۲٬۳۳۲
ویرایش
(اصلاح نویسههای عربی، اصلاح ارقام، اصلاح سجاوندی) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
== فعالیت پرنسل ارتش هوادار مجاهدین خلق == | == فعالیت پرنسل ارتش هوادار مجاهدین خلق == | ||
با شروع مبارزهی مسلحانهی سراسری مجاهدین خلق علیه نظام جمهوری اسلامی در مقطع ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ به بعد، رژیم ایران حساسیت زیادی نسبت به فعالیتهای پرسنل ارتش در داخل پادگانها داشت. فعالیت پرسنل ارتش هوادار مجاهدین خلق از شرکت مستقیم در عملیات مسلحانه گرفته، تا تهیهی سلاح و مهمات برای مجاهدین، و پخش نشریه و اطلاعیه در سطح پادگانها و مراکز نظامی و جبهههای جنگ را شامل میشد. | با شروع مبارزهی مسلحانهی سراسری مجاهدین خلق علیه نظام [[جمهوری اسلامی ایران|جمهوری اسلامی]] در مقطع ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ به بعد، رژیم ایران حساسیت زیادی نسبت به فعالیتهای پرسنل ارتش در داخل پادگانها داشت. فعالیت پرسنل ارتش هوادار [[سازمان مجاهدین خلق ایران|مجاهدین خلق]] از شرکت مستقیم در عملیات مسلحانه گرفته، تا تهیهی سلاح و مهمات برای مجاهدین، و پخش نشریه و اطلاعیه در سطح پادگانها و مراکز نظامی و جبهههای جنگ را شامل میشد. برخی از این نمونهها چنین هستند: | ||
برخی از این نمونهها چنین هستند: | |||
* شرکت پرسنل ارتش هوادار مجاهدین در عملیات مشهور به پرواز بزرگ، که از پایگاه یکم شکاری پادگان مهرآباد در تهران صورت گرفت و طی آن مسعود رجوی از ایران به فرانسه رفت. | * شرکت پرسنل ارتش هوادار مجاهدین در عملیات مشهور به پرواز بزرگ، که از پایگاه یکم شکاری پادگان مهرآباد در تهران صورت گرفت و طی آن مسعود رجوی از ایران به فرانسه رفت. | ||
* طراحی و عملیات شورش پادگان لویزان که به کشته شدن دهها تن از فرماندهان و مهرههای رژیم ایران و از جمله سرهنگ بدرخواهان، سرهنگ سعادتیار، و رؤسای دوائر تفتیش و سرکوب عقیدتی سیاسی از قبیل: نصر، شقاقی، بامداد، مومنی و چند تندیگر در مقر ستاد فرماندهی نیروی زمینی در تهران منجر گردید. | * طراحی و عملیات شورش پادگان لویزان که به کشته شدن دهها تن از فرماندهان و مهرههای رژیم ایران و از جمله سرهنگ بدرخواهان، سرهنگ سعادتیار، و رؤسای دوائر تفتیش و سرکوب عقیدتی سیاسی از قبیل: نصر، شقاقی، بامداد، مومنی و چند تندیگر در مقر ستاد فرماندهی نیروی زمینی در تهران منجر گردید. | ||
خط ۱۴: | خط ۱۳: | ||
* انفجار در مرکز فرستندههای پارازیت بر روی رادیو٬، صدای مجاهد٬٬. | * انفجار در مرکز فرستندههای پارازیت بر روی رادیو٬، صدای مجاهد٬٬. | ||
* انفجار پادگان قلات در اردیبهشت سال ۱۳۶۲، توسط پرسنل نظامی که بهصفوف سازمان مجاهدین در کردستان پیوستند. | * انفجار پادگان قلات در اردیبهشت سال ۱۳۶۲، توسط پرسنل نظامی که بهصفوف سازمان مجاهدین در کردستان پیوستند. | ||
