کاربر:Javad/صفحه تمرین3: تفاوت میان نسخه‌ها

از ایران پدیا
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۱۰۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
آخرین چهارشنبه هر سال (سه شنبه شب) به چهارشنبه سوری معروف است. که از جشنهای معروف ایرانیان است. در شاهنامهٔ فردوسی اشاره هایی درباره جشنی قبل از عید نوروز معروف به چهارشنبه ای در نزدیکی نوروز وجود دارد که حکایت از کهن بودن این جشن میدهد. مراسم سنّتی مربوط به این جشن ملی،از قدیم توسط مردم ایران زنده نگه داشته شده است. در چهار شنبه سوری مراسم خاصی برگزار میشود از جمله آتش زدن بوته و پریدن از روی آن، قاشق زنی، فالگوش ایستادن، کوزه شکستن و غیره... این جشن هنوز هم در ایران با گذشت سالهای بسیار از آن همچنان زنده مانده و توسط مردم انجام میشود<ref>سایت فامیلی تاریخچه چهارشنبه سوری چیست و رسوم ایرانیان در این شب چه [https://familyguard.ir/blog/%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE%DA%86%D9%87-%DA%86%D9%87%D8%A7%D8%B1%D8%B4%D9%86%D8%A8%D9%87-%D8%B3%D9%88%D8%B1%DB%8C-%DA%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA-%D8%B1%D8%B3%D9%88%D9%85-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7/ بوده]؟</ref>.  
{{جعبه اطلاعات سیاست‌مدار
| نام              = محمود بنی هاشمی
| تصویر            = سرگرد محمود بنی‌هاشمی.JPG
| نام کامل        = محمود بنی هاشمی
| نام مستعار      = سرگرد مصطفی
| زادروز          = ۱۹ آذر ۱۳۲۳
| شهر تولد        = سمنان
| کشور تولد        = ایران
| تحصیلات          = مهندس ستاد ارتش
| دین              = اسلام-شیعه
| حزب سیاسی        = سازمان مجاهدین خلق ایران-شورای ملی مقاومت ایران
| سمت              = مسئول آموزش نظامی کادرهای ارتش آزادیبخش ملی ایران-از اعضای شورای ملی مقاومت ایران
| فعالیت‌ها        = عضویت در سازمان مجاهدین خلق از سال۱۳۵۶ تا کنون
}}
'''محمود بنی هاشمی'''، معروف به سرگرد مصطفی (متولد ۱۹ آذر ۱۳۲۳) مهندس ستاد ارتش ایران بود. هم‌اکنون وی یکی از مسئولان [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] و عضو [[شورای ملی مقاومت ایران|شورای ملی مقاومت]] است. محمود بنی هاشمی پس از ورود به دانشکده افسری در سال ۱۳۴۳ با درجه ستوان دوم از دانشگاه فارغ‌التحصیل شد. محمود بنی هاشمی در مدت فعالیتش در ارتش دوره‌های مختلفی را گذراند و در مجموع ۲۰ سال در ارتش شاه و خمینی مشغول به کار بود. محمود بنی هاشمی در زمانی که درجه‌اش سرگرد بود، از ارتش خارج شد.


== ترکیب دو واژه در چهارشنبه سوری ==
محمود بنی هاشمی در سال ۱۳۵۶ با سازمان مجاهدین خلق ایران آشنا شد و به شکل مخفی با دانشجویان انقلابی دانشگاه پهلوی شیراز در ارتباط بود. او در دوران پیش از انقلاب علیه نظام شاه فعالیت می‌کرد. وی پس از پیروزی انقلاب تا سال ۱۳۶۰ با سازمان مجاهدین فعالیت می‌کرد. در سال ۶۰ با لو رفتن ارتباطاتش با سازمان مجاهدین خلق همراه دو برادر دیگرش دستگیر شد. وی پس از سه سال زندان در اوین و قزلحصار از زندان آزاد شد. سرگرد محمود بنی هاشمی پس از وصل به سازمان مجاهدین از طریق مرز در سال ۱۳۶۴ از کشور خارج شد و به [[ارتش آزادی‌بخش ملی ایران|ارتش آزادی‌بخش]] پیوست. محمود بنی هاشمی معروف به سرگرد مصطفی در سازمان مجاهدین خلق مسئولیت آموزش نظامی کادرهای ارتش آزادیبخش را به عهده دارد.
کلمه چهارشنبه سوری از دو کلمه چهارشنبه به عنوان یکی از روزهای هفته و سوری به معنی سرخ تشکیل شده است. البته برخی از پژوهشگران سور را به جشن نیز معنا می‌کنند 


