حبیبالله آشوری: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
(اصلاح ارقام، اصلاح سجاوندی) |
||
(۳۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه زندگینامه | |||
| اندازه جعبه = | |||
| عنوان =حبیب الله آشوری | |||
| عنوان ۲ = | |||
| نام = | |||
| تصویر =حبيب الله اشوري.jpg | |||
| اندازه تصویر = | |||
| عنوان تصویر = | |||
| زادروز = ۱۳۱۵ | |||
| زادگاه =گناباد | |||
| مکان ناپدیدشدن = | |||
| تاریخ ناپدیدشدن = | |||
| وضعیت = | |||
| تاریخ مرگ = ۲۷ شهریور۱۳۶۰ | |||
| مکان مرگ = | |||
|عرض جغرافیایی محل دفن= | |||
|طول جغرافیایی محل دفن= | |||
| علت مرگ =تیرباران | |||
| پیداشدن جسد = | |||
| آرامگاه =بهشت زهرا | |||
| بناهای یادبود = | |||
| محل زندگی = | |||
| ملیت = | |||
| نامهای دیگر = | |||
| نژاد = | |||
| تابعیت = | |||
| تحصیلات = | |||
| دانشگاه = | |||
| پیشه = | |||
| سالهای فعالیت = | |||
| کارفرما = | |||
| نهاد = | |||
| نماینده = | |||
| شناختهشده برای = | |||
| نقشهای برجسته = | |||
| سبک = | |||
| تأثیرگذاران = | |||
| تأثیرپذیرفتگان = | |||
| شهر خانگی = | |||
| دستمزد = | |||
| دارایی خالص = | |||
| قد = | |||
| وزن = | |||
| تلویزیون = | |||
| لقب = | |||
| دوره = | |||
| پس از = | |||
| پیش از = | |||
| حزب = | |||
| جنبش = | |||
| مخالفان = | |||
| هیئت = | |||
| دین =اسلام- شیعه | |||
| مذهب = | |||
| اتهام = | |||
| مجازات = | |||
| وضعیت گناهکاری = | |||
| منصب = | |||
| مکتب = | |||
| آثار =کتاب توحید | |||
| همسر = | |||
| شریک زندگی = | |||
| فرزندان = | |||
| والدین = | |||
| خویشاوندان سرشناس = | |||
| جوایز = | |||
| امضا = | |||
| اندازه امضا = | |||
| signature_alt = | |||
| وبگاه = | |||
| imdb_id = | |||
| Soure_id = | |||
| پانویس = | |||
}} | |||
'''حبیبالله آشوری''' (زاده ۱۳۱۵، گناباد مشهد - اعدام ۲۷ شهریور ۱۳۶۰، تهران) روحانی بسیار سادهزیست، و خطیبی روشنفکر و مترقی بود. او با برداشتی متفاوت به دین داشت که و با نگاه سنتی به اسلام مخالف بود. او در زمان شاه از منتقدان صریحاللهجهی رژیم سلطنتی و روحانیان وابسته به حکومت، به شمار میرفت. حبیب الله آشوری بارها توسط ساواک تهدی شده و مورد پیگرد قرار گرفت.<ref name=":2">[http://www.roozonline.com/persian/opinion/opinion-article/article/-757c30b670.html روز آنلاین -اعدام؛ از آشوری تا اصلانی]</ref> | |||
مدت کوتاهی پس از انقلاب با شروع سرکوب جریانات سیاسی و ممانعت از آزادی بیان حبیبالله آشوری مجددا به مخالفت با اختناق و سرکوب برخاست. حبیب الله آشوری از هواداران سازمان مجاهدین خلق ایران بود و به همین دلیل دستگیر شد. حبیب الله آشوری پس از سی خرداد ۱۳۶۰ به همراه ۸۰ تن دیگر در جریان کشتارها دهه ی شصت در زندان اوین اعدام شد. | |||
اعدام حبیبالله، آشوری موجی از اعتراض و تاثر را در میان مردم بر انگیخت.<ref name=":0">پیشتازان راه آزادی - [https://arabic.mojahedin.org/eventsar/130/%C3%98%C2%A7%C3%99%C2%84%C3%99%C2%85%C3%98%C2%AC%C3%98%C2%AF-%C3%99%C2%84%C3%98%C2%B0%C3%99%C2%83%C3%98%C2%B1%C3%99%C2%89-%C3%98%C2%B1%C3%98%C2%AC%C3%99%C2%84-%C3%98%C2%A7%C3%99%C2%84%C3%98%C2%AF%C3%99%C2%8A%C3%99%C2%86-%C3%98%C2%A7%C3%99%C2%84%C3%99%C2%85%C3%98%C2%AC%C3%98%C2%A7%C3%99%C2%87%C3%98%C2%AF-%C3%98%C2%A7%C3%99%C2%84%C3%98%C2%B4%C3%99%C2%87%C3%99%C2%8A%C3%98%C2%AF-%C3%98%C2%A7%C3%99%C2%84%C3%98%C2%B4%C3%99 المجاهد الشهید الشیخ حبیب الله آشوری]</ref> | |||
== زندگی == | == زندگی == | ||
حبیبالله آشوری در یک خانواده ای روستایی و فقیر در شهرستان گناباد (شمال شرق ایران) به دنیا آمد؛ و زندگی خود را در شهرستان «مشهد» (استان خراسان - شمال شرقی ایران) گذراند و از حوزه (مدارس مذهبی علمیه) درشهرستان «مشهد » فارغالتحصیل شد.<ref name=":0" /> | |||
== فعالیتهای مذهبی == | |||
شخصیت جبیب الله آشوری ازبسیاری طلاب علوم دینی و روحانیون دیگر متمایز بود او از آغاز تحصیلات خود برخلاف بسیاری از طلبهها و آخوندهای دیگر به تعلیمات معمول در حوزه ها تن نداد و بهآموزش تاریخ، فلسفه و علوم اجتماعی پرداخت. در پرتو همین مطالعات بود که ذهن خلاقش شکوفا شد و از همان آغاز موضعی متفاوت با سایر آخوندها در رابطه با اسلام داشت. او در سالهای پیش از ۵۰ تمام وقت خود را بهآموزش جوانان در مشهد اختصاص داد و در پرتو همین آموزشهای روشنگرانه توانست بسیاری از آنان را با اسلامی متفاوت با آنچه در جامعه رایج بود، آشنا کند. پس از سال۵۰ و آشنایی با سازمان مجاهدین، آشوری بهسلک هواداران سازمان درآمد. وی در خانه کوچک و ساده خودش، کانون فعالی برای روشنگری دانشجویان و جوانان ایجاد کرد و اهداف سازمان را بهآنان میشناساند و در این مسیر بارها توسط عمال ساواک دستگیر و زندانی شد. آشوری علاوه بر زندان، مدتهای مدیدی را در تبعید در نقاط بدآبوهوا نظیر ایرانشهر و دور از خانواده و با کمترین امکانات زیستی بهسر برد. وی بیشتر وقت خود را در دهه شصت به آموزش جوان در صحنه و از طریق سخنرانی خود اختصاص داد. بعداز پیروزی انقلاب بود که توانست ارتباط مستقیم و فعالتری با سازمان برقرار کند.<ref name=":1">پيشتازان راه آزادی - [https://saranadai.blogspot.al/2014/11/40-1360-2860.html یاد روحانی مجاهد حبیبالله آشوری، گرامی باد]</ref> | |||
== نگارش کتاب توحید == | |||
