کاربر:Abbas/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

از ایران پدیا
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵۸: خط ۵۸:
مصدق حق آزادی بیان و آزادی مطبوعات را اساس دموکراسی می‌دانست. او با اعتقاد به این اصل روز ۱۱ شهریور ۱۳۳۰ طی نامه‌ای به شهربانی کل کشورنوشت:«شهربانی کلی کشور! در جراید آنچه راجع به شخص اینجانب نگاشته می‌شود، هرچه نوشته باشد و هر که نوشته باشد به هیچ وجه نباید مورد تعرض و اعتراض قرار گیرد...»
مصدق حق آزادی بیان و آزادی مطبوعات را اساس دموکراسی می‌دانست. او با اعتقاد به این اصل روز ۱۱ شهریور ۱۳۳۰ طی نامه‌ای به شهربانی کل کشورنوشت:«شهربانی کلی کشور! در جراید آنچه راجع به شخص اینجانب نگاشته می‌شود، هرچه نوشته باشد و هر که نوشته باشد به هیچ وجه نباید مورد تعرض و اعتراض قرار گیرد...»


۶خرداد ۱۳۳۰ شکایت دولت انگلستان استقرارهیات مدیره ایرانی در خرمشهر اعزام رزمناوها و ناوشکن انگلیسی در آبهای اطراف خلیج فارس ۳۰ خرداد ۱۳۳۰ مصدق آغاز عملیات خلع ید از شرکت انگلیسی نفت را اعلام کرد.۲۵ تیر۱۳۳۱ برای محدود کردن اختیارات شاه و جلوگیری از توطئه ها کابینه را به شاه معرفی کرد و درخواست پست وزارت جنگ و اختیار انتصاب رییس ستاد ارتش و فرماندهان نیروهای سه گانه ارتش که شاه رد کرد و مصدق بلافاصله استعفا داد.۲۶ تیر نخست وزیری قوام و بیانیه شدیداللحنی برای حکومت نظامی و تهدید مردم به سرکوب شروع تظاهرات مردم و قیام سی تیر و سقوط قوام و روی کار آمدن مصدق
در ۶ خرداد ۱۳۳۰ شکایت دولت انگلستان به دیوان لاهه تسلیم دولت ایران شد. از طرف دیگر هیات مدیره ایرانی شرکت نفت برای اجرای قانون خلع ید از شرکت انگلیسی در خرمشهر مستقر گردید. انگلستان اعلام کرد که چند رزمناو و ناو شکن را در آبهای نزدیک خلیج فارس مستقر کرده است. در ۳۰ خرداد دکتر مصدق اعلام کرد که عملیات خلع ید از شرکت انگلیسی نفت آغاز شده است. مصدق در شورای امنیت سازمان ملل برای دفاع از حق ایران شرکت کرد چرا که دولت انگلستان موضوع نفت را به شورای امنیت کشانده بود. شورای امنیت به نفع ایران رأی داد. همچنین دکتر مصدق در جلسه دادرسی دادگاه لاهه در پی دولت انگلستان شرکت کرد. استدلال و دفاعیه‌ی دکتر مصدق براین مبنا بود که اختلاف بین ایران و شرکت انگلیسی نفت یک موضوع داخلی ایران است چرا که قراداد نفت بین ایران و یک شرکت خصوصی منعقد شده و ربطی به دولت انگلستان ندارد، پس دادگاه لاهه که مسئول رسیدگی به اختلافات بین‌المللی است صلاحیت رسیدگی به این دعوا را ندارد.