== قدمت جشن چهارشنبه سوری ==
== کودکی و جوانی ==
در مراسم چهارشنبه سوری یعنی غروب سه شنبه مردم زمان غروب آفتاب آتش روشن میکنند و از روی آن می پرند همزمان با پریدن و چرخیدن دور آتش میخوانند: «زردی من از تو، سرخی تو از من» در عمق این حرکت حکمتی نهفته، یعنی که اینکه این کار، همه چیزهای کهنه نظیر بیماری و ناراحتی‌ و نگرانی‌های سال پیش را به آتش می‌سپارند و می‌سوزانند، و به این ترتیب سال جدید را با شادی آغاز میکنند. چهارشنبه سوری جشنی است که در میان عموم ایرانیان رواج داشته و وابسته به هیچ دین و یا قومیتی خاص نیست.  
محمود بنی هاشمی در ۱۹ آذر ۱۳۲۳ در یک خانواده مذهبی در شهر سمنان به دنیا آمد. وی دوران کودکی را در سمنان سپری کرد و پس از اخذ دیپلم در رشته ریاضی در سال ۱۳۴۳ در آزمون ورودی دانشکده افسری شرکت کرد. وی پس از قبولی در آزمون ورودی، وارد دانشکده افسری شد. محمود بنی هاشمی دوره افسری را در دانشکده افسری طی ۳ سال گذراند و در سال ۱۳۴۶ با درجه ستوان دوم از دانشکده افسری فارغ‌التحصیل شد.


ایرانیان در عهد باستان معتقد بودند، آتش که عامل پاکی و زدودن امراض و میکروبها و حشرات است و اینکه نباید آلودگی و ناپاکی را با خود به سال نو آورند، به این عنصر روی می‌آوردند تا با آتش زدن هیزم، به ضد عفونی محل زندگی خود پرداخته و همزمان به استقبال جشن سال نو میرفتند.
== دوره‌های فعالیت در ارتش ==
محمود بنی هاشمی مدت یک سال، دوره مقدماتی در رسته مهندسی را در دانشکده مهندسی مرکز مهندسی نیروی زمینی گذراند. محمود بنی هاشمی در مجموع مدت ۲۰ سال در ارتش شاه و خمینی مشغول به کار بود. وی در این ۲۰ سال توانست دوره‌های مهندسی و فرماندهی ستاد را بگذراند. محمود بنی هاشمی همچنین دوره‌های چتربازی و رنجر (تکاوری) را در مرکز پیاده شیراز تمام کرد. وی در دوره‌های آموزش از شاگردان ممتاز بود. محمود بنی هاشمی در دوران اشتغال در ارتش در اداره مهندسی ارتش، لشکر ۶۴ رضائیه، تیپ هوابرد شیراز، لشکر ۲۸ سنندج و نیز در دانشکده افسری مشغول به کار و فعالیت بود. مسئولیت‌ها و مشاغل محمود بنی هاشمی در ارتش ازجمله افسر آموزش در اداره مهندسی ارتش، فرمانده گروهان مستقل مهندسی، فرمانده گردان مهندسی، مسئول تأسیسات دانشکده افسری بود. آخرین درجه نظامی محمود بنی هاشمی در ارتش سرگرد بود.


در آداب زرتشتیان در این روزها معمولاً مراسم اوستاخوانی توسط زرتشتیان برقرار است و هفت نوع میوه خشک مانند کشمش، انجیر، بادام، خرما و پسته، به مهمانان می دهند. هفت میوه خشک زرتشتی ها شباهت زیادی به آجیل ''چهارشنبه سوری'' دارد که خوردنش در این شب واجب است. در بسیاری از شهرها آش ترشی هم به نام این شب با چند نوع سبزی درست می شود. 
== فعالیت‌های سیاسی ==
سرگرد محمود بنی هاشمی (سرگرد مصطفی) فعالیت‌های سیاسی خود را از سال ۱۳۵۶، زمانی که با [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] آشنا شد آغاز کرد. وی به شکل مخفیانه با دانشجویان انقلابی دانشگاه پهلوی شیراز ارتباط برقرار کرد و در ادامه به فعالیت‌های خود در دوران انقلاب یعنی در تظاهرات علیه شاه افزود. محمود بنی هاشمی در زمان انقلاب سال ۱۳۵۷ دوره فرماندهی و ستاد را در تهران گذراند. وی در همین دوران نیز توانسته بود با تعدادی از اساتید دانشکده فرماندهی و ستاد، تیمی تشکیل بدهد. محمود بنی هاشمی ضمن این ارتباطات دائم با نظامیان برخی از پادگاه‌های مستقر در تهران از جمله باغ‌شاه به آموزش هم‌زمان نیروهای انقلابی به صورت مخفیانه پرداخت. این کار سرگرد محمود بنی هاشمی باعث شد مدارکی که از ضد اطلاعات دانشکده فرماندهی و ستاد به دست آمده بود،‌ به همراه فرماندهانی که وی با آن‌ها ارتباط داشت،‌ در لیست و سندی مکتوب در دست ساواک قرار بگیرد. اما پیروزی [[انقلاب ضد سلطنتی|انقلاب ضد سلطنتی ۵۷]]، باعث شد این عمل به نتیجه نرسد. در ادامه بدست آمدن این سند باعث شد پیامی از طرف ارتش برای سرگرد محمود بنی هاشمی و برخی از همکارانش مبنی بر همکاری نزدیک با ارتش و مشاغلی از جمله فرمانده لشکر و نظیر آن داده شود. در همین رابطه صیاد شیرازی که بعدها توسط سازمان مجاهدین خلق ایران کشته شد، از آنجایی که هم‌دوره محمود بنی هاشمی بود، حضوری از او درخواست همکاری کرد. همچنین سرهنگ نامجو که در آن زمان فرمانده دانشکده افسری و از فرماندهان بالای ارتش بود، از محمود بنی هاشمی درخواست کرد تا با آن‌ها همکاری کند. اما سرگرد محمود بنی هاشمی با استمرار فعالیتش در [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] به تمام درخواست‌ها جواب رد داد.