آشوری با روحانیان سیاسی وقت (بهویژه آنهایی که در مشهد فعال بودند) در تماس بود. سیدعلی خامنهای از دوستان نزدیک و همراهان وی بود که در شرایط خفقان، از مساعدتها و حمایتها و همفکری آشوری بهره میجست. | |||
او در فضای سیاسی ـ اجتماعی متأثر از مارکسیسم، قرائتی عدالتخواهانه از اسلام داشت که برای طلاب و جوانان ستمستیز جذاب بود. آشوری در زندگی شخصی نیز بسیار سختگیر بود؛ شاید در زمانهای که «چپ» و عدالتخواهی گفتمان غالب محسوب میشد، وی در مقام بازخوانی ابوذر و عدالتطلبی توحیدی برآمده بود. | |||
«توحید» اثر جنجالی و مهم آشوری بود که در سال ۱۳۵۷ و در متن تحولات اجتماعی منتهی به تغییر نظام سیاسی، مشهور شد. کتاب در اندک زمانی نایاب شد و چاپ دوم آن به بازار آمد. | |||
«توحید» آشوری چنان با اهمیت بود و شد که رهبر کنونی جمهوری اسلامی آن را در همان برش زمانی، ملاحظات خود ـ و نه دیدگاههای آشوری ـ میدانست.<ref name=":2" /> | |||
== نظریات مختلف در مورد کتاب توحید == | |||
مهدی خزعلی مینویسد: "تابستان ۵۷، پدرم محکوم و فراری بود. در خانهای محقر نزدیک کوهسنگی مشهد اقامت داشت. شبها جلسات مخفیانه با روحانیون سیاسی مشهد چون هاشمینژاد و طبسی داشتند. یک شب به حاج رضا (از مؤمنین بازار) می گوید که به مسجد کرامت برو و بعد از نماز مغرب و عشا آقای خامنهای را به منزل ما بیاور". آقای خامنهای به منزل ما آمدند. بحث در باره موضوع آشوری بود و مباحث کتاب توحید؛ پدر بسیار تند در رد توحید آشوری سخن می گفتند و آشوری را مرتد میخواندند، گاهی عتاب تندی هم به آقای خامنهای به دلیل حمایت ایشان از آشوری داشتند! آقای خامنهای در جواب رأی به ارتداد پدر میگفتند: "او مسلمان است و صبح که به منزل ما میآید، نمازش را در منزل ما میخواند" پدر می گفتند: "همین که نمازش را به منزل شما میآورد و نشان میدهد برای رفع شبهه است و گرنه نمازش را در مسجد یا حرم میخواند و به منزل شما میآمد!"<ref name=":2" /> | |||
== دستگیری و زندان == | |||
در روز ۱۱آبان ۵۹، زمانی که حبیب الله آشوری برای انجام کاری بهمحوطه مجلس شورای اسلامی رفته بود، مورد شناسایی دیالمه، نماینده جوان مشهد و یکی از افراطیترین نمایندگان راستگرا ی مجلس که بعداً درجریان انفجار حزب جمهوری کشته شد، قرار گرفت و توسط پاسداران دستگیر گردید. این دستگیری غیرقانونی، اعتراض بسیاری از شخصیتها و گروههای مترقی را برانگیخت، اما قدوسی، که حکم دستگیری آشوری را صادر کرده بود، او را بهزندان اوین فرستاد. در زندان، سردمداران رژیم سعی بسیار کردند تا او را از حمایت از سازمان بازدارند. اما وی نپذیرفت. پایداری وی باعث شد آنان درصدد انتقامکشی از آشوری برایند و عاقبت با حکمی که توسط شخص خمینی صادر شده بود، او را بههمراه دههاتن از دیگر مجاهدین بهجوخه تیرباران سپردند.<ref name=":1" /> | |||
== اعتراض به دستگیری وادامه بازداشت حجت الاسلام آشوری == | |||
هنگام دستگیری حبیبالله آشوری تعدادی از شخصیتهای سیاسی و فرهنگی و اساتید دانشگاه از جمله طاهر احمدزاده پرویز خرسند حاج خلیل رضایی دکتر محمد ملکی و … نسبت به این عمل حکومت اعتراض و آن را محکوم کردند. | |||
'''به چه دلیل حجت الاسلام حبیب الله آشوری هنوز دربازداشت بسر می برد؟''' | |||
بیش از دوماه ازبازداشت روحانی آزاده ومبارز، حبیب الله آشوری می گذرد. | |||
ادامه ی بازداشت غیرقانونی ایشان تمام کسانیراکه ازنزدیک باسوابق مبارزاتی این روخانی آزادیه آشنایی دارند نگران ساخته است. مخصوصا اینکه باند دستگیر کننده دست به توطئه سکوت درمقابل بازداشت غیر قانونی استاد زده است. | |||
طبق اطلاعات رسیده در تاریخ ۱۱آبان ۱۳۵۹ هنگامی که استاد به دعوت دوتن از نمایندگان به اسامی آقایان ملازاده و منتظری به مجلس می رود درآنجا دیالمه (به اصطلاح نماینده ی مشهد که سابقه ی چماقداری ودشمنی اش را نیروهای مترقی ومسلمان درمشهد برهمگان روشن است) ایشان را دیده وبه سپاه پاسداران خبر می دهد. سپاه هم باحکمی از آقای قدوسی ازراه رسیده واستاد رادستگیر وبه زندان اوین می برد. خانواده وی مدتها برای یافتن ایشان به زندانهای مختلف مراجعه می کنند ولی هر بار جواب می شنوند که چنین فردی درزندان نداریم. | |||
پس از این جریان عده ای از شخصیت های مبارز ودوستان نزدیک استاد که نگران توطئه ی علیه حجت الاسلام آشوری بودند طی نامه ای به تاریخ ۲۰آذر ۱۳۵۹ از آیت الله موسوی اردبیلی دادستان کل کشور می خواهند که مشخص کند چه کسانی و به چه جرمی حجت الاسلام حبیب الله آشوری رادستگیر کرده اند. | |||
آیت اله اردبیلی جوابی به این نامه نمی دهد ولی به نیابت! ! از جانب ایشان روابط عمومی مجلس شورا درجوابیه ای به نامه ی شخصیت های مبارز و دوستان استاد مدعی می شودکه استاد به علت همکاری باگروه فرقان دستگیر شده وقبل از دستگیری هم مدتها تحت تعقیب قرار داشته است. بالاخره پس از برملا شدن موضوع و انتشار خبر دستگیری استاد درروزنامه ها وبا، پادرمیانی حاج احمد آقا خمینی، زندانبانان اوین مجبور می شوند که وجود ایشان را درزندان اوین (ودربند زندانیان بدون لیست) تایید کنند، وپس از ۵۰ روز هم یکی دو دقیقه به خانواده ی استاد ملاقات دهند. دراین ملاقات استاد آشوری به خانواده خود می گوید که اتهام خو درا نمی داند وهنوز بازجویی وبازپرسی نشده است !! (توجه شودکه مدتها پس از دستگیری حتی ایشان رابازجویی هم نکرده اند). | |||