ناامیدی سازش ناپذیری مصدق و توطئه بر علیه دولت ملی او . انگلستان آمریکا را نیز با خود همراه می‌کند و قانع می‌کند که کودتا بشود  روز ۲۵ مرداد ۳۲ کودتا اجرا میشود که طرح آن لو می‌رود و تعدادی از عوامل آن دستگیر می‌شوند اما در روز ۲۸ مرداد  
۲۵ تیر ۱۳۳۱ مصدق برای محدود کردن اختیارات شاه و جلوگیری از توطئه‌های عوامل دربار و مخالفان، ضمن معرفی کابینه خود به شاه که بعد از تشکیل مجلس هفدهم مجدداْ انتخاب شده بود، در خواست کرد پست وزارت جنگ و اختیار انتصاب رییس ستاد ارتش و فرماندهان نیروهای سه‌گانه ارتش به نخست وزیر داده شود که شاه آنرا رد کرد. مصدق بلافاصله استعفا داد. روز ۲۶ تیر شاه قوام را به نخست وزیری انتخاب کرد. قوام طی بیانیه شدیداللحنی مخالفان را تهدید به سرکوب و برقراری حکومت نظامی کرد. از همان روز تظاهرات و اعتراضات گسترده‌ای شهرهای ایران را فرا گرفت. در نهایت صبح ۳۰ تیر ۱۳۳۱ انبوهی از مردم در تهران و شهرهای ایران به خیابانها ریختند و با «شعار زنده باد مصدق »، «یا مرگ یا مصدق»، « مرگ بر قوام» خواهان برکناری قوام و بازگشت مصدق شدند. قوام استعفا داد و مصدق دوباره نخست وزیر شد و شاه با درخواستهای مصدق موافقت کرد. از همان زمان توطئه‌ها بر علیه مصدق توسط عوامل دربار و وابستگان به سفارت انگلستان و طرفداران سیاستهای انگلستان شروع شد. در واقع این عوامل که از شازش ناپذیری مصدق ناامید شدند، از این پس به طور جدی‌تری ایده کودتا و سقوط دولت مصدق را دنبال کردند. در واقع بعد از روی کار آمدن آیزنهاور در آمریکا، انگلستان، آمریکا را نیز بر علیه مصدق همراه می‌کند و در نهایت پروژه موسوم به «آژاکس» برای کودتا و ساقط کردن مصدق با همکار سازمان سیا و ام آی۶ و عوامل دربار کلید می‌خورد. فرماندهی کودتا به کرمیت روزولت آمریکایی واگذار می‌شود. ابتدا در ۲۵ مرداد۱۳۳۲ طرح کودتا اجرا می‌شود که طرح لو رفته و تعدادی از عوامل آن دستگیر می‌شوند و شکست می‌خورد. در نهایت بار دیگر کودتا در۲۸ مرداد ۳۲ این بار با همکاری نیروهای نظامی و اراذل و اوباشی چون، شعبان جعفری و همینطور رهبران مذهبی چون، کاشانی و بهبهانی اجرا می‌شود و در بعد از ظهر همان‌روز با اشغال خانه دکتر مصدق  کودتا پیروز شده و دولت دکتر مصدق سقوط می‌کند.


== محاکمه و زندان و تبعید مصدق ==
== محاکمه و زندان و تبعید مصدق ==

نسخهٔ ‏۳ مارس ۲۰۱۹، ساعت ۱۱:۱۰

محمدمصدق در۲۹اردیبهشت ۱۲۶۱هجری شمسی،مصادف با ۲۹رجب ۱۲۹۹هجری قمری (۲۰می ۱۸۸۲میلادی) درتهران متولد شد. پدرش میرزا هدایت الله وزیر دفتر، عموزاده میرزا یوسف خان مستوفی الممالک، صدراعظم پیشین ایران بود.مادرش ملک تاج خانم نجم‌السلطنه نوه عباس میرزا ولیعهد فتحعلی شاه قاجار و خواهر عبدالحسین میرزا فرمانفرما بود. پس از مرگ پدر، ناصرالدین شاه لقب مصدق‌السلطنه را به او داد. مصدق در ۱۹ سالگی با خانم ضیا‌ء اشرف دختر حاج سید زین‌العابدین ازدواج کردکه حاصل آن پنج فرزند بود.

مصدق جوان در انقلاب مشروطه به جمع آزادیخواهان پیوست و پس از به توپ بستن مجلس توسط محمدعلی شاه مدتی مخفی شد. در انتخابات مجلس اول به نمایندگی از اصفهان برگزیده شد اما چون سنش به حد نصاب ۳۰ سال نرسید، اعتبار نامه‌اش در شعبه رسیدگی مورد مخالفت قرار گرفت و قبل از اینکه گزارش کمیسیون در مجلس مطرح شود، او از نمایندگی صرف‌نظر کرد.

