونه ای مستمر به قلمرو آنان افزوده می گشت و این قلمرو زمانی از سواحل رود دانوب در اروپا تا حبشه در افریقا را در بر می گرفت .<ref name=":0" />'''
| | == تشکیل حکومتهای آریایی == |
| | مورخین تاریخ اسطورهای ایران باستان معتقدند که آریاییها چهار دولت تشکیل داده که اولین آن دولت داستانی جمشید است که دورههای آن را باید به زمان زندگی آریاییهای ایرانی و هندی با هم دانست، دومین دولت نیز به دولت داستانی فریدون معروف است که زمان تشکیل آن را باید در همین زمان (کمی بعد از جمشید) دانست؛ و دو دولت دیگر را به منوچهر و زاب نسبت دادهاند که دورههای آن متعاقب است به آریاییهای ایرانی در شمال خاور فلات ایران اسکان و استقرار یافته و در عین حال زیر فشار مردمانی بودند که از طرف شمال به طور پیدرپی به آنان حمله میکردند. |
|
| |
|
| == مذهب و مظاهر مورد احترام ==
| | ولی سه قوم از نژاد آریایی در گوشه و کنار فلات ایران مناطقی را فتح کرده و در آنجا ساکن شدند و تاریخ این مناطق را به نام خود ثبت کردند که تشکیل نهادهای حکومتی توسط این اقوام آریایی نژاد بسیار با اهمّیت است. |
| '''آریایی ها از دیر باز مظاهر طبیعت را ستایش می کردند و پرستش و احترام به آب ، آتش ، باد و خاک در میان آریایی ها متداول بوده و به نور و تاریکی و تاثیرات آن در حیات اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی انسان پی برده و نیکی و بدی را در ارتباط با دو نیروی بالا می دانستند . البته در آغاز برای دفع نیروهای آسیب رسان و بیماری زا و بی اثر کردن آنها دانه های فروزه و مهره های گوناگون از شاخ جانوران و گوش ماهی به گردن خود می آویختند و یا بصورت دستبند مورد استفاده قرار می دادند . آنان اعتقاد داشتند این مهرها بصورت طلسم از توانایی ارواح و نیروهای آسیب رسان در زندگی انسان و جانوران و کشتزارها و مراتع می کاهند که نمونه ای از این اشیاﺀ در ناحیه ی فارس یافت شده است . علاوه بر این در قبرهای انسانها زینت آلات و حتی اشیاﺀ و ابزارهای زندگی و جنگی و شکار بدست آمده است که بیانگر اعتقاد آریایی ها به زندگی بعد از مرگ است .'''
| |
|
| |
|
| '''آریایی های باستان خورشید و ماه را به عنوان معبود خود ستایش نمی کردند ولی تاثیرات آنها را در زندگی خود به ویژه در امر کشاورزی و دامپروری حیات خود موثر می دانستند . آریایی ها برای بدست آوردن محصول خوب کشاورزی و افزودن دام های خود به توانایی عناصر فوق معتقد بودند و بر این باور بودند که تابش خورشید و بارش باران آفات و بیماری های دامها و انسانها را دور می کند .'''
| | نهادهای حکومتی این سه قوم عبارتند از: |
|
| |
|
| '''آریایی ها نیز مانند بسیاری از ملل کهن به ارواح و نیروهای زیان آور و سودمند باور داشتند و معتقد بودند که گنج ها و ذخایر طبیعت ، نعمتها ، محصولات خوب و تندرستی و شادی و مانند آن را نیروهای خیر و خوب به آدمی ارزانی می دارند . که از جمله این نعمتها می توان به باران و روشنایی اشاره کرد . آنان همچنین به پیکار میان نیروهای خوب و بد اعتقاد داشتند که به عنوان مثال می توان به تیرگی شب (تاریکی ، ظلمت ) ، زمستان ، خشک سالی ، قحطی ، بیماری ها و سایر آفات را از جانب نیروهای بد و زیانکار و پیروزی نیروهای زیانکار بر نیروهای خوب و خیر می دانستند . آنان نیروهای سودمند را دوست داشته و آنان را مورد پرستش و احترم قرار می دادند و نیروهای زیانکار را دشمن خود می دانستند و برای در امان ماندن از آنان به ورد و افسانه ها متوّسل می شدند . که بعد ها با تکامل آنان بصورت جادوگری در آمد . پرستش میترا خدای آفتاب عهد باستان بی تردید متعلق به این مقطح زمانی توسط آریایی ها است .'''