و | طی تماسی که باآشنایان نزدیک حجت الاسلام آشوری برای پیگیری علت دستگیری استاد گرفته شد مشخص گردید که ادعای روابط عمومی مجلس مبنی برتحت تعقیب بودن استاد از اساس پوچ است، چرا که استاد مدتها با نمایندگان مجلس تماس داشته و چندین بار هم دراین رابطه درمحل مجلس با نمایندگان ملاقات نموده وحتی یکبار قبل از دستگیری به دعوت آقای موسوی خوئینی ها، به محل جاسوسخانه رفته و با ایشان ملاقات کرده است. وتا این زمان حساسیت بخصوصی روی ایشان نبوده ولی پس از شهادت مجاهد دکتر سید احمد طبا طبایی وسخنرانی استاد آشوری درمراسم تدفین ومراسم شب هفت مجاهد شهید حساسیت روی ایشان زیاد می شود ومرتجعین برای به اصطلا ح گوشمالی دادن به استاد به فکر دستگیری ایشان می افتند، ولی چون بها نه ای برای این کار نداشتند دوباره همان حربه ی قدیمی وپوسیده ی فرقانی بودن را علیه ایشان به کارمیگیرند، درحالی که سال قبل نیز اساتد را به همین اتهام (ودرواقع به خاطر فعالیت های آزادیخواهانه اش) دستگیر کرده بودند ولی چون بی پایه بودن اتهاماتشان برملاشد مجبور به آزاد کردن استاد شدند، به طوری که بعدها آقای هادوی درمنزل آیت اله مروارید ازایشان به خاطر آن دستگیری بی مورد غذرخواهی میکند. | ||
درمجموع تمام شواهد حاکی از اینست که دستگیری اخیر حجت الاسلام آشوری دررابطه ی مستقیم با سخنرانیهای ایشان درمراسم تدفین وختم شهید «سازمان مجاهدین خلق ایران» دکتر سید احمد طباطبایی بوده است. | |||
دستگیری این روحانی آزاده ومحقق نشان می دهد که برخلاف تبلیغات شبانه روزی آقایان که بابوق وکرنا ادعا می کنند توطئه ای علیه روحانیت درجریان است دعوا تنها برسرقدرت است ونه روحانیت. چراکه هر کس به انحصار طلبی وقدرت طلبی آقایان تن نداده و تسلیم نشود (اگر چه روحانی خوشنام و آزاده ومحققی نظیر حجت الاسلام آشوری هم باشد) از تعرض وتهمت آقایان درامان نخواهد بودما ضمن محکوم کردن دستگیری استاد آشوری از کلیه ی شخصیت ها ونیروهای مبارز می خواهیم که فریاد اعتراض خود را نسبت به اینگونه دستگیریهای خودسرانه بلند نموده وبادفاع از زندانیان سیاسی بی گناه وکوشش برای آزادی آنها مانع از وسعت یافتن اعمال ارتجاعی انحصار طلبان گردند<ref>پيشتازان راه آزادی -[http://saranadai.blogspot.al/2016/12/blog-post_89.html یاد روحانی مجاهد حبیبالله آشوری، گرامی باد]</ref> | |||
و | == اعدام وی و واکنش بعضی از شخصیت ها و گروهها == | ||
خبر اعدام حبیبالله آشوری در روزنامه جمهوری اسلامی شماره ۶۶۵ تاریخ دوشنبه ۳۰ شهریور ۱۳۶۰ درج شده است. در اطلاعیه روابط عمومی دادستانی انقلاب مرکز مندرج در روزنامه آمده است که حکم اعدام ۵۰ نفر از هواداران مجاهدین در محوطه زندان اوین به مورد اجرا گذاشته شد. نام حبیب الله آشوری در میان اعدام شدگان بود.<ref>[http://pedianews.ir/wiki/%D8%AD%D8%A8%DB%8C%D8%A8%E2%80%8C%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87_%D8%A2%D8%B4%D9%88%D8%B1%DB%8C دانشنامه اخبار- حبیبالله آشوری]</ref> | |||
== | احمد قابل در نامهی مشهورش خطاب به رهبر جمهوری اسلامی، مینویسد: «وجدان شما بهتر از هرکسی گواهی میدهد که در جلسات متعدد و تلاشهای مکرر و ناموفق دوستان مشهدی و خراسانی برای آشتی دادن شما با مرحوم آشوری (پیش از پیروزی انقلاب)، سخن اصلی شما این بود که «مطالب کتاب توحید از من است که این آقا به نام خودش چاپ کرده است.» شگفتانگیز نیست که از دو نفر با یک دیدگاه، یکی اعدام شود و دیگری تکریم؟! یکی شایستهی «گور» باشد و دیگری شایستهی «رهبری نظام اسلامی» !؟ کاش این شهادت را در دادگاه مرحوم آشوری و نزد دوستان خود (آقایان خزعلی و مصباح) نیز میدادید تا یک روحانی زاهد و فقیر و معتقد به خدا و رسول (ولی مخالف شما) مظلومانه کشته نمیشد و همسر و فرزندانش بیسرپرست و یتیم نمیشدند.»<ref name=":2" /> | ||
== حبیبالله آشوری و «جنگ عمامه» == | |||
===== حسن یوسفیاشکوری ===== | |||
[[پرونده:اعتراض آشوری به ملاخور شدن انقلاب.JPG|جایگزین=اعتراض آشوری به ملاخور شدن انقلاب انقلاب|بندانگشتی| | |||
اعتراض آشوری به ملاخور شدن انقلاب | |||
]] | |||
نمیدانم چه رخ داده که این روزها بار دیگر برخی در ایران نبش قبر کرده و دوباره در باره مرحوم حبیبالله آشوری (نویسنده کتاب توحید) سخن گفته و عملا با اتهامزنی در مقام تحریف حقایق و تخریب شخصیت آن مرحوم برآمدهاند. واقعا نمیدانم چه خبر است و پشت داستان چیست و کی است، ولی وقتی میشنویم و میخوانیم که آقای دکتر حسن قاضیزاده هاشمی وزیر بهداشت کابینه دولت روحانی (که به تازگی مستظهر به رای قاطع مردمی شده که تشنه عدالت و آزادی و در پی سیاست اخلاقیاند) و مهمتر آقای علی مطهری (که به آزادگی و صداقت و قانونگرایی شهره است) به صراحت به خلافگویی و تخریب شخصیتی میپردازند که در ۳۶ سال قبل به ناحق در بیدادگاههای جمهوری اسلامی با اتهامات نادرست به مرگ محکوم و اعدام شده است، موجب نگرانی است و تحمل و توان را از آدمی چون من میستاند و به اعتراض وا میدارد. در این نوشتار میکوشم به کوتاهی دانسته ها و ملاحظات خودم را با شما مخاطبان در بیان بگذارم. | |||
من دو بار حبیبالله آشوری را از نزدیک دیدهام. یکبار پیش از انقلاب و یک بار پس از انقلاب. اینک گزارشی از این دو دیدار. | |||