مصدق برای تحصیل در سال ۱۹۰۹(۱۲۸۸هجری شمسی) به اروپا رفت. ابتدا در پاریس در مدرسه علوم سیاسی به تحصیل پرداخت و درنهایت در رشته دکترای حقوق از مدرسه عالی نوشاتل، در سوییس فارغ‌التحصیل شد. او اولین ایرانی دارای دکترای حقوق است.

دکتر مصدق مدتی در کارهای دولتی بود، از جمله معاونت وزارت مالیه و رییس کل محاسبات و همجنین ولایت فارس. در زمان ولایت فارس کودتای اسفند ۱۲۹۹ اتفاق افتاد که دکتر مصدق با این کودتا و نخست وزیری سید ضیاء مخالفت کرد. او در کابینه دوم مشیرالدوله مدت کوتاهی از خرداد تا مهر ۱۳۰۲ وزیر خارجه بود.

مصدق در دوره پنجم مجلس از تهران به عنوان نماینده انتخاب شد. او از جمله نمایندگانی بود که در مجلس پنجم با ماده واحده تغییر سلطنت از قاجار به پهلوی مخالفت کرد و نطقی در این رابطه در مجلس ایراد کرد و قبل از رای گیری در این‌باره مجلس را ترک کرد. در مجلس ششم نیز دکتر مصدق به نمایندگی از تهران انتخاب شد و به رغم محکم شدن پایه‌های حکومت رضاخان، مصدق از بیان حقایق نترسید و به مخالفت با دیکتاتوری پرداخت. در مجلس هفتم با دخالت دولت در انتخابات هیچ یک از مخالفان رژیم از جمله دکتر مصدق به مجلس راه نیافتند. از سال ۱۳۰۷ تا پایان سلطنت رضا شاه در ۱۳۲۰ مصدق خانه نشین و تحت نظر بود. مصدق در ۲۰ شهریور۱۳۲۰ آزاد گردید و در انتخابات دوره چهاردهم مجلس به عنوان نماینده اول تهران انتخاب شد و فعالیت سیاسی را از سرگرفت. در سالهای بعد از شهریور ۱۳۲۰ یک فضای باز سیاسی در ایران شکل گرفت. در این دوران دکتر مصدق رهبری نیروهای ملی ایران را برعهده داشت. در سال ۱۳۲۸ جبهه ملی به رهبری مصدق و مشارکت نیروها و احزاب ملی شکل گرفت. در مجلس دوره شانزدهم مصدق موفق شد قانون ملی شدن صنعت نفت ایران را از تصویب مجلس بگذراند. در اردیبهشت سال ۱۳۳۰ مصدق به نخست وزیری انتخاب شد و قانون خلع ید از شرکت نفت انگلستان را به تصویب رساند. مصدق در پی شکایت دولت انگلستان از دولت ایران به دیوان بین‌المللی لاهه، در مورد خلع ید از شرکت انگلیسی، خود شخصا در دادگاه حاضر شد و از حق ایران در این دعوای حقوقی دفاع کرد و پیروز شد.

درتیرماه ۱۳۳۱ در پی تن ندادن شاه به شروط مصدق، او از نخست وزیری کناره گیری کرد و شاه قوام را به نخست وزیری برگزید. ولی دولت قوام دیری نپایید، زیرا که در سی تیر۱۳۳۱ مردم در تهران و بسیاری از شهرها به خیابانها ریختند و خواهان بازگشت مصدق به نخست وزیری شدند. در نهایت مصدق برای بار دوم نخست وزیر شد. این بار دولت انگلستان شروع به توطئه بر علیه مصدق کرد و در نهایت با کمک سازمان سیا و سازمان امنیت برینانیا و عوامل داخلیشان و عوامل دربار و نظامیان و در پی کودتای ۲۸ مرداد۱۳۳۲ دولت دکتر مصدق سقوط کرد. مصدق دستگیر و در دادگاه نظامی به زندان و تبعید محکوم شد. او پس از تحمل ۳سال زندان به احمد آباد روستایی در نزدیکی کرج که خانه‌اش در آنجا قرار داشت تبعید شد و تا پایان عمر در آنجا به سر برد. دکتر مصدق در سال ۱۳۴۵ دراثر بیماری در بیمارستان نجمیه تهران که بانی آن مادر خودش بود درگذشت.

