کاربر:Sayfe/صفحه تمرین-خانواده شفایی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ایران پدیا
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
[[پرونده:مرتضی شفایی.jpg|بندانگشتی|مرتضی شفایی]]
[[پرونده:دکتر مرتضی.JPG|بندانگشتی|دکتر مرتضی شفایی]]


== دکتر مرتضی شفایی ==
== دکتر مرتضی شفایی ==
خط ۴۷: خط ۴۷:
=== جواد شفایی- پسر دکتر مرتضی شفایی ===
=== جواد شفایی- پسر دکتر مرتضی شفایی ===
  جواد شفایی در سال1334 در کردستان به‌دنیا آمد. او مراحل تحصیلات دبستان و دبیرستان را در اصفهان سپری کرد و در شمار قبول‌شدگان ممتاز دانشگاه صنعتی شریف تهران بود و از سال52 تحصیلاتش را در رشته متالورژی در این دانشگاه آغاز کرد. کمتر از یکسال پس از ورود به‌دانشگاه با مجاهدین آشنا شد و از همان‌جا فعالیت سیاسیش را شروع کرد.<ref>[https://martyrs.mojahedin.org/martyrs/17933/ جواد شفایی - سایت سازمان مجاهدین]</ref>
  جواد شفایی در سال1334 در کردستان به‌دنیا آمد. او مراحل تحصیلات دبستان و دبیرستان را در اصفهان سپری کرد و در شمار قبول‌شدگان ممتاز دانشگاه صنعتی شریف تهران بود و از سال52 تحصیلاتش را در رشته متالورژی در این دانشگاه آغاز کرد. کمتر از یکسال پس از ورود به‌دانشگاه با مجاهدین آشنا شد و از همان‌جا فعالیت سیاسیش را شروع کرد.<ref>[https://martyrs.mojahedin.org/martyrs/17933/ جواد شفایی - سایت سازمان مجاهدین]</ref>
جواد شفایی، فرزند دیگر این خانواده، از مسئولین بخش دانشجویی مجاهدین در دانشگاه صنعتی شریف، پس از دستگیری در پاییز۶۰ تحت شدیدترین شکنجه‌ها قرار گرفت، او که از اسطوره‌های مقاومت در زندان بود در اسفند سال ۶۰، پس از تحمل شکنجه‌های طاقت‌فرسا در زیر شکنجه جان باخت. او در زمان مرگ ۲۷ساله بود.<ref>[https://www.iran-efshagari.com/%D9%85%D9%86%D8%B5%D9%88%D8%B1%D9%87-%DA%AF%D8%A7%D9%84%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D9%85%D8%A7%D9%88%D8%B1%D8%A7%D8%A1-%D8%B1%D8%B0%DB%8C%D9%84%D8%AA-%D9%85%D8%B2%D8%AF%D9%88%D8%B1-%D9%85%D8%B5%D8%AF/ منصوره گالستان - ایران افشاگر]</ref>
جواد شفایی، فرزند دیگر این خانواده، از مسئولین بخش دانشجویی مجاهدین در دانشگاه صنعتی شریف، پس از دستگیری در پاییز۶۰ تحت شدیدترین شکنجه‌ها قرار گرفت، او که از اسطوره‌های مقاومت در زندان بود در اسفند سال ۶۰، پس از تحمل شکنجه‌های طاقت‌فرسا در زیر شکنجه جان باخت. او در زمان مرگ ۲۷ساله بود.<ref>[https://www.iran-efshagari.com/%D9%85%D9%86%D8%B5%D9%88%D8%B1%D9%87-%DA%AF%D8%A7%D9%84%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D9%85%D8%A7%D9%88%D8%B1%D8%A7%D8%A1-%D8%B1%D8%B0%DB%8C%D9%84%D8%AA-%D9%85%D8%B2%D8%AF%D9%88%D8%B1-%D9%85%D8%B5%D8%AF/ منصوره گالستان - ایران افشاگر]</ref>
[[پرونده:مجید شفایی.JPG|بندانگشتی|200x200پیکسل|مجید شفایی]]