فکر میکنم در سال ۱۳۵۶ بود که کتاب «توحید» به قلم شخصی به نام حبیبالله آشوری منتشر شد و بهزودی شهره شد و در پی آن جنجالی برپا شد. نویسنده را نمیشناختم و تا آن زمان نامی از او نشنیده بودم. کتاب را تهیه کرده و خواندم. هرچند مضامین این کتاب در آن سالها چندان غریب نبود ولی در مجموع حاوی برداشتهای دینی رادیکال از قرآن و منابع اسلامی بود و به گمانم در تفکر به اصطلاح آن ایام ا «نقلابی» (حداقل در مواردی) راه افراط پیموده بود. با وجود اینکه من خود از کسانی بودم که در آن دوران شیفته چنین دیدگاههای انقلابی بودم، اما پس از خواندن کتاب در آن زیادهرویهایی میدیدم که قابل قبول نمینمود. برداشتهایی از مفاهیم و مصطلحات قرآنی چون غیب و شهود و جن و ملک و به طور کلی انقلاب و . . . بیش از حد مادی و مادیگرایانه به نظر می رسید. اما حرف اساسی و محوری کتاب دفاع از نظام اجتماعی برابریطلبانه حول زیربنای اعتقادی «توحید» بود و این تفکر پس ار «طرح هندسی مکتب» شریعتی و تکیه فراوان او بر نظام مساواتگرایانهاش بر بنیاد توحید، برای من و مانند من کاملا آشنا بود و قابل دفاع. اندکی پس از آن نیز کتاب «توحید و ابعاد گوناگون آن» از اکبر گودرزی (رهبر روحانی گروه فرقان که البته در آن زمان نام نویسنده نداشت) در همین حال و هوا انتشار یافت. | |||
در همان زمان (زمان دقیقش را اکنون به یاد نمیآورم) روزی عصر، دوستم آقای سید رضا تقوی دامغانی در مدرسه فیضیه به من گفت امشب آقای آشوری در مدرسه خان در یک جمع طلبگی با طلبهها دیدار و گفتوگو دارد، حاضرید به آنجا برویم؟ با اشتیاق پذیرفتم. برای من جالب بود که نویسنده کتاب توحید با آن همه حرف و حدیث در بارهاش را از نزدیک ببینم. | |||
پس از نماز مغرب ما دو تن به مدرسه خان (مدرسهای که به دست آیتالله بروجردی بنا شده و در دهانه گذر خان قم در روبروی میدان آستانه قرار دارد) رفتیم. وقتی رسیدیم آشوری در حال صحبت بود. حجره نسبتا بزرگ بود و شماری در حدود بیست-سی طلبه حضور داشتند. ما هم در جمع نشستیم و گوش فرا دادیم. کمی هم پرسش و پاسخ بود. از آن گفتارها و گفتوگوها اکنون چیز خاصی به یاد نمیآورم ولی همین اندازه میدانم که پیرامون همان مطالب کتاب توحید بود و او تلاش میکرد مدعیاتش را توضیح دهد و رفع ابهام کند. تنها نکته مهمی که از آشوری به یاد دارم جمله «جنگ عمامه» بود که فکر میکنم ایشان دو یا سه بار تکرار کرد. زمینه کاربرد تعبیر نیز این بود که میگفت: . . . حالا جنگ عمامه راه نیفتد! تعبیر قشنگ و به جایی بود. از آن زمان تا حالا این جمله را بارها و بارها به مناسبت به کار برده و میبرم. «جنگ عمامه» کنایتی است از جنگ مذهبی و علمایی که عمدتا بر سر عقاید افراد و در واقع تفتیش عقاید و در نهایت برای سرکوبی عقاید دگراندیشان است و در تاریخ اسلام همواره در جریان بوده و در جمهوری اسلامی با شدت و غلظت تمام قابل مشاهده است. هرچه بود من و آقای تقوی راضی برگشتیم.<ref>[http://zeitoons.com/30526 سایت خبری و تحلیلی زیتون -حبیبالله آشوری و «جنگ عمامه»]</ref> | |||
== نامه حبیب الله آشوری به آیت الله خمینی == | |||
[[پرونده:نامه حبیب الله آشوری از زندان.JPG|جایگزین=نامه حبیب الله آشوری از زندان|بندانگشتی|نامه حبیب الله آشوری از زندان]] | |||
حدود سه ماه بعد از انقلاب(۲۴ اردیبهشت سال ۵۸)، حبیبالله آشوری ضمن نامهای به آیتالله خمینی، جوسازی علیه خودش و بازجویی و زندانیشدن در اوین را شرح میدهد. | |||
بسمه تعالی | |||
از آنجا که جانشینی ستم بجای عدل دردآور و جایگزینی خلاف بجای قانون رنج آور است، بخصوص که تقوای نظام را نیز مخدوش و حیثیت اسلام را نیز لکه دار میکند، عرض حال ذیل را که نمودار اینهمه است تقدیم میکنم: | |||
... | |||
در روز ۵۸/۲/۴ دستهای مرموزی که احیاناً نمیخواهند اذهان به تعقیب مجرمان اصلی ترور سرلشگر قره نی – که به بیان امام امپریالیسم و عوامل آن میباشند – سیر کند، مرا در [روزنامه]کیهان عضو برجسته ی گروه فرقان قلمداد کردند تا از یکطرف توطئۀ خود را بپوشانند و از طرف دیگر چون مرا سّد راه افکار مرتجعانه ی خود میدانند نابود کنند و یا لااقل حیثیت مرا لکهدار نمایند. | |||
... | |||
من پس از تکذیب این دسیسه به کیهان مراجعه کردم که منشأ این توطئه مشخص و تعقیب قانونی شود تا در نظام عدل اسلامی همچون نظام ظلم طاغوتی هر کسی نتواند به هر کسی هر انگی را بچسباند و از طرف دیگر واقعیت امر را بپوشاند، لکن در آنجا به این نتیجه رسیدم که باز هم همان دستها قویاً پشت مسأله ایستادهاند و نه تنها از تعقیب مُفتری که حتی از مشخص نمودن آن نیز کیهان را محذور میدارند. | |||
از این رو از اینجا مأیوس شدم و با تنظیم اعلام جرمی علیه این توطئه – که رونوشت آن پیوست نامه است – به دادگاه انقلاب پناه بردم، لکن در محضر مقدس دادستانی کل انقلاب نیز با کمال تعجب نه تنها به این دعوی برخوردی در شان عدالت اسلامی ننمودند که بی هیچ زمینۀ قانونی و حقوقی زیرکانه مرا به بازجوئی گرفتند. | |||
...<ref name=":3">[http://www.hamneshinbahar.net/article.php?text_id=472 همنشین بهار-حبیبالله آشوری و رنجهایش] | |||
[http://www.hamneshinbahar.net/article.php?text_id=472 شهر خالیست ز عشاق.]</ref> | |||
پس از آن با اعتراض و ناامیدی، به عنوان آخرین مرجع به کمیته مرکزی امام به سرپرستی آقای مهدوی کنی مراجعه نمودم و رونوشتی از اعلام جرم خویش را که همان روز به مطبوعات نیز داده بودم (که بدلائلی که برایم روشن نیست از چاپ آن خودداری کردهاند)، به این کمیته تسلیم نمودم، ولی با کمال تأسف باید بگویم جواب این دادخواست بدون هیچ تبیین و توضیحی، در همانجا بازداشت غیر مترقبۀ من بود! | |||
... | |||