آغاز زندگی و جوانی مصدق

مصدق در دوران انقلاب مشروطه

تحصیل در خارج و بازگشت به ایران

والی‌گری و وزارت

نمایندگی مجلس شورای ملی

مصدق در دوران رضا شاه

رضاخان در ۶آبان ۱۳۰۲ با حکم احمدشاه به نخست وزیری انتخاب شد. روز ۲۲بهمن ۱۳۲۰ مجلس شورای ملی که مصدق در آن نماینده مردم تهران بود گشایش یافت. در انتخابات این دوره مجلس کار انتخابات در ایالات به دست فرماندهان لشگر و وزارت جنگ افتاد و نطفه خلع قاجاریه در همین مجلس بسته شد. رضاخان ابتدا موضوع تغییر رژیم سلطنت به جمهوری را مطرح کرد. این موضوع با مخالفت شدید مردم و تظاهرات وسیع همراه با درگیری مواجه شد و منتفی شد.

با شکست طرح جمهوری، رضاخان در صدد خلع احمدشاه قاجار و انتقال سلطنت به خودش از طرق قانونی برآمد و در همین رابطه، در ۹ آبان ۱۳۰۴ ماده واحده‌ای برای تغییر سلطنت به محلس پنجم ارائه شد. دکتر مصدق طی نطقی با ماده واحده تغییر سلطنت مخالفت کرد و مجلس را ترک کرد. ماده واحده تغییر سلطنت با ۸۰ رای موافق از ۸۵ نماینده حاضر تصویب شد و رضاخان به سلطنت موقت انتخاب شد تا اینکه روز ۱۵ آذر مجلس موسسان با نطق رضاخان گشایش یافت و طی ۵جلسه در تاریخ ۲۲آذر اصول ۳۶،۳۷،۳۸ و ۴۰ متمم قانون اساسی را تغییر داد و سلطنت دائمی ایران به رضاخان پهلوی و اعقاب او واگذار گردید.

مصدق در دوره ششم مجلس باز هم به نمایندگی مردم تهران انتخاب شد. او در معرفی کابینه مستوفی‌الممالک با شرکت وثوق‌الدوله عاقد قرارداد ۱۹۱۹ در دولت و وکالت مجلس مخالفت کرد.[۱]

در زمان رضاشاه و با محکم شدن پایه‌های حکومت او بسیاری از شخصیتهای سیاسی و سیاستمداران با دستگاه حاکم همکاری می‌کنند و بسیار نیز کناره گیری می‌کنند. اما مصدق همواره یه سیاستهای رضاخان انتقاد می‌کند. از جمله مخالفتهای مصدق با سیاستهای رضاشاه می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

- مخالفت با لایحه ساختمان زندان و تعمیر قصور سلطنتی

- اعتراض به آزاد نبودن انتخابات

- مخالفت با لایحه راه آهن که نه برای تامین نیاز ایران به راه آهن بلکه برای تامین منافع استراتژیک انگلستان بود. کوشش مصدق برای مخالفت با تصویب لایحه راه‌آهن به نتیجه نرسید و مجلس آنرا تصویب کرد.سیزده سال بعد در جریان جنگ جهانی دوم نیروهای نظامی بریتانیا و شوروی به ایران حمله کردند و راه‌آهن سراسری را در اختیار گرفتند و به مدت پنج سال صدها هزار تن جنگ‌افزار از بندر شاه به شوروی حمل کردند.

پس از پایان دوره ششم مجلس در ۲۲مرداد ۱۳۰۷ با مداخله علنی دولت در انتخابات، هیچ یک از مخالفان رژيم به محلس را نیافتند. مصدق که در دوره پیش از نمایندگان تراز اول تهران بود در مجلس هفتم حتی یک رأی هم نداشت. پایه‌های حکومت استبدادی محکم شده بود. مصدق خانه نشین شد و در احمدآباد به سر می‌برد. در اردیبهشت ۱۳۱۵ ناگهان دچار خونریزی گلو شد. در ایران بیماری او تشخیص داده نشد، در نتیجه همراه فرزندش دکتر غلامحسین مصدق عازم اروپا شد و در یکی از بیمارستانهای برلین بستری شد. پس از بهبودی به ایران بازگشت. روز ۵ تیر ۱۳۱۹ که برای سرکشی به خانواده به تهران آمده بود، بازداشت می‌شود و بازپرس بدون بازجویی، قرار توقیف او را صادر می‌کند و به زندان انفرادی منتقل می‌شود. روز ۱۷تیرماه، مصدق را از زندان شهربانی به مشهد و سپس به بیرجند می‌فرستند و روز ۲۳تیر او را به زندان شهربانی تحویل می‌دهند.