=== مجید شفایی- پسر کوچکتر مرتضی شفایی ===
=== مجید شفایی- پسر کوچکتر مرتضی شفایی ===
[[پرونده:مجید شفایی.jpg|جایگزین=مجید شفایی|بندانگشتی]]مجيد شفایی در اصفهان متولد شد. در دوره انقلاب ضدسلطنتی با وجود سن كم در تظاهرات شركت فعال داشت. پس از انقلاب ضدسلطنتي در ارتباط با سازمان مجاهدین قرار گرفت و عضو انجمن جوانان مسلمان شد.  
مجيد شفایی در اصفهان متولد شد. در دوره انقلاب ضدسلطنتی با وجود سن كم در تظاهرات شركت فعال داشت. پس از انقلاب ضدسلطنتي در ارتباط با سازمان مجاهدین قرار گرفت و عضو انجمن جوانان مسلمان شد.  


پس از دستگيري مادرش مجاهد شهيد عفت خليفه سلطاني، مجيد بهمراه ديگر اعضاي خانواده، زندگي مخفي‌اش را آغاز كرد
پس از دستگيري مادرش مجاهد شهيد عفت خليفه سلطاني، مجيد بهمراه ديگر اعضاي خانواده، زندگي مخفي‌اش را آغاز كرد
خط ۸۱: خط ۸۲:
زهره شفایی‌: محمد برادر كوچكم كه در سال 60، فقط 7 سال داشت، بعدها توانست به‌كمك دوستانش از كشور خارج شده و به آمريكا برود و در رشته پزشكي مشغول به تحصيل شود. ولي پس از يك ترم از تحصيلش، درس و تحصيل را رها كرد و به مجاهدین در شهر اشرف پيوست.<ref name=":3" />  
زهره شفایی‌: محمد برادر كوچكم كه در سال 60، فقط 7 سال داشت، بعدها توانست به‌كمك دوستانش از كشور خارج شده و به آمريكا برود و در رشته پزشكي مشغول به تحصيل شود. ولي پس از يك ترم از تحصيلش، درس و تحصيل را رها كرد و به مجاهدین در شهر اشرف پيوست.<ref name=":3" />  


[[پرونده:عکسی یادگار از محمد شفایی همراه مادرش.jpg|بندانگشتی|عکسی یادگار از محمد شفایی همراه مادرش]]
[[پرونده:عکسی یادگار از محمد شفایی همراه مادرش.jpg|بندانگشتی|عکسی یادگار از محمد شفایی همراه خواهرش|جایگزین=]]


پسر کوچکتر خانواده محمد شفایی که هشت سال داشت از روز دستگیری پدر و مادرش توسط همسایه‌ها نگهداری و سرپرستی می‌شد. تا زمانی که عمویش مجتبی شفایی از شیراز به اصفهان آمد و او را از همسایه تحویل گرفت و با خود به شیراز برد.<ref name=":4" />
پسر کوچکتر خانواده محمد شفایی که هشت سال داشت از روز دستگیری پدر و مادرش توسط همسایه‌ها نگهداری و سرپرستی می‌شد. تا زمانی که عمویش مجتبی شفایی از شیراز به اصفهان آمد و او را از همسایه تحویل گرفت و با خود به شیراز برد.<ref name=":4" />

نسخهٔ ‏۲۴ سپتامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۲:۳۶

پرونده:دکتر مرتضی.JPG
دکتر مرتضی شفایی

دکتر مرتضی شفایی

دکتر مرتضی شفایی (زاده۱۳۱۰درگذشته ۵‌مهر۱۳۶۰) متولد اصفهان، همه‌ی مراحل تحصیلی‌اش را در همان شهر گذراند و پس از دریافت درجه دکترا از دانشگاه اصفهان به‌مدت ۵ سال، بین مردم محروم روستاهای کردستان و آذربایجان غربی زندگی کرد. پس از بازگشت از مأموریت ۵ساله‌اش در روستاهای غرب کشور، یاری رسانی به مردم محروم شهرش را در پیش گرفت.

دکتر مرتضی از زبان دیگران

یکی از معلمان در اصفهان که از قدیم دکتر مرتضی را می‌شناخت نوشته است: «از زمانی‌که با دکتر مرتضی شفایی آشنا شدم، یاد گرفتم که تنها معلم خوبی برای بچه‌های فقیر بودن کافی نیست. او به من  آموخت که بسیار بیشتر از کمک به درس و مشق آنها، بتوانم شاگردانم را هم در مشکلات‌‌شان و رنج و محرومیت‌های خانوادگی و اجتماعی‌شان کمک کنم».