از آن به بعد مرا با چشم بسته به زندان اوین بردند و در سلول انفرادی محبوس نمودند و با اینکه پیشاپیش و در همان بازجوئیهای اولیه واقعیت امر برایشان مسلم بود، همچنان به بازداشت غیرقانونی من ادامه دادند تا سرانجام بعد از یک هفته به عنوان اعتراض به این عمل دور از تقوای نظام اسلامی اعلام اعتصاب غذا نمودم و تا هنگام آزادی بدین اعتصاب ادامه دادم. آنها خود هنگام آزادی پس از یازده روز معترف شدند که نظریهای جز بر ناموجه بودن بازداشت من نمیتوانند ارائه نمایند. | |||
... | |||
اکنون من مُجدداً نسبت به مفتریانی که چنین اتهامی را در روزنامۀ کیهان به من نسبت دادهاند و نیز نسبت به آنان که بر خلاف قانون و دستورات اکید و مکرر شما و دولت انقلاب بر ممنوعیت دستگیریهای خودسرانه، به بازداشت من مبادرت کردهاند اعلام جرم میکنم چه اینکه در این جریان برایم مسجل گردیده که دستهائی از اقامۀ این دعوی و روشن شدن واقعیت امر جلوگیری میکنند تا چهرۀ ارتجاعی و نفاق افکنشان برای رهبری انقلاب و ملت بپاخاستۀ ایران آشکار نشود: همان «منابع مطلع» که کیهان معرفی آنان را منوط به اجازۀ دادستانی کل انقلاب کردهاست. | |||
... | |||
بازداشت غیرقانونی من نشان داد که دشمن با تمسک به چه شیوههائی سعی در ایجاد و تشدید بدبینی نسبت به انقلاب اسلامی ما دارد علیالخصوص در جنبۀ حقوقی آن که بارزترین ملاک حقانیت و عدالت خواهی این نظام است. | |||
لذا اکنون با طرح دادخواست خود در پیشگاه رهبری انقلاب، انتظار دارم محتوی فرمایش پیامبر (ص) که «لن تُقَدّسَ أُمة لا یُؤْخَذ للضعیف فیها حقّه من القوىّ غیرمُتَتَعْتِعٍ» در این امر همچون امور دیگر تحقق عینی و عملی یابد و حق انسانی مظلوم، هر چند که ضعیف باشد، از مفتری ظالم هر چند که قوی باشد ستانده شود و اتهام زنندگانی از اینگونه، مشخص گشته و به حکم عدالت اسلامی مورد تعقیب و جزا قرار گیرند. | |||
حبیبالله آشوری | |||
... | |||
رونوشت جهت: | |||
شورای انقلاب، دفتر آیه الله طالقانی، دادستان کل انقلاب، وزارت دادگستری، نخست وزیری، کیهان، اطلاعات، رادیو تلویزیون، کمیتۀ حقوق بشر، کانون وکلا، کانون زندانیان سیاسی. | |||
= | ۲۴ اردیبهشت ۱۳۵۸<ref name=":3" /> | ||
== منابع == | == منابع == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} |
نسخهٔ ۴ اکتبر ۲۰۲۰، ساعت ۲۲:۳۵
حبیب الله آشوری | |
---|---|
زادروز | ۱۳۱۵ گناباد |
درگذشت | ۲۷ شهریور۱۳۶۰ |
علت مرگ | تیرباران |
آرامگاه | بهشت زهرا |
دین | اسلام- شیعه |
آثار | کتاب توحید |
حبیبالله آشوری (زاده ۱۳۱۵، گناباد مشهد - اعدام ۲۷ شهریور ۱۳۶۰، تهران) روحانی بسیار سادهزیست، و خطیبی روشنفکر و مترقی بود. او با برداشتی متفاوت به دین داشت که و با نگاه سنتی به اسلام مخالف بود. او در زمان شاه از منتقدان صریحاللهجهی رژیم سلطنتی و روحانیان وابسته به حکومت، به شمار میرفت. حبیب الله آشوری بارها توسط ساواک تهدی شده و مورد پیگرد قرار گرفت.[۱]
مدت کوتاهی پس از انقلاب با شروع سرکوب جریانات سیاسی و ممانعت از آزادی بیان حبیبالله آشوری مجددا به مخالفت با اختناق و سرکوب برخاست. حبیب الله آشوری از هواداران سازمان مجاهدین خلق ایران بود و به همین دلیل دستگیر شد. حبیب الله آشوری پس از سی خرداد ۱۳۶۰ به همراه ۸۰ تن دیگر در جریان کشتارها دهه ی شصت در زندان اوین اعدام شد.
اعدام حبیبالله، آشوری موجی از اعتراض و تاثر را در میان مردم بر انگیخت.[۲]
زندگی
حبیبالله آشوری در یک خانواده ای روستایی و فقیر در شهرستان گناباد (شمال شرق ایران) به دنیا آمد؛ و زندگی خود را در شهرستان «مشهد» (استان خراسان - شمال شرقی ایران) گذراند و از حوزه (مدارس مذهبی علمیه) درشهرستان «مشهد » فارغالتحصیل شد.[۲]
فعالیتهای مذهبی
شخصیت جبیب الله آشوری ازبسیاری طلاب علوم دینی و روحانیون دیگر متمایز بود او از آغاز تحصیلات خود برخلاف بسیاری از طلبهها و آخوندهای دیگر به تعلیمات معمول در حوزه ها تن نداد و بهآموزش تاریخ، فلسفه و علوم اجتماعی پرداخت. در پرتو همین مطالعات بود که ذهن خلاقش شکوفا شد و از همان آغاز موضعی متفاوت با سایر آخوندها در رابطه با اسلام داشت. او در سالهای پیش از ۵۰ تمام وقت خود را بهآموزش جوانان در مشهد اختصاص داد و در پرتو همین آموزشهای روشنگرانه توانست بسیاری از آنان را با اسلامی متفاوت با آنچه در جامعه رایج بود، آشنا کند. پس از سال۵۰ و آشنایی با سازمان مجاهدین، آشوری بهسلک هواداران سازمان درآمد. وی در خانه کوچک و ساده خودش، کانون فعالی برای روشنگری دانشجویان و جوانان ایجاد کرد و اهداف سازمان را بهآنان میشناساند و در این مسیر بارها توسط عمال ساواک دستگیر و زندانی شد. آشوری علاوه بر زندان، مدتهای مدیدی را در تبعید در نقاط بدآبوهوا نظیر ایرانشهر و دور از خانواده و با کمترین امکانات زیستی بهسر برد. وی بیشتر وقت خود را در دهه شصت به آموزش جوان در صحنه و از طریق سخنرانی خود اختصاص داد. بعداز پیروزی انقلاب بود که توانست ارتباط مستقیم و فعالتری با سازمان برقرار کند.[۳]
نگارش کتاب توحید
آشوری با روحانیان سیاسی وقت (بهویژه آنهایی که در مشهد فعال بودند) در تماس بود. سیدعلی خامنهای از دوستان نزدیک و همراهان وی بود که در شرایط خفقان، از مساعدتها و حمایتها و همفکری آشوری بهره میجست.
او در فضای سیاسی ـ اجتماعی متأثر از مارکسیسم، قرائتی عدالتخواهانه از اسلام داشت که برای طلاب و جوانان ستمستیز جذاب بود. آشوری در زندگی شخصی نیز بسیار سختگیر بود؛ شاید در زمانهای که «چپ» و عدالتخواهی گفتمان غالب محسوب میشد، وی در مقام بازخوانی ابوذر و عدالتطلبی توحیدی برآمده بود.
«توحید» اثر جنجالی و مهم آشوری بود که در سال ۱۳۵۷ و در متن تحولات اجتماعی منتهی به تغییر نظام سیاسی، مشهور شد. کتاب در اندک زمانی نایاب شد و چاپ دوم آن به بازار آمد.
