۹٬۰۰۶
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۹۹: | خط ۹۹: | ||
ارنستو چه گوارا مسلماً یکی از معروفترین انقلابیون در تاریخ قرن گذشته است. در ژانویه سال ۲۰۰۰، مجله تایم او را به عنوان یکی از ۱۰۰ انسان تأثیر گذار در قرن بیستم معرفی کرد. | ارنستو چه گوارا مسلماً یکی از معروفترین انقلابیون در تاریخ قرن گذشته است. در ژانویه سال ۲۰۰۰، مجله تایم او را به عنوان یکی از ۱۰۰ انسان تأثیر گذار در قرن بیستم معرفی کرد. | ||
== سال شمار زندگی چه چه گوارا<ref>کتاب چهره یک انقلابی صفحه ۲۳۴ و ۲۳۵</ref> == | == سال شمار زندگی چه چه گوارا<ref>کتاب چهره یک انقلابی صفحه ۲۳۴ و ۲۳۵</ref> == | ||
خط ۲۱۰: | خط ۱۷۷: | ||
== تاثیر چه گوارا در انقلابهای جهان == | == تاثیر چه گوارا در انقلابهای جهان == | ||
جنبشها و مبارزات بسیاری پس از انقلاب پیروز کوبا در کشورهای مختلف جهان از جمله در امریکای لاتین و مرکزی و آسیا و آفریقا تحت تاثیر این جنبش قرارگرفتند. از جمله در ایران نیروهای مبارزی که به دنبال مبارزه قهر آمیز با دیکتاتوری شاه بودند با الگوی [[کانونهای شورشی]] که در انقلاب کوبا تجربه شده بود دست به عملیات مسلحانه زدند که نمونه آن را در جریان [[سیاهکل]] میبینیم، که تئوری آن برمبنای این گفته فیدل کاسترو است. در مورد اولویت تشکیل حزب یا عدم آن:<blockquote>«فیدل کاسترو میگوید که بدون پیشآهنگ، انقلاب وجود ندارد. او میگوید که لازم نیست پیشآهنگ، حتماً حزب مارکسیستی - لنینیستی باشد. او می گوید آ نهایی که میخواهند دگرگونی را فراچنگ آورند، حق و وظیفه دارند به مثابۀ پیش آهنگانی که به این احزاب وابستگی ندارند متشکل شوند...باری در واقع، در مورد حزب و پیشآهنگی، هیچ نوع معادلۀ متافیزیکی که در آن حزب مارکسیست - لنینیست مساوی با پبشآهنگ باشد وجود ندارد.»<ref>کتاب رژی دبره انقلاب در انقلاب صفحه ۸۰ انتشارات پارت سال ۱۳۵۲</ref></blockquote>چه گوارا خود درسال ۱۹۶۰ نوشته بود که: <blockquote>«نیروهای خلق میتوانند درنبرد بر ارتشی منظم پیروز شوند، همیشه لازم نیست به انتظار پیش آمدن موقعیتی انقلابی نشست، چنین موقعیتی را میتوان به یاری «کانون انقلابی» پدید آورد.<ref>کتاب جنگ چریکی چه گوارا</ref></blockquote> | جنبشها و مبارزات بسیاری پس از انقلاب پیروز کوبا در کشورهای مختلف جهان از جمله در امریکای لاتین و مرکزی و آسیا و آفریقا تحت تاثیر این جنبش قرارگرفتند. از جمله در ایران نیروهای مبارزی که به دنبال مبارزه قهر آمیز با دیکتاتوری شاه بودند با الگوی [[کانونهای شورشی]] که در انقلاب کوبا تجربه شده بود دست به عملیات مسلحانه زدند که نمونه آن را در جریان [[سیاهکل]] میبینیم، که تئوری آن برمبنای این گفته فیدل کاسترو است. در مورد اولویت تشکیل حزب یا عدم آن:<blockquote>«فیدل کاسترو میگوید که بدون پیشآهنگ، انقلاب وجود ندارد. او میگوید که لازم نیست پیشآهنگ، حتماً حزب مارکسیستی - لنینیستی باشد. او می گوید آ نهایی که میخواهند دگرگونی را فراچنگ آورند، حق و وظیفه دارند به مثابۀ پیش آهنگانی که به این احزاب وابستگی ندارند متشکل شوند...باری در واقع، در مورد حزب و پیشآهنگی، هیچ نوع معادلۀ متافیزیکی که در آن حزب مارکسیست - لنینیست مساوی با پبشآهنگ باشد وجود ندارد.»<ref>کتاب رژی دبره انقلاب در انقلاب صفحه ۸۰ انتشارات پارت سال ۱۳۵۲</ref></blockquote>چه گوارا خود درسال ۱۹۶۰ نوشته بود که: <blockquote>«نیروهای خلق میتوانند درنبرد بر ارتشی منظم پیروز شوند، همیشه لازم نیست به انتظار پیش آمدن موقعیتی انقلابی نشست، چنین موقعیتی را میتوان به یاری «کانون انقلابی» پدید آورد.<ref>کتاب جنگ چریکی چه گوارا</ref></blockquote> | ||