در نوشته‌های برجای‌مانده از دورانهای قدیم ،از این جشن ملی بوته‌سوزانی و پایکوبی در اطراف آن، به عنوان جشن سوری یاد شده است . گفته می شود جشن سوری ( سوریک ) به‌قدمت نوروز است و مورخان آلمانی معتقدند، قدیمی‌تر از نوروز است و به تمامی آرینها تعلق دارد. برخی، مبدأ ”چهارشنبه‌سوری” را به‌زمانی که زرتشت، گاه‌شمار جدیدی خلق کرد و در آن با ایجاد سالهای کبیسه، تاریخهای گذشته را منظم نمود، مرتبط می‌کنند. برخی دیگر قدمت چهارشنبه‌سوری را چندهزارسال پیشتر می‌دانند. ازآنجاکه در روزگار باستان، آتش یکی از مهمترین عناصر کمکی انسان برای زندگی روزمره‌اش بوده، ایرانیان به آتش، احترام زیادی می‌گذاشتند و در جشنهای خود آتش روشن می‌کردند<ref>سایت مجاهد جشن ملی چهارشنبه‌سوری، سرخ و شاداب و [https://event.mojahedin.org/i/events/4778 آتشین]</ref>.
== سال ۶۰ و دستگیری ==
سرگرد محمود بنی هاشمی (سرگرد مصطفی) در سال ۱۳۶۰ در رابطه با [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] به همراه دو برادرش دستگیر شد. مامورین رژیم ایران، خانه مسکونی وی به همراه وسایل آن را غارت کردند. در پی این دستگیری یکی از برادران محمود بنی هاشمی به نام مصطفی بنی هاشمی که بعدها محمود نام وی را روی خود نهاد، زیر شکنجه مأموران خمینی در زندان کشته شد. برادر دیگر وی به نام ابوالقاسم پس از ۳ سال از زندان آزاد شد و به سازمان مجاهدین خلق ایران پیوست. ابوالقاسم در جریان عملیات فروغ جاویدان شهید شد. سرگرد محمود بنی هاشمی نیز پس از ۳ سال زندان و تحمل شکنجه‌های بسیار از زندان آزاد شد. پس از آزادی محمود بنی هاشمی از زندان، فرمانده دانشکده افسری در آن زمان از وی درخواست کرد که در ارتش خمینی به فعالیت خود ادامه دهد. به او وعده داد در مناصب بالای ارتش به او نیاز دارند اما سرگرد محمود بنی هاشمی نپذیرفت و به سازمان مجاهدین خلق پیوست.


=== تعریف علامه دهخدا از مراسم چهارشنبه سوری ===
== پیوستن به ارتش آزادیبخش ==
مرحوم علامه دهخدا توضیح درمورد مراسم، آئینها و رسمهای ویژه چهارشنبه‌سوری را به‌نقل از استادسعید نفیسی آورده و چنین تعریف کرده است:
سرگرد محمود بنی هاشمی سرانجام در سال ۱۳۶۴ با تلاش فراوان موفق شد از منطقه مرزی از کشور خارج شده و به [[ارتش آزادی‌بخش ملی ایران|ارتش آزادی‌بخش ملی]] بپیوندد. سرگرد محمود بنی هاشمی در حضورش در سازمان مجاهدین از سال ۱۳۶۴ تاکنون مسئولیت‌های بسیاری به عهده داشت. اصلی‌ترین مسئولیت وی آموزش نظامی کادرهای ارتش آزادیبخش ملی بوده است. وی همچنین در برگزاری چندین رژه‌ی ارتش آزادی‌بخش و انجام مانورهای ارتش آزادی‌بخش و به ویژه در آموزش نیروهای ویژه و تکاور ارتش آزادی‌بخش نقش داشته است.


«اشتقاق ترکیب [چهارشنبه‌سوری] یعنی چهارشنبه عیش و عشرت، خود می‌رساند که این شب را برای جشن و سرور بنیاد گذاشته‌اند.این جشنهای ملی از قدیمترین زمانهای تاریخ در میان ایرانیان بوده است… شب چهارشنبه‌سوری در ایران، آئین خاص و تشریفات گوناگون دارد که هر یک از آنها را در ناحیه دیگر میتوان یافت.آئین چهارشنبه‌سوری یا شب چهارشنبه‌ی آخر سال بر دو قسم است: یک قسمت از آن عمومی و مشترک میان تمام مردم ایران است که حتی بعضی از آنها را در ملل دیگر نژاد آریا میتوان یافت و قسمت دیگر آئین خصوصی است که مردم تهران بدعت گذاشته‌اند و ازاینجا کم و بیش به شهرهای دیگر ایران رفته است.آن قسمت از آئین این شب که در تمام ایران معمول است از کرمان گرفته تا آذربایجان و از خراسان تا خوزستان و از گیلان تا فارس یعنی تمام این دشت وسیع که ایران امروز را فراهم ساخته است و زیباترین بقایای ایران باستانی است در هر شب چهارشنبه آخر سال با شور و دلبستگی خاصی آشکار میشود. تمام مردم آذربایجان چه در شهر و چه در دهات در آن شرکت دارند و حتی هنوز در میان مردم قفقاز معمول است. ایرانیانی که از دیار خود دور افتاده‌اند نیز آن را فراموش نمیکنند و ایرانیان مقیم ترکیه و مصر و هندوستان نیز در جامعه خود، این رسوم و آداب را معمول میدارند<ref>سایت مجاهد جشن ملی چهارشنبه‌سوری، سرخ و شاداب و [https://event.mojahedin.org/i/events/4778 آتشین]</ref>.
== منابع ==
 