* چندین مورد انفجار بمب در ارگانهای اطلاعاتی رژیم ایران در داخل پادگانها و از جمله ۴ مورد انفجار در مراکز اطلاعات و ارشاد و انجمن | * چندین مورد انفجار بمب در ارگانهای اطلاعاتی رژیم ایران در داخل پادگانها و از جمله ۴ مورد انفجار در مراکز اطلاعات و ارشاد و انجمن اسلامی پایگاه یکم هوائی. | ||
* چندین فقره مصادره و ضبط سلاح و مهمات و بیسیم از پادگانهای لاهوتی (باغشاه سابق)، قصر فیروزه در تهران و پادگانهای مشهد و شیراز | * چندین فقره مصادره و ضبط سلاح و مهمات و بیسیم از پادگانهای لاهوتی (باغشاه سابق)، قصر فیروزه در تهران و پادگانهای مشهد و شیراز | ||
=== اعدام ۶ نفر از پرسنل ارتشی سازمان مجاهدین خلق === | === اعدام ۶ نفر از پرسنل ارتشی هوادار سازمان مجاهدین خلق === | ||
در گزارش تیرباران۶ تن از پرسنل هوادار مجاهدین در ارتش که در روزنامه خبر شیراز و روزنامه کیهان ۱۷ اسفند ۱۳۶۱ به چاپ رسیده است آمده است: | |||
بهحکم دادگاه انقلاب اسلامی ارتش فارس و با تائید شورایعالی قضائی ۶ تن از اعضای شاخه نظامی سازمان مجاهدین خلق محکوم به اعدام شدند و حکم صادره در مورد نامبردگان به مرحله اجراء در آمد، روابط عمومی دادگاه فارس اسامی و موارد اتهام معدومین را بشرح زیر اعلام کرد: | بهحکم دادگاه انقلاب اسلامی ارتش فارس و با تائید شورایعالی قضائی ۶ تن از اعضای شاخه نظامی سازمان مجاهدین خلق محکوم به اعدام شدند و حکم صادره در مورد نامبردگان به مرحله اجراء در آمد، روابط عمومی دادگاه فارس اسامی و موارد اتهام معدومین را بشرح زیر اعلام کرد: | ||
# قاسم غفوری فرزند نجفقلی با نامهای مستعار رسول فرزند محمد و جمشید، جرائم نامبرده باین شرح است: فعالیت بسیار وسیع برای سازمان مجاهدین و نگهداری اسلحه و مهمات مسروقه از پادگان شماره ۴۵، مسئول جذب نیرو از ارتش برای سازمان مجاهدین، سببیت در شهادت برادر محی و مجروحیت سردار اعظمی در اثر انفجار بمب در پایگاه هوائی شیراز، داشتن خانه تیمی و زندگی در خانههای تیمی متعدد. | # قاسم غفوری فرزند نجفقلی با نامهای مستعار رسول فرزند محمد و جمشید، جرائم نامبرده باین شرح است: فعالیت بسیار وسیع برای سازمان مجاهدین و نگهداری اسلحه و مهمات مسروقه از پادگان شماره ۴۵، مسئول جذب نیرو از ارتش برای سازمان مجاهدین، سببیت در شهادت برادر محی و مجروحیت سردار اعظمی در اثر انفجار بمب در پایگاه هوائی شیراز، داشتن خانه تیمی و زندگی در خانههای تیمی متعدد. | ||
# محمد رضا مهدی زاده فرزند عبدالحسین با نام مستعار هوشنگ. جرائم نامبرده باین شرح است: فعالیت بسیار وسیع برای سازمان مجاهدین در شهرستانهای مشهد، تهران، شیراز و مسئول تیم میلیشیا در بخش فنی. .. سازمان مجاهدین، مسئول کل امکانات جذب | # محمد رضا مهدی زاده فرزند عبدالحسین با نام مستعار هوشنگ. جرائم نامبرده باین شرح است: فعالیت بسیار وسیع برای سازمان مجاهدین در شهرستانهای مشهد، تهران، شیراز و مسئول تیم میلیشیا در بخش فنی. .. سازمان مجاهدین، مسئول کل امکانات جذب نیرو از ارتش برای سازمان مجاهدین در شیراز، معاون مسئول