== کانون شورشی از نظر چهگوارا == | |||
کانون انقلابی یعنی چه؟ | |||
وقتی در سال ۱۹۵۹ انقلاب کوبا پیروز شد یک نام فراتر از انقلاب کوبا و رهبر آن «فیدل کاسترو» بر سر زبانها افتاد:«ارنستو چهگوار» «چهگوارا» درواقع نفر دوم «انقلاب کوبا» بود. یک آرژانتینی «جهانوطن» که دستاندرکار انقلاب برای آزادی، عدالت اجتماعی، برابری و پیشرفت برای همه بهویژه زحمتکشان بود. او در جریان عمل و مبارزه در چند کشور ازجمله گواتمالا، کوبا، کنگو و بولیوی نقش داشت. او در جریان مبارزات خود در کوبا به تجاربی رسیده بود که آنها را در یکی از کتابهایش به نام «تجارب جنگ چریکی در کوبا» مدون کرد. | |||
«چهگوارا» در آن کتاب درسهای خود در مورد انقلاب کوبا را در سه نکته خلاصه کرد. | |||
دو محور از آن سه محور مربوط به تعریف «کانون شورشی» به این شرح بود: | |||
یکم: یک نیروی نامنظم با همه کوچکیاش میتواند در یک نبرد نابرابر، بر ارتشی منظم پیروز شود | |||
دوم: ما نباید به انتظار پیش آمدن موقعیتی انقلابی بنشینیم چنین موقعیتی را خود میتوانیم بهوسیله یک «کانون انقلابی» پدید آوریم | |||
این تئوری میگفت: | |||
یک«کانون شورشی کوچک» (متشکل از تعداد کمی رزمنده که بر نظم موجود شورش کردهاند) میتواند بهعنوان یک«موتور کوچک» «موتور بزرگ» یعنی «جامعه» را به حرکت در بیاورد. تئوری «کانون» های انقلابی چهگوارا درواقع راهگشای حرکت و انقلاب در جوامعی بود که بر اساس تئوریهای رایج در آنزمان باید صبر میکردند تا به مدار معینی از رشد اقتصادی برسند آنگاه وارد مبارزه برای تحول و تغییر شوند. | |||
چهگوارا میگفت: | |||
«وظیفهی هر انقلابیست که در تدارک انقلاب بکوشد.» محتوای حرف چهگوارا در حقیقت این بود که مردم محکوم نیستند مدت نامشخصی ظلم و استثمار را تحمل کنند تا (بر اساس نظریهئی که تازه معلوم نیست چهقدر درست باشد و اصلاً محقق شود یا نه؟!) به فلان مرحله از تکامل اجتماعی رسیده آنگاه گام در راه انقلاب و آزادی بگذارند! تحول را بهرغم حاکمیت هر وضعیتی باید ما خودمان به وجود بیاوریم.» | |||
اما چگونه؟ و با چه کسانی؟ | |||
جواب او ساده و روشن بود: | |||
«با هر تعداد رزمندهئی که بهضرورت تغییر ایمان آوردهاند میتوان شروع کرد. همینگروه معدود، باید یک کانون شورشی تشکیل داده و به نحو مقتضی شروع به خلق کانون یا کانونهای بعدی کنند. | |||
این کانونها میتوانند به نقطهی امید مردم در برابر حاکمیت ضدمردمی تبدیل شده و با به حرکت درآوردن جامعه زمینهی انقلاب و دگرگونی را، خود به وجود آورند.» | |||
چهگوارا و یارانش نه میخواستند اراده خود را به واقعیت موجود تحمیل کرده، و نه میخواستند خارج از ظرفیتهای جامعه و با بهاصطلاح چپروی زودتر از رسیدن سیب انقلاب! آن را از درخت بچینند! آنها تنها و تنها میخواستند طلسم حاکمیت دیکتاتوری بر جامعه و بنبست روشنفکران بیعمل را و حجرهنشین را بشکنند. | |||
تئوری کانونهای شورشی چهگوارا مانند هر نظریهی جدیدی باید راهی طولانی میپیمود تا آبدیده شده و کامل گردد طلای ناب حقیقت را تنها آنانی مییابند که در پی آن، کورهراههای پرخطر و بیشمار را درنوردند از شکست خوردن نهراسند و به ضرورت حیاتی آزادی و عدالت اجتماعی برای انسان و جامعه عمیقاً باور داشته باشند. | |||
== سخنانی از چه گوارا<ref>وبلاگ فرمانده چه [http://www.che1.blogfa.com/category/1 گوارا]</ref> == | == سخنانی از چه گوارا<ref>وبلاگ فرمانده چه [http://www.che1.blogfa.com/category/1 گوارا]</ref> == |
ویرایش