| | در شرق و شمال خاور ایران باکتریها (باختریها، بلخیها) که در آغاز هزارهٔ یکم یا در طول سدهٔ دهم پیش از میلاد برای خود حکومتی به وجود آوردند. باختریها را میتوان در بخش اسطوره ای تاریخ ایران و با سلسلهٔ کیانی که تا اواخر ششم پیش از میلاد به گونه ای رسمی از آن نام برده شده و (ویشتاسب) به عنوان والی باکتر معرفی شده که فرمانبردار شاهان متقدم هخامنشی یعنی کوروش دوّم (۵۵۹ – ۵۲۹ پیش از میلاد) و کمبوجیه دوّم پسر و جانشین کوروش (۵۲۹ – ۵۲۲ پیش از میلاد) بوده و پس از داریوش یکم (۵۲۲ – ۴۸۶ پیش از میلاد) است و در کتیبههای خود او نشانههای کافی و کاملی از این واقعیت وجود دارد. |
|
| |
|
| '''آریایی ها اماکن مقدس خود را برای عبادت و بزرگداشت خدایان در بلندی ها و یا کوه ها و کشتزارها و حتی مناطق مسطح انتخاب می کردند .'''
| | قوم دیگر مادها هستند که در غرب ایران و در اواخر سده هشتم پیش از میلاد تشکیل دولت مادها را به آنان نسبت میدهند. آنها بیشتر بصورت قبیلهای زندگی میکردند و نظام اداره حکومتی متداول در میان قبایل در بین آنها معمول بودهاست. |
|
| |
|
| '''انجام مراسم قربانی و عبادت به سرپرستی و راهنمایی روحانیون انجام می گرفت . آراﺀ الهی و اداره ی جامعه بر اساس عقل و عدل و توجه به وظایف دینی تنها از سوی این روحانیون امکان پذیر بود . آنان طبقه آگاه و مسلط و پرنفوذ در جامعه بودند .'''
| | قوم سوم در جنوب و به خطّه پارس آمدند و آنچه آشوریان به عنوان منطقه پارسوماش یا پارسواش به عنوان باج گذاران خود نام میبرند ابتدا باید آن را در جنوب دریاچه ارومیه یافت. پارسها در اواسط سدهٔ هشتم پیش از میلاد دولت هخامنشی را بنیان نهادند و پیش از تشکیل حکومت خود توسط کوروش دوّم فرمانبردار مادها بودند که با از پای درآوردن دولت ماد و گرفتن قدرت از دست آستیاگ آخرین شاه ماد، امپراطوری نیرومندی را به وجود آوردند که به گونه ای مستمر به قلمرو آنان افزوده میگشت و این قلمرو زمانی از سواحل رود دانوب در اروپا تا حبشه در آفریقا را در بر میگرفت.<ref name=":0" /> |
|
| |
|
| '''دین اقوام هند و ژرمن دین ساده و ابتدایی نبوده و دارای ضوابط و قوانین دقیق و حساس بوده و می توانسته به جزیی ترین مساﺌل خانوادگی ف اجتماعی و فرهنگی جامعه بپردازد .'''
| | == دین و مذهب اقوام آریایی == |
| | دین اقوام آریایی در ابتدا میتراییسم بودهاست. فرهنگ و حکمت میتراییسم بسیار غنی و قوی است که بعدها بودیسم و بسیاری از مذاهب دارای پیامبر تحت تأثیر میترائیسم برای نور اهمیت قائل شدند. به همین علت در آئینهای باستانی ما مثل چهارشنبه سوری برای نور و آتش احترام قائل هستند. این احترامی است که وقتی آتش توسط پادشاهان حماسی ما کشف میشود به وجود آمده و آتش را مقدس میکند. آئینهای باستانی ما همه دستهبندی شده و با توجه به نیازهای جامعه آنهایی که مورد توجه، شادیآور و همراه با جشنها و سرورها بودهاند و غمافزا نبودهاند بهتر از بقیه حفظ شدهاند اما آنهایی که همراه با غم و سوگواری بودند در پس پرده قرار گرفته و جزء آئینهای شوم نام گرفتند، این آیینها به شبها کشیده میشوند. مرگومیرها میرود در اختیار شب، تاریکی و شیاطین تعلق میگیرد. دیوها ایجاد مرگ میکنند، زایشها در اختیار پریان و خداوندگان شادی قرار میگیرند. |
|
| |
|
| '''مذهب آریایی های ایرانی و هندی مدت ها یکی بود زیرا آنان مدّت به یک زبان واحد سخن گفته و با هم زندگی می کردند . پس از جدایی آریایی ها از جمله شاخه ایرانی و هندی که این جدایی سده ها پس از زندگی مشترک آنان به طول انجامید و جدایی مذهب نیز در بین آنان به وقوع پیوست .'''