آزادی مصدق از زندان بیرجند، در نتیجه دخالت ارنست پرون سوییسی، دوست نزدیک و محرم راز محمد رضا ولیعهد صورت گرفت. او که بر اثر بیماری کبد در بیمارستان نجمیه که مادر مصدق بانی آن بود، بستری شده بود و با عمل جراحی و مراقبتهای پزشکی بهبود یافته بود. از محمد رضا پهلوی می‌خواهد که مداخله کند تا مصدق آزاد شود. بدین ترتیب ۱۵روزبعد دستور آزادی مصدق صادر شد، و روز ۲۳ آذر به روستای احمدآباد انتقال یافت و همانند گذشته تحت مراقبت قرار گرفت.[۲]

جنبش ملی شدن نفت

روز ۳ شهریور ۱۳۲۰ نیروهای متفقین به ایران حمله کردند و بخشهای وسیعی از خاک ایران اشغال شد. چند روز بعد رضاشاه امور سلطنت را به ولیعهد واگذار کرد و خود ایران را ترک کرد. سقوط رضا شاه باعث ایجاد فضای باز سیاسی، برای تجدید فعالیت رجال سیاسی و احزاب مختلف شد. دکتر مصدق نیز در ۲۰ شهریور آزاد گردید و بار دیگر به عنوان نماینده اول تهران در دوره چهاردهم مجلس، فعالیت سیاسی را آغاز کرد.

مشی سیاسی مصدق در تمام دوران زندگی سیاسی‌اش بر دو محور اصلی استوار بود:۱) دفاع از استقلال سیاسی و اقتصادی ایران ۲) کوشش برای احیای مشروطیت و استقرار دموکراسی. مصدق در دفاع از استقلال ایران، طرفدار سیاست «موازنه منفی» بود، یعنی مخالفت با دادن هرگونه امتیاز به بیگانگان. مبارزه با کاپیتولاسیون، مخالفت با تجدید امتیازهای بانک شاهنشاهی، شیلات شمال و غیره از این موارد بودند. او همجنین طرح قانون تحریم دادن امتیاز نفت را در مجلس به تصویب رساند. سپس با تشریح و تفهیم امضاء قراداد ۱۳۱۲ و مبارزه برای جلوگیری از تصویب لایحه قراداد الحاقی در سال ۱۳۲۹ زمینه ملی شدن صنعت نفت ایران را فراهم کرد.

از جمله اقدامات مصدق در سالهای بعد از شهریور ۲۰ می‌توان به موارد زیر اشاره کرد: - مخالفت با اعتبار نامه سید ضیاءالدین طباطبایی - مخالفت با اختیارات دکتر میلسپو آمریکایی رییس کل دارایی ایران - مخالفت با دادن امتیاز نفت به شوروی و تاکید بر اتخاذ سیاست موازنه منفی - مخالفت با تغییر قانون اساسی به منظور دادن اختیارات بیشتر به شاه

دکتر مصدق علیرعم اینکه در دوره چهاردهم نماینده اول تهران بود، در دوره پانزدهم به نمایندگی انتخاب نشد؛ علت آنهم دخالت دولت قوام در انتخابات و جلوگیری از راهیابی مخالفان به مجلس بود. در انتخابات دوره شانزدهم نیز سیاست دولت و دربار جلوگیری از ورود مخالفان به مجلس بود که در پی آن مداخلات عناصر نظامی و وابسته به دربار و دولت اعتراض مردم به خصوص تهران را در پی داشت. دکتر مصدق با آگاهی به این مسئله و به منظور مقابله با این مداخلات در صدد تشکیل یک جبهه متشکل از احزاب سیاسی و نیز افراد و جمعیتهای مختلف برامد. روز ۲۳ شهریور ۱۳۲۸ نمایندگان اقلیت مجلس پانزدهم و شماری از مدیران روزنامه‌های تهران در منزل دکتر مصدق گردآمدند. جندی بعد این تشکل به پیشنهاد دکتر فاطمی «جبهه ملی » نام گرفت و روز ۱۰ آبان جبهه ملی رسما موجودیت خود را اعلام کرد. روز ۲۵ بهمن ۱۳۲۸ انتخابات مجلس تهران خاتمه یافت و رهبران جبهه ملی در صدر لیست انتخابی تهران قرار گرفتند. همجنین دکتر مصدق به عنوان نماینده اول تهران انتخاب شد.