* مصاحبه با محمود بنی هاشمی
== چهارشنبه سوری در کشورهای دیگر ==
گرامیداشت این نماد محبت و نیکی، مردم ما را بر آن داشته تا در هیأت یک جشن،‌ آخرین سه‌شنبه هرسال را به آن اختصاص دهند و با گرمای روح‌بخش آتش، طراوت زندگی و زایش را در آستانه نوروز با جشن و سرور و جمع شدن به دور هم، به زندگی خود بیاورند. چنین ایده‌ای البته که زیبنده فرهنگ غنی تمدن باستانی ما بوده است چرا که نشاط و شادابی جامعه، خود را در چنین آئین‌هایی جاری و سمبلیزه می‌کند و از آنجا تقویت‌شده به مناسبات روزمرهٴ جامعه بازمی‌گردد، روحیة یکدلی و سرشاری نهفته در این شیوه نگاه به موضوعات اجتماعی توانسته است سده‌ها اقوام مختلف را در یک سرزمین گسترده با تنوعات قومی با مسالمت و برادری در کنار یکدیگر نگه‌دارد و آلام اجتماعی آنها را کاهش دهد. به همین خاطر می‌بینیم که علاوه بر سرزمین امروزی ایران این فرهنگ در تاجیکستان، افغانستان، ازبکستان و تاحدودی قرقیزستان که داری ریشه‌های مشترک فرهنگی با ایران هستند هم هنوز گرامی داشته می‌شود و مردم این کشورها هم آن‌را جشن می‌گیرند<ref>سایت مجاهد چهارشنبه سوری ـ آتش نماد بیزاری از پلیدی و [https://article.mojahedin.org/i/%DA%86%D9%87%D8%A7%D8%B1%D8%B4%D9%86%D8%A8%D9%87-%D8%B3%D9%88%D8%B1%DB%8C-%D9%80-%D8%A2%D8%AA%D8%B4-%D9%86%D9%85%D8%A7%D8%AF-%D8%A8%DB%8C%D8%B2%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D9%BE%D9%84%DB%8C%D8%AF%DB%8C-%D9%88-%D8%B2%D8% زشتی]</ref>.
 
آئین های کهن جشن چهارشنبه سوری را می توان بدینصورت نام برد:
 
مراسم فال گوش ایستادن: در این مراسم که در آن دختران جوان نیت می کنند، پشت دیواری می ایستند و به سخن رهگذران گوش فرا می دهند و سپس با تفسیر این سخنان پاسخ نیت خود را می گیرند. 
 
مراسم قاشق زنی :این رسم دختران و پسران جوان چادری بر سر و روی خود می کشند تا شناخته نشوند و به در خانهٔ دوستان و همسایگان خود می روند. صاحبخانه از صدای قاشق هایی که به کاسه ها می خورد به در خانه آمده و به کاسه های آنها آجیل چهارشنبه سوری، شیرینی، شکلات، نقل و حتی پول می ریزد.
 
'''مراسم كوزه شكنی'''
 
مردم پس از آتش افروزی مقداری زغال به نشانه سیاه بختی،كمی نمك به علامت شور چشمی، و یكی سكه دهشاهی به نشانه تنگدستی در كوزه ای سفالین  می اندازند و هر یك از افرادخانواده یك بار كوزه را دور سر خود می چرخاند و آخرین نفر ، كوزه را بر سر بام خانه می برد و آن را به كوچه پرتاب می كند و می گوید: «درد و بلای خانه را ریختم  به توی كوچه» و باور دارند كه با دور افكندن كوزه، تیره بختی، شور بختی و تنگدستی را از خانه و خانواده دور می كنند.
 
همچنین گفته میشود وقتی میتراییسم از تمدن ایران باستان در جهان گسترش یافت،در روم وبسیاری از کشورهای اروپایی ،روز  21  دسامبر  ( 30  آذر )  به عنوان تولد میترا جشن گرفته میشد.ولی پس از قرن چهارم میلادی در پی اشتباهی كه در محاسبه روز كبیسه رخ داد . این روز به  25  دسامبر انتقال یافت<ref>سایت ایران ناز  مراسم چهارشنبه [https://www.irannaz.com/news_detail_7477.html سوری]</ref>
 
گره گشایی : کسانی که بخت ایشان گره خورده و عقده ای در کارشان روی داده است چاره ای جز آن ندارند که شب چهارشنبه سوری گوشه دستمالی یا چارقدی یا گوشه دیگر از جامه خود و یا پارچه ای را گره زنند و بر سر راهی بایستند و از اولین کسی که بر ایشان گذشت خواستار شوند که آن گره را بدست خود بگشاید ممکن است قفلی را بر پارچه یا دستمال و یا گوشه ای از جامه بست و بر سر راه ایستاد و کلید آن را به نخستین کسی که از راه میگذرد داد که با آن کلید قفل را بگشاید و عقده از کار فروبسته آن درمانده باز کند.
 
