نوروز: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۸۱ بایت حذف‌شده ،  ‏۱۶ مارس ۲۰۲۰
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۲: خط ۲:
|holiday_name  =عید نوروز
|holiday_name  =عید نوروز
|type          = باستانی
|type          = باستانی
|image        = تصویر مربوطه(با پسوند)
|image        = نوروز-سفره هفت سین سنتی.jpg
|imagesize    = اندازه تصویر(پیکسل)
|imagesize    =  
|caption      = توضیح زیر تصویر
|caption      = سفره هفت سین
|official_name = نام رسمی
|official_name = عید نوروز
|nickname      = نام عامیانه
|nickname      = عید
|observedby    =
|observedby    =
|litcolor      =
|litcolor      =
|longtype      =
|longtype      =ملی و باستانی ایرانی
|significance  = معنی و تعریف‌های عرفی
|significance  = آغاز سال جدید خورشیدی
|begins        = تاریخ آغاز
|begins        = اول فروردین هر سال خورشیدی
|ends          = تاریخ پایان
|ends          = سیزده فروردین هر سال خورشیدی
|date          =
|date          =اول تا سیزدهم فروردین هر سال خورشیدی
<!-- Use next three if holiday is the same day of the same week every year -->
<!-- Use next three if holiday is the same day of the same week every year -->
|week_ordinal  = <!-- "first", "second", "last", etc. -->
|week_ordinal  = <!-- "first", "second", "last", etc. -->
خط ۲۲: خط ۲۲:
|date۲۰۲۰      = <!-- only for days that change each year -->
|date۲۰۲۰      = <!-- only for days that change each year -->
|date۲۰۱۴      = <!-- only for days that change each year -->
|date۲۰۱۴      = <!-- only for days that change each year -->
|celebrations  =
|celebrations  =ملی و باستانی ایرانی
|observances  =
|observances  =
|relatedto    =
|relatedto    =فرهنگ ایرانی
}}
}}
 
'''نوروز'''


نوروز نخستین روز سال خورشیدی ایرانی را در تقویم ایرانیان به خور اختصاص داده‌است؛ جشن آغاز سال نو و یکی از کهن‌ترین جشنهای باقیمانده از ایران باستان. زمان برگزاری نوروز هم‌راه با آغاز بهار است. در کشورهای ایران و افغانستان نوروز سال نو محسوب می‌شود و در برخی دیگر از کشورها مانند تاجیکستان، قزاقستان، سوریه، روسیه، قرقیزستان، گرجستان، جمهوری آذربایجان، عراق، ازبکستان، ترکمنستان، ترکیه، چین، هند، پاکستان و آلبانی تعطیل رسمی است و مردم در این کشورها جشن نوروز برپا می‌دارند.


نوروز همچنین نماد پیوند اقوام ایرانی شناخته می‌شود. ایرانی‌ها نوروز را شروع رستاخیز طبیعت و گاه رویش و زایش آن می‌دانند و بر این باورند که همراه با نوروز و همزمان با طبیعت، باید روز نوی را با روان و نگرشی نو و با تن‌پوشی نو آغاز کنند.
 
'''نوروز''' نخستین روز سال خورشیدی ایرانی را در تقویم ایرانیان به خود اختصاص داده‌است؛ جشن آغاز سال نو یکی از کهن‌ترین جشن‌های باقیمانده از ایران باستان است. در کشورهای ایران و افغانستان سال نو همان نوروز است و در برخی دیگر از کشورها مانند تاجیکستان، قزاقستان، سوریه، روسیه، قرقیزستان، گرجستان، جمهوری آذربایجان، عراق، ازبکستان، ترکمنستان، ترکیه، چین، هند، پاکستان و آلبانی تعطیل رسمی است. نوروز همچنین به عنوان نماد پیوند اقوام ایرانی شناخته می‌شود. ایرانی‌ها نوروز را شروع رستاخیز طبیعت و گاه رویش و زایش آن می‌دانند و بر این باورند که همراه با نوروز و همزمان با طبیعت، باید روز نوی را با روان و نگرشی نو و با تن‌پوشی نو آغاز کنند.