بخش نظامی مجاهدین در شیراز، مسئول جمعآوری اخبار و اطلاعات از پادگانهای نظامی برای سازمان مجاهدین، زندگی در خانه تیمی همراه با متهم ردیف اول. | ||
# مسعود مکارم فرزند عبدالحسین با نام مستعار هوشنگ، جرائم نامبرده بهاین شرح است: فعالیت وسیع برای سازمان مجاهدین و مسئول جذب نیرو که در این رابطه تعداد ۲۸ نفر از پادگانهای شیراز را به سازمان مجاهدین وصل نموده بود، زندگی در خانههای تیمی متعدد و همچنین گذاشتن منزلش در اختیار افراد رده بالای سازمان مجاهدین، شرکت در طرح انفجار بمب در پایگاه هوائی که منجر به کشته شدن و مجروحیت ۲ نفر گردید. | # مسعود مکارم فرزند عبدالحسین با نام مستعار هوشنگ، جرائم نامبرده بهاین شرح است: فعالیت وسیع برای سازمان مجاهدین و مسئول جذب نیرو که در این رابطه تعداد ۲۸ نفر از پادگانهای شیراز را به سازمان مجاهدین وصل نموده بود، زندگی در خانههای تیمی متعدد و همچنین گذاشتن منزلش در اختیار افراد رده بالای سازمان مجاهدین، شرکت در طرح انفجار بمب در پایگاه هوائی که منجر به کشته شدن و مجروحیت ۲ نفر گردید. | ||
# عبدالکریم گلریز فرزند گلعلی با نام مستعار رحیم، جرائم نامبرده بهاینشرح است: فعالیت وسیع برای سازمان | # عبدالکریم گلریز فرزند گلعلی با نام مستعار رحیم، جرائم نامبرده بهاینشرح است: فعالیت وسیع برای [[سازمان مجاهدین خلق ایران|سازمان مجاهدین]]، مسئول پخش اعلامیه و نشریه و جمعآوری کمکهای مالی برای سازمان در سطح پایگاه هوائی، بمبگذاری و مباشرت در ایجاد حادثه انفجار که منجر به کشته شدن محسنی و مجروح شدن اعظمی گردید. | ||
# فریدون جهانی فرزند شکرالله با نام مستعار داود و رسول، موارد جرم نامبرده نیز بهاین شرح است: فعالیت بسیار وسیع برای سازمان مجاهدین، مسئول پخش اعلامیه و جمعآوری کمک مالی در سطح | # فریدون جهانی فرزند شکرالله با نام مستعار داود و رسول، موارد جرم نامبرده نیز بهاین شرح است: فعالیت بسیار وسیع برای سازمان مجاهدین، مسئول پخش اعلامیه و جمعآوری کمک مالی در سطح پایگاه، نگهداری بمب در منزلش به مدت چند روز که بعداً در حادثه جنایتآمیز پایگاه هوائی بهکار رفت و منجر به کشته شدن و مجروح شدن محسنی و اعظمی گردید. در اختیار گذاشتن اتومبیل شخصی خود برای سازمان مجاهدین که در اثر درگیری اتومبیل مزبور آتش گرفت. | ||
# پروانه خاجیانی قطبآبادی فرزند محمد حسن با نام مستعار محبوبه ادیانی همسر متهم ردیف اول. جرائم نامبرده نیز بهاین شرح است: فعالیت بسیار وسیع برای سازمان مجاهدین و مسئول جذب نیرو برای سازمان مجاهدین در مدارس شهرهای جهرم، فسا، داراب، نی ریز، استهبان، مسئول تیمهای سیاسی و تبلیغاتی برای سازمان مجاهدین در شهرهای داراب و استهبان و مسئول گوهر ادبآواز که آیتالله دستغیب و یاران او را به شهادت رساند، مسئول عملیات تخریب میلیشیای سازمان مجاهدین در شیراز، زندگی کردن در خانههای تیمی همراه با همسرش و نگهداری اسلحه و مهمات.