| | تا اینکه ما به تک خدایی میرسیم. آریاییها اولین قومی هستند که تک خدایی وارد فرهنگشان میشوند. ما قبل از اسلام تک خدایی را داشتهایم. زرتشت اهورامزدا را داشته در مقابلش اهریمن یعنی ثنویت و دوئالیسم این همان چیزی که بعدها فردوسی در شاهنامه به بهترین نحو جلوه میدهد. آیینها باستانی ما همه دوگانهاند. آیینهای ما همیشه با خیر و شر روبرو هستند در مقابل تاریکی روشنایی را داریم، در مقابل نیکی زشتی، در مقابل زایش مرگ، اگر بخواهیم این دوئالیسمها را بشمریم بسیار زیاد است خود فردوسی هم بیشترین استفاده را از این ثنویت کردهاست. باید این را مورد توجه قرار دهیم که اگر این دوئالیسمها و تضادها وجود نداشت اساس هستی از همه میپاشد.<ref>آفتاب - [http://aftabnews.ir/vdcjmyea.uqetxzsffu.html آریاییها اولین قوم یکتاپرست]</ref> |
|
| |
|
| ''' میترا از خدایان آریایی پیش از آغاز جنبش آنها یعنی پیش از آمدن به هند و ایران است . البته میترا از دیر باز دارای پیروان زیادی در طول تاریخ بوده و با مسیحیت هم رقابت می کرد و نفوذ میترا در تعالیم ادیان دیگر ایرانی و غیر ایرانی ، اصلی اجتناب ناپذیر بوده است .'''
| | دین اقوام هند و ژرمن دین ساده و ابتدایی نبوده و دارای ضوابط و قوانین دقیق و حساس بوده و میتوانسته به جزییترین مسائل خانوادگی و اجتماعی و فرهنگی جامعه بپردازد. |
|
| |
|
| '''یکی دیگر از الهه ها ( آناهیتا ) الهه باروری و نعمت و باران است که از دیر باز در ایران پرستش شده و منشاﺀ در فرهنگ آریایی ها ی هندی دارد و از آنجا به ایران آمده ولی هندیان خود او را به فراموشی سپرده اند که ستاره ناهید از نشانه های آن است .'''
| | مذهب آریاییهای ایرانی و هندی مدتها یکی بود زیرا آنان مدّت به یک زبان واحد سخن گفته و با هم زندگی میکردند. پس از جدایی آریاییها از جمله شاخه ایرانی و هندی که این جدایی سدهها پس از زندگی مشترک آنان به طول انجامید و جدایی مذهب نیز در بین آنان به وقوع پیوست. |
|
| |
|
| '''البته زمان کاسته شدن از شمار ارباب انواع مورد پرستش آریایی های ایرانی ، زودتر از آریایی های هندی باید دانست .، آریایی های که تازه به فلات ایران وارد شدند از نظر تمدن در درجه ی پایین تری از بابلیان ، آشوریان و سومریان که فرهنگ و تمدن پیشرفته تری داشتند برخوردار بودند . البته مدت ها بعد آریایی های ایرانی بسیاری از تمدن این اقوام را در قیاس با خودشان به شکل پیشرفته تری تقلید کرده و به تمدن پیشرفته تری نسبت به این اقوام دست یافتند .<ref name=":0" />'''
| | میترا از خدایان آریایی پیش از آغاز جنبش آنها یعنی پیش از آمدن به هند و ایران است. البته میترا از دیر باز دارای پیروان زیادی در طول تاریخ بوده و با مسیحیت هم رقابت میکرد و نفوذ میترا در تعالیم ادیان دیگر ایرانی و غیر ایرانی، اصلی اجتنابناپذیر بودهاست. |
|
| |
|
| == زبان ==
| | یکی دیگر از الههها (آناهیتا) الهه باروری و نعمت و باران است که از دیر باز در ایران پرستش شده و منشاﺀ در فرهنگ آریاییهای هندی دارد و از آنجا به ایران آمده ولی هندیان خود او را به فراموشی سپردهاند که ستاره ناهید از نشانههای آن است. |
| '''در مقطع زمانی زبان آریایی ها متفاوت بوده و شاخه ایرانی و هندی آریایی به زبانهای گوناگون سخن می گفتند ولی حدود 2400 سال پیش از میلاد زبان اقوام آریایی زبان واحدی بوده است .'''