«توحید» آشوری چنان با اهمیت بود و شد که رهبر کنونی جمهوری اسلامی آن را در همان برش زمانی، ملاحظات خود ـ و نه دیدگاههای آشوری ـ میدانست.[۱]
نظریات مختلف در مورد کتاب توحید
مهدی خزعلی مینویسد: "تابستان ۵۷، پدرم محکوم و فراری بود. در خانهای محقر نزدیک کوهسنگی مشهد اقامت داشت. شبها جلسات مخفیانه با روحانیون سیاسی مشهد چون هاشمینژاد و طبسی داشتند. یک شب به حاج رضا (از مؤمنین بازار) می گوید که به مسجد کرامت برو و بعد از نماز مغرب و عشا آقای خامنهای را به منزل ما بیاور". آقای خامنهای به منزل ما آمدند. بحث در باره موضوع آشوری بود و مباحث کتاب توحید؛ پدر بسیار تند در رد توحید آشوری سخن می گفتند و آشوری را مرتد میخواندند، گاهی عتاب تندی هم به آقای خامنهای به دلیل حمایت ایشان از آشوری داشتند! آقای خامنهای در جواب رأی به ارتداد پدر میگفتند: "او مسلمان است و صبح که به منزل ما میآید، نمازش را در منزل ما میخواند" پدر می گفتند: "همین که نمازش را به منزل شما میآورد و نشان میدهد برای رفع شبهه است و گرنه نمازش را در مسجد یا حرم میخواند و به منزل شما میآمد!"[۱]
دستگیری و زندان
در روز ۱۱آبان ۵۹، زمانی که حبیب الله آشوری برای انجام کاری بهمحوطه مجلس شورای اسلامی رفته بود، مورد شناسایی دیالمه، نماینده جوان مشهد و یکی از افراطیترین نمایندگان راستگرا ی مجلس که بعداً درجریان انفجار حزب جمهوری کشته شد، قرار گرفت و توسط پاسداران دستگیر گردید. این دستگیری غیرقانونی، اعتراض بسیاری از شخصیتها و گروههای مترقی را برانگیخت، اما قدوسی، که حکم دستگیری آشوری را صادر کرده بود، او را بهزندان اوین فرستاد. در زندان، سردمداران رژیم سعی بسیار کردند تا او را از حمایت از سازمان بازدارند. اما وی نپذیرفت. پایداری وی باعث شد آنان درصدد انتقامکشی از آشوری برایند و عاقبت با حکمی که توسط شخص خمینی صادر شده بود، او را بههمراه دههاتن از دیگر مجاهدین بهجوخه تیرباران سپردند.[۳]
اعتراض به دستگیری وادامه بازداشت حجت الاسلام آشوری
هنگام دستگیری حبیبالله آشوری تعدادی از شخصیتهای سیاسی و فرهنگی و اساتید دانشگاه از جمله طاهر احمدزاده پرویز خرسند حاج خلیل رضایی دکتر محمد ملکی و … نسبت به این عمل حکومت اعتراض و آن را محکوم کردند.
به چه دلیل حجت الاسلام حبیب الله آشوری هنوز دربازداشت بسر می برد؟
بیش از دوماه ازبازداشت روحانی آزاده ومبارز، حبیب الله آشوری می گذرد.
ادامه ی بازداشت غیرقانونی ایشان تمام کسانیراکه ازنزدیک باسوابق مبارزاتی این روخانی آزادیه آشنایی دارند نگران ساخته است. مخصوصا اینکه باند دستگیر کننده دست به توطئه سکوت درمقابل بازداشت غیر قانونی استاد زده است.
طبق اطلاعات رسیده در تاریخ ۱۱آبان ۱۳۵۹ هنگامی که استاد به دعوت دوتن از نمایندگان به اسامی آقایان ملازاده و منتظری به مجلس می رود درآنجا دیالمه (به اصطلاح نماینده ی مشهد که سابقه ی چماقداری ودشمنی اش را نیروهای مترقی ومسلمان درمشهد برهمگان روشن است) ایشان را دیده وبه سپاه پاسداران خبر می دهد. سپاه هم باحکمی از آقای قدوسی ازراه رسیده واستاد رادستگیر وبه زندان اوین می برد. خانواده وی مدتها برای یافتن ایشان به زندانهای مختلف مراجعه می کنند ولی هر بار جواب می شنوند که چنین فردی درزندان نداریم.
پس از این جریان عده ای از شخصیت های مبارز ودوستان نزدیک استاد که نگران توطئه ی علیه حجت الاسلام آشوری بودند طی نامه ای به تاریخ ۲۰آذر ۱۳۵۹ از آیت الله موسوی اردبیلی دادستان کل کشور می خواهند که مشخص کند چه کسانی و به چه جرمی حجت الاسلام حبیب الله آشوری رادستگیر کرده اند.
آیت اله اردبیلی جوابی به این نامه نمی دهد ولی به نیابت! ! از جانب ایشان روابط عمومی مجلس شورا درجوابیه ای به نامه ی شخصیت های مبارز و دوستان استاد مدعی می شودکه استاد به علت همکاری باگروه فرقان دستگیر شده وقبل از دستگیری هم مدتها تحت تعقیب قرار داشته است. بالاخره پس از برملا شدن موضوع و انتشار خبر دستگیری استاد درروزنامه ها وبا، پادرمیانی حاج احمد آقا خمینی، زندانبانان اوین مجبور می شوند که وجود ایشان را درزندان اوین (ودربند زندانیان بدون لیست) تایید کنند، وپس از ۵۰ روز هم یکی دو دقیقه به خانواده ی استاد ملاقات دهند. دراین ملاقات استاد آشوری به خانواده خود می گوید که اتهام خو درا نمی داند وهنوز بازجویی وبازپرسی نشده است !! (توجه شودکه مدتها پس از دستگیری حتی ایشان رابازجویی هم نکرده اند).
طی تماسی که باآشنایان نزدیک حجت الاسلام آشوری برای پیگیری علت دستگیری استاد گرفته شد مشخص گردید که ادعای روابط عمومی مجلس مبنی برتحت تعقیب بودن استاد از اساس پوچ است، چرا که استاد مدتها با نمایندگان مجلس تماس داشته و چندین بار هم دراین رابطه درمحل مجلس با نمایندگان ملاقات نموده وحتی یکبار قبل از دستگیری به دعوت آقای موسوی خوئینی ها، به محل جاسوسخانه رفته و با ایشان ملاقات کرده است. وتا این زمان حساسیت بخصوصی روی ایشان نبوده ولی پس از شهادت مجاهد دکتر سید احمد طبا طبایی وسخنرانی استاد آشوری درمراسم تدفین ومراسم شب هفت مجاهد شهید حساسیت روی ایشان زیاد می شود ومرتجعین برای به اصطلا ح گوشمالی دادن به استاد به فکر دستگیری ایشان می افتند، ولی چون بها نه ای برای این کار نداشتند دوباره همان حربه ی قدیمی وپوسیده ی فرقانی بودن را علیه ایشان به کارمیگیرند، درحالی که سال قبل نیز اساتد را به همین اتهام (ودرواقع به خاطر فعالیت های آزادیخواهانه اش) دستگیر کرده بودند ولی چون بی پایه بودن اتهاماتشان برملاشد مجبور به آزاد کردن استاد شدند، به طوری که بعدها آقای هادوی درمنزل آیت اله مروارید ازایشان به خاطر آن دستگیری بی مورد غذرخواهی میکند.