<ref>روزنامه کیهان ۱۷ اسفند ۱۳۶۱</ref> | # پروانه خاجیانی قطبآبادی فرزند محمد حسن با نام مستعار محبوبه ادیانی همسر متهم ردیف اول. جرائم نامبرده نیز بهاین شرح است: فعالیت بسیار وسیع برای سازمان مجاهدین و مسئول جذب نیرو برای سازمان مجاهدین در مدارس شهرهای جهرم، فسا، داراب، نی ریز، استهبان، مسئول تیمهای سیاسی و تبلیغاتی برای سازمان مجاهدین در شهرهای داراب و استهبان و مسئول گوهر ادبآواز که آیتالله دستغیب و یاران او را به شهادت رساند، مسئول عملیات تخریب میلیشیای سازمان مجاهدین در شیراز، زندگی کردن در خانههای تیمی همراه با همسرش و نگهداری اسلحه و مهمات.<ref>روزنامه کیهان ۱۷ اسفند ۱۳۶۱</ref> | ||
== فعالیت علیه سیاست استمرار جنگ == | == فعالیت علیه سیاست استمرار جنگ == | ||
از جمله | از جمله فعالیتهای پرسنل ارتش هوادار مجاهدین مقابله با سیاست جنگ طلبی رژیم ایران بود. به اعتقاد [[سازمان مجاهدین خلق ایران|سازمان مجاهدین خلق]] ایران [[جنگ ایران و عراق]] باید حداکثر در سال ۱۳۶۱ پس از آزادی خرمشهر پایان مییافت و [[روحالله خمینی|خمینی]] از آن به عنوان ابزاری برای سرپوش گذاشتن بر سرکوب داخلی و پیشبرد سیاست [[عمق استراتژیک|صدور بحران]] استفاده کرد. | ||
پرسنل ارتش هوادار مجاهدین در زمان تهاجم عراق و اشغال بخشهائی از خاک ایران، در جبههها حضور داشت اما از ۳۰ خرداد به بعد با پافشاریاش بر ایدهی موسوم به صدور انقلاب، این جنگ را ویرانگر و دارای خصیصهی ضدملی و ضدمیهنی میدانست. | پرسنل ارتش هوادار مجاهدین در زمان تهاجم عراق و اشغال بخشهائی از خاک ایران، در جبههها حضور داشت اما از ۳۰ خرداد به بعد با پافشاریاش بر ایدهی موسوم به صدور انقلاب، این جنگ را ویرانگر و دارای خصیصهی ضدملی و ضدمیهنی میدانست. | ||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
=== همافر حسن قربانی (مهدی) === | === همافر حسن قربانی (مهدی) === | ||
همافریکم حسن قربانی پرسنل ارتش، پس از پیروزی | همافریکم حسن قربانی پرسنل ارتش، پس از پیروزی قیام ضد سلطنتی، از طریق برادرش، محمد قربانی، دانشجوی دانشگاه علم و صنعت، با اهداف مجاهدین آشنا شد. او ابتدا در ارتباط با انجمن دانشجویان مسلمان دانشگاه علم و صنعت (هواداران سازمان) بهفعالیت پرداخت و پس از مدتی در ارتباط مستقیم با نهاد ارتش سازمان قرار گرفت. بعد از ۳۰ خرداد ۱۳۶۰، و آغاز مقاومت مسلحانه، از آنجا که حسن قربانی بهدلیل فعالیبهای مستمرش، برای مأموران شناخته شده بود، به زندگی مخفی روی آورد و در یکی از پایگاههای مجاهدین مستقر شد. در روز ۲۳ تیرماه ۱۳۶۱، پایگاه محل اقامت حسن قربانی و تعدادی دیگری از مجاهدین در این خانه تیمی از جمله یکی دیگر از پرسنل ارتش به نام محمدجواد شاهرودی مورد حمله پاسداران و مأموران دادستانی انقلاب قرار گرفت. شدت مقاومت مجاهدین حاضر در پایگاه به حدی بود که پس از ساعتها درگیری، مأموران توان نزدیک شدن به پایگاه را نیافتند و پایگاه را با گلولههای آرپیجی، به آتش کشیدند. در پایان این نبرد، اجساد سوختهی مجاهدین حسن قربانی و همسرش نزهت خجسته، حسین قربانی، کودک خردسال حسن و نزهت، محمد قربانی، غنچه حسینی برزی همسر محمد و محمدجواد شاهرودی، بهدست پاسداران افتاد. | ||