در همین دروه بود که مصدق به عنوان عضو کمیسیون نفت مجلس طرح ملی شدن صنعت نفت را به مجلس ارائه داد. که در نهایت این طرح در ۲۴ اسفند ۱۳۲۹ در مجلس و در ۲۹ اسفند در محلس سنا به تصویب رسید و صنعت نفت ایران ملی شد.

کودتای ۲۸مرداد۱۳۳۲

بعد از تصویب ماده واحده ملی شدن صنعت نفت در مجلسین شورای ملی و سنا بحث بر سر این بود که این قانون چگونه اجرا شود. در این زمان بعد از قتل رزم آرا حسین علأء به عنوان نخست وزیر انتخاب شده بود. در واقع تمایل دولت بر این بود به بهانه اینکه ایران توانایی فنی استخراج و اداره تأسیسات نفتی را ندارد، اداره و استخراج و صادرات نفت همجنان به عهده شرکت نفت ایران و انگلیس باشد. در این گیرودار دکتر مصدق طرح ۹ماده‌ای را برای طرز اجرای ملی کردن صنعت نفت در کمیسیون نفت تصویب و تسلیم مجلس شورای ملی کرد. روز ۷ اردیبهشت ۱۳۳۰ حسین علاء از نخست وزیری استعفا داد. در همین روز در جلسه خصوصی مجلس و قبل از طرح و تصویب گزارش کمیسیون نفت جمال امامی به مصدق پیشنهاد نخست وزیری کرد که مصدق آنرا پذیرفت به شرطی که مجلس در جلسه رسمی به نخست وزیری او ابراز تمایل کند و همجنین طرح پیشنهادی کمیسیون نفت برای اجرای ملی کردن صنعت نفت و قانون خلع ید از شرکت نفت انگلیس را تصویب کند. البته امامی و دیگر وابستگان دربار و سفارت بریتانیا انتظار داشتند مصدق این پیشنهاد را رد کند اما مصدق با هوشیاری در آن مقطع حساس آنرا پذیرفت؛ این در حالی بود که در همین زمان سید ضیاء در حال مذاکره با شاه و در انتظار رأی تمایل مجلس با نخست وزیری‌اش بود.

روز ۷ اردیبهشت مجلس طرح نه ماده‌ای پیشنهادی کمیسیون نفت را تصویب کرد و روز بعد نیز از تصویب سنا گذشت و شاه نیز آنرا امضاء کرد. روز۱۲اردیبهشت مصدق کابینه خود را به مجلس معرفی کرد. مصدق برنامه دولتش را بر پایه دو اصل اجرای قانون ملی شدن صنعت نفت و اصلاح قانون انتخابات قرار داده بود.

مصدق حق آزادی بیان و آزادی مطبوعات را اساس دموکراسی می‌دانست. او با اعتقاد به این اصل روز ۱۱ شهریور ۱۳۳۰ طی نامه‌ای به شهربانی کل کشورنوشت:«شهربانی کلی کشور! در جراید آنچه راجع به شخص اینجانب نگاشته می‌شود، هرچه نوشته باشد و هر که نوشته باشد به هیچ وجه نباید مورد تعرض و اعتراض قرار گیرد...»