در این نوشتار هدف شناسایی نوروز در محتوا و عمق معنای آن است و نه صرف بیان روزها و تاریخ‌ها و اساطیر و بازنوشت آنها، که البته در حد نیاز به این وجه نیز پرداخته می‌شود.
===نوروز چیست؟===
===نوروز چیست؟===
در طول تاریخ، نوروز پدید آورندهٔ معانی مختلف و متعددی بوده‌است. معانی‌یی که از سطح کلام و اولین روز بهار شروع می‌شوند و به عمق افکار و تاریخ ما رسوخ می‌کنند. ما با قدوم بهار به استقبال نوروز می‌رویم و همچون طبیعت نو می‌شویم. در اذهان عموم ما معنی نوروز متداول است با: تحویل سال نو یا همان لحظه برابری با بهار. لحظه اعتدال هوا و طبیعت که با آن ما نیز پس از گذار از زمستانی سرد به سوی اعتدالی در خود و جهان پیرامونمان پیش می‌رویم.
در طول تاریخ، نوروز پدید آورندهٔ معانی مختلف و متعددی بوده‌است. معانی‌یی که از سطح کلام و اولین روز بهار شروع می‌شوند و به عمق افکار و تاریخ ما رسوخ می‌کنند. ما با قدوم بهار به استقبال نوروز می‌رویم و همچون طبیعت نو می‌شویم. در اذهان عموم ما معنی نوروز متداول است با: تحویل سال نو یا همان لحظه برابری با بهار. لحظه اعتدال هوا و طبیعت که با آن ما نیز پس از گذار از زمستانی سرد به سوی اعتدالی در خود و جهان پیرامونمان پیش می‌رویم.
خط ۴۷: خط ۴۴:
برای ایرانیان تبریک نوروز امری است بدیهی. حقیقتی بزرگ که برای بیان آن فکر نمی‌کنیم. حال باید دید آیا گذر زمان و رفتن روزها از پی یکدیگر که ما آنرا به یکدیگر تبریک می‌گوییم، سخنی هم با ما دارند؟
برای ایرانیان تبریک نوروز امری است بدیهی. حقیقتی بزرگ که برای بیان آن فکر نمی‌کنیم. حال باید دید آیا گذر زمان و رفتن روزها از پی یکدیگر که ما آنرا به یکدیگر تبریک می‌گوییم، سخنی هم با ما دارند؟
==زمان را چگونه می‌یابیم؟==
==زمان را چگونه می‌یابیم؟==
ما از گذر زمان چه احساسی داریم؟ آیا زمان یک پدیده مستقل است که در دینای واقعی خارج از ذهن و ادراک ما موجود است؟
ما از گذر زمان چه احساسی داریم؟ آیا زمان یک پدیده مستقل است که در دنیای واقعی خارج از ذهن و ادراک ما موجود است؟


آری. زمان عبارت است از احساس و ادراک ما از تداوم و استمرار خلقت و شدنی بی سکون در جهان عینی. ما زمان را در طول به راحتی حس می‌کنیم. مانند به اتمام رسیدن زمان کار یا گذر یک سال از عمر. اما آیا زمان عرض و عمقی هم دارد؟
آری. زمان عبارت است از احساس و ادراک ما از تداوم و استمرار خلقت و شدنی بی سکون در جهان عینی. ما زمان را در طول به راحتی حس می‌کنیم. مانند به اتمام رسیدن زمان کار یا گذر یک سال از عمر. اما آیا زمان عرض و عمقی هم دارد؟


آری. برای زمان عرض و عمقی هم می‌توان قائل شد. در حقیقت زمان یک پدیده ۳ بعدی است.
آری. برای زمان عرض و عمقی هم می‌توان قائل شد. در حقیقت زمان یک پدیده ۳ بعدی است.
 