| |
|
| |
|
| '''گیرشمن باستان شناس بر این باور است که توجه به زبانشناسی و پیوندهای زبانشناسی میان زبان و گویش های ایتالیایی ، سلتی ، هند و ایرانی وجود دارد که حکایت از مشترکات نژادی و خویشاوندی قومی این مردمان دارد و اروپاﺌیان هم مانند ایرانیان ( آریایی های قدیم ) به شبانی و دامپروری مشغول بودند و در فنون رزمی و شیوه های جنگی نیز مشترکات زیادی داشتند که در میان آنها مانند سکاها و اشکانیان ( پارتیان ) رسته سواره نظام وجود داشته و نهایتاً مقابر کشف شده در اروپا همانند مقابر ایرانیان باستان شناسایی شده اند .'''
| | البته زمان کاسته شدن از شمار ارباب انواع مورد پرستش آریاییهای ایرانی، زودتر از آریاییهای هندی باید دانست. آریاییهای که تازه به فلات ایران وارد شدند از نظر تمدن در درجهٔ پایینتری از بابلیان، آشوریان و سومریان که فرهنگ و تمدن پیشرفتهتری داشتند برخوردار بودند. البته مدتها بعد آریاییهای ایرانی بسیاری از تمدن این اقوام را در قیاس با خودشان به شکل پیشرفتهتری تقلید کرده و به تمدن پیشرفتهتری نسبت به این اقوام دست یافتند.<ref name=":0" /> |
|
| |
|
| '''آریایی ها ( ایرانی و هندی ) دارای ساختار یکسان نبوده و شیوه ی معیشت آنها با یکدیگر متفاوت بوده است ولی ساختار زبان در ادبیات ایران و هند بطور روشن در آثار دینی آنان قابل شناسایی است . البته ایرانیان با فرهنگ و اقوام و ساکنان تمدنهای بین النهرین و یونانیان در ارتباط بودند که در مورد هندیان این چنین نیست .'''
| | == مظاهر مورد احترام قوم آریایی == |
| | آریاییها از دیر باز مظاهر طبیعت را ستایش میکردند و پرستش و احترام به آب، آتش، باد و خاک در میان آریاییها متداول بوده و به نور و تاریکی و تأثیرات آن در حیات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی انسان پی برده و نیکی و بدی را در ارتباط با دو نیروی بالا میدانستند. البته در آغاز برای دفع نیروهای آسیبرسان و بیماریزا و بیاثر کردن آنها دانههای فروزه و مهرههای گوناگون از شاخ جانوران و گوش ماهی به گردن خود میآویختند و یا بصورت دستبند مورد استفاده قرار میدادند. آنان اعتقاد داشتند این مهرها بصورت طلسم از توانایی ارواح و نیروهای آسیبرسان در زندگی انسان و جانوران و کشتزارها و مراتع میکاهند که نمونه ای از این اشیاﺀ در ناحیهٔ فارس یافت شدهاست. علاوه بر این در قبرهای انسانها زینتآلات و حتی اشیاﺀ و ابزارهای زندگی و جنگی و شکار بدست آمدهاست که بیانگر اعتقاد آریاییها به زندگی بعد از مرگ است. |
|
| |
|
| '''البته گویش های ایرانی هر کدام به تنهایی و به تدریج صورتهای دگرگون شده ای پیدا کردند .'''
| | آریاییهای باستان، خورشید و ماه را به عنوان معبود خود ستایش نمیکردند ولی تأثیرات آنها را در زندگی خود به ویژه در امر کشاورزی و دامپروری حیات خود مؤثر میدانستند. آریاییها برای بدست آوردن محصول خوب کشاورزی و افزودن دامهای خود به توانایی عناصر فوق معتقد بودند و بر این باور بودند که تابش خورشید و بارش باران آفات و بیماریهای دامها و انسانها را دور میکند. |
|
| |
|
| '''قوم شناسان و زبانشناسان ، ساکنان شمال اروپا و اسکاندیناوی ، آلمانی ها و در بخش دیگر اروپا روسی ها و یونانیان را ملل برادر با آریایی ها می دانند .'''