وی در ادامه نوشت:«بارها در تلاش برای حل و فصل مشکلات بچه‌ها، وقتی که به فقر و بیماری و بی‌غذایی یک خانواده  پی می‌بردم، احساس می‌کردم که دیگر کاری از دستم بر نمی‌آید؛ ولی از وقتی دکتر مرتضی شفایی را شناختم، او در حل و فصل این مشکلات  تکیه‌گاهم بود. یک بار که مادر یکی از دانش‌آموزانم را نزد او بردم، بعد از معاینه بیمار به‌شدت ناراحت شد و دستش موقع نوشتن نسخه می‌لرزید. تصور کردم آن مادر بیماری خطرناکی دارد، اما دکتر خودش را سرزنش می‌کرد که چرا زودتر متوجه وضع این خانواده نشده است. سپس دکتر مرتضی شفایی به آن خانواده مقدار قابل توجهی پول داد و از آنها با شرمندگی عذرخواهی کرد که  بیش از این کاری از دستش بر نمی‌آید .

خانواده شفایی

زهره شفایی در رابطه با پدرش نوشته: «او با خودش عهد بسته بود که به  محرومین جامعه کمک کند. علاوه بر‌کمک‌های مالی که به افراد نیازمند می‌کرد، برای معاینه و درمان رایگان بیماران نیز سهمیه‌یی  در نظر گرفته  بود. او بویژه از اواسط سال ۱۳۵۵، مبالغ مشخصی از حقوق و درآمد ماهانه‌اش را  به کمک‌های خاصی که فرزند مجاهدش جواد شفایی سفارش‌ می‌کرد، اختصاص می‌داد».

همکاری  دکتر مرتضی شفایی با سازمان مجاهدین خلق ایران

دکتر مرتضی شفایی  از زمان انقلاب ضدسلطنتی در تظاهرات‌ها و فعالیت‌های مبارزاتی آن دوران به‌صورت خودجوش شرکت  می‌کرد. پس از سرنگونی رژیم شاهنشاهی و تشکیل انجمن‌های مجاهدین به همکاری با مرکزپزشکی مجاهدین معروف به امداد مجاهدین  روی آورد.

دکتر مرتضی شفایی تحت فشار رژیم ولایت‌فقیه

دکتر مرتضی شفایی به‌خاطر موقعیت اجتماعی و محبوبیتی که پیش مردم اصفهان داشت با دفاع فعال از مواضع سازمان مجاهدین خلق ایران، تحت فشارهای مضاعف عوامل حکومتی قرار گرفت.

این فشارها از تهدید به قتل خودش یا اعضای خانواده‌اش گرفته تا پیشنهاد شغل و موقعیت برتر را شامل می‌شد. ولی وقتی این اقدامات مؤثر واقع نشد فشارها روی دکتر مرتضی افزایش یافت.

بعد از تهاجم به ستاد رسمی و علنی سازمان مجاهدین و تعطیلی آن، مرتضی شفایی خانه‌اش را در اختیار سازمان و کادرهای آن گذاشت. هوادران سازمان مجاهدین تا چندماه به این خانه مراجعه می‌کردند.[۱]

مقاومت دکتر شفایی تا لحظه مرگ

ماموران آخوند طاهری در اصفهان فرزند 16 ساله‌شان را در برابر چشمان پدر و مادرش دکتر شفایی و عفت خلیفه سلطانی شکنجه کردند و برایشان اعدام مصنوعی ترتیب دادند تا آنها را به سازش و تسلیم بکشانند.