در ۶ خرداد ۱۳۳۰ شکایت دولت انگلستان به دیوان لاهه تسلیم دولت ایران شد. از طرف دیگر هیات مدیره ایرانی شرکت نفت برای اجرای قانون خلع ید از شرکت انگلیسی در خرمشهر مستقر گردید. انگلستان اعلام کرد که چند رزمناو و ناو شکن را در آبهای نزدیک خلیج فارس مستقر کرده است. در ۳۰ خرداد دکتر مصدق اعلام کرد که عملیات خلع ید از شرکت انگلیسی نفت آغاز شده است. مصدق در شورای امنیت سازمان ملل برای دفاع از حق ایران شرکت کرد چرا که دولت انگلستان موضوع نفت را به شورای امنیت کشانده بود. شورای امنیت به نفع ایران رأی داد. همچنین دکتر مصدق در جلسه دادرسی دادگاه لاهه در پی دولت انگلستان شرکت کرد. استدلال و دفاعیه‌ی دکتر مصدق براین مبنا بود که اختلاف بین ایران و شرکت انگلیسی نفت یک موضوع داخلی ایران است چرا که قراداد نفت بین ایران و یک شرکت خصوصی منعقد شده و ربطی به دولت انگلستان ندارد، پس دادگاه لاهه که مسئول رسیدگی به اختلافات بین‌المللی است صلاحیت رسیدگی به این دعوا را ندارد.

۲۵ تیر ۱۳۳۱ مصدق برای محدود کردن اختیارات شاه و جلوگیری از توطئه‌های عوامل دربار و مخالفان، ضمن معرفی کابینه خود به شاه که بعد از تشکیل مجلس هفدهم مجدداْ انتخاب شده بود، در خواست کرد پست وزارت جنگ و اختیار انتصاب رییس ستاد ارتش و فرماندهان نیروهای سه‌گانه ارتش به نخست وزیر داده شود که شاه آنرا رد کرد. مصدق بلافاصله استعفا داد. روز ۲۶ تیر شاه قوام را به نخست وزیری انتخاب کرد. قوام طی بیانیه شدیداللحنی مخالفان را تهدید به سرکوب و برقراری حکومت نظامی کرد. از همان روز تظاهرات و اعتراضات گسترده‌ای شهرهای ایران را فرا گرفت. در نهایت صبح ۳۰ تیر ۱۳۳۱ انبوهی از مردم در تهران و شهرهای ایران به خیابانها ریختند و با «شعار زنده باد مصدق »، «یا مرگ یا مصدق»، « مرگ بر قوام» خواهان برکناری قوام و بازگشت مصدق شدند. قوام استعفا داد و مصدق دوباره نخست وزیر شد و شاه با درخواستهای مصدق موافقت کرد. از همان زمان توطئه‌ها بر علیه مصدق توسط عوامل دربار و وابستگان به سفارت انگلستان و طرفداران سیاستهای انگلستان شروع شد. در واقع این عوامل که از شازش ناپذیری مصدق ناامید شدند، از این پس به طور جدی‌تری ایده کودتا و سقوط دولت مصدق را دنبال کردند. در واقع بعد از روی کار آمدن آیزنهاور در آمریکا، انگلستان، آمریکا را نیز بر علیه مصدق همراه می‌کند و در نهایت پروژه موسوم به «آژاکس» برای کودتا و ساقط کردن مصدق با همکار سازمان سیا و ام آی۶ و عوامل دربار کلید می‌خورد. فرماندهی کودتا به کرمیت روزولت آمریکایی واگذار می‌شود. ابتدا در ۲۵ مرداد۱۳۳۲ طرح کودتا اجرا می‌شود که طرح لو رفته و تعدادی از عوامل آن دستگیر می‌شوند و شکست می‌خورد. در نهایت بار دیگر کودتا در۲۸ مرداد ۳۲ این بار با همکاری نیروهای نظامی و اراذل و اوباشی چون، شعبان جعفری و همینطور رهبران مذهبی چون، کاشانی و بهبهانی اجرا می‌شود و در بعد از ظهر همان‌روز با اشغال خانه دکتر مصدق کودتا پیروز شده و دولت دکتر مصدق سقوط می‌کند.

محاکمه و زندان و تبعید مصدق

درگذشت مصدق

اولین سالگرد درگذشت مصدق بعد از پیروزی انقلاب ضد سلطنتی

  1. مصدق سالهای مبارزه و مقاومت جلد۱
  2. مصدق سالهای مبارزه و مقاومت جلد ۱