| | آریاییها نیز مانند بسیاری از ملل کهن به ارواح و نیروهای زیانآور و سودمند باور داشتند و معتقد بودند که گنجها و ذخایر طبیعت، نعمتها، محصولات خوب و تندرستی و شادی و مانند آن را نیروهای خیر و خوب به آدمی ارزانی میدارند؛ که از جمله این نعمتها میتوان به باران و روشنایی اشاره کرد. آنان همچنین به پیکار میان نیروهای خوب و بد اعتقاد داشتند که به عنوان مثال میتوان به تیرگی شب (تاریکی، ظلمت)، زمستان، خشک سالی، قحطی، بیماریها و سایر آفات را از جانب نیروهای بد و زیانکار و پیروزی نیروهای زیانکار بر نیروهای خوب و خیر میدانستند. آنان نیروهای سودمند را دوست داشته و آنان را مورد پرستش و احترم قرار میدادند و نیروهای زیانکار را دشمن خود میدانستند و برای در امان ماندن از آنان به ورد و افسانهها متوّسل میشدند که بعدها با تکامل آنان بصورت جادوگری درآمد. پرستش میترا خدای آفتاب عهد باستان بی تردید متعلق به این مقطح زمانی توسط آریاییها است. |
|
| |
|
| '''می توانیم نتیجه بگیریم که آریایی ها هم از نظر زبان ( زبانشناسی ) و سیستم خدایان و دیانت به هم نزدیک و خویشاوند و از یک تبار هستند<ref name=":0" />'''
| | آریاییها اماکن مقدس خود را برای عبادت و بزرگداشت خدایان در بلندیها و یا کوهها و کشتزارها و حتی مناطق مسطح انتخاب میکردند. |
|
| |
|
| == دین اقوام آریایی ==
| | انجام مراسم قربانی و عبادت به سرپرستی و راهنمایی روحانیون انجام میگرفت. آراﺀ الهی و ادارهٔ جامعه بر اساس عقل و عدل و توجه به وظایف دینی تنها از سوی این روحانیون امکانپذیر بود. آنان طبقه آگاه و مسلط و پرنفوذ در جامعه بودند.<ref name=":0" /> |
| دین اقوام آریایی در ابتدا میترائیسم بوده است. فرهنگ و حکمت میتراییسم بسیار غنی و قوی است که بعدها بودیسم و بسیاری از مذاهب دارای پیامبر تحت تاثیر میترائیسم برای نور اهمیت قائل شدند. به همین علت در آئینهای باستانی ما مثل چهارشنبه سوری برای نور و آتش احترام قائل هستند این احترامی است که وقتی آتش توسط پادشاهان حماسی ما کشف میشود به وجود آمده و آتش را مقدس میکند. آئینهای باستانی ما همه دستهبندی شده و با توجه به نیازهای جامعه آنهایی که مورد توجه، شادیآور و همراه با جشنها و سرورها بوده اند و غمافزا نبودهاند بهتر از بقیه حفظ شدهاند اما آنهایی که همراه با غم و سوگواری بودند در پس پرده قرار گرفته و جزء آئینهای شوم نام گرفتند، این آیین ها به شبها کشیده میشوند مرگمیرها میرود در اختیار شب، تاریکی و شیاطین تعلق میگیرد. دیوها ایجاد مرگ می کنند، زایشها در اختیار پریان و خداوندگان شادی قرار میگیرند.