[[پرونده:نوروز پیروز.jpg|جایگزین=نوروز|بندانگشتی|نوروز ]]
بعد اول همان طول زمان است. بعد دوم عرض آن است که '''یک مفهوم کمی''' است. به '''میزان و حجم''' کارهای ما در یک محدوده زمانی، عرض زمان می‌گویند. یعنی آنچه ما در یک ساعت انجام می‌دهیم ارزش آن یک ساعت را نیز مشخص می‌کند. اینجا می‌توانیم برای زمانمان ارزش قائل شویم و قیمت آنرا حساب کنیم. ارتباط اینکه چرا گفته می‌شود وقت طلا است را بفهمیم و به اهمیت برنامه‌ریزی در کارهایمان پی‌ببریم.
بعد اول همان طول زمان است. بعد دوم عرض آن است که '''یک مفهوم کمی''' است. به '''میزان و حجم''' کارهای ما در یک محدوده زمانی، عرض زمان می‌گویند. یعنی آنچه ما در یک ساعت انجام می‌دهیم ارزش آن یک ساعت را نیز مشخص می‌کند. اینجا می‌توانیم برای زمانمان ارزش قائل شویم و قیمت آنرا حساب کنیم. ارتباط اینکه چرا گفته می‌شود وقت طلا است را بفهمیم و به اهمیت برنامه‌ریزی در کارهایمان پی‌ببریم.


بعد سوم اما عمق زمان است. '''عمق زمان یک پدیده کیفی است'''. تا کنون تلاش کرده‌اید به عمق آب نگاه کنید؟ نگاه به عمق یک حوض کوچک راحت است اما نگاه به عمق یک استخر مشکل‌تر و نگاه به عمق دریا با چشم معمول غیرممکن. در عمق زمان است که مفاهیم تغییر می‌کنند. عمق زمان یک نگاه هدایت‌گر است. در عمق فقط تعداد کارهایی که انجام می‌دهیم مهم نیست، بلکه معنای کارها و آنچه که از آنها حاصل می‌شود نیز مهم است. در عمق زمان است که منافع شخصی که مثلاً در طول و عرض زمان ملموس است کنار رفته و جای خود را به منافع جمعی می‌دهند و یا خواست انجام کارها توسط دیگران به تمایل برای کار با دیگران مبدل می‌شود. در واقع هرچه عمق زمان را درک کنیم، به عمق رسالت انسانی خود نیز بیشتر پی‌برده‌ایم. آیا شنیده‌اید که می‌گویند: چقدر زیستن مهم نیست بلکه چگونه زیستن مهم است.
بعد سوم اما عمق زمان است. '''عمق زمان یک پدیده کیفی است'''. تا کنون تلاش کرده‌اید به عمق آب نگاه کنید؟ نگاه به عمق یک حوض کوچک راحت است اما نگاه به عمق یک استخر مشکل‌تر و نگاه به عمق دریا با چشم معمول غیرممکن. در عمق زمان است که مفاهیم تغییر می‌کنند. عمق زمان یک نگاه هدایت‌گر است. در عمق فقط تعداد کارهایی که انجام می‌دهیم مهم نیست، بلکه معنای کارها و آنچه که از آنها حاصل می‌شود نیز مهم است. در عمق زمان است که منافع شخصی که مثلاً در طول و عرض زمان ملموس است کنار رفته و جای خود را به منافع جمعی می‌دهند و یا خواست انجام کارها توسط دیگران به تمایل برای کار با دیگران مبدل می‌شود. در واقع هرچه عمق زمان را درک کنیم، به عمق رسالت انسانی خود نیز بیشتر پی‌برده‌ایم. آیا شنیده‌اید که می‌گویند: چقدر زیستن مهم نیست بلکه چگونه زیستن مهم است.
در این گفتار می‌توان ارتباط رسالت انسانی خود را با عمق زمان دریابیم.


در این گفتار می‌توان ارتباط رسالت انسانی خود را با عمق زمان دریابیم.
===تاریخچه زمان===
===تاریخچه زمان===
از طول زمان (یعنی تاریخچه آن) که از شروع بیگ‌بنگ محاسبه می‌شود، تا همین لحظه که این متن در حال نگارش است، تقریباً ۱۵ میلیارد سال می‌گذرد. در این «طول» آنچه به عمر زمین مربوط می‌شود حدوداً ۵ میلیارد سال است. می‌گویند، عمر تاریخ انسان به اندازه یک چشم برهم زدن از این تاریخ است! آیا عمق و ارزش این زمان که گذشت، با آنچه که پیش رو است قابل درک است؟ چگونه باید آنرا قدر بشناسیم؟
از طول زمان (یعنی تاریخچه آن) که از شروع بیگ‌بنگ محاسبه می‌شود، تا همین لحظه که این متن در حال نگارش است، تقریباً ۱۵ میلیارد سال می‌گذرد. در این «طول» آنچه به عمر زمین مربوط می‌شود حدوداً ۵ میلیارد سال است. می‌گویند، عمر تاریخ انسان به اندازه یک چشم برهم زدن از این تاریخ است! آیا عمق و ارزش این زمان که گذشت، با آنچه که پیش رو است قابل درک است؟ چگونه باید آنرا قدر بشناسیم؟
خط ۸۲: خط ۷۹:


این انطباق فعال نوروز با بزرگ‌ترین و آخرین دین متحول کننده جهان باستان، حکایت از پویایی و شکوفایی نوروز و رسالت آن دارد. تا جایی که با فتوحات اسلامی آثار آن در اندونزی و برخی کشورهای اروپایی نیز تا کنون باقی است.
این انطباق فعال نوروز با بزرگ‌ترین و آخرین دین متحول کننده جهان باستان، حکایت از پویایی و شکوفایی نوروز و رسالت آن دارد. تا جایی که با فتوحات اسلامی آثار آن در اندونزی و برخی کشورهای اروپایی نیز تا کنون باقی است.
===دعای تحویل سال نو===
==دعای تحویل سال نو==
برخی گویند که دعای تحویل سال نو که ایرانیان در لحظه تحویل سال می‌خوانند، از زمان صفویان به بعد مرسوم شده‌است و برخی دیگر آنرا مربوط به قبل از آن می‌دانند. بطور مثال در کتاب «زاد المعاد» نوشته علامه محمد باقر مجلسی (۱۰۰۶–۱۰۷۷ شمسی) که معاصر با شاه سلیمان و شاه سلطان حسین صفوی بوده‌است در مورد دعای سال نو آمده‌است که:<blockquote>«روایت کرده‌اند که این دعا را (یا مقلب‌القلوب والابصار یا مدبر اللیل والنهار یا محول الحول و الاحوال حول حالنا الی احسن الحال) در هنگام تحویل سال بخوانید.» این بیانگر این است که این دعا در زمان صفویه مرسوم بوده‌است.</blockquote><blockquote>بنابر نوشته‌های علامه مجلسی نیز در بعضی کتابها این دعا چنین آمده‌است: «یا محول الحول و الاحوال، حول حالنا الی احسن الحال» و…</blockquote><blockquote>همچنین به گفته شیخ طبرسی در کتاب اعلام الوری باعلام الهدی ص ۴۲۳ عبارت «یامقلب القلوب و الابصار ثبت قلبی علی دینک» مشاهده می‌شود و یا در کتاب مصباح المتهجد ص ۱۳۲ روایتی نقل می‌کند از صدوق در «کمال الدین» ص ۳۵۵ که از قول امام ششم شیعیان «جعفر صادق» نقل شده‌است.</blockquote>پس با توجه به اینکه ذکر دعای تحویل سال در کتب علمایی که برخی از آنها قبل از دوران صفویان می‌زیسته‌اند نیز ذکر شده‌است، این دعا ریشه‌ای قدیمی‌تر در تاریخ ایران پس از اسلام دارد و نمی‌توان آنرا به دوره صفویه و پس از آن محدود دانست.
برخی گویند که دعای تحویل سال نو که ایرانیان در لحظه تحویل سال می‌خوانند، از زمان صفویان به بعد مرسوم شده‌است و برخی دیگر آنرا مربوط به قبل از آن می‌دانند. بطور مثال در کتاب «زاد المعاد» نوشته علامه محمد باقر مجلسی (۱۰۰۶–۱۰۷۷ شمسی) که معاصر با شاه سلیمان و شاه سلطان حسین صفوی بوده‌است در مورد دعای سال نو آمده‌است که:<blockquote>«روایت کرده‌اند که این دعا را (یا مقلب‌القلوب والابصار یا مدبر اللیل والنهار یا محول الحول و الاحوال حول حالنا الی احسن الحال) در هنگام تحویل سال بخوانید.» این بیانگر این است که این دعا در زمان صفویه مرسوم بوده‌است.</blockquote><blockquote>بنابر نوشته‌های علامه مجلسی نیز در بعضی کتابها این دعا چنین آمده‌است: «یا محول الحول و الاحوال، حول حالنا الی احسن الحال» و…</blockquote><blockquote>همچنین به گفته شیخ طبرسی در کتاب اعلام الوری باعلام الهدی ص ۴۲۳ عبارت «یامقلب القلوب و الابصار ثبت قلبی علی دینک» مشاهده می‌شود و یا در کتاب مصباح المتهجد ص ۱۳۲ روایتی نقل می‌کند از صدوق در «کمال الدین» ص ۳۵۵ که از قول امام ششم شیعیان «جعفر صادق» نقل شده‌است.</blockquote>پس با توجه به اینکه ذکر دعای تحویل سال در کتب علمایی که برخی از آنها قبل از دوران صفویان می‌زیسته‌اند نیز ذکر شده‌است، این دعا ریشه‌ای قدیمی‌تر در تاریخ ایران پس از اسلام دارد و نمی‌توان آنرا به دوره صفویه و پس از آن محدود دانست.
===معنای دعای تحویل سال نو:===
 