در شامگاه 5مهر1360، دکتر شفایی را همراه همسر و فرزند 16ساله‌اش مجید شفایی، در کنار بیش از 50 مجاهد خلق دیگر تیرباران کردند.[۲]

عفت خلیفه سلطانی همسر دکتر شفایی

عفت خلیفه سلطانی

عفت خلیفه سلطانی در سال 1318 در اصفهان متولد شد. وی در سال 1356 از طریق فرزندانش زهرا شفایی و جواد شفایی با مسائل سیاسی و مبارزاتی آشنا شد. عفت خلیفه سلطانی پس از آن به مطالعه آثار سیاسی و مذهبی پرداخت و کمک‌کار فرزندانش در فعالیتهای سیاسی بود.[۲]

خانم عفت خلیفه سلطانی، مادر ٥ فرزند، از هواداران فعال سازمان مجاهدین خلق بود و چند بار در جریان فعالیت هایش دستگیر شد. بار اول در سال ١٣٥٩ در اجتماعی که شماری از مادران زندانیان در مقابل زندان اصفهان کرده بودند، دستگیر ومدت ده روز در سلول انفرادی بود. بار دیگر در ١٢ اردیبهشت ١٣٦٠ دستگیر و در اواسط خرداد آزاد شد. خانم عفت خلیفه سلطانی شامگاه روز پنجم مهر ١٣٦٠ در زندان دستگرد اصفهان تیرباران شد.[۳]

زهرا شفایی (مریم)

زهرا شفایی(مریم) - دختر دکتر مرتضی شفایی

زهرا شفایی در سال‌در اصفهان متولد شد، تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در همان شهر گذراند. از سال‌ به ‌تهران آمد تا تحصیلاتش را در رشته زبان و ادبیات عربی در دانشگاه تهران ادامه دهد. او هم‌زمان با ورود به‌دانشگاه وارد فعالیت‌های سیاسی ضدژریم شاه شد و در شمار عناصر فعال حرکت‌های دانشجویی تهران بود. مریم بلافاصله پس از پیروزی انقلاب به‌صفوف دانشجویان هوادار مجاهدین پیوست.

مریم در روز 19اردیبهشت سال1361 همراه با همسرش حسین جلیلی‌پروانه و علی انگبینی در یک درگیری خیابانی در شمال تهران کشته شد.[۴]

جواد شفایی

جواد شفایی- پسر دکتر مرتضی شفایی

  جواد شفایی در سال1334 در کردستان به‌دنیا آمد. او مراحل تحصیلات دبستان و دبیرستان را در اصفهان سپری کرد و در شمار قبول‌شدگان ممتاز دانشگاه صنعتی شریف تهران بود و از سال52 تحصیلاتش را در رشته متالورژی در این دانشگاه آغاز کرد. کمتر از یکسال پس از ورود به‌دانشگاه با مجاهدین آشنا شد و از همان‌جا فعالیت سیاسیش را شروع کرد.[۵] جواد شفایی، فرزند دیگر این خانواده، از مسئولین بخش دانشجویی مجاهدین در دانشگاه صنعتی شریف، پس از دستگیری در پاییز۶۰ تحت شدیدترین شکنجه‌ها قرار گرفت، او که از اسطوره‌های مقاومت در زندان بود در اسفند سال ۶۰، پس از تحمل شکنجه‌های طاقت‌فرسا در زیر شکنجه جان باخت. او در زمان مرگ ۲۷ساله بود.[۶]

مجید شفایی

مجید شفایی- پسر کوچکتر مرتضی شفایی

مجيد شفایی در اصفهان متولد شد. در دوره انقلاب ضدسلطنتی با وجود سن كم در تظاهرات شركت فعال داشت. پس از انقلاب ضدسلطنتي در ارتباط با سازمان مجاهدین قرار گرفت و عضو انجمن جوانان مسلمان شد.

پس از دستگيري مادرش مجاهد شهيد عفت خليفه سلطاني، مجيد بهمراه ديگر اعضاي خانواده، زندگي مخفي‌اش را آغاز كرد

مجید در اواخر تابستان سال 1360 در جریان اجرای یک قرار دستگیر شد و پاسداران بلافاصله او را به زیر شدیدترین شکنجه‌ها بردند و پشت و پهلوي او را سياه کرده و دستش را شكستند اما مجید مقاومت کرد و از مواضع‌اش دفاع کرد.[۷]

پاسداران سرانجام؛‌ او را ساعت 12 شب يكشنبه پنجم مهر ماه سال 1360 به همراه پدر و مادرش در اصفهان تیرباران کردند. مجید در زمان تیرباران 16 ساله بود. از او ژاكتي به يادگار مانده است كه مادرش عفت خليفه سلطاني براي وی بافته بود. اما قبل از اينكه بتواند آن را به تن کند؛ در كنار مادرش به خاک افتاد. هردوی آنها را در مزار تخت فولاد اصفهان بخاك سپردند.[۷]