| |
|
| |
|
| تا اینکه ما به تک خدایی میرسیم. آریاییها اولین قومی هستند که تک خدایی وارد فرهنگشان میشوند. ما قبل از اسلام تک خدایی را داشتهایم. زرتشت اهورامزدا را داشته در مقابلش اهریمن یعنی ثنویت و دوئالیسم این همان چیزی که بعدها فردوسی در شاهنامه به بهترین نحو جلوه میدهد. آیینها باستانی ما همه دوگانه اند. آیینهای ما همیشه با خیر و شر روبرو هستند در مقابل تاریکی روشنایی را داریم، در مقابل نیکی زشتی ، در مقابل زایش مرگ ، اگر بخواهیم این دوئالیسمها را بشمریم بسیار زیاد است خود فردوسی هم بیشترین استفاده را از این ثنویت کرده است. باید این را مورد توجه قرار دهیم که اگر این دوئالیسمها و تضادها وجود نداشت اساس هستی از همه میپاشد.<ref>آفتاب - [http://aftabnews.ir/vdcjmyea.uqetxzsffu.html آریاییها اولین قوم یکتا پرست]</ref>
| | == زبان == |
| | زبان آریاییها متفاوت بوده و شاخه ایرانی و هندی آریایی به زبانهای گوناگون سخن میگفتند ولی حدود ۲۴۰۰ سال پیش از میلاد زبان اقوام آریایی زبان واحدی بودهاست. |
|
| |
|
| == مسير مهاجرت اقوام آريايي ==
| | گیرشمن باستانشناس بر این باور است که توجه به زبانشناسی و پیوندهای زبانشناسی میان زبان و گویشهای ایتالیایی، سلتی، هند و ایرانی وجود دارد که حکایت از مشترکات نژادی و خویشاوندی قومی این مردمان دارد و اروپائیان هم مانند ایرانیان (آریاییهای قدیم) به شبانی و دامپروری مشغول بودند و در فنون رزمی و شیوههای جنگی نیز مشترکات زیادی داشتند که در میان آنها مانند سکاها و اشکانیان (پارتیان) رسته سواره نظام وجود داشته و نهایتاً مقابر کشف شده در اروپا همانند مقابر ایرانیان باستان شناسایی شدهاند. |
| در بارهي مسير مهاجرت اقوام آريايي (ماد و پارس) به داخل نجد ايران، از ديرباز دو ديدگاه وجود داشته است؛ در ديدگاهي، مدخل اين مهاجرت قفقاز پنداشته شده و در ديدگاه ديگر، ماوراءالنهر و خراسان. اما امروزه قطعيت و درستي ديدگاه دوم آشكار و ثابت گرديده است؛ چرا كه اولاً، به دست آمدن انبوهي آثار باستانشناختي از نواحي مركزي ايران (مانند سيلكِ كاشان) كه مربوط و متعلق به مردماني مهاجر و نورسيده با ويژگيهاي آرياييست، نشان ميدهد كه اين ناحيه در مسير مهاجرت اقوام آريايي (ايراني) قرار داشته است [بويس (1376) ، ص 41 ؛ بويس (1375) ، ص 19 ؛ بويس (1377) ، ص 66 و 64 ؛ گيرشمن، ص 1 ــ 60 ، 67 به بعد؛ بهار (1376) ، ص 391 ، 389]؛ و ثانياً، نزديكي و پيوستگي زبان پارسيباستان با زبانهاي آريايي آسياي ميانه (مانند خوارزمي و سغدي) بسيار بيشتر است تا با زبانهاي آريايي ناحيهي قفقاز مانند «سَرمَتي» [بويس (1375) ، ص 18 ؛ فراي، 79 و 74 ؛ هوار، ص 28 ؛ استرابون (پيرنيا، ص 160)] و اين نكته نمودار پيوند و نزديكي افزونتر اقوم ايراني (ماد و پارس) با ديگر اقوام آريايي ساكن ماوراءالنهر و آسياي ميانه است تا آرياييتباران مقيم قفقاز.
| |
|
| |
|
| بر پايهي آن چه گفته شد، آشكار است كه مدخل مهاجرت اقوام ايراني (ماد و پارس) ماوراءالنهر و خراسان بوده است.<ref name=":1">[https://azargoshnasp.net/history/Aryan/qowmaryayikiya.htm قوم آريايی]</ref>
| | آریاییها (ایرانی و هندی) دارای ساختار یکسان نبوده و شیوهٔ معیشت آنها با یکدیگر متفاوت بودهاست ولی ساختار زبان در ادبیات ایران و هند بطور روشن در آثار دینی آنان قابل شناسایی است. البته ایرانیان با فرهنگ و اقوام و ساکنان تمدنهای بینالنهرین و یونانیان در ارتباط بودند که در مورد هندیان این چنین نیست. |
|
| |
|
| == ويژگيها عبارتاند از: ==
| | البته گویشهای ایرانی هر کدام به تنهایی و به تدریج صورتهای دگرگونشدهای پیدا کردند. |
| 1. پدرسالاري: عنصر نرينه هم در ايزدستان (Pantheon) و هم در جامعهي اين قوم چيرگي دارد [فراي، ص 32 ؛ بهار (1376) ، ص 50 ــ 449 ؛ پيرنيا، ص 164].