درمجموع تمام شواهد حاکی از اینست که دستگیری اخیر حجت الاسلام آشوری دررابطه ی مستقیم با سخنرانیهای ایشان درمراسم تدفین وختم شهید «سازمان مجاهدین خلق ایران» دکتر سید احمد طباطبایی بوده است.
دستگیری این روحانی آزاده ومحقق نشان می دهد که برخلاف تبلیغات شبانه روزی آقایان که بابوق وکرنا ادعا می کنند توطئه ای علیه روحانیت درجریان است دعوا تنها برسرقدرت است ونه روحانیت. چراکه هر کس به انحصار طلبی وقدرت طلبی آقایان تن نداده و تسلیم نشود (اگر چه روحانی خوشنام و آزاده ومحققی نظیر حجت الاسلام آشوری هم باشد) از تعرض وتهمت آقایان درامان نخواهد بودما ضمن محکوم کردن دستگیری استاد آشوری از کلیه ی شخصیت ها ونیروهای مبارز می خواهیم که فریاد اعتراض خود را نسبت به اینگونه دستگیریهای خودسرانه بلند نموده وبادفاع از زندانیان سیاسی بی گناه وکوشش برای آزادی آنها مانع از وسعت یافتن اعمال ارتجاعی انحصار طلبان گردند[۴]
اعدام وی و واکنش بعضی از شخصیت ها و گروهها
خبر اعدام حبیبالله آشوری در روزنامه جمهوری اسلامی شماره ۶۶۵ تاریخ دوشنبه ۳۰ شهریور ۱۳۶۰ درج شده است. در اطلاعیه روابط عمومی دادستانی انقلاب مرکز مندرج در روزنامه آمده است که حکم اعدام ۵۰ نفر از هواداران مجاهدین در محوطه زندان اوین به مورد اجرا گذاشته شد. نام حبیب الله آشوری در میان اعدام شدگان بود.[۵]
احمد قابل در نامهی مشهورش خطاب به رهبر جمهوری اسلامی، مینویسد: «وجدان شما بهتر از هرکسی گواهی میدهد که در جلسات متعدد و تلاشهای مکرر و ناموفق دوستان مشهدی و خراسانی برای آشتی دادن شما با مرحوم آشوری (پیش از پیروزی انقلاب)، سخن اصلی شما این بود که «مطالب کتاب توحید از من است که این آقا به نام خودش چاپ کرده است.» شگفتانگیز نیست که از دو نفر با یک دیدگاه، یکی اعدام شود و دیگری تکریم؟! یکی شایستهی «گور» باشد و دیگری شایستهی «رهبری نظام اسلامی» !؟ کاش این شهادت را در دادگاه مرحوم آشوری و نزد دوستان خود (آقایان خزعلی و مصباح) نیز میدادید تا یک روحانی زاهد و فقیر و معتقد به خدا و رسول (ولی مخالف شما) مظلومانه کشته نمیشد و همسر و فرزندانش بیسرپرست و یتیم نمیشدند.»[۱]
حبیبالله آشوری و «جنگ عمامه»
حسن یوسفیاشکوری
نمیدانم چه رخ داده که این روزها بار دیگر برخی در ایران نبش قبر کرده و دوباره در باره مرحوم حبیبالله آشوری (نویسنده کتاب توحید) سخن گفته و عملا با اتهامزنی در مقام تحریف حقایق و تخریب شخصیت آن مرحوم برآمدهاند. واقعا نمیدانم چه خبر است و پشت داستان چیست و کی است، ولی وقتی میشنویم و میخوانیم که آقای دکتر حسن قاضیزاده هاشمی وزیر بهداشت کابینه دولت روحانی (که به تازگی مستظهر به رای قاطع مردمی شده که تشنه عدالت و آزادی و در پی سیاست اخلاقیاند) و مهمتر آقای علی مطهری (که به آزادگی و صداقت و قانونگرایی شهره است) به صراحت به خلافگویی و تخریب شخصیتی میپردازند که در ۳۶ سال قبل به ناحق در بیدادگاههای جمهوری اسلامی با اتهامات نادرست به مرگ محکوم و اعدام شده است، موجب نگرانی است و تحمل و توان را از آدمی چون من میستاند و به اعتراض وا میدارد. در این نوشتار میکوشم به کوتاهی دانسته ها و ملاحظات خودم را با شما مخاطبان در بیان بگذارم.
من دو بار حبیبالله آشوری را از نزدیک دیدهام. یکبار پیش از انقلاب و یک بار پس از انقلاب. اینک گزارشی از این دو دیدار.
فکر میکنم در سال ۱۳۵۶ بود که کتاب «توحید» به قلم شخصی به نام حبیبالله آشوری منتشر شد و بهزودی شهره شد و در پی آن جنجالی برپا شد. نویسنده را نمیشناختم و تا آن زمان نامی از او نشنیده بودم. کتاب را تهیه کرده و خواندم. هرچند مضامین این کتاب در آن سالها چندان غریب نبود ولی در مجموع حاوی برداشتهای دینی رادیکال از قرآن و منابع اسلامی بود و به گمانم در تفکر به اصطلاح آن ایام ا «نقلابی» (حداقل در مواردی) راه افراط پیموده بود. با وجود اینکه من خود از کسانی بودم که در آن دوران شیفته چنین دیدگاههای انقلابی بودم، اما پس از خواندن کتاب در آن زیادهرویهایی میدیدم که قابل قبول نمینمود. برداشتهایی از مفاهیم و مصطلحات قرآنی چون غیب و شهود و جن و ملک و به طور کلی انقلاب و . . . بیش از حد مادی و مادیگرایانه به نظر می رسید. اما حرف اساسی و محوری کتاب دفاع از نظام اجتماعی برابریطلبانه حول زیربنای اعتقادی «توحید» بود و این تفکر پس ار «طرح هندسی مکتب» شریعتی و تکیه فراوان او بر نظام مساواتگرایانهاش بر بنیاد توحید، برای من و مانند من کاملا آشنا بود و قابل دفاع. اندکی پس از آن نیز کتاب «توحید و ابعاد گوناگون آن» از اکبر گودرزی (رهبر روحانی گروه فرقان که البته در آن زمان نام نویسنده نداشت) در همین حال و هوا انتشار یافت.
در همان زمان (زمان دقیقش را اکنون به یاد نمیآورم) روزی عصر، دوستم آقای سید رضا تقوی دامغانی در مدرسه فیضیه به من گفت امشب آقای آشوری در مدرسه خان در یک جمع طلبگی با طلبهها دیدار و گفتوگو دارد، حاضرید به آنجا برویم؟ با اشتیاق پذیرفتم. برای من جالب بود که نویسنده کتاب توحید با آن همه حرف و حدیث در بارهاش را از نزدیک ببینم.