=== معنای دعای تحویل سال نو ===
یا مقلب القلوب و الابصار - ای برگرداننده و چرخش دهنده قلب‌ها و بینش‌ها
یا مقلب القلوب و الابصار - ای برگرداننده و چرخش دهنده قلب‌ها و بینش‌ها


خط ۹۸: خط ۹۶:


در جمله اول ما از گرداننده قلب‌ها درخواست می‌کنیم. اولین لحظه از نوروز را با او پیوند می‌زنیم. حال چرا قلب؟ در لغت کلمه قلب به معنای برگرداندن و وارونه کردن است. در ادبیات و فرهنگ ملت‌ها، قلب کانون همه عواطف انسانی است. عشق و عواطف ما و احساسات ما که مجموعه تنظیم رابطه‌های ما با بیرون از خودمان را شکل می‌دهد از قلب سرچشمه می‌گیرد. قلب گفته می‌شود چون همیشه در تکاپو و چرخش است و ما آنچه را که می‌خواهیم عمیق بیان کنیم می‌گوییم:از صمیم قلب یا از ته قلب. مثلاً از صمیم قلب دوستتان دارم یا به شما تبریک می‌گویم. ما خوبی‌ها را با قلبمان گره می‌زنیم. در همین جمله نیز (ابصار) عطف به چرخش و قلب شده‌است. ابصار از بصیرت و به معنای بینش است. بینش نوع دیدنی است که عمیق‌تر از دیدن با چشم است. بینش دیدنی است عمیق‌تر که از ظاهر به باطن و از سطح به عمق و از امروز به آینده راه می‌یابد. پس در این فرهنگ، چشم و دل دو یار هم‌نشینند و در این معنا، توانایی درک حقایق توسط قلب، بصیرت یا بینشِ ما، نام می‌گیرند.
در جمله اول ما از گرداننده قلب‌ها درخواست می‌کنیم. اولین لحظه از نوروز را با او پیوند می‌زنیم. حال چرا قلب؟ در لغت کلمه قلب به معنای برگرداندن و وارونه کردن است. در ادبیات و فرهنگ ملت‌ها، قلب کانون همه عواطف انسانی است. عشق و عواطف ما و احساسات ما که مجموعه تنظیم رابطه‌های ما با بیرون از خودمان را شکل می‌دهد از قلب سرچشمه می‌گیرد. قلب گفته می‌شود چون همیشه در تکاپو و چرخش است و ما آنچه را که می‌خواهیم عمیق بیان کنیم می‌گوییم:از صمیم قلب یا از ته قلب. مثلاً از صمیم قلب دوستتان دارم یا به شما تبریک می‌گویم. ما خوبی‌ها را با قلبمان گره می‌زنیم. در همین جمله نیز (ابصار) عطف به چرخش و قلب شده‌است. ابصار از بصیرت و به معنای بینش است. بینش نوع دیدنی است که عمیق‌تر از دیدن با چشم است. بینش دیدنی است عمیق‌تر که از ظاهر به باطن و از سطح به عمق و از امروز به آینده راه می‌یابد. پس در این فرهنگ، چشم و دل دو یار هم‌نشینند و در این معنا، توانایی درک حقایق توسط قلب، بصیرت یا بینشِ ما، نام می‌گیرند.
===یا مدبر اللیل و النهار:===
====یا مدبر اللیل و النهار====
مدبر در معنای لغوی به معنای حساب شده یا برنامه‌ریزی شده‌است. مدبر به کسی گفته می‌شود که تدبیر و تنظیم می‌کند و به تربیت اهمیت می‌دهد و کسی‌ که کارها را انجام می‌دهد. در این جمله خدا را «تدبیر کننده شب و روز» می‌نامیم. این معنا (مدبر) در قرآن یعنی اندیشه و طرحی که در پس هر امری است و مقدم بر آن وجود دارد. در حقیقت با این بیان به خدا می‌گوییم: تو هستی که قبل از آمدن هر روز و شب، نسبت به اموری که در آنها محقق می‌شود طرح مشخصی داری و چیزی بدون هدف و در عالم وجود به عین و ماده تحول نمی‌پذیرد. سمت و سودهنده و مدیر حرکت جهان تو هستی. حرکتی که شامل همه موجودات از بی‌جان و جاندار تا اندیشمند و غیراندیشمند می‌شود و ما در این جمله به تدبیر خدا برای سال آینده اشاره می‌کنیم.
مدبر در معنای لغوی به معنای حساب شده یا برنامه‌ریزی شده‌است. مدبر به کسی گفته می‌شود که تدبیر و تنظیم می‌کند و به تربیت اهمیت می‌دهد و کسی‌ که کارها را انجام می‌دهد. در این جمله خدا را «تدبیر کننده شب و روز» می‌نامیم. این معنا (مدبر) در قرآن یعنی اندیشه و طرحی که در پس هر امری است و مقدم بر آن وجود دارد. در حقیقت با این بیان به خدا می‌گوییم: تو هستی که قبل از آمدن هر روز و شب، نسبت به اموری که در آنها محقق می‌شود طرح مشخصی داری و چیزی بدون هدف و در عالم وجود به عین و ماده تحول نمی‌پذیرد. سمت و سودهنده و مدیر حرکت جهان تو هستی. حرکتی که شامل همه موجودات از بی‌جان و جاندار تا اندیشمند و غیراندیشمند می‌شود و ما در این جمله به تدبیر خدا برای سال آینده اشاره می‌کنیم.