یک از دوستان همافر حسن قربانی میگوید:<blockquote>«در خیابان گرگان و محلات اطراف آن، کمتر کسی بودکه حسن را نشناسد. ویژیگیهای مردمی، دلسوزیها و احساس مسئولیتش نسبت به همسایهها و آشنایان و اخلاق پسندیدهاش در برخورد با همهی کسانیکه بهنحوی با آنها ارتباط داشت، او را از سالها قبل بهعنوان چهرهای مردمی و قطب شناخته شده و محبوبی در بین اهالی، مشهور ساخته بود. اما مهمتر از همهی اینها، فعالیتهای سیاسی و مبارزاتی او بر علیه رژیم شاه، چه بهصورت افشاگری تا قبل از اوجگیری قیام، وچه بعدها به شکل راهاندازی تظاهرات، پخش اعلامیه و… بود که او را بیش از پیش محبوب و مشهور ساخت. روزهای قیام، حسن قربانی که از تواناییهای مصادره شده از پادگانهای رژیم شاه را بین جوانان پرشور محل توزیع کرد و سپس با حمله به کلانتری خیابان گرگان، در تسخیر آنجا نقش مهمی ایفا نمود. شجاعت، جسارت و از خودگذشتگی حسن در آن روزها زبانزد شده بود. او بی باکانه میجنگید و راه باز میکرد و کینه و نفرتی را که سالها از رژیم غارتگر و ظالم شاه در دل داشت، به خشمی انقلابی بدل ساخته بود که در نبرد جسورانهاش با دشمن، متجلی میشد…»</blockquote> | یک از دوستان همافر حسن قربانی میگوید:<blockquote>«در خیابان گرگان و محلات اطراف آن، کمتر کسی بودکه حسن را نشناسد. ویژیگیهای مردمی، دلسوزیها و احساس مسئولیتش نسبت به همسایهها و آشنایان و اخلاق پسندیدهاش در برخورد با همهی کسانیکه بهنحوی با آنها ارتباط داشت، او را از سالها قبل بهعنوان چهرهای مردمی و قطب شناخته شده و محبوبی در بین اهالی، مشهور ساخته بود. اما مهمتر از همهی اینها، فعالیتهای سیاسی و مبارزاتی او بر علیه رژیم شاه، چه بهصورت افشاگری تا قبل از اوجگیری قیام، وچه بعدها به شکل راهاندازی تظاهرات، پخش اعلامیه و… بود که او را بیش از پیش محبوب و مشهور ساخت. روزهای قیام، حسن قربانی که از تواناییهای مصادره شده از پادگانهای رژیم شاه را بین جوانان پرشور محل توزیع کرد و سپس با حمله به کلانتری خیابان گرگان، در تسخیر آنجا نقش مهمی ایفا نمود. شجاعت، جسارت و از خودگذشتگی حسن در آن روزها زبانزد شده بود. او بی باکانه میجنگید و راه باز میکرد و کینه و نفرتی را که سالها از رژیم غارتگر و ظالم شاه در دل داشت، به خشمی انقلابی بدل ساخته بود که در نبرد جسورانهاش با دشمن، متجلی میشد…»</blockquote> | ||
=== پرسنل ارتشی محمد جواد شاهرودی (شهاب) === | === پرسنل ارتشی محمد جواد شاهرودی (شهاب) === | ||