| |
|
| |
|
| 2. دامداري: گلهداري و دامپروري كار و پيشهي اصلي و عمدهي اين قوم و خصوصاً پرورش اسب، ويژهي آنان بوده است [گيرشمن، ص 65 ،63 ؛ فراي، ص 39 ، 31 ؛ بهار (1376) ، ص 386].
| | قومشناسان و زبانشناسان، ساکنان شمال اروپا و اسکاندیناوی، آلمانیها و در بخش دیگر اروپا روسیها و یونانیان را ملل برادر با آریاییها میدانند. |
|
| |
|
| 3. زبان: تمام اقوام هندواروپايي (از جمله، هندوايرانيان) داراي زباني با ريشه و ساختار مشترك هستند كه به گروه زبانهاي «پيوندي» تعلق دارد؛ زبانهاي گوناگون هندواروپايي داراي انبوه واژگان مشترك و همانند هستند كه نشانهي اصل و منشأ واحد همهي اين زبانها ميباشد [ميراث ايران، ص 319 ؛ لغتنامهي دهخدا، ص 9 ؛ پيرنيا، ص 34 ؛ <nowiki>http://iranianlanguages.com/indo-european.htm</nowiki> ؛ www.geocities.com/valentyn_ua/Tables.html].
| | میتوانیم نتیجه بگیریم که آریاییها هم از نظر زبان (زبانشناسی) و سیستم خدایان و دیانت به هم نزدیک و خویشاوند و از یک تبار هستند.<ref name=":0" /> |
|
| |
|
| 4. جنگجويي و سواركاري: اين اقوام عمدتاً جنگجوياني اسبسوار بودند كه كه نيروي سوار و ارابههايشان ضامن پيروزي و فتوح آنان بود و از اين لحاظ در دورههايي، به عنوان نيروي نظامي و رزمي به خدمت اقوام بومي منطقه درآمدند [گيرشمن، ص 67 ، 65 ؛ فراي، ص 32].
| | در اواخر سدهٔ ۱۸ شناسای دو شاخهٔ زبان آسیایی یعنی سانسکریت و اوستایی آغاز شد، دانشمندان به شباهت تام زبان سانسکریت با زبانهای یونانی و لاتینی و کلتی و آلمانی پی بردند و این شباهت آشکار کرد که تمام این زبانها دارای یک نیای مشترک هستند. |
|
| |
|
| 5. دين: كيهانشناسي (Cosmology)، يزدانشناسي (Theology) و انديشههاي ديني ــ اسطورهاي اقوام هندواروپايي همسان و مشترك است. در ميان همهي اقوام هندواروپايي اعتقادي واحد و كهن به خداي آسمان (با نام اصلي: Deiwos) وجود دارد [گيرشمن، ص 53 ؛ الياده، ص 80 ؛ بهار (1376) ، ص 450 ؛ فراي، ص 33]. و نيز خداياني با كاركرد شهرياري ـ دينياري، جنگجويي، و كشاورزي ـ باروري در يزدانشناسي اغلب اين اقوام موجود است [ستّاري، ص 41 ـ 1 ؛ دوشنگيمن (1350) ، ص 73 به بعد]. اسامي و كاركرد خدايان هندي ودايي و ايراني باستان عموماً همسان و مشترك است [بهار (1376) ، ص 87 ــ 452 ؛ بهار (1352) ، ص بيست و دو ـ بيست و شش؛ اسماعيلپور، ص 7 ـ 80 ؛ پيرنيا، ص 163]. <ref name=":1" />
| | در سدهٔ نوزدهم، پس از آنکه زبانشناسان زبانهای هندوایرانی و اروپایی را همریشه یافتند، برخی از اروپاییان واژهٔ آریایی را به معنای کسی که به زبانی هندواروپایی سخن میگوید به کار بردند. در سالهای پایانی سدهٔ نوزدهم و آغاز سدهٔ بیستم، در آلمان و انگلیس، برخی این واژه را برای توصیف مردم شمال اروپا و اقوام ژرمن به کار میبردند.<ref name=":4" /> |
|
| |
|
| == جستارهای وابسته == | | == جستارهای وابسته == |
|
| |
| == منابع == | | == منابع == |
| {{پانویس}} | | {{پانویس|۲}} |
| | [[رده:تاریخ ایران]] |
| | [[رده:تاریخ جهان]] |