===یا محول الحول و الاحوال:===
====یا محول الحول و الاحوال====
محول کردن یا شدن یعنی تبدیل شدن یا تبدیل کردن از چیزی و حالتی به چیزی و حالتی دیگر. حول با جمع احوال نیز به معنی سال و یا مهارت و بصیرت در کار است. سال به این معنا که از نقطه ای شروع و در نقطه‌ای تمام می‌شود و در اینجا، شروع سال جدید از پایان سال قبل کاملاً تفکیک شده‌است. در فرهنگ قرآن «حول» به معنای تغییری است که بر اثر آن گسستی کامل از حالت قبل ایجاد می‌شود. در اینجا گویی مقصود این است که: خدایا تو که توانایی چنان تغییری را داری که تحول پس از آن با پیش از آن هیچ تشابهی ندارد، همچنان که بهار و شور و نشاطش با سردی و سکون زمستان، پس
محول کردن یا شدن یعنی تبدیل شدن یا تبدیل کردن از چیزی و حالتی به چیزی و حالتی دیگر. حول با جمع احوال نیز به معنی سال و یا مهارت و بصیرت در کار است. سال به این معنا که از نقطه ای شروع و در نقطه‌ای تمام می‌شود و در اینجا، شروع سال جدید از پایان سال قبل کاملاً تفکیک شده‌است. در فرهنگ قرآن «حول» به معنای تغییری است که بر اثر آن گسستی کامل از حالت قبل ایجاد می‌شود. در اینجا گویی مقصود این است که: خدایا تو که توانایی چنان تغییری را داری که تحول پس از آن با پیش از آن هیچ تشابهی ندارد، همچنان که بهار و شور و نشاطش با سردی و سکون زمستان، پس
===حول حالنا الی احسن الحال:===
====حول حالنا الی احسن الحال====
پس از خواندن خدا به صفت‌های مدیر و مدبر و چرخاننده و برنامه‌ریز همه چیز، از او خواسته می‌شود که وضعیت و شرایط ما را نیز متحول کند. چگونه تحولی؟ احسن الحال یا نیکوترین وضعیت. چه وضعیتی؟ همانگونه که طبیعت دارای این استعداد است که در لحظه تحویل سال از زمستان گامی بلند بردارد و به بهار تبدیل شود پس ما هم این استعداد را در خودمان می‌یابیم و می‌توانیم در هر لحظه که بخواهیم خودمان را در معرض تابش نور هدایتش قرار بدهیم. در حقیقت ما از خدا  ّکه برای ما مظهر یگانگی حرکت تمام هستی استّ می‌خواهیم که، گردش و تحول ما نیز از جنس یگانگی و انسانی دیگر شدن، باشد. از او می‌خواهیم که دیگر آن آدم قبلی نباشیم! در حقیقت ما با اقرارمان به آگاه شدن به حقیقت قوانین حاکم بر طبیعت و سیر یکسویه و یگانه آن، این نیاز را در خودمان نیز یافته‌ایم و این جنس تحول و تغییر را خواستاریم و برای آن آماده شده‌ایم.
پس از خواندن خدا به صفت‌های مدیر و مدبر و چرخاننده و برنامه‌ریز همه چیز، از او خواسته می‌شود که وضعیت و شرایط ما را نیز متحول کند. چگونه تحولی؟ احسن الحال یا نیکوترین وضعیت. چه وضعیتی؟ همانگونه که طبیعت دارای این استعداد است که در لحظه تحویل سال از زمستان گامی بلند بردارد و به بهار تبدیل شود پس ما هم این استعداد را در خودمان می‌یابیم و می‌توانیم در هر لحظه که بخواهیم خودمان را در معرض تابش نور هدایتش قرار بدهیم. در حقیقت ما از خدا  ّکه برای ما مظهر یگانگی حرکت تمام هستی استّ می‌خواهیم که، گردش و تحول ما نیز از جنس یگانگی و انسانی دیگر شدن، باشد. از او می‌خواهیم که دیگر آن آدم قبلی نباشیم! در حقیقت ما با اقرارمان به آگاه شدن به حقیقت قوانین حاکم بر طبیعت و سیر یکسویه و یگانه آن، این نیاز را در خودمان نیز یافته‌ایم و این جنس تحول و تغییر را خواستاریم و برای آن آماده شده‌ایم.