پس از نماز مغرب ما دو تن به مدرسه خان (مدرسهای که به دست آیتالله بروجردی بنا شده و در دهانه گذر خان قم در روبروی میدان آستانه قرار دارد) رفتیم. وقتی رسیدیم آشوری در حال صحبت بود. حجره نسبتا بزرگ بود و شماری در حدود بیست-سی طلبه حضور داشتند. ما هم در جمع نشستیم و گوش فرا دادیم. کمی هم پرسش و پاسخ بود. از آن گفتارها و گفتوگوها اکنون چیز خاصی به یاد نمیآورم ولی همین اندازه میدانم که پیرامون همان مطالب کتاب توحید بود و او تلاش میکرد مدعیاتش را توضیح دهد و رفع ابهام کند. تنها نکته مهمی که از آشوری به یاد دارم جمله «جنگ عمامه» بود که فکر میکنم ایشان دو یا سه بار تکرار کرد. زمینه کاربرد تعبیر نیز این بود که میگفت: . . . حالا جنگ عمامه راه نیفتد! تعبیر قشنگ و به جایی بود. از آن زمان تا حالا این جمله را بارها و بارها به مناسبت به کار برده و میبرم. «جنگ عمامه» کنایتی است از جنگ مذهبی و علمایی که عمدتا بر سر عقاید افراد و در واقع تفتیش عقاید و در نهایت برای سرکوبی عقاید دگراندیشان است و در تاریخ اسلام همواره در جریان بوده و در جمهوری اسلامی با شدت و غلظت تمام قابل مشاهده است. هرچه بود من و آقای تقوی راضی برگشتیم.[۶]
نامه حبیب الله آشوری به آیت الله خمینی
حدود سه ماه بعد از انقلاب(۲۴ اردیبهشت سال ۵۸)، حبیبالله آشوری ضمن نامهای به آیتالله خمینی، جوسازی علیه خودش و بازجویی و زندانیشدن در اوین را شرح میدهد.
بسمه تعالی
از آنجا که جانشینی ستم بجای عدل دردآور و جایگزینی خلاف بجای قانون رنج آور است، بخصوص که تقوای نظام را نیز مخدوش و حیثیت اسلام را نیز لکه دار میکند، عرض حال ذیل را که نمودار اینهمه است تقدیم میکنم:
...
در روز ۵۸/۲/۴ دستهای مرموزی که احیاناً نمیخواهند اذهان به تعقیب مجرمان اصلی ترور سرلشگر قره نی – که به بیان امام امپریالیسم و عوامل آن میباشند – سیر کند، مرا در [روزنامه]کیهان عضو برجسته ی گروه فرقان قلمداد کردند تا از یکطرف توطئۀ خود را بپوشانند و از طرف دیگر چون مرا سّد راه افکار مرتجعانه ی خود میدانند نابود کنند و یا لااقل حیثیت مرا لکهدار نمایند.
...
من پس از تکذیب این دسیسه به کیهان مراجعه کردم که منشأ این توطئه مشخص و تعقیب قانونی شود تا در نظام عدل اسلامی همچون نظام ظلم طاغوتی هر کسی نتواند به هر کسی هر انگی را بچسباند و از طرف دیگر واقعیت امر را بپوشاند، لکن در آنجا به این نتیجه رسیدم که باز هم همان دستها قویاً پشت مسأله ایستادهاند و نه تنها از تعقیب مُفتری که حتی از مشخص نمودن آن نیز کیهان را محذور میدارند.
از این رو از اینجا مأیوس شدم و با تنظیم اعلام جرمی علیه این توطئه – که رونوشت آن پیوست نامه است – به دادگاه انقلاب پناه بردم، لکن در محضر مقدس دادستانی کل انقلاب نیز با کمال تعجب نه تنها به این دعوی برخوردی در شان عدالت اسلامی ننمودند که بی هیچ زمینۀ قانونی و حقوقی زیرکانه مرا به بازجوئی گرفتند.
...[۷]
پس از آن با اعتراض و ناامیدی، به عنوان آخرین مرجع به کمیته مرکزی امام به سرپرستی آقای مهدوی کنی مراجعه نمودم و رونوشتی از اعلام جرم خویش را که همان روز به مطبوعات نیز داده بودم (که بدلائلی که برایم روشن نیست از چاپ آن خودداری کردهاند)، به این کمیته تسلیم نمودم، ولی با کمال تأسف باید بگویم جواب این دادخواست بدون هیچ تبیین و توضیحی، در همانجا بازداشت غیر مترقبۀ من بود!
...
از آن به بعد مرا با چشم بسته به زندان اوین بردند و در سلول انفرادی محبوس نمودند و با اینکه پیشاپیش و در همان بازجوئیهای اولیه واقعیت امر برایشان مسلم بود، همچنان به بازداشت غیرقانونی من ادامه دادند تا سرانجام بعد از یک هفته به عنوان اعتراض به این عمل دور از تقوای نظام اسلامی اعلام اعتصاب غذا نمودم و تا هنگام آزادی بدین اعتصاب ادامه دادم. آنها خود هنگام آزادی پس از یازده روز معترف شدند که نظریهای جز بر ناموجه بودن بازداشت من نمیتوانند ارائه نمایند.
...
اکنون من مُجدداً نسبت به مفتریانی که چنین اتهامی را در روزنامۀ کیهان به من نسبت دادهاند و نیز نسبت به آنان که بر خلاف قانون و دستورات اکید و مکرر شما و دولت انقلاب بر ممنوعیت دستگیریهای خودسرانه، به بازداشت من مبادرت کردهاند اعلام جرم میکنم چه اینکه در این جریان برایم مسجل گردیده که دستهائی از اقامۀ این دعوی و روشن شدن واقعیت امر جلوگیری میکنند تا چهرۀ ارتجاعی و نفاق افکنشان برای رهبری انقلاب و ملت بپاخاستۀ ایران آشکار نشود: همان «منابع مطلع» که کیهان معرفی آنان را منوط به اجازۀ دادستانی کل انقلاب کردهاست.
...
بازداشت غیرقانونی من نشان داد که دشمن با تمسک به چه شیوههائی سعی در ایجاد و تشدید بدبینی نسبت به انقلاب اسلامی ما دارد علیالخصوص در جنبۀ حقوقی آن که بارزترین ملاک حقانیت و عدالت خواهی این نظام است.
لذا اکنون با طرح دادخواست خود در پیشگاه رهبری انقلاب، انتظار دارم محتوی فرمایش پیامبر (ص) که «لن تُقَدّسَ أُمة لا یُؤْخَذ للضعیف فیها حقّه من القوىّ غیرمُتَتَعْتِعٍ» در این امر همچون امور دیگر تحقق عینی و عملی یابد و حق انسانی مظلوم، هر چند که ضعیف باشد، از مفتری ظالم هر چند که قوی باشد ستانده شود و اتهام زنندگانی از اینگونه، مشخص گشته و به حکم عدالت اسلامی مورد تعقیب و جزا قرار گیرند.
حبیبالله آشوری
...
رونوشت جهت:
شورای انقلاب، دفتر آیه الله طالقانی، دادستان کل انقلاب، وزارت دادگستری، نخست وزیری، کیهان، اطلاعات، رادیو تلویزیون، کمیتۀ حقوق بشر، کانون وکلا، کانون زندانیان سیاسی.
۲۴ اردیبهشت ۱۳۵۸[۷]
منابع
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ ۱٫۳ روز آنلاین -اعدام؛ از آشوری تا اصلانی
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ پیشتازان راه آزادی - المجاهد الشهید الشیخ حبیب الله آشوری
- ↑ ۳٫۰ ۳٫۱ پيشتازان راه آزادی - یاد روحانی مجاهد حبیبالله آشوری، گرامی باد
- ↑ پيشتازان راه آزادی -یاد روحانی مجاهد حبیبالله آشوری، گرامی باد
- ↑ دانشنامه اخبار- حبیبالله آشوری
- ↑ سایت خبری و تحلیلی زیتون -حبیبالله آشوری و «جنگ عمامه»
- ↑ ۷٫۰ ۷٫۱ همنشین بهار-حبیبالله آشوری و رنجهایش شهر خالیست ز عشاق.