دفع چشم زخم و بخت گشایی : برای بخت گشایی در شب چهارشنبه سوری تدابیری معمول است و از همه شگفت تر آن است که به دبّاغ خانه میروند و از آب دباغ خانه اندکی برمیدارند و با خود بخانه می آورند و برای گشوده شدن بخت بر سر میریزند.
 
کندر و خوشبو: یکی از آداب چهارشنبه سوری آن است که زنان بر در دکان عطاری میروند و از او «کندر وشا برای کارگشا» میخواهند و تا عطار برود بیاورد فرار میکنند این دکان باید رو بقبله باشد سپس بدکان دیگری که رو بقبله باشد میروند و «خوشبو» میخواهند که مراد اسفند است و چون عطار پی آن برود باز میگریزند و سپس بدکان سومی که رو بقبله باشد میروند و مقداری کندرو اسفند میخرند و در خانه برای دفع چشم زخم و حل مشکل خود دود میکنند.
 
قلیا سودن : یکی از وسایل دفع جادو در شب چهارشنبه سوری قلیا سودن است اندکی قلیای خشک در هاون برنجین کوچکی میریزند و هفت دختر نابالغ دسته میزنند و با آب میسایند و بر آن بول میکنند و آن آب را در چهارگوشه صحن خانه ای که آن را جادو کرده اند میریزند و یقین دارند که به همین تدبیر جادو باطل میشود.
 
آش بیمار: در خانه ای که بیماری باشد شب چهارشنبه سوری باید در شفای او کوشید که بیماری او بسال دیگر نرسد برای این کار آشی میپزند که در میان زنان به اسم «آش بیمار» یا «آش امام زین العابدین بیمار» معروف است باید بادیه مسین بدست گرفت و با قاشق بدرخانه ای یا به در اطاق همسایه رفت و چنانکه او نداند که این خواهش از جانب کیست با آن قاشق بر آن ظرف مسین کوبید و صاحب خانه یا اطاق وجداناً مکلف است که چیزی که بتوان در آش ریخت مانند آرد یا برنج یا غلات و بنشن و پیاز و هر چه از این قبیل در خانه موجود باشد و اگر نیست چند شاهی پول در آن ظرف بریزد. هر چه در ظرف ریخته میشود باید در ترکیب آش داخل شود و اگرپول در آن ظرف دریوزه گری ریختند با آن پول باید لوازم آش را تدارک دیده و از آن آش بیمار را داد و بازمانده  آن رابه تهی دستان رهگذر داد و همین آش هر دردی را شفا می بخشد.
 
فال گرفتن با بولونی : یکی از شیرین ترین آداب چهارشنبه سوری که بیشتر جنبه بازی و تفریح گوارایی دارد فال گرفتن با بولونی است . بولونی کوزه دهان گشاد کوچکی است که در خانه های ما فراوان است و در آن ادویه  خشک یا ترشی ومربا و غیره میریزند زنان و دختران جوان گرد یکدیگرجمع میشوند و کوزه ای را می آورند هر کس هر چه همراه خود دارد و نشانه ای از او بشمار میرود در آن بولونی می اندازد و اشعار مختلف در وصف الحال که بتوان بدان تفال کرد بر قطعه های کاغذ مینویسند و تا کرده در بولونی میاندازند سپس دختر نابالغی را میخوانند و او دست در بولونی میکند و پاره ای کاغذ را بیرون می آورد و یکی از حاضران شعری را که بر آن نوشته است میخواندسپس همان دختر یکی از آن اشیاء را بیرون می آورد و ارائه میدهد و آن شعر که خوانده شده است فالی است که در حق صاحب آن نشانی زده اند در اصفهان یک سرمه دان و یک آئینه  کوچک نیز علاوه بر آن اشیاء در بولونی میاندازند و با دیوان حافظ تفأل میکنند یعنی هر چیزی که از بولونی بیرون آمد برای صاحب آن فالی از دیوان حافظ میزنند. ( لغت نامه دهخدا)<ref>سایت برترینها تاریخچه و آداب چهارشنبه [http://www.bartarinha.ir/fa/news/46354/%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE%DA%86%D9%87-%D9%88-%D8%A2%D8%AF%D8%A7%D8%A8-%DA%86%D9%87%D8%A7%D8%B1%D8%B4%D9%86%D8%A8%D9%87-%D8%B3%D9%88%D8%B1%DB%8C-%D8%AF%D8%B1%D8%AF%D8%B3%D8%B1-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C سوری]</ref>
 
هر ناحیه از ایران براساس تفکیک منطقه یی خود برای این جشن آداب و رسوم خاصی دارد که این آداب و رسوم براساس فرهنگ و مناسبات قومی و قبیله آن منطقه تعریف می شود ما دراین گزارش براساس تفکیکی منطقه ای به شرح این آداب و رسوم پرداخته ایم : 
 
'''استان آذربایجان شرقی '''
 
تبریزی ها در شب چهارشنبه سوری به روی هم آب یا '''گلاب''' می پاشند و معتقدند آب پاشیدن، زندگی را با سعادت قرین می کند. از دیگر رسوم ضروری این شب، فرستادن خُنچه از منزل داماد به منزل عروس است. 
 
