کاربر:دانا/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخهها
(صفحه را خالی کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''پژوهشی در باره «آب» در ایران''' | |||
'''.............................................................................''' | |||
'''مقدمه''' | |||
'''«آب» یا «فراتر از آب»؟''' | |||
چند سالی است که مردم ایران در هراس از نابودی قطعی دومین دریاچه بزرگ سرزمینشان، در کنار قتل و اعدام فرزندانشان، مبارزه می کنند، دریاچه ارومیه! در حالیکه دریاچه پریشان، بزرگترین دریاچه آب شیرین داخلی ایران نیز مدتهاست خشک شده و سایر دریاچهها و بسیاری رودها نیز به همین بلا دچار شدهاند. بلایی که همگان می دانند چیزی فراتر از یک «خشکسالی طبیعی» است. | |||
آنچنانکه پنداری در این نقطه از جهان، نبردی بین مرگ و زندگی در تمامی ابعاد آن در جریان است. | |||
در یک سو حاکمیتی که منابع و ذخایر طبیعی مملکت را نابود می کند و جوانانش را هم به کام نیستی می کشاند. و در سوی دگر، مردمی که همزمان باید هم از فرزندان خود و هم از آب و خاک خویش، آنهم نه در برابر تهاجم خارجی که دربرابر ایلغار حکومتی ظاهرا خودی! دفاع کند. فاجعهای که مصداق هلاک «حرث و نسل» است. | |||
'''کمآبی، بیآبی یا خشکسالی؟''' | |||
مصادره کردن هر مشکلی در این زمینه به بیعرضگی یا خیانت حکومت البته اولین و سادهترین کار در بیان یا توجیه مشکل عمومی «آب» در ایران است که گرچه در ذات خود، اشتباه نیست اما «حل واقعی و عملی مساله» به جوابی فراتر و عمیقتر از یک جواب کلیشهای و ساده به ظاهر سیاسی نیاز دارد. بویژه هنگامی که صورت مساله، یک معضل طبیعی در عرصه محیط زیست است که با اولین جواب در حوزه کارشناسی (یعنی معضل تاریخی «خشکسالی» در فلات ایران) هر جواب سیاسی درستی را هم در پایه تایید، تقویت و مستند خواهد کرد. اما بدون جواب کارشناسانه به این مشکل، همان جواب درست سیاسی هم بلافاصله در ذهن شنونده و خواننده، بلوکه و بی اثر می شود. از اینرو ضروری است در این زمینه، کارشناسانهتر به مساله نگریست. |
نسخهٔ ۱۱ نوامبر ۲۰۱۸، ساعت ۲۳:۱۱
پژوهشی در باره «آب» در ایران
.............................................................................
مقدمه
«آب» یا «فراتر از آب»؟
چند سالی است که مردم ایران در هراس از نابودی قطعی دومین دریاچه بزرگ سرزمینشان، در کنار قتل و اعدام فرزندانشان، مبارزه می کنند، دریاچه ارومیه! در حالیکه دریاچه پریشان، بزرگترین دریاچه آب شیرین داخلی ایران نیز مدتهاست خشک شده و سایر دریاچهها و بسیاری رودها نیز به همین بلا دچار شدهاند. بلایی که همگان می دانند چیزی فراتر از یک «خشکسالی طبیعی» است.
آنچنانکه پنداری در این نقطه از جهان، نبردی بین مرگ و زندگی در تمامی ابعاد آن در جریان است.
در یک سو حاکمیتی که منابع و ذخایر طبیعی مملکت را نابود می کند و جوانانش را هم به کام نیستی می کشاند. و در سوی دگر، مردمی که همزمان باید هم از فرزندان خود و هم از آب و خاک خویش، آنهم نه در برابر تهاجم خارجی که دربرابر ایلغار حکومتی ظاهرا خودی! دفاع کند. فاجعهای که مصداق هلاک «حرث و نسل» است.
کمآبی، بیآبی یا خشکسالی؟
مصادره کردن هر مشکلی در این زمینه به بیعرضگی یا خیانت حکومت البته اولین و سادهترین کار در بیان یا توجیه مشکل عمومی «آب» در ایران است که گرچه در ذات خود، اشتباه نیست اما «حل واقعی و عملی مساله» به جوابی فراتر و عمیقتر از یک جواب کلیشهای و ساده به ظاهر سیاسی نیاز دارد. بویژه هنگامی که صورت مساله، یک معضل طبیعی در عرصه محیط زیست است که با اولین جواب در حوزه کارشناسی (یعنی معضل تاریخی «خشکسالی» در فلات ایران) هر جواب سیاسی درستی را هم در پایه تایید، تقویت و مستند خواهد کرد. اما بدون جواب کارشناسانه به این مشکل، همان جواب درست سیاسی هم بلافاصله در ذهن شنونده و خواننده، بلوکه و بی اثر می شود. از اینرو ضروری است در این زمینه، کارشناسانهتر به مساله نگریست.