حسین جلیلی پروانه- متاسفانه عکسی از او در دسترس نیست

حسین جلیلی‌پروانه- داماد دکتر مرتضی شفایی

حسین در سال 1332 در شهر گناباد متولد شد. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در همان شهر گذراند و از سال 1350 برای ادامه دادن به تحصیلاتش در رشته ریاضی دانشگاه فردوسی به مشهد رفت.[۷]

حسین پس از ورود به دانشگاه‌، فعالیت سیاسی خود را آغاز کرد. وی در سال ۱۳۵۴ دستگیر شد و پس از پشت سر گذاشتن دوران بازجویی دادگاه نظامی شاه‌، او را به سه سال زندان محکوم نمود. حسین پس از انتقال به زندان عمومی‌، در ارتباط با تشکیلات مجاهدین قرار گرفت. پس از آزادی از زندان و به دنبال سقوط رژیم پهلوی‌، حسین در بخش تبلیغات سازمان در تهران مشغول به کار شد. در روز ۱۹ اردیبهشت ۱۳۶۱ هنگامی که حسین با همسرش مریم شفاهی و یکی از همرزمانش علی انگبینی از پایگاه خود خارج شده بودند، طی یک درگیری خیابانی کشته شد.[۸]

زهره شفایی

زهره شفایی دختردکتر شفایی

من در اصفهان به دنيا آمدم. و تحصيلات ابتدايي و متوسطه را در شهر خودمان به پايان رساندم و سپس وارد دانشگاه شدم و رشته اقتصاد مي‌خواندم، بعد از انقلاب ضدسلطنتي من هم مانند بسياري از جوانان ايران به عنوان هوادار مجاهدين به فعاليت سياسي رو آوردم.[۹]

دختر دیگر خانواده زهره شفایی، فراری و مخفی بود زهره شفایی که در ستاد مجاهدین در اصفهان در بخش محلات کار می‌کرد، در ۱۶آذر سال ۱۳۶۰ دو ماه پس از کشته شدن پدر و مادر و برادرش در اصفهان توسط گشت سپاه دستگیر و به زندان سپاه و توسط دایی‌اش محسن خلیفه سلطانی شناسایی می‌شود. دوران اسارتش با شکنجه و فشارهای بسیار در زندان و در سلول‌ها و خانه‌های امن سپاه همراه است. او را ۱۰ماه در سلول‌های انفرادی نگه‌داشتند.[۱۰]

محمد شفایی- پسر دکتر مرتضی شفایی

محمد شفایی

محمد شفایی-Newsmax

متن مصاحبه انگلیسی را می‌توانید در سایت Newsmax دنبال کنید.[۱۱]

مصاحبه با محمد شفایی - سایت ایران آزاد فردا - [۱۲]

محمد شفایی :۲۱ ساله بودم که فعالیتم را حرفه ای کردم و در ۲۲ سالگی به ارتش آزادیبخش آمدم. من از آمریکا به ارتش آمدم. آنجا در شهر گرینزبورو در ایالت کارولینای شمالی زندگی می‌کردم و در دانشگاه کارولینای شمالی دوره مقدماتی پزشکی‌ام را شروع کردم و بعد از یک‌سال که می‌خواستم به ارتش آزادی‌بخش بپیوندم، دانشگاه را ترک کردم.[۱۲]

زهره شفایی‌: محمد برادر كوچكم كه در سال 60، فقط 7 سال داشت، بعدها توانست به‌كمك دوستانش از كشور خارج شده و به آمريكا برود و در رشته پزشكي مشغول به تحصيل شود. ولي پس از يك ترم از تحصيلش، درس و تحصيل را رها كرد و به مجاهدین در شهر اشرف پيوست.[۹]

عکسی یادگار از محمد شفایی همراه خواهرش

پسر کوچکتر خانواده محمد شفایی که هشت سال داشت از روز دستگیری پدر و مادرش توسط همسایه‌ها نگهداری و سرپرستی می‌شد. تا زمانی که عمویش مجتبی شفایی از شیراز به اصفهان آمد و او را از همسایه تحویل گرفت و با خود به شیراز برد.[۱۰]

منابع