'''استان آذربایجان غربی '''
 
خانواده های ارومیّه ای در این شب به خانه ی مسن ترین فرد فامیل می روند و به خوردن آجیل سرگرم می شوند. آجیل حتماً باید از هفت نوع خوراکی تهیه شود. این هفت نوع می تواند از بین خوراکیهای زیر باشد:''انجیر''، کشمش، '''مویز'''، ''خرما''، توت خشک، فندق، ''بادام''، گردو، سنجد، نخودچی، آب نبات، تخمه بدون نمک، باسلق، برنجک(برنج بوداده) برگه هلو، برگه '''زردآلو''' و گندم برشته. کسی که مرادی و حاجتی دارد، باید تقسیم آجیل را به عهده بگیرد تا مرادش برآورده شود. 
 
'''استان اردبیل '''
 
در مغان، مردم پیش از طلوع آفتاب روز چهارشنبه، دسته جمعی به کنار رودخانه می  روند، آتشی بر می افروزند و جوانان در آنجا به سوارکاری می پردازند و هنگام بازگشت، زنان ظرف هایشان را از آب رودخانه پر می  کنند و به خانه می آورند و آب آن را به دور و برخانه می پاشند. 
 
'''استان بوشهر '''
 
بوشهری ها پس از آتش افروزی در خانه  هایشان و پریدن از روی آن، باقایق از روی آب می گذرند و معتقدند با این کار نحسی این شب از بین می رود.
 
ایرانیان باستان اعتقاد داشتند که نباید چرک و آلودگی سال کهنه را تحویل نوروز دهند. 
 
'''استان خراسان '''
 
در خراسان مراسم کوزه شکستن به این طریق است که درون کوزه های کهنه مقدار نمک که علامت شور بختی است و مقداری ذغال که علامت سیاه بختی است و یک سکه کم ارزش پول می ریزند و تمام افراد خانواده آن را به دور سر می چرخانند و آخرین نفر کوزه را از پشت بام به کوچه پرت می کند.
 
'''استان سیستان و بلوچستان '''
 
در سیستان مردم گونی، پتو و نمد کهنه را به صورت گلوله در می آورند و آن را در غروب آخرین چهارشنبه سال، آتش می زنند و معتقدند که نحوست این شب با این عمل از بین می رود. 
 
'''استان فارس '''
 
در شیراز برای گشودن بخت دختران در شب چهارشنبه سوری به سعدیه می روند و از آب استخر سعدیه بر سر وروی دختران می  ریزند. زنان نیز با ریختن این آب به روی خود، معتقدند که مهرشان در دل شوهر بیشتر می شود. در این شب زنان برای برآورده شدن حاجاتشان زیر منبر مسجد جامع شهر دعا می خوانند و پس از دعا خواندن، حلوا و آش می پزند. 
 
'''استان کردستان '''
 
مردم کردستان مخصوصاً روستائیان، دسته جمعی به صحرا و کنار چشمه سارها می روند و پس از مدتی که به شادی و پایکوبی و کشتی گرفتن گذراندند، هنگام مراجعت به خانه، هرکسی مقداری سنگریزه جمع می کند و بدون آنکه به پشت سرخود نگاه کند، سنگریزه را از روی شانه به عقب پرتاب می کند و بدین ترتیب بلا و آفت را از خود دور می سازد. 
 
از دیگر مراسم این شب، شال اندازی است که عده ای از جوانان بالای پشت بام خانه  ها و کنار درها و پنجره های همسایگان و ثروتمندان می روند و ضمن خواندن سرود و تصنیف، از دریچه ای، شال را آویزان می کنند. اهل خانه هدیه ای را به شال می بندند که معمولاً سکه، '''تخم مرغ'''، شاخه نبات، کله قند، جوراب یا نخودچی و کشمش است.  
 
'''استان لرستان '''
 
در این شب در خرم آباد هیزم را به هفت دسته تقسیم می کنند و با فاصله های معینی در یک ردیف می چینند و آتش می زنند.<ref>سایت نمناک آداب و رسوم '''چهارشنبه سوری''' در شهرهای مختلف [http://namnak.com/%D8%A2%D8%AF%D8%A7%D8%A8-%D8%B1%D8%B3%D9%88%D9%85-%DA%86%D9%87%D8%A7%D8%B1%D8%B4%D9%86%D8%A8%D9%87-%D8%B3%D9%88%D8%B1%DB%8C.p28296 ایران]</ref>
 
مازندران
 
در روستاهای ''مازندران'' در شب چهار شنبه سوری، علاوه برکشتی گرفتن و اسپند دودکردن، انواع آشها پخته می شود از جمله «آش هفت ترشی» که از هفت نوع سبزی و هفت نوع ترشی و هفت نوع حبوبات در آن استفاده می شود. 
 