محمد جواد شاهرودی (زاده ۱۳۳۶ – مشهد) در سالهای آخر دبیرستان که مصادف با سالهای قیام بود، | محمد جواد شاهرودی (زاده ۱۳۳۶ – مشهد) در سالهای آخر دبیرستان که مصادف با سالهای قیام بود، در حرکتهای مردمی شرکت داشت و طی همین فعالیتها با مجاهدین خلق و اهداف و آرمانهای آنها آشنا شد. جواد پس از پیروزی [[انقلاب ضد سلطنتی]] وارد دانشکدهی افسری شد و دورههای ویژهی تکاوری را با موفقیت کامل پشت سر گذاشت. او که از ابتدا با تائید و صلاحدید سازمان به اینکار روی آورده بود، به فراگیری فنون مختلف نظامی میپرداخت و توانست درکمترین مدت، اکثر آموزشهای مخصوص گروه معروف به کلاه سبزها را فرا گیرد و در بسیاری از رشتهها از جمله تیراندازی، عبور از موانع، جنگهای انفرادی و … رتبهی اول را در بین تمامی افراد دیگر که حدود ۵۰۰ تن بودند، بهدست آورد. طی این مدت، جواد اتاق کوچکی در یکی از محلات فقیرنشین تهران اجاره کرده بود و آنجا پس از فراغت از آمورشهای طاقتفرسای نظامی، بهکار مطالعاتی و فراگیری آموزشهای لازم که از جانب مسئولینش به او داده میشد، میپرداخت. پس از [[۳۰ خرداد ۱۳۶۰]]، و آغاز نبرد انقلابی مسلحانهی مجاهدین بر علیه رژیم جمهوری اسلامی، محمدجواد شاهرودی بنا به رهنمود سازمان، به زندگی مخفی روی آورد. او اندوختههای نظامی خود را در جهت پیشبرد اهداف سازمان بهکار گرفت. | ||
سرانجام عصر ۲۳ تیر ۱۳۶۱، پایگاه شهاب و دیگر یارانش در منطقهی شمسآباد تهران به محاصرهی | یکی از همرزمان جواد شاهرودی خاطرهای از او را چنین نقل میکند:<blockquote>«یک روز در نزدیکی پایگاهمان درگیری بین یک واحد رزمندهی مجاهد با پاسداران پیش آمد. صدای تیراندازی را میشنیدیم. درگیری گسترده شده بود و واحد عملیاتی هنوز در حلقه محاصرهی دشمن قرار داشت. از طرف دیگر مرتباً به نیروهای دشمن اضافه میشد و چندین واحد از پاسداران در کوچههای اطراف مستقر شده و منطقه را کاملاً به محاصره در آورده بودند. از ابتدای درگیری، ٬، شهاب٬، که فرمانده پایگاه بود فرمان آمادهباش داد و ما در حالیکه همگی مسلح و آماده بودیم، از طریق صامت و دیدهبانی، ماجرا را تعقیب میکردیم. چهرهی خشمگین و برافروختهی شهاب را در آن روز فراموش نمیکنم. او بهدلیل حفاظتی و امنیتی و برای جلوگیری از آلوده شدن و لورفتن پایگاه نمیتوانست از پایگاه خارج شود و لذا مرتب قدم میزد و در حالیکه اسلحهاش را در دست میفشرد، گفت که اگر میتوانستم بیرون بروم، به آنها معنی در افتادن با مجاهد را میفهماندم. براستی، هم برای شهاب و هم برای همهی ما سختی آن لحظات به سنگینی کوه بود …»</blockquote>سرانجام عصر ۲۳ تیر ۱۳۶۱، پایگاه شهاب و دیگر یارانش در منطقهی شمسآباد تهران به محاصرهی مأموران امنیتی جمهوری اسلامی درآمد. شهاب فرماندهی پایگاه دو بار توانست حلقهی محاصره را بشکافد اما در محلی دورتر مجدداً به محاصره دشمن افتاد. سرانجام پس از درهم کوبیدهشدن پایگاه توسط گلولههای آرپیجی۷، پایگاه به اشغال پاسداران درآمد. مقاومت شهاب و یارانش در آن درگیری، تاثیر زیادی بر روی ساکنین خانههای اطراف و مردمی که شاهد ماجرا بودند، داشت و تا مدتها بعد نیز، همه در مورد آنان صحبت میکردند. | ||
=== سرباز سعید نعیمی برچلوئی (ساسان) === | === سرباز سعید نعیمی برچلوئی (ساسان) === |
ویرایش