این معنای حقیقی عید است.
این معنای حقیقی عید است.
===معنای لغوی عید:===
 
== معنای لغوی عید ==
عید از ریشه لغوی عاد و به معنای بازگشت است. طبیعت به آنچه که هست و باید باشد یعنی نشاط و سرزندگی و لطافت بهار بازمی‌گردد و رسول او نوروز و روز نو است. با مقدمه‌ای که داشتیم، بازگشت انسان، هم‌گام با طبیعت نیز، بازگشت اوست به فطرت انسانی و اولیه خودش. همان فطرتی که در همسویی و یگانگی مطلق با تمامیت هستی و خالق آن چیزی جز یگانگی و عشق و شور و حرارت را برای خودش و دیگران نمی‌خواهد.
عید از ریشه لغوی عاد و به معنای بازگشت است. طبیعت به آنچه که هست و باید باشد یعنی نشاط و سرزندگی و لطافت بهار بازمی‌گردد و رسول او نوروز و روز نو است. با مقدمه‌ای که داشتیم، بازگشت انسان، هم‌گام با طبیعت نیز، بازگشت اوست به فطرت انسانی و اولیه خودش. همان فطرتی که در همسویی و یگانگی مطلق با تمامیت هستی و خالق آن چیزی جز یگانگی و عشق و شور و حرارت را برای خودش و دیگران نمی‌خواهد.


پس معنای عید و سبز شدن برای ما انسان‌ها،‌ بازگشت ما است از هر آنچه از کهنگی و سردی و سکون و رخوت که در طول مسیر طی شده در سالی که گذشت به آن دچار شده‌ایم،‌ به فطرت انسانی و اصیل خودمان. اینجاست که عید مبارک و نوروز پیروز و ما به مانند طبیعت، سبز و خرم و سرشار می‌شویم.
پس معنای عید و سبز شدن برای ما انسان‌ها،‌ بازگشت ما است از هر آنچه از کهنگی و سردی و سکون و رخوت که در طول مسیر طی شده در سالی که گذشت به آن دچار شده‌ایم،‌ به فطرت انسانی و اصیل خودمان. اینجاست که عید مبارک و نوروز پیروز و ما به مانند طبیعت، سبز و خرم و سرشار می‌شویم.