'''استان مرکزی '''
 
در این استان، علاوه بر مراسم آتش بازی، برای آمرزش اموات مقداری خرما یا شکر '''پنیر''' تهیه و یا حلوا درست می کنند و سرگذر می ایستند و به عابران تعارف می  کنند. هر رهگذر وظیفه دارد یک دانه بردارد و قبل از خوردن، برای آمرزش اموات خیرات دهنده، حمد و سوره ای بخواند و سپس خوراکی را بخورد. 
 
'''استان تهران '''
 
در تهران قدیم، بوته های خشک را از بیابان های اطراف جمع می کردند و با شتر به شهر می آوردند و در محلات مختلف می چرخاندند. پس از غروب خورشید، بوته های خشک و اسباب و اثاثیه کهنه و شکسته ای را که پس از '''خانه تکانی''' بیرون گذاشته شده بود جمع می کردند و با آنها آتشی درست می کردند که همه باید از روی آن می پریدند و می خواندند:«سرخی تو از من، زردی من از تو». 
 
فشفشه و هفت ترقه هم بود اما از بمب ها و نارنجک های دستی که نوجوانان امروزی می سازند و با انفجار آنها شیشه های ساختمان ها به لرزه می افتد، خبری نبود.
 
=='''منابع'''==
<references />

نسخهٔ کنونی تا ‏۷ ژانویهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۲۲:۲۱

محمود بنی هاشمی
سرگرد محمود بنی‌هاشمی.JPG
شناسنامه
نام کاملمحمود بنی هاشمی
نام مستعارسرگرد مصطفی
زادروز۱۹ آذر ۱۳۲۳
زادگاهسمنان، ایران
تحصیلاتمهندس ستاد ارتش
دیناسلام-شیعه
اطلاعات سیاسی
حزب سیاسیسازمان مجاهدین خلق ایران-شورای ملی مقاومت ایران
سمتمسئول آموزش نظامی کادرهای ارتش آزادیبخش ملی ایران-از اعضای شورای ملی مقاومت ایران
فعالیت‌هاعضویت در سازمان مجاهدین خلق از سال۱۳۵۶ تا کنون

محمود بنی هاشمی، معروف به سرگرد مصطفی (متولد ۱۹ آذر ۱۳۲۳) مهندس ستاد ارتش ایران بود. هم‌اکنون وی یکی از مسئولان سازمان مجاهدین خلق ایران و عضو شورای ملی مقاومت است. محمود بنی هاشمی پس از ورود به دانشکده افسری در سال ۱۳۴۳ با درجه ستوان دوم از دانشگاه فارغ‌التحصیل شد. محمود بنی هاشمی در مدت فعالیتش در ارتش دوره‌های مختلفی را گذراند و در مجموع ۲۰ سال در ارتش شاه و خمینی مشغول به کار بود. محمود بنی هاشمی در زمانی که درجه‌اش سرگرد بود، از ارتش خارج شد.

محمود بنی هاشمی در سال ۱۳۵۶ با سازمان مجاهدین خلق ایران آشنا شد و به شکل مخفی با دانشجویان انقلابی دانشگاه پهلوی شیراز در ارتباط بود. او در دوران پیش از انقلاب علیه نظام شاه فعالیت می‌کرد. وی پس از پیروزی انقلاب تا سال ۱۳۶۰ با سازمان مجاهدین فعالیت می‌کرد. در سال ۶۰ با لو رفتن ارتباطاتش با سازمان مجاهدین خلق همراه دو برادر دیگرش دستگیر شد. وی پس از سه سال زندان در اوین و قزلحصار از زندان آزاد شد. سرگرد محمود بنی هاشمی پس از وصل به سازمان مجاهدین از طریق مرز در سال ۱۳۶۴ از کشور خارج شد و به ارتش آزادی‌بخش پیوست. محمود بنی هاشمی معروف به سرگرد مصطفی در سازمان مجاهدین خلق مسئولیت آموزش نظامی کادرهای ارتش آزادیبخش را به عهده دارد.

کودکی و جوانی

محمود بنی هاشمی در ۱۹ آذر ۱۳۲۳ در یک خانواده مذهبی در شهر سمنان به دنیا آمد. وی دوران کودکی را در سمنان سپری کرد و پس از اخذ دیپلم در رشته ریاضی در سال ۱۳۴۳ در آزمون ورودی دانشکده افسری شرکت کرد. وی پس از قبولی در آزمون ورودی، وارد دانشکده افسری شد. محمود بنی هاشمی دوره افسری را در دانشکده افسری طی ۳ سال گذراند و در سال ۱۳۴۶ با درجه ستوان دوم از دانشکده افسری فارغ‌التحصیل شد.

دوره‌های فعالیت در ارتش

محمود بنی هاشمی مدت یک سال، دوره مقدماتی در رسته مهندسی را در دانشکده مهندسی مرکز مهندسی نیروی زمینی گذراند. محمود بنی هاشمی در مجموع مدت ۲۰ سال در ارتش شاه و خمینی مشغول به کار بود. وی در این ۲۰ سال توانست دوره‌های مهندسی و فرماندهی ستاد را بگذراند. محمود بنی هاشمی همچنین دوره‌های چتربازی و رنجر (تکاوری) را در مرکز پیاده شیراز تمام کرد. وی در دوره‌های آموزش از شاگردان ممتاز بود. محمود بنی هاشمی در دوران اشتغال در ارتش در اداره مهندسی ارتش، لشکر ۶۴ رضائیه، تیپ هوابرد شیراز، لشکر ۲۸ سنندج و نیز در دانشکده افسری مشغول به کار و فعالیت بود. مسئولیت‌ها و مشاغل محمود بنی هاشمی در ارتش ازجمله افسر آموزش در اداره مهندسی ارتش، فرمانده گروهان مستقل مهندسی، فرمانده گردان مهندسی، مسئول تأسیسات دانشکده افسری بود. آخرین درجه نظامی محمود بنی هاشمی در ارتش سرگرد بود.

فعالیت‌های سیاسی

سرگرد محمود بنی هاشمی (سرگرد مصطفی) فعالیت‌های سیاسی خود را از سال ۱۳۵۶، زمانی که با سازمان مجاهدین خلق ایران آشنا شد آغاز کرد. وی به شکل مخفیانه با دانشجویان انقلابی دانشگاه پهلوی شیراز ارتباط برقرار کرد و در ادامه به فعالیت‌های خود در دوران انقلاب یعنی در تظاهرات علیه شاه افزود. محمود بنی هاشمی در زمان انقلاب سال ۱۳۵۷ دوره فرماندهی و ستاد را در تهران گذراند. وی در همین دوران نیز توانسته بود با تعدادی از اساتید دانشکده فرماندهی و ستاد، تیمی تشکیل بدهد. محمود بنی هاشمی ضمن این ارتباطات دائم با نظامیان برخی از پادگاه‌های مستقر در تهران از جمله باغ‌شاه به آموزش هم‌زمان نیروهای انقلابی به صورت مخفیانه پرداخت. این کار سرگرد محمود بنی هاشمی باعث شد مدارکی که از ضد اطلاعات دانشکده فرماندهی و ستاد به دست آمده بود،‌ به همراه فرماندهانی که وی با آن‌ها ارتباط داشت،‌ در لیست و سندی مکتوب در دست ساواک قرار بگیرد. اما پیروزی انقلاب ضد سلطنتی ۵۷، باعث شد این عمل به نتیجه نرسد. در ادامه بدست آمدن این سند باعث شد پیامی از طرف ارتش برای سرگرد محمود بنی هاشمی و برخی از همکارانش مبنی بر همکاری نزدیک با ارتش و مشاغلی از جمله فرمانده لشکر و نظیر آن داده شود. در همین رابطه صیاد شیرازی که بعدها توسط سازمان مجاهدین خلق ایران کشته شد، از آنجایی که هم‌دوره محمود بنی هاشمی بود، حضوری از او درخواست همکاری کرد. همچنین سرهنگ نامجو که در آن زمان فرمانده دانشکده افسری و از فرماندهان بالای ارتش بود، از محمود بنی هاشمی درخواست کرد تا با آن‌ها همکاری کند. اما سرگرد محمود بنی هاشمی با استمرار فعالیتش در سازمان مجاهدین خلق ایران به تمام درخواست‌ها جواب رد داد.

سال ۶۰ و دستگیری

سرگرد محمود بنی هاشمی (سرگرد مصطفی) در سال ۱۳۶۰ در رابطه با سازمان مجاهدین خلق ایران به همراه دو برادرش دستگیر شد. مامورین رژیم ایران، خانه مسکونی وی به همراه وسایل آن را غارت کردند. در پی این دستگیری یکی از برادران محمود بنی هاشمی به نام مصطفی بنی هاشمی که بعدها محمود نام وی را روی خود نهاد، زیر شکنجه مأموران خمینی در زندان کشته شد. برادر دیگر وی به نام ابوالقاسم پس از ۳ سال از زندان آزاد شد و به سازمان مجاهدین خلق ایران پیوست. ابوالقاسم در جریان عملیات فروغ جاویدان شهید شد. سرگرد محمود بنی هاشمی نیز پس از ۳ سال زندان و تحمل شکنجه‌های بسیار از زندان آزاد شد. پس از آزادی محمود بنی هاشمی از زندان، فرمانده دانشکده افسری در آن زمان از وی درخواست کرد که در ارتش خمینی به فعالیت خود ادامه دهد. به او وعده داد در مناصب بالای ارتش به او نیاز دارند اما سرگرد محمود بنی هاشمی نپذیرفت و به سازمان مجاهدین خلق پیوست.

پیوستن به ارتش آزادیبخش

سرگرد محمود بنی هاشمی سرانجام در سال ۱۳۶۴ با تلاش فراوان موفق شد از منطقه مرزی از کشور خارج شده و به ارتش آزادی‌بخش ملی بپیوندد. سرگرد محمود بنی هاشمی در حضورش در سازمان مجاهدین از سال ۱۳۶۴ تاکنون مسئولیت‌های بسیاری به عهده داشت. اصلی‌ترین مسئولیت وی آموزش نظامی کادرهای ارتش آزادیبخش ملی بوده است. وی همچنین در برگزاری چندین رژه‌ی ارتش آزادی‌بخش و انجام مانورهای ارتش آزادی‌بخش و به ویژه در آموزش نیروهای ویژه و تکاور ارتش آزادی‌بخش نقش داشته است.

منابع

  • مصاحبه با محمود بنی هاشمی